امام و امت

موضوع: امام و امت
تاریخ پخش: 72/09/04

بسم الله الرحمن الرحیم

1- بسیجی ارزش است و بسیجی مملکت را نجات می‌دهد
بیننده‌ها بحث را در هفته بسیج می‌بینند. بسیجی, که خودش را نشان داد. بسیجی که یک ارزش است. گاهی از من یک جایی پرسیدند که نظر شما راجع به فلان گروه یا فلان شخص یا فلان موسسه، چیست؟ من یک خط کش به ایشان دادم سرشان را پایین انداختند و دیگر هیچ چیز نگفتند. گفتم اگر به مملکت ما حمله بشود.
این آقا مرد جبهه هست یا نه؟ ! تربیت شدگان این آقا می‌روند دفاع کنند یا نه؟ ! اگر تربیت شدگان این آقا و خود این آقا پایشان را جبهه می‌گذارند پیداست حرف‌هایی که می‌زند راست است اگر پای کولر گازی همه‌اش حرف‌های فنی و علمی و اصطلاحی ولی یک جو برای دفاع از مملکت اسلامی خاصیت ندارند. از این تحقیقات تو کتابخانه‌های شوروی و آمریکا و اروپا پر است ما محقق خیلی داریم.
اما آن که مملکت را نجات می‌دهد بسیجی‌ها هستند. باید محققین ما بسیجی باشند. روحانیون ما باید بسیجی هم باشند. در هفته بسیج بحث را گوش می‌دهید. در کجا هستیم سالنی که سینما بوده. بدترین فیلم‌ها را زمان شاه نشان می‌دادند در کنار مسجد و حرم آیت الله طالقانی. که بعد دیگر امت حزب الله بعد از انقلاب این سینما را خریدند و ملحق به مسجد کردند. من چون برای بسیجی‌ها حرف می‌زنم. بسیجی‌هایی که مرکب هستند از دانش آموزان عزیز و دانشجویان عزیز و کسبه‌ی محترم و کارمندان محترم.
مجموعه‌ای از بسیجی‌ها برادر ما آقای علمایی با این که نمی‌شود گفت پیر مرد. اگر کسی کارهایش جوان بود به او پیر نگویید. قرآن در سوره کهف می‌گوید: «إِنَّهُمْ فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ» (کهف/13) این‌ها چند تا جوانمرد بودند. در تفسیر دارم این‌ها پیر بودند منتهی چون روح ایشان روح جوان بود.
خدا به پیری که روحیه‌اش تازه باشد می‌گوید جوان و به جوان‌هایی که افسرده هستند می‌گوید, البته باید گفت پس حال قرآن نمی‌گوید من برای این که برای بسیجی‌ها می‌خواهم بحث کنم. چون بسیج از امت است. بحثی دارم راجع به امت و رابطه بین امت و رهبر، بحث خوبی است قبل از این که بحث خود را شروع کنم. می‌خواهم چند دقیقه کارهای این‌ها را ببینم بعد من بحثم را شروع کنم.
امام فرمود: اگر ایران ارتش بیست میلیونی داشته باشد یعنی زن و مردش مجهز باشند مسلح بشوند روشن باشند. این خصلت بسیجی بودن و آماده بودن ایران را بیمه می‌کند خدایا خیلی از بسیجی¬‌های ما شهید شدند روح‌شان را از ما راضی بفرما. به ما توفیق پاسداری از خون ایشان مرحمت بفرما. حالا من چه می‌خواهم بگویم راجع به رابطه رهبر و امت. (موضوع بحث امام و امت)
2- حاکم باید مجتهد عادل باشد
اگر کسی به ما بگوید ولایت فقیه چیست؟ ما در یک کلمه می‌توانیم جوابش را بدهیم. مملکت حاکم می‌خواهد همه دنیا مملکت‌های‌شان یک رئیسی دارد ما می‌گوییم حاکم مملکت ما دو تا شرط دارد 1- اسلام شناس باشد فقیه یعنی اسلام شناس، اسلام شناس عمیق چون ممکن است کسی رساله را هم نخواند مسئله هم بلد باشد ولی این اسلام شناس عمیق نیست.
فقیه یعنی اسلام شناس عمیق 2- عادل یعنی گناه نکند ما می‌گوییم مملکت‌مان باید اختیارش در اختیار ولایت فقیه باشد، یعنی اسلام شناس عادل باشد اما اسلام شناس باشد، چون مردمش مسلمان هستند. مسلمان را بدست کفار و بدست غیر اسلام شناس نباید داد و اما عادل باشد برای این که هر چه به سر مردم آمد از سر بی تقوایی هاست. می‌گوییم مملکت ما در اختیار یک مجتهد عادل باشد.
3- انواع ارتباط امام و امت
حالا رابطه ما چیست؟ ما اگر خواسته باشیم رابطه بین امت و امام را بگوییم البته این‌هایی را که من می‌گوییم امام معصوم است. منتهی در زمان غیبت خود امام معصوم فرموده است زمانی که دست شما به ما نمی‌رسد قائم مقام ما و جانشین ما مجتهد عادل است. فعلاً آن چه را که می‌گویم مربوط به امام معصوم است. روابط چند رقم است.
یکی از رابطه‌ها رابطه اعتقادی است. بعد رابطه روحی است رابطه اجتماعی است. رابطه نظامی است. در مسائل سیاسی. در مسائل علمی. در مسائل عاطفی. در مسائل عبادی. یک خرده می‌خواهم روی این‌ها ان شاءالله با هم صحبت کنیم.
4- رابطه اعتقادی بین امت و امام
عرض می‌شود که، اما اعتقادی. شما در زیارت جامعه که بهترین زیارت هاست یا از بهترین زیارت هاست داریم که ما وقتی می‌رویم در مقابل امام معصوم می‌ایستیم می‌گوییم: «وَ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی مُؤْمِنٌ بِکُمْ وَ بِمَا آمَنْتُمْ بِهِ کَافِرٌ بِعَدُوِّکُمْ وَ بِمَا کَفَرْتُمْ بِهِ»(من‌لایحضره‌الفقیه/ ج‌2/ ص‌613) هر چه شما می‌گویید من قبول دارم. هر چه شما قبول دارید من هم قبول دارم اعتقاد من اعتقاد شماست. تسلیم هستم. آمد گفت، آقا اگر سیبی را نصفه کنی گفتی نصف آن حلال و نصف آن حرام می‌گویم چشم! اول باید امامت را با عقل بشناسیم که چه کسی باید رهبر باشد وقتی فهمیدیم رهبر عادل است دیگر چون و چرا… مثل پزشک اول ما باید تشخیصی بدهیم این آقا پزشک هست یا نه وقتی فهمیدیم پزشک است این اگر گفت قرص را دو نیم کن دیگر نمی‌گوییم چرا دو نیم می‌گوید حرف نزن من اگر پزشک هستم هر چه گفت گوش بده. اگردکتر گفت شش ساعت به شش ساعت کپسول بخور نمی‌گوییم آقا چرا شش ساعت من می‌خواهم پنج ساعتی بخورم.
اگر گفت قبل از غذا نمی‌گوییم چرا قبل از غذا. می‌خواهم بعد از غذا بخورم, اگر گفت با آب نیم گرم نمی‌گوییم من می‌خواهم بریزم تو آب سرد. اگر دکتری او ثابت شد دیگر ما نق و نق و جانه نمی‌زنیم اول باید خدا را با دلیل عقل بشناسیم وقتی شناختیم دیگر تسلیم می‌شویم.
امامت را می‌شناسیم بعد که شناختیم تسلیم هستیم. برای این که چه کسی مرجع تقلید بشود اول ور می‌رویم که اعلم باشد. تقوایش بینش سیاسی او، بعد که فهمیدیم این مسئله‌ای ندارد دیگر هرچه گفت چشم. از نظر اعتقادی رابطه امت باید این طور باشد هر کس می‌خواهد ببیند ولایت فقیه چیست؟
این است. ما از وقتی که دست‌مان را گذاشتیم تو دست امام شاه فرار کرد آمریکا ترسید دیگر لازم نیست که، آقا حرف حسابی این آخوندها چیست؟ ما تا مادامی که بند به یک مجتهد عادل هستیم هم آمریکا خوار شد هم شاه فرار کرد از وقتی هم که از امام جدا بودیم بر سر ما آمد آن چه بر سر ما آمد.
بله یک وقت ممکن است شما بگویی زمان شاه ارزانی بود این جمهوری اسلامی پدر مردم را از گرانی در آورد. این را می‌فهمم چون آن پنیری که تو می‌خری من هم می‌خرم گرانی هست اما نفت فروختن و سوبسید دادن بدون این که روستای ما نه آب داشته باشد نه برق داشته باشد شما این طوری حساب کن مقداری که جمهوری اسلامی مدرسه ساخته است وزیر آموزش و پرورش می‌گفت ما هر پنج ساعت یک مدرسه ساخته‌ایم کسی زمان شاه این طور بود اگر خواسته باشیم پول نفت را مدرسه بسازیم و سوبسید ندهیم باید نرخ پنیر برود بالا ما دو تا پدر داریم یک پدری که هر شب هر چه کاسبی می‌کند می‌آورد خانه، میوه، تخمه، بستنی، آدامس، شکلات، پفک، فلان.
این پدر را همه دوستش دارند می‌گوید قربانش برویم یک پدر هم سختگیری می‌کند هی بچه‌ها می‌گویند کیف می‌گوید خیلی خوب کیف پاره را بدوز. هر چه چانه می‌زند گریه می‌کنند آن پدر دومی چیزی برای بچه‌ها نمی‌خرد. اما یک قطعه زمین می‌خرد که بچه‌ها که داماد شدند یکی پنجاه متر زمین داشته باشند. پدر اولی یک بار مصرف است. یعنی یک پفک و یک آدامس. پدر دومی عاقلی است.
نفت فروختن و پفک دادن این پدر خوبی نیست. پدر خوب آن است که ولو بچه‌ها می‌سوزند و گریه می‌کنند خیلی غصه گریه بچه‌ها را نخورد. حساب کند ما چند تا سد داریم چند تا دانشگاه داریم. دانشجو زمان شاه چه قدر بود زیر صد هزار تا الآن بالای هشت صد هزار تا. آخر هفت صد هزار تا دکتر و مهندس به مملکت اضافه این از یک جایی باید پولش در بیاید وقتی می‌خواهد از یک جایی پولش در بیاید پدر ما هم در می‌آید. این است دیگر! دو رقم پدر داریم. ولی در عین حال باید حساب کرد که کدامیک در آینده بهتر هستند.
5- ارتباط روحی و عاطفی بین امت و امام
از نظر روحی و عاطفی داریم «وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ»(من‌لایحضره‌الفقیه/ ج‌2/ ص‌615). آدم وقتی امام دارد خیالش راحت است شما نقش مقام معظم رهبری را خیلی خوب درک می‌کنید امام از دنیا رفت رادیو صبح ساعت هشت خبر رحلت امام را داد یک مرتبه همه دل هایشان فرو ریخت وای! کسی نمی‌گفت امام رفت همه می‌گفتند چه خواهد شد؟ ! یک مرتبه شب رادیو و تلویزیون گفت که مجلس خبرگان تصویب کرد آیت الله خانه‌ای برای رهبری…
این تا گفتند ایشان رهبر شد یک مرتبه آرام شد. من حالا فهمدیم می‌گویند «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) با رهبری ایشان هم «تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» یعنی دل آرام شد شاگرد امام، مرید امام، یار امام. به هر حال «وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّرَّ»(من‌لایحضره‌الفقیه/ ج‌2/ ص‌615) با بودن رابطه بین امام و امت دل آرام است.
در جبهه گاهی وقت‌های علمای پیرمرد می‌رفتند خاصیتی هم نداشتند. بسیجی‌ها چای هم دهانش می‌گذاشتند حال نداشت راه برود اما همین که این در جبهه حضور دارد این بسیجی‌ها شارژ می‌شدند.
خدا رحمت کند، آیت الله میرزا آقای تهرانی از علمای کمر خمیده‌ی هشتاد ساله نود ساله از مشهد پا می‌شد با کمر خمیده با ریش سفید می‌رفت پیش بسیجی‌ها و آیت الله اشرفی می‌گوید مرا در اصفهان کنار بسیجی‌ها دفن کنید. آیت الله اشرفی نمی‌تواند که تیراندازی کند اما وجودش آرام بخش است. البته امامان ما این طور نبودند.
امام باقر را می‌خواستند دست بیاندازند یا می‌خواستند امتحان کنند. گفتند بلدی تیر اندازی. گفت جوانی‌های‌مان تیراندازی می‌کردیم حالا دیگر پیر شده‌ایم. گفت حالا ببینیم تیر و کمان را گرفت هفده تا تیر روی هم زد. یک مرتبه چشمان‌شان باز شد که هفده تا تیر روی هم زد.
مسلمان‌های ما حالا مثل من شده‌اند بعضی از ایشان وگرنه یک کُشتی¬گیر آمد پیش پیغمبر گفت یا رسول الله کشتی بگیریم! اگر کشتی گرفتی به تو ایمان می‌آورم. گفت نبوت ربطی به کشتی ندارد! گفت ببین من پهلوانم من اصول دینم کشتی است. من را زمین زدی قبولت دارم. گفت مثلاً زمینت زدم چه می‌کنی؟ گفت آخر کسی تو حجاز کمر من را به خاک نمالیده است. گفت حالا اگر من به خاک بمالم چه می‌کنی؟ گفت یک گوسفند می‌دهم، حدیث داریم پیغمبر گفت باشد لباسش را قدری سبک کرد و گلاویز شدند. چنان پیغمبر او را کوبید به زمین این پا شد نگاه کرد گفت یک بار دیگر، گفت خوب گوسفند را بده، گوسفند را گرفت و دفعه دوم حسابی او را به زمین زد. یک گوسفند دیگر پیغمبر از او گرفت گفت یک بار دیگر. سه دفعه او را به زمین زد سه تا گوسفند از او گرفت این خیلی مبهوت شد گفت خیلی خوب حالا سه تا گوسفند هم مال خودت. برد و باخت حرام است. البته غیر از در تیراندازی و این‌ها… این که اسلام برد و باخت را حرام می‌داند جز در تیراندازی این معنا دارد.
معنایش این است که مردم باید تیراندازی را یاد بگیرند. یعنی باید بازی را گرم کرد. امام برای جامعه آرام بخش است. رابطه عاطفی که با امام داریم. «مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللَّهَ»(من‌لایحضره‌الفقیه/ ج‌2/ ص‌613) هرکس امام را دوست داشته باشد خدا را دوست دارد. «فَمَا أَحْلَى أَسْمَاءَکُمْ»(من‌لایحضره‌الفقیه/ ج‌2/ ص‌615) چه قدر اسم شما شیرین است. «مُوَالٍ لَکُمْ»(من‌لایحضره‌الفقیه/ ج‌2/ ص‌613) ابراهیم وقتی کعبه را می‌سازد می‌گوید «فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوی إِلَیْهِمْ» (ابراهیم/37) خدایا یک جوری کن به ذریه من دل‌ها روانه شود یعنی دل‌ها را به سمت بچه‌های من روانه کن. رابطه عاطفی با امام، حب امام، عشق امام، احترام امام به ما گفته‌اند دست بی وضو روی اسم امام نگذار.
حتی خاکی که امام روی آن شهید شده بنام خاک کربلا. اگر تربت کربلا در جیب توست یک وقت تو دستشویی تربت کربلا افتاد تو چاه، آن دیگر نباید آب آلوده واردش بشود. چون خاکی است که خون شهید روی آن ریخته شده است این‌ها معنا دارد. این که می‌گویند در نماز خاک کربلا یعنی شهدا را فراموش نکنیم. یک حدیث داریم امام رضا وقتی می‌خواست بیاید نیشابور امام رضا علیه السلام وارد نیشابور شد داریم نصف روز مردم به امام رضا نگاه می‌کردند و گریه می‌کردند. هیچ چیز نمی‌گفتند. عشق به امام. این رابطه‌ها خیلی مهم است.
در دعای ندبه داریم «عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ لَا تُرَى»(إقبال‌الأعمال/ ص‌298) سنگین است هر کسی را ببینم اما تو را نمی‌بینم. عشق به امام و انس با امام.
6- رابطه اجتماعی بین امت و امام
رابطه مردم با امام، رابطه اجتماعی، راجع به رابطه اجتماعی آیاتی داریم «وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاس»(من‌لایحضره‌الفقیه/ ج‌2/ ص‌613) اصلاً اسلام خواسته است بین مردم و امام رابطه وجود داشته باشد. و لذا گفته است نگاه به صورت عالم عبادت است نگاه به در خانه دانشمند عبادت است.
یعنی اگر دو تا کوچه است می‌گوییم از این کوچه برویم نگاه‌مان به در خانه دانشمند بیفتد این یعنی چه که نگاه به در خانه دانشمند عبادت است. یعنی باید در خانه دانشمندان شلوغ باشد. اگر خواستیم یک چیزی در جامعه زیاد بشود آن را تشویق کنیم، به این‌ها بهاء بدهیم.
«وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَهُ»(من‌لایحضره‌الفقیه/ ج‌2/ ص‌615) در جامعه امام نخی است که دانه‌ها را به هم متصل می‌کند. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» (نور/51) قرآن می‌گوید: مومنین به انبیاء می‌گفتند هر چه می‌گویید چشم! اصلاًً قرآن می‌گوید مؤمن این است. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذین» (انفال/2) علامت مومن این است که هر کاری که می‌خواهد بکند از پیامبرش اجازه می‌گیرد. داشتند خندق می‌کندند کارگرها دور مدینه داشتند خندق می‌کندند بعضی هایشان می‌خواستند بروند مرخصی می‌آمدند می‌گفتند یا رسول الله ما یک هفته است خندق می‌کنیم حالا امشب می‌خواهیم برویم پهلوی زن و بچه، اجازه می‌فرمائید. تکان می‌خواستند بخورند اجازه می‌گرفتند. آیه نازل شد: «لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ» (نور/62) تکان نمی‌خورند جز این که از پیغمبر(یستأذن) یعنی اذن بگیرند. بعد می‌گوید: «فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ» (نور/62) اگر آمدند مرخصی بگیرند به ایشان مرخصی بده. تا برایشان سنگین نباشد.
اصلاً فرق بین بسیج و ارتش دنیا این است. آن‌ها اجباری است ما داوطلب. و کار اجباری مهم نیست اگر من را به دیوار بستند پولم را درآوردند، این را نمی‌شود نیت خمس کرد. از تو بیرون کشیدند خمس این است که با پای خودت.
فرق بین مالیات و خمس هم همین است. آخر بعضی می‌گویند آقا ما این مالیاتی که به دولت می‌دهیم جای خمس حساب نمی‌شود؟ بسمه تعالی، نه! چرا؟ برای این که آن را از تو می‌گیرند خمس را باید بروی بدهی. اگر کسی تو را تو حوض انداخت این غسل جنابت نیست. غسل جمعه هم نیست. غسل را باید خودت لخت شوی نیت غسل کنی. آب پاشیدند تو صورتت این وضو نیست. کار عبادت را باید آدم انتخاب کند. کار عبادت انتخابی است نه انفجاری! اگر یک کسی را… شما الآن برای این‌ها دست زدید برای این که با اختیار بود. اگر یک کسی رفت از بلندی او را هل دادند برایش دست نمی‌زنیم چون هلش دادند. پهلوان کسی است که بپرد، آن نیست که او را هل بدهند. باید آدم انتخاب کند. بسیج یعنی این کار را من انتخاب کردم.
فقر هم این طور است. ما دو تا فقیر داریم. فقر انتخابی، فقر تحمیلی. فقر انتخابی یعنی چه؟ یعنی من راه پول برایم هست اما نمی‌خواهم می‌توانم پول بگیرم ما الآن در تهران پزشک‌هایی داریم که در هفته بخشی از عملیات جراحی‌شان را پول نمی‌گیرند مثلاً می‌گویند هفت نفر، پنج نفر، سه نفر را رایگان معالجه می‌کنیم این پزشک می‌تواند پولدارتر بشود اما نمی‌خواهد این فقر ارزش دارد که می‌تواند ولی سراغش نمی‌رود. اگر چشم داشتی به دختر مردم نگاه نکردی با تقوا هستی و گرنه من کور هستم و لذا نگاه نمی‌کنم. خیلی آدم خوبی هستی! ایشان خیلی آدم خوبی است تو عمرش غیبت نکرده است چرا؟ چون لال است! غیبت نکردن لال و نگاه نکردن کور و هل دادن از منبری و هل دادن تو استخر این‌ها هیچ کدام غسل و وضو و خمس و پهلوانی نیست آدم یک کاری را انتخاب کند.
بسیج یعنی چه؟ یعنی انتخاب کردم شهادت را. انتخاب کردم بروم جبهه. یکی از بسیجی‌های جمهوری اسلامی ایران از صدتا رئیس جمهور ارزشش بیشتر است. بیان من هم خیلی آسان است. من می‌گویم صدتا رئیس جمهور به صف بیاستند رئیس جمهور آمریکا می‌آید از کنار این‌ها سان می‌بیند. رئیس جمهور آمریکا به هر یک از این صدتا رئیس جمهور خیره بشود آن رئیس جمهور می‌ترسد. اما ما تو ایران ده‌ها هزار بسیجی داریم که اگر رئیس جمهور آمریکا به او خیره نگاه کند می‌زند تو گوش او. یعنی ما شانزده ساله‌هایی داریم که از صدتا رئیس جمهور بیشتر ارزش دارد رابطه ما با امام برای ما خیلی برکت داشت.
7- رابطه نظامی بین امت و امام
رابطه‌ی نظامی: رابطه نظامی چیست؟ داریم که «الَّذینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْح»(آل عمران/172) یک قصه دارد برایتان بگویم. در جنگ احد مسلمان‌ها قلع و قمع شدند. دشمن هم رفت و مسلمان‌های زخمی آمده بودند مشغول پانسمان و مداوای بدن‌شان بودند. پیغمبر فرمود آهای زخمی‌ها می‌خواهم با این که زخمی هستید یک بار دیگر بروید جبهه. نمی‌خواهم سالم‌ها بیایند. می‌خواهم زخمی‌ها بیایند. آخر گاهی اوقات می‌گویند پول می‌خواهی از پولدارها بگیر می‌گوییم نمی‌خواهم از پولدارها بگیرم هر چه کار خیر است همین طبقه پایین کردند. این کار را هم این طبقه بکنند. امام به خواب یک نفر آمده بود روزهای اولی که از دنیا رفته بود گفته قبر من را و مرقد من را نمی‌خواهم خواص بسازند. آدم‌هایی بودند که ممکن بود بانی بشوند یک کار مهمی بکنند من می‌خواهم همین پول‌هایی که تو ضریح می‌ریزند همین خود مردم بسازند. من مال مردم هستم اگر خواستند قبر را هم تعمیر کنند همین مردم باشد.
قرآن می‌گوید: «الَّذینَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ» درود بر آن‌هایی که بدن زخمی تا رسول الله گفت بیایید گفتند می‌آییم. «وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فی‌ سَبیلِ اللَّه» (آل عمران/146) قرآن ستایش می‌کند از افرادی که وقتی پیغمبر به ایشان می‌گوید حرکت «فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ» نه خستگی نه کوفتگی نه بی حالی، با عشق می‌روند. رابطه سیاسی؛ کجا باید تقلید کنیم؟ یکی از اشکالات ما این است. جای تقلید را نمی‌دانیم کجاست! یک محور بگویم، هر چیزی را که می‌شود حرام باشد می‌شود حلال باشد آن جا باید تقلید کرد.
حلقه طلا برای مرد می‌شود حلال باشد می‌شود حرام باشد این جا می‌پرسیم. تمام مراجع تقلید می‌گویند حلقه طلا بر مرد حرام است. نماز با آن باطل نماز هم نخوانی دائماً حرام است. من نمی‌دانم این طلا فروشی‌هایی که حلقه درست می‌کنند جواب خدا را چه می‌دهند؟ ! و گاهی هم می¬گویند خانم گفته است وای به دامادی که از خانم بترسد. به خانمت بگو من گناه نمی‌کنم. این سفر می‌شود حلال باشد می‌شود حرام باشد. پس تقلید فقط برای نماز نیست. آقا بازار را ببندیم یا نبندیم؟ ممکن است بازار بستن واجب باشد. ممکن است حرام باشد. پس باید در بازار بستن هم تقلید کنیم پس فقط برای غسل و وضو و تیمم نیست. آقا راهپمایی بکنیم یا نه؟ ! می‌شود راهپیمایی واجب باشد می‌شود حرام باشد. آقا صلوات فرستادن ممکن است حرام باشد! من دارم حرف می‌زنم شما می‌گویید اللهم… اگر شما وسط سخنرانی صلوات بفرستید ممکن است حرام باشد ممکن است حلال باشد بنابراین وقتی ما می‌گوییم امام و امت فقط برای نماز و روزه نیست. در همه کارهای شاید حلال باشد شاید حرام باشد.
آقا شغل می‌خواهم انتخاب کنم شرکتی می‌خواهم تأسیس کنم، این شرکت ممکن است، درآمدش حرام باشد ممکن است این رقم قرارداد با بانک حلال باشد ممکن است حرام باشد.
8- رابطه سیاسی بین امت و امام
در مسائل سیاسی هم باید تقلید کنیم. نکته‌ای که این جا باید بگویم این است که اشکال دارد آدم هر مسئله‌ای را از یک کسی تقلید کند؟ نه، بنده الآن خودم همین کار را می‌کنم در مسائل سیاسی از یک آقا تقلید می‌کنم که یقین دارم این فهم سیاسی‌اش بیشتر از آن است در مسائل عبادی هم از یک آقای دیگر تقلید می‌کنم. تقلید تفکیک بردار است.
در مغازه بقالی یک بقال خربزه هایش خوب است یک بقال انارهایش خوب است. شما چه می‌کنید؟ ! از یکی خربزه می‌خری از یکی انار می‌خری! ما الآن در تقلید اگر رسیدیم به این که یک کسی در مسائل سیاسی واقعاً خیلی پیشتاز هر مجتهدی می‌فهمد یک کسی هم در مسائل عبادی این جا آدم هیچ اشکال ندارد خود آقایان اجازه دادند که آدم در تقلید مسائل سیاسی از یکی تقلید کند. ممکن است من اعلم نباشم. در باقی کارها چه می‌کنی؟ شما در رانندگی تقلید می‌کنید از یک راننده پایه یک، در خیاطی تقلید می‌کنی از خیاط درجه یک زلفت را به آرایشگاهی می‌دهی لباست را به خیاط می‌دهی. مانعی ندارد. چون دین ما هم مسائل حکومتی دارد هم مسائل سیاسی دارد هم مسائل عبادی دارد. تفکیک در تقلید اشکالی ندارد.
9- در قیامت با امامی محشور می‌شوی که در دنیا دنبال او بودی
رابطه با امام از دنیا گرفته تا روز قیامت درباره روز قیامت هم قرآن می‌گوید «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ» (اسراء/71) روز قیامت هر کسی به دنبال آن رهبری می‌گردد که تو دنیا قبول کرده است. در دنیا دنبال هر که بروی در قیامت هم دنبال او می‌روی و لذا خیلی‌ها تو دنیا که دنبال یک کسی می‌روند اگر بگویی خداوند شما را ان شاءالله با ایشان در آخرت محشور کند می‌گوید نه نه! می‌گوییم پس چرا در دنیا دنبال او می‌روی.
در دنیا دنبال کسی بروید که آخرت خوش داشته باشید دنبال او بروید. مسئله اطاعت از رهبری یک چیز دنیایی نیست. از دنیا هست تا آخرت. ما خیلی خیر و برکت دیده‌ایم از رابطه بین امام و امت در اعتقادات‌مان. حتی در مسائل عملی باید از عالم بپرسیم. عمل بی تقلید باطل است. معنایش همین است. به هر حال رابطه ما با امام با رهبر با مجتهد عادل باید تنگاتنگ باشد.
10- باید مساجد متحول شود
مسجدهای‌مان همین طور که این مسجد را دیدید مسجد هست و تربیت مسجد هست و بسیج مسجد هست و کتابخانه. مسجدهای ما دارد زنده می‌شود. ما الآن مسجد داریم هجده تا کار خوب دیگر هم توی آن می‌شود. یعنی وام هم به فقرا می‌دهد. صندوق برای ایتام دارد. مسجد اگر این طور نباشد اصلاً استفاده ندارد. آدم ده میلیون خرج کند مسجد بسازد برای ده تا پیرمرد. هر نماز یک میلیون یک میلیون را بگذاریم تو بانک ماهی بیست و پنج هزار تومان می‌دهند ماهی بیست و پنج هزار تومان بدهم برای نماز این، آن وقت ماه چند روز است سی روز چهار تا جمعه که بسته است ماهی بیست و پنج روز در مسجد باز است یک میلیون هم بیست و پنج هزار تومان سود دارد، قیمت تعاونی حساب می‌کنم. یعنی روزی هزار تومان یک مسجد ده میلیونی برای ده تا پیرمرد هر نمازی یک میلیون هر روزی هزار تومان برای این آقا، حرف ندارد. یعنی گران تمام می‌شود.
اگر تو مسجد آموزشی نباشد آموزش قرآن نباشد روحانی مسجد هم باید بعد از نماز بنشیند با مردم اختلاط کند تو تهران تو یک مسجد رفتم اطراف حضرت عبدالعظیم دیدم روحانی آن بعد از نماز نشسته است مردم می‌آیند. انواع مسائلشان را هم او حل می‌کند و اگر روحانی با مسجد و با مردم گره بخورد خیلی خدمات می‌شود اصلاً همه مشکلات حل می‌شود.
سابق که مسجدها پر بود همه مشکلات تو مسجد حل می‌شد. مسجدهایی که می‌گویند «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» کسی نمی‌آید می‌دانی خاصیت آن چیست؟ خاصیتش این است که فقیری توی آن محله از فقر می‌میرد آن وقت باید کمیته امداد و بهزیستی برود فقیر را پیدا کند یک چیزی به او بدهد. اگر همه مردم با «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» بریزند مسجد فقیر و غنی معلوم می‌شود مشکلات معلوم می‌شود. خود مردم تو مسجد حل می‌کنند. نه کمیته امداد لازم است نه بهزیستی. نه بنیاد پانزده خرداد اگر خود شیر چربی داشته باشد نه کره لازم است نه خامه. اگر مسجد رونق داشته باشد نیاز به بسیاری از مؤسسات نیست. یک نفر بلند می‌شود تو مسجد می‌گوید پسر من تو فیزیک شاگرد اول است روزی نیم ساعت می‌آید بچه‌های این محله را که در فیزیک تجدید شده‌اند کمک می‌کند. یک نفر می‌آید می‌گوید پسر من معلم قرآن است بچه‌هایی که قرآن‌شان خوب نیست بیایند روزی نیم ساعت پسر من معلم می‌شود. اصلاً دیگر نیازی نیست که پدر پول بدهد معلم سرخانه بگیرد خیلی از مشکلات حل می‌شود. پزشک می‌آید نماز بخواند کیفش را هم می‌آورد دو نفر را پشت سرآقا، دو تا مریض را هم می‌بیند دیگر نیازی به درمانگاه و ویزیت نیست.
اگر هر پزشکی هفته‌ای یک مرتبه برود مسجد، اگر هر استادی هر خطاطی، مثلاً من خطم خوب است، یک خطاط بگوید من هفته‌ای یک شب می‌آیم مسجد آقایانی که خط‌شان بد است من تعلیم خط می‌کنم همه مردم محله خط‌شان خوب می‌شود. ما تصمیم نگرفته‌ایم حتی هفته‌ای یک شب برویم مسجد. و وقت خلوت بشود و رابطه با روحانی کمرنگ بشود خیلی ضرر می‌بینیم. دیدیم مزه رابطه مردم و امام را در ماجرای انقلاب و امام، دیدیم. خدایا این پیوند بین امام و امت را پیوند بین رهبر و امت پیوند بین مسلمین و مسجد را روز به روز گرم‌تر بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment