افطاری و مهمانی – 2

موضوع بحث: افطاری و مهمانی – 2
تاریخ پخش: 69/12/29

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

چیزى که مناسبت داشته باشد به ماه رمضان و افطار و عید از مسائل دید و بازدید، رفت و آمد و افطارى است. جلسه‌ى قبل در باره ى مهمانى صحبت کردم اما نکاتى مانده بود، این جلسه هم دنباله ى آن نکات را مى‌خواهم برایتان بگویم.
1- اهمیت مهمانی
اما اهمیت مهمانى: آیاتى و روایاتى داریم که مهمانى دادن به افرادى لازم است، گاهى مهمانى‌ها در آن خودنمایى است. هر چیزى آفتى دارد، آفات مهمانى‌ها و شیوه‌ی مهمانى‌ها و اهمیت مهمانى. از اهمیت مهمانى همین بس که روایتى داریم. پیغمبر اسلام ص یک مجرمى را که لازم بود اعدام بشود فرمان اعدام دادند. جبرئیل نازل شد که آن را نکشید. گفتند: چرا؟ گفت: او به مردم زیاد سور مى‌دهد. مهمانى زیاد مى‌دهد. به خاطر این خصلت مردانگى ما او را عفو کردیم. آن فرد هم بسیار منقلب شد و مسلمان شد. (وسایل الشیعه/ ج6/ ص329)
منتها در مهمانى گاهى باید مواظب باشیم غفلت نشود. یکى از علما که خدمت امام زمان(ع) مى‌رسیده، جد آقاى بروجردى بوده است. حدود دویست سال پیش آیت الله بروجردى که مرجع تقلید بود چند جد قبل از آن سید بحرالعلوم، فورى پیغام مى‌دهد به یکى از علما که بلند شو و بیا. آن عالم آمد و سید بحرالعلوم به او گفت: دارى غذا مى‌خورى و هفت روز است که همسایه‌ات هیچ ندارد بخورد. تو آیت الله هستى؟ گفت: آقا من نمى‌دانستم. گفت: اگر مى‌دانستى و کارى نمی‌کردى که کافر بودى. سریع یک ظرف طبق غذا درست کن و یک نفر همراهت تا لب خانه‌ی آن فرد بیاورد. و در را بزن و غذا را ببر آن جا و بگو مى‌خواهیم امشب شام را با هم بخوریم. وقتى رفت پیش صاحب خانه یعنى آن فقیر، گفت: احدى روى کره‌ی زمین از فقر من خبر نداشت که ماجرا چیست. بعد گفت: سید بحر العلوم خبر داشت. مرد گفت: پس حتماً سید بحرالعلوم یک رابطه‌ی معنوى دارد، چون هیچ کس از این مسائل خبر نداشت.
گاهى شب عید باید جمع بشوند و محله‌ها را بکسل کنند. چطور یک ماشین قوى یک ماشین دیگر را بکسل مى‌کند؟ یک محله‌خوب، محله‌ی فقیر را. دبیرستانی، دبیرستانی را. فامیلی، فامیلی را. حدیث داریم اگر خدا مى‌دانست که بیش از سهم زکات فقرا را سیر مى‌کرد، بیش از سهم زکات تعیین مى‌کرد.
پیغمبر سر نماز بود. یک قبیله‌اى آمدند بروند. گفتند: احوال رسول الله چطور است؟ گفتند: آقا سر نماز است. چند دقیقه‌اى ایستادند، گفتند: ما عجله داریم. ما مى‌رویم شما سلام آقا را برسانید. گفتند: باشه قافله رفت. حضرت نمازش تمام شد. اصحاب گفتند: یک قبیله آمد و سلام رساند و رفت. حضرت فرمود: چرا پذیرایى نکردید. بعد فرمود: اى کاش جعفر طیار بود. او مرد بود. احدى را نم یگذاشت از کنارش رد شود مگر این که پذیرایی می‌کرد.
یک پیرمردى بود در کاشان، در جیبش شکلات و شیرینى مى‌گذاشت. ایشون پسر نداشت. بچه‌ها را که مى‌دید شیرینى به آن‌ها مى‌داد. الآن سال هاست که از دنیا رفته ولى آن بچه کوچولوهایى که از او شیرینى گرفته‌اند، شب جمعه مقدارى شیرینى مى‌خرند و میروند سر قبرش و شیرینى پخش مى‌کنند. این‌ها در تاریخ مى‌ماند و در روح اثر مى‌گذارد. یکى از مسئولین مملکتى که الان پست بسیار مهمى دارد یک زمانى در جزیره‌ی خارک، در زمان طاغوت مریض شد، اپاندیس و آوردند او را اهواز، در بیمارستان جندى شاپور خواباندنش. عالمى رفت سفارش آن عالم را بکند. رئیس بیمارستان گفت: آقا، من اگر احترام گذاشتم. نه به خاطر سفارش شما من ایشان را کمک مى‌کنم به خاطر یک مسئله. پسر 13 ساله بودم. لوزتین داشتم و بسیار فقیر رفتم بیمارستان فیروز آبادى خوابیدم. شب آیت الله فیروز آبادى آمد احوال پرسى کرد و یک شیرینى و یک یک قرانى به من داد. مى‌گفت: من الان ماهى 16 هزار تومان حقوق دارم. اما مزه‌ی آن یک قران از کامم بیرون نرفته.
«هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ» (الرحمن/60) یکى از کارهاى نیاکان ما این بود که قدم به قدم اب سرد در اختیار مى‌گذاشتند. خانه هایشان در کنار کوچه یک تخته گاه یا نشستن گاهى قرار مى‌دادند که یک پیر زن یا پیرمردى که رد مى‌شد مى‌نشست و یک نفسى مى‌کشید.
قَالَ الصَّادِقُ(ع): «إِذَا دَخَلَ عَلَیْکَ أَخُوکَ فَاعْرِضْ عَلَیْهِ الطَّعَامَ فَإِنْ لَمْ یَأْکُلْ فَاعْرِضْ عَلَیْهِ الْمَاءَ فَإِنْ لَمْ یَشْرَبْ فَاعْرِضْ عَلَیْهِ الْوَضُوءَ»(کافی/ ج‌6/ ص‌275) داریم که هر کس پهلوى شما آمد به یک نحوى از آن‌ها پذیرایى کن. یا به آن غذا بده فان لم یأکل اگر غذا نخورد، آب و شربت به او بده. بالب خشک نگذارد بشود. روایاتى داریم که مى‌فرماید: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِنَّ الضَّیْفَ إِذَا جَاءَ فَنَزَلَ بِالْقَوْمِ جَاءَ بِرِزْقِهِ مَعَهُ مِنَ السَّمَاءِ فَإِذَا أَکَلَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ بِنُزُولِهِ عَلَیْهِمْ»(کافی/ ج‌6/ ص‌284) وقتى دعوت مى‌کنید مهمان که آمد رزقش را با خودش مى‌آورد. و وقتى مهمان از خانه بیرون مى‌رود گناهان از خانه بیرون مى‌رود و خدا مى‌بخشد. در یک حدیث به امیرالمؤمنین گفت و در یک حدیث به فاطمه‌ی زهرا گفت، فرمود: «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ»(کافی/ ج‌2/ ص‌667) اگر مهمان دارید حتماً پذیرایى کنید.
حدیث داریم حضرت رسول که مهمان داشت، اول خودش مى‌نشست سر سفره تا مهمان‌ها رویشان بشود بخورند و تا آخرین نفر همراهى مى‌کرد.
2- آداب و شیوه مهمانی
شیوه‌ی مهمانى:
غذا سریع، غذا لذیذ، غذا زیاد، اما سریع. قرآن مى‌گوید: «فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ» (هود/69) یعنى سریع. گاهى مى‌رویم مهمانى، خیلى طول مى‌کشد. من رفتم یک جایى مهمانى خانه‌ی یک امام جمعه‌اى تا ساعت 11 نشستیم و خبرى نشد. یک ماژیک برداشتم به دیوار خانه نماز جمعه نوشتم، برنامه‌ی پذیرایى خانه‌ی آقا 1 صبح مثل صبح قیامت، 2 ظهر مثل ظهر عاشورا، 3 شام مثل شام غریبان. امام جمعه آمد و گفت: بابا آبروى من را بردى. گفتم: آقا آخر این چه پذیرایى است.
«لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ» (نساء/148) یعنى خدا از غیبت بدش مى‌آید مگر این که مظلوم. داریم که مظلوم حق دارد غیبت کند و داریم یکى از آدم هایى که مظلوم هستند مهمانى که بد از او پذیرایى بشود حق دارد بیاید بیرون بگوید عجب صاحب خانه‌اى.
«فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ» (هود/69) قرآن در باره‌ی طعم غذا مى‌گوید: حنیذ مثلاً اگر خودت آبگوشت مى‌خورى، براى او لذیذتر درست کن. به شرط این که اسراف نشود.
باز درباره‌ی شیوه‌ی پذیرایى: داریم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «لَا یَأْکُلْ طَعَامَکَ إِلَّا تَقِیٌّ وَ لَا تَأْکُلْ طَعَامَ الْفَاسِقِینَ»(مکارم‌الأخلاق/ ص‌465) سعى کن، آدم‌هاى با تقوا را دعوت بکنى. و خودت هم که مى‌روى خانه‌ی آدم با تقوا مهمانى برو.
3- آفات مهمانی
آفات مهمانى: به حساب مهمانى جمع مى‌شوند: 1- چشم چرانى مى‌کنند 2- اسراف 3- رقابت 4- تفاخر 5- ریا
حدیث دیدم امروز که اگر کسى مهمانى مى‌دهد فقط براى این باشد که بیایند بروند و تعریف کنند عجب غذاى خوبى بود، روایت داریم کسى که پول خرج کند براى این که خودش را مطرح کند در جامعه، اگر کسى روى ریا غذا بدهد، این غذاها روز قیامت برایش آتش مى‌شود.
راجع به بنایى هم داریم که اگر کسى خانه‌اش را یک جورى بسازد که بگوید مى‌خواهم خانه در منطقه نمونه باشد تمام این‌ها آتش مى‌شود.
عوض این که مردم را به خدا هل بدهد به خودش هل مى‌دهد. این طاغوت است.
اگر در ایران هر خانه‌اى روزى یک سیر غذا دور بریزد ببینید چند تن غذا مى‌شود.
نماینده‌ی حضرت امام (ره) در هلال احمر مى‌گفت: رفتم کشورى از کشورهاى آفریقایى، یک استخوان چرب را که کنار خیابان افتاده بود گربه‌ها و سگ‌ها و آدم‌ها به آن حمله کردند.
اسراف، گناه کبیره است. روایت داریم اگر کسى با لباس بیرون در خانه زندگى کند اسراف است. باید لباس بیرون با لباس خانه فرق داشته باشد.
4- از چه کسانی دعوت کنیم و چگونه پذیرایی کنیم؟
از چه کسى دعوت کنیم؟
از محرومین. امام حسن مجتبى داشت مى‌رفت. یک عده آدم‌هاى محروم کنار کوچه نشسته بودند داشتند غذا مى‌خوردند. گفتند: بسم الله حضرت پیاده شد کنار این‌ها روى خاک نشست و شروع کرد به غذا خوردن. بعد گفت: حالا که من دعوت شما را قبول کردم شما هم دعوت من را قبول مى‌کنید؟ گفتند: باشد. گفت: بفرما منزل.
چند سفره گى: شخصیت‌ها را مى‌گویم. یک سفره مى‌اندازند براى پاسدارها، یک سفره مى‌اندازند براى شخصیت‌ها، یک سفره براى خانم‌ها، باید همه با هم بنشینید.
سفره باید یک جورى باشد که کسى که مى‌نشیند احساس نکند که سفره صدقه است.
تاجر، پول دار، فقیر، بى پول، بچه، همه با هم گرد بنشینید.
یک روز یکى از برادرها به من گفت: آقاى قرائتى تو به من ظلم مى‌کنى. اول غذا براى تو مى‌آورند تا غذا به ما برسد 20 دقیقه طول مى‌کشد. آن وقت تو مى‌خورى و زود بلند مى‌شوى و غذاى ما نصفه کاره مى‌ماند.
خدا مى‌داند اگر یک مهمانى بر اساس احادیث و اسلام باشد، این یک مهمانى همه را تغییر مى‌دهد. از مهمان کار نکشید. حدیث داریم علامت نامرد این است که از مهمان کار بکشد.
عربى آمد خانه‌ی پیغمبر مهمانى. شب خوابید و در رختخوابش ادرار کرد. سحر بلند شد دید که رختخواب خراب شده از خجالت در رفت و فرار کرد. شدى متوجه شد که عصایش را جا گذاشته. هم عصایش را دوست داشت و هم روش نمى‌شد برگردد. خلاصه برگشت از لاى پنجره دید که تعدادى ایستاده‌اند و مى‌گویند بدهید به ما بشوییم. پیغمبر مى‌گفت: مهمان خودم است. عزیزم است مى‌خواهم خودم بشویم. این عرب چنان تکان خورد که. . .
این خادم پیغمبر بود. مى‌گوید: حضرت هر شب مى‌آمد افطارى. بعضى شب‌ها هم دیر مى‌آمد. یک شب حضرت دیر آمد. ما نشستیم سهم پیغمبر را خوردیم و شکمى از عزا در آوردیم. فکر کردیم حضرت رفته مهمانى. خوب که غذا خوردیم، حضرت آمد و رفت خوابید. فردا هم بى سحرى روزه گرفت. بعداً فهمیدیم که نه بابا مهمان نبوده و حضرت گرسنه بوده و پیغمبر آمد هیچ به روى خودش نیاورد. هم فقیر و هم غنى را دعوت کنیم.
بین مهمان‌ها فرق گذاشته نشود. همه یک جور باشند. براى بچه قبل از بزرگ غذا بریزید و ظرف بچه و بزرگ را فرق نگذارید.
خدایا در ماه رمضان ما مهمان تو هستیم، ما مهمان‌هاى بدى هستیم، اما تو میزبان خوبى هستى.
خدایا ما را با ایمان کامل، امنیت، سلامتى، توفیق عبادت و الطاف خاصت از ما پذیرایى کن.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment