امام خمینی (ره)، خطوط کلی وصیت نامه

موضوع: امام خمینی (ره)، خطوط کلی وصیت نامه
تاریخ پخش: 77/03/14

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التّقوی»

1- انقلاب امام خمینی کم از معجزه نداشت
بحث ما در آستانه رحلت حضرت امام (ره) پخش می‌شود، در کنار مرقد مطهر آن بزرگوار هستیم. سالهای قبل من به مناسبت سالگرد، بحثهایی داشته‌ام. امسال فکر کردم که: این وصیتنامه که حدود 60 صفحه است، یکبار دیگر مروری شود تا ببینیم امام(ره) به ما فرموده‌اند. برای همه اقشار هم خوب است، بعضی چیزها مثل قرآن است، که حدیث داریم: قرآن را تکرار کنید، بعضی چیزها مثل قرآن نیست، ولی با آن مثل قرآن برخورد می‌شد، مثل اشعار پدر حضرت علی(ع). حضرت ابوطالب(ع) اشعار بسیار قشنگی داشت که امام صادق(ع) می‌فرماید: ما به بچه هایمان می‌گفتیم: همانطور که قرآن حفظ می‌کنید، همانطور هم اشعار پدر بزرگتان (حضرت ابوطالب(ع)) را هم حفظ کنید.
بعضی چیزها را باید تذکر داد. بخصوص کسی که عصاره اسلام است. حضرت امام (ره) به قوا آیت الله شهید صدر که سفارش کرده بود: شما در امام آب شوید، ذوب شوید، همانطور که امام در اسلام ذوب شد. امام(ره) کسی است که در اسلام ذوب شده و به حق امامزاده است. امامزاده‌ها به چه دلیل معلوم می‌شود امامزاده می‌شوند. امامان که تعدادشان معین است)
امامزاده‌ها امام زادگیشان را با معجزه نشان می‌دهند. و حضرت امام(ره) معجزه کرد. چطور اگر مس طلا شود معجزه است، ولی اگر یک ایران ترسو شجاع شوند معجزه نیست؟! چطور اگر موسی(ع) عصا به سنگ بزند معجزه است، قلمی که امام(ره) روی کاغذ می‌آورد و اعلامیه‌هایی که بیرون می‌داد و دلها را آب می‌کرد معجزه نیست؟!
قرآن می‌فرماید: بعضی دلها از سنگ سفت‌تر است؟! «وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَهِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ» (بقره/74) از کنار بعضی سنگها آب می‌جوشد، ولی بعضی از دلها هیچ تکان نمی‌خورد اگر موسی(ع) عصایش را به سنگ زد و آب جوشید، این معجزه است، امام(ره) هم قلمش را کشید به کاغذ و دلها تکان خورد. اعلامیه‌های امام(ره) دلها را تکان داد. اگر جریان آب از سنگ معجزه است، به حرکت آوردن یک امت بی‌تفاوت هم معجزه است. شجاع کردن ترسو معجزه است. ترساندن شجاع هم معجزه است. اگر فرعون ترسید و ترسش معجزه است پس ترس شاه هم معجزه است. منتها ما برای اینکه حریم نگه داریم به کارهای انبیاء و ائمه(ع) می‌گوییم معجزه (به هر حال هیچ کس امام معصوم نمی‌شود. ) اینها را می‌گوییم: کرامت. ولی در حقیقت کار امام(ره) یک کار استثنایی بود. قدرت غیبی بود. ملاکش این است که بشر عادی نمی‌تواند این کارها را انجام دهد. من در این وقت کوتاه می‌خواهم فرازهایی از وصیتنامه حضرت امام(ره) را بگویم. تا تجدید عهدی باشد با امام(ره) و با پیام امام ره، اول اینکه ایشان می‌فرماید: ظلمی که در تاریخ برای کنار گذاشتن قرآن و اهلبیت(ع) گفته شده، هیچ کس نمی‌تواند بنویسد یعنی همان چیزی که پیغمبر(ص) از آن وحشت داشت، همان شد، حضرت فرمود: دارم می‌روم، دو چیز سنگین را بین شما گذاشته‌ام (قرآن و اهلبیت(ع)) اینها از هم جدا نشوند. بارها فرمود: جدا نشود، جدا نشود، جدا نشود، آخرش هم جدا شد، گروهی با قرآن آشنایی ندارند، گروهی هم با اهلبیت(ع) آشنایی ندارند، گروهی هم فقط با ظاهر این دو آشنایی دارند، با باطن آشنایی ندارند. حافظ قرآن هستند اما محافظ قرآن نیستند. همه قرآن را از حفظ می‌خواند، اما حاضر نیست برای یکی از آیه‌های قرآن یک سیلی بخورد!
فرق است بین حافظ قرآن و محافظ قرآن. برای امام حسین(ع) اشک می‌ریزد اما وقتی بچه دار می‌شود خجالت می‌کشد و برایش سنگین است که اسم دخترش را فاطمه بگذارد! یعنی یک عزاداری سطحی می‌کند. آن مقدار عشق به امام حسین(ع) ندارد که نام دخترش را فاطمه بگذارد.
افرادی به پوست قرآن اکتفا کرده‌اند یعنی حافظ قرآنند نه محافظ قرآن، آنهایی هم که اهلبیتی هستند به یک عزاداری اکتفا کردند اما اینکه یک کتابی بخرند یا با روششان آشنا بشوند یا نام فرزندشان را از نامه‌ای اهلبیت(ع) بگذارند نه، یعنی در حد ظاهر هستند.
امام(ره) می‌فرماید: خیلی به قرآن و اهلبیت(ع) ظلم شده است ودشمن برای اینکه اینها را از هم جدا کند اول اهلبیت(ع) را جدا کرد. می‌گویند: اگر می‌خواهی یک شخصیت را ترور کنی اول محافظش را ترور کن. مرحوم شهید مفتح(ره) همینطور به شهادت رسید، یعنی اول محافظش را ترور کردند، می‌خواستند قرآن را ترور کنند، اول مفسر قرآن را ترور کردند. یعنی اهلبیت(ع) را. قرآن بی اهلبیت مثل سوزن بدون نخ است، یعنی چیزی نمی‌دوزد.
امام(ره) می‌فرماید: در این وصیتنامه حرفهایی زده‌ام که تا بعد از فوت من آنها را بخوانند، که خاطرشان جمع باشد که جیزی برای خودم در نظر نگرفته‌ام. اگر در وصیتنامه‌ام نوشته‌ام: چنین کنید چنین کنید، حالا دوستان که عاشقند، ولی دشمنان نگویند: برای خودش چیزی در نظر گرفته! اگر من شیخ بگویم: خمس بدهید، مردم ایران می‌گویند: او برای خودش نمی‌گوید چون سید نیست. اگر یک سید بگوید: خمس بدهید، ممکن است بگویند: برای خودش می‌خواهد. مثل حدیث افطاری دادن، اگر یک آخوندی شب عید فطر به مردم بگوید: افطاری بدهید، مردم خیالشان راحت است که او این حدیث را برای خودش نمی‌گوید چون شب آخر ماه رمضان است. امام فرموده: من گفته‌ام که این وصیتنامه را بعد از فوت من بخوانید، که مقام معظم رهبری آن را در خبرگان خواندند.
اول وصیتنامه، امام(ره) می‌فرمایند: ما افتخار می‌کنیم معمولا اول وصیتنامه‌ها می‌گویند: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً امیر المؤمنین و اولاده المعصومین حجج الله» و… یعنی گواهی می‌دهم… امام(ره) در این وصیتنامه نگفته گواهی می‌دهم، بلکه می‌فرماید: افتخار می‌کنم. ممکن است کسی گواهی بدهد ولی افتخار نکند. امام(ره) در اول وصیتنامه‌اش به جای «أَشْهَدُ… » می‌فرماید: مفتخوم یعنی هم شهادت می‌دهم و هم به این شهادت ناز می‌کنم. افتخار می‌کنیم به قرآن، به نهج البلاغه، به مصحف فاطمه(س)، به دعاهای پر مایه افتخار می‌کنیم که امام باقر(ع) بالاترین شخصیت تاریخ از ما است. افتخار می‌کنیم که فقه جعفری (ع) است از امام معصوم سرزده افتخار می‌کنیم به شهادت، تمام ائمه ما(ع) شهید شدند. و شهادت افتخار ما است افتخار می‌کنیم که زن‌ها، کوچک و بزرگشان در همه صحنه‌ها بودند. افتخار می‌کنیم که تأثی به زینب کبری(س) شد. افتخار می‌کنیم که در مقابل صهیونیستها و امریکا ایستاده‌ایم. افتخار می‌کنیم که ایران یک سمت و تمام کفر جهانی هم یک سمت افتخار می‌کنیم که اینقدر عزیزم که همه کفر یک سمت، ایران هم یک سمت. فاز اول فرمایشات امام(ره) «افتخارات» است، من خیلی فهرست وار می‌خواهم بگویم. امام(ره) در این وصیتنامه با همه وزارتخانه‌ها صحبت کرده است: وزارت آموزش و پروش، نیروهای مسلح، وزارت ارشاد، حوزه علمیه، دانشگاه، روحانیت، به همه یک سری تذکراتی داده‌اند. امام(ره) یک نخی در همه دانه‌ها چرخانده‌اند. یعنی هر کسی را مخاطب قرار داده این هست یعنی آنجایی که با خانم‌ها صحبت می‌کنند این هست. آنجایی که با علماء صحبت می‌کنند، با دولتمردان صحبت می‌کنند و… یعنی مثل شیرینی که در همه شیرینی‌ها هست و مثل آبی که در همه میوه‌ها هست یک چیزی در همه این وصیتنامه هست آنها را برایتان نقل می‌کنم. خطوط کلی وصیتنامه:
2- خط و مشی کلی وصیت‌نامه امام خمینی
1- دوری از خود باختگی: این در همه وصیت‌های امام هست. به همه می‌فرماید: خود باخته نباشید. خودتان یک کسی هستید. چرا خودتان را کم می‌بینید؟! هم سابقه‌ی شما بالا است… در اروپا 200 سال است که حمام پیدا شده است، ولی در حدیث ما 1300 سال پیش است، روایت داریم: قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع: «إِذَا دَخَلْتَ الْحَمَّامَ فَقُلْ فِی الْوَقْتِ الَّذِی تَنْزِعُ فِیهِ ثِیَابَکَ اللَّهُمَّ انْزِعْ عَنِّی رِبْقَهَ النِّفَاقِ وَ ثَبِّتْنِی عَلَى الْإِیمَانِ» (من‌لایحضره‌الفقیه/ج‌1/ص‌112) یعنی حمام در اسلام 1300 سالش است اما در اروپا 200 سال دارد. آقایانی که پای تلویزیون نشسته‌اند به دایره المعارف‌های انگلیسی مراجعه کنند، کلمه حمام در آنها نیست! این مال بهداشتشان. اگر مقداری پوست هندوانه کنار خیابان ما باشد می‌گویند: ایران اصلاً بهداشت را رعایت نمی‌کند! (البته نباید باشد، باید شهرهای ما لوکس باشد) اما مال آنها چطور؟ آنها در کشورشان سگ است، در جای خاصی هم نیست، در همان رختخواب و اتاق و حمام و آشپزخانه و آسانسور و… است. و میکروب ادرار سگ به مراتب از میکروب هندوانه‌های ما بیشتر خواهد بود. کفار بسیار کثیف هستند. و ما مفتخریم که در بهداشت از آنها جلوتریم. در فهم آن زمانی که ما بوعلی سینا داشتیم آنها شاگردش را هم نداشتند، ما مفتخریم که وقتی در اروپا چاپخانه اختراع شد دومین کتابی که آن را چاپ کردند کتاب قانون بوعلی سینا بود. سابقه تمدن، سابقه فرهنگ، سابقه بهداشت… خود باختگی برای چه؟ الان هم در این چند ساله، بچه‌های ایرانی در همه مسابقات مقامهای زیادی کسب کرده‌اند. از شطرنج تا ریاضی و کامپیوتر و فیزیک و شیمی و… ایرانی می‌فهمد. ما مفتخریم که ایرانی هستیم.
2- نفوذ بیگانه: در مورد خودباختگی من خیلی تعجب می‌کنم، آدم گاهی در خیابان که راه می‌رود چشمش می‌خورد به نوشته‌هایی از این قبیل: بستنی ایتالیایی، آدامس مکزیکی، شیرینی بلژیکی و… هیچکدام از این شیرینی‌ها به نصف باقلوای یزد نمی‌رسد. اما این خود باختگی نمی‌گذارد. این خود باختگی است که اگر یک چیزی خارجی باشد صدای «به به و چه چه» در‌آید. و در مقابل جنس ایرانی بگوییم: ایرانیه؟! یک خود باختگی بی‌خودی داریم. تحقیر شده‌ایم. من یکبار دیگر این را گفته‌ام: کلاه نمد را می‌گویند: اه! وقتی آن را کنار می‌گذاریم، یک کلاهی سرمان می‌گذارند به نام شاپو که همان نمد است کمی دوری دارند. لباس عربی خودمان را کنار می‌گذاریم بعد لباسی تنمان می‌کند که از هر لباسی درازتر است به نام ماکسی! نفوذ بیگانه: در دانشگاه، در حوزه، در نیروهای مسلح، در جامعه گاهی افراد بیگانه وارد می‌شود.
یکی از آیات قرآن را در این رابطه برایتان می‌گویم. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ» (آل‌‌عمران/118) اگر کسی پرسید: آیا در قرآن آیه‌ای در مورد نفوذ بیگانه داریم؟ یکی این است. ترجمه: ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید «لا تَتَّخِذُوا»: نگیرید «بِطانَهً» از بطن به معنای شکم می‌آید، «بِطانَهً» یعنی چیزی که در شکم آدم می‌رود، در شکم جامعه می‌رود (در پادگانها، کارخانه‌ها) «دُونِکُمْ»: غیر خودتان. از غیر خودتان نگذارید کسی برود درون شما و نفوذ کند. و اسرار شما را کشف کند کدام کتابخانه کتاب خطی دارد، در کدام موزه آثار باستانی دارید، در کجا نفت دارید، در کجا اسلحه دارید، اصلاً نگذارید بیگانگان بروند در شکمتان. عوامل نفوذی و مستشار خارجی ممنوع! اگر کشورهای اسلامی بخواهند همین آیه را عمل کنند، همه مستشارهای خارجی را باید بیرون کنند. که یکی از برکات حضرت امام(ره) همین بود. در سایه‌ی انقلاب، همه مستشارها فرار کردند. یک آیه دیگر نیز درباره‌ی « عامل نفوذی» داریم یک توطئه‌ای بود مال یهودی‌ها، خوب گوش دهید. عده‌ای از بزرگان چهره‌های یهودی‌ها گفتند: یک طرح! صبح می‌رویم نزد پیامبر اسلام(ص) و مسلمان می‌شویم. غروب می‌گوییم: ببخشید، دین شما اساس ندارد! بر گردیم یهودی شویم. این کار دو تا فایده دارد:
1- باقی یهودی‌ها هوس مسلمان شدن نمی‌کنند. می‌گویند: بزرگانمان که رفتند، برگشتند!
2- مسلمانها هم تودلشان خالی می‌شود! می‌گویند: دین ما اینقدر زور ندارند که میهمانان خارجی را جذب کند، و لذا قبل از آمدن آنها خدا به پیغمبرش دستور داد: امروز چند نفر می‌آیند و مسلمان می‌شوند، به مسلمانها بگو: اینها صبح می‌آیند مسلمان می‌شوند، غروب هم از دین بر می‌گردند. نه از آمدنشان شاد شوید و نه از رفتنشان ناراحت شوید. این توطئه است. پیغمبر هم به مردم پیغام را فرستاد. و مردم فهمیدند که، نه آمدنشان روی حساب است و نه رفتنشان، بلکه بر حساب و اساس شیطنت است. آیه‌اش این است: «وَ قالَتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذی أُنْزِلَ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (آل‌‌عمران/72) «وَجْهَ النَّهارِ»: اول روز، اخره: اخر روز. در تمام اقشار از افراد خود باخته وجود دارند. طرف دلش آب می‌شود که یکبار اروپا برود! و افتخار می‌کند، اما سالهاست که حج به گردنش واجب است و اصلاً دلش برای رفتن به مکه تکان نمی‌خورد!؟
3- مردمی بودن: در انقلابهای دیگر یک کودتای نظامی می‌شود و یک گروهی بالا می‌روند، امروز اینها زنده باد، فردا آنها زنده باد! انقلاب مردمی یعنی انقلابی که از متن مردم بجوشد. مثل ظهر عاشورا. ظهر عاشورا همه عزاداری می‌کنند و کسی به کسی نمی‌گوید: شما که عزاداری می‌کنید از کدام وزارت خانه و کدام گروه هستید؟! وزارتخانه نمی‌خواهد، همه مسلمانند.
«یا حسین(ع)» ظهر عاشورا هیچگونه تبصره، آیین نامه، تأمین اعتبار و حزب بازی و… نمی‌خواهد. چون از دل مردم یا حسین(ع) می‌جوشد. این جوشش مردمی، خیلی ارزش دارد (مردمی بودن) اهرمی هم که مردمی بودن را حفظ می‌کند، همین «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» است. وقتی گفته می‌شود: قد… همه می‌ریزند در مسجد. بدون کارت دعوت و صف و… کوچک و بزرگ و سفید و سیاه همه پهلوی هم می‌ایستند. همه با هم خم می‌شوند و… این روحیه مردمی بودن از طریق شرکت در نماز جماعت حاصل می‌شود «مردمی بودن» قصه را‌ تروتازه نگه می‌دارد.
امام(ره) می‌فرماید: مسئوولین از مردم جدا نشوند. من گاهی وقتها با خودمان می‌گفتم: منظور قرآن از «آیا راه رفتن پیغمبر(ص) را هم باید بدانیم؟! بله که باید بخوانیم. برای اینکه اگر فوق لیسانس شدیم، مسجد نمی‌رویم! یمشی… برو در بازار… کمی که درس می‌خواند دیگر عزاداری نمی‌رود! می‌گوید: من دانشجو هستم، حجه الاسلام هستم! آقا! برو سینه بزن. وقتی می‌گوید: پیغمبر(ص) رفت، یعنی علم حوزه، علم دانشگاه، ماشین و پول و مقام و… را کنار بگذاریم و داخل مردم شویم. مردمی بودن خیلی مهم است. از مردم، با مردم، در مردم. هر سه تای اینها هم در قرآن هست. در مردم و از مردم: «فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ» (بقره/129)، با مردم: «وَ الَّذینَ مَعَهُ» (فتح/29)، یک شب دیدم که در تلویزیون طریقه ترشی‌سازی را یاد می‌دهند. چند گرم… چند گرم… و… گفتم: والله زنان و مادران ما اینگونه ترشی درست نمی‌کنند. زنگ زدم به صدا و سیما که این ترشی مال کجاست؟ گفتند: این مال خانواده‌هایی است که از حسینیه ارشاد به بالا زندگی می‌کنند! یک چیزی یاد مردم بدهید که مال همه مردم باشدو بعضی حرفها اصلا به درد نمی‌خورد مثل این است که کسی بیاید در مدرسه فیضیه و انواع کراوات را بیان کند، آخوندها که کراوات نمی‌زنند! بعضی بحث‌ها اینقدر بی در و دروازه است. از تحقیقات، منبرها و… مردمی باشد… کاربردی خواهد بود و نافع.
4- اسلامی بودن: امام(ره) در تمام بندهای وصیت‌نامه، این مسئله اسلامی بودن را ذکر کرده‌اند. در تبلیغ، در چاپ کتاب، در تدریس، در تصمیم، در تفکر، در برخورد و… همه را می‌فرمایند که اسلام همه چیز دارد. یک وقت اسلام، نماز و روزه است می‌گویند: نمی‌شود که همه کارها را دست آخوندها داد. بنده اسلام شناس نیستم، آیت الله و فقیه هم نیستم، فیلسوف نیستم، متکلم نیستم، عارف نیستم، شاعر نیستم، مورخ نیستم، و هیچ مقام علمی ندارم، یک طلبه عادی هستم. اما الان پشت این دوربین ادعا می‌کنم که با همین اطلاعات بسیار اندکی دارم هر کس هر حرف حسابی دارد اگر به من بگوید من آیه و حدیثش را به او می‌دهم. شما چه می‌گویید که آیه و حدیث نداریم! شما اگر یک کمی با اسلام آشنا شوید خواهید فهمید که اسلام خیلی عمیق است.
اصلاً آدم گیج می‌شود وقتی در حدیث می‌خواند: پیغمبر(ص) در فصل تابستان لباس هایشان را برای ضد عفونی کردن، در دیگ می‌جوشاندند. بالاترین پیشرفت‌های بهداشتی را پیغمبر(ص) داشته است، وقتی آدم می‌فهمد که پیغمبر اسلام(ص) مسواکش را پشت گوشش می‌گذاشته… یک دقت‌های عجیب و ظریف! اینها خیلی مهم هستند. کسانی دیگر ندارند.
یک خاطره از امام(ره) بگویم. گوینده این خاطره، آیت الله سبحانی از مدرسین قم هستند. (حاج شیخ جعفر سبحانی)، من از ایشان شنیدم، گوش بدهید: (در سالگرد رحلت امام و در کنار مرقد آن بزرگوار، ببینم برخورد اسلامی چگونه است. ) حدیث داریم. در سفره‌هایی که تنها نیستی و کسی کنارت ایستاده است، چیزی از دهانت در نیاور تا در بشقاب بگذاری (هسته خرما…) آیت الله العظمی بروجردی (ره) (مرجع تقلید) آمدند منزل امام (ره)، امام (ره) بود و آقای بروجردی (ره). امام (ره) یک پرتقال گذاشتند جلوی آقای بروجردی (ره) ایشان نخوردند! امام (ره) پرتقال را پوست کندند و جلوی ایشان گذاشتند. امام (ره) پرتقال پوست کنده را آورد جلوی دهان آقای بروجردی(ره) و فرمود: میل بفرمایید. ایشان هم خوردند. منتها برای اینکه به آن حدیث عمل کنند هسته‌های پرتقال را در دستشان نگه داشتند زیر عبا! تا اینکه جلسه تمام شد و ایشان از منزل امام (ره) خارج شدند، درشکه که آمد آقای بروجردی (ره) را سوار کند، ایشان هسته‌های پرتقال را در سطل زباله انداختند. یعنی برای اینکه به یک حدیث عمل کنند دقیق بودند.
آقای بروجردی (ره) در رساله‌شان نوشته‌اند: خوردن غذای گرم مکروه است. امام (ره) هم حاشیه زده‌اند که: غذای گرم خوردن مکروه است به شرط آنکه داغ باشد. یعنی فرق است بین غذای گرم و غذای داغ. این دقت است. الان اگر شما به بهترین هتل‌ها بروید، طرف مرغ را از دهانش در می‌آورد و روی سفره در بشقاب می‌گذارد. همه هم سوپر دو لوکس هستند. نه خیر آقا، آخوندهای ما به مراتب از سوپر دو لوکس‌ها تمیزترند. چون به آداب اسلام عمل می‌کنند، یک پزشکی خیلی از امام(ره) تعریف می‌کرد. امام (ره) خیلی کمال داشتند. همینجا یک زمانی راننده‌های تاکسی دعوت شدند (آخرین سخنرانی حاج احمد آقا(ره)) ایشان در جملاتشان فرمود: اشک امام (ره) سحرها که گریه می‌کردند دستمال کاغذی کافی نبود با حوله اشک هایشان را پاک می‌کردند، اشک امام (ره) نماز شب امام (ره) شجاعت امام (ره)، سعه صدر امام (ره) و… من به پزشک گفتم: شما از چه چیز امام (ره) خوشتان آمده؟ گفت: آقای کوثری روضه می‌خواندند، امام (ره) هم دستمالی در دستشان بود و گریه می‌کردند، همینطور که گریه می‌کردند بینی امام (ره) ترشح پیدا کرد، امام (ره) با دستمال اشکش بینی‌اش را پاک نکرد بلکه یک دستمال دیگر در آوردند و با آن پاک کردند و می‌گفت: من به عنوان یک پزشک، از این جهت که امام (ره) بهداشت را رعایت می‌کردند عاشق ایشان شدم. اسلام دین عزیزی است. امام وقتی می‌خواست بگوید: اسلام، می‌گفت: اسلام عزیز.
5- مسئله دخالت و نظارت: آیه قرآن است «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ» (توبه/71) همه ما بر همه شما ولایت داریم و همه شما هم بر همه ما ولایت دارید. یک دختر 9 ساله که تازه به تکلیف رسیده است حق دارد از بالاترین مقامات مملکتی. نهی از منکر کند اگر بالاترین مقامات با کفش آمد داخل مسجد و فرش مسجد خاکی شد. این دختر 9 ساله می‌تواند بگوید: حضرت آقا با کفش داخل مسجد شدی گناه کردی. نمی‌تواند بگوید برو بچه! یعنی اسلام به قدری عزیز است که به یک دختر 9 ساله گفته: حق نظارت و دخالت و پیشنهاد و تذکر به بالاترین مقامات را داری. کدام دین غیر از اسلام عزیز این اجازه را صادر کرده است. به رهبر می‌توانی پیشنهاد بدهی، به رییس جمهور می‌توانی پیشنهاد بدهی. و لذا امام(ره) فرمود: در انتخابات مجلس، خبرنگاران، ریاست جمهوری و… خودتان را کنار نکشید، حفظ نظام جمهوری اسلامی از مهمترین واجبات است.
6- به دیگران اکتفا نکردن: تنها به دیگران اکتفا نکنید. این هم از فرازهای بسیار درخشنده حرف‌های امام (ره) است. یعنی اینکه: نگو، ما گفتیم، دیگر مسؤولیتی نداریم! این حرف‌ها چی است؟ آیا فقط باید بگویی و دیگر هیچ؟! باید داد بزنی و بگویی. می‌گوید: من سه بار گفته‌ام! خُب 4 بار بگو. این امام (ره) است. می‌فرماید: اگر سی بار تذکر دادی و گوش نداد اگر می‌دانی بار 31 گوش می‌دهد باید بگویی. به خصوص در مورد خانواده، قرآن می‌فرماید: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» (طه/132) خانواده‌ات را به نماز سفارش کن. «وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» نگو: من یک بار گفتم و گوش نداد! مقاومت کن، صبر کن، خسته نشو. حتی فرمود: اگر عیبی در مسؤولین دیدید به آنها تذکر دهید، اگر دیدید مسؤولین گوش نمی‌دهند خودتان اقدام کنید. منتظر مسؤولین هم نباشید.
7- گزینش خوب: اگر رهبر صالح، رییس جمهور صالح، دولت صالح، شورای نگهبان صالح، وکیل و وزیر صالح، اگر همه صالح باشند و بهترین قانونها را وضع کنند اما آن کسی که می‌خواهد اجرا کند آدم صالحی نباشد همه صالح‌ها از بین می‌روند. مثلاً یک خانه خوبی، بسازی و دست یک سرایدار بی‌قابل بدهی، همه معماری و مهندسی و… هدر می‌رود. گزینش باید صالح باشد. من این را بگویم: بعضی از کسانی که وارد برخی اداره‌ها می‌شود موقع بیرون آمدن یک ضد انقلاب می‌شوند! یعنی نانخور دولت ضد دولت درست می‌کند! با طفره، با کاغذ بازی، با رشوه، با پارتی بازی و… حدیث داریم: اگر مسلمانی به شما مراجعه نمود و کارش را راه انداختی و او را شاد کردی، رسول خدا –(ص) – را شاد کرده‌ای.
8- از زمان عقب نبودن: این هم در همه فرمایشات ایشان هست. می‌فرمایند: ببینید آخرین اسلحه‌ای که دنیا دارد چه است؟ به دانشگاه می‌فرماید: ببینید آخرین مدارج علمی و کشفیات دنیا چیست؟ به حوزه می‌فرماید: ببینید آخرین اشکالاتی که در ذهن جوان‌ها می‌کنند چه است؟ ما از اینها در دنیای آخوندی داریم با کمال تأسف! یک بحثی می‌خوانیم که اصلاً مورد نیاز نیست! اما صدها اشکال در ذهن جوان‌هاست، اما برای پاسخش مطالعه نشده است! در این باره یک حدیث می‌خوانم: به پیغمبر ما(ص) گفتند: فلان گروه کافر با یک روش نوی می‌جنگند؟! یک تاکتیک جدیدی به کار می‌برند. پیغمبر اسلام(ص) ده نفر جوان مسلمان را فرستادند و فرمود: بروید روش آنها را یاد بگیرید و به مسلمان‌ها آموزش بدهید. اصلاً چرا پیغمبر(ص) به معراج رفتند؟ برای اینکه وقتی مردم با آپولو به کره ماه می‌روند پیغمبرشان هم باید آنجاها را دیده باشد، یک شتر سوار که نمی‌تواند رهبر آپولو سوار باشد. باید پیغمبر(ص) یک قدم جلوتر باشد، مردم وقتی می‌گفتند! جنگ جنگ تا پیروزی، امام (ره) می‌فرمود: تا پیروزی یعنی چه؟ جنگ جنگ تا رفع کل فتنه از جهان، یعنی: همیشه یک قدم جلوتر باشید. دنیا مالیات دارد، ما هم مالیات دادیم. منتها مالیات ما همان مالیات دنیاست به علاوه ده امتیاز. منتهی چون نمی‌دهند ما خمس و سهم امام(ع) هم می‌گویم. حدیث داریم (یک هیئت حدیث): اگر مردم زکات اموالشان را بدهند حتی یک فقیر هم در کره زمین نمی‌ماند (حتی یک شکم گرسنه هم در زمین نمی‌ماند) از زمان عقب نمانیم. خودِ اسلام خیلی از زمان جلو است. ببین تا حالا کسی این کلمه از دهانش بیرون آمده! «ز گهواره تا گور دانش بجوی» آیا کسی می‌تواند بالاتر از این حرف حرفی بزند؟! اصلاً اسلام به کلمه فارغ التحصیل می‌خندند. برای اسلام سن مطرخ نیست (در طلب علم) می‌گوید: ما فارغ نداریم. و لذا به پیغمبرش می‌فرماید پیغمبری که «وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» (کهف/65) علمش لَدُّنی است «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» (انشراح/7) نگو که الحمدلله 15 خرداد است پس سه ماه تعطیلی، می‌فرماید: وقتی فارغ شدی… ما تعطیلی نداریم. به قول شهید باهنر (ره) که می‌گفت: در تابستان تعلیم تعطیل است تربیت که تعطیل نیست. در ثانی شما در مدرسه مگر چقدر یاد می‌گیری؟ خیلی از چیزها را باید بیرون از مدرسه یاد بگیری. در مدرسه چهار تا فرمول یاد می‌گیری و امتحان می‌دهی، بعد هم یک مدرک می‌گیری. الان هم می‌بینید نه تنها دیپلمه‌ها کار ندارد بلکه لیسانسیه‌ها هم کار ندارند. باید در تابستان یک هنری یاد بگیرند تا به کارشان بیاید. در تابستان تیر اندازی و شنا و رانندگی و… یاد بگیرید. با تماشای فوتبال دیگران در تلویزیون چیزی گیر تو نمی‌آید. فردا می‌خواهی ازدواج کنی، یک هنری، یک کاری یاد بگیر. جوان داریم که 19 ساعت پای تلویزیون می‌نشینید بابا یک ساعت بس است بلند شو و به کارت به جوانیت برس، شنا بلد نیستی، کامپیوتر بلد نیستی، خطت بد است، قرآن بلد نیستی، شعر بلد نیستی، مقاله بلد نیستی، آخر کسی که این همه کار وقتتان تمام شد. باید این فرازها را تابلو کرد و در خیابانها نصب کرد. به مناسبت رحلت امام (ره) از آقای کوثری که روضه خوان امام(ره) بودند دعوت کرده‌ایم تا ما را به فیض برسانند.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment