امام خمینی (ره)، وصیت نامه – 2

موضوع بحث: امام خمینی(ره)، وصیت نامه – 2
تاریخ پخش: 08/04/68

بسم اللّه الّرحمن الّرحیم

ما در ماه تیر، خاطرات مختلفی داشتیم. هفت تیر باید نامی از شهید مظلوم بهشتی و هفتاد و دو تن ببریم که این‌ها با چه وضعی شهید شدند. باز در همین ماه تیر بود که سال گذشته در هواپیمای ایرباس حدود 300 شهید مظلوم دادیم. امسال در ماه تیر در سوگ رهبر کبیر انقلاب هم نشسته‌ایم. موضوع زیاد است اما بد نیست دراین جلسه که درخدمت شما هستم، بحثمان درباره‌ی سطر اول وصیت نامه‌ی امام باشد.
اصولاً وصیت نامه نشان دهنده‌ی چند چیز است:
1 – تفکر امام؛ اصولاً کلام و گفته و وصیت نشان دهنده‌ی این است که چه چیزی در قلب طرف است. حالا چون در آستانه‌ی سالگرد قبول قطع نامه هم هستیم، یکی از دوستان کلماتی که امام بعد از قبول قطع نامه در پیامی فرمودند، بررسی کرده است. (پیامی مفصل بود، که به نام پیام استقامت چاپ شده است) و من فقط فهرست این‌ها را برایتان می‌خوانم.
1- ویژگی‌ طاغوت ستیزی پیام امام بعد از قبول قطعنامه
امام در این پیام کلمه‌ی تهاجمی را استفاده کرده است. وقتی آدم نامه‌ی کسی را می‌خواند، حالا به عنوان اطلاعیه و پیام باشد یا وصیت نامه باشد، نوشته نشان دهنده‌ی آن است که بر روح او چه چیزی حاکم است. چهار مرتبه برابر ابرقدرت‌ها هجوم آورده است. ده مرتبه کلمه‌ی استکبار و مستکبر را به کار برده و کوبیده است، سه مرتبه هشدار داده و کلمه‌ی بیگانگان به کار برده است. هفده مرتبه بیان کرده که مواظب جهان خواران باشید و هشدار داده است. ده مرتبه کلمه‌ی جهان استکبار را به کار برده است. یک مرتبه گفته است: «جبار» یک مرتبه گفته است: «جبهه‌ی کفر» هفت مرتبه از سرمایه داری و سرمایه داران استفاده کرده است. چهار مرتبه از سلطه‌های نامشروع استفاده کرده است.
تازه وقتی می‌خواهیم بگوییم جنگ نمی‌کنیم و آتش بس را قبول داریم، یعنی وقتی می‌خواهیم بگوییم جنگ نیست، باز امام در نامه‌اش بر طاغوت پتک می‌کوبد. روح انقلابی است و آن را نمی‌شود کاری کرد. خداوند ایشان را ضد طاغوت خلق کرده است. یک بارهم که می‌گوید: «قبول می‌کنیم» می‌گوید: «زهر می‌نوشم» هجده مرتبه به قدرت‌های شرق و غرب حمله کرده است. چهار مرتبه شیطان و یک مرتبه صاحبان قدرت و پول و فریب را مورد تهاجم قرار داده است. پنج مرتبه ظلم و ظالم مود تحقیر قرار گرفته است. یک مرتبه به واژه‌ی کاخ هجوم برده‌اند. پنج مرتبه کفر و شرک، چهار مرتبه فرموده درکمین شما هستند. یک مرتبه از لانه‌ی گرگ استفاده کرده و یک مرتبه از مالکیت‌های بی حد و مرز، سیزده مرتبه نظام‌های استکباری، بیست و نه مرتبه امام سیلی به آمریکا زده‌اند. چهارده مرتبه به شوروی و نه مرتبه به اسرائیل تشر زده‌اند. اذناب امریکا و جهان خواران را چهل و سه مرتبه به کار برده‌اند. مثل کشورهایی که دنباله روی آمریکا هستند. هفده مرتبه از آل سعود گفته‌اند که آن را تحقیر کرده‌اند. سه مرتبه عراق، یک مرتبه کویت، یک مرتبه مصر و سی و شش مرتبه از لیبرال و التقاط و گروهک‌های منافقین و این‌ها گفته‌اند.
در یک نامه امام تازه آن جا که می‌گوید: جنگ نمی‌کنیم، دویست و نه مرتبه می‌گوید: نامرد هستید، متجاوزید، شما به هوش باشید که این‌ها گرگ هستند. این سیمای انقلابی امام است.
2- توجه به عبادت و نماز و مناجات در پیام امام
بعد یک سیمای عبودیت هم دارد. که اگر وقت شود در این راستا هم آماری خواهم خواند، که تقریباً همین مقدار که به طاغوت هجوم می‌آورد، به عبادت و نماز و مناجات شعبانیه دعوت می‌کند. در وصیت نامه‌اش که ما مفتخریم، کلماتی را که امام به کار برده است. اگر به کامپیوتر بدهیم و بعد جمع بندی کنند ببینند عقربه‌ی روح امام به چه مسئله‌ای بیش‌تر هشدار می‌دهد؟ امام از چه بیش‌تر وحشت داشته و به آن هشدار داده است؟ اصولاً وصیت نامه، نامه‌ای است که نشان می‌دهد امام چه تفکری دارد. وصیت نامه نشان دهنده‌ی عقاید است. یک دوره عقاید و به قول امروزی‌ها جهان بینی و ایدئولوژی امام که ما افتخار می‌کنیم و به آن مفتخریم. دور اندیشی امام که دروصیت نامه‌اش بارها فرموده است که این وصیت نامه مربوط به ایران نیست. من هم به تمام مردم و ملت‌ها می‌نویسم. حتی نوشته است وصیت نامه‌ی من به تمام ملل اسلامی نه اسلامی بلکه مظلومان جهان، از هر ملت و مذهب، تعلق دارد. این نشان می‌دهد که امام در وصیت نامه‌ی حدود چهل صفحه‌ای، یک سطر برای خودش وصیت نکرده است. مالی دارم یا نه، قبر من کجا باشد، بچه هایم چطور می‌شوند. یک کلمه نه خودش و نه بچه هایش و نه قبر و مالش را دید. آن چه هست اسلام را می‌بیند. وصیت نامه نشان دهنده‌ی این است که چقدر ایشان می‌سوزد. نشان دهنده‌ی سوز و عشق و مسئولیت است. احساس مسئولیتی که می‌کند، نشان دهنده‌ی علم امام است.
اول وصیت نامه در «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ»(إرشادمفید، ج‌‌1، ص‌‌231) چند کلمه از لاهوت و ناسوت و جبروت و ملکوت گفته است که من که چند سال آخوند هستم، اصلاً نمی‌فهمم اینها چه معنی می‌دهد؟ گاهی امام پرواز می‌کند و اوج می‌گیرد که آدم دیگر اورا نمی‌بیند، بعد دوباره وقتی پایین می‌آید، تفسیر سوره‌ی حمدش جایی است که دیگر ما نمی‌فهمیم. بعد دوباره وقتی می‌بیند نمی‌فهمیم، پایین می‌آید تا بفهمیم. اگر ما بتوانیم در این جلسه فشرده‌ای از وصیت نامه‌ی امام را بگوییم، خیلی خوب خواهد بود. ان شاءالله خدا توفیق بدهد ما این را بگوییم.
3- اولین سطر وصیت نامه امام همان وصیت نامه پیغمبر است
اولین سطر وصیت نامه همان وصیت نامه‌ی پیغمبر است، چون وصیت نامه‌ی حضرت امام عین وصیت نامه‌ی رسول خداست. پیغمبر اسلام در وصیت نامه فرمود: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»(إرشادمفید، ج‌‌1، ص‌‌231) من رها می‌کنم و شما را ترک می‌کنم و بین شما دو چیز سنگین و گرانبها می‌گذارم. یکی «کِتَابَ اللَّهِ»، کتاب خدا، یعنی قرآن و دیگری و «عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی» اهل بیتم را. بعد می‌فرماید: «وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا» این دو از هم جدا نیستند و نمی‌شوند. قانون از مقنن جدا نیست. طب، از پزشک جدا نیست. افتراق و جدایی بین قرآن و اهل بیت نیست. بعد می‌فرماید: «حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ» تا این که در قیامت به هم برسند و «عَلَیَّ الْحَوْضَ» این را هم امام یک معنا کرده که باز نمی‌فهمیم که در وصیت نامه‌اش نوشته است، از تعدد به وحدت. معنای فلسفی و عرفانی است که من نمی‌فهمم. بعد می‌فرماید: «مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا» اگر شما به قرآن واهل بیت متمسک بشوید «لَنْ تَضِلُّوا» هرگز گمراه نمی‌شوید. اولین سطر وصیت نامه این است. هم وصیت رسول اکرم است و هم رهبر انقلاب.
4- قرآن و اهل بیت از هم جدا شدنی نیست
من دارم از دنیا می‌روم، من میان شما دو چیز سنگین و گران بها باقی می‌گذارم. کتاب خدا، قرآن، عترت و اهل بیت واین‌ها از هم جدا نیست. درست مثل ریل آهن که موازی و همراه هم هستند. تا ابد موازی هستند. اگر به این دو متمسک شوید، یعنی هم قانونتان قرآن باشد و هم رهبرتان لایق و معصوم، چون تمام آن چه بر سر مسلمین آمد این بود که یا قرآن را کنار زدند یا خط رهبری آن‌ها کج شد یا سران کشورهای اسلامی بد بودند، یا سران خوب بودند و قانون حق نبود. اگر قانون خوب باشد، مجری هم خوب باشد، اگر تمسک به هر دو بشود، هم قانون و هم رهبر الهی، هیچ گاه گمراه نمی‌شوید. «لَنْ تَضِلُّوا» هرگز گمراه نمی‌شوید.
حالا در این جا نکاتی است، اول این که این کلمه را معنا کنم. کلمه‌ی «لَنْ» به معنای هرگز است. مثل کلمه‌ی «لا تَضِلُّوا» از همان ماده‌ای است که در نماز در سوره‌ی حمد می‌گوییم «وَ لاَ الضَّالِّینَ»(فاتحه/7) این یعنی «ضالین نه» پس معنای «لا» و «لَنْ» یکی است. منتهی «لَنْ» یعنی هرگز. اگر راه قرآن و اهل بیت را بروید گمراه نمی‌شوید. پس شما که در نماز می‌گویی خدایا «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»(فاتحه/6) یعنی من را در راه مستقیم قرار بده. راه مستقیم کدام است؟ «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»(فاتحه/7) مرا در راه «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» قرار بده و در راه «مغضوبین» قرار نده. من نمی‌خواهم جزء مغضوبین و غضب شده‌ها باشم. جزء ضالین هم نمی‌خواهم باشم. پس هر مسلمانی در نماز این‌ها را می‌گوید. بنابراین «لَنْ تَضِلُّوا» و «وَ لاَ الضَّالِّینَ» یک حقیقت است. نمی‌خواهم جزء‌شان باشم. یعنی نمی‌خواهم یا قرآن را بگیرم و اهل بیت را رها کنم و یا اهل بیت را بگیرم و قرآن را رها کنم.
5- محافظ قرآن مهمتر از حفظ قرآن است
حکومت آل سعود خیلی اصرار دارد که حافظ قرآن داشته باشد. مثلاً می‌گویند حجاز 20 هزار حافظ قرآن دارد. حافظ قرآن مهم نیست، محافظ قرآن مهم است. ممکن است کسی تمام قرآن را حفظ کند اما مثل فتیله‌ی چراغ در اختیار آمریکا باشد. این درست مثل نوار است که روی آن قرآن ضبط شده است. اگر بخواهی پاک می‌کنی و اگر بخواهی قطع می‌کنی. حفظ قرآن مهم نیست. محافظت از قرآن مهم است. اگرکسی قرآن بخواند، اهل بیت نداشته باشد، مثل همان می‌شود که در حجاز پیش آمد. در کربلا پیش آمد. بعضی از لشگریان یزید قرآن را مثل بلبل از حفظ می‌خواندند، اما اهل بیت را هم کشتند. الآن قرآن با بهترین جلد و کاغذ در کشورها چاپ می‌شود. اما همه‌ی آن‌ها هم در دست ابرقدرت‌ها هستند. بنابراین قرآن تنها کافی نیست. اهل بیت تنها هم عیبی دیگر دارد. یعنی ما عیبی داریم که فقط می‌گوییم حسین، حسین. بعد با قرآن بیگانه هستیم. آن هم یک نوع شرمندگی دارد. حالا از این حدیث نکاتی استفاده می‌شود. چند نکته استفاده می‌شود:
6- اهل بیت افضل هستند
اول اینکه؛ اهل بیت افضل هستند. به همین خاطر امام در وصیت نامه‌اش می‌گوید: ما مفتخریم که امام باقر از ماست. که مهدی از ماست. که امام ما علی بن ابیطالب است. چون اهل بیت افضل هستند، چون قرآن افضل بر کتاب هاست و آن کسی هم که در کنار قرآن است، باید افضل بر دیگران باشد. پیغمبری که اهل بیت را کنار قرآن قرار داده است، چون «کِتَابَ اللَّهِ» افضل است. اهل بیت هم باید افضل باشند.
7- اهل بیت اعلم هستند
دوم اینکه؛ معلوم می‌شود علمشان هم از همه بیش‌تر است، اعلم هستند. بخاطر این که همه‌ی علوم در قرآن هست. قرآن خود می‌گوید: «لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‌‌ کِتابٍ مُبینٍ»(انعام/59) ریشه‌ی همه‌ی علوم که مورد نیاز و مورد ارشاد پیغمبران و امت است در قرآن هست. اگر اهل بیت آن علوم را نداشته باشند، از هم جدا می‌شوند، چون این جا می‌گوید: «لَنْ یَفْتَرِقَا» یعنی هرگز جدا نمی‌شوند. اگر در قرآن علمی باشد که اهل بیت آن را بلد نباشند، پس معلوم می‌شود که این جا این دو از هم جدا می‌شوند درحالی که پیغمبر فرمود: «لَنْ یَفْتَرِقَا» پس از این جا پیداست اعلم هستند.
8- اهل بیت معصومند
سوم اینکه؛ معصوم هستند، چون در باره‌ی قرآن داریم «لا یَأْتیهِ الْباطِلُ»(فصلت/42) قرآن یک حرف باطل و یک معنای انحرافی ندارد «وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً»(کهف/1) تحریف و بطلان در قرآن راه ندارد. چون قرآن کتاب کامل و معصومی است و محفوظ است. خدا می‌گوید: من قرآن را فرستادم «وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»(حجر/9) قرآن را حفظ می‌کنیم. چون در قرآن باطلی نیست و تحت حفاظت خداست. اهل بیت هم که در کنارش هستند، همین طور هستند. چون اگر قرآن باطل نباشد و اهل بیت باطل باشند، از هم جدا می‌شوند. اگر قرآن از هر خطا معصوم باشد و اهل بیت نقطه ضعف داشته باشند، این‌ها از هم جدا می‌شوند. به دلیل «لَنْ یَفْتَرِقَا» که می‌گوید: هیچ گاه از هم جدا نمی‌شوند. یکی به تنهایی گمراهی است چون فرمود: اگر هر دو را داشتید، گمراه نمی‌شوید. یعنی هر یک به تنهایی گمراهی است، باید هر دو باشد. هیچ مسلمانی حاضر نمی‌شود به جای «کِتَابَ اللَّهِ» کتا ب دیگری را قبول کند. پس هیچ مسلمانی نباید حاضر باشد به جای اهل بیت، رهبر دیگری را قبول کند. یک مسلمان حاضر هست که به او بگوییم به جای قرآن کتاب دیگری را قبول کنید؟ همین طور که هیچ مسلمانی حاضرنمی شود به جای «کِتَابَ اللَّهِ» یک کتاب دیگر قبول کند. هیچ مسلمانی هم نباید حاضر شود به جای اهل بیت کس دیگری رهبر شود. از همه گذشته، ما چند امام داریم که این‌ها رهبر فکری فقه‌های مسلمانان هستند. خط اهل بیت به چند دلیل بهتراست:
9- دلایل برتری خط اهل بیت (ع)
– اهل بیت 1400 صد سال قبل از بقیه متولد شدند. یعنی زمانی اهل بیت بودند که خبری از مادران ما هم نبود. صد سال سابقه‌ی اهل بیت بیش‌تر است. این یک «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»(واقعه/11-10).
– همه‌ی اهل بیت «قُتِلُوا فی‌‌ سَبیلِ اللَّهِ»(آل عمران/169) علی بن ابیطالب، فاطمه‌ی زهرا، امام حسن و امام حسین، همه‌ی اهل بیت شهید شدند و در وصیت نامه‌ی حضرت امام هست که ما مفتخریم که امامان ما همه درمبارزه با طاغوت شهید شدند یا در زندان یا با سم، یا با شمشیر و کسی دیگر رهبری ندارد که با سیلی هم مضروب شده باشد «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ»(نساء/95) آن کس که مجاهد و در راه خداست، آن کسی که «قُتِلُوا فی‌‌ سَبیلِ اللَّهِ» کسی که «أُوذُوا فی‌‌ سَبیلی‌‌»(آل عمران/195) کسی که اذیت شد و در راه خدا شهید شد و در راه خدا جهاد کرد.
– سابقه شهادت؛ قرآن در باره‌ی اهل بیت می‌گوید «وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»(احزاب/33) این‌ها مورد لطف خاص خدا هستند. معصوم هستند و درباره‌ی کس دیگر، عصمت، سابقه، شهادت بیان نشده است. به همین دلیل امام در وصیت نامه‌اش می‌گوید: ما مفتخریم که در راه هدف علی بن ابیطالب هستیم. ما مفتخریم که صحیفه‌ی سجادیه داریم. ما مفتخریم نهج البلاغه داریم.
چطور ما می‌گوییم ما مفتخریم رهبر ما، رهبری واقعی است. یعنی ابر قدرت‌ها او را انتخاب نکرده‌اند. خودمان گفتیم «الله اکبر» خودمان گفتیم «خمینی رهبر». خودمان تا آخر دوستش داشتیم. همین طور که ما به چنین رهبری افتخارمی کنیم، رهبر ما در وصیت نامه‌اش می‌گوید: ما مفتخریم که رهبران ما اهل بیت هستند که سابقه‌ی آن‌ها 1400 صد سال ازهمه بیش‌تر است
حالا من سطر اول وصیت نامه را بخوانم؛ من با کمال جد و عجز، از ملت‌های مسلمان می‌خواهم که از ائمه‌ی اطهار، فرهنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و نظامی درس بگیرند. از این بزرگ راهنمایان عالم بشریت، به طور شایسته و به جان و دل و جان فشانی و نثار عزیزان پیروی کنند. یعنی ما واقعاً اهل بیت را بشناسیم. ما چقدر اهل بیت را می‌شناسیم؟ الآن جوانان ما را در یک سالن جمع کنند و بگویند هرکس چند دقیقه در باره‌ی امام جواد صحبت کند که امام جواد که بود؟ در باره‌ی امام هادی، اصلاً بپرسید امام هادی که بود؟ ما نسبت به اهل بیت و تاریخشان آشنا نیستیم و‌ای کاش مساجد ما در این تابستان این کار را می‌کردند.
خدا رحمت کند شهید باهنر را، می‌گفت: تابستان، تعلیم تعطیل می‌شود، تربیت که تعطیل نمی‌شود. و‌ای کاش در مساجد ما رقابتی به وجود بیاید. جلساتی در مساجد باشد. ‌ای کاش برنامه‌ی متحدی بین ارشاد و صدا و سیما و سازمان تبلیغات وجود داشت و در مساجد برنامه‌ای بود که بین مساجد محله‌ها رقابتی بوجود بیاورند و‌ای کاش پول‌هایی که صرف تزئینات می‌شود، صرف افکار شود. حضرت امام در نامه‌ای که در یکی از این بولتن‌ها فرموده بود: مصلی تهران را ساده بسازید که وقتی مردم وارد مصلی می‌شوند، یاد مسجد زمان پیغمبر بیفتند. مسجد زیبا ساختن مهم نیست. هرچه مسجد زیبا باشد اما روح نداشته باشد، فایده ندارد و تابستان وقت خوبی است برای این که بچه‌های ما با این علوم آشنا شوند. خوب، در هر مسجد یک دوره سیره‌ی اهل بیت باشد. این وصیت امام است و من با کمال جد و عجز می‌خواهم که با ائمه‌ی اطهار، فرهنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی ایشان آشنا شوید. امام این را از ماخواسته است. هیئت‌ها، روحانیون، مساجد در تابستان ایجاد رقابتی کنند. جوانان هر مسجدی جمع شوند و با یک پذیرایی و یک برنامه‌ی شیرین بیش از 40 دقیقه هم طول نکشد، 20 دقیقه تعلیم قرآن و 20 دقیقه‌ی بعد درباره اینکه امام صادق که بود؟ الحمد لله کتاب‌هایی هم در این زمینه هست. طوری باشد که ما به این وصیت امام عمل کنیم. تابستان وقت این کاراست.
10- قرآن در میان مسلمانان
در این جا پیغمبر در وصیتش فرموده است «لَنْ یَفْتَرِقَا» از هم جدا نمی‌شوند. حالا ببینید قرآن میان ما گونه است:
1- یک عده که نمی‌توانند بخوانند.
2 – عده‌ای می‌خوانند، معنایش را نمی‌دانند.
3 – می‌خوانند و کج می‌فهمند. همین حجاز، آل سعود، این وهابی‌های بدبخت و به قول حضرت امام، ملحد، اصلا ًقرآن را نمی‌فهمند. مثلاً وقتی می‌گوید: توحید، معنای توحید را نمی‌دانند. خیال می‌کنند اگر من قبر پیغمبر را ببوسم مشرک هستم. می‌گوییم: چرا؟ می‌گویند: خاک و سنگ است. خوب، من آن‌ها را که نمی‌بوسم. وقتی ضریح روی قبر امام است، مردم آن را می‌بوسند. پس خاک و سنگ و آهن را نمی‌بوسیم. به عشق امام و امام را هم به عشق خدا می‌بوسیم. پس هر جا گنبد است، معنایش این نیست که شرک است، معنایش این است که یک مرد توحید آن جا خوابیده است و نمی‌فهمند. یک عده نمی‌توانند بخوانند، یک عده نمی‌فهمند. یک عده کج می‌فهمند. یک عده عمل نمی‌کنند. قرآن را از اهل بیت و مفسر واقعی‌اش جدا کردند.
کسی داشت تفسیر می‌گفت. امام صادق فرمود: چه می‌کنی؟ گفت: دارم تفسیر می‌گویم. فرمود: والله قسم یک حرف از قرآن را بلد نیستی. اسمت مفسر است، اما والله قسم یک کلمه از قرآن را نمی‌فهمی. مگر فهمیدن قرآن آسان است. در تاریخ شنیده‌اید در جنگ صفین قرآن را سر نیزه‌ها کردند، زمان امام چهارم یکی از خلفای بنی امیه قرآن را باز کرد، تا باز کرد سطر اول آمد که ما به حساب ظالمین می‌رسیم، گفت: با من است. من به حساب تو می‌رسم. قرآن را گذاشت به ارتشش گفت: تیرباران کنید.
سرنوشت قرآن بین ما چیست؟ استخاره می‌کنیم، می‌گوییم: «بک یا الله» بالای سر مسافر می‌گیریم. درکیف عروس می‌گذاریم. «و ان یکاد» را روی شاخ گاو می‌نویسیم، شیرش زیاد شود. چهارقل می‌خوانیم که ماشینمان چپ نشود. اصلاً استفاده‌هایی که ما از قرآن می‌کنیم، همه در وصیت نامه‌ی امام آمده است که قرآن را سر قبر خواندند. قرآن برای زنده هاست، ما بالای سر مرده‌ها می‌خوانیم و گاهی هم تحت عنوان هنر معماری چنان روی کاشی کاری‌ها می‌نویسیم که هیچ کس نمی‌تواند یک مترش را بخواند. می‌گوییم خط کوفی و میخی و. . . است. بالاخره هر خطی هست، خط قرآنی نیست. قرآن در میان ما واقعاً مظلوم است. اهل بیت هم همین طورهستند. این مقدار که ایران سرافراز است، به خاطر وجود رهبر کبیر انقلاب است و امام تربیت شده‌ی میدان قرآن و اهل بیت است. یعنی یکی از شاگردان قرآن و اهل بیت امام بود و ما همین مقدار که به امام توجه کردیم، توانستیم با ابرقدرت‌ها درافتیم. حالا اگر به خود قرآن توجه کنیم و به اهل بیت معصومین، چه قدرتی پیدا می‌کنیم؟ ایران سرفراز شد به خاطر این که سراغ یکی از تربیت شدگان قرآن و اهل بیت آمد. حالا اگر سراغ خود اهل بیت و قرآن برویم، سر از کجا در می‌آوریم؟ و اما قرآن را از صحنه خارج کردند.
الآن در دبیرستان و در دانشگاه‌های ما قرآن چقدر است؟ هنوز هم اگر کسی بگوید: قرآن را بیاورید داخل دانشگاه می‌گویند: نه آقا، خیال می‌کنیم هر علمی باید بیاید، خدا می‌داند رشته‌هایی را در دانشگاه تحصیل می‌کنند که من هر چه فکر می‌کنم این رشته کدام درد را دوا می‌کند، نمی‌فهمم. خیلی هم آدم بی خبری نیستم. رشته‌هایی فوق لیسانس و لیسانس می‌دهند که نمی‌دانم چه مشکلی از مملکت را قرار است این رشته‌ها حل کند. کجای مملکت ما درگیر این رشته است. همین طور چیزی را یاد گرفتیم و آوردیم درست مثل میوه‌ای که آدم از یک درخت بچیند و با نخ قرقره به یک درخت دیگر ببندد. اصلاً نمی‌فهمیم که این رشته واقعاً نیاز است یا نه. شما فکر می‌کنید این مسئولینی که در مملکت لیسانس و دکتری دارند، چند درصدشان به آن رشته‌ای که وارد هستند الآن مشغولند؟ مثلاً مهندس ساختمان و برق است، چند درصد نیاز ما با این رشته‌ها تطبیق می‌کند؟ چند درصد آن‌ها که تخصص دارند در رشته‌ی تخصصی خود به کار گرفته شده‌اند؟ چند درصد دانشجو از روی نیاز مملکت کنکور می‌دهد؟ می‌گوید: ما دیپلم گرفتیم و می‌خواهیم کنکور بدهیم. جغرافی، حالا هر رشته‌ای که قبول خواهد شد، می‌زند. از لحاف دوزی تا الهیات تا فیزیک. اصلاً نمی‌داند می‌خواهد چه کند؟ فقط می‌خواهد به نحوی وارد دانشگاه شود. این کار شد؟ اصلاً نمی‌دانیم چه مشکلی داریم؟ و نه می‌دانیم مملکت چه مشکلی دارد و نه می‌دانیم چه می‌خواهد و نه می‌دانیم خدا به ما چه ذوقی داده است؟ همین طور که ما فقط می‌خواهیم برویم دانشگاه و آن وقت فارغ التحصیل هم این طور است. یک میلیون دیپلمه‌ی فلج، قرآن باز می‌کند نمی‌تواند بخواند. نهج البلاغه هم همین طور. معارفش ضعیف و علوم تخصصی او هم ضعیف است. این طور نیست که روی تخصص موفق شوند. بسیاری از این‌ها که موفق می‌شوند، تصادفاً موفق می‌شوند. البته عده‌ای هم خیلی زحمت می‌کشند.
باید طوری باشد که حساب کنیم الآن گره‌ی مملکت ما کجاست؟
1 – چه رشته‌ای گره را بازمی کند؟
2 – چه کسی ذوق این کار را دارد؟
11- دین واقعی همان سیاست است
سراغ قرآن بیاییم. گفتند: دین از سیاست جداست. این یعنی آیات قرآن حذف شود. چون بسیاری از آیات قرآن، آیات سیاسی است. وقتی می‌گویند دین از سیاست جداست، یعنی دین بی خاصیت است. یعنی شما اصلاً امام خمینی را از سیاست جدا کنید. امام یک پیش نماز معمولی می‌شود، از پیش نماز معمولی کسی نمی‌ترسد. علت این که امام خمینی می‌فرماید: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، چون دین و سیاست را با هم بلد است و دین همان سیاست است و سیاست همان دین است. نماز جماعت ما که امر دینی است، سیاسی هم هست. نماز جمعه سیاسی هم هست و اجمالاً امام خمینی بود که حج را حج واقعی کرد.
12- امام حج را حج کرد
دو سه روز پیش عکسی برای من آوردند. ان شاءالله اگر یادم باشد هفته‌ی دیگر در تلویزیون نشان می‌دهم. خانمی است که چهار بچه‌اش در جبهه شهید شده‌اند، شوهرش هم شهید شده است وخودش هم رفت مکه و شهید شد. آن وقت حرم، حرم است، اما حرم امن است برای آمریکایی‌ها. امام حج را حج کرد. مهم نیست ما برویم دور سنگ‌های مکه بگردیم یا نه. مهم این است که اگر از ابراهیم بپرسند، ملت ایران طرفدار خط تو هستند یا دیگران؟ ابراهیم بت‌ها را شکست و ایران هم طاغوت را شکست. آیا ما با ابراهیم پیوند روحی داریم یا آل سعود؟ ما ابراهیمی هستیم. بگذار آن‌ها دور سنگ هایش بگردند، ما چه مکه برویم و نرویم ابراهیمی هستیم و آن‌ها دور کعبه می‌گردند و مولود کعبه را کنار گذاشتند.
مگر علی بن ابیطالب درکعبه متولد نشد؟ حضرت علی به گفته‌ی شیعه و سنی درکعبه متولد شد. این‌ها علی را کنار گذاشته‌اند و دورگهواره‌اش می‌چرخند. بچرخید تا خسته شوید. دور گهواره‌ای که بچه در آن نیست بچرخید تا خسته شوید.
چند جمله از امام بگویم. «جنگ ما جنگ عقیده است، جغرافیا و مرز نمی‌شناسد» دیروز یک مهمان داشتیم. ازهندوستان آمده بود. می‌گفت: چهل تراکتور گرفتند و از 400 کیلومتر راه آمدند خانه‌ی فرهنگ در دهلی عزاداری کنند. خیلی مهم است. چهارصد کیلومتر راه مردم با تراکتور بیایند. من زمانی در تلویزیون گفتم 9 میلیون نفر در تشییع جنازه بودند، یکی از دوستانمان از یزد تلفن زد و گفت: آقای قرائتی چرا می‌گویی 9 میلیون. گفتم: آخر 9 میلیون بودند. گفت: نه! پنجاه میلیون بودند ولی بقیه نتوانستند و ماشین نداشتند تا بیایند. اگر وسیله بود و نمی‌آمدند، آن وقت می‌گفتی 9 میلیون درست بود. اما حالا 9میلیون توانستند خود را به تشییع جنازه برسانند و اگر می‌شد پنجاه میلیون بودند.
خدایا! به تمام خانواده‌های شهدا، خصوصاً شهدای هفتاد و دو تن و حدود سیصد شهید که در سالگردشان هستیم، ازمسافرین ایرباس که سال پیش شهید شدند، به همه‌ی خانواده هایشان صبر و اجر کامل عطا بفرما.
خدایا! به ما توفیق بده کلمه به کلمه وصیت‌های حضرت امام و خواسته‌های او را لباس عمل بپوشانیم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment