موضوع بحث: امام خمینی(ره)، وصیت نامه
تاریخ پخش: 10/3/69
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در اولین سالگرد رحلت امام(ره) هستیم. بحث وصیت امام را مى گوییم.
باید روى این وصیت نامه بحث هاى حدیثى، تحلیلى، قرآنى بشود.
در مورد وصیت حضرت امام چند تا نکته است که آنها را مى گویم.
1- سیمایی از وصیت نامه امام
وصیت نشان دهنده تفکر انسان است. اگر خواستید ببینید چقدر رشد کردهاید، ببینید در وصیت نامه چه چیزى نوشته مى شود. در جلد کتابى که به عنوان سفیران نور که بنیاد شهید چاپکرده آدم مى فهمد که شهیدها چه بینشى داشتهاند. وصیت نامه نشاندهنده دیدگاهها و هدفها است.
امیرالمؤمنین که وقت ضربت خوردن مى فرماید: «فزت» یعنى اینکه توجه توجه، کل عمرم در فکر فوز بودهام. چون کلمات آخر خلاصه عمرانسان است. و این وصیت نامه حضرت امام خلاصه هشتاد سال عشق، عرفان، فقه، فلسفه، تحقیق، اخلاق، اخلاص، اشک، نماز شب انقلاب، سوز، حماسه، محبت. هشتاد سال تمام کمالات در وجود ایشان جوش خورده و این وصیت نامه کل آن است.
شروع وصیت نامه از ثقلین است پایان وصیت نامه من با قلبى مطمئن و دلى آرام.
از کتاب الله و عترتى شروع مى شود و با قلبى آرام ختم مى شود، کسى اگر وصیت کرد مثل وقف مى ماند. مثلاً کسى گفت: این مبلغ را خرج روضه خوانى شب جمعه بکنید، اگر صبح جمعه بکنید به این وقف عمل نکردهاید.
شیرینى این وصیت نامه این است که حضرت امام یک قلم خوردگى در وصیت نامهاش نیست. شما از ادبا بپرسید خیلى کتاب نوشته قوى است. متخصص است ایشان مى گفت من براى نوشتن کتابم گاهى 14 مرتبه ورقهام را پاره مى کردم یعنى خود نویسنده مى گوید.
آخر یک آدم 88 ساله، 38صفحه وصیت نامه آن هم سطرهای ریز، بنویسد و یک کلمه قلم خوردگى نداشته باشد نه فقط در نوشتن بلکه امام در گفتن هم همینطور بود.
مسؤولین پخش صدا و سیما گفتند تنها کسى که حرف مى زد ما مجبور نبودیم که پاک کنیم و یک سرى حرفها را سانسور کنیم خود امام بود. سن از همه بیشتر، بیشترین غصه را براى اسلام مى خورد. با بیشترین اطلاعات و با تمیز ترین قلم و تمیز ترین بیان.
در اول وصیت نامه اول شهادتین واقرار به امامت و اهل بیت و ثقلین و افتخار کردن به اینکه مصحف فاطمه از ماست باقر العلوم از ماست افتخارات و عقاید را مى گوید و مى گوید این وصیت نامه براى ایران نیست براى همه عصرها است.
2- جامعیت وصیت نامه و گستره نگاه امام
آنچه لازم است تذکر داد وصیت سیاسى و الهى اینجانب اختصاص به ملت ایران ندارد بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و از هر مذهب.
دید اینگونه است. روحبزرگ است. بعضیها تنگ نظر هستند مى گویند خدایا بچهام خوب شود اما امام که دعا مى کند در یکى از مناجاتها داریم من بدو آدم الى خاتم. از آدم تا خاتم. روح که بزرگ است دعا هم کامپیوترى مىشود امام هم دعامى کند مى گوید «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ، اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِع» حضرت ابراهیم وقتى کعبه را ساخت گفت خدایا «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ« (بقره/126) هرکس مومن است از میوه هاى مکه به او بده. خدا فرمود: اینگونه دعا نکن مکه را ساختى و دستت درد نکند اما من مومنین غذا بدهم یعنى به کافران هیچ چیز ندهم؟
«تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّهِ» (بحارالأنوار/ ج58/ ص 129) مىگوید آقا ما که بچه مدرسه اى نداریم لازم نیست کمک کنیم.
تو بچه مدرسه اى ندارى اما بچه هاى مردم که مدرسه مى روند.
از یک ماجرایى خوشم آمد، کسى مدیر مدرسه اى را دعوت کرد و مبلغى در اختیارش گذاشت براى مسائل آموزش و پرورش مسوول مدرسه گفت: پسر شما که در مدرسه ما نیست، گفت نباشد اما تربیت شدگان مدرسه شما همسایه ما هستند و من بچه هاى مؤدب مدرسه را دیدم واز بس از ادب این بچهها خوشم آمد، گفتم به مربیان و مسؤولان مدرسه کمک بکنم. این هم یک نکته اى است که امام در صفحه 6 مى فرماید که وصیت نامه من مربوط به ایرانیان نیست مربوط به همه مظلومان جهان از هر مذهب و ملت.
3- نکات مهم وصیت نامه امام
مسأله دیگر، در این وصیت نامه پیشگویى کرده مثلاً در سال 61 که این وصیت نامه نوشته شده امام فرموده مارکسیست در دنیا شکست خورده و مى خورد و شکست خوردن مارکیست را ما در سال 68 دیدیم که در رومانى چه شد و آلمانى شرقى و غربى.
و بعد در صفحه 31هم فرمود: من بگویم که مستضعفان و محرومان در آینده قیام خواهند کرد وابر قدرتها را از پا در خواهند آورد.
به هر حال این وصیت نامه از این جهات حائز اهمیت است.
مسأله دیگر مى فرماید: مردم ایران از مردم حجاز در زمان رسول الله و از مردم عراق در زمان على ابن ابى طالب بهتر هستند. این هم تجلیل از مردم.
بیشترین توجه امام در این وصیت نامه به عزت مسلمین و نسل نو و طلبه و دانشجو است.
سه مرتبه هم در این وصیت نامه به مخالفین فرمود: که این وصیت نامه را بعد از مرگ من مى خوانید که دیگر کسى نگوید که این فریادها و ناله هایى که مى زند براى قدرت طلبى و. . . است چون وصیت هم کرده بودند که تا من زندهام این وصیت نامه باز نشود و سه مرتبه هم گفته که وقتى این وصیت را مى خوانید که من در میان شما نیستم یعنى من نیستم حق در میان است در مسأله دیگر عذر خواهى که امام از خدا و از مردم مى کند.
واز خداى رحمان و رحیم مى خواهیم که عذرم را در کوتاهى خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد و از ملت امیدوارم که عذرم را در کوتاهىها و قصور و تقصیرها بپذیرد.
ببینید چقدر تواضع چه تقصیرى چه قصورى؟ این تواضع است.
حالا این یک مقدمه و برویم سر اصل مطلب مسائل داخل وصیت نامه.
یک سرى هشدارها و سفارشات از این وصیت نامه.
4- هشدارهای امام
درباره هشدارها 1- هشدار درباره تبلیغات مسموم.
از توطئه هاى مهمى که در قرن اخیر خصوصاً دهه معاصر و به ویژه پس از پیروزى انقلاب آشکار به چشم مى خورد. تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف براى مأیوس نمودن ملتها و به خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است.
اگر ثابت بشود که اسلام مى تواند به عنوان یک طرح جماهیر اسلامى به وجود بیاید که در مقابل شرق و غرب یک ابر قدرت اسلامى بشود. اگر اسلام موفق شود همه «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً« (نصر/2) و لذا تمام هم و غم دشمن این است و یکى از تحلیلهاى دشمن بود که ما نمى خواهیم فقط صدام پیروز بشود. فقط مى خواهیم که ایران پیروز نشود تا بگویند که کارى از اسلام بر نمىآید در چند سال پیش در حجاز بودیم از یک صحنه اى خواستیم فیلمبردارى کنیم. در آنجا باید اوقاف اجازه بدهد در آن زمان اجازه گرفتیم و با یکى از مسؤولین رفتیم براى فیلمبردارى. در ماشین صحبت که شد (به حساب این آقا یک مهره درشتى هم بود به عنوان یک مدیر کل) ایشان میگفت مسلمان قدرت فهم ندارد. اینکه امام فرمود: اسلام آمریکایی یعنى این، یعنى به قدرى تبلیغ کرده که بگویند مسلمان نمى فهمد.
چقدر باید روى ما کار بشد تا به جنس ایرانى اعتقاد پیدا نکنیم. چقدر باید روى مغز آنها کار بشود تا به مغز ایرانى اعتقاد پیدا نکنند.
– درباره آزادى در فحشاء:
اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معناست که بعضى روشنفکران حرفه اى مى گویند که آزادى در تمام منکرات و فحشاء حتى همجنس بازى واز این قبیل تمام ادیان آسمانى و دانشمندان و عقلا با آن مخالف هستند. گرچه غرب و شرق زدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج مى کنند.
امام هشدار مى دهد که آزادى معنا دارد. بنده خدا رفت پشت بام همسایهاش به او گفت مى روى پشت بام. سراغ کبوترها زن و بچه من سر برهنه هستند. گفت آقا پشت بام خانه خودم است آزادى است. آن هم یک سطل برداشت تا کبوترها روى بام خانهاش مى نشستند با سطل مى زد و کبوترها را فرارى مىداد، بعد مى گفت آزادى! آخر آزادى معنا دارد، در و دروازه دارد.
– انزواى روحانیون، هشدار دیگرى که حضرت امام داده این است.
از نقشه هاى شیطانى قدرتهاى بزرگ استعمار و استعمارگر که سالهاى طولانى در دست اجراست. و در کشور ایران از زمان رضا خان اوج گرفت و در زمان محمدرضا با روشهاى مختلف پیگیرى شده، به انزوا کشیدن روحانیت است.
اینها یک هشدار است دیدید که طلبه و استاد دانشگاه علما و دانشجو دارند کنار مى روند پایشان را کنار مى شکند این از نقشه هاى دین از سیاست جداست. اصلاً اگر دین از سیاست جدا بود در اسلام اصلاً هیچ جنگى نمى شد. براى نماز خواندن که دعوا نمى شود آنقدر نماز بخوان تا خسته شوی «وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» است «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ«(بقره/256) است.
فرق اسلام آمریکایى و اسلام ناب محمدى چیست؟ در اسلام آمریکاى «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» نیست یعنى اسلام آمریکایى هواپیماى یک موتوره است اسلام ناب این است «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ یؤمن بالله»(بقره/256) مرگ برشاه، درود بر امام. آنها مى گویند نه مرگ بر آمریکا نگو، با طاغوت باشیم آنقدر نماز بخوانیم تا خسته شویم.
ما هم مفتخریم که در چنین عصرى و در پیشگاه چنین ملتى هستیم. امام مى فرماید: افتخار مى کنیم که همچنین ملتى دارم.
یک وقت از شهید رجایى نقل شد که رجایى به امام عرض کرد که اى امام در تاریخ مثل تو نبوده است. امام فرمود: این چنین نگو بگو در تاریخ مثل این مردم نبوده است. امام حسن مجتبى کوچک بود روى دوش رسول اکرم، یک کسى رسید به امام حسن گفت: حسن جان چه مرکب خوبى دارى. رسول الله مرکب تو است. پیغمبر فرمود: اینطور نگو به من بگو چه راکب خوبى دارم در عظمت امام حسن.
5- هشدار درباره خودباختگی و تجملگرایی
– مسأله دیگر درباره خودباختگى.
از نقشه هایى که مع الاسف تأثیر بزرگى در کشورها و کشور بزرگ ما گذاشت و آثار آن تا حد زیادى به جا مانده بیگانه نمودن کشورهاى استعمار زده از خویش و غرب زده و شرق زده است.
اما استفاده از شرق و غرب غیر از شرق زده و غرب زده است آن که در اسلام و در شعارها هست که مى گوییم نه شرقى، نه غربى، یعنى نه شرق زده نه غرب زده. اما استفاده از شرق و غرب عیب نیست مثلاً اگر از شرق یک مهندسى بیاید از ابتکارشان استفاده مى کنیم مثلاً الان هوا گرم مى شود از یخ استفاده مى کنیم اما یخ زده نیستیم. در زمستان از حرارت استفاده مى کنیم گرمازده نیستیم.
در استفاده علمى هم از شرق استفاده مى کنیم و هم از غرب چون پیغمبرفرمود: برو چین تا چیزى یاد بگیر. برو در کهکشانها با سواد بشو.
مگر نه این است که در جنگ اسیرهاى کافر را گرفتیم و حضرت فرمود هر کافرى ده تا مسلمان را با سواد کند من او را آزاد مى کنم.
شرق زده و غرب زده غیر از مسافرت است. مسلمانهاى ما هجرت کردند به حبشه و پادشاه حبشه مسیحى بود. رفتن پیش مسیحى اشکال ندارد، تأثیر گرفتن از مسیحى اشکال دارد.
– تجمل گرایى
وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم کردن بانوان و مردان.
رحمت خدا بر مدرس که گفت من باید لباسم ایرانى باشد و براى خودکفایى چیزى را هم از گاندى نقل مى کند که مى گوید من پارچه غیر هندى مصرف نمى کنم.
بعد مى فرماید خصوصاً طبقه جوان به اجناس و اقلام وارداتى از قبیل لوازم آرایش و تزئینات و تجملات و بازیهاى کودکانه و به مسابقه کشاندن خانوادهها و مصرفى بار آمدن هرچه بیشتر.
براى مصرفى بار آوردن مردم خیلى کارهای زیادی کردند. بد نیست این قصه را بگویم. در زمان شاه وقتى مى خواستند الفبا درس بدهند مى گفتند دو تا لام داریم ل کوچک ل بزرگ بعد مى نوشتند مادر به بازار رفت. و با پول لباس خرید. و یا یک لامپ بزرگ خرید. و عکسى که در کتاب بود یک خانم بى حجاب بود، الف و یک بچه را گرفته و مى رفتند بازار لام را درس مى داد اما در یک لام درس دادن صد رقم پدر سوختگى مى کرد.
تجمل و مصرف و بى حجابى همه را در حرف لام جاسازى مىکردند.
مسأله دیگر بى بندو بارى است.
جوانان: از دختران و پسران مى خواهم که استقلال و آزادى و ارزشهاى اسلامى را و لو با تحمل زحمت و رنج فداى تجملات و بى بند و باریها و حضور در مراکز فحشاء که از طریق غرب به شما عرضه مى شود، نکنند.
به خصوص تابستان که مى شود بى بندوبارى زیاد مى شود. مدارس دارد تعطیل مى شود، آموزش و پرورش که بار را زمین مى گذارد مردم باید بار را بر دارند.
بچهها را رها نکنید با بچه هایتان گردش بروید با بچه هایتان استخر بروید بچه ها را اشباع کنید
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»