امام علی (علیه السلام)، نامه به مالک اشتر – 15

امام علی(علیه السلام)، نامه به مالک اشتر 15
تاریخ پخش: 26/01/69

بسم الله الرّحمن الرّحیم

چون بیننده‌ها بحث را شب نوزدهم ماه رمضان مى‌بینند و یکى از برنامه هاى شب نوزدهم این است که انسان مکرر این جمله را بگوید «اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَهَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ» امیرالمومنین(ع) قاتلش یک نفر بود ابن ملجم اما (قتل) یعنى قاتلین جمع است. یک سوال قاتل اینجا یک نفر بود چرا مى‌گوئیم خدایا لعنت کن قاتلین را؟ از اینجا معلوم مى‌شود تمام کسانى که راضى بودند به قتل امیرالمؤمنین(ع) آنها هم جزو قاتلین هستند.
این خودش یک درس است که اگر گناهى مى‌شود ما نباید حتى یک لحظه به آن گناه راضى باشیم. کسانى که خودشان کارى انجام نمى‌دهند اما در یک خط و جریانند آنها همه مسئولند.
1- شرایط گزینش همکاران و کارمندان
«الْصَقْ بِذَوِی الْمُرُوءَاتِ» (نهج‌‌البلاغه/ص433) رابطه داشته باش آنهایى که توى دربار و وزیر و وکیل و مسئولین حکومتى تو کارگزان حکومت تو باى آدم هایى باشند داراى مروت، و اهل خانه‌هاى صالح، فامیل دار، کس دار نه یعنى اینکه آنها پول دار باشند، فامیل‌هاى محترم ولو فقیر از خاندان محترم و خوب باشد. «وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَهِ» سابقه حسنه، خوش نام و خوش چهره باشد «أَهْلِ النَّجْدَهِ وَ الشَّجَاعَهِ» اهل شجاعت و بزرگوار باشد «ثُمَّ وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَهِ» شجاع و سخى باشند سعه صدر و بزرگوار و روحشان بلند باشد.
با آدم‌هاى متملق و پست و بى مروت، بى ریشه، از خانواده هایى که صالح نیستند و سابقه خوبى ندارند و شجاعت و سخاوت و کرم ندارند اینها را کنار بگذار و در ارتباطاتت با این تیپ رابطه داشته باش. در ازدواج هم اگر مى‌خواهى انتخاب کنى از این فامیل باشد. در شریک هم مى‌خواهى انتخاب کنى از این فامیل باشد، اصولاً مى‌خواهى رفیق هم پیدا کنى از این فامیل باشد. امیرالمؤمنین(ع) کسى است که رسول خدا(صلی الله علیه) در مورد او فرمود: رابطه من و او مثل رابطه سر و بدن است، سر نسبت به بدن همه بدن است. (سیره حلبى)
2- گوشه‌‌ای از اوصاف حضرت امیر
امیرالمومنین(ع) کسى است که رسول خدا(ص) در حق او فرمود در جنگ احزاب(کل ایمان در مقابل کل کفار) یعنى یک نفر بود اما ماکت در مقابل کل ایمان بود. امیرالمومنین(ع) کسى است که پیغمبر در غدیر خم فرمود کسى است که درباره خدا از هیچ نیشى هراس ندارد. حضرت على(ع) کسى بود که پیغمبر(ص) به فاطمه(س) فرمود: دخترم براى تو همسرى انتخاب کرده‌ام «یَا فَاطِمَهُ أَ مَا تَرْضَیْنَ أَنْ زَوَّجْتُکِ خَیْرَ أُمَّتِی أَقْدَمَهُمْ سِلْماً وَ أَکْثَرَهُمْ عِلْماً» (بحارالانوار/ج38/ص19) با سوادترین مردم «وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً» صبورترین مردم «وَ أَوَّلَهُمْ سِلْماً» علامه امینى صد حدیث از شیعه و سنى نقل کرده که اولین کسى که به پیغمبر(ص) ایمان آورد على ابن ابى طالب بود.
اول کسى که سجده شکر کرد على ابن ابى طالب است، کسى که شب هجرت جاى رسول خدا خوابید و جانش را فدا کرد على ابن ابى طالب است در جنگ خیبر پیامبر فرمود: من فردا پرچم را بدست کسى مى‌دهم که ابدا در هیچ جنگى پا به فرار نگذاشته است. فردا پرچم دار جنگ خیبر کسى است که خدا و رسول خدا(ص) او را دوست دارد و مردم دیدند که پرچم را به على ابن ابى طالب داد.
على ابن ابى طالب کسى است که فخر رازى در تفسیر «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر» (قدر/3) شب قدر از هزار ماه بهتر است و هزار تقسیم بر دوازده مى‌شود هشتاد و سه سال. یک شب از یک عمر ارزشش بیشتر است. مى‌گوید چطور یک شب از یک عمر ارزشش بیشتر است؟ فخر رازى که از علماى اهل سنت است مى‌گوید همانطور که پیغمبر(ص) در مورد حضرت على(ع) فرمود: «ذلک الیوم فی مبارزه علی(ع) لعمرو بن ود العامری أفضل من عباده أمتی إلى یوم القیامه»(إرشادالقلوب/ ج2/ ص245) دلاوری چند ساعت على(ع) در جنگ حقوق و ارزشش از تمام اعمال امت اسلامى بیشتر است اول کسى که به پیغمبر(ص) فرمود: «جُعِلْتُ فِدَاکَ» جانم به فداى تو على(ع) بود.
کسى که در جنگ احد از آسمان صدا در آمد «لَا سَیْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِیٌّ» (کافی/ ج8/ ص110) جوانمردى نیست جز على و شمشیرى نیست جز ذوالفقار و جالب اینجاست که علامه امینى(ره) مى‌فرماید «قد اجمع ائمه الحدیث على نقله» یعنى اجماع کرده‌اند تمام حدیث نویسان از شیعه و سنى.
3- رستگاری امام علی و اوصاف رستگاران در قرآن
امام على(ع) وقتى ضربت خورد فرمود «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ» به خداى کعبه رستگار شدم این «فزت» را هر کس مى‌خواهد ببیند که چیست؟ در قرآن هیجده کمال است که خدا به این هیجده کمال گفته «فاز، فوز» کسى که «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّهَ فَقَدْ فازَ« (آل عمران/185) کسى که اهل بهشت است «فزت» و امیرالمومنین(ع) وقتى که ضربت مى‌خورد مى‌فرماید «فزت» یعنى من که اهل بهشتم «رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ« (مائده/119) قرآن مى‌فرماید هرکس خدا از او راضى است «فوز» است و تا ضربت مى‌خورد مى‌فرماید «فزت» یعنى خدا از من راضى است. «رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ« (توبه/72) رضایت خدا فوز است.
در آیه دیگر مى‌فرماید: کسى که در راه خدا بجنگد »یُقاتِلُونَ فی‌ سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ« (توبه/111) بجنگد، کشته بشود و بکشد «وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ» یعنى تا ضربت مى‌خورد مى‌گوید آى مردم من از آنهایى هستم که عمرى در راه خدا جنگدیم، کشتم براى خدا کشته شدم براى خدا «فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فی‌ رَحْمَتِهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ« (جاثیه/30) هرکسى که خدا داخل رحمتش کند فوز رسیده و تا ضربت مى‌خورد مى‌گوید فزت یعنى من داخل رحمت شدم. «یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى‌ نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ بُشْراکُمُ الْیَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ« (حدید/12) کسى که نور جلویش است این رستگار است و تا ضربت مى‌خورد مى‌گوید فزت یعنى نور جلوى من است «آمنو، هاجروا، جاهدوا» اینها فائزند و تا ضربت مى‌خورد مى‌گوید فزت یعنى از آنهایى هستم که در عمرم(آمنو) در عمرم(هاجروا) در عمرم(جاهدوا) امیرالمومنین(ع) مى‌فرماید: «فزت» فزت از فوز است و فوز یعنى رستگارى که قرآن به هجده کمال و مقام گفت فوز، رضایت خدا، نور جلوى راه، دخول در رحمت، نجات از آتش، هاجروا، زاهدوا، آمنوا به اینها مى‌گوید فوز و امیرالمومنین(ع) که مى‌فرماید(فزت)
یعنى از این هجده پله رفتم بالا. چنین فائزى به چنین مالک اشترى مى‌فرماید: اى مالک اشتر مواظب باش توى انتخابات آدمهاى عیاش، شهوت ران، پول پرست را دور خودت جمع نکنى، آدم هایى که مى‌آیند دور تو ثروتشان از میلیونها، میلیاردها. . . چون من رهبر تو هستم حضرت امیر(ع) مى‌فرماید: من با همین مرکب و لباس و سفره‌ام آمده‌ام حکومت کنم اگر بعد از حکومت دیدید کفش و لباسم عوض شده پیداست که خیانت کرده‌ام. من زاهدانه آمدم و زاهدانه مى‌روم.
4- گوشه‌‌ای از کمالات حضرت علی
«دَخَلْتُ بِلَادَکُمْ»(بحارالأنوار/ ج40/ ص325) من وارد شهر شما شدم براى حکومت «بِأَشْمَالِی هَذِهِ»(بحارالأنوار/ ج40/ ص325) با همین لباسهایم «رِحْلَتِی وَ رَاحِلَتِی» این سفره‌ام است و این مرکبم است با این وضع آمدم و اگر دیدید بعد از حکومت طور دیگر از شهر خارج شدم با دنگ و فنگى، بپرسید این پولها را از کجا آوردید.
امیرالمؤمنینى که به مسئولین مى‌فرماید: پیش بکش حسابت را ببینم از کجا آوردى؟ چند سال توى این اداره بودى؟ از کجا به اینجا رسیدى؟ با چه پولى؟ اگر مى‌خواهى حکومت داریت خوب باشد اهل مروت و جوانمرد را حساب کن و چه جوانمردى بهتر از على(ع).
حدیث داریم که؛ ابن ملجم یک زمانى در کوفه قبل از اینکه این شمشیر را بزند، مریض بود همه دوستانش او را رها کردند. امیرالمومنین(ع) آمد دیدنش دید که او مریض شده و براى او غذا پخت و با قاشق دهان قاتلش گذاشت. چه صاحب مروتى از این مروت بیشتر. حدیثى را من در فروع کافى دیدیم که امیرالمومنین(ع) مى‌فرماید: که فقیرى، فقیرها دو رقم ‌‌هستند اینهایى که راه مى‌افتند توى کوچه و بازار که خیلى‌هاشان هم فقیر نیستند و بعضى از فقیرها آبرو دارند که اسلام مى‌گوید به فقیرهاى آبرو دار بیشتر برسید، آبرو دار و محترمى بود که امیرالمومنین(ع) وقت خرما «خَمْسَهَ عَشَرَ وَسْقاً مِنْ تَمْرٍ» (وسایل‌‌الشیعه/ج18/ص224) سیصد من خرما برایش فرستاد «فقال رجل» یک نفر گفت آقا سیصد من زیاده «ما فعلک» آن که نگفته بده فرمود
«لَا کَثَّرَ اللَّهُ فِی الْمُؤْمِنِینَ ضَرْبَکَ» (کافی/ج4/ص22) خدا مثل تو را زیاد نکن اینقدر تو تنگ نظرى «أُعْطِی أَنَا» من مى‌دهم و «أُعْطِی أَنَا وَ تَبْخَلُ أَنْتَ لِلَّهِ» تو نمى‌توانى ببینى بعد فرمود «إِذَا أَنَا لَمْ أُعْطِ الَّذِی یَرْجُونِی إِلَّا مِنْ بَعْدِ الْمَسْأَلَهِ ثُمَّ أُعْطِیهِ بَعْدَ الْمَسْأَلَهِ فَلَمْ أُعْطِهِ ثَمَنَ مَا أَخَذْتُ مِنْهُ» (کافی/ ج4/ص22) اگر صبر کنم بعد از آنکه گفت بده پول آبرویش را داده‌ام ارزش به آن است که فقیر نگفته به او بدهى و اگر آمد و گفت فقیرم و به او دادى آن مقدارى که آبروى داشته ریخته. . .
پس اگر مى‌خواهید انفاقتان ارزش داشته باشد قبل از آنکه فقیر بگوید به او بدهید اگر گفت بده بعد دادید آن مقدارى را که دادى پول آبرویى بوده که ریخته است. بعد امیرالمومنین(ع) جمله عجیبى گفت که مى‌خواهم از روى کتاب اصول کافى بخوانم مى‌فرماید که مگر شما نمى‌گوید اللهم اغفر للمومنین خدایا مومنین را ببخش. کسى که این را مى‌گوید یعنى اینکه خدایا به آنها بهشت بده تو که این را مى‌گویى نمى‌توانى سیصد من خرما را تحمل کنى؟ چطور دروغ مى‌گویى که خدایا بهشت بده. الآن سیصد من خرما را تحمل نمى‌کنى پس دروغ مى‌گویى «اللهم اغفر للمومنین» آدمهاى بخیل در انفاق و آنهایى که مو را از ماست مى‌کشند. حضرت امیر(ع) فرمود اللهم اغفر للمومنین و المومناتشان دروغ است حدیث این است «أَنَّ الْعَبْدَ قَدْ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِذَا دَعَا لَهُمْ بِالْمَغْفِرَهِ فَقَدْ طَلَبَ لَهُمُ الْجَنَّهَ فَمَا أَنْصَفَ مَنْ فَعَلَ هَذَا بِالْقَوْلِ وَ لَمْ یُحَقِّقْهُ بِالْفِعْلِ» (کافی/ ج4/ ص22) بى انصاف است کسى که بگوید خدایا به او بهشت بده اما خودش یک کیلو خرما ندهد.
5- جوانمردی در برخورد با دیگران
مروت چیست؟ مروت از مرء و مرءاِ، مرء یعنى زن، مرد مروت یعنى مردانگى پیغمبر(ص) فرمود جوانمرد کسى است که خودش نمى‌خورد و به دیگران مى‌دهد.
حدیث دیگر داریم که جوانمرد کسى است که از لغزش مردم بگذرد، جوانمرد کسى است که اگر حکومت پیدا کند عادل باشد حدیث داریم اگر گفتند این آبگوشت را تقسیم کن همه گوشتش را براى خودش برندارد. از تقسیم یک دانه خرما تا تقسیم مسائل مهم. جوانمرد کسى است که قدرت دارد، عفو مى‌کند. جوانمرد کسى است با اینکه خودش ندارد همان کمى هم که دارد با هم بخورند. جوانمردى، تلاوت قرآن، حضور در مساجد، عالم شدن، جوانمردى در مسافرت بریز و بپاش کردن نه در حد اسراف، شوخى کردن، جوانمرد کسى است کارى نکند که اگر فیلمبردارى نشان داد خیس عرق بشود خیلى صاف باشد.
جوانمرد، نمونه‌اش یوسف است تا برادرهایش گفتند ببخشید شما را توى چاه انداختیم فرمود: جوانمرد کسى است که تا گفتند غیبتت را کردیم فورى بگوید راضیم نه اینکه تو چه حقى داشتى؟ تا آخر عمر از تو نمى‌گذرم، حلالت نمى‌کنم، گذاشتم براى قیامت! بابا ول کن شما شب نوزدهم مى‌گویی خدایا من را ببخش خوب تو هم مردم را ببخش. جوانمرد امیرالمومنین(ع) وقتى که ابن ملجم به او شمشیر زد فرمود به او شیر بدهید چو اسیر توست تو اکنون کن با اسیر مدارا.
آنکه با دوستان بداند ساخت و آنکه با دشمنان بداند زیست. این جوانمرد است. مروت نباشد بر افتاده زور، یک مظلومى را که به او مى‌زنى و حقش را مى‌خورى این که مروت نیست.
مرغ پست است که دانه را از پیش مورى که زور ندارد مى‌برد مرغ زور دارد مى‌آید دانه مورچه را مى‌برد.
6- خانواده پر برکت ابوطالب و فرزندانش
در اسلام خانواده ایى پر برکت‌تر از خانواده امیرالمومنین(ع) نیست: پدر ابوطالب اول مؤمن، گرچه بعضى خوش انصافها مى‌خواهند بگویند ابوطالب ایمان نیاورد. اما ده، دوازده دلیل داریم بر اینکه ابوطالب مومن بود 1- پیغمبر(ص) و ائمه هدى فرمودند: ابوطالب ایمان داشت. 2 – در شرائط سختى ابوطالب از رسول خدا(ص) حمایت مى‌کرد. 3- سیصد شعر گفته ابوطالب که در شعرهایش ایمان خودش را بیان کرده است. 4 – به همسرش فاطمه بنت اسد و بچه‌‌هایش مى‌گفت به رسول خدا(ص) ایمان بیاورید. 5 – پیغمبر در حق او دعا کرد. 6 – ابوبکر و عباس مى‌گویند ما با گوش خودمان شنیدیم که او مى‌گفت لا اله الا الله محمد رسول الله. 7 – پیغمبر(ص) بالاى منبر در حق او دعا کرد و در تشییع جنازه او شرکت کرد. 8 – حضرت امیر(ع) در فوت پدر مرثیه خواند، اشعارى خواند و حتى نصیحت کرد که بعد از شهادت من براى پدرم ابوطالب حج انجام دهید.
فرزندان ابوطالب: طالب، عقیل، جعفر طیار، حضرت امیر(علیه السلام)، ‌‌ام هانى دخترش چه خانواده با برکتى، طالب مفقود الاثر. عقیل خودش نابینا بود اما سه نفر از فرزندانش در کربلا به یارى امام حسین(ع) آمدند و شهید شدند. جعفر طیار خودش در حوالى شام جنگ موته دو تا دستش در راه اسلام داده شد و شهید شد، حضرت امیر(ع) شب نوزدهم شهید مى‌شود، همسرش فاطمه زهرا(س) شهید شد، برادرش شهید شد، پسرهایش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) شهید شدند. ‌‌ام هانى کسى است که پیغمبر وقتى از معراج برگشت اول خانه‌ام هانى بود و خانه‌ام هانى محل امن بود. ‌‌ام هانى از زنهاى بسیار وارسته بود، روز فتح مکه خانه‌اش محل امن بود.
7- امام علی و انفاق و تقسیم بیت‌‌المال
خانواده‌اى ریشه دار. معناى «فزت و رب الکعبه» به خداى کعبه رستگار شدم این معناى آبکى‌‌اش است. ترجمه عمیقش باید ببینیم خداوند در قرآن به چه گفته فوز و به چه کسانى گفته فائز. حدیثى دیدیم که حضرت امیر(ع) مزرعه هایى داشت که در آمد مزرعه هایش را جمع کرد، چهل هزار مثقال طلا شد. اینقدر امیرالمؤمنین(ع) پول داشت تمامش را در راه خدا داد بعد شمشیرش را براى خرجى فروخت و فرمود به خدا قسم پول دیگر ندارم یعنى از تمام مردم زمان وضعش بهتر بود. چهار هزار مثقال طلا درآمد مزرعه‌هاى امیرالمؤمنین(ع) بود که همه‌اش را در راه خدا داد و وقتى زکات را دادند در کوفه هفت قبیله بودند فرمود: از هر قبیله‌اى یک نماینده بیاید. هفت نفر آمدند و زکات را تقسیم کرد. جوال، گونى یا ظرف را که تکان داد یک تکه نان افتاد فرمود دوباره این هفت نفر بیایند این نانى که ته جوال مانده بود را هفت تکه کرد و به هر کدام یک تکه داد. اوج قدرت،
اوج عدالت، اوج عزت و اوج اشک و هزار رکعت نماز مى‌خواند بعضى شبها. علامه امینى صاحب الغدیر یک ماه رمضان آمد مشهد، خراسانیها قدر خودشان را بدانند. از نجف آمد مشهد هر شب رفت توى حرم امام رضا(ع) از سر شب تا صبح هرشب، شبى‌1000 رکعت نماز مى‌خواند و با این عمل سى شب خود ثابت کرد که مى‌شود شبى 1000 رکعت نماز خواند. اشکش، شمشیرش، قضاوتش، سخنرانیش، زن دارى‌‌اش، تربیت بچه‌اش الحمدلله که ما از علاقه‌مندان به امیرالمؤمنین هستیم اما مروتش همین که مى‌بیند دشمنش مریض است مى‌آید و قاشق، قاشق آش دهان دشمنش مى‌گذارد و وقتى ضربت مى‌زند شیر به او مى‌دهد کیست مثل على(ع) و چطورى مى‌شود این على(ع) را تصور کرد و از خداوند بخواهید بچه هایتان تا ابد از محبین امام على(ع) و اهل بیت باشند.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment