امام علی (علیه السلام)، نامه به مالک اشتر – 20

موضوع: امام علی(علیه السلام)، نامه به مالک اشتر – 20
تاریخ پخش: 31/1/69

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بحث درباره نامه امیرالمؤمنین(ع) به استاندار مصر، مالک اشتر، از یاران بسیار خوب حضرت امیرالمؤمنین که استاندار شده بود که شرح وظایفش چی باشد. بخشی از فراز نامه این است که می‌فرماید: چون بالاخره مملکت داری یک کمی خرج دارد این به ما چه نفعی می‌دهد بالاخره مملکت پرسنل دارد، پلیس دارد، ارتش دارد، سپاه دارد زندگی اجتماعی بدون ارتباط نمی‌شود حتی حیوانهایی که با هم زندگی اجتماعی می‌کنند مثل زنبور عسل آنها هم ملکه دارند.
1- ضرورت تشکیل حکومت و وجود رهبر
امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه می‌فرماید: جامعه رهبر می‌خواهد جامعه بی رهبر نمی‌شود. حضرت امام و بعد از رحلت آن مرد آسمانی هم آیت الله العظمی خامنه‌ای به عنوان مجتهد عادل، منتخب خبرگان، مورد تأیید مردم به هرحال الحمد الله تو ایران تاریخ شکست اینها که آمدند مجتهد عادل فقیه‌اند اما از نظر امیرالمؤمنین هیچ کشوری بی حاکم نمی‌شود.
حکومت لازم است، چون اگر نباشد سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و یک حکومت پول می‌خواهد حالا به چه طریقی می‌شود پول بدست بیاوریم؛ بخشی از طریق نفت بدست بیاد حالا فردا نفت نداریم، کشورهایی هستند نفت ندارند، آنهایی که نفت ندارند چه جوری کشور را اداره می‌کنند؟ قبل از نفت چه جوری اداره می‌شده بعد از نفت چه جوری باید اداره شود، الان که نفت هست کشورهایی که نفت ندارند چه جوری خودشان را اداره می‌کنند. مسئله پول، جزیه، بودجه، و خرج حکومتی.
اینکه می‌گویم این نامه از رموز سیاست است همین است یعنی امیرالمؤمنین در نهج البلاغه راجع به بودجه صحبت کرده است. قصد قربت در هر کاری لازم است، اگر قصد قربت کنید هر کاری مفهوم عبادت پیدا می‌کند پس من چون می‌ترسم عقب بمانم اول از نهج البلاغه شروع می‌کنم که می‌گوید چه جوری از مردم پول بگیرید برای این که این مسئله یک خرده روان بشود قصه من این جمله را بگویم:
2- برنامه‌ریزی برای بودجه و درآمدهای عمومی
در جامعه سه گروه هستند: 1- پر درآمدها. 2 – کم درآمدها. 3 – بى در آمدها. براى پر درآمدها چه طرحى داریم بى درآمدها را که بایستى به آنها بدهیم، در جامعه نباید کسى فقیر بماند کم درآمدها هم که بخور و نمیر دارند طرحها براى پر درآمدها. 1- اصلاً نگذاریم کسى درآمد پیدا کنند؛ مى‌خواهد مغازه بزند، بیابانى را احیا کند نگذاریم که بگوید اى کاش از اول رفته بودم توى خرید و فروش دلار، اسلام مى‌گوید نه، اما وقتى پیدا کردند از آنها مالیات بگیرید اگر یک شهرک ساختم به 500 نفر خانه دادم درآمد دارد آدامس فروشى که نیست اگر یک قالى بافى راه انداختم 5000 نفر را به کار گرفتم درآمد دارد. بعضى‌ها مى‌گویند از بغض اینکه ایشان پولدار نشود از اول پشم و رنگش ندهید از بغض اینکه ایشان پولدار نشود 5000 هزار نفر هم بیکار شدند طورى نیست ما نباید جلوى رشد را بگیریم بلکه بایستى جلوى ظلم را بگیریم منتهى بعضى مى‌گویند اگر رشد باشد ظلم هم هست بله خیلى جاها اینطور است «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى« (علق‌/6) »أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى« (علق‌/7) خیلى‌ها که رشد مى‌کنند ظلم هم مى‌کنند اما این چیزى نیست که نشود از هم جدا کنیم.
«وَ تَفَقَّدْ» (نهج‌البلاغه/ص436) مواظبت کن، دقت کن «أَمْرَ الْخَرَاجِ» امر مالیات، مسئله مالیات را پیگیرش باش مواظب بودجه مملکت باش. حالا چطورى پول بگیریم «بِمَا یُصْلِحُ أَهْلَهُ» به مقدارى که مصلحت مردم است. «فَإِنَّ فِی صَلَاحِهِ وَ صَلَاحِهِمْ»(نهج‌البلاغه/ص436) اگر مالیات درست برنامه ریزى بشود و درست از مردم گرفته شود یعنى هم به اندازه و عادلانه باشد از آن کس که باید بگیرند، بگیرند و از آن که نباید بگیرند، نگیرند، در مصلحت خراج و مصلحت مردم مصلحت همه هست.
اگر مقدار مالیات دهندگان درست برنامه ریزى شد «صَلَاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ» باقى مردم هم کارشان درست است «وَ لَا صَلَاحَ لِغَیْرِهِمْ إِلَّا بِهِمْ» چیزى در جاى خودش قرار نمى‌گیرد، مملکت روى عدل حرکت نمى‌کند مگر اینکه مالیات عادلانه تنظیم بشود و از آنکه باید بگیرند، بگیرند. «لِأَنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ عِیَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ»(نهج‌البلاغه/ص436) کل مردم بارشان روى مالیات است یعنى اداره مملکت دست دولت است و خرج دولت هم دست مالیات.
3- توجه به آبادانی و مدیریت صحیح دریافت مالیات و مخارج
حالا چقدر بگیریم «وَ لْیَکُنْ نَظَرُکَ فِی عِمَارَهِ الْأَرْضِ»(نهج‌البلاغه/ص436) نظر تو و سیاست تو این باشد که زمین آباد شود یعنى هر کسى مى‌خواهد جایى را آباد کند چاهى، مزرعه‌اى، سدّى، کارخانه‌اى هر چه مى‌خواهند زمین را آباد کنند معطل نشود زود پروانه بده. «أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِی اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ» بیشترین سعى تو این باشد که زمین آباد شود نه اینکه خزانه‌ات پر شود «لِأَنَّ ذَلِکَ لَا یُدْرَکُ إِلَّا بِالْعِمَارَهِ»(نهج‌البلاغه/ص436) چون اگر مى‌خواهى مالیات بگیرى خزانه را پرکنى اول بگذار زمین آباد شود، و زمین که آباد شد مالیات هم دنبالش هست. بگذار شکم مردم سیر شود بعد مالیات بگیر «وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَیْرِ عِمَارَهٍ» اگر مالیات از مردم مى‌گیرى اما نمى‌گذارى جایى را آباد کنند جلوى کِشت، جلوى سد، جلوى اتوبان هى هر کارى مى‌خواهند بکنند چوب لاى چرخشان مى‌گذارى نمى‌گذارى کار کنند مى‌گویى مالیات بده این مردم فشار بر آنها مى‌آید و فحش به تو مى‌دهند «وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ» اگر کسى مالیات بگیرید بدون اینکه شهرها را آباد کند «أَخْرَبَ الْبِلَادَ» این شهرها را خراب مى‌کند. «وَ أَهْلَکَ الْعِبَادَ» پدر مردم را در آورده «وَ لَمْ یَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِیلًا» (نهج‌البلاغه/ص436) حکومتش سرنگون مى‌شود، دیر یا زود مردم حکومت را واژگون مى‌کنند.
«فَإِنْ شَکَوْا» اگر مردم شکایت کردند «أَوْ ثِقْلًا» که مالیات سنگین است طومار نوشتند و راهپیمایى کردند که ما اینقدر درآمد نداریم کوتاه بیا اگر علت آوردند «عِلَّهً» که سیل آمده، قحطى آمده، کشتى غرق شده چونکه دچار علتى شده‌اند کوتاه بیا. «أَوِ انْقِطَاعَ شُرْبٍ» آب قنات قطع شده کم بگیر «أَوْ بَالَّهٍ» بارندگى کم شده، کم بگیر. «أَوْ إِحَالَهَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ»(نهج‌البلاغه/ص436) اگر زمین شوره زار شد یا اگر زمین زیر آب رفته است کوتاه بیا و کم بگیر.
«وَ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ»(نهج‌البلاغه/ص436) خشکسالى شده کم بگیر«خَفَّفْتَ» تخفیف بده و با مردم مدارا کن. چه مقدار تخفیف بدهیم؟ «خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ یَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ» به مقدارى تخفیف بده که امید دارى کارشان اصلاح شده است. به همان مقدارى که فکر مى‌کنى مصلحت است این دیگر کمیسیون کارشناسى مى‌خواهد که اهل منطقه باشد، امین باشد، نماینده دولت هم باشد که با این وضع خشکسالى، کم آبى، کم بارانى با این حوادث مالیات امسال چقدر بشود، مى‌گویم آقا اگر ما به مردم فشار بیاوریم 100 میلیارد مى‌شود اما اگر شلش کنیم بیست میلیارد مى‌شود مى‌گوید غصه نخور دل مردم ارزشش از 80 میلیون بیشتر است. به مردم فشار نیاور تا «قد قامت الصلواه» گفتى جمع مى‌شوند.
4- مدارا و مردمداری بهترین پشتوانه و سرمایه
«وَ لَا یَثْقُلَنَّ شَیْ‌ءٌ عَلَیْکَ» اگر تخفیف دادى سنگین نشود ما امسال از اینقدر پول گذشتیم روحى داشته باش که اگر از مردم کم گرفتى به تو فشار نیاورند. گذشت داشته باشى.
«وَ لَا یَثْقُلَنَّ شَیْ‌ءٌ عَلَیْکَ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَهَ عَنْهُمْ»(نهج‌البلاغه/ص436) اگر مقدارى کم گرفتى کم گرفتن به تو فشار مى‌آورد سنگین نشود که غصه بخورى امسال کم گرفتیم. اینکه با مردم خوب رفتار مى‌کنى «فَإِنَّهُ ذُخْرٌ» ذخیره است حاکم ذخیره مى‌خواهد ذخیره تو پول خزانه نیست، ذخیره تو قلب مردم است. «فَإِنَّهُ ذُخْرٌ» این محبوبیت که مردم به تو دارند این ذخیره مملکت است «یَعُودُونَ بِهِ عَلَیْکَ فِی عِمَارَهِ بِلَادِکَ» یک زمانى اگر گفتى بیائید کمکت مى‌کنند چون دوستت دارند مى‌گویند آدم خوش حساب شریک مال مردم است این زرنگى نیست که تاریخ چک را وقتى مى‌نویسى که بانک تعطیل باشد. نقطه را طورى مى‌نویسى که برود بانک و دوباره برگردد که پشت نویسى شود اینها زرنگى نیست. دو دفعه که کلاه سر من گذاشتى مى‌فهمم که نامردى دفعه بعد که خواستم معامله کنم چهار تا کارشناس بغل خودم مى‌گذارم مى‌گویم این شیطان است مواظب باشید کارشکنى نکند.
خیلى‌ها آمده‌اند به من پول بدهند براى نهضت سواد آموزى اما من گفتم اگر براى ثواب مى‌خواهید پول بدهید آنرا به آموزش و پرورش بدهید، آموزش و پرورش مهمتر از نهضت سواد آموزى است و بعضى از همکاران ما گفته‌اند که ما نفهمیدیم تو نهضتى هستى یا آموزش و پرورشى. وقتى مدرسه‌هاى ما چهار شیفته هستند مدرسه و نیمکت تنگ است خوب بچه بهتر از مادر بچه است. اگر آدم راستش را بگوید گاهى ضرر مى‌کند اما عاقبت خوشحال است یعنى وقتى آدم خواست بمیرد خوشحال است که کلک نزده به مردم.
این مملکت متعلق به یک عده خانواده شهید است، به قول امام (ره) مال کوخ نشینان است. «وَ تَزْیِینِ وِلَایَتِکَ» ولایت و حکومت تو تزیین پیدا کند با محبت مردم «مَعَ اسْتِجْلَابِکَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ» حسن و ثناء مردم را جلب مى‌کنى. مردم دوستت دارند. حکومتت از نظر معنوى زیبا مى‌شود مردم شاد مى‌شوند و تو هم وجدانت راحت مى‌شود که مردم کم داشته‌اند کم گرفتى، نداشته‌اند، نگرفتى.
زن و شوهر هم همینطور است، اگر زن بگوید 100 تومان به من بده و مرد بگوید برو هر چه قدر مى‌خواهى بردار، امکان دارد یکى دو بار کلاه سر مرد برود و زن بجاى 100 تومان 200 تومان بردارد ولى اگر یک دفعه دیگر گفت ندارم زن هم قبول مى‌کند و مى‌گوید شوهرم راست مى‌گوید اما اگر نه، پولهایمان را قایم کنیم دو تا پنجاه تومانى توى جیبمان بگذاریم و به خانم بگوئى به خدا همین دو تا پنجاه تومانى است بالاخره لو مى‌رود. اگر شما گندم کاشتى گفتى خربزه است دو سه ماه دیگر که سبز شد لو مى‌رود. چون آدم تا آخر عمرش نمى‌تواند دروغ بگوید یک بار که لو رفت اعتماد سلب مى‌شود و زندگى تلخ مى‌شود.
5- با مردم بودن و تکیه بر مردم داشتن
«مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ»(نهج‌البلاغه/ص436) به قوت اینها اعتماد کن و ذخیره کن قوت مردمى را به عنوان ذخیره حکومتى گاهى یک امورى پیش مى‌آید که پول مى‌خواهد «فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْأُمُورِ» مگر نمى‌گویى مالیات بگیریم پتو بخریم بدهیم به هلال احمر اگر ندارند نگیر و اگر سیل آمد چه خاکى به سرمان کنیم به مردم بگو مردم شما نداشتید من هم مالیات نگرفتم حالا سیل آمده خود مردم از خانه هایشان پتو مى‌دهند اگر حادثه آمد «فِیهِ عَلَیْهِمْ» به مردم تکیه کن «مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ» مردم تحمل این مشکل را خواهند کرد «طَیِّبَهً أَنْفُسُهُمْ بِهِ» با طیب دل مثل بسیجى‌ها. «فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ»(نهج‌البلاغه/ص436) اگر با مردم خوب رفتار شود بگذار استعدادها در راه حلال شکوفا بشود اگر زمین آباد شد مى‌کشد حرفى را که تو بارش بکنى.
«وَ إِنَّمَا یُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ» وقتى زمین خراب مى‌شود که مردم فقیر باشند و وقتى مردم فقیر مى‌شوند که سران حکومت بخواهند هى پول جمع کنند. اگر سران حکومت بخواهند بدون رضایت مردم براى آبادانى پول بگیرند حرص داشته باشند بر پول و سوءظن داشته باشند به مردم، سوءظن داشته باشند به آینده و بقاء بگویند معلوم نیست ما تا دو ماه دیگر باشیم ممکن است مردم راهپیمایى کنند و حکومت ما واژگون شود. پس زود پولها را جمع کنیم و بفرستیم بانکهاى خارج مثل کارهایى که بختیار مى‌کردند و اگر نفعى از عبرتها نبردى یعنى دیدى دیگران دنبال پول رفتند مردم ناراضى شدند چطورى شدند تو بجاى اینکه از عبرت آنها استفاده کنى عبرت استفاده نکردى و خلاصه اینکه اگر اصول دین تو جمع کردن پول باشد حکومتت بقاء ندارد اما اگر اصول دین حکومت تو جلب دل مردم باشد حکومت تو باقی است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment