موضوع: امام سجاد(ع)، دعای وداع با رمضان
تاریخ پخش: 74/12/01
بسم الله الرحمن الرحیم
1- فضیلت ماه رمضان
بحث در آخر ماه رمضان و در آستانه تمام شدن آن ماه عزیز می باشد در لطف الهی در ماه رمضان باز است، کسی اگر از این در وارد نشد که روسیاه است امام زین العابدین(ع) در مناجات خمسه عشر می فرماید: «إِلَهِی أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَاباً إِلَى عَفْوِکَ سَمَّیْتَهُ التَّوْبَهَ فَقُلْتَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ» (بحارالأنوار/ ج91/ ص142)، دری باز کردی و نامش را گذاشتی توبه، «فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ» اگر کسی نیاید، گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟
هزار چراغ دارد و بیراهه می رود *** بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
پیغمبر اسلام(ص) فرمود ماه رمضان ماهی است که شبهای آن بهترین شبها و روزهایش بهترین روزهاست. نفس کشیدن در این ماه ثواب سبحان الله دارد، خوابتان در این ماه عبادت است، خواندن یک آیه قرآن در ماه رمضان ثواب یک ختم قرآن دارد، اعمال قبول می شود، یک شب قدرش مساوی با هزار ماه است تقریباً(هشتاد و چهار سال) ماه عزیزی است. منتها هر چیزی بلوغ می خواهد، افرادی هستند مزه عبادت را می چشند، افرادی هستند که مزه عبادت را نمیچشند عبادت یک شیرینی دارد حلاوت دارد، حلوا یعنی شیرینی، حلاوت یعنی شیرینی. قَالَ الصَّادِقُ(ع): «حَلَاوَهُ الْعِبَادَه» (مستدرکالوسائل/ ج9/ ص20) یعنی عبادت یک شیرینی دارد.
2- لذت عبادت
چطور ورزش برای ورزشکار شیرین است، چطور همسر برای کسی که جوان است لذیذ است، برای عارف عبادت مزه دارد، اگر کسی عبادت برایش مزه ندارد گیر دارد. این زکام است که از بوی زعفران لذت نمی برد، اولیاء خدا از ماه رمضان لذت میبرند و به استقبال آن می رفتند، افراد نااهل می گفتند: «کی تمام می شود؟ خوب شد که تمام شد، چند روز دیگر از ماه رمضان مانده؟ چند روز بیشتر نمانده، الحمد الله دارد تمام می شود». افرادی که نمی دانند می-گویند: کی می شود تمام شود؟ افرادی که می دانند می گویند: «حیف که تمام شد. »
در آستانه پایان ماه رمضان، امام زین العابدین(ع) یک دعایی دارد به نام دعای وداع ماه رمضان، وداع یعنی خداحافظی یک جملاتی توی این وداع هست، یعنی درست مثل مادری که جوانش جبهه می رود و دیگر هم این جوانش را نمی بیند. چطور می گویند؟ چه کلماتی بین مادر و جوان گفته می شود؟ یک کلماتی گفته می شود که انگار امام زین العابدین(ع) دیگر ماه رمضان را نخواهد دید یک جوری خداحافظی می کند.
3- دعای وداع ماه رمضان
خواندنش حال می خواهد و فهمیدنش شعور و چشیدن مزه اش عرفان. متأسف هستم از اینکه من هیچکدام از اینها را ندارم. من مقداری از دعای وداع را برایتان می گویم، برای وداع «السَّلَامُ عَلَیْکَ» داریم در عرب دو تا سلام داریم وقتی وارد می شوند می گویند سلام علیکم وقت خدا حافظی هم می گویند سلام علیکم، دیدید سخنرانها آخر سخنانشان میگویند «و السَّلَامُ عَلَیْکُمْ»، این سلام علیکم یعنی خداحافظ، شما وقتی وارد حرم امام رضا(ع) میشوید می گویید «السَّلَامُ عَلَیْکَ» و وقتی که از صحن می خواهید بیایید بیرون می گویید «السَّلَامُ عَلَیْکَ»، دیدید آخر نامه ها می نویسند و «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»، یعنی نامه تمام شد، پس یک سلام داریم سلام ورود و یک سلام داریم سلام خروج، اینجا «السَّلَامُ عَلَیْکَ» دارد یعنی خداحافظ امام زین العابدین(ع) دارد با ماه رمضان خداحافظی می کند، خداحافظ ای ماهی که… یک جوری دارد خداحافظی می کند که آدم از این خداحافظی میگوید که پس چه خبر است؟ چی بود که ما نفهمیدیم؟ البته حساب و کتاب هست. امام(ره) در نامه ای که به حجاج نوشت، سالی که حجاج ما در مکه شهید شدند، هنوز شهید نشده بودند هنوز خبری نبود نامه نوشت کسانی که برای خدا از خانه برون می روند و آنجا جانشان گرفته می شود، بعضیها گفتند کهای امام این آیه که ربطی به حج ندارد، کسی که از خانه رفته بیرون و خدا جانش را گرفته. ربطی به حج ندارد، پیشنهاد دادند به امام این آیه ربطی ندارد، امام فرمود: این آیه ربط دارد. همین را بنویسد بعد هم وقتی نوشت معلوم شد که امسال عده ای شهید می شوند. یک مثلی هست که می گوید هر چه جوان در آینه می خواهد ببند، پیر در خشت خام می بیند. من خدمت آیت الله اشرفی شهید محراب بودم، در عملیات مسلم ابن عقیل در غرب، من بودم و بعضی از امام جمعه های دیگر هم بودند. آیت الله اشرفی فرمود قرائتی بوی بهشت می آید. من بو کردم دیدم بو نمی آید. به یک امام جمعه که نزدم بود گفتم شما بویی می فهمید گفت نه. دو سه دقیقه شد باز گفت بوی بهشت می آید من بو کردیم دیدیم بو نمی آید آخرش فهمیدیم که بابا ما زکام هستیم، گاهی یک رادیو کوچک موجش آنطرف دنیا را می گیرد و یک رادیو مثل بوشکه است موج تهران را نمی گیرد، در اینکه موج را بگیرد این رادیو باید سالم باشد گیر در موج نیست، گیر در خود رادیو است، ما گیر داریم، خلاصه اینکه در مسائل عبادی و عرفانی لذتی هست این لذت را بعضی می چشند بعضی نمی چشند امام زین العابدین(ع) خیلی کیف کرد از ماه رمضان، خداحافظی می کند.
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَکْبَرَ، وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ» (صحیفه سجادیه/ دعاى 45)، خداحافظ ای ماه بزرگ خدا! شهر الله اکبرای ماه بزرگ خدا! ماه رمضان! خداحافظ، «وَ یَا عِیدَ أَوْلِیَائِهِ»، وای ماهی که برای اولیاء خدا عیدی بودی خداحافظ، «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ»خداحافظ ای ماهی که وقتهای خوبی را باهم رفیق بودیم با دقیقه هایت مصاحبت داشتیم، دقیقه های خوبی را با او رفیق شده بودیم، «وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ»، خداحافظ ای ماهی که بهترین ساعت ها، بهترین وقتها بودی برای سید سجاد(ع)، «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ، وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ»، خداحافظ ای ماهی که آرزوها در تو به استجابت نزدیک شد، دعاها به استجابت نزدیک شد، خداحافظ ای ماهی که اعمال زیادی در تو منتشر شد کارهای خیر زیادی در تو منتشر شد، «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً، وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ» خداحافظ ای ماهی که تا بودی عزیز بودی و هنوز نرفته من را به جیغ وا داشتی، نرفته دلتنگ تو شدم، «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ، وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضَّ» خداحافظ ای ماهی که انیس من بودی و نیامده سید سجاد به انتظارت بود و نرفته زین العابدین را به وحشت انداختی، «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ، وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوب» خداحافظ ای ماهی که دلها در تو نازک شد، «رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ»، و خداحافظ ای ماهی که گناهان در تو کم شد، «قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوب»، حتی زمان طاغوت رئیس شهربانی هر سال اعلام میکرد که آمار جنایت در ماه رمضان کمتر است، خدا حافظ ای ماهی که دل در تو رقیق شد، خداحافظ ای ماهی که گناه در تو کم شد، «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّیْطَانِ، وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ» خداحافظ ای ماهی که کمکم کردی بر شیطان غالب شدم، شیطان وسوسه ام کردم گفت بخور، گفتم خدا گفتند نخور، خداحافظ ای ماهی که راه احسان را بر من آسان کردی شکمم خالی بود زودتر توانستم با تو رابطه پیدا کنم آدم هم که لخت است بهتر می تواند شیرجه برود و شنا کند، شکم سنگین حال عبادت ندارد خداحافظ ای ماهی که به خاطر روزه راه وصول به تو نزدیک شد، «السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا أَکْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِیکَ، وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَکَ بِکَ» خداحافظ ای ماهی که خیلی مجرمین را در تو بخشید.
4- شیوه تبلیغ امام سجاد
قصه ای دارد امام سجاد(ع) برایتان بگویم خیلی قصه ی قشنگی است. زمان امام سجاد(ع) خیلی مشکلات برای امام بود چون پدرش امام حسین(ع) را در کربلا کشته بودند حکومت قلدور بنی امیه و یزید، نه سخنرانی، نه جلسه درس، نه نماز جماعت، نه خطبه هیچی، تمام راههای تعلیم و تربیت بسته بود حالا اسلوب تربیتی امام را بگویم، وقتی امام حسین(ع) را کشتند فقط پنج نفر روی کره زمین بودندکه می گفتند: امام زین العابدین(ع) امام است، بعد امام زین العابدین(ع) امام پنجم بودند. زمان امام صادق(ع)، امام صادق وقتی درس می داد چهار هزار طلبه داشت، طلبه فاضل، شاگرد خوب، پنج نفر شدند چهار هزار تا، اگر حساب کنیم هر ده نفری، بیست نفری یکی از آنها شاگرد امام صادق(ع) باشد چهار هزار ضرب در ده می شود چهل هزار، چهار نفر چهل هزار شدند، یک فاصله امام پنجم، باید دید فرمول تعلیم و تربیت شیعه آن هم در زمان خفقان، چه فرمولی است؟ با اینکه همه درها به رویش بسته است می تواند افرادی را از چهار تا به چهل هزار تا برساند این فرمول را باید کشف کرد در شیعه شناسی این فرمول است. باید رمزش را پیدا کرد. یکی از راههایی بود که وقتی امام زین العابدین(ع) دید پیشنماز نیست، حوزه علمیه ندارد، سخنرانی ندارد هیچی ندارد، چه کند، برده می خرید، برده خریدن آسان بود و آنها را در خانه می آورد و به آنها آموزش میداد. بعد شب عید فطر همه برده هایش را آزاد می کرد منتها برنامه اش این بود امام زین العابدین(ع) برای هر برده ای یک پرونده داشت مثل کارگزینی امروز، لغزشهای برده ها را می نوشت مثلاً یک برده نه ماه بود، یک برده هفت ماه بود، یک برده یازده ماه بود، یک برده سه ماه بود، شب عید فطر همه را می آورد، هفتاد تا، صد تا کمتر، بیشتر، می گفت: آقای فلانی، میگفت بله، می گفت جنابعالی شش ماه و بیست روز است که در منزل ما هستید و هفتاد و سه قلم لغزش داشتی. گفت: بله قبول است. اینجا خراب کردی، اینجا این حرف را نباید می زدی، همه را قبول دارم. یکی یکی لغزش ها را می نوشت و همه را شب عید فطر آخر ماه رمضان برگه هایش را جمع می کرد و برایشان میخواند همه قبول می کردند می گفت خیلی خب من هر چی می گویم شما بگویید. هر چه امام زین العابدین(ع) می گفت همه برده ها با هم می گفتند، ای زین العابدین!…
برده ها همه تکرار می کردند، … همان گونه که تو لغزش های ما را نوشتی خدا هم لغزش های تو را نوشته.
قرآن می گوید: «وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُم» (یس/ 12)، همه را می نویسیم، «وَ رُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ» (زخرف/80)، فرشته ها می نویسند، «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید» (ق 18)، هر کسی دو تا فرشته دارد و تمام کارهایش ثبت میشود. روز قیامت وقتی پرونده ای جلوی انسان باز می شود مجرم یک نگاهی به پرونده می-کند می گوید: «یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغیرَهً وَ لا کَبیرَهً إِلاَّ أَحْصاها» (کهف/49)، این چه پرونده ای است، ریز و درشتی نیست به جزء اینکه ثبت شده است.
بعد به برده ها می گفت: امشب چه شبی است؟ می گفتند شب عید فطر، بعد می گفت امشب شب عید فطر است همه شما آزاد، این هم خوراک، این پوشاک، این هم لباس، فقط وقتی می رفتند یک جمله می گفت، می گفت: «خدایا! من شب عید فطر برده هایم را آزاد کردم، تو هم زین العابدین را از آتش جهنم آزاد کن».
این شیوه تربیت است کپسول های خالی که می برند گازش می کنند بعد در آشپزخانه استفاده میشود. هر بردهای اخلاق شش ماهه اش را می دید و این بزرگواری را می دید. تا آخر عمر از طرفدارن اهلبیت (علیهم السلام) بود در زمان خفقان این رقمی تربیت داشتند.
امام زین العابدین(ع) دارد با ماه رمضان خداحافظی می کند. «السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ، وَ أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ» خداحافظ ای ماهی که «مَا کَانَ أَمْحَاکَ لِلذُّنُوبِ»، چقدر گناهان ما را محو کردی «وَ أَسْتَرَکَ لِأَنْوَاعِ الْعُیُوبِ»، گناهان ما به خاطر تو محو شد، ذنوب ما به خاطر تو پوشیده شد چه ماه خوبی بودی، «السَّلَامُ عَلَیْکَ مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَى الْمُجْرِمِینَ، وَ أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ» خداحافظ ای ماهی که چقدر برای مجرمین طولانی بودی. افراد مجرم می گفتند کی می شود که تمام شود، «مَا کَانَ أَطْوَلَکَ عَلَى الْمُجْرِمِینَ» چقدر طولانی شده بودی برای آنهایی که بالغ نشده بودند، «وَ أَهْیَبَکَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِینَ»، چقدر هیبت داشتی. چقدر عظمت داشتی. ای ماهی که برای مؤمنین چقدر هیبت و عظمت و بزرگی داشتی. چقدر طولانی بودی برای مجرمین، «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَیَّامُ»خداحافظ ای ماهی که همه ماهها نسبت به تو رغیب بودند و با تو مسابقه گذاشتند و هیچ کدام به تو نمی رسید، «السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ السَّلَامُ عَلَیْکَ غَیْرَ کَرِیهِ الْمُصَاحَبَهِ، وَ لَا ذَمِیمِ الْمُلَابَسَهِ» خداحافظ ای ماهی که من هیچ نگرانی از بودن نداشتم. لذت هم بردم و هیچ کراهتی نداشتم، «السَّلَامُ عَلَیْکَ کَمَا وَفَدْتَ عَلَیْنَا بِالْبَرَکَاتِ، وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِیئَاتِ» همینطور امام زین العابدین(ع) دارد خداحافظی می-کند.
برادرها و خواهرها! یک روایت داریم هرچه خداوند از اول ماه رمضان تا شب عید فطر بخشیده باز شب عید فطر افراد را می بخشد.
بیایید مثل ظرف بستنی یکبار مصرف نباشیم. عبادت ما فقط مخصوص ماه رمضان نباشد غیر از ماه رمضان هم مسجدها را شلوغ و گرم نگه داریم. مسجد جای خوبی است. آرزوی ما این است که در مسجدهای ما تحول ایجاد بشود. من نمی دانم این آرزوی ما عملی خواهد شد یا نه.
من چند تا آرزو راجع به مسجد دارم:
5- چند پیشنهاد درباره مساجد
یکی اینکه خادم مسجد افراد مهمی باشد یعنی الان غبارروبی حرم امام رضا(ع) هرکسی نمی رود برای غبارروبی، شخصیتهای درجه یک می روند برای غبارروبی همانطور که غبارروبی حرم امام یک مقامی است غبارروبی مسجد هم یک مقامی است حضرت ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) هست که مسئول تطهیر مسجد الحرام است، «أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ» (بقره/125)، حضرت مریم(علیها السلام) خادم مسجد بوده، زکریای پیغمبر(ع) خادم مسجد بوده، خادم مسجد باید از آدمهای مهمی باشند نه افراد مریض، فقیر، پیر،
به امید روزی که مسجدهای ما عزاخانه نباشد. الان مسجدهای ما غم کده هستند. تابوت کجاست؟ توی مسجد، توی خیابان ادرارش می گیرد می گوید: ببخشید مسجد کجاست؟ مادرم مرده، بگذاریدش توی مسجد، ختم پدر بزرگ توی مسجد. یعنی از مسجد همه اش غم و غصه و گریه، و حال آنکه مسجد جای شادی هم هست. پیغمبر(ص) ما عقد حضرت زهرا(س) را در مسجد خواند و آنجا شیرینی تقسیم کردند. خرما تقسیم کردند. به امید آن روز. اینها را می گویم چون آدم می میرد بعد معلوم می شود اینها کارهای خوبی است. می توانست بشود. آیا خواهد شد؟ تمام سرهنگ های ما وقتی به درجه تیمساری می رسند درجه شان را در مسجد بگیرند، آیا خواهد شد یک زمانی فارغ التحصیلان دانشگاه پزشکی مدارک پزشکی یشان را در مسجد بگیرند، البته تالار عروسی چون آرایش تند زن ها هست و گل و بزن و بکوب، اینها در شأن مسجد نیست، اما عقد مراسم خوبی است. می شود عقد دخترها در مسجد باشد. ما وقتی جایزه به قهرمانانمان میدهیم در مسجد جایزه بدهیم. یعنی مردم ما از مسجد خاطره خوشی داشته باشند. وقتی نگاه کردی بگویی من اینجا گواهینامه پزشکی ام را گرفته ام، من اینجا درجه تیمساری ام را گرفته ام، طلبه های ما بگویند ما اینجا عمامه گذاشتیم. اینجا مقام گرفته ایم، دختر خانم بگوید: من اینجا عقد شدم. پسر بگوید: من اینجا عقد کردم. از مسجد خاطره خوشی داشته باشیم. الان از مسجد گریه و زاری ختم و اربعین و چهلم در ذهن داریم. خادم پیر، مسجد غمکده اینطور نباید باشد. مسجد محل رشد امت اسلامی است. رشد فقط در گریه نیست، هم در گریه رشد است و هم در خنده و هم در علم رشد، در مشورت رشد است و مسجد محل مشورت است. مسجد محل پایگاه نظامی بود. مسجدهای ما باید زنده باشد. به امید روزی که به این سمتها حرکت کنیم. به امید روزی که ماه رمضان که تمام می شود. صبح ها در مسجدها باز باز باشد. آیا نمی شود غیر از ماه رمضان صبح ها در مسجد باز باشد؟ در هر محله ای دوتا مرد نیست، در هر محله ای چند تا آدم هست که سحر خیز است. صبح ها در مسجد باز باشد. چطور اگر ده تا نانوایی ببندد بخشدار و فرماندار و شهردار و استاندار همه می نشینند جلسه می گیرند؟ خبرداری ده تا نانوایی صبح ها بسته است. این حتماً یک کودتای خزنده یا یک توطئه است. حتماً تحلیل می کنند که ماجرا چیست؟ چطور ده تا نانوایی می بندد همه به فکر میافتند. ماه رمضان که تمام می شود. چند هزار مسجد درش بسته می شود. فقط شب ها نماز است و صبح ها درش بسته است. یک مقدار مساجدمان زنده باشد. در استان مازندران حرکت خوبی شده که همه استانها می توانند این را انجام بدهند چون استان مازندران مسیر مسافرین تابستانی دریا و مسافران تابستانی و زمستانی امام رضا(ع) هستند و مسافر زیاد از استان رد می شود همه اش در جاده ها تابلو دیده می شود که مسجد در چند کیلومتری است. مساجد تعمیر شد، با خادم هایش صحبت شد. مسجدهایی که مهم است، دو خادم گذاشتن، مثل ماشین دو راننده، مسجد دو خادمه شد. شیفتی شد. بسیاری از شهرهای ما مساجدشان در مسیر راه است، اینها می توانند یک برنامه ریزی کنند که اگر یک اتوبوس آمد و مسافر خواست نمازی بخواند، خواست یک جایی آبی به صورت بزند جا باشد، چطور داروخانه شبانهروزی داریم؟ چطور کلانتری و نیروی انتظامی و پاسگاه های شبانه روزی داریم؟ چطور بیمارستان شبانه روزی است؟ چطور پلیس راه شبانه روزی هست؟ مسجد شبانه روزی هم داشته باشیم. لااقل در شهرهایی که در مسیر راه است. سبزوار دو تا نیشابور دو تا، اصفهان ده تا، هر شهری که در مسیر اتوبوس ها است، مسجد شبانه روزی داشته باشیم. ماه رمضان فقط ماه عبادت نیست، فقط ماه مسجد نیست، آقایانی که قرآن می خواندید، قرآن را کنار نگذارید تا سال دیگر قرآن در بین ما مهجور است. یکی از فضلا می گفت در مدینه دیدم خیلی شلوغ هست، گفتم: یا رسول الله! احوالت خوب است از این مسلمانها راضی هستی یا راضی نیستی تا لای قران را باز کردم این آیه آمد، «وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان/30)، پیغمبر(ص) روز قیامت می گوید خدایا مردم قرآن را رها کردند. زمان شاه پنج تا کار می شد الان هم پنج تا کار می شود، زمان شاه قرآن توی کیف عروس بود یک، بالای سر مسافر بود دو. سر قبر مرده می خواندند سه، استخاره میکردند چهار، یک یا الله می گفتند پنج، این برای زمان شاه، در جمهوری اسلامی یک خرده ای بیشتر است اما در این حد. مسابقه قرآن، حفظ قرآن، ترتیل، تجوید، تواشیح.
باز خواندن و تدبر هم زمان شاه کم رنگ بود. الان هم کم رنگ است چه اشکال دارد در هر شهری یک جلسه تفسیر باشد به هر حال قرآن نکات زیادی دارد، قرآن دریایی است که عمق ندارد نوری است که تاریکی ندارد، یک مقداری بعد از ماه رمضان هم به قرآن و مسجد برسیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»