موضوع بحث: امر به معروف ونهی از منکر -2، رمضان 63
تاریخ: 12/04/63
بسم الله الرحمن الرحیم
شب جمعه آخر ماه رمضان این بحث را گوش میدهید و ان شاءالله رابطهمان با خدا هر چه بیشتر باشد، فردا هم روزقدس است و ان شاءالله شرکت میکنید.
روشهای امر به معروف و نهی از منکر؛
1- روشهای امر به معروف و نهی از منکر
افرادی هستند که نمیدانند چگونه امر به معروف و نهی از منکر کنند، چون اگر انسان با سلیقه و توجه و بر اساس دستورات اسلامی امر به معروف کند حتماً موفق میشود و این بحث، بحث بسیار خوبی است و هم تربیتی و هم اخلاقی است و هم اجتماعی.
1- اصل اول اخلاق نیکو؛ اولین و بهترین کسی که امر به معروف میکرده رسول خدا بود که خدا به او میفرماید: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک»(آل عمران/159) یعنی اگر تو خشن و سنگ دل بودی و برخوردت توأم با عصبانیت و تند خویی بود «لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک» مردم از دورت پس میرفتند. (دور میشدند)
فردی به امام کاظم(ع) ناسزای بسیاری میگفت و مردم گفتند بگذارید او را بکشیم، امام فرمود: نه روزی امام سوار بر مرکبی به منزل همان فردی که ناسزا میگفت رفت. او هم میگفت نیا. امام چیزی نگفت و رفت و سلام کرد و گفت ناراحتیات چیست؟ چقدر خرج این مزرعه کردی؟ او گفت فلان قدر. بعد فرمود: چقدر میخواهی برداشت کنی و او جواب داد. امام(ع) فرمود من هر چه میخواهی برداشت کنی پولش را میدهم و قرضت را بده و گرفتاریات را حل کن. بعداً مردم دیدند این فرد دیگر ناسزا نمیگوید. امام فرمود: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ»(إرشاد مفید، ج2، ص233) خدا میداند که مقام رهبری را به چه کسی بدهد.
افرادی حرفهای نامربوط میزدند و امامان ما میفرمودند: «فَاقْطَعْ لِسَانَهُ»(إرشاد مفید، ج1، ص147) چون خیلی از افراد عصبانی و ناراحت هستند.
قرآن میفرماید: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»(بقره/187) خدا رحمت کند شهدای هفت تیر را. یکی از شهدای هفت تیر دکتر پاک نژاد است و جزو 72 تن است و کتابی نوشته تحت عنوان اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، در این کتاب ایشان ذیل این آیه میفرماید: «ببینید لباس چگونه خودش را باهوا تطبیق میدهد، زن و شوهر هم باید همینطور باشند، اگر مرد عصبانی و داغ است، زن خوش اخلاق باشد و اگر مرد دید زن لباس شسته و بچهها دعوا کردند و زن عصبانی است، مرد کوتاه بیاید و مثل لباس که با دما و گرمی و سردی هوا منطبق میشود، زن و شوهر هم باید در مقابل همدیگر همینطور باشند. و اینطور نباشد که مرد عصبانی است، زن هم عصبانی شود. » خدا لعنت کند منافقین را که این عزیزان را از ما گرفتند.
2- گفت و گوی نرم؛ مثلاً قرآن میفرماید: «إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ»(شعراء/106) یا «إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ»(شعراء/142) یعنی پیامبران را برادر خطاب مینماید. برادرشان حضرت نوح یا صالح یا شعیب و اینگونه خطاب مینماید، برادر لحن زیبا و لطیفی است و رابطه برادری حتی از پدر و فرزندی که رابطه برابری نیست یا زن و شوهری که بعداً بوجود میآید بهتر است، چون هم رابطهای برابر است و هم از ابتدا وجود داشته است.
قرآن میفرماید: «قَوْلاً لَیِّناً» یعنی گفت و گوی نرم «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً»(طه/44) به موسی و هارون میفرماید نزد فرعون بروید وامر به معروف کنید ولی به نرمی سخن بگوئید.
برخی حزب اللهیها وقتی یک طاغوتی را میبینند، تند و بد برخورد میکنند. تو حزب اللهی هم باشی خودت، خودت را حزب اللهی ندان و بگذار خدا تو را حزب اللهی بداند. امام صادق(ع) فرمود: «وَ مَنْ ذَهَبَ یَرَى أَنَّ لَهُ عَلَى الْآخَرِ فَضْلًا فَهُوَ مِنَ الْمُسْتَکْبِرِینَ»(کافى، ج8، ص128) هر که خودش را بهتر از دیگران بداند مستکبر است.
3- شخصیت او را از بین نبرید؛ قرآن وقتی با دنیا پرستان صحبت میکند میفرماید: «أَرَضیتُمْ بِالْحَیاهِ الدُّنْیا»(توبه/38) یعنی تو با آن مقامت به دنیا راضی شدی، یعنی تو ارزشت بیشتر از اینهاست و حیف هستی، یعنی اگر گناه کار است او را نهی از منکر بکنید ولی خردنکنید. همین مرحوم پاک نژاد در خصوص لباس میفرماید: انسان اگر لباسش پاره شد، میدوزد و اگر کثیف شد میشوید و زن و شوهر باید نقاط ضعف همدیگر را بپوشانند، نه این که همدیگر را بکوبند.
«أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاهِ الدُّنْیا» مثلاً کسی در حال سیگار کشیدن است به او بگویید که دندان هایت و بدن سالمت حیف است که با این دود تلخ خراب شود. ولی اگر تحقیر کنی تحقیر میشوی، خدا هم میفرماید تو خلیفه الله هستی آن وقت به زندگی دنیا راضی شدی آن هم با اینشان و مقام.
4- اظهار علاقه؛ یعنی بگویی من شما را دوست دارم! خداوند وقتی میخواهد حرفهای پیامبر تأثیر بگذارد، میگوید: «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ»(توبه/128) یعنی پیامبر شما را دوست دارد و برای مشکلات شما غصه میخورد «إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ»(اعراف/59) آیات زیادی داریم که پیامبر(ص) میفرمود: من دلم برای شما میسوزد و این فرد را آماده میکند برای پذیرفتن حرف.
5 – ابتدا نقاط قوت را بگویید؛ خداوند حتی وقتی میخواهد بگوید آب جو را نخور میگوید «وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما»(بقره/219) یعنی یک منفعتهایی دارد اما ضررش بیشتر است، چون هر چیزی هم ضرر دارد و هم نفع و هر کسی هم نقاط قوت دارد و هم نقاط ضعف پس نقاط قوت را نادیده نگیرید و ابتدا هم نقاط قوت را بگویید. مثلاً اگر خانم در خانه سبزیها را خوب نشسته، فوری نگویید چرا سبزیها گلی است، ابتدا بگویید چقدر غذا خوش مزه است، خیاطی شما چقدر خوب است و بعد که خوبیها را گفتی، بگو پس چرا سبزیها را خوب نشستی که نمره شما 20 باشد و 19 شده و گر نه اگر از ابتدا بگویید که چرا سبزی کثیف است میگوید: خودت بشوی، پس نباید مثل مگس از ابتدا روی زخم نشست.
6 – تدریجی بگویید؛ مثلاً کسی بی حجاب یا تارک الصلوه است، نمیتوان یک مرتبه گفت: نماز نافله هم باید بخوانی. پیامبر هم ابتدا با یک مشت بت پرست رو به رو شد و در ابتدا فقط گفت بگویید «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا»(المناقب، ج1، ص55) و تدریجاً و یکی یکی پیش میرفت آن وقت آقایی میخواهد پسرش را حزب اللهی کند همان دفعه اول او را میبرد به یک سخنرانی 3 ساعته. بچه در حال بال بال زدن است و پدر گفته اگر نیایی برایت موتور نمیخرم و او را شکنجه میدهد. پس باید تدریجی باشد.
بحثهای من هم نسبت به دیگر آقایان تدریجی است، چون توپ والیبال هم که با ضرب زده میشود یک نفر ضربش را میگیرد و یکی آن را پاس میدهد و دیگری آن را میکوبد و از همان اول نمیشود آبشار زد. مردم هم در زمان شاه پای مراد برقی مینشستند، اگر الان به یک باره تلویزیون را روشن کنند و ببینند یک بحث سنگین فلسفی یا علمی است، تلویزیون را خاموش میکنند. ریخت پس باید تدریجی باشد، و به حد اقل اکتفا کند.
7 – پاداشها را بیان کند؛ خداوند برای تشویق ما میگوید: «ضعف»، «اضعاف»، یا «عشر امثالها» یعنی اگر کار خوب انجام دهی 10برابر و چند برابر 10برابر و حتی تا 700 برابر در مورد برخی کارها میفرماید ثواب میدهد و این همان تشویق است.
8 – عذاب و قهر خداوند؛ یکی از دلائل ارتکاب گناه فراموش کردن قیامت است «بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ»(ص/26) اما اگر بگوییم «کَلاَّ إِنَّها لَظى نَزَّاعَهً لِلشَّوى تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى»(معارج/17-15) آتش جهنم شعله دارد، یعنی پوست صورتت را بریان میکند و میکند آتش به سراغمان میاید «خالِدینَ فیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ»(بقره/162) عذاب خدا تخفیف ندارد «خالِدینَ فیها» ابدی است «لَا خَیْرَ فِی لَذَّهٍ مِنْ بَعْدِهَا النَّار»(أمالى صدوق، ص498) لذتی که بعدش جهنم است ارزشی ندارد. «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ»(فجر/14) خداوند درکمین است «مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقى»(نساء/17) «وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ وَ أَبْقى»(اعلى/17) دنیا ناچیز است و زودگذر و آخرت جاودانی است. ضمناً محبوبیت خود را در نظر بگیرید که چقدر ارزش دارید اگر یک کیلو ارزش دارید، حرف دو کیلویی نزنید. «رحم الله امرأ ه و لم یتعد طوره»(غررالحکم، ص233) درود بر کسی که ارزش خود را بداند.
2- توجه و تأثیر گذاری و شرایط
پیامبر محمد امین بود که حرفش در مردم اثر کرد و قرآن میفرماید: «فَقَدْ لَبِثْتُ فیکُمْ عُمُراً»(یونس/16) من عمری در میان شمابودم از من نقطه ضعفی سراغ دارید؟
حضرت یوسف(ع) وقتی به زندان رفت مردم بت پرست بودند و اگر در همان زندان چیزی میگفت همه میگفتند دیرآمده زود میخواهد برود. بعد که حتی رفتار او را در زندان دیدند، فهمیدند جوان آراستهای است، گفتند: «إِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنینَ»(یوسف/36) ما از این برخوردها تو را انسان شایستهای میبینیم و بعد که یوسف دید محبوبیت پیدا کرده حرف خودش را زد. گاهی محبوبیت ندارد و یک مثقال است اما حرفهای تن تن میزند.
البته باید امر به معروف کرد ولی باید تأثیر هم داشته باشد و در احادیث و تحریرالوسیله هم داریم اگر کسی حرفش خریدار ندارد و اثر ندارد برو به کسی بگو که حرف او اثر دارد و او میتواند جلوی فساد را بگیرد پس این مسئله مهمی است.
در نظر گرفتن شرائط سنی، مثلاً پیرمرد را نزد بچهها و مادر شوهر را پهلوی عروس نصیحت کنی، اثر گذاریاش خیلی کمتر است. و یا عروس را جلوی عروس نصیحت کرد و در موارد بسیاری هم باید خصوصی و پنهانی باشد. من این مطلب را از یک دیوانه آموختم که وارد مسجد کاشان شد و گفت: همه شما دزد هستید و همه خندیدند و به همه فحش داد و. . . بعد رفت از اول به پیش نماز گفت: با تو بودم و بعد از صف اول شروع کرد و وقتی به یک یک آنها گفت با تو بودم، او را گرفتند و از مسجد بیرون کردند و آن وقت من فهمیدم که وقتی انسان بگوید با تو بودم اثر میگذارد.
3- روشهای برخورد با منکرات
و لذا امام در تحریر الوسیله میفرماید: اگر نهی از منکر با یک حرکت کم رنگ و با یک ابرو حل میشود، نباید فریاد بزنی چون آبروی فرد میرود. پس امر به معروف هم باید معروف باشد.
گاهی انسان به جای حرف زدن باید عمل نماید. قرآن میفرماید: «إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقینَ وَ الْکافِرینَ فی جَهَنَّمَ جَمیعاً»(نساء/140) اگرجایی دیدید ضد انقلاب صحبت میکنند و آیات خدا را مورد مضحکه و کفر قرار میدهند، «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ» نباید بنشینید، و نشستن در جایی که شراب میخورند ممنوع است «حَتَّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ» تا جو جلسه عوض شود و بر هم بخورد. «کُونُوا دُعَاهً إِلَى أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ»(کافى، ج2، ص77) یعنی جلوی فساد را با عمل بگیرید. «ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ»(نحل/125) یعنی با حکمت و استدلال و نصیحت و سپس با جدال، دیگران را امر به معروف نما.
«أصلح المسیء بحسن فعالک»(غررالحکم، ص255) رسول خدا(ص) میفرماید: آدم گناه کار را با برخورد خوب اصلاح کن. قرآن میفرماید: اگر هم کسی از شما ناراحت است، انتقام نگیرید و نگویید چون او خانه من نیامده من هم به خانهاش نمیروم «صِلْ مَنْ قَطَعَکَ»(منلایحضرهالفقیه، ج4، ص177) اگر او خانه تو نمیآید ولی تو برو.
امام سجاد(ع) در دعای مکارم الاخلاق میفرماید: «وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَى حُسْنِ الذِّکْرِ وَ أَنْ أَشْکُرَ الْحَسَنَهَ، وَ أُغْضِیَ عَنِ السَّیِّئَهِ»(صحیفه سجادیه، دعاى 20) خدایا مرا توفیق بده تا خوبی هر کسی را که غیبت مرا میکند بگویم و خلاصه این که برخوردها و روشها خیلی فرق میکنند.
گاهی کسی توانایی ترک کاری را ندارد، پس نباید او را اذیت کنید «کَفَى بِالْمَرْءِ عَیْباً أَنْ یُبْصِرَ مِنَ النَّاسِ مَا یَعْمَى عَنْهُ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَنْ یُعَیِّرَ النَّاسَ بِمَا لَا یَسْتَطِیعُ تَرْکَهُ»(أمالى طوسى، ص107) زشت است که از کسی نهی از منکر کنی که او نمیتواند ترک کند. مثلاً پیرمرد 90 ساله تریاکی است و این غیر ازجوان 18 ساله است که سیگاری است و این به راحتی میتواند ترک کند. پیرمرد 90 ساله هم میتواند ترک کند ولی خیلی مشکلتر است. «فَاهْجُرُوهُ وَ اجْتَنِبُوا مُجَالَسَتَهُ»(إختصاص مفید، ص251) یعنی او را ترک کنید و از خود برانید و به او دختر ندهید. پس نرم نرم صحبت کنید ولی اگر فایدهای نداشت عمل جراحی. مفاسد را میبایست از سرچشمه اصلاح نمود.
آقایی بود به نام مرحوم اشراقی که از واعظین ملا بود و منبر میرفت. او را جایی دعوت کرده بودند برای سخنران، ولی فکر نکرده بود چه بگوید و داشت فکر میکرد که بالای منبر چه بگوید که در راه دید یک قطار الاغ در حال بار بردن هستند و همگی ایستادهاند و صاحب الاغها به الاغ آخری شلاق میزند تا راه برود در صورتی که چون الاغ جلویی ایستاده بود الاغ آخری هم ایستاده بود و الاغ آخری تقصیری نداشت و او هم این موضوع را برای سخنرانی برگزید وگفت اگر خیلی از مردم حرکت نمیکنند به این دلیل است که جلوتریها ایستادهاند.
قرآن میفرماید: وقتی حکومتی فاسد است به حضرت موسی نمیگوید، به بانک صادرات یا اداره دخانیات برو بلکه میگوید: «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ»(طه/24) چون از بالا خراب است، امام هم نمیگوید: پپسی کولا حرام است، میگوید شاه باید برود. البته پپسی کولا هم حرام بود، همچنان که خیلی از آقایان همان موقع میگفتند. اما منظور این است که وقتی چیزی خراب است از درون و ریشه باید اصلاح شود.
قرآن میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ»(احزاب/59) یعنی اول به دخترت و زنانت و سپس به زنان مؤمنین بگو. قرآن میفرماید: «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ»(تحریم/6) چند حدیث در ذیل این آیه داریم که میفرماید: یعنی اول خودتان را از داخل اصلاح کنید.
شخصیت دادن، اظهار علاقه کردن، ابتدا نقاط قوت را بگویند یا تدریجی بگویند و. . . همه برای کسی است که میخواهد نصیحت بکند و حال میخواهیم با کسانی صحبت کنیم که میخواهند نصیحت بشوند تاحالت پذیرش داشته باشند.
4- جایگاه آمران و ناهیان
برادان و خواهران! کسی که میگوید فلان کار را بکن، خلیفه خداست و از جانب او سخن میگوید. تو را دوست دارد. نمیگوید: به هوس من عمل کن. میگوید به گفته خدا عمل کن و تعهد به مکتب دارد و دلش برای انقلاب و امت و. . . میسوزد.
از امام صادق(ع) بیاموزیم که فرمود: «هر کس به من عیب من را بگوید دوستش دارم» «أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَى إِلَیَّ عُیُوبِی»(کافى، ج2، ص639) حدیث داریم «اتَّبِعْ مَنْ یُبْکِیکَ وَ هُوَ لَکَ نَاصِحٌ»(کافى، ج2، ص638) کسی که تو را ناراحت میکند و عیب تو را میگوید دوست تواست نه کسی که هر غلطی میکنی، میخندد و عیب تو را نمیگوید. و کسی که به تو تذکر و هشدار ندهد در رفاقت به تو خیانت کرده است.
امام سجاد(ع) در دعای صحیفه سجادیه میفرماید: (در مکارم اخلاق) خدایا به من توفیق بده: «وَ مُتَابَعَهِ مَنْ أَرْشَدَنِی. »(صحیفه سجادیه، دعاى 20) یعنی مرا طوری قرار بده که هر کس مرا ارشاد میکند متابعت کنم و نگویم به تو چه ربطی دارد. یا تحقیرش نکنم. مانند فرعون «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ»(زخرف/54) یعنی مردم را تحقیر میکرد.
5- نصیحت کودکی به امام
خاطرهای از امام:
کسی نامهای از امام دارد، از یکی از روستاهای خراسان. بچههای کلاس پنجم ابتدایی نامهای مینویسند به امام، حال من هم نامه را و هم دست خط خود امام را که از آن فتوکپی گرفتم میخوانم تا ببینید امام در مقابل این بچه چه برخوردی میکند.
نامه بچه: حضور محترم پدر عزیز و مهربانمان حضرت امام خمینی، امیدوارم سلام گرم مرا بپذیرید و وجودتان از هرگونه بیماری و ناراحتی دور باشد. ما میخواستیم همانطور که در کتاب تعلیمات دینی سال پنجم بود نامهای به شما بنویسیم و مانند امام محمد تقی(ع) که فرماندار سیستان را نصیحت کرد شما را نصیحت کنیم، اما متوجه شدیم که این کار اشتباه بزرگی است، چون شما شخصی بزرگ و پرهیزکار هستید و در برابر قدرتهای شرق و غرب ایستادهاید در حالی که ما کودکانی هستیم که شاید دست راست و چپ خود را تشخیص ندهیم. پس چگونه خود را راضی کنیم که شما را نصیحت نماییم، به همین دلیل فقط تصمیم گرفتیم که نامهای برای شما بنویسیم و ضمن عرض سلامی گرم با محبت از خداوند بزرگ بخواهیم که شما را در پناه خود در کلیه امور موفق و پیروز نگاه دارد و هر چه زودتر سربازان اسلام را برنیروهای صدام و کافران بعثی پیروزی عطا فرماید. آمین یا رب العالمین خدایا، خدایا. . .
نیشابور روستای معدن فیروزه نماینده کلاس پنجم الف
حال ببینیم امام چگونه به این نامه جواب میدهد. ما اگر فقط رهبر انقلاب خود را بتوانیم به دنیا معرفی کنیم، انقلابمان صادر خواهد شد و الآن طوری شده که اگر زنانمان را یا سربازانمان را یا فرزندانمان را هر کدام را معرفی کنیم، انقلاب و اسلام را صادر کردهایم. چون الآن همه چیز ما نمونه شده است. و همه اینها را از شهدا داریم و این در سایه حماسه امام حسین (ع) است. ان شاء الله دست شما از این رهبر و امت و مکتب کوتاه نشود.
امام در جواب میفرماید: بسم الله الرحمن الرحیم. چه خوب بود نصیحتی را که در نظر داشتید مینوشتید، ما همه محتاج به نصیحت هستیم ولی الآن طلبه به بزرگتر یا آمپول زن به دکتر نمیتواند نصیحت کند. نصیحت شما عزیزان بی غرض و از روی صفای قلب است. اکنون به عنوان پدر پیری شما عزیزان را نصیحت میکنم که در تحصیل علم و دانش و اخلاق و کردار نیکو کوشا باشید که افراد متعهد و سود مندی برای اسلام بزرگ و میهن عزیزتان باشید. خداوند یار و نگهدارتان باشد.
آن وقت ما اگر کسی چیزی بگوید، تکبر میکنیم و طرف مقابل را تحقیر میکنیم. فلانی تا دیروز به سینما میرفته حالاآمده انجمن اسلامی ما را نصیحت میکند. آخر شما چکارداری تا دیروز کجا میرفته، ببین چه میگوید. اگر این طور رفتار کنیم، مثل کفار هستیم که یا در مورد پیامبر ما یا پیامبر دیگری میگفتند: «أَ هذَا الَّذی بَعَثَ اللَّهُ رَسُولاً»(فرقان/41) یعنی این پیامبر است یا پسر 14 ساله یاالله میگوید کسی اهمیت نمیدهد. میگویند: تا دیروز گردو بازی میکرد حال خیال میکند مرد شده است.
تحقیر کردن افراد کار فرعون و کفار است. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ»(زخرف/54) به شعیب میگفتند: «أَ صَلاتُکَ تَأْمُرُکَ أَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فی أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّکَ لَأَنْتَ الْحَلیمُ الرَّشیدُ»(هود/87) مهم نیست چه کسی میگوید. اگر حرف حق است بگو: چشم! اگر گوش نکنی یا متکبری یا ابلیسی یا فرعونی.
مراسم روز قدس فردا را فراموش نکنید! امشب آخرین شب جمعه رمضان است پس بیشترین استفاده را بکنید و پیامبر(ص) میفرماید: اگر ماه رمضان تمام شود و خدا کسی را نبخشیده باشد او بدبخت است و نزدیک افطار برای رزمندگان و جانبازان و شهدا و امام دعا کنید. برای شادی روح شهدای هفت تیر و کسانی که سالهای قبل برای راهپیمایی بودند و الان نیستند دعا کنیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»