موضوع: امام علی(ع) در غدیر و مباهله
تاریخ پخش: 75/02/20
بسم الله الرّحمن الرّحیم
1- روزهای مهم در مدت نبوت پیامبر(ص)
یک روزی داریم به نام «الْیَوْمَ» که چهار پَر دارد: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ. الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینًا» (مائده/3)، «وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینًا» امروز دین کامل است، امروز کفار مأیوسند، امروز خدا راضی است، امروز نعمت تمام است. هم چنین کلاهی داریم میخواهیم سر یک کله بگذاریم؛ یعنی یک روزی را باید در تاریخ پیدا کنیم که این کلاه قد آن باشد. مدت نبوت پیغمبر(ص) 23 سال بود. در این 23 سال روزهای فراوانی بود. خداوند به پیغمبر(ص) میفرماید: امروز من از تو راضیام. من از دین راضیام. امروز نعمتم را بر شما تمام کردم. امروز دین کامل شد. حالا در این روزهای عمر مبارک پیغمبر(ص) باید یک روزی را پیدا کنیم که این کلاه قد آن باشد. یکی از روزهای مهم روز بعثت است. اولین روزی که «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ» (علق/1)، نازل شد. یکی از روزهای مهم روزی است که در سه سال، مخفیانه تبلیغ کرد بعد آیه آمد: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ» (حجر/94). حالا دیگر تبلیغات را علنی کن. بعد از سه سال، این روزِ مهمی بود. دعوت علنی 13 سال گذشت. روز هجرت. بعد از دو سال روز جنگ بدر پیروز شدند. در احزاب پیروز شدند. فاطمه زهرا(س) متولد شد. مکه فتح شد. روز جنگ حنین. حجهالوداع. غدیر خم. این روزها را بررسی میکنیم، بعد کلاه «الْیَوْمَ»، سر هر کدام خورد کف میزنیم. میگوییم پیدا شد. سنی و شیعه چارهای جز قبول کردن ندارند؛ چون فرمول عقلی است.
2- زمان کامل شدن دین
از اول شروع کنیم و بگوییم. روزی که پیغمبر(ص) به پیغمبری رسید، دین کامل شد؟ این نمیشود. پس این نه. بعد از سه سال که آیه آمد دینت را علنی تبلیغ کن. کجا کفار مأیوس میشوند؟ روز اول فریاد که کفار مأیوس نمیشوند. روز هجرت هم نمیشود؛ چون پیغمبر(ص) برای حفظ جان خودش هجرت کرد. کفار مأیوس نشدند. اگر مأیوس میشدند نمیرفتند که پیغمبر(ص) را بکشند. در جنگهایی که مسلمانان پیروز شدند، همان گروه شکست خورده مأیوس میشدند نه همه کفار. قرآن نمیفرماید: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ فی البَدر، یا الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ فی الأَحْزاب». میفرماید: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا». تمام کفار مأیوس شدند. پس جنگها هم مرخص.
خود آیه میفرماید: گوشت خر و خوک نخورید، بعد میفرماید: امروز دین کامل شد باز میبینیم کمال دین ربطی به گوشت خر و خوک ندارد. در قرآن چهار بار «حُرِّمَتْ» آمده. «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ» (مائده/3). در سورههای انعام، نمل، مائده و بقره. این که امروز دین کامل است ولی گوشت خر نخور، خوب این ربطی ندارد. این تابلو به درد این مغازه نمیخورد. بگوئیم روز حجهالوداع همانی که برادران اهل سنت میگویند، و روز عرفه چون همه مردم آمدند و در محضر پیغمبر(ص) حج را انجام دادند، مناسک حج را از پیغمبر(ص) یاد گرفتند. جمعیت مهم بود، خود پیغمبر(ص) توی کاروان بود. «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا». میگوید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ» نمیگوید «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ حَجَّکُمْ». انجام دادن حج در خدمت پیغمبر(ص) بعض دین است. نمیگوید: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ بعضَ دینِکُمْ» میفرماید: تمام دین، و انجام حج تمام دین نیست.
بنابراین محال است روزی را پیدا کنید که این شعار به آن بخورد جز روز غدیر خم. بخاطر اینکه کفار همه کاری کردند. از چند راه وارد شدند: 1- تهمت 2- جنگ 3- ترور 4- توطئه 5- تبعید 6- شکنجه 7- محاصره اجتماعی و. . . هر کاری بود کردند و نگرفت. گفتند: یک بار دیگر مانده و آن این است که پیغمبر(ص) پیر شده، پسر هم ندارد میمیرد و خلاص. دختر هم که جزء اولاد حساب نمیشد. تا دیدند در غدیر دست امام علی(ع) را گرفت. گفتند: اَه! ! ! آن وقت «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا» دین وقتی کامل است که ماشین راننده داشته باشد، و روز نصب علی(ع) راننده پشت ماشین نشست. با وجود رهبر، همه کفار مأیوس میشوند نه چیز دیگر. اگر خواستیم کفار مأیوس بشوند باید رهبری را حمایت کنیم. با ولایت فقیه کفار مأیوس میشوند.
امام(ره) از دنیا رفت. تا خبر فوت امام(ره) را ایرانیهای فراری شنیدند، فوری در فرودگاه جمع شدند که بیایند ایران. دقایقی گذشت. رادیو اعلام کرد: آیت الله خامنهای به عنوان رهبر تعیین شد. شخصی که در فرودگاه شاهد بود گفت: اینها به همدیگر نگاه کردند و دو مرتبه برگشتند. درست مثل اینکه بگویند: این دختر و پسر صاحب ندارند. هر نگاه بدی سوء قصد دارد. همین که گفتند: پدر ومادر دارند، … این خانه وقتی صاحب ندارد هر دزدی به آن حمله میکند.
3- دین بدون رهبر کامل نیست
اگر رهبر غدیر در جامعه باشد مسلمانان ترسی ندارند: «فَلا تَخْشَوْهُمْ» (مائده/3). و وقتی میفرماید: از دشمن نترسید، که رهبرِ غدیر باشد. علت اینکه الآن تمام مسلمانهای کشورهای اسلامی از آمریکا میترسند چون رهبرِ غدیر ندارند. قرآن در کنار رهبر غدیرخم فرمود: «لا تَخْشَوْهُمْ» یعنی: به شرطی نترسید که رهبرتان علی(ع) باشد. «فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنی» (بقره/150). از دشمن خارجی نترسید. آن زمانی که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند ممکن است پارتی بازی و گناه، شما را از پای در بیاورد. مواظب گناهان درونی باشید.
دین بدون رهبر کامل نیست «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ». اگر از طریق رهبری به نعمتها جهت داده بشود، نعمتها به کار میافتند وگرنه همه نعمتها هدر میرود. بچه هوش، فراست و نشاط دارد. اگر یک معلم خوب بود، بچهها را دانشمند میکند. اگر نبود بچهها اول توی مدرسه میگردند. «أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ» آشپزی خوب است که از پوست پرتقال هم مربا درست میکند. آشپز ناقص برنج رشت را هم کوفته میکند. مکتب بی رهبر مورد رضای خدا نیست. «وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینًا» کفار از دین کامل میترسند و از مسلمانها مأیوس میشوند. الآن کشورهای اسلامی زیاد است. زیر پا نفت، روی پا کعبه، جمعیت یک میلیارد؛ اما آمریکا بر کشورهای اسلامی حکومت میکند. برای اینکه رهبرش تسلیم است، جهادش تعطیل است، منابعش تاراج است، مردمش ترسو و متفرقاند.
نقش غدیر خم را نمیتوانیم بفهمیم جز اینکه به جمهوری اسلامی نگاه کنیم. مردم زمان شاه مسلمان بودند و برای امام حسین(ع) لیتر، لیتر گریه میکردند، چادر مشکی سر میکردند، خمس و سهم امام را هم میدادند، روزه هم میگرفتند. همه چیز در زمان شاه بود. فقط چون امام نبود ایران ذلیل بود. یک امام اضافه شد، آن وقت تمام عزاداریها و روزهها جهت پیدا کرد. الآن گیر افغانستان چیست؟ آدم، شجاعت، دین، همه چیز دارد. گیر توی رهبری است. عراق چرا بد بختی میکشد؟ امام حسین(ع) که آنجا است. یک رهبر میتواند جامعه را به عزت بکشاند و یک رهبر میتواند جامعه را به ذلت بکشاند. واقعاً رهبری کلید همه چیز است.
4- مقام کعبه به رهبری است
مباهله چرا میگویند؟ چون توی آیه میفرماید: «نَبْتَهِلْ» (آلعمران/61). مباهله یعنی آدم تمایلات شخصیاش را رها کند، توجه و تضرع به خدا کند و بر دشمنان لعنت کند. سال دهم هجری بود؛ یعنی سال آخر عمر پیغمبر(ص). 30 نفر از مسیحیها وارد مسجد شدند. حالا چطوری؟ به مدینه آمدند برای تحقیق. اینها از نجران بودند و نجران از بلاد یمن بود. پیغمبر(ص) سال آخر عمرش، مبلّغ و طلبه فرستاد برای مسیحیها. آنها هم 30 نفر آمدند برای تحقیق. مسیحیها خیلی اهل تزئیناتند. طلاها به دستشان، با یک لباسهای ابریشمی، با جلال و جبروتی دم طاووسی اینها وارد مسجد شدند. مسجد پیغمبر(ص) هم ده ستون از چوب خرما داشت. سؤال: چرا از مسجدی که ده پایه از ستون خرما دارد دنیا ترسید و الآن از مسجدی که صدها پایه مرمری دارد کسی نمیترسد؟ چون آن مسجد بود بعلاوه پیغمبر(ص) و الآن آن پایهها هست منهای پیغمبر(ص). به کعبه ارزش میدهد: «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» (بلد/2-1). به کعبه قسم، چون «أَنْتَ حِلٌّ» تو در آن حلول کردی.
پادشاهی خواست با لشکر فیل سوار کعبه را خراب کند، «تَرْمیهِمْ بِحِجارَهٍ مِنْ سِجِّیلٍ» (فیل/4). پدرشان را در آوردیم: «فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ» (فیل/5). سنگریزههای از نخود کوچکتر و از عدس بزرگتر افتاد توی کله اینها و پودر شدند. «عَصْفٍ» یعنی کاه. «مَأْکُولٍ» یعنی جویده شده. مثل کاه جویده شده.
یک ماجرای دیگر: یزید کعبه را خراب کرد. «لا تَرْمیهِمْ»، «لا بِحِجارَهٍ»، «لا کمَأْکُولٍ» چطور شد؟ یک پادشاه کعبه را خراب کرد خدا نابودشان کرد. پادشاه ستمگر دیگری کعبه را خراب کرد خدا خم به ابرویش نیاورد؟ زمانی که خدا غضب کرد کعبه، کعبه بود و لذا تا قصد بد کردند خدا «تَرْمیهِمْ بِحِجارَهٍ مِنْ سِجِّیلٍ فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ» (فیل/5-4). ولی زمان یزید چون یک نفر ضد امام حسین(ع) رفته بود توی کعبه قایم شده بود. آن زمان سه نفر بودند: 1- امام حسین(ع) 2- یزید 3 – عبدالله ابن زبیر. اینها ادعای رهبری داشتند. امام حسین(ع) هم که رهبر واقعی بود. عبدالله ابن زبیر میگفت: نه امام حسین(ع) و نه یزید. من خودم کسی هستم. رفته بود توی کعبه قایم شده بود. چون توی کعبه قایم شده بود یزید کعبه را خراب کرد و خدا دفاع نکرد. چون این کعبه خانه تیمی شده بود. پناه گاه ابن زبیر شده بود. کعبهای که پناه گاه ابن زبیر بشود، این کعبه خراب میشود و خدا هم غضب نمیکند. به امام علی(ع) گفتند: شما هر کس را که در جنگ صفین فرار میکرد، میزدید. اما در جنگ جمل هر کس فرار میکرد میفرمودید: کاری نداشته باشید. چه فرقی میکرد؟ فرمود: چون در صفین رهبر بود. معاویه رهبر صفین بود. هر کس هم فرار میکرد میرفت دور رهبر. دوباره شیر میآمد به پستانش. باز شارژ میشد و برمی گشت. اما در جمل رهبر از پا درآمد. در آن جنگ کسی هم که فرار میکرد، پناه گاهی نداشت. فرق میکند بین رفتن، که رفت، و بین رفتن، که برگردد.
دو برادر از مسافرت آمدند خدمت امام رضا(ع). امام فرمودند: تو نمازت را شکسته بخوان و تو کامل. گفتند: دو برادر از یک جا آمدیم. چطور یکی نماز دورکعتی و یکی چهاررکعتی؟ امام فرمودند: تو به قصد زیارت مأمون آمدهای و مأمون طاغوت است. کسی که سفر و زیارتش برای طاغوت باشد سفرش معصیت است، و نمازش هم چهاررکعتی. اما تو به قصد زیارت من آمدهای. سفرت حلال است و نماز چهاررکعتی میشود دو رکعت. دو برادر از یک مسافرت، منتهی انگیزهها فرق میکند.
5- مباهله کردن پیامبر با مسیحیان نجران
سی نفر که وارد مسجد شدند مسلمانها به هم نگاه کردند که عجب لباسهایی دارند. آیه نازل شد که: زرق و برق، دل و چشم شما را نبرد. اینها عصر میخواستند طبق دین خودشان مراسم عبادت انجام دهند. مسلمانها گفتند: اینها را بیرون کنیم. حضرت فرمود: نه. اینها در مسجد پیغمبر(ص)، مراسم عبادی خودشان را بجا آوردند. بالاخره استدلال فایده نکرد و بنا شد مباهله کنند. پیغمبر(ص) فرمود: من به شما نفرین میکنم و شما به من نفرین کنید و هر نفرینی مستجاب شد معلوم میشود حق با او است.
«فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبینَ» (آلعمران/61). آنهایی که زندگی میکنند با اینکه میفهمند حق با چه کسی است، «فَقُلْ تَعالَوْا» بگو بیایید «نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ» بچهها و خانم هایمان را دعوت میکنیم «وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ» جان خودمان را دعوت میکنیم، بعد مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر کاذبین قرار میدهیم. رهبرشان گفت: تا فردا اگر دیدیم پیغمبر(ص) با اهل بیتش آمد، بترسیم. اگر دیدیم تظاهرش زیاد است، نمیترسیم. بعد حضرت امام علی(ع) و فاطمه(س) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را با خودش آورد اینها عقب نشینی کردند. درسها:
6- درسهایی از داستان مباهله
1- استمداد از غیب بعد از به کارگیری توانائیهای عادی است. یعنی همه جا، جای تمرین نیست. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ» بعد از استدلال و برهان از امدادهای غیبی استفاده کنیم. مثل کسی که فحش میدهد. آقا چرا فحش میدهی؟ اگر منطق داری از منطق بگو.
2- زن و مرد دوش تا دوش در کنار هم مطرحند. قرآن زن و مرد را مثل هم قرار داده میگوید: اگر با هم اختلاف دارند «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما فَابْعَثُوا حَکَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَمًا مِنْ أَهْلِها» (نساء/35). این جا حقوق مساوی دارند. یک داور از فامیل مرد و یک داور از فامیل زن. ببینند مشکل چیست. این جا ارث نیست که مرد دو حکم و زن یک حکم. در دعا و نفرین زن و مرد حکم مساوی دارند «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ» (مریم/16)، «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهیمَ» (مریم/41). همان طور که تاریخ ابراهیم(ع) درس است. تاریخ مریم هم درس است. به پیغمبر(ص) میفرماید: «اصْطَفاکَ» به مریم میفرماید: «اصْطَفاکَ» (آلعمران/42). همان طور که به زکریا(ع) میفرماید: «فَنادَتْهُ الْمَلائِکَهُ» (آلعمران/39). به مریم میفرماید: «فَناداها مِنْ تَحْتِها أَلاَّ تَحْزَنی» (مریم/24). یعنی فرشته با مرد و زن حرف میزند. خداوند مرد را انتخاب میکند، خدا زن را انتخاب میکند. در دعا کردن آن چه مهمتر است انگیزهها و شخصیت هاست نه تعداد. کیلویی نیست. امام علی(ع) جان پیغمبر(ص) است. وقتی فرمود: من جانم را میآورم، بعد دیدند امام علی(ع) را آورد. جان پیغمبر(ص) جان علی(ع) است. این مقام خیلی بالاست. در مجالس دعا بچهها را هم با خودتان ببرید. روایت داریم امام باقر(ع) وقتی میخواست دعا بخواند، زن و بچهاش را جمع میکرد و میفرمود: من دعا میکنم شما آمین بگویید.
کسی که معجزه و استدلال، او را تسلیم نمیکند باید او را تهدید به نابودی کرد «وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ» (بقره/63). کوه طور را بلند کردیم بزنیم توی کله یهودیها. گفتیم: قبول است؟ گفتند؟ بله، بله قبول است. یعنی کسی که تسلیم نشد باید تسلیمش کرد و لذا زور لازم است. ظلم بد است.
7- مذهبیها همیشه جلو هستند
آخرین برگ برنده مؤمن دعا است. قرآن میفرماید: در جبهه، شما ترکش میخورید، او(دشمن) هم ترکش میخورد «إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ» (نساء/104). شما مصیبت دارید آنها هم مصیبت دارند. منتهی شما یک چیز دارید که آنها ندارند. یعنی ما همیشه یک قدم جلو هستیم. امام رضا(ع) فرمود: اگر با یک آدم بی دین و لاابالی سر و کارت افتاد، بگو: اگر هم قیامت نباشد، حق با مذهبی است، چون بالاخره هر دو رفتیم زیر دوش؛ اما مذهبی قصد غسل کرد و تو قصد نکردی. هر دو صورت را شستند اما مذهبی نیت وضو هم کرد. اگر هم قیامت نباشد ما ضرری نکردیم. ماه رمضان ناهار را که ساعت 5 بعد ظهر خوردیم. اما اگر قیامتی بود که به هزار و یک دلیل هست، آن لا ابالی بیچاره چه خواهد کرد؟ مذهبی مثل مسافری است که صندوق عقب، چراغ قوه، جک، زاپاس و پیچ گوشتی برمی دارد. حالا اگر تصادف هم نشد که نشد. ما ضرری نکردهایم. حالا صندوق عقب یک خورده خرت و پرت است. بنابراین مذهبیها همیشه روشنفکرند. استدلال را باید با استدلال پاسخ داد. اما لجاجت و مجادله را باید سرکوب کرد. اگر محکم بایستید دشمن عقب نشینی میکند «فَقُلْ تَعالَوْا» (آلعمران/61) تا پیغمبر(ص) فرمود: بیا با هم تمرین کنیم، طرف تو زد. قوی ترین منطقها را ما بحمدالله داریم.
مسأله غدیر فقط مربوط به شیعه نیست. علامه امینی 356 نفر از علمای درجه یک و اصحاب و تابعبن و نویسندگان و مفسرین و محدثین را، ایشان تک تک اسمشان را آورد که اینها همه غدیر خم را قبول کردند و همه از بزرگان اهل سنتند.
8- رهبر باید قاطع و به راهش ایمان داشته باشد
الآن هم مسجد مباهله در مدینه هست به نام «الاستجابه» قبلاً بیرون از مدینه بود. پیغمبر با اهل بیتش آمد. رهبر مسیحیها گفت: این قیافههایی که میبینیم، اگر نفرین کنند مسیحی روی کره زمین نمیماند. از این معلوم میشود که رهبر امت چقدر باید معتقد باشد. آخر کسی که معتقد نیست میگوید جان تو، جان همه کسانی که توی خیابان راه میروند، نمیگوید: جان خودم. اما کسی که معتقد است از خودش مایه میگذارد. پیغمبر(ص) فرمود: شما نفرین کنید ما نابود بشویم یعنی اینقدر به راه خودش ایمان دارد. رهبر باید قاطع و به راه خودش ایمان داشته باشد.
9- برای اصلاح باید از خود شروع کرد
آدم وقتی معتقد به کار هست باید اول خودش را عرضه کند. امام حسین(ع) در روز عاشورا اول علی اکبر را فرستاد جبهه، بعد جوانهای بنی هاشم را. قرآن میفرماید: اگر میخواهید اصلاح کنید اول از خودتان شروع کنید «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ» (احزاب/59). ما طلبهها هم اگر خواسته باشیم جامعه اصلاح بشود باید اول خودمان را اصلاح کنیم. اگر نمیتوانیم، لااقل چند روزی خودمان عمل کنیم.
من به شهید محراب آیت الله مدنی گفتم: آقا! من توی تلویزیون همه حرفهایی که میزنم نمیتوانم عمل کنم. بالاخره حالا بگوییم یا نگوییم؟ آیت الله مدنی گفتند: مقداری عمل کن که وقتی میگویی جزء دروغ گوها نباشی. مثلًا میخواهی نماز شب را بگویی، ده شب یا پنج شب بخوان، بعد به مردم بگو: نماز شب خوب است. حالا لازم نیست که اگر کسی به کسی بگوید نماز شب بخوان، خودش هم در طول سال نماز شب بخواند.
به یک واعظ گفتند: هر چه میگویی عمل میکنی؟ گفت: شغل شما چیست؟ گفت: کفاش. گفت: شما همه کفشها را خودت پا میکنی؟
شخصی از من پرسید: آقا توی مفاتیح نوشته دعای ساعت اول روز، دعای ساعت دوم روز، دعای ساعت سوم روز، این یعنی صبح تا شب بنشینیم دعا بخوانیم. گفتم: نه. این مثل ترمینال است که میگوید: اتوبوس ساعت هفت، ساعت هشت، ساعت نه، نه اینکه همهاش را برویم و بیاییم. یعنی هر کسی هر ساعتی خواست برود ماشین هست. اگر صبح ساعت اول دوم سوم کار داشتی، برای ساعت چهارم که بی کاری، برای ساعت چهارم هست.
الآن امکانات برای شما هست. ما وقتی رفتیم قم آب لوله کشی نبود. آب از توی جوب میآمد داخل آب انبارها با چه موجوداتی. ته نشین میشد، واقعًا آبش آشامیدنی نبود. مگر اینکه بجوشانیم بعد بگذاریم سرد شود و بخوریم. مسخره میکردند. الآن برای شما زمان خوبی است. کتک هایش را ابوذر خورد. سختی هایش را دیگران کشیدند.
شهید محراب اشرفی اصفهانی بیست سال خانمش اصفهان بود و خودش قم. دو ماه سه ماه میرفت دیدن و برمیگشت. یعنی پول نداشت یک اتاقی را اجاره کند. البته حقوق الآن باسوادترین طلبهها، اندازه حقوق یک کارگر جزء است. اکثر طلبه بگذریم از وعاظ و نویسندگی و… با حقوق کم، مقدس ترین کار را میکنند. خدا را شکر که در خوب رشتهای هستیم و دنیا آماده پذیرش است. ما چهل هزار طلبه خوب در خارج از کشور داریم که در دنیا پخشاند. شرایط خوبی داریم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»