موضوع: امام علی(علیه السلام)، نامه به مالک اشتر -8
تاریخ: 17/1/69
بسم الله الرّحمن الرّحیم
1- برخورد منصفانه خود و اطرافیان
«أَنْصِفِ اللَّهَ»(بحارالانوار/ج33/ص599) انصاف بده به خدا با خدا، منصفانه برخورد کن، با مردم منصفانه برخورد کن، از خودت قضاوت منصفانه داشته باش، به نفع خودت همه چیز را زیر پا نگذار.
«وَ مِنْ خَاصَّهِ أَهْلِکَ»(بحارالانوار/ج33/ص599) خویشاوندان، نور چشمىها، دخترها، پسرها، برادرها، عموها، یعنى کارى کن که بستگانت هم برخورد منصفانهای با مردم داشته باشند. اینطور نباشد که بگویند چون پسر کدخداست زور بگوید. کارى کن در مملکت که هم خودت با انصاف با مردم برخورد کنى، هم کس و کارهاى تو زور نگویند و مدیر هایت هم زور نگویند. «وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَوًى مِنْ رَعِیَّتِکَ»(بحارالانوار/ج33/ص599) چونکه سه گروه ممکن است زور بگویند گاهى خود طرف ممکن است زور بگوید مىگوید چون رئیسم زور مىگوید. گاهى خود طرف آدم خوبى است، خانمش زور مىگوید. مىگویند خانم فلانى است و به زنها زور مىگوید گاهى خود طرف و فامیل هایش آدمهاى خوبى هستند اما یک کسانى زیر عبایش قایم مىشوند یا زیر چترش پنهان مىشوند او را سپر مىکنند با اسم او با مهر او و امضاى او با ماشین او با تلفن و آرم او با اعتبار او به دیگران زور مىگویند.
«فَإِنَّکَ إِنْ لَا تَفْعَلْ تَظْلِمْ» اگر با انصاف عمل نکنى ظالم هستى. انصاف تقریباً همان عدالت است، یک مسألهاى است براى همه گرچه امیرالمومنین براى حکومت دارى گفته است. با خدا انصاف داشته باش «انصف الله» کسى که نماز نمىخواند این بى انصاف است. سگ را نان مىدهى دمى تکان مىدهد. دو، سه استخوان چرب به او بدهى، اگر دزد بیاید توى خانه به او حمله مىکند.
همه از بهر تو سر گشته و فرمانبردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبرى
2- توجه به ضعف خود
»سَخَّرَ لَکُمْ«، »خَلَقَ لَکُمْ«، »مَتاعاً لَکُمْ« این همه قرآن مىفرماید ابر و باد و خورشید و فلک مال تو است «وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً« (نباء/13) »أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً« (نباء/6) ما زمین را مهد تو قرار دادیم. »وَ الْجِبالَ أَوْتاداً« (نباء/7) کوهها را میخ قرار دادیم که ریشه کوهها در زمین پنجه انداخته و نوک آن هم در هوا پنجه انداخته، ریشه آن در زمین پنجه انداخته که گازهاى درون زمین شما را تکان ندهد، نوک کوه در فضا پنجه انداخته که در حرکت آرامش حفظ شود. «وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً« (نباء/10) شب مثل لباس است «وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً« (نباء/9) خواب وسیله را حتى این همه نعمت آنوقت ما دو رکعت نماز نخوانیم مگر یک رکعت نماز چقدر طول مىکشد؟ سالى یازده ماه هر وقت مىخواهى بخور سالى یکبار خوردنت با اجازه خدا باشد افطار غذا بخور.
اگر این همه نعمتى که خدا به تو داده دیگران یک هزارم آن را به تو مىدادند تا آخر عمر بله قربان مىگفتى، خدا سایهات را از سر ما کم نکند مثل فنر در مقابل دیگران خم مىشویم، اما حاضر نیستیم مثل فنر در برابر خدا خم شویم. با هر کس حرف مىزنیم حواسمان جمع است تا مىرویم سر نماز با خدا حرف بزنیم حواسمان پرت مىشود. این همه خدا به تو داده بعد مىگوید بیست در صد آن را بده، نمىدهم.
کسى ما را دوست ندارد دیگران ما را براى خودشان مىخواهند در میان هزاران قانون بى انصافى است آدم قانونهاى خدا را رها کند و برود سراغ قانونهاى شرقى و غربى. ما در گذشته یک اسپرم و یک تک سلولى بودیم در رحم مادر یک انسان شدیم.
گذشته ما دست اوست، در رحم مادر در آن تاریکىهاى سه گانه خداوند از یک تک سلول و نطفه و منى و از یک اسپرم یک انسان ساخت و بعد از اینکه به دنیا آمدیم همه چیزى که مىخواستیم به ما داد.
اکسیژن مىگیریم کربن مىدهیم در عوضش درختان کربن مىگیرند و اکسیژن مىدهند که هواى ما را تصفیه کنند. شما که اینجا نفس مىکشى به خاطر نهنگها در اقیانوسهاست. روزى چقدر ماهى مىمیرد این نهنگها ماهىها را مىخورند اگر نهنگها ماهى مردهها را نخورند این ماهى مردهها در دریاها بدبو مىشوند و آب دریا بد بو مىشود و آب دریا بد بو باشد تنفس براى ما مشکل مىشود براى اینکه ما هواى سالم مصرف کنیم نهنگها ماهى مردههاى دریا را مىخورند.
در یک نفسى که ما مىکشیم، برگها، دریاها، نهنگها و همه هستى نقش دارند اما آیا شرط نیست که ما بنده خدا نباشیم.
3- انصاف در همه امور
«وَ أَنْصِفِ النَّاسَ»(بحارالانوار/ج33/ص599) با مردم انصاف داشته باشید آیا این انصاف است که پدر و مادرى که چند سال است. براى ما زحمت کشیدهاند حالا یک توقعى از ما داشته باشند و ما انجام ندهیم؟ آیا این انصاف است که آدم وقتى داماد شد به کلى مادرش را فراموش کند. آیا این انصاف است که وقتى پدر آدم از دنیا رفت گاهى سر قبرش هم نرود. آیا انصاف است که آدم با وجود خانواده شهدا اینقدر بد حجاب داشته باشد. ما کار به اسلام نداریم، فرض کن که اصلاً مسلمان هم نیستیم. بالاخره دهها هزار شهید، شهید شدند تا سیماى مملکت اسلامى بشود. قانون و معیارهایش اسلامى باشد این فرم لباس انصاف است؟
ما منکر نیستیم که در مملکت اسلامى خرابکارهایى شده است ما نصف تخته سیاه را دسته گلهاى به آب رفته مىنویسم و نصف دیگر را خدمات، مثلاً در جمهورى اسلامى در این چند سال مدرسه بیشتر ساخته شد یا در کل زمان شاه؟ در جمهورى اسلامى بیشتر به روستاها در این ده سال جنگ برق دادند یا در کل زمان شاه؟ در جمهورى اسلامى بیشتر تلفن دادند یا در کل زمان شاه؟ و. . . خدمات دولتى را بنویسید، فلانى دسته گل به آب داد آن را هم بنویسید.
مىشود آدم به زنش بگوید، یا میگوید باید زن بتواند به شوهرش بگوید تو باید فلان وسیله را براى من تهیه کنى تو نمىدانى در آمد شوهرت چقدر است؟ یک مقدار انصاف داشته باشیم یک مشت مشکلاتى که خودمان مىتوانیم حل کنیم. بگوییم دولت حل کند. اگر خدمات و خرابکارها را جمع و تفریق کنى آنوقت متوجه مىشوى که ضد انقلاب واقعاً بى انصاف است.
آیا این انصاف است که از خدمت سربازى فرار کنى. هشتاد سال مىخورى و مىخوابى و مرز مملکت را دیگران باید حفظ کنند. تو دین ندارى، دین ندارى که هیچ، انصاف هم ندارى، وجدان هم ندارى. اگر مملکت قرار است مرز داشته باشد. خوب دو سال هم نوبت تو هست.
هواى مسجد براى همه مسلمانهاست، تو انصاف دارى که با دود سیگار هوا را آلوده مىکنى؟ اینها مسلمانند آمدهاند در مسجد، تو به چه حقى سیگار مىکشى.
بى انصافى است افطارى دادن به شرطى که همسر اذیت شود، بى انصافى است سیگار کشیدن، بى انصافى است زنى که به شوهرش با این درآمد فشار مىآورد و دیگران را مىکوبد سر شوهرش.
یک جوانى که خودش مىتواند هنرى داشته باشد، به باباش بگوید پول بده، خوب این هم بى انصافى است. تو که زورت از بابات بیشتر است، سوادت از بابات بیشتر است. خیلى از جوانها توان بدنى و مغزشان از پدرشان بیشتر است. جوان 82 کیلو، دیپلمه مشت به دیوار بزند فرو مىرود به باباش مىگوید پول بده، از هیکلت خجالت بکش.
4- جلوگیری از سوء استفاده اطرافیان
«وَ مِنْ خَاصَّهِ أَهْلِکَ» نگذارید فامیل هایتان زور بگویند، کسى بیاید تحت عنوان من فلانى را دارم، من فلانى را در اداره دارم که بیاید و امضاء کند.
از امیرالمومنین(ع) یاد بگیریم که وقتى دخترش خواست گردنبند عاریهاى بر گردنش کند، خزینه دار را خواست و گفت چرا گردنبند را دادى به دخترم؟ گفت: آقا دختر على ابن ابى طالب است و سه روز عاریه گرفته، براى همیشه که به او ندادم و خودم هم ضمانت کردهام اگر گم شد خودم ضامن هستم. حضرت فرمود: هیچ کدام از اینها دلیل نیست نباید چون دختر على است گردنبند عمومى که مال بیت المال است برگردن کند. ما الآن گاهى وقتها با اذن اینکه این آقا از یک نهاد انقلابى است اعتنا به پلیس نکند و بیاید از چراغ قرمز بگذرد. پلیس بیچاره هم مىگوید خوب اینها را نمىشود کارى کرد، چون ماشین دولتى بود. چون ماشین امام جمعه است نمىشود کاریش کرد حالا اگر ماشین امام جمعه یا پاسدار امام جمعه است باید از چهار راه رد شود؟ اتفاقاً پاسدار امام جمعه را باید دو تا سیلى به او زد بخاطر اینکه این به اسم اسلام دارد زور مىگوید.
اگر واقعاً احتکار گناه است، اگر یک نهادى هم چیزى را احتکار کرد گناه است، چطور شد که اگر ماست فروش احتکار کرد باید جریمه شود. اگر نهضت سوادآموزى برداشت بیست هزار پنکه را در انبارش قایم کرد چونکه مسئول آن قرائتى است نباید با آن برخورد کرد؟ خوب آقاى قرائتى باشد، باید دو تا سیلى بخورد.
«وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَوًى»(بحارالانوار/ج33/ص599) گاهى مریدها هم زور مىگویند، هر یک از اینها کافی است که مردم را ناراضى کند. به همه شهرها برسیم به یک شهر نرسیم همه مدرسه امکانات داشته باشد یک مدرسه امکانات نداشته باشد، انصاف داشته باشیم. به مردم بگوئیم بسم الله الرحمن الرحیم تا ده سال دیگر یخچال نیست اگر بداند در هیچ جایى نیست مردم هم صبر کنند اما اگر به یک نفر دادیم مىگویند پس چرا فلانى دارد. در همه چیزهاى که مساوى است مردم همه با هم گریه مىکنند و همه با هم مىخندند. نگذار به خاطر اینکه خودت مىخواهى پول جمع کنى بچهات را از تحصیل باز دارى چون بچه مىخواهد در آینده رشد کند. بعضىها این کار را مىکنند و این بى انصافى است.
5- پیامدهای بیانصافی در برخوردها
«وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ» هر کس ظلم کند به بندگان خدا «کَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ» دشمن خداست خیال نکن به مردم ظلم کردهاى فقط با خدا در افتادهاى «وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ» اگر خدا باکسى در افتد «أَدْحَضَ حُجَّتَهُ» نقشه هایش را نقش بر آب مىکند «فَکَانَ لِلَّهِ حَرْباً» با خدا اعلان جنگ مىکند.
خدا نعمتش را از او مىگیرد، مردم جمع مىشوند قدرت را از او مىگیرند «أَدْعَى إِلَى تَغْیِیرِ نِعْمَهِ» قهر خدا فورى بر سرش مىآید، نعمت خدا تغییر پیدا مىکند، قهر خدا فورى بر او نازل مىشود. «فَإِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ» خدا مىشنود. دعاى کسى که مضطر است، آه مظلوم اثر دارد و خداوند براى ظالمین در کمین است «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ«(فجر/14) »کُونُوا قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ« (نساء/135) »شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ»(نساء/135) اگر چه به ضرر خودتان است انصاف داشته باشید. بگو (تابستان) من نشستم توى سایه حالا تو بشین، من پهلوى بخارى بودهام (زمستان) حالا جابجا بشویم. دیروز تو زحمت نان گرفتن کشیدى، امروز من. دلیلى ندارد کارهاى خانه همه روى دوش یک نفر باشد. حدیث داریم ملعون ملعون ملعون کسى که وقتى سفره پهن مىشود، مىآید و مىخورد اما وقت کار در مىرود.
در یک ماجرایى که همه مىخواستند آبگوشت بخورند هر کسى گفت من کارى مىکنم، یک کسى گفت من گوشت را تهیه مىکنم یکى گفت ظرف مىشورم یکى گفت مىپزم، پیغمبر(ص) فرمود: من هم هیزم جمع مىکنم. گفتند: آقا اجازه بده، خواهش مىکنم، فرمود: نه اگر بنا باشد من کار نکنم بى انصافى است من هم نمىخورم.
امام صادق(ع) داشت مىرفت بند کفشش پاره شد پا برهنه مىرفت گفتند آقا کفش یکى از ما را پا کن فرمود: بى انصافى است بند کفش من پاره شود من هم کفش شما را بپوشم.
6- گستره رفتار منصفانه در هر شرایطی
خیلى هم آدمهاى مقدس داریم که بى انصافند و بنده تا آخر عمر به اینها نمىگویم التماس دعا. اشک مىریزد اما بعد آمد جنایتکار است. مىآید حرم امام رضا(ع) تکان نمىخورد صبح مىنشیند تا ظهر و ظهر تا شب. بابا اینجا که ارث پدرت نیست، زوار از آنطرف دنیا آمده مىخواهد دو رکعت نماز بخواند بى انصافى است که تو یک جایى را گرفتهاى و بلند نمىشوى. امام زمان(ع) که تشریف بیاورند نمىگذارد خیلىها چند دفعه بروند مکه، مىفرماید مکه نوبت کسانى است که تا حالا نرفتهاند. امام زمان جلوى طواف مستحبی را مىگیرد بخاطر اینکه همه محل طواف دوازده متر است و همه مردم دنیا در دوازده متر جایشان نمىشود و تمام اینهایى که یک بار طواف کردهاند مىفرماید دوباره ممنوع.
بى انصافى است که ما صبر کنیم، لذا مىگویند اگر بدهکار خواست خانهاش را بفروشد نگذارید، این بى انصافى است براى کسى که مىخواهد به پولش برسد وادار کند که بدهکار خانه خودش را بفروشد.
به حیوان نمىشود بى انصافى کرد. حیوان که خواب است بى انصافى است که صیدش کنى. شیر دوشى بى انصافى است همه را بدوشى یک خرده شیر در پستان گاو را براى گوساله بگذار. به درخت نمىشود آب نداد کسى که درخت را بخشکاند گناه کرده است و اگر کسى درخت تشنه ایى را آب بدهد مثل این است که مومنى را آب داده. به پرنده نمىشود ظلم کرد. آب دریا را نمىشود آلوده کرد. داریم که اگر کسى در استخر آب یا نهر آب ادرار کند در آب حیواناتى هستند که به خاطر ادرار اذیت مىشوند و گناه مىکند کسى که در آبهاى عمومى ادرار کند. در کوچهها بن بستها و شاه راهها نشستن و ادرار کردن گناه است هر کسى از ما یک رقم بى انصافى مىکنیم.
منِ آخوند صداى بلندگوى مسجدم اذیت مىکند، این آقا پارک ماشینش آن آقا بوق ماشینش و…
بى انصافى است زحمات دولت را نادیده بگیرد بخاطر اینکه فلانى رشوه گرفته یا فلان کار را کرده است. کسى که به بندگان خدا ظلم کند به خدا ظلم کرده است و کسى که به خدا ظلم کند، زبانش قطع مىشود اسلامش محو مىشود. مگر اینکه توبه کند و توبهاش هم این است که عذرخواهى کند و اگر کسى اقامه بر ظلم کند خداوند نعمتش را از او مىگیرد و قهرش را بر او فرو مىریزد چون خداوند ناله مظلوم را مىشنود و خداوند در کمین ظالم است.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»