امر به معروف و نهی از منکر – 3

موضوع بحث: امر به معروف و نهی از منکر – 3، رمضان 63
تاریخ: 13/04/63

بسم الله الرحمن الرحیم

خوب بیننده‌‌‌ها، جمعه‌‌‌ی آخر ماه رمضان بحث را گوش می‌‌‌دهید. لابد مراسم نماز جمعه و قدس را هم پشت سرگذاشته‌‌‌اید. خوب جمعه آخر ماه رمضان است، خداوند انشاءالله عبادت‌‌‌های همه‌‌‌ی عبادت کنندگان را قبول کند وضعف‌‌‌ها را هم از لطف خودش جبران کند.
خوب بحث ما در باره‌‌‌ی امر به معروف و نهی از منکر است. تقریباً هر بحثی را سه روز برایش وقت گذاشتیم، یعنی تاآن جا که یادم هست حج سه روز شد، امر به معروف هم سه روز می‌‌‌شود، روزه هم سه روز شد، خوب این جلسه را هم در باره‌‌‌ی امر به معروف و نهی از منکر می‌‌‌خواهیم با هم صحبت کنیم. اصولاً باید بدانیم که امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات دین است.
1- از ضروریات دین و واجبات کفایی
ضروری دین یعنی چه؟ ضروری دین یعنی اگر کسی منکرش شود و بگوید من قبول ندارم وتوجه هم داشته باشد که وقتی می‌‌‌گوید، من قبول ندارم یعنی پیغمبر را قبول ندارم، یعنی قرآنی که این حرف‌‌‌ها را زده قبول ندارم، آخر گاهی وقتی یک کسی می‌‌‌گوید: من قبول ندارم، نمی‌‌‌فهمد که چه می‌‌‌گوید، یه وقت نه، می‌‌‌فهمد که چه چیزی دارد می‌‌‌گوید. مثل کلماتی که با هم ربط دارند، مثلاً یک وقتی کسی می‌‌‌گوید برو حرامزاده، یک وقت همینطور می‌‌‌گوید و توجه ندارد خوب، این بارش سبک‌‌‌تر است، اما وقتی یک کسی خدای نکرده به کسی می‌‌‌گوید حرام زاده و می‌‌‌داند که حرام زاده چیست، یعنی چه شده، یعنی چه می‌‌‌شود. اگر کسی وقتی می‌‌‌گوید: من امر به معروف و نهی از منکر را قبول ندارم، من حجاب را قبول ندارم، من نماز را قبول ندارم، یکی از ضروریات و مسلمات دین را وقتی می‌‌‌گوید قبول ندارم، یعنی چه و بداند وقتی می‌‌‌گوید قبول ندارم یعنی چه، یعنی رسول خدا را قبول ندارم. اگر بداند که لوازم این حرفش چه می‌‌‌شود، کافر است و نجس است.
امر به معروف از ضروریات دین است و وجوبش هم وجوب کفایی است، وجوب کفایی یعنی چه؟ مثلاً وجوب کفایی، ما در در و دیوار می‌‌‌بینیم که نوشته، رفتن به جبهه وجوب کفایی است. وجوب کفایی یعنی چه؟ یعنی همین که یک عده اقدام کردند، دیگران لازم نیست که اقدام کنند، و اگر کسی اقدام نکند همه مسئولند. مثلاً مسجد نجس می‌‌‌شود واجب است که آدم آن جا را تطهیر کند و آن را بشوید. اگر کسی نشورد همه مسئولند و عذاب می‌‌‌کشند و اگر 4 نفر اقدام کردند دیگر تکلیف از بقیه برداشته می‌‌‌شود، این را می‌‌‌گویند، وجوب کفایی. اما همین که یک افرادی پا شدند و این کار را کردند دیگر برای بقیه لازم نیست.
2- توجه به اثر گذاری امر و نهی
امر به معروف هم از ضروریات دین است و هم وجوب کفایی است و هم به هر شکلی که اثر دارد آدم باید آن را انجام دهد. گاهی وقت‌‌‌ها یک آخوند برود در خانه و بگوید: آقا چرا می‌‌‌روی پشت بام، کبوتر بازی می‌‌‌کنی و مزاحم مردمی؟ گاهی وقت‌‌‌ها حرف آخوند اثر دارد، این جا واجب است که آخوند برود. گاهی وقتی یکی از این موتور سوارهای کیلویی با از این موتورهای دور دوری برود و بگوید: حق نداری دیگر بروی پشت بام بروی! اثر دارد. آنجا باید موتور سوار برود، گاهی وقت‌‌‌ها رئیس اثر می‌‌‌کند، گاهی وقت‌‌‌ها رئیس ژاندارمری حرفش اثر می‌‌‌کند، گاهی وقت‌‌‌ها معلم حرفش اثر می‌‌‌کند، گاهی وقت‌‌‌ها روحانی، هر کدام اجمالاً آدم باید بداند که این فساد باید نباشد. چه کسی باید بگوید؟ هر کسی که بگوید و جلوی فساد را بتواند بگیرد او باید بگوید، به هر نحو بگوید. گاهی وقت‌‌‌ها اگر آدم تنهایی برود مثلاً فرض کنید که یک فساد را می‌‌‌بین، اگر نامه بنویسی ساده امضا کنی، نامه را پاره می‌‌‌کنند، اما اگر عنوان خود را بنویسی پاره نمی‌‌‌کنند، این جا واجب است که عنوان خود را بنویسی، مثلاً بنویسی که اگر من صاف بنویسم که آقای فلان اما او آقایی که وکیل است بنویسد وکیل مجلس، یا نماینده امام یا نمی‌‌‌دانم، وزیر فلان یا معاون وزیر فلان یا سرپرست فلان. اگر کسی امضایش بی عنوان مؤثر است باید بی امضا بنویسد. اگر با عنوان مؤثر است این جا واجب است که عنوانش را بنویسد، که جلوی فساد را بگیرد هر جوری که مؤثر است باید انجام دهد. اگر طرف گناه علنی می‌‌‌کند، مانعی ندارد که شما علنی بگویی چرا گناه کردی؟ چون روبروی مردم گناه کرده، شما هم روبروی مردم بگویی که شمااین کارت خلاف بود. اما اگر کسی یواشکی یه گناهی کرد، شما حق نداری که اگر کسی یواشکی یه گناهی کرده، بلند به او بگویی و مورد اشکال است و اشکال دارد. بنده یواشکی یه گناهی کردم شما چرا سر منبر می‌‌‌گویی بر فرض خلاف بود. اجمالا اگر گناه علنی بود، می‌‌‌شود علنی مطرح کرد اما اگر کسی مخفیانه گناه کرده، نمی‌‌‌شود علنی او را نهی از منکرکرد و آبرویش می‌‌‌ریزد و همینطور که در جلسه قبل گفتم، اگر با اشاره شما می‌‌‌توانید جلوی فساد را بگیرید، با داد حق نداری جلوی گناه را بگیری. این تذکرات را باید داشته باشیم. حالا کسی اگر امر به معروف و نهی ازمنکر نکند آثار مختلفی دارد.
3- بی‌‌‌تفاوتی و آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر
آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر؛
هم اثر طبیعی دارد، هم اثر اجتماعی دارد و هم اثر فرهنگی.
1- اثر طبیعی؛ اگر مردم بی تفاوت شدند وقتی فساد دیدند داد نزدند، خطر دارد و خطرش هم خطر طبیعی است. روایت برای خطر طبیعی داریم که «مَا مِنْ سَنَهٍ أَقَلَّ مَطَراً مِنْ سَنَهٍ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یَضَعُهُ حَیْثُ یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا عَمِلَ قَوْمٌ بِالْمَعَاصِی صَرَفَ عَنْهُمْ مَا کَانَ قَدَّرَ لَهُمْ مِنَ الْمَطَرِ فِی تِلْکَ السَّنَهِ إِلَى غَیْرِهِمْ وَ إِلَى الْفَیَافِی وَ الْبِحَارِ وَ الْجِبَالِ»(کافى، ج‏2، ص‏272) امام باقر(ع) می‌‌‌فرماید: هیچ سالی باران از سال دیگر کم‌‌‌تر نمی‌‌‌آید، یعنی هر سال بارانی که می‌‌‌اید یک جور می‌‌‌آید، منتهی اگر مردم گناه کردند، خدا این بارانی را که باید به این منطقه‌‌‌ی حاصل خیز ببارد می‌‌‌رود و در کوه‌‌‌ها می‌‌‌بارد و به یک جایی می‌‌‌بارد که فایده‌‌‌ای ندارد. تمام سال‌‌‌ها باران یک جور می‌‌‌آید، اما اگر مردم گناه بکنند وجلو فسادگرفته نشود، اگر مردم دربرابر گناه بی تفاوت شدند خداوند یکی از آثار طبیعی و یکی از پس گردنی‌‌‌هایی که به این‌‌‌ها می‌‌‌زند، این است که باران رحمتش را از این‌‌‌ها قطع می‌‌‌کند. این یک حدیث؛ «إِذَا عَمِلَ قَوْمٌ بِالْمَعَاصِی صَرَفَ عَنْهُمْ مَا کَانَ قَدَّرَ لَهُمْ مِنَ الْمَطَرِ فِی تِلْکَ السَّنَهِ إِلَى غَیْرِهِمْ » خیلی خوب، اما اثر اجتماعی آن، قطع باران و اثر اجتماعی آن با تغییر باریدن.
2 – اثر اجتماعی: روایات متعددی داریم که اگر مردم جلوی فساد را نگیرند، یعنی آدم فاسد راحت راحت گناه می‌‌‌کند و کسی هم نیست به او بگوید: چرا این، راحت راحت گناه می‌‌‌کند؟ با گناه پایه‌‌‌های قدرتش را قوی می‌‌‌کند، یک ذره، یک ذره سوار می‌‌‌شود به طوری که «إِذَا لَمْ یَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ یَنْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لَمْ یَتَّبِعُوا الْأَخْیَارَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِی سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ شِرَارَهُمْ فَیَدْعُوا خِیَارُهُمْ فَلَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ»(کافى، ج‏2، ص‏374) این هم حدیث است، نه یک حدیث و دو حدیث، یک هیئت حدیث داریم که «سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ شِرَارَهُمْ » یعنی مسلط می‌‌‌کند خدا بر آن‌‌‌ها آدم‌‌‌های شر را اگر مردم بی تفاوت شدند، آدم‌‌‌های شر را بر این‌‌‌ها مسلط می‌‌‌کند. در مقابل گناه همه باید داد بزنند. عرض کردم باید کتک بزنند، حدیث کتک را در این صفحه تا یادم نرفته بگویم، خیلی خوب حالا که می‌‌‌فرماید: شنیدم که بعضی‌‌‌ها دارند حرف‌‌‌های پرت و پلا می‌‌‌زنند و شما می‌‌‌نشینید و گوش می‌‌‌کنید؟ جلوی آن را بگیرید، اگر با زبان و نصیحت جلویش را نمی‌‌‌توانی بگیری، کتکش بزن تا جلوی آن را بگیری و نگذار حرف بزند، این حسابش است، چرا اذیتش نمی‌‌‌کنید. یعنی آن قدر ضجرش بدهید تا جلوی. . .
اگر کسی فساد را دید و جلویش را نگرفت، فاسد روز به روز، روز روشن با قدرت فساد می‌‌‌کند و کم کم افراد فاسدمسلط می‌‌‌شوند. بسیار خوب، روایاتی داریم که هم شیعه نقل کرده هم سنی، در کنزالعمال که از کتاب‌‌‌های حدیثی اهل سنت است نه یکی و دو یا سه تا یک هیئت حدیث داریم و در نهج البلاغه هم داریم، شیعه و سنی حدیث نقل کرده‌‌‌اند، آن ملتی که نتواند حق ضعیف را از قوی بگیرد، آن ملت ارزش ندارند و اصلاً آن ملت مرده‌‌‌اند.
«وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ»(بقره/179) اصلاً نشانه‌‌‌ی زندگی این که جلوی یاغی و قاتل را بگیرید. اگر یک شخص فاسد، فساد کرد وصاف صاف راه رفت، خوب این جامعه مرده است.
3- و اما اثر فرهنگی؛ اثر فرهنگی آن این است که کم کم ارزش‌‌‌ها به ضد ارزش‌‌‌ها تبدیل می‌‌‌شود. مثلاً اگر یک کسی گناه کرد، شما جلوی او را نگرفتی، دیگری هم گناه می‌‌‌کند، دیگری هم گناه می‌‌‌کند، دیگری هم گناه می‌‌‌کند و کار به جایی می‌‌‌رسد که آن وقت اگر یک کسی نماز بخواند او را مسخره می‌‌‌کنند. آن نماز نمی‌‌‌خواند و شما نمی‌‌‌گویی که چرا نماز نمی‌‌‌خوانی؟ اگر شما نماز نمی‌‌‌خوانی باید از اداره بروی بیرون. شما چرا نماز نمی‌‌‌خوانی؟ اگر کسی نماز نمی‌‌‌خواند سخت گیری نکیم و بی تفاوت از کنارش رد بشویم، او هم نمی‌‌‌خواند، مانند زمان شاه، زمان شاه اون کسی که نماز می‌‌‌خواند، مسخره‌‌‌اش می‌‌‌کردند.
بنابر این اگر گفتید، گفتید، اگر نگفتید، دیر یا زود. . . اصلاً طرز تفکر عوض می‌‌‌شود و ارزش‌‌‌ها به ضد ارزش‌‌‌ها تبدیل می‌‌‌شود. الآن که الحمدلله جمهوری اسلامی درست شده، زمان طاغوت آن دختر کار نمی‌‌‌کرد، این کار نمی‌‌‌کرد، بعد به جایی می‌‌‌رسید که وقتی شوهر کار می‌‌‌کرد، شوهرش می‌‌‌گفت: چرا کار نمی‌‌‌کنی؟ می‌‌‌گفت: که تو دختر کارگر می‌‌‌خواستی، من خانه‌‌‌ی بابام هم کار نمی‌‌‌کردم، تو لیاقت من را نداری، باید بروی و یک دختر کارگر بگیری. یعنی اصلاً کار کردن می‌‌‌شد ضد ارزش، وقتی بی کاری می‌‌‌شود ارزش، الان قیافه‌‌‌ها را می‌‌‌بینی، می‌‌‌گویی: فلانی چه کاره است؟ می‌‌‌گوید: آدم بدبختی است، کارگر نانواست، و این قیافه ناجور می‌‌‌شود، یعنی کار می‌‌‌شود ضد ارزش. می‌‌‌گویم احمد آقا چطور است؟ احمد آقا، حسن آقا چطوره، حسن آقا، ماشاءالله وضعش خوبه ابروها می‌‌‌رود دو متری.
یعنی وقتی نهی از منکر نشد، ارزش‌‌‌ها می‌‌‌شود ضد ارزش، ضد ارزش می‌‌‌شود ارزش و این تغییر فرهنگی است. انقلاب فرهنگی به معنی ارتجاع می‌‌‌شود یعنی سقوط فرهنگ، نه انقلاب فرهنگی که درجمهوری اسلامی است. خوب حالا می‌‌‌دانید چرا بعضی‌‌‌ها فساد می‌‌‌بینند و حرف نمی‌‌‌زنند، می‌‌‌گویند؛ می‌‌‌ترسیم مردم از ما ناراضی بشوند. حالا بگویم در این عروسی ساز نزنید، ناراحت می‌‌‌شود. حالا بگویم این کار اسراف است، توی ذوقش می‌‌‌خورد. به خاطر این که مردم داری کنیم. آدم باید مردم داری کند، نباید مردم را از خودش ناراضی کند. اگر من به این نهی از منکر کنم و بگویم که این کار گناه دارد، از من ناراضی خواهد شد و. . .
4- عزّت در سایه امر به معروف
یک پیامی پیغمبر داده، آنرا خوب گوش بدهید؛ پیغمبر پیام داده: ‌‌‌ای کسانی که نمی‌‌‌خواهید نهی از منکر کنید، برای این که می‌‌‌خواهید مردم داری کنید، خدا یک کاری می‌‌‌کند که همین مردمی که می‌‌‌خواهید دوستت داشته باشند، خدا یک صحنه‌‌‌ای پیش می‌‌‌آورد که همین مردم فحشتان بدهند، تمام شد و رفت. حدیث هم این است؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ
(ص): «مَنْ طَلَبَ مَرْضَاهَ النَّاسِ بِمَا یُسْخِطُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ حَامِدُهُ مِنَ النَّاسِ ذَامّاً»(کافى، ج‏5، ص‏63) کسی می‌‌‌خواهد مردم را راضی نگه دارد و خلاف شرع می‌‌‌بیند، خلاف حکم خدا می‌‌‌بیند، می‌‌‌بیند و می‌‌‌گوید اگر حکم خدا را بگویم، مردم نارحت خواهند شد، به خاطر مردم داری حکم خدا را نمی‌‌‌گوید، پیغمبر(ص) می‌‌‌فرماید: «کَانَ حَامِدُهُ مِنَ النَّاسِ ذَامّاً» فداکاری می‌‌‌کند که آن کسی که تعریفش را می‌‌‌کند در آینده «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً»(یونس/65) توحیدمان ضعیف است، عزت از آن خداست، شما به این بگو خلاف نکن، منتهی با زبان خوش به او بگو. . .
5- انواع روش برخورد و امر و نهی
گاهی وقتی آدم‌‌‌ها گناه می‌‌‌کنند، که اگر سفت بگویی نکن او نمی‌‌‌کند، اما باید گفت خواهش می‌‌‌کنم، نکن. اگر با خواهش گناه نمی‌‌‌کند باید خواهش کنی، اما اگر بگویی که آقا می‌‌‌شود شما این کار را نکنی، اگر شل بجنبی می‌‌‌گوید: نخیر! بگو آقا باید این کار را بکنی. خلاصه باید دید به چه طریق می‌‌‌توانید بگویید که حرف شما تأثیر داشته باشد. حالات او را در نظر بگیرید. گاهی وقت‌‌‌ها زن آدم به آدم می‌‌‌گوید: عجب شوهر بی پولی، شوهر می‌‌‌گوید: من بی پولم، بیا، دو سه تا هزاری شوهر روی هوا می‌‌‌اندازد. چون می‌‌‌گوید: بی پول! آدم باید هزاری‌‌‌ها را بالا بیندازد و آن‌‌‌ها را نشان دهد، چون می‌‌‌گوید: بی پول! آدم باید هزاری‌‌‌ها را نشان بدهد. آن وقت می‌‌‌گوید: تو این همه هزاری داری، خوب یکی از آن‌‌‌ها را هم به ما بده، شوهر می‌‌‌گوید والله مال مردم است. ببین البته می‌‌‌خواهم بگویم که بعضی‌‌‌ها این کار را می‌‌‌کنند. البته نه این که این کار درست است، باید دید که به چه صورت ممکن است.
ما اولین روزهای انقلاب بود که رفته بودیم اصفهان، ما زمان طاغوت که نتوانستیم برویم هتل شاه عباس را ببینیم. روزهای اول انقلاب بود که گفتیم برویم هتل شاه عباس را ببینیم. بعد همینطور پا به پا می‌‌‌کردیم آن روز هم که توی تلویزیون نبودیم و کسی هم که ما را نمی‌‌‌شناخت و ما گفتیم برویم، نرویم، گفتیم: اگر پا به پا کنیم همان دم در خواهند گفت نمی‌‌‌شود، آقا برو! گفتیم: سفت می‌‌‌رویم. گفت: آقا کجا؟ گفتم: آقا کلیدها را بدهید به من، می‌‌‌خواهم همه جا را بازدید کنم. رفتم داخل و گفتم مسئول این جا کیست؟ زود کلیدها را بیاورید، من می‌‌‌خواهم همه جا را بازدید کنم. فوری گفتند: بله آقا و فکر کردن که ما یک کسی هستیم، زود کلیدها را آوردند.
گاهی وقت‌‌‌ها اگر شل بگویی، گوش نمی‌‌‌کنند. آقا ما تقاضا می‌‌‌کنیم این کار را نکن، شل بجنبی گوش نمی‌‌‌کنند، این جا باید سفت حرف بزنی و گاهی وقت‌‌‌ها اگر سفت بگویی گوش نمی‌‌‌کند، اینجا باید شل بگویی. خلاصه حرف این است که باید جلوی فساد گرفته شود، شل شد شل، سفت شد سفت، آخوند شد آخوند، موتوری شد موتوری، داد شد داد، دعا شد دعا، جلوی فساد باید گرفته شود.
حتی امام می‌‌‌فرماید: اگر قصد قربت هم نداری، آخر گاهی وقت‌‌‌ها می‌‌‌گوید آقا من قصد قربت ندارم چون ریا است، جلوی فساد را بگیر، اگر چه قصد قربت نداشته باشی. چون این از نظر آخوندی می‌‌‌گویند واجب توسلی، یعنی هدف این است که مثل این که شما به قصد قربت نباشد، اگر یک کاسه و یا یک قاشق نجسی افتاد توی حوض پاک می‌‌‌شود شما چه قصد بکنی پاک می‌‌‌شود، چه قصد نکنی. نمک اگر ریخت توی آب دوغ شور می‌‌‌شود، حالا بگو آقا من نیت نکردم، او کار به نیت شما ندارد. بعضی کارها باید بشود منتظر نیت من نیست. امر به معروف و نهی از منکرباید به هر نحوی انجام شود.
بعضی‌‌‌ها خودشان عمل نمی‌‌‌کنند به ما می‌‌‌گویند. این هم داریم که اگر خودت هم عمل نمی‌‌‌کنی باز این نیست که بگویی؛ چون من خودم عمل نمی‌‌‌کنم امر به معروف بر من واجب نیست. من که خودم نماز نمی‌‌‌خوانم، چرا به او بگویم که بخواند. اگر که نماز نمی‌‌‌خوانی، واجب است که به کسی که نماز نمی‌‌‌خواند بگویی که نماز بخواند منتها اثر کلامت کمتر است، اثر کلامت کم است، ولی واجب است.
6- پاداش امر به معروف و نهی از منکر
خیلی خوب عرض کنم به حضور شما که در مورد ارزش امر به معروف؛ پیغمبر(ص) فرمود: «ما من رجل ینعش به لسانه حقا» این حدیث هم دیشب دیدم حدیث جالبی هست، پیغمبر(ص) فرمود: اگر کسی با بیانش امر به معروفی که می‌‌‌کند، نصیحتی که می‌‌‌کند، یک حقی را بر پا می‌‌‌کند، این حقی که به آن عمل می‌‌‌شود، تا روز قیامت خدا به این آقایی که با بیانش یک حقی را به مرحله عمل رسانده تا روز قیامت خدا به او اجر می‌‌‌دهد. من با بیانی توانستم فرض کنید، توانسته یک نفر را نمازخوان کند، تا روز قیامت برای من اجر دارم.
پیغمبر فرمود: «من ارأ به صاحب بدعه ملاء الله قلبه امنا و ایمانا» هر کس یک آدم بدعت آورنده را ترساند، یک آدمی که آمده و می‌‌‌گوید؛ آقا این حکومت اسلامی تزش این است. . . اقتصاد اسلامی تزش این است. . . اقتصاد اسلامی می‌‌‌گوید. . . ایدئولوژی اسلامی می‌‌‌گوید: یک چیزایی می‌‌‌گوید که این‌‌‌ها از اسلام هم نیست، از این التقاطی‌‌‌هایی بودند، که الحمدلله گروه فرقان که نسلشان ور افتاد. افرادی هستند اما نه امکان دارد که هنوز باشند، افرادی هستند که یک چیزهایی از سلیقه‌‌‌های شخصی از افکار شرقی و غربی قاطی می‌‌‌کنند یک خورده هم از قرآن و حدیث قاطی آن می‌‌‌زنند، می‌‌‌گویند که اسلام این است. اگر که کسی بدعت گذاشت در دین، یعنی چیزی را که جزء دین نیست آورد و به عنوان دین به جامعه عرضه کرد. . . و باید چنین کسی را بترسانیدش و هر کس یک آدم بدعت گذار را بترساند، خداوند قلبش را پر می‌‌‌کند از امن و ایمان. یعنی ایمان کسی قوی می‌‌‌شود که یک اهل بدعتی را بترساند. خلاصه ما در اسلام ضرب شصت هم داریم. افراد منحرفی که دارند افکار مردم را منحرف می‌‌‌کنند و یک چیزی که جزء اسلام نیست را جزءاسلام می‌‌‌کنند، باید این‌‌‌ها تعقیب بشوند.
7- نهی از منکر و توجه به آثار منکرات
ضمناً به شما بگویم که منکر حتماً لازم نیست که یک آدم منکر باشد. گاهی وقت‌‌‌ها اثر منکر، اثر منکر را هم ما باید پاک کنیم. ممکن است یک کسی اهل انکار را نمی‌‌‌بینیم، یعنی گناه کار را نمی‌‌‌بینیم، اما اثرگناهش را می‌‌‌بینیم، اثر گناهش را هم دیدیم باید پاک کنیم. یک ماشین باری آمده است برود یک چیزی از ماشین افتاده است توی جاده، حالا این راننده توجه نداشته که بگوییم گناه کرده، رفته ولی فعلاً این چیزی که افتاده اگر شب ماشینی بگذرد ممکن است این چیز ماشین را چپه کند، لازم است که شما پیاده شوی و این چیز را از وسط جاده دور کنی. گر چه منکر و اهل انکار را نمی‌‌‌بینی، ولی اثر منکر را می‌‌‌بینی و باید اثر انکار را از بین ببری. یک کسی پشت دیوار شبانه نوشته مرگ بر فلانی که فلانی از مردان خوب است، منکر هست، اثر انکار هست، اگر چه خود شخص پیدا نیست، شما لازم است که آن را پاک کنی. به من چه، من که ننوشتم، تو که ننوشتی، تو تعهد داری، در دکان تو نوشتند، پشت دیوار تو نوشته‌‌‌اند، فساد است، تبلیغ سوء است، اهانت به مؤمن است و. . .
پیغمبر(ص) فرمود: «وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ» یعنی قسم به آن خدایی که جانم به دست اوست، پیغمبر در این جا قسم خورده، رسول خدا قسم خورده که افرادی روز قیامت به شکل میمون و خوک محشور می‌‌‌شوند، می‌‌‌دانید این‌‌‌ها چه کسانی هستند؟ این‌‌‌ها کسانی هستند که گناه کارها را می‌‌‌بینند، می‌‌‌گویند به من چه. کسی که گناه کاری را ببیند و گناهی را ببیند و بگوید به من چه، روز قیامت انسان نیست به صورت خوک و به صورت میمون در می‌‌‌آید. (حدیث از کنزالعمال جلد 3 ص 83 می‌‌‌باشد) این دو سه حدیث را هم چون دیشب دیدم گفتم که بخوانم و بر عکس اگر کسی در گناه کسی شریک بشود، حتی با کمک واشاره، حدیث داریم اگر دوات ظالمی را مرکبش کنی. . .
یکی از یاران امام کاظم(ع) شترهایش را می‌‌‌داد به هارون الرشید تابرود به حج، امام فرمودند: همین قدر که شترهایت را به ظالمی کرایه می‌‌‌دهی گناه کردی. گفت آقا برای حج است. خودم هم که با شترها نیستم. فرمود: دوست داری هارون الرشید زنده بماند، که برگردد و پول اجاره‌‌‌ات را بدهد؟ گفت همین قدر که راضی هستی ظالم زنده بماند گناه کردی.
حدیث داریم اگر دو نفر کنار خیابان می‌‌‌روند یکی از آن‌‌‌ها دختری را دید نگاهش کرد و به بغل دستی‌‌‌اش گفت: حسن آقا! ببین! آن طرف خیابان را نگاه کن، «داره چی میره»! حدیث داریم اگر کسی گفت: «ببین داره چی میره» این دومی که نگاه می‌‌‌کند، غیر از این که خودش گناه می‌‌‌کند، مثل همین گناه را به آقایی که گفت: او را ببین هم برایش می‌‌‌نویسند.
جایی گناه می‌‌‌شود لازم نیست خبرش را شما پخش کنید. اگر یک جایی گناه می‌‌‌شود و شما گفتید بچه‌‌‌ها بیایید ببینید هر کس که در جلسه‌‌‌ی گناه شرکت کند، غیر از این که خودش گناه کار است آن آقایی هم که دلالی می‌‌‌کند، گناه او را برایش می‌‌‌نویسند.
بر عکس کسی رفت که گره‌‌‌ای را برای مسلمانی بازکند، پیغمبر(ص) فرمود: «من مشى مع مظلوم یعینه ثبت الله قدمیه یوم تزل الأقدام»(عوالی‏ اللآلی، ج‏1، ص‏377) اگر کسی برای باز کردن گره‌‌‌ی کار مظلومی حرکت کرد تا رفع ظلم کند، ریش او را از گرو باز کند، پیغمبر(ص) فرمود پاهای او در پل صراط، روزی که قدم‌‌‌های ما می‌‌‌لرزد، قدم‌‌‌های او نخواهد لرزید. این چند تا حدیث ناب بود که برای شما خواندم.
8- مراحل امر به معروف و نهی از منکر در قرآن
مراحل امر به معروف و نهی از منکر؛
در قرآن درباره امر به معروف و نهی از منکر عبارت‌‌‌ها مختلف است،
1- بعضی جاها داریم «وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فی‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغاً»(نساء/63) یعنی آن‌‌‌ها راموعظه کن، در مرحله‌‌‌ای که باید آن‌‌‌ها را موعظه کرد موعظه کن، یعنی برخورد عاطفی داشته باشید.
2- مرحله‌‌‌ی دوم داریم که «قَوْلاً بَلیغاً» یعنی استدلالی باشد، هم از راه عاطفه وارد شوید و هم از راه موعظه. از راه عاطفه، آقا من دوستت دارم، دشمنت نیستم، تو حیفی! هم از راه موعظه و هم از راه استدلال
3- از راه هجران و متارکه. گاهی افراد گناه می‌‌‌کنند که اگر شما رابطه‌‌‌ات را با او قطع کنی، دست از گناهش برمی دارد. آقا اگر می‌‌‌خواهی اینطور باشد من دیگر خانه شما نمی‌‌‌آیم، متارکه کن، چون توی قرآن داریم «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ»(نساء/81) از این‌‌‌ها اعراض کن. بعضی‌‌‌ها گناه می‌‌‌کنند، فایده هم ندارد، این‌‌‌ها را باید مواظبشان باشیم. پس یک مرحله این است که قرآن می‌‌‌فرماید: مواظب این‌‌‌ها باشید، چون در قرآن داریم: «وَ احْذَرْهُمْ»(مائده/49) و این نسبت به منافقین است که دست از منکرشان برنمی دارند، اما «وَ احْذَرْهُمْ» یعنی مواظب این‌‌‌ها باشید، چون این‌‌‌ها داخل شما هستند و عامل نفوذی هستند.
4- و اما در جای دیگری هم داریم که: «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ»(توبه/73) یعنی تند باشید و با آن‌‌‌ها درگیر بشوید و غلیظ بشوید. دین ما واقعاً دین خوبی است، بعد عاطفی «قَوْلاً لَیِّناً»(طه/44) یا «وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فی‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغاً»(نساء/63) موعظه و کلام نرم و یعنی استدلال و محاجه «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ»(بقره/111) و متارکه «أَعْرِضْ عَنْهُمْ»(مائده/42) یعنی اگر می‌‌‌خواهی به کارت ادامه بدهی، من تو را رها می‌‌‌کنم، چون خدا را بیشتر دوست دارم.
مواظب باشید، مردی آمده بود و می‌‌‌گفت: زن من چنین است یا بر عکس، این‌‌‌ها باید بعد از مراحل مقداری با خشونت رفتار کنید. و این‌‌‌ها همه تعابیری است که در قرآن آمده است.
قَالَ الصَّادِقُ(ع): «لِقَوْمٍ مِنْ أَصْحَابِهِ إِنَّهُ قَدْ حَقَّ لِیَ أَنْ آخُذَ الْبَرِی‏ءَ مِنْکُمْ بِالسَّقِیمِ وَ کَیْفَ لَا یَحِقُّ لِیَ ذَلِکَ وَ أَنْتُمْ یَبْلُغُکُمْ عَنِ الرَّجُلِ مِنْکُمُ الْقَبِیحُ وَ لَا تُنْکِرُونَ عَلَیْهِ وَ لَا تَهْجُرُونَهُ وَ لَا تُؤْذُونَهُ حَتَّى یَتْرُکَهُ»(تهذیب‏‌الأحکام، ج‏6، ص‏181) من حق دارم که از خوبی هایتان هم ناراحت بشوم. به خاطر این که «وَ کَیْفَ لَا یَحِقُّ لِیَ ذَلِکَ» چگونه من از خوبی هایتان ناراضی نباشم در حالی که «یَبْلُغُکُمْ عَنِ الرَّجُلِ مِنْکُمُ الْقَبِیحُ وَ لَا تُنْکِرُونَ عَلَیْهِ وَ لَا تَهْجُرُونَهُ وَ لَا تُؤْذُونَهُ» امام می‌‌‌فرماید: من از خوبی هایتان گله دارم، چون در جلسات ضد انقلاب‌‌‌ها و مخالفین می‌‌‌نشینید و آن‌‌‌ها هر چه می‌‌‌خواهند می‌‌‌گویند و شما چیزی نمی‌‌‌گویید و فریاد نمی‌‌‌زنید و جلسه را بر هم نمی‌‌‌زنید و اذیتشان نمی‌‌‌کنید.
نباید کسی راه کج برود برای همین هم قول نرم «قَوْلاً لَیِّناً» داریم و هم بر هم زدن جلسه و اذیت کردن. یادتان نرود که به رسول خدا گفتند: فلان جا خانه‌‌‌ی تیمی است و ضد انقلاب و اسلام فلان جا جمع شده‌‌‌اند و در حال توطئه هستند، پیامبر دستور داد از اطراف ریختند و خانه را آتش زدند.
و حتی داریم که پیامبر مسجد ضرار را هم خراب کرد. مسجد ضرار ساختند در مقابل مسجد قبا و در آن توطئه می‌‌‌کردند و وقتی پیامبر را برای افتتاح آن دعوت کردند پیامبر با بیل و کلنگ آن را افتتاح کرد. پس ما خراب کردن وشیشه شکستن و همه چیز داریم، همان طور که اهل استدلال هم هستیم. اگر هم نمی‌‌‌توانید پاسخ بدهید، بگویید: چرا این جا دور هم جمع شده‌‌‌اید کسی را بگویید تا بیاید و برایمان صحبت کند و با او بحث کنیم.
من مثالی داشتم اگر به خاطر بیاورید که زنی را به مرد کوری دادند و این زن هر شب می‌‌‌نشست و به مرد کور می‌‌‌گفت: حیف از این که تو کوری و زیبایی‌‌‌های من حرام می‌‌‌شود(به هدر می‌‌‌رود) و چشم نداری که ببینی من چقدر زیبا هستم، و هر شب این کار را تکرار می‌‌‌کرد تا این که شوهر به زبان آمد و گفت: من که چشم ندارم تا ببینم تو راست می‌‌‌گویی یا دروغ ولی اگر زیبا بودی آن‌‌‌هایی که می‌‌‌دیدند تا به حال تو را برده بودند، پس معلوم می‌‌‌شود زیبا نیستی.
حالا کسانی هم که می‌‌‌نشینند و دور هم از سیاست غرب و شرق می‌‌‌گویند هم همین است، باید کسی را دعوت کنند، نه این که فقط حرف یکدیگر را تأیید کنند! البته ما هم نمی‌‌‌گوییم همه‌‌‌ی کارهایمان درست است و ما خودمان هم نسبت به برخی کارها اشکال وارد می‌‌‌دانیم.
مثلاً می‌‌‌گویند آقای قرائتی این همه از کشاورزی می‌‌‌گویی، یک کشاورز وقتی تراکتورش خراب می‌‌‌شود برای چرخ باید یک طرف برود و برای تسمه پروانه جای دیگر. مثل چایی وقتی هست قند نیست و وقتی قند هست چای نیست یا وقتی هر دو هست نعلبکی نیست و بالاخره کوفت انسان می‌‌‌شود. ما هم این‌‌‌ها را قبول داریم و باید طوری باشد که همان طور که هر چیزی که مربوط به شکم است در بقالی است هر چیزی هم که مربوط به تراکتور است در یک مکان باشد. ولی این‌‌‌ها آن قدر ارزش ندارد که انسان جمهوری را تضعیف نماید، یا دولت و مجلس نظام را تضعیف نماید. منتهی برخی دنبال عیب و ضعف می‌‌‌گردند برای کوبیدن و هزار خوبی را نمی‌‌‌بینند و نقطه ضعف را می‌‌‌بینند، مثل کسی که سر خالی بودن استکان را می‌‌‌بیند ولی این که بیشتر استکان پر است را نمی‌‌‌بیند.
9- انواع روش برخورد مردم با گناه و منکرات
مردم در مقابل مفاسد چند دسته هستند: از نظر روایات تقسیم بندی وجود دارد که من به صورت فشرده خدمت شما عرض خواهم کرد.
امیرالمؤمنین(ع) می‌‌‌فرماید: «أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً یُعْمَلُ بِهِ وَ مُنْکَراً یُدْعَى إِلَیْهِ فَأَنْکَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ وَ مَنْ أَنْکَرَهُ بِالسَّیْفِ لِتَکُونَ کَلِمَهُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَ کَلِمَهُ الظَّالِمِینَ هِیَ السُّفْلَى فَذَلِکَ الَّذِی أَصَابَ سَبِیلَ الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِیقِ وَ نَوَّرَ فِی قَلْبِهِ الْیَقِینُ»(نهج‏‌البلاغه، حکمت‏373) یعنی وقتی خلافی می‌‌‌بینند قلباً ناراحت هستند ولی شهامت گفتن چیزی یا انجام کاری را ندارد و اسلام این آدم، اسلام کم رنگی است و این فقط مسلمان است 1- «فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ »(مبهم بود) 2- «أَنْکَرَهُ بِلِسَانِهِ»یعنی برخی علاوه بر ناراحتی قلبی به زبان می‌‌‌گویند کارتان اشتباه است، انجام ندهید. می‌‌‌فرماید: «فَقَدْ أُجِرَ» یعنی این اجر و ثواب دارد ولی اولی ثواب ندارد و فقط خودش را از مدار بی تفاوتی بیرون می‌‌‌آورد. 3 – «أَنْکَرَهُ بِالسَّیْفِ» یعنی شمشیر به دست می‌‌‌گیرد و می‌‌‌گوید نباید فساد کنی و توانمنداست و جلوی فساد را می‌‌‌گیرد. امیرالمؤمنین(ع) می‌‌‌فرماید: «فَذَلِکَ الَّذِی أَصَابَ سَبِیلَ الْهُدَى » یعنی این آدم حزب اللهی است و مرد خداست «وَ قَامَ عَلَى الطَّرِیقِ» و این است که در خط است «وَ نَوَّرَ فِی قَلْبِهِ الْیَقِینُ» و این است که خداوند یقین را در دلش قرار داده است و مسلمان درجه و عالی این است.
مردم در برابر گناه کار چند دسته هستند:
1- سرزنش روبه رو 2 – غیبت پشت سر 3 – راضی 4 – ناهی
در حدیث داریم که گناه غیر در ما هم اثر دارد و گناه هم نسبت به گناه کار و هم غیر گناه کار عیب است. پس اگر من گناه مرتکب شوم و شما هم گناه سرزنش را مرتکب شدی، یعنی همان گناه نیش زدن یا ممکن است غیبت من را انجام دهی که گناه غیبت را مرتکب شدی، یا راضی می‌‌‌شوی که راضی شدن به گناه هم گناه است، پس درد سردارد.
پیامبر(ص) فرمود: گناه حتی باعث دردسر غیر از انجام دهنده آن هم می‌‌‌شود و این می‌‌‌خواهد بگوید: ‌‌‌ای مردم اگر گناه کار را دیدید نیش نزنید یا غیبت نکنید و یا راضی نشوید، چون شما هم مرتکب گناه خواهید شد، و تنها راهی که باید رفت و انجام داد نهی از منکر است.
رسول خدا فرمود: کسی که دیگری را به چیزی امر کند یعنی امر به معروف کند مثل این است که آن کار را انجام داده است و اجر و ثواب آن عمل خیر را خواهد برد.
و نهی از منکر افراد مسئول مهم‌‌‌تر است، یعنی هر چه مقام کسی که او را نهی کنی بیشتر باشد و تأثیر عمل شما بیشترباشد اجر شما هم بیشتر خواهد بود. و حدیثی داریم که امام صادق فرمود: هر کس گناهی را ببیند و فریاد نزند به این معناست که دوست دارد معصیت خدا بشود. یعنی معنای دیدن گناه و عدم نهی از منکر این است که «فَقَدْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یُعْصَى اللَّهُ فَقَدْ بَارَزَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْعَدَاوَهِ»(کافى، ج‏5، ص‏108) و هر که دوست داشته باشد که معصیت خدا بشود، با خدا مبارزه کرده است.
10- لزوم اهتمام همگانی برای مبارزه با منکرات
ای مردم هدف من از خواندن این احادیث این است که بسیج بشویم تا فساد را برداریم. زنان بی حجاب و بد حجاب ما بترسند که ما ده‌‌‌ها هزار همسر شهید داریم که اگر این‌‌‌ها روزی راهپیمایی علیه بی حجابی راه بیندازند، جوان‌‌‌های حزب اللهی دمار از روزگارتان در می‌‌‌آورند و بی حجابی و مراکز فساد نباید باشند و نیستند. و خلاصه جوان‌‌‌هایی که صدام و شاه را بیرون کردند عرضه دارند شماها را هم به حسابتان برسند.
یک مقدار نصیحت، عاطفه و موعظه، ولی با چه کسی لجبازی می‌‌‌کنی؟ پس باید علیه فساد و جهل و تفرقه بسیج شد. اگر گناه را ببینید و جلوی آن نایستید خداوند شما را عذاب خواهد کرد. چون حدیث داریم که خداوند قومی را عذاب کرد چون گروهی بد بودند و گروه دیگر که خوب بودند ساکت بودند. از طرف دیگر مردمی هستند که فقط دوست دارند نصیحت کنند و وقتی به خودشان می‌‌‌گویی فلان عیب را داری عصبانی می‌‌‌شوند و نمی‌‌‌پذیرند و دوست ندارند امر بشوند.
حدیث داریم که مردم چند دسته هستند: «صِنْفٌ ائْتَمَرُوا وَ أَمَرُوا فَنَجَوْا وَ صِنْفٌ ائْتَمَرُوا وَ لَمْ یَأْمُرُوا فَمُسِخُوا ذَرّاً وَ صِنْفٌ لَمْ یَأْتَمِرُوا وَ لَمْ یَأْمُرُوا فَهَلَکُوا»(کافى، ج‏8، ص‏158)1- بی باک و حرف شنو یعنی هم بی باکانه حرفش را می‌‌‌زند و هم حرف شنو است «صِنْفٌ ائْتَمَرُوا وَ أَمَرُوا فَنَجَوْا» یعنی هم امر می‌‌‌کنند و هم امر می‌‌‌شنوند و این‌‌‌ها اهل نجات هستند. 2- «وَ صِنْفٌ ائْتَمَرُوا وَ لَمْ یَأْمُرُوا» یعنی حرف می‌‌‌شنوند ولی شهامت امر کردن و حرف زدن و مقابله ندارند و می‌‌‌گویند به من چه ربطی دارد؟ این افراد «فَمُسِخُوا ذَرّاً» این‌‌‌ها مثل مورچه هستند چون ذات مورچه پایمال شدن در جامعه است 3- و گروه دیگر «لَمْ یَأْتَمِرُوا وَ لَمْ یَأْمُرُوا» یعنی نه امر می‌‌‌کنند و نه امر می‌‌‌شوند و بی تفاوت هستند مثل سیب زمینی 4- گروه دیگر لوس هستند یعنی امر می‌‌‌کنند ولی دوست ندارند امر بشوند. مثلاً به من می‌‌‌گویند: آقای قرائتی(نامه می‌‌‌دهند) که امشب منبر شما طول کشید و ما را خسته کردید، لطفاً زودتر از منبر پایین بیایید. آن وقت من باز هم از علم و قدر و روحانیت و ولایت فقیه صحبت کنم. خوب این همه تو مطلب گفتی، حالا هم که به تو چیزی گفتند، گوش کن. یا رئیس هیأت که به همه امر می‌‌‌کند ولی اگر به خودش بگویی صدای بلند گو را کم کن، می‌‌‌گوید شماها می‌‌‌خواهید چراغ امام حسین(ع) را خاموش کنید، در حالی که ما مخلص امام حسین(ع) هم هستیم.
خدایا به حق محمد و آل محمد به ما توفیق بده که هم معروف را بشناسیم و هم عمل کنیم و هم نشر بدهیم و هم منکررا بشناسیم و هم با تقوا کنار برویم و هم جامعه را از منکر دور نماییم. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد قسم می‌‌‌دهیم اگر تا ماه رمضان آینده عمر داریم، عمر ما را فدای رضای خودت قرار بده. ولی اگر عمر بیشتر ما باعث گناه بیشتر می‌‌‌شود و مرتع و چراگاه شیطان می‌‌‌شود، خدایا ما را بیامرز و پایان عمر ما را قتل در راه خودت قرار بده. عزیزاینی که صحنه‌‌‌ی تلویزیون را به قال الصادق و قال الباقر تبدیل کردند و این پادگانی که ما در آن نشستیم خانه‌‌‌ی یک امیر لشکر است که نمی‌‌‌دانیم در آن چه کارهایی می‌‌‌کردند خدایا به حق محمد و آل محمد جوان‌‌‌هایی را که این وضعیت را بوجود آوردند با امام حسین(ع) محشور، روحشان را از ما راضی و ما را حافظ و پاسدار خون آن‌‌‌ها قرار بده. اسیران ما را نجات بده.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment