امام خمینی (ره)، دوران زندگی

موضوع: امام خمینی(ره)، دوران زندگی
تاریخ پخش: 72/03/13

بسم الله الرحمن الرحیم

1- تجلیل از افراد مخلص و مؤثر
بحث را بییننده‌ها در آستانه‌ی پانزده خرداد تماشا خواهند کرد و به مناسبت سالگرد رحلت حضرت امام رضوان الله تعالی علیه. مقداری از خصلت‌های ایشان بگوییم نه به عنوان این که حالا ما بنای مدیحه سرایی داریم واقع آن این است که در روایات داریم هر کجا که می‌نشینند ذکر فضائل اهل بیت را بگویید چون وقتی انسان کمالات را شنید توجه به کمالات زیاد می‌شود. اگر عکس یک رقاصه در کشور زیاد شد گرایش به رقص زیاد می‌شود اما اگر عکس بوعلی سینا در یک کشور زیاد شد گرایش به بوعلی سینا زیاد می‌شود. وقتی مقام معظم رهبری می‌روند تشیع جنازه‌ی شهید آوینی با این که ایشان بعد از رهبریشان تشیع جنازه‌ی هیچ عالمی هم نرفته‌اند این تجلیل از هنر است. هنر متعهد، هنر مفید، هنر جهت دار. و علاوه بر این که ایشان تشیع جنازه می‌روند، می‌روند در بهشت زهرا سر قبرشان. خوب یک جوان حزب اللهی که در فیلم نقش داشته و نقش خیلی مؤثر داشته یک آدم مخلصی بوده یک فیلم ساز مخلصی بوده، یک طرح بوده یک هنرمند بوده وقتی رهبر انقلاب در تشیع جنازه‌اش می‌رود یا در بهشت زهرا سر خاکشان می‌رود، این در دانشکده‌ی هنر در ترمی که می‌خواهند در اول سال که می‌خواهند اسم نویسی کنند، می‌بینند آمار هنرجوها زیاد می‌شود. می‌خواهم بگویم تجلیل از افراد اگر افراد، افراد مثبتی باشند، تجلیل آن درست است و اثر سازندگی دارد.
علّت این که در ایران توانستند هشت سال جوان هایشان پرپر شوند و هیچ کشوری ندارد در مقابل اسلحه‌ی شرق و غرب نمی‌تواند مقاومت کند نمونه‌اش را در کویت دیدیم و همه‌ی کشورها مشابه هستند ولی 8 سال در مقابل توپ و تانک ایستادیم چون یک عمری پدران و مادران ما نشستند و ایثار امام حسین(ع) را شیندند. شنیدن که امام حسین مقاومت کرد قطعه قطعه شد زیر بار نرفت. این شنیدن روضه‌ها این اثر را دارد.
2- عشق به شاگردان از ویژگی‌های امام
ما در سالگرد حضرت امام می‌خواهیم مقداری از کمالات آقا را بگویم. عشق به شاگرد. این برای یک معلم، استاد دانشگاه، مربی، روحانی، آیت الله برای انسان برای همه‌ی این‌هایی که برای پدر مؤثر است که به شاگردش عشق می‌ورزد و من نمونه‌هایی را برایتان بگویم.
وقتی آقای هاشمی رفسنجانی ریاست محترم جمهوری ترور می‌شوند چون روزهای اول انقلاب بود که ریختند در خانه‌شان و یک گلوله‌ای هم زدند به ایشان و ایشان از ناحیه‌ی بدن خوب گلوله خورده بعد مریض شدند و ایشان بیمارستان بودند تا خبرشان به امام رسید امام فوری گفت: من نذر می‌کنم برای سلامتی ایشان. مثلاً فلان چیز را. الآن چند تا استاد دانشگاه داریم بفهمد اگر یک دانشجو مریض است برای سلامتی او نذر کند. چند تا سرهنگ داریم که اگر بفهمد استوارش مریض است یا سرگردش مریض است برای سلامتی‌شان نذر کند. وقتی مقام معظم رهبری ترور شدند در آن حادثه‌ی ضبط صوتی که داخلش جاسازی کرده بودند و منفجر شد و دست ایشان هنو هم فلج است، ایشان فرمود: لحظه به لحظه خبر ایشان را به من بدهید. آقای ابراهیم امینی که امام جمعه‌ی قم هستند آیت الله ابراهیم امینی می‌گفتند: من دوران طلبگی مدتی مریض بودم در خانه خوابیده بودم هر هفته امام می‌آمد عیادت ما. و الآن شما کدام مدیر را سراغ دارید که اگر یکی از شاگردهایش مریض شد هفته‌ای یک بار برود عیادتش.
این عشق به شاگرد یک مسئله مهمی است. آیت الله سعیدی همین که خبر شهادت‌شان پخش شد، چهل شب در نجف برای آیت الله سعیدی فاتحه گرفتند. امام چهل شب شرکت کرد. معمولاً انسان وقتی با یک کسی آشنا هست یک فاتحه دو تا فاتحه می‌رود دیگر در چهل تا فاتحه نمی‌رود.
می‌خواهم بگویم: یکی از ارزش‌هایی که امام داشت شاگردش را دوست داشت. یکی از شاگردان امام دوازده سال زندان بود امام پیغام برایشان فرستادند که بروید زندان دیدن ایشان و به ایشان بگویید من در نجف کارهای مستحبی که انجام می‌دهم مثل روضه‌ی مستحبی، زیارت امام حسین(ع)، کارهای مستحبی که انجام می‌دهیم به نیابت شما انجام می‌دهم. الآن فکر می‌کنم چه کسی حاضر است این کار را بکند. به هر حال عشق به شاگرد یکی از ارزش‌های امام است.
3- اخلاص امام(ره)
اخلاص. آقای آیت الله صانعی می‌گفت: پهلوی امام نشستیم زمانی که جاده‌ی قم و تهران اتوبان نبود و مسافرت قم و تهران سه ساعت طول می‌کشید. دو نفری با امام نشستیم که از قم بیاییم تهران در ماشین که نشستیم من یک جمله‌ای از دهنم پرید بیرون. جمله این بود: گفتم خوب است که عراق گذرنامه نمی‌دهد. امام فرمود: چه طور. گفت: اگر امام گذرنامه بدهد، تمام طلبه‌های باسواد قم گذرنامه می‌گیرند می‌روند نجف. حوزه‌ی علمیه‌ی نجف درس می‌خوانند. بچه طلبه‌های مبتدی قم می‌مانند. آن وقت حوزه‌ی علمیه‌ی نجف سنگین می‌شود حوزه‌ی علمیه‌ی قم سبک. چون که کَره‌اش یک سمت است دوغش یک سمت. طلبه‌های باسوادش جذب می‌شوند و طلبه‌های عادل و معمولی و مبتدی در قم.
تا می‌گفت این حرف را گفتم، امام عصبانی شد از قم شروع کرد به سخنرانی کردن تا تهران. حدود سه ساعت ایشان برای ما صحبت کرد که کسی که این رقمی فکر کند کجا سنگین شد کجا سبک شد. اصلاً این تفکر، تفکر توحیدی و خداگانه نیست. خدای قم و خدای نجف یکی است خدای طلبه‌های کوچک و خدای طلبه‌های بزرگ یکی است. من یک وقت یک جلسه داشتم به هر حال این خصلت‌ها، خصلت‌های مهمی است ما الآن کمبودمان دکتر آیت الله و مهندس نیست هرچی می‌خواهی دانشمند داریم دو تا چیز کم داریم: یکی روح آرام کم داریم می‌بینی آن کسی هم که سواد دارد و درس خوانده او هم مثلاً فکرش را وقتی با او حرف می‌زنی او هم یک فکری دارد می‌بینی درس خوانده ولی آن علم به او آرامش نداده یعنی مضطرب است عقربه‌ی روحش متزلزل است. حالت هیجان دارد.
4- امام(ره) دل و روح آرام داشت
این دل آرام کجاست. وقتی دوازده بهمن امام در هواپیما می‌نشیند بیاید ایران حکومت هم دست شاپور بختیار است احتمال می‌دهند هواپیما سرنگون شود در هواپیما سؤال می‌کنند چه احساسی داره؟ می‌فرماید: هیچی یعنی هواپیما برگشت که برگشت. سرنگونی هواپیما وقتی هم که از دنیا می‌رود در وصیت نامه‌اش می‌نویسد: با دلی آرام. این دل آرام این خیلی ارزش است و گرنه علم و کتاب مهم نیست.
حاج احمد آقا می‌گفت: امام در عمرش هیچ وقت کتاب هایش از دویست تا(دویست تا) بیشتر نشد.
بنده که شاگردِ شاگرد امام هم حساب نمی‌شوم الآن شاید ده هزار جلد کتاب داشته باشم.
امام دویست تا کتاب داشت دلش آرام بود من ده هزار تا کتاب دارم اگر کانادا و پپسی‌ام جابجا شود فشار خونم… ضعف ما همین است عیب ما همین است. متأسفانه بنده گیرم بنده ها‌ی دیگر هم گیرند.
در حرم امام رضا(ع) دعا می‌خواندم زائر بودم و زوار. دعا و مناجات و زیارت نامه.
یک کسی آمد پیشم نشست و گفت: آقای قرائتی این پول‌ها را بده به یک فقیر.
من گفتم: من فقیر نمی‌شناسم خودم هم زوار هستم خودتان بدهید به یک فقیر.
شروع کردیم بازخواندن. باز گفت: آقای قرائتی این پول‌ها را بده به یک فقیر.
گفتم: یکبار دیگر هم گفتی من زوار هستم غریبم خودتان بدهید به یک فقیر.
یک مدتی باز شروع کردیم به دعا خواندن. باز گفت: این پول‌ها را آقای قرائتی بدهید به یک فقیر.
این سه بار که گفت: من عصبانی شدم. نگاه کردم دیدم پول‌ها را هم تا کرده قد یک بادام است آبی هم هست عصبانی شدم گفتم: یک بیست تومان دستت گرفتی. سه بار هواس مرا پرت کردی. خوب ولم کن.
گفت: بیست تومان نیست هزار تومان است. تا من دیدم هزار تومان است یک خورده آرام شدم. گفتم: خوب اینجا یک مؤسسه است مال ایتام. گفت: به هر که می‌خواهی بدهی بده. این را داد و رفت. وقتی داد و رفت دیدم این پیام بود از امام رضا(ع).
امام رضا(ع) می‌خواهد بگوید علم کشک است تا مادامی که فشار خونت با بیست و هزاری بالا و پایین می‌شود، نمره‌ات صفر. آن هم صفر قدر در قوری.
آن چیزی که انسانیت انسان است، آن حلم و آرامش است که این هر که دارد خوشا به حالش امام یک آرامشی داشت. به مرحوم شهید مظلوم بهشتی گفته بود: مردم کره‌ی زمین به من دعا کنند یا نفرین کنند، در روح من اثر نمی‌کند. نمونه‌اش را هم دیدید وقتی جام زهر را خورد و قطع نامه را قبول کرد، فرمود: آبرویی هم که دارم در راه خدا دادم. البته خداوند آبرویش را اضافه کرد. همان دل آرام.
ما الآن دلمان آرام نیست. ما قاطع نیستیم با کمال تأسف گاهی جشن‌ها که در جمهوری گرفته می‌شود وقتی مسئولین هم در آن شرکت می‌کنند مع الأسف مع الأسف مع الأسف جلسه‌ای که مسئولین هم در آن هستند همین که مثلاً وقت نماز می‌شود یک مردی که بلند شود شهامت داشته باشد بگوید جلسه تعطیل نماز بخوانیم ادامه دهیم. یک همچین مردی که خون رجائی و چمران در بدنش باشد خیلی کم داریم. می‌گویند زشت است. این گیر را همه دارند. شما چند روز دیگر محرم است خواهید دید.
رفتم در یکی از هیئت‌های عزاداری گفتم: من می‌آیم در عزاداری و سینه زدن شما شرکت می‌کنم مشروط به این که ظهر عاشورا هر جا که شد نماز بخوانیم. چون خود امام حسین ظهر عاشورا سر نماز است درست نیست که امام حسین سر نماز باشد ما سینه بزنیم. گفتند: آقا دسته هایمان به هم می‌خورد. یعنی برای ما دسته مهم است دین خیلی مهم نیست. حالا فعلاً مراسم است. مراسم است دیگر در مراسم عروسی که نمی‌شود نماز خواند. چه اشکال دارد در مراسم عروسی نماز بخوانیم. بعد هم بنشینیم تخمه بشکانیم در پارک نشستیم بستنی بخوریم، نماز هم بخوانیم، در ظهر عاشورا عزاداری که می‌کنیم نماز هم بخوانیم.
امام رضا(ع) داشت می‌نوشت تا صدای اذان را شنیدند قلم را انداختند. ما همچین شهامتی نداریم کمبود ما این است. اما امام. شاه رفت چندین دوربین از کشورهای اروپایی آوردند فرانسه نوفل لوشاتو در مقابل امام که امام، شاه رفت و ما می‌خواهیم با شما مصاحبه کنیم. دور تا دور امام را دوربین کاشتند امام آمد پشت دوربین، تا رفت صحبت کند، دید وقت اذان است، گفتند: وقت نماز است من بروم نماز، گفتن: آقا این‌ها دوربین بین الملل است. گفت: ول کن. نماز.
خصلت‌ها خیلی خصلت‌های زیبایی است. کتاب‌ها زیاد است کتابخانه زیاد است، پروفسور، دانشمند، محصل، طلبه، دکتر، مهندس، آیت الله، این خصلت‌ها خیلی مهم است که آدم برای شاگردش نذر کند هر هفته عیادت شاگردش برود. چهل شب در جلسات شرکت کند. این خصلت‌ها خیلی ارزش دارد. به آقای صانعی می‌گوید: کسی که فکر کند حوزه‌ی نجف سنگین شد و حوزه‌ی قم سبک شد، فکر، فکر خوبی نیست.
5- تواضع و فروتنی امام(ره)
در پانزده خرداد مردم ایران بخصوص تهران و ورامین و باقرآباد و بالاخره حادثه‌ی مهمی رخ داد. جمعیت انبوهی شهید شدند در همان سال چهل ودو. وقتی شهید شدند امام یک کلمه از دهان مبارک‌شان پرید بیرون فرمود: به خاطر این یک کلمه بیست سال کارم عقب افتاد. فرمود: این حرکت پانزده خرداد و شهادت مردم مرجعیت مرا ثابت کرد. یعنی من در این کار موفق خواهم شد و شاه به خاطر همین قتل عامی که کرد پایه‌ی حکومتش لغو شد. تا این کلمه را گفت فرمود: من بیخود گفتم من «مرجعیت من» «من» نباید بگویم، به بعضی از افرادی که دورش بودند فرمود: این جا کلمه‌ی من از دهانم آمد بیرون. باید بگویم خدا. و من به خاطر این که گفتم «من» بیست سال کارم عقب افتاد.
البته اولیاء خدا این طوری هستند. اولیاء خدا افرادی هستند که آدم‌های سالم به مختصر میکروب در بدن‌شان وارد شود مریض می‌شوند ولی آدم‌هایی هستند که صبح تا شب با میکروب سر و کار دارند ولی هیچ طوری هم نمی‌شود. آن‌ها آدم‌های هستند که. ببینید آدم‌هایی که ریه‌شان سالم است تا سیگار می‌کشند سرفه می‌کنند چون ریه سالم است، اما آدم‌های تریاکی سیگار را با توتونش بخورد چیزی نمی‌شود. نگویید آقا ما پس چه طور گناه می‌کنیم ما یک عمری هم بگوییم: من، خدا با ما کاری ندارد چون ما دیگر با منت و غرور خو گرفته‌ایم. اولیاء خدا هستند. شما بشکه را با کاغذ پاک نمی‌کنی، شیشه‌ی تلویزیون را با آن پاک می‌کنی. چون غبار روی شیشه تلویزیون باید پاک شود. افرادی هستند از نظر خصلت به قدری عیب دارند که دیگر کار این‌ها از کار گذشته.
سؤال می‌کردند از اوبا تواضع می‌گفت: نمی‌دانم.
من خودم راجع به مسئله‌ای خدمت امام رسیدم سؤالی کردم فرمود: مشورت می‌کنم.
بعد من آمدم گفتم امام مشورت می‌کند با چه کسی مشورت می‌کند. البته بعد فهمیدیم که با چه کسی مشورت می‌کند. چون بعداً خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم گفتیم که ما همچین تقاضایی از حضرت امام کردیم ایشان فرمود: به من گفت، احتمالاً ایشان باشد حالا نمی‌دانم. ولی ایشان فرمود: امام به من فرمود.
6- احترام به قانون و سختگیری امام در مسائل شرعی
گاهی سؤال می‌کردیم می‌فرمود بپرسید. مقداری خمس آوردند خدمت امام دلار بود. گفتند: آقا. این دلارها را بفروشم، گران بفروشم یا ارزان. فرمود: از آقای میرحسین موسوی بپرسید: قانونی هست خوب گران بفروشید چون خمس مال من که نیست مال سیّدها است چرا مال سیّدها را ارزان بفروشیم. همه‌ی مردم دلارها را گران می‌فروشند آن وقت ما مال فقرا را ارزان بفروشیم. امتها ببنید گران فروشی قانونی است اگر قانون اجازه می‌دهد ما هم گران بفروشیم اگر خلاف قانون است ارزان بفروشیم. ولی بپرسید از حکومت بپرسید.
این خیلی مهم است که یک رهبر مراعات قانون می‌کند می‌گوید بپرسید. گاهی مسائل سیاسی و مسائل بین المللی که پیش می‌آمد البته آنجایی که شرعی بود کار به قوانین نداشت می‌گفت: حکم خدا این است. سلمان رشدی باید اعدام شود. آمدند یک عده از سیاسیون خدمت امام که آقا. این فتوای اعدام سلمان رشدی با قوانین بین المللی نمی‌خورد. آدم از این طرف دنیا به آن طرف دنیا بگوید بکشید. شما هر زمین و زمانی و مرز و همه را پاره کردید. این با قوانین بین المللی نمی‌خورد. فرمود: به درک، آبروی رسول الله را برد.
آن جاهایی که حکم خدا بود خیلی سخت بود اما آن جاهایی که نه حکم خدا نبود مسائل اجتماعی بود می‌فرمود: با مسئولین وزارت امور خارجه مشورت کنید یعنی گاهی سؤال ازاو می‌کردند می‌فرمود که با مسئولین وزارت خارجه سؤال کنید. خیلی راحت. واقعاً چه بزرگانی داشتیم.
از علامه طباطبایی صاحب تفسیرالمیزان استاد شهید مطهری سؤالی کردند فرمود: اگر بگویم نمی‌دانم اشکالی ندارد. گفتند: نه گفت: نمی‌دانم. خیلی راحت. راحت آدم بگوید نمی‌دانم البته این‌ها وقتی ظرف پر شده این طور هست. آدم‌هایی که لقّ لق می‌کنند چون اسکناس هزاری آرام می‌گیرد این دو ریایی است که جرق و جوروق دارد. پول خورد همیشه جرق و جوروق دارد.
این‌هایی که خیلی جیغ می‌زنند، «إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً» (معارج/20) تا سختی رسید جیغ می‌زنند. «وَ إِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً» (معارج/21) افرادی هستند در مقابل سختی‌ها جیغ می‌زنند در مقابل شادی‌ها احتکار دارند بعد می‌گوید، «إِلاَّ الْمُصَلِّینَ» (معارج/22). مگر آن‌هایی که با خدا دل بستند، دل وصل به بی نهایت که شد آرام است.
بولتنهای محرمانه را برایشان می‌آوردند همه‌ی بولتنها بالاخره بعضی از وزارت خانه‌ها ارگان‌ها بولتنهایی دارند اخبار سری دارند. همه را برای امام می‌آوردند امام می‌نشستند همه را می‌خواندند بعد یک بار فرمود: یکی از این بولتنها بسم الله نداشت. فیلمهایی که در تلویزیون نشان می‌دهد اسم افراد را روی تلویزیون می‌آورد که مثلاً نورپرداز کیست صدابردار کیست. اسم یک خانم هم بود. پرسیده بود که این‌ها را گریم می‌کند خانم مرد را گریم می‌کند مرد خانم را گریم می‌کند. آن جا چه خبر است. یعنی یک چیزی که خوب من خودم هزار بار دیدم اما هیچ فکر نکردم این‌ها مرد هستند و دو تا از آن‌ها خانم هست. این گریم کننده چه کسانی هستند. یعنی یک دقت‌هایی می‌کرد که مثلاً در 25 تا بولتن، یک بولتن فلان بولتن این هفته بسم الله نداشت. یکی از روزنامه‌ها که چاپ شده بود یک مطلبی در آن بود که گفتند دست امام برسد یا نرسد حالا عمدی بود یا سهوی نمی‌دانم یک صفحه روزنامه قیچی شده بود عمدی یا سهوی یا نرفته بود امام شمرده بود گفته بود یک صفحه‌اش کم است. (دقیق)
امام جمعه‌ی شهرکرد جناب حجت الاسلام آقای ناصری ایشان اعلامیه‌های امام را زمان شاه برد در مکه پخش کند. حکومت سعودی گرفت او را و دو سال هم آن جا زندان و مشکلات بعد از دو سال آزاد شد می‌گفت: رفتم خدمت امام گفتم: آقا ما به خاطر اعلامیه‌های شما دو سال زندان رفتیم می‌خواهیم داماد شویم ده هزار تومان اگر به ما قرض بدهی گفت: چند وقت دیگر می‌دهی؟ می‌گفت: من فکر نمی‌کنم امام بگوید پس بده بعد از مدتی چون ما به خاطر اعلامیه‌های امام به خاطر تو زندان رفتیم حالا این. ده تومان را نگیر.
حالا این جالب نیست، جالب این است که وقتی یک مقدار وام می‌دهد به ایشان مثلاً می‌گوید فرض کنید یک ساله یا شش ماه چند روز قبل از رسیدن وقت آن به یکی از شورای نگهبان می‌گوید به فلانی بگو ده روز مانده به نوبت وامت پولت را جور کن. می‌گفت: خیلی برایم سنگین بود.
7- رفتار امام نسبت به خانواده شهدا
امام یک مرتبه همین طور یک چیزی را می‌بخشد ولی نسبت به خانواده‌های شهدا.
خانمی از لبنان از خانواده‌های شهدا برای امام نامه می‌نویسد. در نامه‌اش می‌نویسد اگر می‌شود کمی خاک کربلا مهر کربلا را برای من به لبنان بفرستی. اصلاً امام باقی نامه را نمی‌خواند می‌رود خانه یک مهر کربلا را می‌آورد می‌گوید این مهر کربلا را بفرستید به آن خانم لبنانی بعد می‌نشیند بقیه‌ی نامه را می‌خواند. (خیلی سریع).
خیلی با کارمندان اداره فرق می‌کند که خوش انصاف می‌تواند امضاء کند ولی امضا نمی‌کند.
آیت الله احمد میانه‌ای از بزرگان قم هستند یعنی در قم اگر نباشد سی تا عالم درجه‌ی یک باشد یکی از آن‌ها ایشان است از بسیار علمای وارسته‌ی قم هستند. می‌گفت: ناشناس یک کار اداری داشتم در اداره‌ها می‌گقت دو مرتبه به من توهین شد. اهانت می‌کنند می‌توانند امضا کنند ولی امضا نمی‌کنند.
امام کاظم فرمود: یک کسی که به یک مسلمانی مراجعه می‌کند می‌گوید این کار را بکن. اگر کارش را زود انجام دادی رسول الله را خوشحال کردی، خوب شما روزی چند مرتبه می‌توانی دل پیامبر(ص) را شاد کنی. مگر نمی‌خواهید ایّام حج بروید مکه شما که آرزو دارید بروید مکه سلام بدهید به پیامبر(ص) همین جا در اداره کار ایشان را گره نیندازید ثواب حج را دارد. خیلی ما اذیت می‌کنیم در اداره‌ها. آن وقت این اذیت‌ها مردم را از انقلاب دلسرد می‌کند بخصوص خانواده‌های شهدا را. امام تا نامه رسید که یک مهر کربلا می‌خواهم، فوری بلند شد.
استاد امام حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم. خدا بیخود چیزی به کسی نمی‌دهد. هر کسی خداوند یک چیزی به او می‌دهد کاری کرده که خدا به او چیزی می‌دهد. آخر خداوند حکیم است. یعنی کارهایش حکمت دارد. الکی از خواب بیدار نمی‌شود یکدفعه رجائی شود یک مرتبه مطهری شود. این‌ها یک خصلت‌هایی دارند. حتی گاهی وقت‌ها پدری آب خنکی به تشنه‌ای می‌دهد، خدا اجرش را به پسرش می‌دهد. قرآن می‌گوید: «وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً» (کهف/82) پدرش یک مرد صالحی بود خداوند کامی به پسر داد به خاطر خوبی بابا. هیچی در این عالم گم نمی‌شود. این طور نیست که شما کار مرا زود راه بیندازی گم شود.
حدیث داریم: رشوه دهنده و رشوه گیرنده هر دو جهنم هستند. عاقبت رشوه‌ها چه می‌شود. خانه‌ی صد متر می‌ارزد صد متر خانه به جهنم.
خرجی این طور که ما زندگی می‌کنیم نمی‌گذرد و گرنه می‌شود ساده زندگی کرد و بگذرد. چه قدر ما افراد داریم می‌توانند بروند مکه ولی به خاطر تجملاتش نمی‌روند. می‌گوید: مکه دویست الی سیصد تومان است ولی رفت و برگشتش برای من یک میلیون آب می‌خورد. من به یک کسی گفتم شما که واجب الحجی چرا نمی‌روی؟
گفت: حساب کردم رفتم مهم نیست برگشتنم خرج دارد. پدرهایی که می‌توانند پسرشان را داماد کنند، حدیث داریم: کسی که بتواند دخترش را عروس کند(بگوید حالا صبر کنیم دیپلم بگیرد لیسانس بگیرد شوهر بهتری برایش پیدا شود یا بتواند پسرش را داماد کند حالا کسی که نمی‌تواند او یک عذری دارد)
8- نباید ازدواج فرزندان را به تأخیر انداخت
آن کسی که می‌تواند دخترش را عروس کند و پسرش را داماد کند معطل کند و دخترش به فساد کشیده بی گناه روز به روز شب به شب بار گناه را به دوش می‌گیرند، به خاطر این که دخترشان خواستگار دارد ولی من و من می‌کنند. اولین خواستگاری که برای دخترتان می‌آید دخترتان را رد کنید برود فقط تقیّد، اخلاق، ایمان.
خوب حالا ایشان بعدش می‌خواهد چه کند بعدش می‌خواهد چه کند. همین که اخلاق کسی را پسندید خلق و خوی کسی را پسندید معطل نکنید. رزق دست خداست «وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» (هود/6).
غصه چه چیزی را می‌خورید. خدا به سگ‌های ولگرد روزی می‌دهد من و شما که در شکم مادرمان بودیم چه کسی برنامه‌ی رزق ما را کشید. وقتی بدنیا آمدیم در پستان مادر چه کسی رزق ما را تهیه کرد. تازه شیر مادر عوض می‌شود یعنی ماه اول یک رقم شیر می‌خواستیم یعنی خداوند ترکیبات شیر مادر را فرمولش را طبق نیاز بچه عوض می‌کند. نهنگ در اقیانوس حیوان‌ها را می‌خورد آشغال می‌رود لای دندانش می‌خواهد دندانش را اصلاح کند ناراحت است. نهنگ که مسواک ندارد می‌آید روی آب دهانش را باز می‌کند پرنده می‌آید می‌نشیند داخل دهان نهنگ، آشغال‌های دهان لای دندان آن را می‌خورد، سیر می‌شود وقتی نهنگ می‌خواهد پرنده را ببلعد شاخک‌های پرنده به دهانش فرو می‌رود به خاطر همین مجبور است دهانش را باز نگه دارد. شکم پرنده سیر می‌شود و دندان نهنگ تمیز می‌شود. خدایی که رزق پرنده را در لای دهان نهنگ قرار داده آن وقت شما می‌گویید داماد چه خواهد کرد. یک نفر را برای نمونه پیدا کنید برای من نامه بنویسید آدرس من نهضت سوادآموزی است. چون من خودم دنبال یک نفر برای نمونه گشتم در کره‌ی زمین اگر یک نمونه دارید بنویسید. یک نفر را پیدا کنید که افرادی بعد از ازدواج زندگی‌شان بدتر شده باشد. تمام افرادی که ما دیدیم بعد از ازدواج و بعد از بچه دار شدن زندگی‌شان بهتر شده است این طور نیست که شما اگر زن نمی‌گرفتید وضعیت‌تان بهتر بود یا بچه نداشتید وضع‌تان بهتر بود.
ایمان به خدا آرامش برای ما خیلی ارزش است.
9- امام از احدی جز خدا نترسید
نماز و اشک امام. در عمرشان نماز شب خوانده‌اند. از طاغوت نترسیدند من گاهی فکر می‌کردم این آیه مصداقش کیست. آیه این است: «وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً» (احزاب/39). این آیه یعنی از احدی نمی‌ترسد. من فکر می‌کردم کیست که از احدی نترسد.
آخر بعضی‌ها می‌ترسند حتی کسانی که خیلی شجاع هستند می‌ترسند. یک چاقوکش بود در تهران زمان قدیم گاهی می‌گفت که: همه‌ی چاقوکش‌های تهران از من می‌ترسند چون من رئیس چاقوکش‌ها هستم بعد می‌گفت من از زنم می‌ترسم بعد می‌گفت: زنم از سوسک می‌ترسد. این خیلی مهم است که می‌گوید:
«وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً» از احدی نمی‌ترسد. گفتیم این آیه‌ی قرآن کیست که از کسی از احدی نمی‌ترسد. اگر ما امام را نمی‌دیدیم می‌گفتیم این آیه وجود خارجی ندارد. امام از افرادی بود که از احدی نترسید سال چهل و دو که آمدند امام را بگیرند می‌گفت: زمان شاه یک سرهنگ این طرف من نشسته بود و یک سرهنگ این طرفم و من در ماشین در وسط این‌ها. سریع می‌رفتند می‌گفت: من نگاه کردم دیدم این سرهنگ‌ها دارند می‌لرزند گفتم: نترسید زشت است می‌گفت: آن‌ها مرا گرفته بودند ولی می‌لرزیدند. آخر «ألمومن کالجبل» حدیث داریم مؤمن مثل کوه است کوه، پایت را هم رویش بگذاری باز از آن می‌ترسی. وقتی می‌روید قله‌ی کوه با این که پایت را گذاشته‌ای رویش ولی باز از آن می‌ترسی مؤمن این طوری است اگر بگیرندش باز هم از او می‌ترسند.
واقعاً خلیفه‌ی سوم و معاویه از ابوذر ناراحت بودند نهی از منکر می‌کرد. نعره می‌کشید و ما الآن در جمهوری اسلامی چندتا نعره کش می‌خواهیم. این اسراف است این منکر است این خلاف است. نعره کش نداریم جای ابوذر خالی است. جای نواب صفوی خالی است و ما… امام از کسانی بود که از احدی نترسید.
10- همسرداری امام(ع)
زن داری امام وقتی بلند می‌شود نمازشب بخواند شیر آب را باز می‌کند می‌بیند آب می‌ریزد صدا می‌کند یک ابر می‌گذارد که این شیر روی ابر باز شود که اگر آب ریخت صدای آب زن و بچه را بیدار نکند. علم مهم نیست من الآن رسیدم به آن جایی که آن چیزی که آدم را می‌سازد یک خصلت‌های انسانی است علم مفید و لازم است. اما آن چیزی که انسان را منقلب می‌کند یک چیز دیگر است آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی از علمای مشهد ایشان می‌آید خانه(حالا امیدوارم این حرفی را که می‌گویم خانواده‌ی خودم پای تلویزیون نباشند می‌خواهند بگویند خودت هم عمل نمی‌کنی.) ولی بدانید آدم خوب این است. منتها من نیستم.
آدم خوب این است، داریم: شب خانواده هایتان را بیدار نکنید. ایشان از مسافرت آمد مشهد. دید اگر زنگ بزند خانم ایشان بیدار می‌شود. پشت در خانه نشست. یک عالم هفتاد، هشتاد ساله عالم ربانی نشست پشت در خانه خانم ایشان خواب دید که آیت اله تهرانی آقا میرزا جواد آقا از سفر آمده به خاطر این که حدیث داریم شب خانم خود را از خواب بیدار نکنید پشت در خانه نشسته. تو بیدار شو برو در را باز کن خانمش از خواب بیدار می‌شود. چراغ را روشن می‌کند می‌گوید: بیایید امتحان کنیم می‌رود در را باز می‌کند می‌بیند آقا نشسته پشت در. اگر ما در مرز خط بودیم یک قدرت‌هایی یک کانال‌هایی هست با هم رابطه پیدا می‌کند. کمک‌مان می‌کند. امام هیچی نداشت و خدا داشت و شاه همه چیز داشت و خدا نداشت رابطه با خدا خاصیتش این است. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) زیارت امام مهم است ملاقات امام نگاه به در خانه عالم ثواب دارد. نگاه کردن به عالم ثواب دارد نگاه کردن به پدر و مادر نگاه کردن به قرآن نگاه کردن به عالم.
در محله‌ها و شهرهایی که عالم هست باید رابطه برقرار کنیم. بچه هایمان را باید با علما آشنا کنیم. وقتی می‌رویم خانه‌ی عالم بچه‌مان را هم ببریم برای کمک به محرومین بچه هایمان را آشنا کنیم. حدیث داریم: اگر می‌خواهی به فقیر کمک کنی پول را بده به بچه و به بچه بگو پول را بدهد به فقیر یعنی بچه‌ات یاد بگیرد که باید به فقیر کمک کرد. بچه‌مان یاد بگیرد که این جا باید از عالم سؤال کرد. چه اشکال دارد بچه از بابا سؤال می‌کند بابا می‌گوید نمی‌دانم بیا برویم مسجد از آقای محله‌مان بپرسیم. دست بچه‌اش را بگیرد ببرد به مسجد از این که سؤال کند از روحانی را یاد گیریم. سؤال می‌کند می‌گوید نمی‌دانم رساله را بیاورید از روی رساله بگوییم همین طور که دست بچه را می‌گیریم می‌بریم پارک همین طور که دست بچه‌مان را می‌گیریم می‌رویم نمایشگاه می‌رویم دکتر دست بچه‌مان را بگیریم ببریم پیش عالم.
11- پر کردن اوقات فراغت محصلین در تابستان
تابستان جلو است چه اشکال دارد در محله الآن ما در حوزه‌ی علمیه‌ی قم و حوزه‌های علمیه‌ی مشهد و اصفهان و جای دیگر ما ده‌ها هزار طلبه داریم تابستان درس هایشان تعطیل است و در خود فامیل هم هستند افرادی هستند مثلاً در فامیل آقای الف. در فامیل آقای الف یک طلبه هست که جمع فامیل شاید 300 نفر دختر و پسر و دخترخاله و پسرخاله و عمو و دایی و… یک نفر بیاید بگوید آقای طلبه شما در فامیل روحانی هستید شما این بچه‌های فامیل را جمع کن به تمام فامیل قرآن یاد بده روزی نیم ساعت خرج آن را من می‌دهم. بستنی، شربت، میوه گاهی یک مینی بوس برای تفریح. من مشکل اقتصادی آن را حل می‌کنم ولی طوری باشد که در فامیل ما کسی نمازش غلط نباشد. الآن حساب کنیم اگر ما پنجاه هزار طلبه در ایران داشته باشیم پنجاه هزار تا صد هزار نفر را دور خودشان جمع کنند چه قدر می‌شود. پنج میلیون محصل داریم که می‌توانند با طلبه آشنا شوند و آشنایی با طلبه خیر است و برکات دارد. آشنایی با قرآن اگر بچه‌های شما با طلبه آشنا شوند، رفیق تریاکی، رفیق ویدئویی گیرشان نمی‌آید. دست بچه هایتان را بگذارید در دست آخوند. من که می‌گویم نیازی ندارم ولی خودم این کار را الحمدلله کرده‌ام.
بیست سال پیش تابستان بچه‌های محله را در کاشان جمع کردیم و حضرت عباسی پول شربت هم نداشتیم من خیلی شده که در کاشان پای تخته سیاه حالا کلمه خیلی نگویم بعضی وقت‌ها شده که مثلاً دیده‌ام تخته پاک کن نیست یواشکی جورابم را درآوردم با جورابم تخته را پاک کرده‌ام، گاهی با دستمال پاک کردم.
هیچی پول نداشتیم افرادی هستند استخر دارند یک نفر که استخر دارد با یک نفر که فرهنگی است و دانشمند با یک طلبه‌ی خوش سلیقه بچه‌های محله را جمع کنیم ترکیبی شود از تاجر و از طلبه و از آموزش و پرورشی و استاد دانشگاه و بچه‌های منطقه را. بیایید بچه‌های منطقه را حفظ کنیم. بالاخره کجا بازی کند ایام فراغت خود را کجا پر کند. اگر شما پنج هزار تومان خرج بچه‌ات کردی دیگر صد هزار تومان خرج زندانش نمی‌شود. اگر بچه‌ی شما رفت فیلم ویدیوئی دید یا فاسد شده این پولی که این جا نمی‌دهی جای دیگر خواهی داد.
حدیث آخر را بخوانم امام کاظم(ع) فرمود: آقایان آن جایی که پول حق خرج نکند خداوند برایتان صحنه‌ای به وجود می‌آورد که دو برابر آن را در راه باطل خرج کنید. تا بگوید چشمت کور یکیار دیگر حدیث را بخوانم. امام کاظم فرمود: آنجایی که پول حق است اگر خرج نکنی دو برابر آن را در راه باطل خرج می‌کنی. آدم باید خرج کند و آن خرج می‌کند، خرج نسل کند. یک کسی به امام صادق(ع) فرمود: پارچه‌ای که دور سرتان بسته‌اید چند است. (عمامه تان). فرمود: این مقدار. گفت: خوب گران نیست؟
فرمود: من پارچه را به شریف ترین عضو بدنم بسته‌ام بعد امام یک چیزی گفت که تلویزیونی نمی‌توانم بگویم. فرمود: شما الی آخر… آدم بهترین پول را خرج بهترین عضوش کند. بهترین نسل ما، نسل نو است. بهترین نسل نو ما مغزشان است و بهترین ایام کار تابستان است و الآن در آستانه‌ی تابستان. خطر مهمی بچه‌های ما را تهدید می‌کند و ما مسئول هستیم. ما باید به بچه‌ها محبت کنیم.
خدایا شهدایی دادیم و انقلاب را گرفتیم خط آمریکا کور شد. طاغوت‌ها فرار کردند کمرشان شکسته شد کشورهای دیگر به انقلاب ما چشم دوخته‌اند. امام ما آرزوهایی داشت. خدایا کشور ما، رهبر ما، ما نسل و ناموس ما، عقاید و افکار ما، مرز و بوم ما را حفظ بفرما.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد صلْ الله علیه و اله و سلم قسم می‌دهیم ترا، ایمان کامل، فکر بلند، بدن سالم، قلب پاک، رزق حلال، اولاد صالح، نیت خالص، زرّیه طیب نصیب ما بفرما.
توطئه‌ها خنثی، توطئه گران نابود بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment