امر به معروف و نهی از منکر – 20

موضوع: امر به معروف و نهی از منکر – 20
تاریخ پخش: 75/03/10

بسم الله الرّحمن الرّحیم

1- در امر به معروف و نهی از منکر گاهی انسان باید شهید شود
موضوع بحث که امر به معروف و نهی از منکر است. به دلیل قیام امام حسین(ع) که فرمود: این که می‌‌روم کربلا برای این است که مگر نمی‌‌بینید به حق عمل نمی‌‌شود، از باطل جلوگیری نمی‌‌شود، هر کسی هر کاری می‌‌خواهد می‌‌کند، کسی داد نمی‌‌زند. طبق احادیث و روایات، مسأله شهادت امام حسین(ع) را می‌‌دانستند. پیامبر(ص) خبر داده بود. امام علی(ع) خبر داده بود. خود امام حسین(ع) خبر داده بود. گاهی در امر به معروف هم انسان باید شهید بشود. منتهی نه این که هر کس برای هر چیزی. امر به معروف گاهی وقت‌‌ها می‌‌ارزد که افراد در مقابلش شهید بشوند. مثل انقلابی که به دست امام(ره) شد. بزرگترین منکر رژیم شاهنشاهی بود که امام(ره) می‌‌خواست این منکر را نهی کند و بزرگترین معروف‌‌ها حکومت اسلامی بود. محو بنی امیه می‌‌ارزید که امام حسین(ع) شهید بشود. نابودی بنی امیه می‌‌ارزید که زینب کبری(س) اسیر بشود.
2- امر به معروف و نهی از منکر غیر از نماز است
این که ما بگوییم چون امر به معروف مشکل است انجام ندهیم، اصولًا امر به معروف غیر از نماز است. نماز کاری به کسی ندارد. امر به معروف، می‌‌خواهیم بگوییم: آقا کارت غلط است. می‌‌گوید: به تو چه؟ آدم‌‌های عادی‌‌اش می‌‌گویند: به تو چه، که ادب ندارند. چه کسی است که امر به معروف و نهی از منکر را دوست نداشته باشد. منتهی روی هوی و هوس برخورد می‌‌کنند. لقمان به پسرش می‌‌گوید: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» (لقمان/17). پسر کوچولو نماز را اقامه کن، به خوبی‌‌ها دستور بده، از کارهای فاسد جلوگیری کن، صبر کن در برابر هر چه به تو رسیده. یعنی امر به معروف غیر از نماز است. شما نماز می‌‌خوانید کسی را اذیت نمی‌‌کنید کسی از شما ناراحت نمی‌‌شود. اما وقتی گفتی کارت غلط است ناراحت می‌‌شود برخورد می‌‌کند و ممکن است کتکت هم بزند؛ اما «وَ اصْبِرْ عَلى‌ ما أَصابَکَ». خون امام حسین(ع) ریخته می‌‌شود برای این که این منکر حذف بشود خون ما که ارزش ندارد.
یک وقت یک بچه گریه می‌‌کند که مامان فلان میوه را می‌‌خواهم، مامانش می‌‌رود مغازه می‌‌بیند گران است نمی‌‌خرد. هر چه بچه گریه می‌‌کند، گران است نمی‌‌خرد یعنی این قدر نمی‌‌ارزد مامان. همین مادری که صد تومان برای بچه‌‌اش نمی‌‌دهد چون گران است، اگر دید بچه‌‌اش افتاده توی حوض ولو زمستان باشد مادر هم شنا بلد نباشد، حوض هم یخ داشته باشد، لباس هم پوشیده باشد. اما با لباس، خودش را می‌‌اندازد توی حوض برای این که می‌‌ارزد. بچه‌‌ام است.
3- امر به معروف و نهی از منکر مربوط به ارزش دین و خدا در نزد ماست
امر به معروف و نهی از منکر مربوط به این است که دین و خدا چه قدر پیش ما ارزش دارد. افرادی هستند بی غیرتند، می‌‌گویند موسی(ع) به دین خود و عیسی(ع) به دین خود. شخصی چنان گریه می‌‌کرد. حضرت او را دید فرمود: خدایا اگر این بنده‌‌ی من باشد و این چنین گریه کند هر دعایی بکند مستجاب می‌‌کنم. خطاب رسید: نگاه به گریه هایش نکن. این خیلی آدم بی غیرتی است. دو لیتر، دو لیتر گریه می‌‌کند اما در مقابل گناه غیظ نمی‌‌کند. بی خاصیت است. سیب زمینی است. هر چیزی برای انسان عزیز باشد، بیشتر برای آن فدا می‌‌کند. بچه برای مادر عزیز است به همین خاطر خودش را می‌‌اندازد داخل آب. دین برای امام حسین(ع) عزیز است و گرنه می‌‌فرماید: سر دادم، دادم؛ تمام بچه هایم شهید شدند، شدند.
آمدیم خدمت امام(ره) گزارشی بدهیم. گزارشم این بود که در شیراز بمب انداختند روی یکی از کلاس‌‌های نهضت سوادآموزی بیست نفر سر کلاس بودند و همه شهید شدند چهار نفر از خانم‌‌هایی که سر کلاس بودند حامله بودند. خانم آموزش یار ما دو تا پایش از بالا قطع شد. قبل از من یک روحانی دیگر آمده بود که: در عملیات والفجر پنج دویست طلبه شهید شدند. من و ایشان هر دو رفتیم خدمت امام(ره) در جماران. من اول گفتم: شما بگو. او هم گفت: ما در عملیات والفجر پنج، دویست طلبه شهید دادیم. امام(ره) فرمود: خدا همه را رحمت کند. به من گفت: شما بگو. پیش خودم گفتم: امام(ره) برای بیست نفر چیزی نگفت، حالا ما که بیست نفر بود. یعنی به قدری اسلام عزیز است که امام(ره) می‌‌فرماید: دویست شهید طوری نیست می‌‌ارزد. آن‌‌هایی که حاضر نیستند برای دین فداکاری کنند دین برای آن‌‌ها عزیز نیست.
4- اهمیت نماز در هر حالی
دیروز فیلمی از آخرین نمازهای امام(ره) دیدم که امام(ره) دستش جان نداشت مسح بکشد و کمک گرفت تا مسح بکشد. بعد خواست نماز بخواند حال خم شدن نداشت مهری روی پیشانیش گذاشتند «سُبْحانَ رَبِّیَ الْأَعْلی وَ بِحَمْدِهِ» با صدای بی جوهر، یعنی نماز به قدری عزیز است که در آخرین و حساس ترین لحظات هم امام(ره) دست نمی‌‌کشید.
آدم هم داریم که می‌‌گوییم: نماز بخوان. می‌‌گوید: فعلًا شلوارم اتو دارد؛ یعنی خدا را به اتو می‌‌فروشد. یک کتاب خطی را یک دانشمند ممکن است برود تا آن طرف دنیا برای این که مطالعه کند، یک آدم بیکار این کتاب خطی را به یک قصاب می‌‌فروشد. می‌‌گوید: گوشت بگذار داخلش. یک وقت پنج کیلو کتاب خطی را یک آدم بی شعور به دو سیر دنبه می‌‌فروشد. هر چیزی بلوغ می‌‌خواهد. شخصی را در مکه دیدیم گفت: کاش نمی‌‌آمدم مکه بیخود آمدم. گفتم: چرا؟ گفت: من یک آسانسوری زده‌‌ام هفت دقیقه است که نمی‌‌آید پایین. من یک خرده نگاه کردم عجب حاجی‌‌ها دارد خدا!‌‌؟ به قدری بی شعور که اگر هفت دقیقه پای آسانسور بایستد. همین آقا هفت ساعت توی صف تخم مرغ می‌‌ایستد. نمی‌‌فهمد کجا آمده.
اما حاجی هم داریم مثل امام حسن(ع) که پیاده می‌‌رفت و با این که اسب و شتر هم داشت می‌‌فرمود: می‌‌خواهم پیاده بروم پایم زجر بکشد، چون راه، راه مکه است. آدم هست سر نماز کیف می‌‌کند. یکی از علما وقت مرگش وصیت کرد: نمازهایم را از سر بخوانید. گفتند: آقا مگر نمازت باطل بود؟ گفت: نه، من سرِ نماز کیف می‌‌کردم. الآن که دارم می‌‌میرم می‌‌ترسم خداوند بگوید: برای من نماز نخواندی برای کیفت خواندی. یعنی بعضی‌‌ها از نماز لذت می‌‌برند.
پیرزنی در کاشان فوتبال نگاه می‌‌کرد می‌‌گفت: جمهوری اسلامی به هر کدام از این فوتبالیست‌‌ها یک توپ بدهد تا این همه دنبال یک توپ ندوند. من دیدم این پیرزن نسبت به فوتبال بالغ نیست. هر چیزی بلوغ می‌‌خواهد.
شهید بهشتی در آلمان بودند. یک زن مسلمان از دنیا رفت. خوب، مسلمان را باید غسل بدهد. آن جا زن مسلمانی حاضر نشد این زن مسلمان را غسل بدهد، شهید بهشتی فرمودند: این زن را بگذارید تو سردخانه من خانم خودم را آماده می‌‌کنم. سه شب ایشان می‌‌آمد با خانمش صحبت می‌‌کرد که او را آماده کند که مرده شوری کند. صاحب جواهر می‌‌گوید: گاهی باید حکومت اسلامی تشکیل داد تا جلوی منکر را گرفت. وقتی آدم بخواهد جلوی یک تجاوز بین المللی را بگیرد یا جلوی یک توطئه را بگیرد و این بدون قدرت نمی‌‌شود. بعضی منکرها هم فردی است مثلًا عرق نخور، دروغ نگو و…
5- آخرین کلام امام حسین در گودال قتلگاه نهی از منکر درباره ناموس بود
آخرین کلامی که امام حسین(ع) در گودال قتلگاه فرمودند و دیگر بعد از آن حرفی نزد نهی از منکر بود. وقتی در قتلگاه افتاده بود دید که دشمن به طرف ناموسش می‌‌رود و فرمود: اگر هم دین ندارید مرد باشید. شما با من جنگ دارید چه کار به زن و بچه‌‌ام دارید؟ «وَیْحَکُمْ یَا شِیعَهَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَارًا فِی دُنْیَاکُم» (اللهوف/ص‌119) درس‌‌ها: اگر کسی شش منکر انجام می‌‌دهد و شما می‌‌توانید جلوی یکی از منکرات را بگیرید نهی از منکر بکنید. مهمترین منکر بریدن سر امام حسین(ع) است، ولی امام حسین(ع) می‌‌فرماید: این جنایت را انجام دهید اما به زن و بچه‌‌ام حمله نکنید. این اهمیت ناموس است. می‌‌گویند از خرس یک مو کندن غنیمت است. شوهرهایی که اجازه می‌‌دهند خانم‌‌شان بدحجاب بیرون می‌‌آید و جوان‌‌هایی که اجازه می‌‌دهند خواهرشان بدحجاب بیرون بیاید دقت کنند که امام حسین)ع) جانش با شهادت از بدنش بیرون می‌‌آید اما در عین حال می‌‌فرماید ناموس.
6- انبیاء به خاطر امر به معروف و نهی از منکر شهید شدند
انبیاء شهید شدند چون کارشان امر به معروف بود. قرآن می‌‌فرماید: تمام انبیاء که شهید شدند پرچم دار یک معروف بودند: «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» (نحل/36). یکتاپرستی، توحید، بزرگترین معروف است. مبارزه با طاغوت بزرگترین منکر است. در سوره‌‌ی اعراف داریم که پیغمبر ما پیغمبریست که «یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ» (اعراف/157). قرآن می‌‌فرماید: «یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ» (بقره/61). انبیاء در این راه شهید شدند. به حضرت شعیب گفتند: «یا شُعَیْبُ» سنگ بارانت می‌‌کنیم. چون شعیب می‌‌آمد نهی از منکر می‌‌کرد. «لَنُخْرِجَنَّکَ یا شُعَیْبُ» (اعراف/88). سنگ بارانت می‌‌کنیم. یوسف به جرم پاکی به زندان افتاد. پس امر به معروف زندان هم دارد. ابراهیم(ع) را به خاطر مبارزه با بت پرستی توی آتش انداختند. حضرت یحیی را کشتند: «قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ» (بروج/4). مؤمنین را آوردند لب درّه، درّه را پر از هیزم کردند آتش روشن کردند، کوه آتشی، و هر کس ایمان داشت او را پرت می‌‌کردند داخل آتش. مرگ بر اصحاب اخدود. آن‌‌ها نشستند دور آن گودی و مؤمنین سوختند و زغال شدند و این‌‌ها هم تماشاچی بودند «وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ» (آل‌‌عمران/21). افرادی به جرم طرفداری از عدالت شهید شدند. نهنگ توی دریا ماهی می‌‌خورد، جِرم ماهی‌‌ها می‌‌رود لای دندانش. می‌‌خواهد مسواک کند. می‌‌آید روی آب دهانش را باز می‌‌کند. پرنده‌‌ای هست مثل کبوتر توی هوا گرسنه‌‌اش می‌‌شود. مثل کلنگ دو سر دو تا شاخک دارد یکی بالا و یکی پایین. می‌‌آید توی دهن این نهنگ می‌‌نشیند، لای دندان‌‌های نهنگ را می‌‌خورد و شکمش سیر می‌‌شود. نهنگ هم می‌‌خواهد این پرنده را ببلعد چون شاخک دارد مجبور است دهانش را باز بگذارد. یعنی خداوند روزی پرنده در هوا را لای دندان نهنگ قرار می‌‌دهد. آن وقت ما می‌‌گوییم اگر این حرف را بزنیم مشتری‌‌مان کم خواهد شد.
وقتی هفتاد و دو تن شهید شدند خانواده‌‌های آن‌‌ها آمدند حسینیه جماران که مملو از جمعیت بود. امام(ره) آمدند روی این صندلی نشستند. من آن شبی که امام(ره) از دنیا می‌‌رفت آن دقیقه‌‌های آخر در همین جا بودم. پشت شیشه امام(ره) را می‌‌دیدم چند پزشک آمدند محکم کوبیدند توی قلب امام(ره) بلکه با شوک، نفس را برگردانند دیگر نشد. من از آن سمت حسینیه آمدم توی حسینیه تا نشستم و صندلی امام(ره) را دیدم نتوانستم خودم را نگه دارم. یاد یک چیزی افتادم که می‌‌گویند وقتی اسب بی صاحب برگشت سخت ترین حالات بود. یک مرتبه بچه‌‌ها دیدند اسب هست آقا رویش نیست.
7- نظام اسلامی معروف است باید همه نهی از منکر کنیم
امام(ره) با یاری مردم حکومت اسلامی درست کرد. این خودش یک معروف بود منتهی این نظام ما یک ساختمان بود. امام(ره) کاخ شاهنشاهی را خراب کرد و این نظام را ساخت اما برق کشی هایش مانده. من و شما باید برق کشی‌‌اش کنیم. متأسفانه منکر در جامعه زیاد است. منکرِ رشوه غوغا می‌‌کند. حالا منکر تورم را می‌‌شود توجیه کرد که آقا در همه جای دنیا تورم هست، بعضی چیزها با هم گران می‌‌شود مثل پا و گردن که با هم رشد می‌‌کند. اما بعضی چیزها قابل تحمل نیست.
معروف اثر دارد و با یک حرف زدن هم همه چیز درست نمی‌‌شود. امام حسین(ع) که شهید شد، فوری بنی امیه برنگشت. مگر همه توت‌‌ها هفته‌‌ی اول می‌‌رسد؟ خانمی به من گفت: به یکی از این بدحجاب‌‌ها گفتم: خانم حجابت را رعایت کن. او هم جمله‌‌ای به من گفت و جسارت کرد. آیا من وظیفه دارم؟ گفتم: چون یکی بوده‌‌ای جسارت کرده، اگر یکی دیگر به او می‌‌گفت، شخص دیگری به او می‌‌گفت بالاخره آن خانم در مقابل امت نمی‌‌تواند مقاومت کند، گیر این است که ما یک نفر هستیم. با یک سانتی متر نخ چیزی دوخته نمی‌‌شود، نخ باید بلند باشد. گاهی وقت‌‌ها هم امروز اثر نمی‌‌کند اما فردا اثر می‌‌کند.
من یک جلسه داشتم برای بچه‌‌های سیزده، چهارده ساله. شخصی گفت: قرائتی تو خیلی آدم ساده و سطحی هستی. کارهای عمیق نمی‌‌کنی. برای یک مشت بچه قصه می‌‌گویی. این‌‌ها جوان می‌‌شوند می‌‌افتند دنبال یک سری کارهای دیگر و هر چه تو یادشان داده‌‌ای فراموش می‌‌کنند. گفتم: نخیر، بنده در نوجوانی حرف هایم را به این‌‌ها می‌‌زنم. اولًا همه‌‌ی این‌‌ها فاسد نمی‌‌شوند. خیلی از آن‌‌ها پاکند و پاک می‌‌مانند. گیریم در این صد نوجوان بیست جوان فاسد شود و می‌‌رود منحرف می‌‌شود بعد وقتی منحرف شد برمی گردد و می‌‌گوید گناه کردم چون ذاتش پاک است و اسلام به گوشش خورده دو مرتبه. بچه‌‌هایی که مسجد آمده‌‌اند جوان که می‌‌شوند از مسجد جدا شده و رفته‌‌اند باز وقتی پیر می‌‌شوند می‌‌آیند مسجد. آن‌‌هایی که اهل مسجد نبوده‌‌اند پیر هم که می‌‌شوند می‌‌روند توی پارک.
ضرب المثلی هست که می‌‌گویند شیراز شهر گل و بلبل است. سید عبدالهادی شیرازی قبل از امام(ره) مرجع تقیلد بود. ایشان بحثی کرد در نجف که اگر آدم با سِحر و جادو کار خوبی بکند آیا باز هم سِحر حرام است یا نه؟ آن وقت مَثَل که می‌‌خواست بزند، در سن هشتاد سالگی می‌‌گفت: مثلًا کسی که بتواند با سِحر کویری را تبدیل به گل و بلبل کند. یک نفر گفت: الله اکبر. چون ایشان هفتاد سال پیش شیراز، شهر گل و بلبل بوده بعد از هفتاد سال که چشم هایش هم نابینا شد. مثل گل و بلبل می‌‌زند.
8- امر به معروف واجب است اگرچه همان لحظه اثر نکند
شما حرفت را بزن ولو گوش ندهد. اما توی ذهنش می‌‌ماند که این گناه است. امر به معروف واجب است گرچه همان لحظه اثر نکند. خانم‌‌ها وقتی دخترشان چهار، پنج ساله است پارچه یا طلایی کنار می‌‌گذارند. مگر الآن خواستگار آمده؟ اما می‌‌گوید بالاخره من این جهیزیه را کنار می‌‌گذارم ده سال دیگر مورد نیاز است. در راه امر به معروف سختی هست. امام حدیث دارد که: علت این که مردم نماز می‌‌خوانند چون نماز کاری به کارشان ندارد؛ اما اگر نماز ضرری به این‌‌ها بزند نماز را ترک می‌‌کنند. برای پیغمبر ما(ص) انواع سختی‌‌ها بود. چه قدر متلک به ایشان گفتند. آن قدر مقاومت کن که او خجالت بکشد. به پیغمبر(ص) می‌‌گفتند ساحر، شاعر، مجنون، کاهن.
توطئه کردند از هر قبیله‌‌ای، یک چاقوکش، از سر دیوار پریدند که پیغمبر(ص) را بکشند، که حضرت علی(ع) را جای خودش خواباند. محاصره‌‌ی اجتماعی، گفتند: هیچ کس با پیغمبر(ص) حرف نزند. لب مکه ایستاده بودند هر کس می‌‌آمد پنبه می‌‌دادند، می‌‌گفتند: این را بگذار توی گوشِت. کسی هست می‌‌گوید: من پیغمبرم، نکند چیزهایی که می‌‌خواند در تو اثر کند. بالاخره مجبور شد از مکه برود، چه قدر یارانش را شکنجه دادند.
جانبازها مثل مایه می‌‌مانند. یک قاشق ماست را به یک دیگ شیر که بزنی همه‌‌اش ماست می‌‌شود. این جانبازها مایه‌‌ی انقلابند یک وقت هزار نفر نگاه می‌‌کنند به کسی که چشمش ر از دست داده همه یاد جنگ می‌‌افتند.
این‌‌هایی که عضوی داده‌‌اند اهل بهشتند؛ چون کسی که پایش را گذاشت توی بهشت خدا کله‌‌اش را توی جهنم نمی‌‌برد. اگر کسی دستش را فرستاد توی بهشت خداوند آن یکی دستش را توی جهنم نمی‌‌برد. مایه‌‌ی سخنرانی‌‌های زینب(س)، خون امام حسین(ع) بود. از صبح تا ظهر عاشورا ده تا سخنرانی شد، هیچ اثر نکرد؛ اما همین‌‌هایی که سخنرانی در آن‌‌ها اثر نکرد وقتی برگشتند کوفه گفتند: اِه! ! ما رفتیم پسر پیغمبر را کشتیم. شروع کردند گریه کردن، منتظر اثر فوری نباشید. امام(ره) آمد حسینیه جماران که خانواده‌‌ی هفتاد و دو تن و مردم جمع شده بودند. تا خواست بنشیند همه زدند زیر گریه. چون آمده بودند به امام(ره) تسلیت بگویند. امام(ره) اولین کلامش این بود: این حادثه‌‌ی منتظره. نگفت این حادثه‌‌ی غیرمنتظره؛ یعنی کسی که می‌‌خواهد به اسلام و جمهوری اسلامی برسد باید بهشتی‌‌ها را هم بدهد.
دین ارزش دارد. اصلًا انسان دست دینش است. انسان بی دین و بی خدا که چی؟ خوردن و خوابیدن. الاغ هم می‌‌خورد و می‌‌خوابد. اصلًا اگر ما مکتب نداشته باشیم در زندگی مادی که حیوان‌‌ها از ما جلوترند. الاغ پنج امتیاز بر ما دارد. هم بیشتر می‌‌خورد، هم راحت‌‌تر می‌‌خورد، مسمومیت غذایی ندارد، ظرف شویی ندارد، پوست کندن ندارد، سرخ کردن ندارد، اگر مسأله شهوت باشد مرغ و خروس هم شهوت دارند. ارزش ما به دین ما است.
9- امر به معروف و نهی از منکر نشانه عشق به مردم است
امر به معروف نشانه عشق به مردم است. وقتی آدم را دوست دارند می‌‌گویند: آقا نیفتی. شما وقتی در خیابان راه می‌‌روی می‌‌بینی ماشینی عقب، عقب رفت افتاد توی جوب. قاه قاه می‌‌خندی. اصلًا کِیف می‌‌کنی که ماشین مردم افتاد توی جوب. این مریضی او. ماشینش خدشه دار نشد اما انسانیت شما خدشه دار شد. یعنی شما از آسیب مردم لذت می‌‌بری. اگر کسی روی برف یا پوست هندوانه افتاد و ما خندیدیم باید بگوییم عجب! من خندیدم. این خنده‌‌ها یعنی این که من در انسانیت شکست خوردم. بدن امام حسین(ع) سوراخ، سوراخ شد اما آن که نتوانستند سوراخ، سوراخش کنند انسانیتش بود، عزت امام حسین(ع) سوراخ نشد.
دلیل این که من طلبه شدم جوانی گفت من می‌‌روم طلبه شوم تو هم بیا طلبه شو. او نوجوان بود و من هم نوجوان. من به دعوت او طلبه شدم. بعد آن آقا خودش سر از جای دیگر درآورد. رفت که رفت. اما من طلبه شدم. یعنی گاهی وقت‌‌ها شما یک کسی را راهنمایی می‌‌کنی در آن آقا اثر نمی‌‌کند اما در بغل دستیش اثر می‌‌کند. گاهی وقت‌‌ها مردم با موعظه تکان نمی‌‌خورند. اما خون که ریخت جوش می‌‌آیند. امام(ره) می‌‌فرمود: جبهه‌‌ها را پر کنید مردم نگاه می‌‌کردند. یکی گوش می‌‌داد می‌‌رفت جبهه شهید می‌‌شد و برمی گشت وقتی برمی گشت تمام فامیل و اهل روستا و منطقه می‌‌گفتند: ما هم برویم و جایش را توی جبهه پر کنیم. یعنی گاهی وقت‌‌ها کلام امام(ره) یک نفر را می‌‌فرستاد جبهه، اما خون شهید چند نفر را می‌‌فرستاد.
ما در طرح نماز خود در ستاد اقامه نماز، هفتاد کتاب چاپ کردیم. در نمایشگاه بین المللی کتاب رفتیم کتاب‌‌های نماز را جمع کنیم دیدیم: الله اکبر، حدود سیصد کتاب نوشته شده. خود ما که منادی نماز در ستاد اقامه نماز هستیم هفتاد کتاب تولید کردیم اما وقتی فضا، فضای نماز شد دیگران هم [کتاب تولید می‌‌کنند] امامی که نظام اسلامی را برای ما ساخت ما باید بندکشی کنیم که آجرهایش یکی پس از دیگری نیفتد. حساسیت نشان بدهیم. من از فوتبالیست‌‌ها خوشم می‌‌آید. اگر یک بازی فوتبال یک ساعت و نیم باشد تلویزیون پنج دقیقه‌‌اش را قطع کند همه‌‌ی فوتبال دوست‌‌ها زنگ می‌‌زنند: آقا، صدا و سیما، چرا پنج دقیقه‌‌اش را قطع کردی؟ اما اگر حالا یک برنامه‌‌ی مذهبی را حذف کنند، آقا مذهبی این قدر داغ هستند که آقا چرا دو کلمه‌‌اش را حذف کردید؟ ما باید حساسیت نشان بدهیم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment