موضوع: امام حسین-1، درسهای عاشورا
تاریخ پخش: 74/03/11
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- اصول مهم قیام امام حسین(ع)
بینندههای عزیز بحث را در دههی محرم میبینند. انشاالله موضوع بحث ما در این ماه عظیم، راجع به چهل اصلی است که از قیام امام حسین استخراج شده است. من یادداشتهایی را که راجع به عاشورا و امام حسین داشتم به صورت چهل اصل درآوردم. بخشی از صحبتهای این جلسهی من دربارهی قیام امام حسین(ع) است. چرا امام حسین قیام کرد؟ البته یک مقدار هم دربارهی آداب عزاداری صحبت میکنم.
در ابتدای حرفهای امروز خود میخواهم نکتهای را بگویم. وقتی شما میخواهید کلمهی(علیه السلام) را دنبالهی اسامی امامان بیاورید، به طور کامل بیاورید. آن را خلاصه به صورت(ع) ننویسید. حدیث داریم هرکس اسم پیغمبر و امام خود را زیبا و کامل بنویسد، تا زمانی که این نام بر روی کاغذ هست، ما ثواب بزرگی را به او میدهیم. چرا ما در نوشتن(علیه السلام) و(صلی الله علیه و اله و سلم) صرفهجویی میکنیم؟ مگر ما در همهی کارها صرفهجویی میکنیم که حالا در نوشتن(علیه السلام) صرفهجویی کنیم؟ کمی توجه و دقت کنید.
2- مبارزه با طاغوت
به سراغ بحثمان برویم. اولین اصل از قیام امام حسین مبارزه با طاغوت بود. دلیلش هم این است. امام حسین فرمود: «مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً» (بحارالأنوار/ ج44/ ص381) هرکس در مقابل پادشاهی ستمگر که حلال را حرام و حرام را حلال میکند و به مقدسات بی اعتنایی میکند، سکوت کند جرم بزرگی انجام داده است. در زمان شاه، حسینیه دربند دورتا دورش به جای بعضی از اشعار و کتیبهها کلمات امام حسین بود. الآن هم همینطور باشد. بر روی دیوار نقاشی نکشید. با سخنان امام حسین دیوارها را کاشی کاری کنید که مکتب حسین در قلبتان حک و ساخته و ضبط شود.
3- احیای سنت رسول خدا
دومین اصل از قیام امام حسین احیای سنت پیغمبر است. فرمود: من به کربلا میروم تا سنت جدم پیغمبر را احیا کنم. «وَ أَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی» (المناقب/ ج4/ ص89) من به سیرت جدم سیر میکنم. من میخواهم راه و روش جد خود را احیا کنم. نه تنها امام حسین، بلکه تمام ائمهی ما همینطور بودند. به امام رضا گفتند: نماز عید بخوان. گفت: به شرطی نماز عید میخوانم، که مانند نماز خواندن پیغمبر باشد. مأمون خبرنداشت که این نماز چه شکلی دارد. گفت: همانطور که پیغمبر میخواند، بخوان. دیدند امام رضا(ع) پابرهنه شد و لباس سفید بر تن کرد. امام رضا(ع) ساده و پابرهنه بر نماز ایستاد. مردم با تکبیر به نماز ایستادند. ولولهی عجیبی به پا شد. مردم به یاد زمان پیغمبر افتاده بودند و گریه میکردند. امام رضا با این کار معنویت عجیبی را در بین مردم ایجاد کرد و همین باعث شد که مأمون نمازگزاران را از میان راه برگرداند. لذا حدیث داریم که امام زمان(عج) هم در هنگام آمدن خود کارهای جدش را انجام میدهد و به اندازهای در این سالها سنت پیغمبر دستخوش تغییر شده که مردم گمان میکنند که دین جدیدی آمده است.
4- احیای امر به معروف و نهی از منکر
سومین اصل از قیام امام حسین احیاء امر به معروف و نهی از منکر است. ما خودمان معروف را معروف نمیکنیم. از مهمترین امامان ما علی ابن ابیطالب(ع) است. اینکه ما میگوییم: حسینِ مظلوم! امام حسین صبح تا ظهر مظلوم بود. اما امیرالمومنین 25 سال مظلوم بود. امام علی(ع) فرمود: ظلم مثل تیغی در چشمان و استخوانی در گلوی من است. بهترین عید، عید غدیر است. اما متأسفانه خود ما این معروف را معروف نمیکنیم. آیا اشکال دارد که وزارت کشور تمام سرگردهای خود را در روز عید غدیر سرهنگ کند؟ آیا اشکال دارد که وزیر ارشاد بهترین کتاب سال را در روز عید غدیر جایزه بدهد؟ آیا اشکال دارد که شما در روز عید غدیر برای خانمت لباس بخری؟ خود ما که طرفدار حضرت علی هستیم در مظلومیت علی کاری انجام نمیدهیم. هرکس کار تشویقی دارد در روز عید غدیر انجام دهد… ما اینچنین باید معروف را زنده کنیم. یکی از معروفها این است که روسای هیئتهای ایران وقتی پول جمع کردند، آن پول را به یک جوان بدهند و بگویند: با این پول وسائل و اسباب هیأت را تهیه کن. چون حدیث داریم صدقه که میدهید به بچه بدهید تا به فقیر بدهد. ما باید بنشینیم و فکرکنیم. انجام این کارها مشکل نیست. وزیر ارشاد میتواند یک ورق در مقابل خود بگذارد و به معاونینش بگوید: چه کار کنیم که عید غدیر احیا شود؟ امیرالمؤمنین خیلی مظلوم است.
امام خمینی(ره) وقتی از دنیا رفت، در طول چهل روز مرقدشان را ساختند. اما حضرت علی(ع) صدسال قبرش مخفی بود. حضرت زهرا و حضرت علی(ع) هر دو شبانه دفن شدند. قبر حضرت زهرا هنوز مخفی است و قبر حضرت علی هم صد سال مخفی بود. وزیر علوم میتواند گواهی پزشکی افرادی را که میخواهند پزشک شوند، در روز عید غدیر و در مسجد بدهد. مسجد که فقط جای عزاداری و مراسم ختم نیست. الان تا میگوییم: «مسجد» همه به یاد شب هفت، سوم و چهلم میافتیم. خادم مسجد، یا پیر یا کور یا مریض یا بیسواد و بداخلاق است. در صورتی که خادمین مسجد حضرت زکریا و ابراهیم و حضرت مریم بودهاند. سعی کنیم که مراسم خود را در مسجد برگزار کنیم. چه اشکالی دارد که در مسجد عروسی بگیریم؟ ما باید معروفها را معروف کنیم. اگر خوانندهای در طول سال اشعار بد میخواند، نمیتواند در شب عاشورا برای امام حسین مداحی کند. اگر در طول سال در یک ظرفی شراب درست میکنند، نمیتوانند در شب عاشورا در آن ظرف غذا بپزند. یک مقدار اینها را احیا کنیم. امام حسین فرمود: من برای امر به معروف به کربلا میروم. ضمناً من در اینجا یک نکته هم بگویم. بعضی از افراد میگویند: به شرطی میتوانی امر به معروف کنی که جانت در خطر نباشد. اما امام حسین گفت: امر به معروف بکن، گرچه جانت در خطر باشد. بعضیها میگویند: نگو! فایدهای ندارد. ممکن است امروز فایدهای نداشته باشد، اما یک زمانی فایده خواهد داشت. امام حسین امر به معروف کرد و فایده نداشت. هم تکه تکه شد و هم زن و بچهاش اسیر شدند. اما الآن میفهمند که امام حسین(ع) برای چه امر به معروف کرد. وقتی به چوب محکمی ده بار تبر میزنی، بار یازدهم چوب میشکند. نبایدگفت: زنده باد تبر یازدهم! اگر ضربهی آن ده بار تبر نبود، ضربهی یازدهم اثر نمیکرد. میدانید چرا وقتی نهی از منکر میکنید، میگوید: به تو چه ربطی دارد؟ چون میداند که پشت سوزن شما نخی نیست. اما اگر بداند که شما گفتی و پشت سر شما دیگری و… ، فورا اطاعت میکند. میدانید چرا اینقدر جلوی مراسم برائت از مشرکان ایرانیها را در مراسم حج میگیرند؟ چون میترسند که کشورهای دیگر نیز از ایران یاد بگیرند و موجی از مرگ بر آمریکا راه بیفتد. به هر حال احیاء امر به معروف خیلی مهم است.
در کنار آبدزدی و زمیندزدی، هوادزدی هم هست. اگر کسی در محیط عزاداری سیگار بکشد، دزدی کرده است. هوادزدی هم دزدی است. هوای حسینیه برای همه هست. کسی که سیگار میکشد حق هوا و تنفس دیگران را میدزدد. در مراکز عمومی سیگار کشیدن ممنوع است. یا مثلاً با کفش بر روی فرش حسینیه میآید و…
5- خاطرهای از امام دربارهی حق النّاس
امام جمعهی شهرکرد آقای ناصریان برای پخش کردن اعلامیهی امام رفتند. زمان شاه دو سال در زندان مکه بود. ایشان میگفت: امام آمدند تا در سالن نماز بخوانند. یک خورده نگاه کردند و دیدند که کفشهای مردم پشت در است. امام گفتند: من نماز نمیخوانم. گفتند: آقا بفرمایید نماز بخوانید. گفت: من اگر بخواهم نماز بخوانم باید از روی کفشهای مردم عبور کنم. گفتند: آقا همه راضی هستند که شما از روی کفش آنها عبور کنید. فرمود: من پای خود را روی کفش کسی نمیگذارم. گفتند: آقا کفشها را کنار میگذاریم. فرمود: اگر کفشها را کنار بگذارید باهم اشتباه میشود. ایشان میگفتند: آن روز امام نماز را تعطیل کرد تا پای خود را بر روی کفش مردم نگذارد. آن وقت ما برای حسین حسین کردن خودمان، راحت به هر حسینیهای میخ میکوبیم. هرجا را خواستیم خراب میکنیم. برای پرچم زدن هرکاری خواستیم میکنیم. نباید این کارها را انجام دهیم. باید مواظب باشیم که عزاداری ما گرفتار این مسائل نشود.
6- دوری از ذلّت
چهارمین اصل از قیام امام حسین دوری از ذلت است. «هیهات منا الذله» (اللهوف/ ص97) به امید روزی که تمام روسای هیئات شعرا را از دو ماه قبل از شروع هیات ببینند و به شاعر بگویند: که آقا! چه شعری برای ما میخواهی بخوانی؟ شاعر باید شعری داشته باشد که مایهدار و بند به قرآن و حدیث باشد. گاهی شعر بند به هیچ کجا نیست. ریتم خوبی هم دارد و آدم هم خوشش میآید، اما معلوم نیست که از کجاست. عزاداری نباید عزاداری محلی باشد. گاهی در این محله یک رسمی و در آن محله رسم دیگری است. مثلاً در یک محل میگویند که این نخل را باید سر کوه ببریم و…
من در یک روستایی بودم که در آن روستا کوهی مثل قله دماوند بود. مردم با مشکل زیاد نخل را بالای کوه میکشیدند. من گفتم خوب این نخل را در کوچه بگردانید. میگفتند: نه! ما حتما باید این کار را بکنیم. عزاداری باید طبق فرمول باشد. اگر رهبر فرمود: قمه نه! اگر شما بگویید: بله! سر از کربلا در میآوریم. میدانید کربلا چطور پیدا شد؟ در کربلا به رهبر گفتند که نمیخواهیم به حرفهایت گوش بدیم. کسی که به رهبر گوش نداد، یزیدی میشود. در غدیر خم رهبر گفت: «جانشین من علی است» گفتند: نه! تا اینکه رهبری به معاویه و یزید رسید. یزیدی که آمد و ماجرای کربلا را به راه انداخت برای این بود که روز اول به حرف رهبر گوش ندادند. پسر اگر میخواهد به مسجد برود که نماز بخواند، اگر پدرش بگوید: نماز جماعت ثواب دارد، اما امشب مسجد نرو… حرام است به مسجد برود. پیغمبر پدر ماست. «مِلَّهَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ» (حج/78) علی ابن ابیطالب پدرماست. «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّهِ» (معانیالأخبار/ ص52) رهبر پدر مکتبیمان است. اگر پدر گفت: «این کارو نکن» اگر خواسته باشی در مقابل رهبر بایستی، ممکن است از یک جای دیگر سر در آوردی.
من به کسی گفتم: شما چرا قمه میزنی؟ گفت: حضرت زینب کبری(س) سرش را به چوبه مهمل زد. گفتم: اول اینکه مشکوک است و معلوم و قطعی نیست. بر فرض اینکه زده باشد، حضرت زینب کبری(س) امام زاده است. خود امام هم ظهر عاشورا، نماز خواند و در مقابل رگبار گلوله رفت. شما چرا حرکت امام را یاد نمیگیری، ولی حرکت امام زاده را یاد میگیری؟ تو چه دینی داری؟ ظهر عاشورا حضرت مهدی(عج) سر نماز است و امام حسین(ع) هم سر نماز بود، شما حرفت چیست که سینه میزنی؟ سینهات را بزن، اما همین که «قد قامت الصلوه» گفتند، نمازت را بخوان. میگویی: نمیشود؟ چرا نمیشود! شما وانت میگیری و بلندگو و اکو را روی آن میگذاری، نمیشود پنجاه متر گونی و مقداری چوب و مهر برد؟ میگوید: آب نیست! چرا، آب هست، اراده نیست. اگر اراده کنیم در ظهر عاشورا چهل میلیون آدم در وسط خیابان نماز میخوانند. اگر اراده کنیم، میشود. شما اراده کردید شاه را بیرون کردید. اراده کردید هشت سال جنگیدید. مذهبی هستید. عاشق امام هستید. امام حسین ظهر عاشورا نماز خواند.
احمد آقا میگفت: امام در پاریس بود. شاه فرار کرد. مهمترین روز تاریخ، روز فرار شاه است. صدها خبرنگار با دوربینهای خود حرفای امام را به طور مستقیم برای تمام تلویزیونهای دنیا پخش میکردند. احمد آقا میگفت: امام به من گفت: احمد ظهرشده است؟ گفتم: آقا الآن اول وقت است. تا گفتم الآن اول وقت است، اصلا با آنها هم خداحافظی نکرد و رفت. فیلمبردارها گفتند: چه شد؟ گفتم: اول وقت است. آقا برای نماز خواندن رفتند. اما حالا رئیس هیئتها میگویند: اگر نماز بخوانید دستهی عزاداری ما به هم میخورد. خانمها میگویند: شش عدد بشقاب یک دست بشقاب است. میگوییم: حالا اگر پنج تا شود، اشکالی دارد؟ میگوید: بله ناقص میشود. این فکر زنها غلط است که میگویند: دسته شش عدد است. نه آیهای داریم که بگوید دسته شش عدد است و نه در حدیث چنین چیزی آمده است. میگوید: اگر نماز بخوانیم دستهی عزاداری ما به هم میخورد. اصلاً همهی این دستهها فدای یک رکعت نماز عصر تاسوعا باشد. قرار شد حمله شود. امام حسین فرمود: جنگ را عقب بیاندازید. نگفت: «انی اصلی» گفت: «أَنِّی کُنْتُ قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاهَ لَه»(إرشادمفید/ ج2/ ص89) یعنی من نماز را دوست دارم. ممکن است ما نماز بخوانیم اما آن را دوست نداریم. اگر بگویند: یک مرجع پیدا شده است که میگوید: نماز واجب نیست، میگوید: قربانش بروم. برویم از این مرجع تقلید کنیم. امام حسین میگوید: «مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَهُ» (اللهوف/ ص22) مثل من با مثل یزید بیعت نمیکند. اگر این چنین باشد، باید فاتحهی اسلام را خواند. سعودیها و وهابیها به ایرانیان میگویند: برائت برای کفار است و برای زمانِ پیغمبر است. جواب ما این است که کفار فقط در زمان پیغمبر نبودند. الآن هم کفار هستند. «هیهات منا الذله» امام حسین برای دوری از ذلت قیام کرد. دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا و آلمان روز عاشورا گروه گروه شوند و «هیهات منا الذله» بگویند. با این کار دنیا تعجب میکند. این جوانان با این کار خود میگویند که شیعه هستند و امام حسین را دوست دارند. امام حسین گفت: سر به نی میدهم اما تن به ذلت نمیدهم. «هیهات منا الذله» شعار استاندارد بین المللی است. یعنی همه آزادگان جهان این شعار را میپسندند. «هیهات منا الذله» خیلی مهم است. وقتی خانهی شما تمیز است، اگر برایتان مهمان بیاید، نگران نیستید و با آرامش او را به داخل خانه دعوت میکنید. اما اگر خانهی شما کثیف باشد و برایتان مهمان بیاید، رنگ از روی شما میپرد. شعر هم باید شعری باشد که هرجای کره زمین نشان دادند، بگویند: درود بر اینها! اینها میگویند: سر به نی میدهیم اما تن به ذلت نمیدهیم.
7- شکستن محاصرهی سیاسی و اقتصادی
پنجمین اصل از قیام امام حسین برای عدم محاصرهی نظامی و محاصرهی اقتصادی بود. محاصرهی نظامی هفتاد و دو نفری بود. محاصرهی اقتصادی این بود که برای علی اصغر آب نبود.
اینها اصولی است که امام حسین برایش قیام کرد.
8- خون بر شمشیر پیروز است
اصل ششم میگوید: خون بر شمشیرپیروز است.
اصل دیگر پاسخ دادن به دعوت است. پاسخ به دعوت ارزش است. دست رد به سینهی کسی نزنیم. یک حاج آقایی عزاداری میکرد. نماز و سخنرانی و مداحی داشت و در آخر هم غذا میداد. یک عده از آدمهای محله فقط در مراسم شام شرکت میکردند. یک روز حاج آقا ناراحت شد. آقا گفت: شما خجالت نمیکشید؟ برای نماز و عزاداری نمیآیید. اما برای شام میآیید. شما خجالت نمیکشید؟ گفتند: آقا ما دیگر نمیآییم و رفتند. شب امام حسین به خواب ایشان آمد و گفت: چرا مهمانهای مرا رد کردید؟ اینها بچههای من هستند. اینها برای سفرهی تو که نمیآیند. برای سفرهی امام حسین میآیند. ایشان گفت: چشم آقا! فردا شب میروم و آنها را دعوت میکنم. فردا ایشان سر چهارراه رفت و گفت: آقایان! من شرمنده هستم. دیشب به شما جسارت کردم. خواهش میکنم بفرمایید. قدمتان رو چشم بفرماید. گفتند: چطور دیشب ما را بیرون کردی اما امشب ما را دعوت میکنی؟ گفت: راستش را بخواهید امام حسین به من گفت که اینها مهمانهای من هستند. اینها شروع به گریه کردند. همین اینها را عوض کرد. اصل هفتم قبول دعوت است.
هشتمین اصل این است که امام حسین در کربلا به ما یاد داد که دین به قدری ارزش دارد که همه چیز اگر فدا شود میارزد. دین خیلی بزرگ است. عصر عاشورا زینب کبری آمد و نگاهی به بدن امام حسین کرد. میگویند: دست خود را به زیر بدن امام حسین برد و یک مقدار بدن را تکان داد و گفت: «ربنا تقبل منا هذا لقلیل» خدایا این چیزی نیست. این ناچیز را از ما قبول کن. یعنی حسین قلیل است. دین به قدری بزرگ است که اگر حسین فدا شود، اشکال ندارد. مسجد به قدری عزیز است که اگر ابراهیم هم جاروکشی کند، طوری نیست. خدا در قرآن میگوید: ابراهیم با اسماعیل مسجد را جارو کنید و آن را از آلودگیها تمیز کنید.
شما ببینید که رهبر انقلاب و علمای درجه یک لباس سفید میپوشند و برای غبارروبی حرم امام رضا(ع) میروند. چرا غبارروبی عنوان است. پس ارزش مسجد روبی هم باید عنوان باشد. یعنی شخصیتهای هر محلهای باید یک روز لباس فرم بپوشند و به مسجد روبی بروند. همینطور که غبارروبی از امام ارزش دارد، غبارروبی از خانهی خدا هم ارزش دارد.
9- تأثیر قیام امام حسین(ع)
من فیلمی را در هندوستان دیدم که رهبر هندوها با چندین ماشین اسکورت آمد. توقف کرد و گفت: میخواهم برای عزاداری امام حسین بروم. او خدا و پیغمبر را قبول ندارد اما حسین را قبول دارد. کفشهایش را درآورد و به محافظش گفت: شما بروید. من میخواهم تنها باشم. بعد گفت: میشود پرچم حسین را به من بدهید. پرچم را گرفت و شروع به سینه زدن کرد و گفت: حسین رمز موفق شدن گاندی بود. اینها چیزهایی است که در دنیا باید روی آن حساب کنیم. من در استان ایلام بودم. دیدم که در آنجا هرخانهای یک پرچم سیاه میزند. شش خانه دارد که هر شش تا هم پرچم دارند. تجار درجه یک در روز عاشورا پابرهنه میشوند. به عزای حسین باید افتخار کرد. الحمدلله این فرهنگ در تهران و جای دیگر حسابی رشد کرده است. محلههایی سینه میزنند و هیئت و تکیه درست میکنند که زمان شاه این حرکتها را نمیکردند. در زمان شاه این حرکتها برای جنوب شهر بود و در شمال شهر این خبرها نبود. رشد این مکتبها برای امام حسین(ع) خیلی زیاد است. مثل رشد نماز جماعت است. ما الآن سی هزار نمازجماعت در آموزش پرورش داریم که دوسه سال پیش این سی هزار نمازجماعت نبود. سال اول بیست هیئت در تهران نماز خواندند، اما پارسال بالای دویست هیئت نماز خواندند. این کار باید انقدر رشد کند که ظهرعاشورا همهی خیابانها مملو از جمعیت باشد. روز به روز باید جلوتر برویم. امام حسین خیلی به ما درس داد. امام حسین خیلی به گردن ما حق دارد. من به موزامبیک یکی از کشورهای آفریقایی رفته بودم. گفتند: یک زن و شوهر شیعه در اینجا هستند. گفتم: برویم و آنها را ببینیم. به خانهی آنها رفتیم. گفتم: شما زن و شوهر در این کشور چه میکنید؟ اسم بچهها چیست؟ گفت: اسم بچههای من کاظم، جواد و صادق است. گفتم: ایام محرم چه کار میکنید؟ گفتند: اینجا تنها هستیم. من تاریخ کربلا رو نوشتم. شب عاشورا من میخوانم و خانم گریه میکند. بعد خانم میخواند و من گریه میکنم. یک روضهی یک نفری داریم. گفتم: آرزو هم داری؟ گفت: از ایران آمدی؟ گفتم: بله! گفت: اگر از ایران آمدی، آرزوی من این است که به حرم امام رضا بیایم. گفتم: چند ساله هستی؟ گفت: هفتاد ساله هستم. هفتاد سال است که رابطهی خود را با امام حسین حفظ کرده است.
در روضهها به جمعیت کار نداشته باشید. عزاداری متری نیست. عزاداری به غذا نیست. عزاداری به اخلاص است. یک گونی پول برای امام کاظم آوردند. فرمود: من این پول را نمیخواهم. من همین دو درهم را میخواهم. گفتند: آقا این پولها را پیرزنی فرستاده است. حضرت کاظم یک پارچه داد و فرمود: سلام من را به این پیرزن برسان و بگو: شما چند روز دیگر از دنیا میروی. من امام کاظم، هرجای کره زمین که باشم برای تشیع جنازهی تو میآیم. من تقاضا میکنم که عزداران برنامهریزی کنند. گاهی در یک خیابان پنج مسجد هم عرض عزداری میکنند و در یک خیابان هم یک مسجد است که اصلاً عزاداری نمیکند. برای مراسمهای عزاداری و روضههایتان برنامه داشته باشید.
خدا آیت اللههای عظمی نجفی مرعشی، گلپایگانی و خوانساری را رحمت کند. این بزرگواران تناوبی نماز میخواندند. اول وقت آقای نجفی در حرم قم نماز میخواند. برای تعقیب که میرفت آقای گلپایگانی میآمد. آنهایی که در نیم ساعت دوم میخواستند نماز بخوانند، آقای گلپایگانی میآمد. در نیم ساعت سوم آقای خوانساری میآمد. یعنی در عرض هم نماز نمیخواندند. روضهها را در عرض هم قرار ندهیم. شعرها پرمایه باشد. در جلسات به بچهها احترام بگذاریم. یک بچه به من نامه نوشت. در نامه گفته بود: آقای قرائتی من دیگر به مسجد نمیروم. به خاطر اینکه در مسجد اول به بزرگترها غذا دادند. ما همینطور دهانمان پر از آب شده بود. آخر شب گفتند: بچهها بروید. غذا تمام شده است. من تا آخر عمر دیگر به مسجد نمیروم. کار رئیس هیئت اشتباه است. به جای اینکه یک نفر را به مسجد دعوت کند تا آخر عمر بچه را از مسجد فراری داد. اگر قراراست غذا بدهیم، اول به بچهها بدهیم. من در شهرستانی سخنرانی میکردم. یک عده شخصیتهای مملکتی وارد شدند. رئیس هیئت گفت: بفرمایید! بفرمایید! یک عده از بچهها پای منبر نشسته بودند. رییس هیئت آمد و بچهها را از پای منبر بلند کرد و آن آقایان را نشاند. من در بالای منبر این صحنه را دیدم. گفتم: «بسم الله الرحمن الرحیم» نشستن در جای بچهها حرام است. یک مسئله بگویم. اگر یک آیت الله عظمی به مسجد بیاید و بچهها را بلند کند تا در جای بچهها نماز بخواند، نماز آیت الله باطل است. گفتم: شما به چه اجازهای جای بچهها نشستید؟ آقایان این کار شما حرام است. لطفا بلند شوید. همهی آقایان را بلند کردم و به بچهها گفتم: بیاید بنشینید. گفتم: آقایان بروید و هرجا جابود بنشینید. روضهی امام حسین که بانک صادرات نیست که هرکس پول دارد، بالا برود. در روضهی امام حسین همه مثل هم هستند. به جلسات عزاداری بچهها عنایت شود. به امید روزی که امورتربیتی یک جزوه دربارهی قیام امام حسین بنویسد که تمام بچههای مدرسه بتوانند ده دقیقه راجع به امام حسین حرف بزنند. امام حسین حسابش با همهی امامان ما فرق میکند. «کلهم سفن النجاه و سفینه الحسین اصلح» همه امامان ما کشتی نجات هستند. اما کشتی حسین تندتر میرود. امورتربیتی باید روی قیام امام حسین خط ویژه برود و پول ویژهای خرج کند. ما منبریها باید به بچهها بیشتر برسیم. به امید روزی که سخنرانان ما به جای خطبه سوره حمد را بخوانند. چه اشکالی دارد؟ من که میخواهم بگویم «فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّیَاحَ بِرَحْمَتِه» (نهجالبلاغه/ خطبه1) بگویم: «الحمدلله رب العالمین» خیلیها هم نمیدانند. اگر واعظ در خطبه سورهی حمد را بخواند همهی مردم حمدشان درست میشود. به امید روزی که دیگر به دیوار مسجد میخی کوبیده نشود. به امید روزی که با کفش روی فرش مسجد نیایند. به امید روزی که چهل میلیون آدم در خیابان نماز بخوانند. به امید روزی که تمام مراسم و تشویقها و درجات در روز عید غدیر داده شود. به امید روزی که خادمها همه تحصیل کرده باشند. به امید روزی که در مسجدها افراد پولدار محترم نباشند. به امید روزی که اخلاص بیاید و مراسم غیرمکتبی حذف شود. خدایا هرچه داریم از امام حسین داریم. برای اینکه توجه امام حسین را به خودمان جلب کنیم، جمله جمله دنبال من بگویید. به زنده سلام میکنیم. «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ و عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلَامُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ و لَا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکَ»(مصباحالمتهجد/ ص776) ترجمهاش این است. حسین جان بر تو و بر یاران خالصت سلام میکنیم. تا شب و روز هست درود برتو باد. «السَّلَامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ و عَلَى أَوْلَادِ الْحُسَیْنِ و عَلَىأَصْحَابِ الْحُسَیْن»(البلدالأمین/ ص271) خواهرها به عزادارانی که لخت هستند، نگاه نکنند. خدا نکند که آدم در شب عاشورا گناه کند. چرا به اسم امام حسین گناه کنیم؟ چرا زیر عبای امام حسین گناه بکنیم؟ چرا پیراهن سیاه بپوشیم و گناه بکنیم؟ ماه محرم ماه تقواست. امام حسین شهید شد برای اینکه گناه انجام نشود. الآن تابستان است. کشاورزان ما زکات گندمهای خود را که برداشت میکنند بپردازند. اگر زکات ندهید مالتان حرام است. امام حسین در ظهر عاشورا فرمود: میدانید چرا جمع شدهاید و میخواهید من را بکشید؟ میدانید چرا نصیحتهای من در شما اثر ندارد؟ برای اینکه در شکمهای شما لقمهی حرام است. خدایا به آبروی حسین(ع) لقمههای ما را حلال کن. نیات ما را خالص بگردان. عزاداری ما را سالم قراربده. ما را با اهداف حسین روز به روز آشناتر و عاملتر بفرما. کسانی که سالهای قبل عزاداری کردند و الآن در میان ما نیستند، همه را با امام حسین محشورکن. امام فقط سالی یک بار روی زمین مینشست. همیشه امام روی صندلی مینشستند. ایشان فقط در روز عاشورا روی زمین مینشست. راجع به حسین ادب کنیم. خدایا روز به روز عشق و ادب ما را نسبت به اهل بیت و قرآن بیشتر بفرما. زیارت امام حسین را هرچه زودتر نصیب ما بفرما. شفاعتش را در قیامت نصیب ما بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»