امام خمینی (ره)، فرمان هشت ماده ای – 2

موضوع: امام خمینی(ره)، فرمان هشت ماده ای – 2
تاریخ پخش: 9/11/61

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمد للّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و علی اهل بیته. الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.

به مناسبت اعلامیه و فرمان امام که برای ایجاد امنیت عرضی و آبرویی، ایجاد جو مسالمت، خوش بینی و مسئله عفو ازگذشته‌ها و مسئله‌ی تألیف قلوب و مسئله‌ی قبول عذر است.
اگر پیام امام را باز کنیم: 1 – عفو 2 – دلگرم کردن 3- حفظ آبرو 4 – جلوگیری از تندروی‌ها 5 – عفو و قبول عذر 6 -جلوگیری از تضییع حقوق مردم برقراری امنیت و حفظ آبرو 8 – عدالت
1- بدترین مردم کسی است که عذر را قبول نکند
یکی از مسائلی که در زندگی ما وجود دارد و همه باید به آن توجه داشته باشیم عفو است و قبول عذر است ازکسی که واقعاً پشیمان می‌باشد. امیرالمؤمنین فرمودند: «شر الناس من لا یقبل العذر و لا یقیل الذنب»(غررالحکم، ص‏447) بدترین مردم کسی است که عذر راقبول نکند. اگر شاگردی به معلمش، دختر و پسری به پدر و مادرشان و دو شریک و همسری به همسرش بگویدببخشید و طرف مقابل نبخشد، آدم پستی می‌باشد(ولی خلاف کارها توجه نکنند، چون یک و دو بار تصادفی است ولی همیشه نه) »و لا یقیل الذنب«
زمان‌های قدیم رئیس فرهنگ یک شهری(کاشان) برای بازدید یکی از دهات کاشان می‌رود. از آن جا هم سوار اسب شده می‌رود برای بازدید یک مدرسه. به رئیس مدرسه می‌گویند که این رئیس آمد و چون زمان طاغوت مردم از این رئیس‌ها وحشت داشتند می‌پرسند رئیس کجا می‌آید و برای چی و. . . که رئیس فرهنگ می‌رسد، گویا مدیر مدرسه وحشت می‌کند و با تعجب می‌دود سر کلاس که آن جا معلمی نداشتند یک مشت عباس خادمی بچه‌ها را آرام می‌کرد وچپق می‌کشید. می‌گوید رفتم سر کلاس و گفتیم بچه‌ها ساکت، مشت عباس بیرون چیق را خاموش کن! همه‌ی این کارها انجام شد و مدیر گیج شده بود. رئیس فرهنگ هم اسب را بست و صاف سر کلاس آمد، گفت: اتاق چقدر دوداست. مدیر: آقا هر شب اتاق هوایش خوب بوده و دود نبوده امشب تصادف شده. رئیس قبول کرد و دستی کشید روی دفتر و خاکسترها ریخته بود، گفت: این‌ها چیه؟ مدیر گفت: هر شب رو میز خوب بوده امشب تصادف شده. یک باره دیدیم بوی کهنه‌ای می‌آید که آتش زده باشد. گفت: بو‌ی کهنه چیست؟ به خاطر این بوده که مشت عباس که چیق راخاموش کرده خوب خاموش نکرده و توی پالتوی کهنه‌اش گذاشته و دارد می‌سوزد و او متوجه نیست.
گفت: آقای رئیس این جا هیچ شبی بوی کهنه نمی‌آمده امشب تصادف شده. می‌گفت: ما خیلی خیط شدیم، چون اتفاقاً خیلی بد آمده بود و خجالت می‌کشید. رئیس به یک بچه گفت: بلند شو و آن بچه در کلاس از همه تنبل‌تر بود ووقتی رئیس پشتش را کرد بچه زرنگ تره را بلند کرد. رئیس آمد بپرسد که به بچه‌ی زرنگ گفت: من به تو گفتم بلند نشو.
گفت: نه آقای مدیر گفت و رئیس فرهنگ به مدیر گفت: این هم تصادف شده است؟
هم باید عذر را قبول کرد و او هم باید که گناه را تکرار نکند. این بحث تصادف را در مورد خداشناسی هم مطرح می‌کنند ومی گویند در خلق تصادف شده ولی چطوری می‌دانستند که این مرد زن می‌خواهد و بالعکس و چگونه تصادف نر وماده و این نیاز را به وجود آورد. تصادفاً تشنگی و آب درست شد. تصادفاً شیر و مکیدن درست شد. ولی نمی‌توانیم بگوییم بچه تصادفاً باد کردن و فوت کردن را بلد نیست ولی مکیدن را بلد است.
«ما أقبح العقوبه مع الاعتذار»(غررالحکم، ص‏465) کسی که می‌گوید مرا ببخشید، چقدر زشت است او را نبخشیم.
2- عاقل‌ترین مردم زودتر به خلافش اعتراض می‌کند
«مَا أَذْنَبَ مَنِ اعْتَذَرَ»(غررالحکم، ص‏195) گناهی نیست برا یکسی که عذر خواهی می‌کند(اعتراف)
مثلاً در والیبال نمی‌تواند آبشار بزند و توپ بگیرد، به دیگری می‌گوید: تقصیر تو بود. ولی این جا باید اعتراف کند وبگوید که تقصیر من بود. اقرار به خلاف کردن بزرگ ترین نشانه‌ی مردانگی است. «شافع المجرم خضوعه بالمعذره»(غررالحکم، ص‏447) شفیع مجرمی که خضوع کرده، خضوعش(عذرخواهی)می باشد.
«أعقل الناس أعذرهم للناس»(غررالحکم، ص‏52) هر کس زودتر اعتراف به خلاف کاریش کرد معلوم می‌شود عقلش بیش‌تر است. زمینه‌ی دقت در این مسائل (اعلامیه‌ی هشت ماده‌ای امام) را منافقین به وجود آوردند. یعنی بعد از این که یک مسائل نفوذی مثل کشمیری‌ها یا کلاهی‌ها در نهادها و مراکز حزب الله کشف شد، این باعث سخت گیری شد. لذا ایشان(امام) به مسئولان و پسرانشان گفتند: این چنین نکنید ولی همیشه گناه از دیگران نیست.
وقتی یک نفر دو بار و سه بار در مسافرخانه‌های در راه غذا خورد و مسموم شد، این باعث عدم تکرار این قضیه خواهدشد. اگر اعلامیه دادند که غذای چلوکبابی‌های وسط راه را نخورید، چلوکبابی‌ها ناراحت نشوند، تقصیر چهار تاچلوکبابی خراب است. تحقیق‌ها و تفتیش‌ها و سخت گیری‌های نابجا به خاطر منافقین است و اگر سختگیری می‌کنندبه خاطر گران است. برای این است که صد در صد حزب اللهی شود و آدم‌های خوبی هستند ولی می‌گویند آدم مارگزیده از نخ سیاه و سفید می‌ترسد. ولی بعضی‌ها هم خشک مقدسی در می‌آورند به خواهر می‌گوید چرا نماز جمعه نیامدی؟ می‌گوید معذور بودم، می‌گوید: شما اگر معذورید باید نوشته‌ی پزشک بیاورید و این فرد با این کارش یک نفررا به جمهوری اسلامی بدبین می‌کند و این خلاف شرع است و اسلامی نیست و این حرف حقیقت دارد که گفتیم درنامه‌ای خوانده شده است.
3- سخت‌گیری‌های نامشروع
این سخت گیری غیر اسلامی است و خلاف شرع است ولی بعضی سخت گیری‌ها لازم است، به خاطر آن عوامل نفوذی و زمینه‌ای است که منافقین به وجود آوردند. ولی سخت گیری‌های دیگر به خاطرنداشتن اسلام درست و یا بدبین کردن مردم نسبت به اسلام است.
یکی از اصحاب پیامبر از سر خانه‌ی کسی بالا رفت و دید در خانه مردی نشسته و می‌خواهد شراب بخورد گفت: شراب می‌خوری؟ و مرد گفت: من یک گناه کردم و تو سه گناه از دیوار بالا آمدی، قرآن می‌گوید: «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» (بقره/189) از در بیایید داخل (و این معنای عمیق‌تری دارد و آن این است که کار را از راهش وارد شوید)
قرآن معنای ظاهری دارد و معنای باطنی، مثلاً می‌گوید: «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِهِ» (عبس/24) انسان باید به غذایش نگاه کند. یک نفرمی گوید نگاه کن چه ویتامینی دارد. یک نفر می‌گوید نگاه کن که ریگ نداشته باشد. یک نفر می‌گوید: ببین که حلال است یا حرام. امام می‌گوید: نگاه کنید به غذای علمی که از چه کسی علم می‌گیرد غذایی که وارد معده می‌شود چندساعتی است، ولی غذایی که وارد مغز می‌شود فکر شصت سال انسان را گاهی می‌سازد. پس یعنی نگاه کنید که چه مطالبی را از چه کسی می‌گیرید. قرآن هفتاد بطن دارد، هر آیه‌ای مطالب زیادی در باطن خود دارد. گناه چرا تجسس کردی؟ گاهی انسان می‌خواهد نهی از منکر کند ولی درست. یک وقت فردی با زباله‌های کنار خیابان روی دیوار نوشت نظافت را رعایت کنید! (بدتر خراب کرد)
افرادی که جاهلند و اطلاعات اسلامی آن‌ها ضعیف است وقتی می‌خواهند دین داری کنند بدتر خراب می‌کنند.
تو فرودگاه داشتم می‌رفتم امت حزب الله آمدند من را با سلام و صلوات به جایی بردند. پاشنه‌ی یک نفر را که به مکه می‌خواسته برود سوراخ کرده بودند و یک گرم تریاک در آن مخفی کرده بودند، می‌گفتند این حاجی بی دین است.
گفتم این حاجی دین دارد، ولی بی دینی او در این است که اول خودش را تریاکی کرده است ولی حالا که خود را اسیر وبدبخت کرده ولی شاید با خود فکر کرده است که اگر این یک ذره را با خود ببرد و مکه بخورد شاید بتواند اعمال حجش را انجام دهد و اگر نخورد آن جا وافور نیست، شاید از اعمال حجش باز بماند و احتمال این وجود دارد که بردن این تریاک برای ایشان واجب باشد. اما تو که کفش ایشان را سوراخ کردی قطعاً کار حرامی کردی. مثل این که تو خودت را پرت کرده‌ای و گناه کردی ولی ما باید تو را به بیمارستان برسانیم درست است که این در کارش خلاف کرده ولی حالاکه خود را پرت کرده و در حال خون ریزی مغزی است باید او را به بیمارستان رساند.
یک مسائلی هست که اگر رژیم سعودی بفهمد برای ایران و حاجی‌های ایران بد است و آن‌ها نیز باید در نظر گرفته شود. و این کارهایی که این‌ها می‌کنند تجسس‌های نابجا می‌باشد.
سؤال: اگر کسی به سوی اسلام نمی‌آید، احتمال این که دست ما باشد نمی‌دهید؟ چرا ولی این که هجده میلیون رأی خبرگان دادند و نماز جمعه‌های میلیونی دلیل این است که روز به روز اسلام ما خوب می‌شود. رئیس جمهور اول مایازده میلیون و رئیس جمهور محبوبمان سیزده میلیون و رئیس جمهور محبوب ترمان شانزده میلیون، معلوم می‌شودروز به روز جمهوری اسلامی جا باز می‌کند.
شما تشنه هستید و می‌خواهید آب بخورید که مگس در آن می‌بینید و آب را رها می‌کنی و گاهی آب می‌خواهی وکسی با هیکل و وضعی برایت می‌آورد که پشیمان می‌شوی. پس گاهی ما خودمان ناراضی درست می‌کنیم.
یکی از چیزهایی که باعث نماز نرفتن می‌شود، در اداره نماز است. به مرحوم رجایی گفتند: ناهار بخورید، ایشان گفتنداگر ناهار بخورم چون نماز اول وقتم می‌رود مجبورم فردا روزه بگیرم و لذا وقتی رئیس دولت شدند نماز اول وقت را دراداره‌ها بخش نامه کردند و این بسیار خوب است.
4- نماز جماعت باید سریع خوانده شود
1- نماز را طولش ندهید (در مسجد و اداره) که کاری است جزئی ولی در ذوق می‌زند. یک نفر در نماز جماعت به جای قل هو الله سوره بقره خواند و یک نفر نیز فرادی کرد وپیش نماز بعد از نماز او را توبیخ کرد که چرا وسط نماز قصد فرادی کردی؟ پس تو منافقی در نماز خواند و لذا مسئله راپیش پیغمبر بردند و امام فرمودند برای چه در نماز جماعت سوره‌ی بقره خواندی؟ کوچک بخوان، می‌شود هرسوره‌ای غیر از سجده دار خواند ولی حدیث داریم که نماز جماعت را سریع بخوانید. درست است که مردم مکتبی هستند ولی خسته می‌شوند. نماز فرادی یتان را طولانی بخوانید نه جماعت.
خطبه‌های نماز جمعه زمان پیغمبر بسیار ساده بودند. خطبه‌های نماز جماعت ما سه چهار ساعت است و این نشان دهنده‌ی بهتر بودن مردم زمان ماست. در نماز جمعه مردم آماده‌اند، ولی در اداره همه این گونه آماده نیستند. بعضی روحیه‌ها تشنه‌اند و تا حدیث گفتی او می‌نویسد و روحیه‌ای که سیر است نمی‌نویسد. بعضی افراد فراریند، بعضی عاشقند، و بعضی تشنه‌اند. بعضی طاغوتیند. پس باید در اداره‌ها نماز را فوری خواند و اطلاعات غیر لازم نباید گفته شود.
زمان طاغوت بود و زمانی مهندسی بود از دوستان و ما خواستیم او را به مشهد ببریم و در صفت مسافرت حرف بزنیم و جایی او را بردیم که نماز جماعت با عظمتی بود، گفت: بله زیر گوش حضرت رضا و او خوشش آمد. ولی وقتی نمازتمام شد یک نفر بالای چهار پایه رفت و گفت: آقایان توجه کنید یک کفش دیروز گم شده! و در حالی که ما در رساله خواندیم که در مسجد نباید گفت، چه چیز گم شده و این کار باید در بیرون مسجد باشد و نماز جمعه باید سریع باشد، زیرا دین ما دین سهل (آسان) است و ما آن را مشکل می‌کنیم و اگر در اداره‌ای چند نفر عذر داشتند و نماز نخواندند باید کار و مشکل مسلمانی را برطرف کند و بی کار نباشد و می‌گوید می‌خواهم از مرخصی‌ام استفاده کنم و این جاحزب اللهی بودن معلوم می‌شود.
مرد آنست که غیر از وقت ضروری هم گاهی کار بکند و اگر ابلاغ شده و مأموریت دارد کاری بکند که کار او ارزشی ندارد، ارزش قصاب به این است که اگر پیرزنی گفت: گوشت مرا چرخ کن و چربیش را بگیرد. . . تحمل کند و با مشتری راه بیاید. مسئله و سخنرانی کم باشد.
یکسری افراد اشکال تراشی می‌کنند (در اعلامیه امام تند روی می‌کند) و نمی‌خواهند بپذیرند که در ایران تحولاتی ایجاد شده است و خودشان را تطبیق نمی‌کنند. قرآن می‌فرماید عده‌ای هستند که اشکال تراشی می‌کنند «بَلْ یُریدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ» (قیامت/5) خاصیت انسان این است که جلوی خودش را باز کند. مثلاً می‌گویند به جبهه برو، می‌گوید: این جا هم جبهه است. یک وقت واقعاً جبهه است و گاهی برای فرار از جبهه این را می‌گوید.
5- کوچک کردن و تمسخر دیگران در روایات
روایت‌هایی از اصول کافی:
قال الصادق : «مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایَهً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَهِ الشَّیْطَانِ فَلَا یَقْبَلُهُ الشَّیْطَانُ»(کافى، ج‏2، ص‏358) کسی که نقل کند بر مؤمنی روایتی را برای این که مؤمنی را کوچک کند، خدا او را از ولایتش خارج کرد، شیطان نیز او را قبول نمی‌کند.
قال الباقر: «أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَى الْکُفْرِ أَنْ یُوَاخِیَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَلَى الدِّینِ فَیُحْصِیَ عَلَیْهِ زَلَّاتِهِ لِیُعَیِّرَهُ بِهَا یَوْماً مَا»(کافى، ج‏2، ص‏355) نزدیک ترین افراد به کفر مثلاً این است که کسی با یک نفر دوست شود و از او حرف بکشد و در مغزش جای دهد تا روزی از آن سوء استفاده بکند و این جا ایمان انسان به کفرنزدیک می‌شود.
«أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَى الْکُفْرِ أَنْ یُوَاخِیَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَلَى الدِّینِ فَیُحْصِیَ عَلَیْهِ زَلَّاتِهِ لِیُعَیِّرَهُ بِهَا یَوْماً مَا» بر اساس این که حزب اللهی است با او دوست شود که اثرات و گناهانش را بشمرد به کفر نزدیک می‌شود.
مثلاً می‌گوید: فیلم بد است عکس می‌گیریم و درست لحظه‌ای که او می‌خندد عکس می‌گیرد و می‌گوید: مردم درجبهه شهید می‌دهند و این می‌خندد، و این جنایت است. گاهی فیلم بر می‌دارند از زندگی که در آن خنده و گریه وماست و آب گوشت و همه چیز هست و این اشکالی ندارد. یا کسی در ماشین با خانمش تخمه می‌شکند، می‌گویند درجبهه شهید می‌دهند و این جا سوء استفاده می‌کند. این مرد هر روز هفته در نهاد جبهه در حال کار است روز جمعه یک ساعت تفریح از او عکس می‌گیرند و آبروی طرف را می‌ریزند. اگر خواستید فیلم برداری کنید.
قال الصادق ع «مَنْ عَیَّرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَرْکَبَهُ»(کافى، ج‏2، ص‏356) اگر به خاطر یک گناه فردی را تعییر کند(نیش بزند) و سبک کند »لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَرْکَبَهُ» نمی‌میرد تا خودش دچار آن شود.
یک نفر بود در گفتن ولا الضالین وسواس داشت و نمی‌توانست بگوید و یک نفر به او گفت به جای ولض، مرض، مرض. . . و خودش هم به آن مبتلا شد.
حتی به کسی که کفتر باز است نباید او را منع کرد زیرا عشقی که در او وجود دارد اگ ردر تو هم به وجود بیاید همین کاررا می‌کنی. فقط گناه است، دلت باید بسوزد و نهی از منکر کنی. یک ارزش انسانی و یک وظیفه‌ی شرعی.
قال الصادق ع: «مَنْ أَنَّبَ مُؤْمِناً أَنَّبَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ»(کافى، ج‏2، ص‏356) اگر کسی کسی را تحقیر کند، خداوند او را هم در دنیا و هم درآخرت تحقیر می‌کند. گاهی کسی شعر خوبی نگفته شعر نیست، نباید او را ضایع کرد.
حدیث است یک نفر جوک می‌گفت و همه می‌خندیدند، پیغمبر برای ضایع نشدن او با این که خوششان نمی‌آمدمی خندیدند ولی ما اینطور نیستیم.
6- سرزنش ترساندن دیگران در روایات
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ نَظَرَ إِلَى مُؤْمِنٍ نَظْرَهً لِیُخِیفَهُ بِهَا أَخَافَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّه»(کافى، ج‏2، ص‏368) نباید کسی را ترساند، مردم باید از عدالت بترسند نه از ژست و هیکل و. . .
یک نفر به نانوایی رفت و گفت نان می‌خواهم، نان نداشتند طوری کرد که کلت زیر کتش را به نانوا نشان دهد، نانوا به اونان داد و این نان حرام بود. بدترین مردم کسی است که مردم از او بترسند و احترامش کنند.
«مَنْ نَظَرَ إِلَى مُؤْمِنٍ نَظْرَهً لِیُخِیفَهُ بِهَا أَخَافَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّه» کسی که با نگاه کسی را بترساند، خداوند او را روز قیامت می‌ترساند.
7- کارشکنی و عیب‌جویی دیگران در روایات
قال الصادق ع: «مَنْ أَعَانَ عَلَى مُؤْمِنٍ بِشَطْرِ کَلِمَهٍ لَقِیَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَهِ مَکْتُوبٌ بَیْنَ عَیْنَیْهِ آیِسٌ مِنْ رَحْمَتِی»(کافى، ج‏2، ص‏368) اگر کسی یک کلمه علیه مؤمنی کارشکنی کند، روز قیامت از رحمت خدا مأیوس می‌باشد. در پیشانیش مأیوس بودن ازرحمت خدا در قیامت مکتوب می‌شود.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «أَ لَا أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَهِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّهِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِبَ»(کافى، ج‏2، ص‏369) آیا می‌خواهید بدترین شما چه کسانی هستند؟ «الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِبَ» یعنی کسانی که کنجکاوی می‌کنند و برای آدم‌های پاک عیبی پیدا می‌کنند. پست ترین افراد کسانی هستند که تفتیش می‌کنند تا برای افراد پاک پرونده‌ای درست کنند و اگر دید حقی ضایع می‌شود نباید بنشیند.
قال الصادق ع: «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَقْعُدَنَّ فِی مَجْلِسٍ یُعَابُ فِیهِ إِمَامٌ أَوْ یُنْتَقَصُ فِیهِ مُؤْمِنٌ»(کافى، ج‏2، ص‏378) اگر کسی به خدا ایمان دارد، اگر دیددر مجلسی به مؤمنی وصله می‌چسبانند حق نشستن ندارد.
قال الصادق ع: «إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ مِنْ قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ»(کافى، ج‏2، ص‏361) همانطور که نمک در آب حل می‌شود، ایمان کسی که به فردی وصله‌ای می‌چسبانند و او را متهم کند آب می‌شود. قال الصادق ع: «مَنِ اتَّهَمَ أَخَاهُ فِی دِینِهِ فَلَا حُرْمَهَ بَیْنَهُمَا وَ مَنْ عَامَلَ أَخَاهُ بِمِثْلِ مَا عَامَلَ بِهِ النَّاسَ فَهُوَ بَرِی‏ءٌ مِمَّا یَنْتَحِلُ»(کافى، ج‏2، ص‏361) و این که گفته شیعه‌ی امام صادق هستم دروغ گفته و مؤمن نیست.
و دعایم این است که اعلامیه‌ی هشت ماده‌ای که انقلاب چهارم است در نماز جمعه‌ها خوانده شود. و در اداره هاچسبانده شود و امنیت و آبرو بوجود می‌آورد و جلوی تندروی‌ها را گرفته و سوء ظن‌ها را برطرف می‌کند، دل‌ها را گرم و به هم نزدیک می‌کند. نقاط ضعف دیگران را در پرده(پرده پوشی) قرار می‌دهد. نباید گذاشت فرمان امام شهید شود.
امیدوارم ما با حرف زدن و شما با شنیدن و هر دو با عمل کردن قلب امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی را شادکنیم و ایرانی شویم که امنیت همه جانبه در آن برقرار است.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment