امام على (ع)، ویژگی‌های اختصاصی

موضوع بحث: امام على(ع)، ویژگی‌های اختصاصی
تاریخ پخش: 19/11/68

بسم الله الرحمن الرحیم

خدمت عزیزانى که معلمان آینده‌‌اند و ان شاءالله فرهنگیان آینده‌‌اند.
بینندگان این بحث را در شب سیزدهم رجب مى‌‌بینند. بحثمان در باره ى چیزهاى مخصوصى است که خدا به ما داده و ویژگى هایى که در عالم و کره ى زمین نیست مى‌‌باشد تا هم مربوط باشد با شب تولد آقا امیرالمؤمنین على(علیه السلام) و هم با ایام دهه ى فجر مناسبت داشته باشد و همچنین با امت عزیز خودمان هم مرتبط باشد.
در روایتى از امیرالمؤمنین داریم که خداوند هفتاد کمال به امیرالمؤمنین داده که به هیچ فردى از کره ى زمین آن‌‌ها را نداده است. حالا ما ده، دوازده عدد از این صفات را تحت عنوان ویژگى‌‌ها و اختصاصات على بن ابیطالب بیان مى‌‌کنیم.
بعد از امیرالمومنین در باره ى شیعه ى ناب او و شیعه ى خالص و مخلص او مطالبى را بیان مى‌‌کنیم. همچنین درباره‌ی امام راحل رهبر کبیر انقلاب، رضوان الله تعالى علیه که از بهترین شیعیان امیرالمؤمنین بود. و از میان مراجع تقلید و باقى شیعیان و اصحاب خالص امیرالمؤمنین داراى خصوصیات بارزى بودند.
ویژگى‌‌ها و اختصاصات امیرالمؤمنین:
1- حضرت علی(ع) اولین فرد ایمان آورنده به پیامبر
حضرت علی ع فرمودند: «أَنِّی لَمْ أُشْرِکْ بِاللَّهِ طَرْفَهَ عَیْنٍ»(خصال صدوق، ج‌‌2، ص‌‌572) یعنى در عمرم به اندازه‌ى بر هم زدن چشمى مشرک به خدا نبودم. بسیارى از اصحاب پیامبر قبل از اسلام بت پرست بودند و بعداً مسلمان شدند و تنها کسى که لحظه‌‌اى صورتش را به سوى بت نکرد، على بن ابیطالب بود به همین خاطر وقتى اسم حضرت على را مى‌‌برند مى‌‌گویند «کَرَّمَ اللهُ وَجْهَهَ» یعنى خداوند صورت او را گرامى گرداند، چون صورت او به سوى بت رو نکرد و این از اختصاصات امیرالمؤمنین است.
ابوطالب فرزندان متعددى(ده فرزند) داشت. او که مرد آبرودار و محترم و عنوان دارى بود در قحطى فرزند کوچک خود را به پیامبر سپرد و حضرت على این را از افتخارات خود مى‌‌داند که پیامبر از پدرش طلب هبه کرده و او را تحویل گرفته و از کودکى مربى او بوده.
«أَنِّی أَوَّلُ النَّاسِ إِیمَاناً وَ إِسْلَاماًِ»(خصال صدوق، ج‌‌2، ص‌‌572)، «أَنِّی کُنْتُ آخِرَ النَّاسِ عَهْداً بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ دَلَّیْتُهُ فِی حُفْرَتِهِ»(خصال صدوق، ج‌‌2، ص‌‌572) یعنى اولین فردى بود که به او ایمان آورد و آخرین فردى بود که از او جدا شد. شب 13 رجب چه شبى است؟ شب تولد امیرالمؤمنین است.
این خانه را باید خدا در اصل معمارى کند. منظور خانه، کعبه است که خداوند معمار آن بوده و جبرئیل هم کمک کرده، ابراهیم هم سنگ تراشى کرده و اسماعیل هم کمک کرده و پیامبر دیگرى ان را تعمیر کرده و خلاصه همه ى این کارها را کرده‌‌اند چون یک شب خدا مهمان داشته بنا بوده على بن ابیطالب در آن خانه متولد شود و شاعر ان را خیلى قشنگ گفته:
این خانه را باید خدا در اصل معمارى کند *** آدم بنایش بر نهد جبریل هم یارى کند
آید اولى الامرى دگر، یک چند حجارى کند *** او را اولوالعزمى دگر منقوش و گچ کارى کند
این سان خدا از خانه‌‌اش چندى نگهدارى کند *** تا ساعتى از دوستى، یک میهمان دارى کند
«أَوَّلُ النَّاسِ إِیمَاناً»، «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ» (واقعه/11-10) «آخِرَ النَّاسِ عَهْداً بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ دَلَّیْتُهُ فِی حُفْرَتِهِ» و آخرین کسى که با پیامبر خداحافظى کرد و او را در قبر خوابانید امیرالمؤمنین بود.
«أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَامَنِی عَلَى فِرَاشِهِ حَیْثُ ذَهَبَ إِلَى الْغَارِ»(خصال صدوق، ج‌‌2، ص‌‌572) تنها کسى که جاى رسول الله خوابید امیرالمؤمنین بود. جالب این است که وقتى دشمنان به خانه پیامبر ریختند و پارچه را کنار زدند و على بن ابیطالب را دیدند گفتند: رسول الله کجاست؟ حضرت فرمود: مگر او را به من سپرده‌‌اید. مشرکان گفتند: محمد فرار نکرده چرا که به قدرى محمد با على رفیق است که اگر بنا بود فرا رکند، على را نیز با خود مى‌‌برد و این خوابیدن حضرت باعث شد که کفار خیلى به دنبال پیامبر نباشد. گر چه رفتند کنار غار و تار عنکبوت هم نقش خودش را داشت اما در عین حال بسیج عمومى نشدند چرا که گفتند: نمى‌‌شود محمد بى على برود.
حضرت على فرمودند «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَلَّمَنِی أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْعِلْمِ یَفْتَحُ کُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ، وَ لَمْ یُعْلِمْ ذَلِکَ أَحَداً غَیْرِی»(خصال صدوق، ج‌‌2، ص‌‌572) یعنى پیامبر به من هزار باب علم یاد دادند.
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَمَّمَنِی بِعِمَامَهِ نَفْسِهِ بِیَدِهِ»(خصال صدوق، ج‌‌2، ص‌‌572) حضرت على مى‌‌فرماید که پیامبر عمامه ى خود را بر سر من بستند و این از مدال‌‌هاى حضرت است. روزى شخصى از من پرسید در اسلام مدال هم داریم؟ گفتم: بله پیغمبر عمامه خود را بر سر على گذاردند.
بعضى چیزها عنوان نو و جدیدى دارند. مثلاً در آموزش و پرورش بگویند وسایل کمک آموزشى. آیا در اسلام کمک آموزشى داریم؟ بله. حضرت امیر وقتى به حکومت رسیدند وقتى برادرشان عقیل خواست گندم و جوى اضافه بگیرد و حضرت آهن داغ کردند، این کار همان استفاده از وسائل کمک آموزشى است.
2- حضرت علی داماد پیامبر (ص)
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ زَوَّجَنِی فَاطِمَهَ»(خصال صدوق، ج‌‌2، ص‌‌572) امیرالمؤمنین افتخار مى‌‌کنند که داماد پیامبر و همسر فاطمه مى‌‌باشند.
«أَنَا مَدِینَهُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا»(خصال صدوق، ج‌‌2، ص‌‌574) و حضرت امیر افتخار دارند که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و على درب آن است. البته بعضى افراد براى این که از غافله عقب نمانند گفتند: خواستند براى دیگران نیز بسازند ولى نگرفت.
گاهى اوقات در سبزه میدان تهران فردى سوتک مى‌‌فروخت ولى این سوتک را فقط خود فروشنده مى‌‌توانست به صدا در آورد و خیلى‌‌ها این سوتک‌‌ها را باد مى‌‌کردند ولى صدا نکرد.
این که امیرالمؤمنین در رکوع انگشترشان را به فقیر دادند و آیه نازل شد که رهبر شما همان فردى است که در رکوع انگشتر داده، بعد از آن خیلى‌‌ها در رکوع خود سرفه کردند و انگشترى به فقیر دادند اما دیگر آیه‌‌اى نازل نشد. این مسائل را نمى‌‌توان با بازى بوجود آورد. نرخ گذارى نیست که نرخ را بالا و پایین ببرند. حضرت امیر یک موجود استثنایى است. شب سیزدهم رجب شب عزیزى است. هر چه ما داریم از ولایت و رهنمودهاى امیرالمؤمنین داریم.
على کسى است که امام در وصیت نامه خود نوشتند، ما مفتخریم که در خط على بن ابیطالب و اهل بیت هستیم. نگفت: «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّهِ» گفت: ما مفتخریم، این بالاتر از «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللَّهِ» است چرا که افتخار کردن یک قدم جلوتر از شهادت دادن است.
هجر با سفر فرق مى‌‌کند. سفر یعنى رفت ولى هجر یعنى مهاجرت کرد. یعنى هم مسافرت را شامل مى‌‌شود و هم یک معناى مکتبى در خود دارد. ما مفتخریم یه چیزى بیش‌‌تر از شهادت به ولایت در خود دارد.
یک وقت من مى‌‌گویم این پسر من است. یک وقت مى‌‌گویم: من افتخار مى‌‌کنم که این پسر من است. در افتخار خوبى پسر نهفته است که البته شاید در اشهد نیز این معنا نهفته باشد.
3- حضرت علی(ع) مولود کعبه و شهید مسجد
امیرالمؤمنین موجودى استثنایى است. چه کسى در کعبه متولد شده است؟ جز على؟ چه کسى د رحال سجده شهید شد؟ تولد در مسجد، شهادت نیز در مسجد. پدر شهید، پدر امام حسین، همسر شهید، چون حضرت زهرا هم شهید شد. خودش شهید، برادر شهید، چون جعفر طیار در جنگ موته هر دو دستش قطع شد. عموى شهید، چون مسلم بن عقیل شهید شد.
قرآن مى‌‌گوید که على جان پیغمبر است. چون وقتى عده‌‌اى از مسیحیان بنا شد بحث آزاد و استدلال‌‌کنند، اول اسلام مى‌‌گوید: بیایید استدلال کنیم. «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُم‌‌»(بقره/111) دین، دین برهان است. اگر برهان نشد، جنگ. اگر هیچ یک از برهان و جنگ را نخواستى یک راه دیگر هم وجود دارد. نفرین کنیم، آن وقت هر نفرینى گرفت معلوم مى‌‌شود که حق با آن هاست. بنا شد عده‌‌اى از مسیحیان نفرین کنند. براى این کار دختران و بچه‌‌ها و جان خودشان را آوردند. پیامبر نیز دختر خود حضرت زهرا را همراه بچه‌‌هاى خود، امام حسن و امام حسین همراه آوردند. همچنین «وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ» (آل عمران/61) جانمان را مى‌‌آوریم. اگر کسى خودش بخواهد بیاید نمى‌‌گوید جانمان را مى‌‌آوریم.
در قرآن آمده که پیامبر گفت: بچه هایمان را مى‌‌آوریم، زن هایمان را مى‌‌آوریم. جانمان را هم مى‌‌آوریم. بعد دیدند که پنج نفر آمدند رسول خدا و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین که دو کودک بودند. با توجه به این که قرآن مى‌‌فرماید «وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ» به حضرت على که همراه پیامبر به مباهله رفتند جان پیامبر اطلاق شد.
دور مسجد پیامبر در مدینه همه خانه ساخته بودند و به مسجد درهایى باز کرده بودند ولى پیامبر همه ى درها را بستند و فقط درى که به خانه ى على ع راه داشت باقى گذاشتند «سَدَّ الْأَبْوَابَ إِلَّا بَابَهُ»(کشف‌‌الغمه، ج‌‌1، ص‌‌331) در جبهه‌‌ها پرچمدار على بن ابیطالب بود.
هرگز در جبهه‌‌اى پا به فرار نگذاشت. رزمنده‌‌اى که در عمرش براى یک لحظه هم فرار نکرد على بود.
سوره ى برائت که نازل شد افراد دیگر قرار شد آن آیات را بخوانند ولى جبرئیل نازل شد که آن‌‌ها این کار را نکنند. مرد این کار فقط على بن ابیطالب است. تنها کسى که سوره را پس مى‌‌گیرد، این دادن و پس گرفتن معنا داشته است.
در جنگ احد پرچم دست فردى بود، پیامبر پرچم را از او گرفت و به شخص دیگرى داد و فرمود که این فرد قرآن بیشترى حفظ است و به خاطر همین باید در جبهه او پرچم دار باشد. حافظ قرآن است. امیرالمؤمنین از اختصاصات ویژه‌‌اى برخوردار بود.
تنها کسى که درباره‌‌اش آیه ى «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ» (مائده/55) نازل شد او بود «انّما» از ادات حصر مى‌‌باشد. یعنى فقط على ولى شماست.
خدایا به مولود رجب امیرالمؤمنین، ما و نسل ما را تا ابد از بهترین شیعیان امیرالمؤمنین قرار بده. برویم سراغ ویژگى‌‌هایى که رهبر انقلاب داشت. همین طور که در قرآن داریم «وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ» (صافات/83) امام خمینى نیز از شیعیان خالص امیرالمؤمنین رهبر انقلاب بودند و دهه ى فجر را در سالى که امام نداریم مى‌‌گذرانیم.
4- زهد امام خمینی(ره)
در این کنفرانس اندیشه‌‌هاى اسلامى میهمانان خارجى حضور داشتند و بحث هایى کردند. جناب آقاى محدثى نکات جالبى را نقل کردند از این سمینار که شنیدنى است. فردى در باره ى زهد مطالب جالبى گفته بود / گفته بود زهد این است که دنیا در دلت نباشد، نه این که دنیا در دستت نباشد. چرا که ممکن است دنیا در دستت باشد ولى دل به آن نبسته باشى. اگر این طور بودى، زاهدى. اما اگر در دستت چیزى نباشد و فقیر باشى و هیچ قدرتى نداشته باشى. اما د ردلت پر از مهر دنیا باشد. در این صورت شما زاهد نیستید.
آیا قرآن مى‌‌گوید: دنیا در دستت نباشد یا این که مى‌‌گوید: در دلت نباشد؟ مى‌‌گوید: توى دلت نباشد وقتى قرآن مى‌‌گوید: دنیا بد است مى‌‌گوید: «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ» (عادیات/8) چقدر این قدر در دلت دنیا وجود دارد. چقدر دل به دنیا بسته‌‌اى؟ اشک مى‌‌ریزد چرا که کفشش تا به تا شده و یک عمرى نمازش قضا شده، هنوز اشک نریخته. گاهى وقت‌‌ها دنیا در دل است.
زهد آن است که دنیا در دل نباشد نه این که دنیا در دست نباشد. على بن ابیطالب شمشیر مى‌‌زد و دنیا را مى‌‌گرفت اما دل به دنیا نمى‌‌بست. رهبر انقلاب حکومت تشکیل داد و حکومت را در دست گرفت، ولى آیه حکومت براى او مهم بود؟
در کشورهاى دیگر مردم از رهبرانشان مى‌‌ترسند، اما در ایران مردم به رهبرشان عشق مى‌‌ورزند. روزى رضا شاه براى بازدید به پادگانى رفت. مسئولین پادگان نیز سربازها را خیلى تمرین مى‌‌دادند و از آن جایى که رضا شاه سواد نداشت مى‌‌آمد و سه تا سؤال مى‌‌کرد و مى‌‌رفت. سه تا سؤال این بودند. مى‌‌گفت: سن، سرباز فورى و محکم مى‌‌گفت: بیست و دو. بعد مى‌‌گفت: بچه، چند وقت است خدمت مى‌‌کنى؟ مى‌‌گفت: قربان هجده ماه مى‌‌گفت: تو من را بیش‌‌تر دوست دارى یا وطن؟ مى‌‌گفت: قربان هر دو. اما روزى یکى از سربازان ترسید و این طور به رضا شاه جواب داد. سن؟ به جاى این که بگوید بیست و دو، گفت: هجده ماه. گفت: چقدر وقت است که خدمت مى‌‌کنى؟ گفت: بیست و دوسال. رضا شاه خیلى ناراحت شد و گفت: احمق خودت را خر کردى یا من را؟ گفت: قربان هر دو.
گاهى مردم از رهبر مى‌‌ترسند. اما وقتى مردم در جماران پیش رهبرشان مى‌‌آمدند به او عشق مى‌‌ورزیدند. روى کره ى زمین امام رهبرى ویژه بود که مردم به او عشق مى‌‌ورزیدند. امیرالمؤمنین باغ داشت داد. امام هم زمین از ارث پدرى داشت و داد.
5- شجاعت امام خمینی (ره)
یکى از دانشمندان اتریشى در باره ى امام مى‌‌گوید: امام الماس بود از هر طرف مى‌‌درخشید و از هر طرف مى‌‌برید. گاهى آدم از بیرون بهتر قضاوت مى‌‌کند. والله در عمرم نترسیدم.
ما مى‌‌گفتیم: معناى این آیه یعنى چه؟ «وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ» (احزاب/39) مردمى هستند که از احدى نمى‌‌ترسند. چطور این آیه معنا مى‌‌شود؟ اگر هم در مقابل دشمن ایستادگى شود بالاخره ترس که هست. من نمى‌‌دانم که ترس هست. من کاشانى هستم! بالاخره براى این آیه در زمان خودمان مثالى جز رهبر انقلاب پیدا نکردیم. اصلاً خداوند ترس را در وجود امام خلق نکرده بود.
یکى از بیت حضرت امام مى‌‌گفت که در شب‌‌هاى بمباران به امام التماس مى‌‌کردیم که بیایند زیر حسینیه جماران. گفتند: شما مى‌‌ترسید بروید شما چى؟ من خودم نمى‌‌ترسم، ولى به خاطر شما مى‌‌آیم.
مى‌‌گفت: امام را بردیم زیر حسینیه جماران، پزشک آن جا بود. گفتیم: الآن بمباران مى‌‌شود قلب امام را ببینید. امام فرمودند: اول قلب خود دکتر و آقایان را ببینید، من قلبم آرام آرام است. قلب آرام.
«وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ» (مائده/54) چه کسى به این آیه عمل کرد؟ قرآن مى‌‌فرماید: آدم هایى هستند که در راه خدا از هیچ ملامتى نمى‌‌ترسند.
در مورد فتواى اعدام سلمان رشدى به امام گفتند: مقررات بین الملل چه مى‌‌شود؟ فرمودند: به درک آبروى رسول الله رفت. دیگر در برابر توهین به رسول الله مسائل بین الملل مطرح نبود. احترام به قوانین بین الملل وقتى است که جسارت به مقدسات ما نشود. و الا بین الملل بى بین الملل. از لحاظ ایمانى ما هر روز م یگوییم «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ» هر کس صالح باشد، رفیق ماست. کارى به سفید پوست و. . نداریم.
6- بت شکنى و قاطعیت امام خمینی(ره)
امیرالمؤمنین بت شکست. شیعه ى خالص او این مرجع و رهبر عزیز هم بت زمان را شکست و به حق اگر قرار باشد شیعه نمونه عالى داشته باشد باید بگوییم که آن رهبر کبیر انقلاب (ره) بودند. بت شکنى، چه بتى از شاه بزرگ‌‌تر.
قاطعیت:
امیرالمؤمنین خیلى قاطعیت داشت و شما قاطعیت رهبر انقلاب را دیدید. اصلاً کارى به زنده باد یا مرده باد مردم نداشت.
امیرالمؤمنین فرمود که خیال نکنید که اگر دور من هورا بکشید من عزیز مى‌‌شوم و خیال نکنید اگر از دور من رفتید من شکست مى‌‌خورم. کل مردم اگر دور من جمع شوند در عزت من اثرى ندارند و اگر کل مردم از دورم پراکنده شوند نیز اثرى در من نخواهد داشت.
7- سحرخیزى امام خمینی(ره)
حتى شبى که در بیمارستان بسترى بود نشسته نماز شب را خواند. جالب این است که تنها مرجعى که بین نماز شب رادیو گوش مى‌‌داد امام بود. این جمع بین مسائل و این دقت‌‌ها خیلى مهم است.
هفته‌ى گذشته از طرف آیت الله خامنه‌‌اى یک پیغامى به من دادند. گفتند: شما وقتى مى‌‌خواستى روی تخته سیاه بنویسید، باید مى‌‌نوشتید «أَعْدَى عَدُوِّک» یعنى بزرگ‌‌ترین دشمن شما، درحالى که من این طور به خطا نوشته بودم «اعداء عدوک» یعنى بیشترین دشمن این عدد بود. در حالى که بحث کیفیتى بود. این دقت نظر در بین مشغله‌‌هاى فراوان سیاسى و بولتن‌‌هاى محرمانه و اخبار سیاسى و مسائل فقهى و نظامى خیلى مهم است. این جامعیت‌‌ها عمومى نیست و خیلى کم است.
رئیس جمهورها و مسئولین دیگر اگر بخواهند دو صفحه، حرف بزنند، از یک هفته قبل با قر کذا و آب پرتقال و. . . خود را آماده مى‌‌کنند. مگرمى شود فردى دائماً حرف پخته بزند و تمام جوانب را رعابت کند؟
یاران حضرت امیر را شهید کردند، میثم، مقداد، ابوذر، شکنجه، تبعید، حجربن عدى
یاران امام را هم شهید کردند. مفتح، بهشتى، باهنر، چمران، رجایى شهداى محراب، هفتاد و دو تن، حمایت از مستضعفین.
امیرالمؤمنین باج نمى‌‌داد. گفتند: آقا کمى سبیل آقایان را چرب کنید و گرنه جنگ جمل راه مى‌‌افتد. فرمود: ابداً «أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیْهِ»(نهج‌‌البلاغه، خطبه 126) رُبا حمار دزدى بروم مکه، من براى این که حکومت را نگه دارم باج بدهم. من باج به کسى نمى‌‌دهم. امیرالمؤمنین به احدى باج نداد. رهبر کبیر انقلاب هم به احدى باج نداد.
آقا، بله این همسایه ى شما روضه مى‌‌خواند یک شب برویم روضه. فرمود: بدم نمى‌‌آید به روضه برویم اما چون همسایه لب در مى‌‌ایستد و هرکسى مى‌‌آید را نگاه نگاه مى‌‌کند، پیش خود گفتم: اگر به روضه بروم به خاطر نگاه‌‌هاى اوست و به خاطر خدا نیست. اگر صاحب خانه دم در نبود. . .
بعضى صاحب خانه‌‌ها که لب درند آدم در رودربایستى گیر مى‌‌کند. هرکس از لب در رد مى‌‌شود مى‌‌گوید: سلام علیکم، یعنى بیا داخل.
مثل چلوکبابى‌‌ها که عکس یک حاجى فیروزه را مى‌‌کشند که یک بشقاب پلو تعارف مى‌‌کند یعنى بیایید این جا امام فرمود: حرفى ندارم که به روضه بروم، ولى نگرانم که این رفتنم به خاطر نگاه‌‌هاى او باشد نه خدا.
امام تربیت شده ى همان آقایى است که امشب یعنى شب سیزدهم رجب متولد مى‌‌شود.
گفت: وقتى دیدم آب دهان به طرفم پرتاب شد، گفتم: الآن اگر او را بکشم ممکن است انتخاب نباشد، انفجار باشد. یعنى از روى عقده باشد. من رفتم قدم زدم و آرامش پیدا کردم که اگر آمدم و دشمن خدا را کشتم به خاطر انفجار نباشد بلکه به خاطر انتخاب باشد.
فرق بین آدم و دیگ زودپز در انتخاب است. دیگ زودپز منفجر مى‌‌شود. آدم هم اگر منفجر شود، پیداست خصلت انسانى خود را از دست داده است. انسان وقتى هم خوب جوش آورد باید آرام باشد و ببیند حق چیست. انتخاب نشانه‌ى انسانیت است و انفجار خاصیت گاز است. به هر حال باید به این امور توجه داشت.
8- امام با قلبی آرام و روحی شاد از دنیا رفت
در شب سیزدهم رجب کسى متولد شد که فرمود: «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِی طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّهِ»(نهج‌‌البلاغه، خطبه 5) من با مرگ مأنوسم و رهبر انقلاب هم در وصیت نامه خود نوشتند من با قلبى آرام و روحى شاد. . . این شیعه‌ى آن کس است.
خلاصه مطالب را براى آقایانى که دیر بیننده‌ى برنامه ما شده‌‌اند بیان مى‌‌کنم. در امالى شیخ صدوق(ره) همین صدوقى که قبرش در نزدیک ما، ابن بابویه هست، حدیثى داریم که امیرالمؤمنین هفتاد کمال ویژه دارد.
لحظه‌‌اى شرک نورزید، از کودکى نزد رسول خدا و در خانه ى او بود. اولین کسى بود که به پیامبر ایمان آورد. در بستر پیامبر تنها او خوابید، تنها او بود که داماد رسول الله شد، برادر شهید، پدر شهید، همسر شهید و عموى شهید بود. سوره‌ى برائت را از دیگران مى‌‌گیرند و به على مى‌‌دهند که بخواند. انتصاب در غدیر خم فقط مخصوص على بن ابیطالب است که فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاه»(بحارالأنوار، ج‌‌37، ص‌‌115) همه درهایى که به مسجد باز مى‌‌شد بستند جز در خانه امیرالمؤمنین که به مسجد باز مى‌‌شد، تنها کسى که آیه در موردش نازل شد که سرپرست شما کسى است که د ررکوع انگشترش را داد، امیرالمؤمنین بودند. خدا رحمت کند شهریار را مى‌‌گفت:
بجز از على که گوید به پسر که قاتل من *** چو اسیر دست توست اکنون به اسیر کن مدارا
بجز از على که آرد پسرى ابوالعجائب *** که علم کند به عالم شهداى کربلا را
بعد دعا کردیم خدایا ما را از شیعیان خالص او قرار بده. بعد از بیان ویژگى‌‌هاى امیرالمؤمنین به ویژگى‌‌هاى حضرت امام اشاره کردیم. زهد ایشان، گفتیم: زهد یعنى دنیا در دلت نباشد نه این که دنیا در دستت نباشد، بروید حکومت و دنیا را به دست بگیرد ولى به آن عشق نورزید. بعد گفتیم آن عالم امام را این طور توصیف کرده که بنیان گذار جمهورى اسلامى مثل الماس است، مى‌‌درخشد و از هر طرف مى‌‌برد. درخشندگى و برندگى، باج ندادن، از احدى نترسیدن، بت شکنى، قاطعیت، اعلمیت، سحرخیزى، حمایت از مستضعفین، انس با مرگ.
اما تفاوت هایى هم بین امام و حضرت امیر مى‌‌باشد که در یک دقیقه بگوییم. البته کمى تلخ است. نمى‌‌خواهم در شب تولد از تلخى‌‌ها بگویم.
9- برخی تفاوت‌های امام خمینی با امیرالمؤمنین
قبر امیرالمؤمنین صد سال مخفى بود و در زمان امام صادق قبرشان پیدا شد و آشکار شد ولى قبر رهبر انقلاب در چهلم ایشان گنبد و بارگاه داشت. خیلى مردم ایران از مردم صدر اسلام بهتر بودند. پیامبر سفارش امیرالمؤمنین را د رغدیر خم کرد ولى مرد این سفارش را عمل نکردند و به آن بهایى ندادند. در دعاى ندبه داریم «لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ ص»(إقبال‌‌الأعمال، ص‌‌296) اما رهبر انقلاب سفارش آیت الله آقا سید على خامنه‌‌اى را کرد، اما در این جا مردم با على زمان خود بیعت کردند. با آن على بیعت نکردند ولى با این على بیعت کردند. همسر و فرزند امیرالمؤمنین مورد شکنجه و کتک قرار گرفتند ولى بیت و خاندان معظم امام عزیز هستند. به هر حال مردم ما به مراتب از مردم زمان پیامبر بهتر هستند و حالا هم باید مواظب باشیم در راه پیمایى روز 22 بهمن شرکت کنیم. مشکلات را باید حل کرد اما تا این جایى که آمدیم، خیلى راه آمدیم. شاید ندانید عده‌‌اى که از شوروى در نماز جمعه‌‌هاى لاهیجان و آستارا و اردبیل و قم و تهران حاضر بودند، خدامى داند که چطور آن‌‌ها اشک مى‌‌ریختند. ما قدر نماز جمعه و انقلاب را نمى‌‌دانیم. فقط مى‌‌دانیم که فلان چیز گران است و. . .
من یک نفرین بکنم. خدایا، ما خیلى عزیز داده‌‌ایم به آبروى شهدایى که پرپر شده‌‌اند، ان هایى که به انقلاب خیانت مى‌‌کنند و مردم را ناراحت مى‌‌کنند، اگر قابل هدایتند هدایت، و اگر نه نیست و نابود بفرما.
کمى هم خانواده‌‌هاى شهدا از بى حجابى ناراحتند مى‌‌گویند بچه‌‌هاى ما رفتند شهید شدند که حجاب بیاید. اما بعضى از این زن‌‌ها خیلى بد حجابند. خدایا هر کس دل خانواده ى شهدا را مى‌‌لرزاند و آن‌‌ها را مى‌‌رنجاند به خون این شهدا جزاى آن‌‌ها را بده. نه جزاى بد، خدایا لطف کن هدایتشان کن.
حرف‌‌هاى ما بس است کمى هم پاى شعرهاى زیباى آقاى حسام بنشینیم.
براى شادى روح امام و همه ى شهدا صلواتى بفرستید.
خدایا ترا به حق محمد و آل محمد الطافى که به امت ما کردى آن الطاف را قطع مفرما. و الطافى که به رهبر کبیر انقلاب فرمودى همه ى آن کمبودها جبران، توطئه‌‌ها خنثى، توطئه گران نابود بفرما.
عیدى ما را آزادى اسرا، شفاى مریضان و جانبازان مرحمت بفرما. امام در سال‌‌هاى قبل ماه رجب و شعبان را روزه مى‌‌گرفتند و به ماه رمضان متصل مى‌‌کردند. خدایا آن عابد رفت، اهدافش را به دست ما پیاده بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment