امر به معروف و نهی از منکر – 10

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر – 10
تاریخ پخش: 72/04/10

بسم الله الرحمن الرحیم

امسال به مناسبت این که هفته اول ماه محرم راجع به امر به معروف است، ما در ایام محرم بحثمان در مورد امر به معروف بود. بیننده ‌ها بحث این جلسه را در عصر عاشورا می‌بینند. ما باید راجع به عصر عاشورا صحبت کنیم ولی خط سیر کلی ما این بود.
1- حر در عاشورا توبه کرد
امام حسین(ع) فرمود: «أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ»(بحارالأنوار/ ج‌44/ ص‌329). حسین جان چرا به کربلا می‌روی؟ می‌فرماید: می‌روم تا امر به معروف کنم. امر به معروف اولش از بیان است. امیرالمؤمنین وقتی برای جنگ می‌رفت، اول طرف را روشن می‌کرد. کسی که می‌خواهد امر به معروف کند اول باید بیان داشته باشد. در عاشورا ده سخنرانی شد. اصولاً تاریخ عاشورا، جنگ عاشورا شد. در عاشورا توبه بود. حر توبه کرد گرچه دیر توبه کرد، شاید هم به همین خاطر بود که دو فرسخ قبرش عقب افتاد. از قبر حر تا قبر امام حسین تقریباً ده کیلومتر فاصله است. دیر آمد و توبه‌اش هم پذیرفته شد، ولی کسی که دیر بیاید قبرش هم دور است. توبه‌اش قبول است اما قبرش دور است. اگر قرار است آدم تصمیمی بگیرد، باید سریع تصمیم بگیرد.
2- اشک بر امام حسین با شرایط باعث نجات است
حدیث داریم: اگر کسی یک قطره اشک برای امام حسین(ع) بریزد، خداوند گناهانش را می‌بخشد. البته اشک خالی به تنهایی خوب نیست، باید کارهای دیگرش هم درست باشد. مثل این که یک کلید ماشین را راه می‌اندازد به شرطی که باقی ماشین درست باشد.
اگر ماشین، ماشین باشد و مشکلی در روغن و بنزین، در لاستیک و ترمز و دنده هایش نباشد با یک کلید راه می‌افتد. اگر پارچه خشک و بنزینی باشد با یک ذره گوگرد روشن می‌شود اما به پارچه‌ی خیس هرچه گوگرد بزنی فایده‌ای ندارد. اشک ریختن برای امام حسین(ع) خیلی نجات می‌دهد، اما باید باقی موارد هم درست باشد.
3- حساب امام حسین(ع) جداست
امام حسین(ع) کیست؟ روز عاشورا در هندوستان گودال ‌هایی می‌کنند. کنده ‌ها و تنه‌های درخت را درون آن می‌گذارند و روشن می‌کنند. یک یا حسین می‌گویند و از روی آتش می‌روند و پایشان نمی‌سوزد. امام دهم مریض می‌شود می‌فرمایند: بروید سر قبر امام حسین دعا کنید. می‌گویند: خودت امام هستی. می‌گوید: حساب امام حسین(ع) جدا است. همه‌ی امام ‌ها کشتی نجات هستند اما کشتی امام حسین وسیع‌تر و سریع‌تر است. امام حسین در فقه اثر گذاشت. اگر شما برای ده روز به مسافرت بروی باید نماز چهار رکعتی را دو رکعتی بخوانی. اما در حرم امام حسین مسافرین باید نمازشان را درست بخوانند. یعنی حرم امام حسین مثل خانه‌ی خود توست. خاک خوردن حرام است اما تربت امام حسین و تربت خاک پای عزادار امام حسین حرام نیست. مرحوم آیت الله العظمی بروجردی درد چشم دارد. وقتی عزاداران در خانه‌اش عزاداری می‌کنند، دستی به خاکی که بر بدن عزادارهاست می‌مالد و آن خاک را روی چشمش می‌کشد. این مرجع تقلید برای همیشه چشمش سالم است. خیال نکنید مسئله امام حسین را فقط انسان ‌ها می‌دانند. دنیای هستی در مورد امام حسین غمناک و عزادار است.
4- خاطره‌ای از زبان مادر شهید
من یک خاطره را برایتان بگویم. در تهران در یکی از این کوچه ‌ها داشتم می‌رفتم. در کوچه‌های فرعی زمان جنگ حجله‌ای دیدم. فهمیدم این خانه، خانه‌ی شهید است. تازه شهید شده بود. به برادر‌ها گفتم: بیایید به داخل برویم. این خانه ناشناس است. ماشین را کنار زدیم و داخل خانه رفتیم. صاحب خانه آمد و به ما نگاه کرد. گفت: شما آقای قرائتی نیستی که در تلویزیون صحبت می‌کنید؟ گفتم: بله! گفت: چه طور شده است که به منزل ما آمدی؟ گفتم: خانه‌ی شهید مثل مسجد می‌ماند، آدم باید در را ببوسد و داخل شود. گفت: حالا که این طور است یک پیام برایتان داریم. گفتم: من در خدمت شما هستم. این پدر شهید دوید رفت و به مادر شهید گفت: قصه را برای ایشان بگو. ما هم نشستیم و گوش دادیم. مادر آمد و گفت: پسر من کبوتری داشت که به آن عشق می‌ورزید. کبوتر در قفس بود. یک روز پسر من کنار قفس نشسته بود و به کبوتر گفت: کبوتر من! خدا به تو بال داد که پرواز کنی. چرا من حق پرواز را از تو گرفته‌ام و تو را در قفس کرده‌ام؟ پرواز و پریدن حق توست. چرا من حق تو را گرفته‌ام؟ در قفس را باز کرد و گفت: آزاد هستی. بعد گفت: خودم هم در قفس دنیا گیر کرده‌ام، بروم خودم را هم آزاد کنم. به پایگاه مقاومت بسیج رفت و ثبت نام کرد. دوره‌ی نظامی یاد گرفت و به جبهه رفت. ما دیگر از این بچه خبر نداریم. چند روز پیش دیدیم کبوترش آمد. آن قدر روی دیوار خواند که ما تحت تأثیر قرار گرفتیم. بعد شروع کرد دور خانه طواف کرد. آنقدر در خانه تاب خورد که ما هیجانی شدیم. در اتاق باز شد و داخل اتاق آمد. چند دور در اتاق طواف کرد. ما را برق گرفت. چشممان پر اشک شد. رفت روی تاقچه، کنار عکس پسر ما نشست. دائم گردنش را به عکس می‌مالید. تا گردنش را به عکس مالید، گفتیم: بچه‌ی ما شهید شده و این کبوتر برای ما پیغام آورده است.
5- عظمت حرکت امام حسین(ع)
اگر می‌گویند هستی فهمید که حسین شهید شده است، جای دوری نرفتیم. بگذارید از قرآن بگویم که حرف محکم شود. هر چیزی که به قرآن بند باشد محکم است. اگر شما در روز عاشورا گریه کنید، پرنده‌های هوا می‌فهمند. قرآن می‌گوید: هدهد پیش سلیمان آمد. گفت: سلیمان داشتم از یک جایی پرواز می‌کردم، دیدم مردم آنجا خورشید پرست هستند. معلوم می‌شود که هدهد خورشید پرستی مردم را در روی هوا می‌فهمد. «وَجَدْتُها وَ قَوْمها یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ»(نمل/24). اگر پرنده می‌فهمد که چه کسی خورشیدپرست است، آیا نمی‌داند که چه کسانی در روز عاشورا گریه کردند؟ شما هیچ می‌دانید در نماز خواندن فقط آن قسمت از نماز که آدم حواسش جمع است، قبول می‌شود؟ می‌گویند: اگر در حرم امام حسین نماز بخوانی، چه حواست جمع باشد و چه حواست پرت باشد خدا قبول می‌کند. شما می‌دانید اگر کسی خواست دعایش مستجاب شود، دعای قبّه امام حسین(ع) مستجاب می‌شود.
این عظمت حسین برای چیست؟ برای این که فدا شد. برای چه فدا شد؟ «أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ». من نمی‌خواهم به منکر عمل شود. «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ»(تحف‌العقول/ ص‌245). نمی‌بینید به حق عمل نمی‌شود؟ نمی‌بینید جلوی باطل گرفته نمی‌شود؟ در عاشورا کسی حوصله‌ی شنیدن حرف یا سخنرانی را ندارد. هرکسی هم پای تلویزیون هست، می‌خواهد گریه کند. اما یک جمله‌ای را از علامه‌ی امینی صاحب الغدیر برایتان بگویم. علامه‌ی امینی می‌گوید: امام صادق داشتند با اصحابی می‌رفتند. دیدند یک کسی در بیابان اشاره می‌کند. حضرت فرمود: بروید ببینید چه شده است؟ رفتند گفتند: او آب می‌خواهد. گفت: به او آب بدهید. گفتند: آقا او یهودی است. گفت: من نگفتم چه دینی دارد. تشنه‌اش است. به تشنه آب بدهید. مگر من گفتم که او چه دینی دارد؟ گفتم: چه حاجتی دارد؟ کسی مهمان را می‌کشد؟ امام حسین(ع) می‌فرماید: «أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ». حرکت من برای امر به معروف بود.
6- خصوصیات یاران امام حسین(ع)
در ارتش امام حسین سن مطرح نیست. خوشا به حال بسیج ما که پیرمرد داشت و بچه هم داشت. در ارتش امام حسین زن و مرد مطرح نیست. زن داشتند، مرد هم داشتند. در ارتش امام حسین رنگ و نژاد مطرح نیست. سفید پوست داشتند. سیاه پوست هم داشتند. در ارتش امام حسین نور چشمی مطرح نیست. امام حسین قبل از آن که جوان ‌ها به کربلا بروند، فرمود: بچه‌های خودم به جبهه بروند. خدایا روح پدران و مادران، اجداد و نیاکان، علما و بزرگانی که ما را با امام حسین(ع) آشنا کردند با امام حسین محشور بفرما و آنها را مورد شفاعت امام حسین قرار بده.
امام حسین قبل از ظهر عاشورا فرمود: ‌ای مردم! اگر کسی از شما به دیگری بدهکار است، بدهی خود را پرداخت کند. کسانی که می‌خواهند جزء یاران من شهید شوند، نباید بدهی به مردم داشته باشند. نباید مدیون مردم باشند. اگر کسی بدهکار هست، راضی نیستم که شهید شود. وقتی می‌خواستند مسلم بن عقیل را شهید کنند در وصیت نامه‌اش فرمود: من مقداری به فلانی بدهکار هستم. این کار توجه به حق مردم حتی در روز عاشورا را نشان می‌دهد. امام حسین در روز عاشورا فرمود: اگر کسی بدهکار است، راضی نیستم که جزء یاران من شهید شود.
7- عاشورا درس نماز اول وقت در منظر عمومی است
عاشورا به ما چه گفت؟ عاشورا به ما نماز اول وقت در برابر گلوله را گفت. گفت: نمازت را در خیمه نخوان. از خیمه بیرون بیا و نماز بخوان. نماز خود را وقتی بیرون هستید، بخوانید. در پارک نماز بخوانید. در مسجد نماز بخوانید. در نماز جمعه شرکت کنید. در نمازخانه‌ی اداره و کارخانه نماز بخوانید. امام حسین می‌توانست نمازش را در خیمه بخواند. اما از خیمه بیرون آمد و نماز خواند. کربلا به معنی نماز اول وقت است. کربلا به معنی نماز در منظر عمومی است و به این معنی نیست که نماز خود را در اتاق کار بخوانید. کربلا به معنی ایثار است.
پیامبر(ص) می‌فرماید: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ»(إرشاد مفید/ ج‌2/ ص‌127) حسین از من است. معنای این حرف معلوم است. یعنی حسین نوه‌ی من است. «أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» یعنی چه؟ من از حسین هستم یعنی چه؟ یعنی دین من از حسین است. اگر حسین نبود، دین هم نبود.
من به کشوری رفته بودم. به من گفتند: شما خمینی داشتید، تا قیام کردید، پیروز شدید. گفتم: امام ما گفت: ما هر چه داریم از عاشورا داریم. خوشا به حال ما و خوشا به حال کسانی که برای عزای حسین گریه می‌کنند. برادر‌ها شما که امروز برای حسین گریه می‌کنید، فردا که عاشورا تعطیل می‌شود، به نامحرم نگاه نکنید. بگذارید حالا که برای امام حسین گریه کردید با همین چشم ‌ها حضرت مهدی(عج) را هم ببینید. چشم گنهکار نمی‌تواند حضرت مهدی را ببیند. بالاخره اشک می‌تواند دل امام زمان را از ما راضی کند. ما چیزی نداریم که حضرت مهدی از ما راضی باشد، جز این که بگوییم: مهدی جان برای جدّت گریه کردیم چون خود حضرت مهدی(عج) هم روز عاشورا عزادار است.
8- شرکت امام زمان(عج) در عزاداری جدّش(ع)
من یک داستانی را برای شما بگویم. چهار فرسخی کربلا شهرکی به نام تویریج است. مردم در کربلا صبح تا ظهر عزادارای می‌کنند. ظهر که می‌شود به استقبال این جمعیت می‌روند. من عاشورا‌های بسیاری در کربلا بودم. من هم جزء آدم ‌ها برای استقبال از آنها رفتم. اما نمی‌دانم چرا این هیئت این قدر مهم است که همه‌ی هیئت ‌ها عزاداری‌شان را می‌کنند و کارهایشان را جمع و جور می‌کنند و برای استقبال هیئت تویریج می‌روند.
من شهید محراب آیت الله مدنی را دیدم که پا برهنه سینه می‌زد. خیلی از علما را با چشم خود دیدم که در هیئت تویریج سینه می‌زنند. گفتم: این هیئت چه امتیازی دارد، که علما پا برهنه می‌شوند و در این هیئت می‌روند؟ به من گفتند: جد آیت الله العظمی بروجردی سید بحرالعلوم که از مراجع تقلید بود در روز عاشورا به نجف و کربلا می‌آید و در کنار خیابان می‌ایستد. فرمودند: یک بار هیئت تویریج داشت می‌آمد. یک مرتبه دیدیم که آیت الله بحرالعلوم عمامه‌شان را برداشت و پرت کرد. عصایشان را دور انداخت و بر سرش زد. حسین حسین گفت و در جمعیت رفت. طلبه ‌ها رفتند و ایشان را گرفتند. گفتند: آقا شما پیرمرد هستید. شما نفس ندارید. این کار برای جوان هاست. گفت: مرا رها کنید. آقا را رها کردند. ولی بعد دیدند که آقا خیلی گریه کرده است. گفتند: چرا شما چنین کردید؟ شما مرجع تقلید هستید. چرا عمامه‌ات را دور انداختی و بر سر خود زدی؟ این نوع عزاداری برای تازه نفس ‌ها است. فرمود: حضرت مهدی(عج) را دیدم که در هیئت تویریج بود. دیدم امام زمان هم عمامه نداشت. خجالت کشیدم که من به عنوان مرجع تقلید تماشاگر باشم و حضرت مهدی هم بر سرش بزند و حسین حسین بگوید. بنابراین هر کدام از شما که عزادارای کردید، هم ناله‌ی حضرت مهدی می‌شوید. چشمی که اشک ندارد باید به خدا بنالد. یک دعایی به نام مناجات شاکین داریم. شکایت می‌کند و می‌گوید: «إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو قَلْباً قَاسِیاً مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّباً وَ بِالرَّیْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّساً وَ عَیْناً عَنِ الْبُکَاءِ مِنْ خَوْفِکَ جَامِدَهً»(بحارالأنوار/ ج‌91/ ص‌143). خدایا شکایت می‌کنم که چرا چشم من گریه ندارد؟
9- اثر لقمه حرام
در امر به معروف باید از همه‌ی اهرم ‌ها استفاده کنیم. موعظه‌ی امام حسین(ع) امر به معروف بود. چرا حرف اثر نکرد؟ برادر‌هایی که درآمدهای حرام دارید. یک جمله به کسی که اهل رشوه، احتکار، گران فروشی، اختلاص، کلاهبرداری هست بگویم. امام حسین هرچه صحبت کرد، در مردم اثر نکرد. حتی عمامه‌ی پیامبر را سر گرفت و گفت: من پسر فاطمه(س) هستم. من پسر پیامبر هستم. گفت: من مهمان هستم. گفت: من با 12 هزار نامه‌ی دعوت آمدم. فرمود: من حلالی را حرام کردم؟ حرام را حلال کردم؟ هرچه گفت مردم او را نگاه کردند. آخر فرمود: «قَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ»(بحارالأنوار/ ج‌45/ ص‌8). در شکم شما لقمه‌ی حرام است. از امروز که برای امام حسین گریه کردی، لقمه‌ی حرام را کنار بگذار. اگر کسی دست به فساد بزند و با درآمد حرام بخواهد زندگی درست کند، مفسد است. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدینَ»(یونس/81). یعنی شما که می‌خواهید با فساد پول جمع کنید، خدا نمی‌گذارد آب خوش از گلویتان پایین برود. بالاخره یا تصادف می‌کنید یا بچه ‌ی شما هروئینی می‌شود و… «إِنَّ اللَّهَ لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدینَ» با فساد کار را درست نکنید. اگر قرار بود با فساد کار درست شود، کار مفسدین درست بود. برادر‌ها می‌دانید که چرا روز عاشورا آمدند امام حسین را بکشند؟ به خاطر بغض حضرت علی(ع)، از این معلوم می‌شود، کینه خطرناک است. پیامبر فرمود: اگر دو مسلمان سه روز با هم کینه داشته باشند و روز چهارم آشتی نکنند، هیچ کدام را به مسلمانی قبول ندارم. از حرکت عاشورا معلوم می‌شود که زن و مرد باید دوش به دوش هم در مبارزات باشند.
10- سختی امر به معروف و نهی از منکر
در امر به معروف و نهی از منکر زن و مرد مثل هم هستند. «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر»(توبه/71). معلوم می‌شود که در امر به معروف و نهی از منکر گاهی هم باید کتک خورد و بسیج باید آماده باشد. اول به شخص هشدار بدهند و او را موعظه کنند. در امر به معروف و نهی از منکر کار سخت است. لقمان به پسرش می‌گوید: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»(لقمان/17) پسرجان اگر خواسته باشی جلوی فساد را بگیری «وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما أَصابَکَ» تلخی به تو می‌رسد و باید صبر کنی. نماز خواندن، رانندگی در سرازیری است و گاز نمی‌خواهد. امر به معروف و نهی از منکر گردنه دارد که آدم باید جان بکند.
11- چگونه و کجا باید امر به معروف کرد؟
چگونه امر به معروف کنیم؟ برادرانی که پای تلویزیون هستید، در عصر عاشورا بحث مرا گوش می‌دهید. خوشا به حال شما که حبّ حسین را در دل داری. آیا حاضر هستی حب حسین را با چیز دیگری عوض کنی؟ یک کسی خدمت امام آمد و گفت: آقا من هیچ ندارم. گفت: مهر علی بن ابیطالب را داری؟ گفت: بله! گفت: حاضر هستی مهر علی بن ابیطالب را با پول عوض کنی؟ گفت: نه! گفت: پس نگو چیزی ندارم. ما عشق حسین داریم. آیت الله العظمی مرعشی می‌گوید: وقتی مرا در قبر گذاشتید، یک ذره از خاک کربلا زیر زبانم بگذارید. ما حسینی داریم که کفنمان را هم به قبر او تبرک می‌کنیم. حسین سوخت تا به ما بگوید باید امر به معروف و نهی از منکر کرد. کجا امر به معروف کنیم؟
در بعضی خانه ‌ها فساد زیاد است. باید به فکر باشیم که بچه‌های ما آسیب نبینند. خدا می‌داند که بعضی بچه ‌ها بدون این که پدر و مادرشان به آن ‌ها بگویند، دسته راه می‌اندازند و سینه می‌زنند. این ‌ها این طور نیست که طبیعی باشد. همه‌ی ما یک کسی را از دست داده‌ایم. کسی نیست که بگوید: تا به حال از ما کسی نمرده است. عزیزترین شخصی از ما که بمیرد تا یک هفته و چهل روز و یک سال غمناک هستیم. این حسین کیست که بعد از هزارو چهار صد سال آدم برای او گریه می‌کند؟ این اشک دست ما نیست. خداوند این طور قرار داده است. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»(بقره/277). قرآن می‌گوید: مؤمنان کسانی هستند که اهل ایمان و عمل صالح باشند. خداوند مهر حسین را در دل ‌ها قرار می‌دهد. کربلا به ما گفت: زن می‌تواند سخنرانی کند. زن می‌تواند کاری کند که مردش به او التماس دعا بگوید. امام حسین به زینب کبری گفت: زینب جان در نماز شب به حسین دعا کن. من هیچ وقت به بچه هایم نمی‌گویم: بلند شوید و نماز شب بخوانید. می‌گویم: نماز واجب را بخوانید ولی نماز شب را دستور نمی‌دهم. اما غروب عاشورا به بچه هایم می‌گویم: بلند شوید و نماز شب بخوانید. چون زینب کبری امشب هم نماز شب خوانده است.
خانواده‌های شهدا! زینب کبری یک بار نگفت من مادر دو شهید هستم. با این که زینب کبری دو بچه‌اش در کربلا شهید شدند. یک جا در سخنرانی هایش نگفت: که من مادر دو شهید هستم. هرچه گفت از حسین گفت. یعنی از رهبری بگویید. از نظام بگویید. خودمان را فراموش کنیم. زینب کبری وارد مدینه شد. یک جلسه‌ی فاتحه برای پسرهای زینب گرفتند. شوهر زینب عبدالله بود. جلسه‌ی فاتحه‌ای برای پسرهایش که شهید شده بودند در کربلا گرفت.
یک نفر آمد فاتحه بخواند. نزدیک گوش این پدر گفت: نباید می‌گذاشتی که دنبال زینب می‌رفتند. حالا دایی آن ‌ها می‌خواست در کربلا شهید شود، شهید می‌شد. شما باید جلوی بچه هایت را می‌گرفتی. تا گفت: نباید می‌گذاشتی که به جنگ بروند، عبدالله با کفش خود در جلسه‌ی فاتحه شروع به زدن آن مرد کرد. گفت: من افتخار می‌کنم که بچه هایم را در راه امام حسین دادم. حال شما می‌گویی که نباید می‌گذاشتم آنها به جنگ بروند. عصر عاشورا چشم ‌ها گریه کرده است. دست ‌ها سینه زده است. در عزای امام حسین تشنه هستیم. دل امام زمان را از خودمان راضی کردیم و دل زهرا را شاد کردیم. حرکت امام حسین برای امر به معروف و نهی از منکر بود. من در این عصر عاشورا به عنوان یک طلبه باید از جوانان دانشجو تشکر کنم. چون در تهران حدود هزار نفر جوان هستند که این ‌ها تصمیم گرفتند هفته‌ای یک بار نمازهایشان رادر پارک بخوانند. چرا نمازمان را در پارک بخوانیم؟ چون امام حسین نمازش را در خیمه نخواند و بیرون از خیمه نماز خواند.
12- دوست‌ داشتن نماز مهم است
نمازمان را باید در بیرون بخوانیم. چون کسی که گناه می‌کند گناهش را نشان می‌دهد. پس ما باید نمازمان را نشان بدهیم. نکند نمازمان را مخفی بخوانیم و گناهمان علنی باشد. وقتی به امام حسین گفتند: روز تاسوعا بجنگیم. فرمود: «أَنِّی کُنْتُ قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاهَ لَه»(إرشاد مفید/ ج‌2/ ص‌89). «أُحِبُّ الصَّلَاهَ» غیر «إنی أُصَلّی» است. عصر تاسوعا که قرار شد جنگ شود. امام حسین گفت: جنگ را عقب بیندازیم. برای فردا بجنگیم. گفتند: چرا؟ فرمود: «أُحِبُّ الصَّلَاهَ». من نماز را دوست دارم. برادر‌هایی که لباس سیاه پوشیدید نماز را دوست دارید؟ خواندن نماز مهم نیست. دوست داشتن نماز مهم است. هرکس، کسی را دوست دارد و می‌خواهد با او حرف بزند. ما خدا را دوست داریم و باید با خدا حرف بزنیم. شما که امام حسین را دوست داری و یا حسین می‌گویی. نکند عزاداری داشته باشیم که نسبت به نماز کوتاهی کند. اگر انواع عزاداری ‌ها را کنیم ولی نسبت به نماز کوتاهی کنیم، شفاعت امام حسین شامل حال ما نمی‌شود.
امام صادق(ع) لحظه آخر عمرش فرمود: و الله قسم ما شفاعت نمی‌کنیم آن کسانی که به نماز کوتاهی کنند. لقمه‌ی حرام طوری است که نمی‌گذارد حرف اثر کند. من به برادر‌ها و خواهرهای امور تربیتی آموزش و پرورش هم گفتم که خیلی روی سرود و خطاطی و اردو و نقاشی زحمت نکشید. مقداری هم به پدر و مادرهای بچه ‌ها بگویید: که مواظب باشند که لقمه‌ی حرام به بچه ‌ها ندهند. لقمه‌ی حرام طوری است که اگر امام حسین هم باشد، حرفش اثر نمی‌گذارد. امام حسین(ع) فرمود: هرکس بدهکار است، بدهی خود را بدهد. من راضی نیستم که بدهکار جزء 72 تن شهید شود. حالا که ما چشمان را با گریه به امام حسین پاک کردیم، مواظب باشیم.
در یکی از جنگ ‌ها مسلمان ‌ها پیروز شدند و اسیر گرفتند. یک خانمی را اسیر کردند و او را به یکی از اصحاب دادند. گفتند: شوهرش را کشتیم و زن را هم اسیر کردیم. در جبهه بروید و ببینید رسول اکرم(ص) چه می‌گوید؟
آن مردی که زن را پهلوی پیامبر می‌آورد از یک راهی آورد که زن بدن کشته شوهرش را ببیند و جیغ بزند. می‌خواست دل این زن را بسوزاند. آمد و گفت: ‌ای پیامبر این زن اسیر است. شوهرش کشته شده است. تکلیف چیست؟ بعد گفت: یا رسول الله یک کار شیرینی کردم. گفت: چه کردی؟ گفت: در راه زن را گرداندم و او را از راهی آوردم که زن شوهر کشته شده‌اش را ببیند و دلش بسوزد. پیامبر داد زد و فرمود: مگر تو رحم نداری. زن اسیر است و کافر است اما نمی‌توانی دل کافر را بسوزانی. عصر عاشورا وقتی قرار شد که اهل بیت را از کربلا عبور بدهند، گفتند: زینب کبری را از یک راهی ببریم که بدن حسین بن علی را ببیند و داغ دلش تازه شود.
یا رسول الله راضی نشدی کافر بدن کافر را ببیند. حاضر نشدی زن کافر دلش بسوزد. اما نوه‌ی تو زینب کبری را از راهی بردند تا دلش بسوزد.
نمی توانم روضه بخوانم ولی تمام وجودم هیجانی است و غصه می‌خورم که چرا نمی‌توانم روضه بخوانم. من نگران هستم که در قیامت جز اشک امام حسین هیچ چیز نتواند ما را نجات دهد. نمی‌دانم کلاس ‌ها و ایدئولوژی ‌ها و تحقیق ‌ها و… چه قدر زور دارد. اما می‌دانم گریه برای امام حسین خیلی زور دارد. بنابراین طوری نیست. اگر عصر عاشورا غمگین می‌شویم برای این است که امام زمان(عج) غمگین است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment