امتحان بشر، سنت خداوند

1- آثار و برکات امتحان الهی در زندگی بشر
2- امتحان برای همه، گنهکاران، مؤمنان و اولیای الهی
3- ابزار امتحان الهی، جان و مال و فرزند
4- مقامات الهی در گرو گذشت از دنیا
5- صبر در سختی‌ها و مصیبت‌ها
6- نظارت الهی، عامل تقویت صبر و پایداری
7- مقایسه مشکلات دین‌داران‌ و افراد بی‌دین

موضوع: امتحان بشر، سنت خداوند
تاریخ پخش: 04/03/98

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث امشب بحث امتحان است. در قرآن یک آیه داریم خیلی‌ها شنیدید و بعضی هم حفظ هستید. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ‏» قاری: متوجه نشدم. حاج آقا: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ» قاری: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ‏ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین‏» (بقره/155) خداوند همه شما را امتحان می‌کند. کلمه «لَ» در قرآن یعنی حتماً، «إِنَّ الْإِنْسانَ‏ لَفِی‏ خُسْرٍ» (عصر/2) «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏» (علق/6) «لَ» یعنی حتماً، حتماً همه شما را خدا امتحان می‌کند. در اینجا چند بحث است. چرا امتحان می‌کند؟ امتحان با حوادث تلخ است، «بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ» مسأله ترس آور پیش می‌آید، جوع، گرسنگی، «وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ» مال ما و ما کم می‌شود. «وَ الْأَنْفُسِ» آدم داغ می‌بیند. «وَ الثَّمَراتِ» میوه‌ها از بین می‌رود. خدا با مرگ و کم درآمدی و قحطی و فقر و اینها شما را امتحان می‌کند. البته آیاتی هم داریم شما را توسط کار خیر امتحان می‌کند. «وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ» قاری: «وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَهً» (انبیاء/35) یعنی هم خوشی‌ها ابزار امتحان است، هم تلخی‌ها، گاهی پولی به کسی می‌دهیم. قرعه به اسمش می‌افتد، یک درآمدی، عنوانی، مقامی، هم شیرینی‌ها ابزار امتحان است و هم تلخی‌ها، دلیل امتحان چیست؟ من اینجا هفت مورد را نوشتم برای شما بگویم.
1- آثار و برکات امتحان الهی در زندگی بشر
1- آدم وقتی امتحان شد از غفلت بیرون می‌آید. قدیم می‌گفتند: خیابان خوب آن است که صاف باشد، حالا می‌گویند: خیابان صاف راننده خوابش می‌برد. جاده باید یک خرده پیچ داشته باشد که راننده خوابش نگیرد. آدم از غفلت بیرون می‌آید. 2- در مقابل امتحان‌ها اگر انسان صبور و مقاوم باشد، اجر دارد. 3- مقام می‌گیرد. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «وَ جَعَلْناهُمْ‏ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا» قاری: «وَ جَعَلْناهُمْ‏ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ» (انبیاء/73) یک آیه هم داریم «لَمَّا صَبَرُوا» قاری: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا» (سجده/24) یعنی چون صبر کردند در امتحان‌ها مقاومت کردند خدا به آنها مقام داد.
حدیث داریم پیغمبر ما جدش حضرت ابراهیم هر امتحانی که می‌کرد یک درجه بالا می‌رفت، سرگرد و بعد می‌شود سرهنگ و بعد می‌شود سرتیپ و بعد می‌شود… هی درجه درجه، اول حضرت ابراهیم عبدالله بود، یعنی بنده خدا، در امتحان رو سفید درآمد شد نبی الله، یک امتحان دیگر داد شد رسول الله، یک امتحان دیگر داد شد خلیل الله، آخرین امتحان شد امام، رهبر، ««وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا» امتحان، در مقابل امتحان…
بعضی سختی‌ها برای حالگیری است. طرف چموش است، یک سیلی می‌زنند حالش را بگیرند. بعضی سختی‌ها برای رشد است. بعضی سختی‌ها برای درجه است. من این را از قدیم شاید قبل از انقلاب یک حدیث پیدا کردم که خیلی حدیث خوبی است با یک مثل، در پادگان سه رقم سرباز را حالش را می‌گیرند. یک سربازی که خلاف کرده است. چون این سرباز در پادگان خلاف کرده است، به او می‌گویند: یک کار سختی بکن، امشب پست بده، کلاغ… چه می‌گویند؟ کلاغ پر برو، حال یک سرباز می‌گیرند چون چموشی کرده است. یک سرباز، سرباز خوبی است ولی به سختی کار می‌دهند. چرا؟ برای اینکه می‌خواهند رشدش بدهند. چون می‌خواهند رشد بدهند رزم شبانه و روزانه و در گردنه‌ها اذیت می‌کنند چون می‌خواهند رشدش بدهند. یک سرباز نزد افسر می آید و می‌گوید: هفته آینده خواهرم عروس می‌شود می‌شود شما هفته آینده یک هفته به من مرخصی بدهی؟ چون می‌خواهد در آینده مرخصی بدهد، می‌گوید: پس این هفته دو برابر کار کن، یا یک کارمندی است، مشکل مالی دارد، مدیر می‌گوید: شما دو ساعت اضافه بایست من اضافه کار به شما می‌دهم. سه رقم سرباز را حالش را می‌گیرند، سرباز چموش، برای اینکه می‌خواهند گوشمالی بدهند. ادبش کنند. سربازی که می‌خواهند رشدش بدهند، سربازی که می‌خواهند درجه بدهند. سرگرد است می‌خواهند سرهنگش کنند، یک کار سخت روی دوشش می‌گذارند می‌گویند: اگر این کار را کردی از سرگردی بالا می‌روی و سرهنگ می‌شوی.
2- امتحان برای همه، گنهکاران، مؤمنان و اولیای الهی
این حرف‌هایی که زدم در یک حدیث است. حدیث را می‌خوانم و فکر می‌کنم همه متوجه شوید و نیاز به ترجمه نداشته باشید. «البَلاء لِلظالِم‏ ادَب و لِلمُؤمن امتحان وَلِلَاولیاءِ درجه» بلاها و سختی‌ها برای ظالم ادب است، برای مؤمن امتحان است، می‌خواهند رشد بدهند و برای اولیاء درجه است. آدم در امتحان‌ها خودش را هم می‌شناسد، گاهی آدم خودش را نمی‌شناسد. انسان خیلی وقت‌ها فکر می‌کند یک آدم مؤمن و حزب اللهی است ولی سر یک مسأله می‌بیند نه، بسیار آدم بی خودی است. خیلی آدم بی‌خودی است. امتحان باعث می‌شود آدم خودش، خودش را می‌شناسد که من قدرت دارم یا عاجز هستم. امتحان آدم را از رکود و زندگی یکنواخت بیرون می‌آورد. گاهی زیر پا را داغ می‌کنند تا آدم راه برود. امتحان باعث می‌شود رابطه ما با خدا معلوم شود. «هذا مِنْ‏ فَضْلِ‏ رَبِّی‏ لِیَبْلُوَنِی» قاری: «هذا مِنْ‏ فَضْلِ‏ رَبِّی‏ لِیَبْلُوَنِی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُر» (نمل/40) حضرت سلیمان گفت: «هذا» این حکومت «من فضل ربی» از فضل خداست. «لِیَبْلُوَنِی» خدا می‌خواهد مرا امتحان کند، «أَ أَشْکُرُ» آیا شکر می‌کنم بخاطر این نعمت «أَمْ أَکْفُر» یا کفران می‌کنم. امتحان افراد را جداسازی می‌کند. «وَ لِیُمَحِّصَ‏ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا» قاری: «وَ لِیُمَحِّصَ‏ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِین‏» (آل‌عمران/141) امتحان باعث می‌شود خوب و بدها از هم جدا شوند. هفت مورد شد.
آدم از غفلت بیرون می‌آید. پاداش می‌گیرد، در اثر امتحان‌ها رشد می‌کند. آدم خودش را می‌شناسد که چقدر جوهر دارد. از رکود و زندگی یکنواخت بیرون می‌آید که این پنجمی است. این اولی یکی است. رابطه ما با خدا روشن می‌شود و جداسازی. هرکسی را با یک چیزی امتحان می‌کنند، یکی با شکلش، یکی با ثروتش، یکی با همسرش، یکی با بچه‌اش، یکی با زنده باد، یکی با مرده باد، همه اینها امتحان می‌شود. نقل شد دکتر بهشتی به امام گفت: طرفداران بنی صدر به من جسارت می‌کنند. یک شعاری می‌دادند، بهشتی بهشتی طالقانی را تو کشتی. نقل شد امام به آقای بهشتی در جماران گفت: چه صدایی می‌آید؟ گفت: دیدم مردم همه می‌گویند: روح منی خمینی، بت شکنی خمینی. امام فرمود: همه مردم دنیا پشت این دیوار بگویند: زنده باد خمینی، و همه مردم دنیا پشت این دیوار بگویند: مرده باد خمینی در من اثر نمی‌کند. این خیلی مهم است.
امام در هواپیما نشست دوازده بهمن به ایران بیاید، حکومت دست شاهپور بختیار بود، دست آمریکایی‌ها بود. ممکن بود هواپیما را سرنگون کنند، از ایشان پرسیدند: چه احساسی داری؟ فرمود: چه؟ با هم بگویید… هیچی. افرادی هستند، لاستیک دوچرخه در اولین موج تاب برمی‌دارد چون لاستیکش نازک است. لاستیک تراکتور از موج‌ها رد می‌شود تاب برنمی‌دارد.
3- ابزار امتحان الهی، جان و مال و فرزند
هرچه لاستیک بزرگتر باشد از موج‌ها رد می‌شود و تاب برنمی‌دارد. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ» یکبار دیگر بخوانید. قاری: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ‏ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ» ابزار امتحان چیست؟ هر تلخی و هر شیرینی، گرفتن‌ها و دادن‌ها، عزت‌ها و ذلت‌ها، فقرها و غناها، خوف و جوع، «نقص من الاموال و الانفس و الثمرات» شهرت و گمنامی. اوامر خدا ابزار امتحان است که ما به آن عمل می‌کنیم یا نه. نواهی خدا که این کار را نکن، امتحان است.
یک قصه بگویم در قرآن، خدا به یهودی‌ها گفت: شنبه ماهی نگیرید. قرآن می‌گوید: روزی که شنبه بود ماهی‌ها می‌آمدند، «تَأْتِیهِمْ‏ حِیتانُهُمْ» قاری: «تَأْتِیهِمْ‏ حِیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً» (اعراف/163) یعنی ماهی‌ها فهمیده بودند، روی غریزه یا کار خدا بود، نمی‌دانم. به یهودی‌ها گفتند: شنبه ماهی نگیرید، روز شنبه ماهی‌ها هی می‌آمدند جلوی یهودی‌ها شیرجه می‌رفتند و دهان یهودی‌ها پر از آب می‌شد. گفتند: پس ما بیاییم کنار رودخانه حوض درست کنیم و از این حوض سوراخ کنیم به رودخانه، ماهی‌ها از این سوراخ به حوض می‌آیند، ما در سوراخ را می‌گیریم. اینها در حوضچه گیر می‌کنند فردا می‌گیریم. الآن هم یهودی‌ها اینطور هستند. من یک ماه رمضان آمریکا رفتم. البته آمریکا به ما ویزا نمی‌دهند چون ما یک آخوند مسیحی مهمان کرده بودیم اینها مقابله به مثل کردند و یک آخوند شیعه را ویزا دادند. ماه رمضان آنجا برنامه داشتیم. یک همشهری آنجا پیدا کردیم که من او را شناختم. پدرش را شناختم. گفت: بیا سوار ماشین شو شما را بگردانیم. سوار شدیم و گفت: من تاجر قالی هستم، اینجا بازار قالی فروش‌ها، یهودی‌هاست. این یهودی کلیدش را شنبه‌ها به من می‌دهد، می‌گوید: مشتری که آمد نگذار رد شود. قالی را بفروش پولش را شنبه بگیر و یکشنبه به من بده. یعنی همان… آدم نمی‌داند به آنها چه بگوید. همان بدجنسی که شنبه ماهی را در حوض گیر می‌اندازند و یکشنبه می‌گرفتند. می‌گفت: شنبه، حالا باز خوب است این مسلمان یک کار کرده که این یهودی به این خاطرش جمع بوده است. «وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ» قاری: «وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِیهِمْ‏» روزی که شنبه نبود ماهی نمی‌آمد.
حاجی‌ها که مکه می‌روند بیست و چند چیز بر اینها حرام می‌شود. یکی شکار است، این چند روزی که لباس‌هایشان را کندند و لباس احرام پوشیدند، شکار حرام است. قرآن می‌گوید: روزی که شکار حرام است این شکار دم خیمه می‌آید و هی دهان حاجی از آب پر می‌شود که دست دراز کند، «تَنالُهُ أَیْدِیکُمْ‏ وَ رِماحُکُمْ» قاری: «تَنالُهُ أَیْدِیکُمْ‏ وَ رِماحُکُمْ» (مائده/94) یعنی اینقدر این شکار، آهو به خیمه و دست… که دست دراز کنی با همین مچ آهو را می‌گیری. یا «رماح» سر نیزه است. سر نیزه را چنین کنی به این آهو می‌خورد. یعنی اینقدر شکاری که حرام است به شما نزدیک می‌شود. قرآن می‌گوید: مخصوصاً کاری می‌کنیم دهانت پر از آب شود ببینیم می‌گذری یا نمی‌گذری. یعنی خدا گاهی امتحان می‌کند.
4- مقامات الهی در گرو گذشت از دنیا
تمام پست‌هایی که خدا می‌دهد برای کسی است که از یک چیزی بگذرد. از یک چیزی باید گذشت و به چیزی رسید. یا از شکم بگذریم، «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ‏ مِنِّی‏» قاری: «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ‏ مِنِّی‏» (بقره/249) رهبر حزب الله در آن زمان تاریخ گفت: داریم جبهه می‌رویم اگر به نهر آبی رسیدید نخورید. اگر نخورید از من هستید. «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ‏ مِنِّی‏» اگر کسی از این آب بخورد از ما نیست. من در یک تحریم اقتصادی می‌خواهم شما را امتحان کنم. ببین به نهر آب می‌رسیم. «إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ‏ بِنَهَرٍ» خدا شما را با نهر آب آزمایش می‌کند، «فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ» این یک امتحان از شکم بزنید.
گاهی باید از شهوت گذشت، زلیخا همه اتاق‌ها را قفل کرد، خودش را آرایش کرد و به یوسف گفت: «هَیْتَ‏ لَکَ‏» قاری: «هَیْتَ‏ لَکَ‏ قالَ مَعاذَ اللَّهِ» (یوسف/23) گفت: من در اختیار تو، یوسف گفت: پناه بر خدا، از شهوت گذشت. یا از شکم گذشت. یا از همسر گذشت. خدا به ابراهیم گفت: زنت را در بیابان مکه بگذار و برگرد. زن تنهایی در بیابان مکه، احدی نبود. یا از بچه گذشت، خدا به ابراهیم دستور داد سر اسماعیل را ببر. چاقو را گذاشت، گفت: بردار. نمی‌خواستم خون ریخته شود. خواستم ببینم تو دل می‌کنی یا نه؟ یا از جان گذشت. ابراهیم را در آتش انداختند، خدا به آتش گفت: «قُلْنا یا نارُ کُونِی‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهِیمَ» (انبیاء/69) ابراهیم حاضر شد در آتش بسوزد ولی خدا به آتش دستور داد، نسوزان. یا باید از خواب گذشت، «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ» قاری: «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ» (سجده/16) از خواب خودش را می‌کند برای اینکه نماز شب بخواند. به هر حال باید از چیزی گذشت و به چیزی رسید.
5- صبر در سختی‌ها و مصیبت‌ها
عصبانی شدی، از غیظت بگذر. فحش داده قورت بده. به شما جسارت کرده او را ببخش. از یک چیزی بگذریم تا به جایی برسیم. ابزار امتحان، همه تلخی‌ها، همه شیرینی‌ها ابزار امتحان است. مردم در برابر امتحان چند گروه هستند. یک گروه در سختی‌ها جیغ می‌زنند. آیه جیغ این است، «إِذا مَسَّهُ‏ الشَّرُّ جَزُوعاً» (معارج/20) قاری: «إِذا مَسَّهُ‏ الشَّرُّ جَزُوعاً» افرادی هستند تا تلخی رسید جیغ می‌زنند. بی صبر هستند. افرادی هستند در مقابل سختی خودشان را نگه می‌دارند. «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین‏» قاری: «وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین‏» بشارت بده به افرادی که، مژده بده به افرادی که در سختی‌ها جیغ نمی‌زنند و مقاومت می‌کنند.
افرادی هستند سراغ سختی‌ها می‌روند. قرآن می‌فرماید: افرادی هستند «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» قاری: «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِین» (آل‌عمران/146) افرادی جبهه می‌روند و خم به ابرو نمی‌آورند. نه خسته می‌شوند، نه ضعیف می‌شوند و نه پشیمان می‌شوند. یک مثل از قدیم زدم برای شما هم بزنم. سر سفره پیاز را بچه دندان بگیرد جیغ می‌زند. بزرگ که می‌شود پیاز می‌خورد و جیغ نمی‌زند. بزرگتر که می‌شود پول می‌دهد پیاز می‌خرد.‏ بچه پیاز مفت را نمی‌خورد. بزرگ که شد پیاز مفت را می‌خورد و بزرگتر که شد اصلاً پول می‌دهد پیاز می‌خرد. سر سفره بچه دست می‌گذارد در ترشی و فلفل، برمی‌دارد زبانش می‌سوزد و جیغ می‌زند. ولی مادر بچه به همان مقداری که فنجان حلوا خوب است، به همان مقدار فنجان ترشی هم خوب است. اینکه زینب کبری گفت: «ما رأیت الا جمیلا» زینب کبری پرسیدند: اوضاع کربلا چه بود؟ گفت: هرچه دیدم زیبایی دیدم. یعنی سر سفره‌ای که من نگاه می‌کنم هم فنجان ترشی و فلفل زیباست و هم فنجان حلوا، یعنی مادر بچه به سفره که نگاه می‌کند، فلفل و حلوا هردو برایش شیرین است اما بچه می‌گوید: زنده باد حلوا و مرگ بر فلفل، یکی را دوست دارد و یکی را دوست ندارد. این آدم‌ها فرق می‌کنند. لاستیک دوچرخه یا تراکتور.
در دعا داریم «الحمدلله علی عظیم رزیتی» یعنی خدایا به سختی‌هایت شکر می‌کنم. پس خدا همه را امتحان می‌کند. مسأله امتحان بیست بار در قرآن آمده است. چه کنیم در امتحان رفوزه نشویم. اول بدانیم خدا ناظر است. اگر بدانیم خدا ناظر است صبر می‌کنیم. یک مثال بزنم. شما تنها شیرجه بروی در استخر از این طرف شیرجه می‌روی و از این طرف درمی‌آیی. به مقدار طبیعی که نفس داری شیرجه می‌روی. اما اگر بدانی بیرون آب دارند می‌بینند و فیلم برداری می‌کنند، اگر بدانی یک عده آدم دارند نگاهت می‌کنند هرچه بتوانی زیر آب خودت را نگه می‌داری. ما اگر بدانیم خدا دارد نگاه می‌کند، چرا اینقدر رکوع… نماز می‌خواند چنین… عوض اینکه 33 بار بگوید سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله می‌گوید: سبح سبح سبح… به یک پلیس بگویی: پلیس، پلیس، پلیس، پلیس، می‌گوید: کوفت! یعنی اینطور که با خدا حرف می‌زنیم به یک پلیس بگوییم: پاسبان، پاسبان، این چه رقم ذکری است؟ امام صادق فرمود: بعضی به قدری بد نماز می‌خوانند که اینطور که با خدا حرف می‌زنند با همسایه‌شان حرف بزنند، همسایه جوابش را نمی‌دهد. نماز می‌خواند، هه [خمیازه کشیدن] الله اکبر، دهان دره می‌کند. بسم الله الرحمن الرحیم [خمیازه کشیدن] الحمدلله رب العالمین، عطسه می‌کند، سرفه می‌کند، دست در دماغش می‌کند. این چه نمازی است؟
یک کسی نماز می‌خواند با ریش‌هایش ور می رفت، می‌گفت: «مالک یوم الدین ایاک نعبد و ایاک نستعین» امام صادق فرمود: اگر این حواسش جمع بود با ریش‌هایش بازی نمی‌کرد. حدیث داریم امام سجاد سر نماز چنان می‌ایستاد که اگر گنجشک روی کتفش بود تکان نمی‌خورد. زیارت هم آدابی دارد. وارد زیارت می‌شوید یکی حواس مردم را پرت نکنید. داد می‌زنند، زیارت آدابی دارد، نماز آدابی دارد، هرچیزی آدابی دارد، مهمانی آدابی دارد. جنگ کردن آدابی دارد. اسلام می‌گوید: می‌خواهی با دشمن جنگ کنی هرکس فرار می‌کند به کمرش تیز نزنی، او که دارد فرار می‌کند یعنی پشیمان شده و بگذار برود. به زن‌ها در جبهه کار نداشته باشید. آب آشامیدنی را مسموم نکنید. اگر تسلط بر رودخانه پیدا کردید، آب را به دشمن قطع نکنید. تشنه هست آب بدهید. اگر یک نفر در جبهه دست بکند کرد و گفت: آقا تحقیق، تحقیق! قرآن می‌گوید: اگر حتی دشمن وسط جبهه گفت: من می‌خواهم تحقیق کنم، یک فرصت پژوهش بده می‌خواهم مطالعه کنم. «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ‏ الْمُشْرِکِینَ‏ اسْتَجارَکَ» قاری: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ‏ الْمُشْرِکِینَ‏ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ» (توبه/6) «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ‏ الْمُشْرِکِینَ‏» نه یک گروهی، حتی اگر یک مشرک خواست تحقیق کند، «فَأَجِرْهُ» یعنی مهلتش بده تحقیق کند. «حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ» کلام خدا را بشنود، بعد هم می‌گوید: همین آقایی که تحقیق می‌کند با اسکورت و به قول امروزی‌ها با اسکورت در خانه ببرید که در راه برگشت خانه کسی مزاحمش نشود.
یک نفر به پیغمبر نامه نوشت دو ماه به من فرصت بده من در مورد اسلام تحقیق کنم. پیغمبر فرمود: چرا دو ماه؟ چهار ماه؟ دینی که منطق دارد وحشت ندارد. جنگ آدابی دارد. همه چیز آداب دارد. حتی کارهای خیلی ساده. چه کنیم در امتحان قبول شویم؟ بدانیم زیر نظر خدا هستیم. دعا کنم آمین بگویید. خدایا به آبروی آنهایی که در امتحان رو سفید بیرون آمدند ایمان ما را هر آن به خودت بیشتر بفرما. بدانیم زیر نظر خدا هستیم. من اگر بدانم نوار امشب را می‌خواهند نزد مقام معظم رهبری ببرند، آقا گفته: نوار امشب قرائتی را می‌خواهم بشنوم. من امروز حواسم را جمع می‌کنم. بدانیم زیر نظر هستیم.
6- نظارت الهی، عامل تقویت صبر و پایداری
تیر که به علی اصغر در کربلا خورد، امام مقداری خون گلو را برداشت و نقل می‌کنند به هوا ریخت، گفت: «هوّن علی انّه بعین الله» خدایا تو می‌بینی، همین که تو می‌بینی بس است. یعنی علی اصغر روی دست پدر شهید می‌شود. امام حسین می‌گوید: چون تو می‌بینی من آرام هستم. این مهم است. پناه بردن به خدا، «ِ فَلْیَتَوَکَّلِ‏ الْمُؤْمِنُونَ» (مائده/11) پناه به خدا، «اعوذ برب الناس»، «اعوذ برب الفلق» توجه به اینکه زود می‌گذرد. دنیا تلخ هست ولی زود می‌گذرد. یکوقتی اسد الله اعلم وزیر دربار بود، می‌گفت: در محضر هویدا مشرف شدم. هویدا نخست وزیر بود، می‌گفت: امروز در محضر اعلی حضرت رسیدم. اعلی حضرت شاه ایران بود گفت: امروز به محضر کارتر رسیدم. کو اعلم، کو هویدا؟ کوه شاه؟ کو کارتر؟ مقام معظم رهبری به رئیس جمهور آمریکا گفت: رئیس جمهورهای قبلی بدنشان را کرم خورد. بدن تو هم دو سه روز دیگر کرم می‌خورد. انسان بداند که سختی‌ها می‌گذرد. بداند که دیگران هم این کار را کردند. این سختی که تو کشیدی دیگران هم کشیدند. یک زن اگر درد زایمان دارد ولی آرام است. چرا؟ می‌گوید: همه زن‌هایی که زاییدند درد زایمان کشیدند. وقتی یاد این می‌افتد که تمام زن‌ها زاییدند، و همه درد زاییدن کشیدند. بدانید با هم هستیم. همین با هم بودن، یک کسی حرفی می‌زد حرف غلطی بود. می‌گفت: من از جهنم نمی‌ترسم چون آنجا خیلی هستیم از قبر می‌ترسم چون آنجا تنها هستیم. قرآن کلمه‌ی «کذلک» خیلی دارد. «کذلک» یعنی باقی هم همینطور هستند. چه خبر است؟ باقی‌ها هم همینطور هستند.
مکه بودم یک حاجی گریه می‌کرد. گفتم: چه شده است؟ گفت: گم شدم. زار زار گریه می‌کرد که گم شدم. گفتم: خوشا به حالت. تو تنها گم شدی. من با کاروان با هم گم شدیم. اصلاً خندید و رفت. یعنی آدم بفهمد این مشکلی که تو داری دیگران هم دارند. آن هم و آن هم… یک کسی اسمش مَحرم بود، می‌گفت: من ماه مُحرم از عشق امام حسین دیوانه می‌شوم. شعرش این بود: دیوانه شود محرم در ماه مُحرم» یعنی من که اسمم محرم است در ماه محرم از عشق امام حسین دیوانه می‌شوم،  رفیقش گفت: در ماه صفر هم، ده ماه دگر هم. یعنی تو همیشه دیوانه هستی. همین که انسان بداند… الآن همه دانشجوها کنکور برایشان سخت است ولی می‌دانند همه دانشجوها در کنکور سختی کشیدند.
7- مقایسه مشکلات دین‌داران‌ و افراد بی‌دین
قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: «وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ» قاری: «وَ لا تَهِنُوا فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ» (نساء/104) شما ترکش خوردید؟ در لشگر صدام ترکش خوردم، هم ایران ویلچری دارد و هم عراق ویلچری دارد. منتهی عراق ویلچری‌هایش بخاطر هوا و هوس صدام است، صدام می‌خواست قهرمان عرب، سردار قادسیه شود، از روی هوس به ایران حمله کرد. اینها در راه هوس صدام اینطور شدند ولی ایران نه به کسی حمله نکرد. به کشور تجاوز شد، دفاع از مظلوم لازم است. ما در راه دفاع به فتوای یک مجتهد عادل، شما تجاوز به کشور غریبه آن هم بخاطر هوس صدام… غصه‌هایی که شما دارید، دیگران هم این غصه‌ها را دارند. قرآن می‌گوید: «إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ» اگر درد می‌کشید آنها هم درد می‌کشند، منتهی «وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ» شما خدا دارید و آنها خدا ندارند.
توجه به اینکه دشمن در باطل استوار است. چرا ما در حق استوار نباشیم؟ این هم یک مسأله است. امیرالمؤمنین گاهی عصبانی می‌شد از دست بعضی شیعه‌ها می‌گفت: حاضرم ده تا شما را بدهم و یکی از طرفداران معاویه را بگیرم، چون او در باطل سفت است و شما در حقتان شل هستید. توجه به اینکه دیگران هم مقاومت کردند. هرکسی به یک چیزی امتحان می‌شود. پیرمرد نود ساله با زنا امتحان نمی‌شود چون این اصلاً شهوت ندارد. پیرمرد نود ساله را که نمی شود گفت: زنا نکن. یکی با شهرت امتحان می‌شود. حدیث داریم اگر با کسی رفیق هستید، رفیق شما به مقامی رسید، اگر ده درصد رفاقت قبلی را حفظ کرد، «لیس بصدیق السوء» باز هم آدم بدی نیست. یعنی پست آدم را طوری می‌کند که آدم همه رفیق‌هایش را از دست بدهد. یکبار دیگر بخوانم؟ حدیث است اگر با کسی رفیق هستید، رفیق شما به مقامی رسید، اگر ده درصد رفاقت قبلی‌اش را حفظ کرد، «لیس بصدیق السوء» یعنی این رفیق بدی نیست.
گاهی هم حساب کنیم در مقابل این تلخی که صبر می کنیم در این امتحان، در عوض یک چیزهایی هم می‌گیریم. درست است پانزده کیلو گندم یک کیلو زکات می‌دهیم، یک کیلو کم می‌شود اما فقرا سیر می‌شوند. باقی مال حفظ می‌شود. باران رحمت نازل می‌شود. برای قیامت ذخیره می‌شود. اینها هم حساب شود. انسان حساب کند اگر در امتحان قبول شد اینطور نیست که گذشته است. از شکم گذشت، از شهوت گذشت، همه گذشت نیست یک چیزهایی هم به شما می‌دهند. یوسف از شهوت گذشت و چند قرن است نام او با خوبی برده می‌شود حالا اگر در آن لحظه از زلیخا استفاده می‌کرد، چند لحظه‌ای استفاده می‌کرد و بعد در طول تاریخ بد نام بود. می‌ارزد… امام حسین چند دقیقه زیر سم اسب رفت و هزار و چهارصد سال است مقام دارد که اگر یکوقت غیظمان گرفت و قورت دادیم و کظم غیظ کردیم و عصبانی شدیم و خودمان را نگه داشتیم، پول دادیم، خمسی، زکاتی و انفاقی، گرسنگی کشیدیم و روزه گرفتیم، یک چیزهایی دادیم در عوض یک چیزهایی می‌گیریم.
بحث امشب کافی است. دعایی که می‌کنم برای امتحان است. خدایا تو خودت می‌دانی چقدر تا حالا ما را امتحان کردی و می‌دانی چقدر در امتحان‌ها رفوزه شدیم. حالا باید چه کرد؟ به آبروی محمد و آل محمد بالاترین درجه ایمان و یقین و تقوا به ما بده که از این به بعد در امتحان‌ها رفوزه نشویم. دسته گل‌هایی که قبلاً آب دادیم و رفوزه‌گی‌های ما را ترمیم بفرما. هرچه در این ماه رمضان و وقت‌های دیگر به خوبان می‌دهی بخاطر خوبی‌شان به آبروی همان خوب‌ها همه نعمت‌ها را به همه ما مرحمت بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment