امام خمینی، شاگرد حضرت ابراهیم (ع)-1

موضوع: امام خمینی، شاگرد حضرت ابراهیم(ع)-1
تاریخ پخش: 25/03/68

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

چون بعد از رحلت امام بحث می‌کنیم و از طرفی هم خدا کند که من معلم قرآن باشم امروز مقداری آیاتی که راجع به حضرت ابراهیم دیدم بررسی کردم بعد دیدم که می‌توانیم بعنوان یک شاگرد خوبی برای حضرت ابراهیم رهبر کبیر انقلاب را معنا کنیم.
اینکه می‌گویم ابراهیم چون حضرت ابراهیم بین انبیاء مقام خاصی دارد حتی ما وقتی به پیغمبر سلام می‌کنیم می‌گوئیم خدایا درود و سلام و صلواتت را بر پیغمبر نازل کن همان سلام‌هایی که به ابراهیم دادی به پیغمبر هم بده، پیداست که سلام و صلواتهایی که به ابراهیم داده چیز برجسته‌ای است که می‌گوئیم از آن نوع سلام‌ها به پیغمبر بده.
وقتی سیمای ابراهیم را در قرآن می‌فهمیم هم با قرآن آشنا می‌شویم هم با یکی از پیغمبران الوالعزم آشنا می‌شویم بعد نگاه می‌کنیم که چقدر رهبر انقلاب شاگرد خوبی بود برای ابرهیم و چگونه رهبر انقلاب پایش را جای پای ابراهیم گذاشت و چگونه حرکت کرد.
1- مقام رهبری و امامت حضرت ابراهیم
مقام ابراهیم: خداوند پنج حادثه مهم را برای ابرهیم پیش آورد در هر حادثه روسفید بیرون آمد و یک مدال گرفت بنابراین مقاماتی که ابراهیم گرفت این است: عبدالله، بنده خوب خدا، بعد نبی الله، بعد شد رسول الله بالاتر از نبی الله بعد شد خلیل الله بعد شد رهبر کل، امتحان اول این بود که از زن و فرزندت دست بکش، توی آتش بیفت، اسماعیل را با دست خودت قربانی کن، هر چه خدا گفت، گفت چشم در مقابل هم چَشمی هم یک مقام و مدال گرفت آخرین مدال هم این بود «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» (بقره/124) من تو را رهبر قرار دادم چون هر حادثه تلخی پیش آمد روسفید بیرون آمدی تو حقش این است که به مقام امامت برسی کسی از خواب بیدار نمی‌شود که به مقام امامت برسد مقام رهبری بالاترین مقام‌ها است حتی حضرت ابراهیم خواست که این مقام در طول تاریخ برای ذریه‌اش باشد فرمود نه ما به بعضی از ذریه مقام رهبری می‌دهیم اما اینطور نیست که هر کس که از ذریه تو باشد به مقام امامت برسد.
2- مسئولیت ابراهیم پاک کردن زمین از طاغوت و شرک
مسئولیت ابراهیم: یکی از مسئولیت‌ها این بود که ابرهیم و اسماعیل «طَهِّرَا بَیْتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ» (بقره/125) یکی از مسئولیت‌های شما این است که این مکه و مسجد الحرام را که پر از بت شده است تطهیر کنید برای آنهایی که آمده‌اند طواف کنند یکی از مسئولیت‌ها این است که باید شرک زدایی کنید حالا ابراهیم وقتی شرک زدایی می‌کند نه فقط آن شرک را بلکه هر شرکی که باشد هر بُتی باشد، خورشید پرستی و ماه پرستی شرک است امام آدم پرستی و طاغوت پرستی هم شرک است مسئولیت حضرت ابراهیم این است که زمین را از طاغوت و شرک پاک کند.
«وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ الْبَیْتِ» (بقره/127) پایه‌های کعبه را ابراهیم با اسماعیل بالا برد. در دعایش گفت «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِنَا أُمَّهً مُسْلِمَهً» (بقره/128) در دعایش گفت خدایا من امتی می‌خواهم که مسلمان باشد هر چی که تو دوست داشته باشی امت همان را انجام دهد. حضرت ابراهیم با اینکه خودش زنده بود و رهبر بود فرمود خدایا من کعبه را ساختم امت را امت مسلمان قرار بده اما بعد از مرگ من هم یک رهبر خوبی به مردم بده «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمْ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُزَکِّیهِمْ» (بقره/129) خدایا بعد از من رهبری به مردم بده که مردم را تربیت کند حضرت ابراهیم هم زنده است و هم امام است اما برای بعد از خودش از خدا می‌خواهد که یک رهبر لایقی بعد از فوتش خدا به مردم بدهد.
3- برخوردهای حضرت ابراهیم کفار را مبهوت می‌کرد
برخوردهای ابراهیم: یک روز ابرقدرت زمان ابراهیم با ابراهیم نشست بحث کند گفت خدای تو کی است؟ گفت خدای من کسی است که هم زنده می‌کند و هم می‌میراند گفت من هم می‌توانم مرگ بدهم و زنده کنم دو نفر را از زندان بیاورید دو نفر را از زندان آوردند گفت این زندانی را را اعدام کنید این زندانی را هم آزاد کنید به ابراهیم گفت من هم مرگ دادم و هم زنده کردم پس نگو خدای من مرگ و حیات دست او است من هم که شاه هستم مرگ و حیات دست من هم هست ابراهیم یک خورده نگاه کرد و گفت خدای من حرکت را جوری قرار داده که خورشید از اینطرف طلوع می‌کند لطفاً شما دستور بده که فردا خورشید از آنطرف طلوع کند «فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ» (بقره/258) یعنی ابراهیم حرکتی می‌کرد که آن ابرقدرتها بهتشان می‌زد.
4- تصمیم‌های رهبر انقلاب ابرقدرت‌ها را مبهوت می‌کرد
آیا رهبر انقلاب در حرکت‌ها و تصمیم‌هایی که می‌گرفت ابرقدرتها را مبهوت نکرد؟ صبح بلند می‌شدند می‌دیدند دستور اعدام سلمان رشدی صادر شد همیشه امام در دستور جنگ در قبول قطعنامه در دعوت گورباچف به اسلام در حذف قائم مقام رهبری یک کارهایی امام می‌کرد که همه را مبهوت می‌کرد. و دشمنان انقلاب گفتند که ما نمی‌توانیم ببینیم رهبر انقلاب یک ساعت دیگر برنامه‌اش چیه و روی ایشان نمی‌توانیم برنامه ریزی کنیم چون همه کارهایمان را که کردیم ایشان می‌اید یک پاتک می‌زند و همه را روی هم می‌ریزد.
طرفداران واقعی ابراهیم کی هستند؟ مثلاً یهودیها می‌گفتند زنده باد ما، مسیحی‌ها هم می‌گفتند زنده باد ما که ما توی خط ابراهیم هستیم، ابراهیم قبل از موسی و عیسی(علیهم السلام) بوده است پس نمی‌تواند یهودی یا مسیحی باشد بیخود هم شما نگوئید که توی خط ایشان هستیم «فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی» (ابراهیم/36) هر کسی تابع من است او از من است.
5- بیعت عملی با امام مهم است
اگر شما می‌خواهید با امام بیعت کنید آن کارگر با همان لباس سیاه بهتر کار بکند سر هم بندی نکنید شما که در عزای امام سوختید مگر این نبود که امام می‌خواست وضع کشاورزی خوب بشود. بیعت عملی توی کارخانه، بیعت عملی توی تحصیل، مگر امام نگفت که همه با هم باشید؟ معلم خوب درس بدهد منبری مطالعه کند و برود منبر، اینها بیعت عملی است ما یک بیعت ظاهری داریم که برویم سر خاک این حق است اشک بریزیم حق است اینها همه یک بعد بیعت است مهمترین بیعت‌ها این است که خط امام را دنبال کنیم.
6- امام خودش را ندید دل مردم را تسخیر کرد
صفات ابرهیم: «وَمَا کَانَ مِنْ الْمُشْرِکِینَ» (بقره/135) ابراهیم مشرک نبود هر چی بود برای خدا بود خودش را نمی‌دید امام سی چهل صفحه وصیت کرده یک سطر مال خودش نیست الله اکبر، که کجا خاکم کنید، آنچه توی وصیت نامه‌اش هست یا اسلام است یا مسلمین در زمان حیات خودش را ندید بعد از حیات هم خودش را ندید چون خودش را ندید و خدا را دید مردم او را دیدند می‌گویند کدخدا را ببین ده را بچاپ امام خدا را دید دل را چاپید کدخدا کسی نیست، کدخدا از ترس پشه می‌رود توی پشه بند، ده هم چیزی نیست آب است و گل، دل مهم است.
امام دو سه تا من گفت، تا من زنده هستم نمی‌گذارم لیبرالها حکومت کنند تا من هستم خواب راحت را از آمریکا خواهم گرفت، در مقابل دوستان کلمه من نگفت. عشقی که مردم به امام دارند عشق آئین نامه و تبصره نیست شما حساب کنید اگر مسئولی خواسته باشد در یکی از کشورها بمیرد چقدر باید ماشین بیاورند بخشنامه کنند که یک تشیع جنازه ده هزار نفری راه بیندازند اخلاص که بود اینطور می‌شود.
7- امام بعد از قطعنامه در جماران سخنرانی نکرد
شبی که می‌خواستند قطعنامه 598 را قبول کنند خیلی روی آن فکر شد گفتند آخر ما گفته‌ایم جنگ جنگ تا پیروزی حالا بیائیم بگوئیم جنگ نمی‌کنیم ممکن است خانواده‌های شهدا بیایند توی خیابان و بگویند بچه‌های ما چی شدند؟ امام فرمود چون وظیفه شرعی است من قبول می‌کنم خودم هم می‌آیم قربانگاه و فرمود اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم یعنی امام قطعنامه را قبول کرد با توجه به اینکه احتمال داد کل آبرویش از بین برود. فرمود جام زهر است که می‌نوشم امام بعد از قبول قطعنامه دیگر در حسینـه جماران صحبت نکرد واقعاً جام زهر بود اما به وظیفه‌اش عمل کرد و خدا هم گفت حالا که آبرویت را بخاطر من دادی من آبروی تو را چندین برابر می‌کنم در تشیع جنازه مسیحی‌ها و ارمنی‌ها را دیدند که گریه می‌کنند.
8- اولیا خدا هدایت باطنی دارند
گاهی که ما موفق می‌شدیم برای زیارت رزمنده‌ها برویم جبهه آنجا برای ورود به پادگان کارت لازم بود من کارت نداشتم به هوای اینکه آقای قرائتی مشهور است دَم در هر دژبانی ما را می‌شناسد و دیگر جلوی ما را نمی‌گیرد یک جا یک بسیجی بود به ما راه نداد این پاسدارهایی که با ما بودند گفتند آقای قرائتی است گفت هر کس می‌خواهی باش ما هم یک خورده نگاه کردیم و گفتیم خیلی خوب برگردیم ما را راه نمی‌دهند بعد گفتم حتماً این بسیجی بچه روستایی است که توی این روستا برق نیست تلویزیون هم نیست و ایشان من را توی تلویزیون ندیده اگر می‌شناخت من را بر نمی‌گرداند دو مرتبه برگشتیم گفتیم آقا شما بچه روستا هستی؟ گفت بله گفتم برق داری؟ گفت نه گفت برق نداریم تلویزیون هم نداریم گفتم من را ندیده‌ای؟ گفت نه، بعد گفتیم امام را دیده‌ای؟ گفت نه، ولی عکس امام را دیده‌ام گفتم اگر الآن امام بیاید و بگوید شما خودت را از هواپیما پرت کن حاضری پرت کنی؟ گفت فوری، این هدایت باطنی است یعنی دو نفر همدیگر را ندیده‌اند ولی دلشان جذب هم شده است.
اویس قرنی پیغمبر را ندید ولی در عشق پیغمبر سوخت نصف روز اجازه گرفت از مادرش که بیاید و پیغمبر را ببیند آمد ظهر شد دید پیغمبر نیامد گفت چون به مادرم قول داده‌ام بر می‌گردم پیغمبر را ندیده برگشت پیغمبر هم که آمد یک خورده بو کشید گفت بوی اویس قرنی می‌آید همدیگر را درک کردند اولیاء خدا هدایت باطنی دارند معنایش این است که ممکن است کسی با کسی حرف نزند اما هدایت باطنی داشته باشد من چقدر توی تلویزیون گفته‌ام نماز جمعه یادتان نرود چقدر اثر کرد؟ هیچی یا خیلی کم اما امام نمی‌گوید نماز جمعه یادتان نرود، بعد از رحلت ایشان نماز جمعه چند برابر می‌شود یعنی گاهی کسی حرف نمی‌زند سکوتش فایده دارد گاهی یک کسی فریادش فایده‌ای ندارد.
9- علم با یقین و باور فرق دارد
ما به ابراهیم چیزهایی یاد دادیم که «وَلِیَکُونَ مِنْ الْمُوقِنِینَ» (انعام/75) یعنی یقین داشت و یقین غیر از علم است ما ممکن است علم داشته باشیم اما یقین نداریم یقین یعنی باور و علم یعنی دانستن مثلاً کسی می‌آید خانه می‌گوید بنده توی بانک بدهکارم فردا چکم بر می‌گردد و آبرویم می‌ریزد اینرا مرد می‌آید توی خانه و به زن و بچه‌اش می‌گوید همه می‌دانند که ایشان بدهکار است پول هم توی بانک ندارد اما وقتی شام می‌خورند و می‌روند توی رختخواب خواب از سر کی می‌پرد؟ مرد، یعنی مرد غیر از دانستن باور هم کرده که فردا آبرویش می‌ریزد باقی‌ها خبردار شدند که ایشان آبرویش می‌ریزد اما هنوز باورشان نشده است اگر به ما گفتند مرده دندان می‌گیرد لگد می‌زند می‌گوئیم ما علم داریم که مرده با ما کاری ندارد اما به ما بگویند پهلوی مرده بخواب می‌ترسیم یعنی می‌دانیم که مرده با ما کاری ندارد اما هنوز باور نکرده‌ایم علم غیر از دانستن است امام هم علم داشت هم باور داشت یعنی وقتی می‌گفت دنیا ارزش ندارد باور داشت که دنیا ارزش ندارد آخر گاهی وقتها من می‌گویم دنیا که ارزشی ندارد بعد می‌بینید چای کم رنگ که می‌دهند قهر می‌کنم تو که گفتی دنیا ارزش ندارد پس چرا بخاطر یک چای کم رنگ قهر کردی؟ ما علم داریم باور نکرده‌ایم.
10- قاطعیت امام
ابراهیم(ع) به چیزی جذب نشد «لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ» (انعام/76) هر چی خواستند. . . بختیار را آورند سر کار شریف امامی را سر کار آوردند هر کاری کردند گفت هیچکدام را قبول ندارم. قاطعیت، «فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ»(توبه/114) عموی حضرت ابراهیم کج بود بارها او را نصیحت کرد که اگر تو بیائی و ایمان بیاوری دست از بت پرستی برداری ولی هر کاری کرد دست از بت برنداشت وقتی دید واقعاً دست از بت بر نمی‌دارد از او جدا شد و امام این صفت را داشت افرادی را نصیحت می‌کرد اگر گوش نمی‌دادند با هیچکس رودربایستی نداشت.
بعضی از مسئولین دفتر رفتند خدمت امام و گفتند آقا شما از ما راضی هستی یا نه؟ نکند که شما از ما راضی نباشی امام فرمود اگر یک لحظه بفهمم شما برای اسلام ضرر دارید می‌گویم که فوری از خانه من بیرون بروید من با کسی رودربایستی نداریم.
ابلیس خیلی خوب آدمی بود اینکه می‌گوئیم لعنت خدا بر شیطان، شیطان خوب آدمی بود حضرت امیر در نهج البلاغه می‌فرماید شیطان شش هزار سال در کنار ملائکه و با ملائکه عبادت می‌کرد منتهی یک مرتبه خدا گفت شما که عبادت من را می‌کنید حالا به آدم سجده کنید ابلیس گفت ما برای خودت حرفی نداریم که سجده کنیم اما خواسته باشید به این سجده کنیم ما یکی که نیستیم شما مقلد امام بوده‌ای حالا امام می‌گوید آقای خامنه‌ای لیاقت رهبری دارد اگر کسی بگوید ما یکی نیستیم قیافه‌اش شبیه آن آقایی می‌شود که می‌گوید به خودت سجده می‌کنم اما به آدم سجده نمی‌کنم آن کسی سجده به خدا می‌کند اگر خدا هم دستور داد که به آدم سجده کن آدم باید سجده کند قرآن می‌فرماید همه اعلام حمایت کردند جز ابلیس ما بنده خدا هستیم.
11- امام شاگرد ابراهیم بود و نام نیک از خود باقی می‌گذاشت
نام نیک: «وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ» (شعراء/84) ابراهیم گفت خدایا نام من را در تاریخ زنده بدار و حالا نام امام هم در تاریخ زنده خواهد ماند.
حضرت ابراهیم پایه‌های کعبه را بالا برد امام پایه‌های انقلاب را بالا برد ابراهیم از خدا امت مسلمان خواست بدون نژاد شهری و روستایی شاگردش امام هم امت مسلمان تشکیل داد ابراهیم تا زنده بود گفت خدایا من زنده هستم بعد از من رهبری به مردم بده امام هم تا زنده بود رهبری روشن را نشان داد ابراهیم در مباحثه‌اش جوری حرف می‌زند که نمرود بهت زده شده بود حرکت امام که شاگرد ابراهیم است کارهایش کاری بود که کفار بهت زده می‌شدند.
ابراهیم مخلص بود خودش را نمی‌دید خدا را می‌دید حضرت امام که شاگرد ابراهیم است چهل صفحه وصیت نامه می‌نویسد یک سطر آن مال خودش نیست هر چه می‌بیند اسلام را می‌بیند ابراهیم باور کرده بود علم نداشت باور داشت یقین داشت امام بالاتر از علم داشت به یقین رسیده بود ابرهیم فرمود من این ستاره و ماه و خورشیدی را که غروب می‌کند نمی‌پرستم امام هم فرمود هر حکومتی روی کار بیاید که رنگ الهی نداشته باشد من قبول نمی‌کنم ابراهیم با هیچکس رودربایستی نداشت عمویش را نصیحت کرد اما دید توی راه نمی‌آید قیچی کرد امام با احدی رودربایستی ندارد آیت الله حکیم به نماینده‌اش بابا اینقدر اسم من را نبر به فکر اسلام باش ما هم باید اینطور باشیم اصل برای ما اسلام است آخر حرفم این بود که بنده خدا این نیست که فقط عبادت خدا کند اگر خدا گفت که سجده کن به آدم باید بگوئیم چشم، مقلد و کسی که در خط امام است کسی نیست که بگوید اگر امام باشد من به حرف او گوش می‌کنم اگر امام فرمود اطاعت از ایشان واجب است ما هم باید اطاعت کنیم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment