موضوع: امام علی(علیه السلام)، نامه به مالک اشتر-11
تاریخ پخش: 22/1/69
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در تمام سازمانهاى دولتى و مسئولین باید یک دایره و گروه ارزیابى و سنجش داشته باشیم براى تشویق و اینکه چه کسى خوب کار مىکند و چه کسى بد کار مىکند. از زحمتکشان جامعه قدردانى شود.
1- نظارت بر کارمندان و تشویق و توبیخ آنان
در یک اداره واقعاً یک کسى خوب کار مىکند و واقعاً یک کسى بد کار مىکند. «وَ لَا یَکُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِیءُ عِنْدَکَ بِمَنْزِلَهٍ سَوَاءٍ» (بحارالانوار/ج33/ص602) منزلت خوب و بد، نیکوکار و بدکار نزد تو یک جور نباشد باید خوبها را تشویق کنیم و بدها را گوشمالى بدهیم. «فَإِنَّ فِی ذَلِکَ» اگر تو همه را یک جور حقوق دادى و فرق نگذاشتى «تَزْهِیداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِی الْإِحْسَانِ» این کار تو و این بى تفاوتى تو باعث مىشود که اهل خیر در خیرش زهد نشان بدهد. «زهد» یعنى بى رغبت یعنى باعث مىشود که دیگر کار خیر انجام ندهد. اهل خیر در خیر بىرغبت شود. بگوید چه فایده دارد ما که جان کندیم با آن کسى که جان نکند یک جور شد.
«وَ تَدْرِیباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَهِ عَلَى الْإِسَاءَهِ» تدریب یعنى عادت، عادت مىکنند بدها در بدى. بدکار اگر گوشمالى داده نشود بدکارى روى بدکارى عادت مىکند و خوب کار نسبت به خوب کارى بى رغبت مىشود پس تو باید برخوردهایت مختلف باشد.
«وَ أَلْزِمْ کُلًا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ» با هر کس نسبت به لیاقتش برخورد کن. گرچه بحث مربوط به حکومت است اما پدر و مادر کجا بچه را تشویق کنند و هر کس در زندگىاش از چه کسى تشکر و نسبت به چه کسى بى اعتنایى کند. ما نباید انتظار تشکر داشته باشیم، آنها باید تشکر کنند شاگرد باید به استاد سلام کند اما استاد نباید انتظار سلام را از شاگرد داشته باشد «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً« (انسان/9) امیرالمومنین(ع) وقتى دم افطار غذایش را داد به یتیم و مسکین و فقیر فرمود ما این غذاى افطارى خودمان را با اینکه گرسنه هستیم به تو مىدهیم تا شکم تو سیر شود اما از تو انتظار تشکر هم نداریم.
«الکریم یشکر القلیل و اللئیم یکفر الجزیل» (غررالحکم/ 277) آدم کریم کسى است که از چیز کم هم تشکر کند. مثلاً یک بچه کوچولو مىآید توى اتاق سلام مىکند سلام بچه قلیل است ولى آدم بزرگوار مىگوید سلام آقا پسر اسمت چیه؟ کلاس چندى؟ و این نشانه بزرگوارى است. اگر مىخواهید ببینید بزرگوار هستید یا نه ببینید کارهاى کوچک را تشکر مىکنید یا خیر.
2- بیان و تشکر از کار خوب گرچه کم باشد
امیرالمومنین(ع) به استاندار مىفرماید نگو من بزرگم باید کارهاى بزرگ، بزرگ بکنم. گاهى اثر کارهاى کوچک از کارهاى بزرگ بیشتر است. مىخواهى نعمت ادامه پیدا کند تشکر کن. خود خدا شکور است. «یَا مَنْ یُعْطِی الْکَثِیرَ بِالْقَلِیلِ» یک کار قلیلى مىکنى اما جزاى کثیر مىدهد. این نمازهاى ما چقدر مىارزد؟ اصولاً عبادتهاى ما چند مىارزد؟ یک کسى بمیرد نماز و روزه نخوانده باشد بخواهند پول بدهند یک کسى برایش بخواند. یک سال نماز و روزهاش چقدر مىشود؟ ده هزار یا بیست هزار تومان حالا ما پنجاه سال نماز و روزه چقدر مىشود. پنجاه تا ده هزار تومان پانصد هزار تومان، پنجاه تا بیست هزار تومان یک میلیون تومان اگر تعاونى حساب نکنیم بازار آزاد کل نمازهاى ما پانصد هزار الى یک میلیون مىشود حالا فوقش زکات هم دادم روضه خواندم افطارى هم دادهام همه خیرات یک آدم خوب بین پانصد تا یک میلیون است بایک خرده کم و زیادش، آنوقت با یک میلیون کجا به تو خانه مىدهند، اگر تهران باشى خانه نیست زیرزمینى به تو مىدهند. اگر هم شهرهاى دور باشد یک خانه کوچولو به تو مىدهند آنوقت خدا گفته بهشت به تو مىدهم »جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ«(حدید/21) خدایا ما نمازى نمىخوانیم تازه نمازى که مىخوانیم از خودمان نیست آبى که وضو گرفتیم، نشستن، پاشدن، حافظه، زمین و زمان.
«لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ«(حدید/108) مسجد زیاد است ولى قرآن مىفرماید زنده باد مسجد «قبا» آن مسجد براساس تقوى ساخته شد، نه براساس رقابت. یک مسجد ضرار را پیغمبر(ص) خراب مىکند، یک مسجد را مىگوید «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرینَ«(حدید/108) دو مسجد زمان پیامبر ساخته شد که یکى را خداوند مىفرماید آفرین یکى را مىفرماید بیل بردارید و آنرا خراب کنید.
«وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَهِ» امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه مىفرماید: خدایا خصلتى، اخلاقى به من بده که خوبیهاى مردم را بگویم. اصولاً علامت آدم حسود این است که کمالات دیگران را نمىتواند بر زبان جار کند یعنى زبانش نمىچرخد که خوبى مردم را بگوید. امیرالمومنین(ع) مىفرماید هر وقت کمال دیدى به زبانت نیامد که بگویى آقا ایشان سوادش از من بیشتر است خوب بگو خدا رحمت کند آیت الله شهید سعیدى را روى منبر داشت سخنرانى مىکرد یکى از علما که الان جزو شوراى نگهبان است وارد مسجد شد پاى منبر آقاى سعیدى بنشیند. وسط سخنرانى گفت: آى مردم به جدهام زهرا این آقایى که آمد سوادش از من بیشتر است فورى از پلههای منبر آمد پائین و گفت تو برو بالا. گاهى آدم پاى منبر کسى نشسته طرف چیز خوبى مىگوید مىخواهد یادداشت کند مىگوید اگر من قلم و کاغذ در بیاورم یادداشت کنم مردم مىبینند و مىگویند هیچى بلد نبود.
یک بار پاى سخنرانى دیدم طرف عجب حرف قشنگى زد، مىخواستم یادداشت کنم، دیدم مردم نگاه مىکنند و خواهند گفت: آقاى قرائتى دارد از روى این مىنویسد، این تکبر است. هر وقت کمال دیگران را نتوانستى بگویى تکبر و حسادت است. یکى از راههاى تشویق این است که «ازْجُرِ الْمُسِیءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ»(نهجالبلاغه/ص501) یکى از راههاى گوشمالى این است که وقتى به یک کسى جایزه دادى طرفى که جایزه نگرفت مىسوزد و این «ازْجُرِ الْمُسِیءَ» زجر بده به بدکار چطورى زجرش بدهیم کتک نزن، کارمند خوب را تشویق کن، او خودش مىسوزد.
3- تشویق خوبان تنبیه بدکاران
امیرالمومنین(ع) مىفرماید «فَإِنَّ کَثْرَهَ الذِّکْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاکِلَ» (نهجالبلاغه/ص433) هرچه از مردم تشویق کنى در جامعه خوبى زیادتر مىشود. تنبه هم داریم، کتک، شلاق، حبس و یکسرى شلاقهاى معین مثلاً اگر کسى مرتکب زنا شد اگر ازدواج نکرد صد ضربه شلاق اگر ازدواج کرده با اینک زن داشت زنا کرد اعدام، آبجو، مشروبات الکلى هشتاد ضربه شلاق اگر در ماه رمضان کسى خلاف کرد بیست تا هم به خاطر ماه رمضان اضافه مىشود چون در وقت حساسى مرتکب جرم شده است.
بعضى برنامهها جریمهاش روشن است. 80 یا 100 یا فلان مقدار، بعضى چیزها مىگویند تعزیرات و تعزیرات یعنى تنبیه هست اما معین نیست و اختیارش با مسئولین است. یک وقت یک آدم چاقى است که حال کتک خوردن دارد خوب بزن اما یک وقت یک آدم شیره ایى هروئینى است که اگر یکى بزنى مىمیرد همین تلنگور براى او کافیست. شخصى مىگفت من وقتی مىروم افطارى دعاى افطارى بر وزن سفره میخوانم. اگر سر سفره ماست و پنیر بود، مىگویم رحمالله من قراء الفاتحه. اگر پلو و خورشت بود قشنگ دعا مىکنیم. اگر هم رسید به مرغ و ماهى، ابروها را مىاندازم شمال شرقى و جنوب غربى یا حمید به حق محمد، یا عالى به حق على.
تعزیرات حکومتى بر وزن این است که طرف حال دارد یا حال ندارد. دفعه اولش است یا دفعه اولش نیست. یک وقت آخوند خراب در آمد عمامهاش را برمى دارند این خلع لباس بزرگترین تنبیه است یک وقت یک کسى کارت بازرگانىاش را باطل مىکنى لجباز است، گول خورده یا نه جایش کجاست شرائطش و مکانش. اما حبس، 23 فرم آدم بایستى برود زندان، چند نمونه را مىخوانم.
اگر کسى به غلامش زجر بدهد، حکومت مىگوید ارباب را بایستى گرفت و زندان کرد.
مست را اگر مست گرفتند اسلام مىگوید باید زندانیش کنند.
کسى اگر گواهى ناحق داد، اسلام مىگوید باید زندانیش کنید. البته اینها روایات است از نظر فقهى رأیش با قاضى است. اگر کسى خرجى خانمش را نمىدهد، اسلام مىگوید بعد از هشدار زندان. اگر کسى متهم به قتل است ولى قتلش ثابت نشده براى اینکه ثابت شود باید به زندان برود.
اگر کسى، شخصى را گرفت و زد و او را کشت کسى که قاتل است اعدام و آن کسى که نگه داشته زندان. مدیون و بدهکار که دارد و روى لجاجت نمىدهد زندان، اختلاس کرده زندان، زن مسلمانى اگر کافر شود زندان بعضى جاها باید سر طرف را تراشید و توى شهر گرداند و آبرویش را باید برد منتهى این برای همه نیست.
تنبیهات، جایى داریم که «فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِکَارِ» (نهجالبلاغه/ص436) محتکر جنس را انبار کرده هشدار مىدهند که آقا احتکار نکن اگر گوش نداد در مغازه را قفل و تاجر را هم دستگیر کنید.
4- آثار و شرایط تشویق
آثار تشویق: حقارت تبدیل به عزت مىشود. ایجاد حفظ اعتماد. یأس و دلسردى محو مىشود. در جامعه بدکار تنبیه مىشود. همین که خوب را تشویق کردى بد مىسوزد عید به خوب اگر یک سکه دادى و به بد ندادى او مىسوزد. کارها سرعت و دقت پیدا مىکند. مىگویند کسى بخواهد پشت بام خانهاش را کاهگل کند(خوب کاهگل هرچه بیشتر پامال بشود، گلش کش پیدا مىکند) یک مشت یک ریالی ریخت توى کاهگل به این کارگرها گفت پامال کنید هریک ریالی که نوک پاى هر کدامتان بند شد مال خودش، آقا این کارگرها ریختند توى کاهگل و آنرا مثل حلیم کرده بودند. اسلام براى اینکه زمین آباد بشود گفته: هر کس بتواند منطقهای را سر سبز کند مال خودش و این بخاطر اینکه زمینهاى مسلمانان همه سبز بشود.
در تشویق مسائلى را باید رعایت کنیم. از کارش تشویق کنیم نه از خودش چون گاهى وقتها یکى را تشویق مىکنى فکر مىکند همه کارهایش درست است آقا من به خاطر این عمل تو را تشویق کردم. ممکن است کار دیگرش عیب داشته باشد.
وقتى تشویق مىکنید نقاط ضعف را هم به یک نحوى بگویید، مثلاً وقتى معلم نمره بیست به شاگرد مىدهد زیرش بنویسد آفرین، صد آفرین، فرزند عزیزم. بسیار از تو متشکرم که درس مىخوانى امیدوارم ناخن هایت را نیز بگیرى در کنار تشویق اگر موعظه باشد اثر مىکند.
طرف باید استحقاق تشویق را داشته باشد گاهى اوقات که تشویق مىکنند طرف مىفهمد که حضرت عباسى کارى نکرده که مستحق تشویق باشد و این ترحم است رئیس اداره مىخواهد یک پولى به او بدهد مىگوید اضافه کار تشویقى. وقتى تشویق مىکنى طرف باید بفهمد که واقعاً مستحق تشویق است نه اینکه صدقه سرى است و ترحم. یا مىخواستند چیزى به او بدهند حالا اینطورى است.
تشویق باشد نه رشوه، گاهى طرف تشویق مىکند اما واقعش این است که رشوه است.
وقتى مىخواهیم تشویق کنیم دیگرى را خراب نکنیم بگوییم آفرین بر تو که مثل فلانى نیستى، اینکه فلانى خراب شد.
5- تنبیه در کنار تشویق لازم است
در تنبیه کسى را توى سرش نزنیم بگوئیم خاک توى سرت با این درس خواندنت پسر عمویت از تو بهتر است بچه هم شروع مىکند به گریه کردن و مىگوید خوب عمویم هم از تو بهتر است.
تشویق گاه و بیگاه باشد اگر تشویق مرتب باشد خاصیتش را از دست مىدهد. نگویید آقا ما این را دیروز تشویق کردیم زشت است امروز تنبیهاش کنیم یا برعکس. ممکن است آدم در یک روز هم تشویق کند و هم تنبیه. یکى از علما در مورد فتواى امام(ره) در مورد شطرنج چیزى براى امام(ره) نوشت. امام(ره) عجب جوابى به او داد. یک جوابى داد که ما فکر کردیم طرف رفت که رفت. آخر امام(ره) وقتى با کسى برخورد مىکرد طرف هرکه باشد خوب و ما گفتیم که طرف براى همیشه سقوط کرد. فردا امام(ره) نامه نوشت که من شما را مجتهد مىدانم و اگر دیروز به شما تشرى زدم، تشر طلبگى بود.
کمیل فرمانده نظامى بود یک جا منطقه حفاظتى را رها کرده بود رفته بود سراغ کار دیگر. امیرالمومنین(ع) چنان سیلى زد توى گوش کمیل که تو باید چنین کنى یک تشرى به او زد. ما فکر کردیم کمیل رفت که رفت اما امیرالمومنین(ع) فرداش نامه تشویقى به کمیل نوشت و او را زنده کرد خلاصه یک طورى نباشد که طرف با یک تنبیه براى همیشه سقوط کند. هشدار بدهید تنبیه کنید اما سقوط نشود.
گاهى تشویق کلمات تند است. یکى از والیان یعنى فرماندار یک منطقه چهار هزار درهم کش رفته بود، امیرالمومنین(ع) فرمود «مَا بَلَغَنِی عَنْکَ حَقّاً لَجَمَلُ أَهْلِکَ وَ شِسْعُ نَعْلِکَ خَیْرٌ مِنْکَ» (نهجالبلاغه/نامه 71) شترت از تو بهتر است بند کفشت از تو شرفدارتر است. تشرهاى حضرت على(ع) بود. حضرت على(ع) به یک نفر فرماندار مىنویسد بند کفشت از تو بهتر است، شترت از تو بهتر است، خیلى مهم است.
در حدیث داریم «من لم تصلحه الکرامه أصلحته الإهانه» (غررالحکم/ص482) این هم حرف قشنگى است آخر بعضىها مىگویند: نگوئید مرگ بر فلان، چرا نگوئیم. کسى که کمالش را مىگویى آدم نمىشود باید فحشش داد «من لم تصلحه الکرامه» کسى که کرامت، احترام او را اصلاح نمىکند «أصلحته الإهانه» اول مىگویند خانم، به خاطر شهدا، به خاطر ماه رمضان این رقمى حجاب نکن هى با احترام، خانم، خواهر مىگویند ولى این اصلاح نمىشود. خوب «أصلحته الإهانه» آن وقت در مىآید شما که این رقم حجاب دارى جمله زشتى گفته مىشود. همان خانم بد حجاب اول بار مىگوید پسرجان، دختر جان اگر چهار بار دید که گوش نمىدهد همان خانم بد حجاب به بچهاش مىگوید نکبت، برو گم شو یعنى اگر دید تذکراتش اثر نمىکند برخورد مىکند.
6- آداب و شرایط تنبیه
گاهى تنبیه عملى، تنبیههاى منفى است. آیه «إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ« (نساء/140) یک جا نشستید دیدید درى ورى مىگویند بگو آقا نگوئید گوش نمىدهند پاشو برو، خروج از مجلس، باز در قرآن داریم «وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ« (قصص/55) یعنى وقتى درى ورى شنیدند بلند مىشوند و مىروند همیشه تنبیه به کتک و سیلى نیست گاهى به این است که بلند شوى و بروى.
در تنبیه نباید روى طرف فشار بیاید باید به مقدار و اندازه تنبیه شود. پا شو درسهایت را بخوان تو که پارسال تجدید شدى، پاشو استکانها را بشور تو که پارسال تجدید شدى، بابا ولم کن گاهى وقتها پشت سر هم تنبیه مىکنى، تنبیه تکرارى ضر دارد، تشویق تکرارى خاصیتش را از دست مىدهد.
باید دقت کنیم که تشویق در حضور جمع باشد اما تنبیه در حضور جمع نباشد از عملش تنبیه شود نه از خودش نگوئیم تو آدم بدى هستى بگوئیم شما آدم خوبى هستى این کارت غلط بود وقتى تنبیهاش مىکنیم گناهکار احساس نکند که من از تنبیه دارم کیف مىکنم، بگو آقا من غصه تو را مىخورم ولى مجبورم چارهاى ندارم. اگر طرف نقص عضوى دارد نگوئید بابا خلافى کرده تنبیهاش کن اما نقص بدنىاش را به رخش نکش.
با خرافات آنها را نترسانیم. بعضى بچهها شیطانى مىکنند، مادرشان مىخواهد آنها را تنبیه کند. مىگوید: مىگویم لولو تو را بخورد. لولو چیه؟
اگر کسى، کسى را تنبیه مىکند یک نفر میانجیگرى بکند مثلاً پدر بچه را مىزند، مادر واسطه شود یا مادر بچه را مىزند یا استاد بچه را مىزند یک کسى میانجگرى کند. واسطه شدن طورى نیست اما تخطئه نکنید. مادر بچه را مىزند، پدر مىگوید چرا مىزنى؟ پدر یا مادر کار یکدیگر را خنثى نکنند چون این تشویق یا تنبیه خاصیتش را از دست مىدهد. اگر هم خواستید تخطئه کنید روبروى بچه کار را تخطئه نکنید. اگر کسى کار خلافى را کرد و گفت پشیمانم عذر او را بپذیرید. اگر معلم خواست شاگرد را تنبیه کند خودش انجام دهد نه یکى از شاگردها یعنى تنبیه را به دیگرى واگذار نکنید.
باز هم حرفهایمان ماند مثل ما مثل یک فیلمى بود که طرف دیر مىرفت به مدرسه همهاش مىگفت باز هم مدرسهام دیر شد در هر جلسهاى حرفهایمان مىماند.
تشویق باید باشه از بوسیدن دست گرفته تا تجلیل زبانى تا در حقت دعا کردن تا تشویق مالى تا تشویق مقامى تا تشویق لباسى، دعبل شعرى خواند امام رضا(ع) لباسش را در آورد و داد به دعبل. گاهى امام رضا(ع) لباسش را مىدهد به شاعر. پیغمبر(ص) عمامهاش را مىدهد. امیرالمومنین(ع) گاهى پول مىدهد. پیغمبر گاهى صد تا شتر مىدهد. شمشیر مىدهد، دستش را مىبوسد، دعایش مىکند هر رقم تشویق هست باید تشویق بشود. ما اگر بچه هایمان را تشویق کنیم یک نوابع و استعدادى در این دختر و پسر هست که از بس این دختر و پسر توى خانهها تحقیر شدهاند که استعداد هایشان کور شده و ما با تشویقمان مىتوانیم آن استعدادها را شکوفا کنیم. امام(ره) با تشویق بسیجىها جبههها را پر مىکرد.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»