افطاری و مهمانی – 1

موضوع بحث: افطاری و مهمانی – 1
تاریخ پخش: 28/12/69

بسم الله الرحمن الرحیم‌

«الهى انطقنى بالهدى و الهمنى التقوى‌»

بحث ما به عنوان ماه رمضان و ایام عید راجع به آداب مهمانى افطارى است.
1- آداب و مستحبات اسلامی
در اسلام هر چیزى آدابى دارد و آداب اسلامى، مستحبات آن عددش بیش‌تر از واجبات است. در بنایى مى‌گویند: خانه، آجر و سیمان آن اگر صد تومان بشود، بعد از آجر و سیمان سى صد و چهار صد هزار تومان خرج شیشه و گچ و رنگ و پرده و بخارى و شوفاژ و برق و آب و تلفن و. . . مى‌شود.
در اسلام هم همین طور است واجباتش خیلى ارزان است. در صدر اسلام مردم در هواى داغ روزه مى‌گرفتند و خندق هم مى‌کندند. ما که در ماه رمضان نبودیم. روزه و باقى واجبات کم است و آسان است. اما مستحبات سخت است.
مثلاً آداب نماز 1- انگشتر عقیق ثواب را زیاد مى‌کند. خاک کربلا، لباس خوب، نه لباس قیمتى. زن‌ها دقت هایى دارند که از مردها بیش‌تر است. خانم‌ها یک چادر مخصوص نماز دارند.
حدیث داریم: حضرت لباس نماز داشت و داریم که در خانه هایتان یک جا باشد همیشه در همان جا نماز بخوانید. یعنى یک اتاق باشد به نام مصلى. عطر بزند. قبل از نماز یک پارچه روى دوشش بیندازد. یک چیز سفیدى. نماز را با جماعت بخواند. آداب رکوع یعنى باید چنان خم شود که اگر یک قطره آب چکیده روى کمرش، قطره آب وسط کمرش بماند. وقتى مى‌ایستد دست هایش را به بغل بگذارد. نگاه به جاى سجده بکند. کلمات را آرام بگوید.
هر چیز یک آدابى دارد. غذا خوردن، وضو، سجود، رکوع، جلسه عقد، آب خوردن، غذا خوردن، مسافرت، عقد و عروسی.
من چند روز پیش در مورد لباس داشتم مطالعه مى‌کردم، یک مرتبه ماندم در بحث لباس. رفتیم در لباس نوزاد چقدر حدیث! بعد لباس جنگ! بعد لباس کار، لباس سفره، لباس خواب، لباس کفن، واقعاً دین اسلام چقدر ریشه دارد. هیچ چیز جا نگذاشته است.
یک جا دیدم که مى‌گوید: اگر حیوان آرام است، منگوله به سرش بکن. اگر حیوان چموش است زنگوله بر آن بکن. دین ما از بس دین جامعى است از هیچ چیز فرو گذار نکرده است.
در مورد نشستن سر نماز، سر غذا، پهلوى پدر و مادر، پهلوى معلم، تمام حرکات، قدم برمى دارى همه‌اش برنامه دارد. به این مى‌گویند دین جامع.
2- آداب افطاری
حالا آداب افطارى و مهمانى را مى‌خواهم بگویم.
اگر کسى از کسب حلال به یک مؤمنى افطارى بدهد، کل روزهاى طول رمضان فرشته‌هاى خدا بر او درود مى‌گویند.
یک برنامه ى خوبى چند تا بچه دخترهاى نه ساله داشتند. این‌ها نه ساله شده بودند و روزه مى‌گرفتند. این دختر نه ساله افطارى مى‌داد به آن پنج تا دختر. آن دختر هم همین طور و ما از دیدن این که چند تا دختر یکى میزبان دیگرى است، اصلاً از دیدن این مسئله لذت بردیم. باید وادار کنیم تا بچه‌ها در جریان بیفتند. حدیث داریم پدر همیشه خودش خرج نکند، گاهی هم به بچه‌ها بدهد تا خرج کنند.
امام کاظم (ع) فرمود: «فِطْرُکَ أَخَاکَ الصَّائِمَ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِکَ»(کافی/ ج‌4/ ص‌68) ثواب افطارى دادن بیش‌تر از ثواب روزه ى خودت است.
امام باقر فرمود: میل دارى هر شب ماه رمضان یک برده آزاد کنى؟ گفت: من که پول ندارم. فرمود: یک نفر را افطار بده. راجع به افطارى روایات زیادى داریم. آداب آن:
1- افطارى هم عبادت است و هم تربیت است و هم ادخال سرور است. صله ى رحم است. کینه زدایى است و تألیف قلوب است. این‌ها برکات مهمانى است به شرط این که هدف افطارى تفاخر نباشد. مى‌خواهند پز دهند. به همین خاطر وقتى مى‌خواهند سور بدهند به آدم گمنام نمى‌دهند. همه‌اش آدم معروف را دعوت مى‌کند.
عبادت است و تربیت است. چون در روایت انفاق داریم که وقتى شما انفاق مى‌کنید «ثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (بقره/265) شما وقتى پول دادى نفست را متمرکز مى‌کنى. آدمى که چیزى به کسى نمى‌دهد، پول خرج نمى‌کند، شخصیت ولى دارد. وقتى پول خرج کرد، شخصیت خودش را ثابت مى‌کند. فرق است بین کسى که خانه برایش بسازند و به او بدهند یا این که خودش بنایى کند. قرآن مى‌گوید: پول خرج کن، خودت به شخصیت خودت قوام مى‌دهى.
یا تزکیه «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها» (توبه/103) خداوند به پیغمبر مى‌فرماید: از مردم مالیات بگیر تا مردم پاک شوند. چون مردم اگر مالیات ندهند دنیا گرا مى‌شوند «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْض» (اعراف/176) به زمین مى‌چسبند. مادى مى‌شوند. همین دل کندن از دنیا ارزش است.
خداوند متعال به حاجى‌ها مى‌گوید: گوسفند بکشید نه فقط براى این که شکم‌ها سیر شود «لَنْ یَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها» (حج/37) خون و گوشتش به خدا نمى‌رسد. همین که دل کندى، دل کندن تو ارزش است. خداوند به ابراهیم مى‌گوید: سر اسماعیل را جدا کن. تا مى‌خواهد سر اسماعیل را ببرد، خدا مى‌گوید: دست بکش. من نم یخواهم سر جدا بشود. م یخواهم تو دل از اسماعیل بکنى. خود دل کندن ارزش دارد.
همین که دل کنده شود، این تربیت است. یعنى انسان مادى نباش، گذشت کن.
جبهه ارزش است. چون رزمنده دل از همه چیز مى‌کند.
پس تربیت است، چون دل کندن است.
ادخال سرور است، چون آدم هم خوشحال مى‌شود. صله ى رحم است، چون فامیل است. گاهى وقت‌ها پول خرج کردن عقل مى‌خواهد. آن قدر کار مى‌شود کرد، کارهاى کلیدى، کارهایى که براى نظام مى‌تواند سرمایه گذارى کند. و کینه زدایى است. گاهى وقت‌ها یک سفره‌اى که پهن مى‌شود افرادى با هم آشتى مى‌کنند. زشت است ماه رمضان یا ایام عید فامیل با هم قهر باشند. مى‌گوید: آقا فحش داد. عیب نداره، فحش بدهد، عزت تو دست خداست. فلانى که پشت سر تو بد گفت که نمى‌تواند تو را ذلیل کند.
تو «الَّذینَ آمَنُوا» هستى یا نه؟ مؤمن هستى یا نه؟ قرآن مى‌گوید«إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» (حج/38) خدا دفاع مى‌کند، تو برو آشتى کن، بر گذشته‌ها صلوات.
3- آداب مهمانی
حالا آداب مهمان:
1- بى دعوت جایى نرود. چون قرآن مى‌گوید: «إِذا دُعیتُمْ» (احزاب/53) نماز هم تا «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاه» نگویند نماز نمى‌خوانیم. خانه ى خدا هم بى دعوت نمى‌رویم. البته این مبالغه است. پس بى دعوت نرود. «حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ» (نور/28)
یک روایت داریم که چند جا بزن توى سر خودت. یکى از جاها آن جایى است که بى دعوت رفته‌اى و مى‌گویند: جناب عالى؟ این جا مى‌گوید امام صادق (ع): «فَلَا یَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ» کسی را ملامت نکند جز خودش را.
امام صادق(ع) فرمود: «مَنْ أَکَلَ طَعَاماً لَمْ یُدْعَ إِلَیْهِ فَإِنَّمَا أَکَلَ قِطْعَهً مِنَ النَّار»(کافی/ ج‌6/ ص‌270) اگر بى دعوت رفتى و خوردى، آن چه مى‌خورى آتش است.
2- همراه نبرد. گربه هر جا مى‌رود بچه هایش را با خودش مى‌برد. ولى آدم هر جا مى‌رود باید همراه با خودش نبرد. مگر این که صاحب خانه بنویسد با بچه هایت. فیض کاشانى مى‌گوید: اگر جایى رفتى بچه‌ات را با خودت بردى، آن چه بچه مى‌خورد حرام است، اگر صاحب خانه راضى نباشد.
3- دعوت را اجابت کند، قبول کند. پیغمبر را وقتى دعوت مى‌کردند مى‌رفت. البته گاهى یک مسائل سیاسى. و عوارضى است که آدم نباید برود. من یک جا افطارى دعوت شدم، رفتم دیدم همه یک خط خاصى هستند. گفتم: آقا من با این‌ها نیستم. پیدا بود که سفره، سفره ى سیاسى است. گاهى آدم حساب مى‌کند که رنگى مى‌شود. اگر مسئله مسئله ى اطعام مؤمن است قبول کن. و لذا پیغمبر فرمود: من دعوت را قبول مى‌کنم چه برده باشد چه ارباب.
4- قبل از وقت ورود نرود. چون قرآن مى‌گوید: «غَیْرَ ناظِرینَ» (احزاب/53) منتظر وقت نباشید. زود نروید ولى زود برگردید. مى‌آمدم خانه ى پیغمبر، غذا مى‌خوردند نمى‌رفتند پیغمبر دلش شور مى‌زد کار داشت با خانم صاحب خانه خودمانى نشوید. مى‌آمدند خانه ى حضرت مهمانى، گاهى لازم بود که بین مردم و همسران پیغمبر تماسى برقرار شود و گفت و گو بشود، آیه نازل مى‌شود «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» (احزاب/53) خیلى اصطکاک زن و مرد نباشد.
و من خواهش مى‌کنم هم از همه‌ى مردم و هم از همه‌ى مهندسین معمارى‌هاى خانه را و معمارى‌هاى بیرونى و اندرونى بسازید. بسیار ساختمان بدى است ساختمانى که وقتى مهمان مى‌آید همه‌ى جاى آدم معلوم مى‌شود.
قدیمى‌هاى ما بسیار خوب بودند از این جهت‌ها. خلاصه خانه مسلمان باید «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ» و هر کجا که صاحب خانه گفت بنشیند.
حدیث داریم هر جا صاحب خانه گفت همان جا بنشین. غذایى که صاحب خانه آورد کم نشمار.
4- آداب پذیرایی و میزبانی
اخلاق میزبان: صاحب خانه خودش را به زحمت نیندازد. یک کسى به امیرالمؤمنین گفت: امشب به منزل ما مى‌آیید؟ گفت: به یک شرط که خودت را به درد سر نیندازى.
صاحب خانه از مهمان نپرسد که غذا خوردى یا نه؟ نپرس مى‌خواهى یا نه؟
یک کسى آمد منزل ما، پدرم گفت: غذا خوردى؟ گفت: بله. گفت: راست مى‌گویى یا دروغ؟ گفت: دروغ. ه رچه غذا مصرف مهمان شد اسراف نیست. ابوذر که خودش نان خشک مى‌خورد و زاهد بود مهمان که آمد فرمود: بروید شتر ذبح کنید. فرمود: شتر چاق ذبح کنید «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (آل عمران/92) فقط اغنیا را دعوت نکند. مساوات را برقرار کند. به یکى نگوید مشرف، به کسى بگوید: بفرمایید. به همه یک جور حرف بزن. همه ى مهمان‌ها بزرگ و کوچک و بچه همه یک جا بنشینند. ما داشتیم که حضرت یک هشتاد ساله یک طرف آن نشسته بود و یک بچه هم یک طرف دیگر حضرت.
فقط اغنیا را دعوت نکنید. تا لب در خانه بدرقه کنید.
کلمه ى قابل نیست نگویید. همسرتان را مجبور به پذیرایى نکنید. از یک قشر خاصى هم دعوت نکنید.
حضرت امام مهمان دار شد آیت الله العظمى بروجردى آمد خانه‌شان. امام پرتقال گذاشت برایشان، پرتقال نخورد. امام پرتقال را قاچ کرد، باز هم نخورد. قاچ را برداشت گذاشت لب دهانشان، آقا ى بروجردى مجبور شدند و خوردند. هسته‌اش را در پیش دستى نگذاشت. گرفت دستش، زیر عبایش. وقتى آمد بیرون انداخت توى سطل و این حرکت براى امام آن قدر ارزش داشت که به آقاى سبحانى گفته بود و آقاى سبحانى به من مى‌گفت.
خدایا ما را با آداب اسلامى و اخلاق اسلامى هر چه بیش‌تر آشنا و توفیق عمل عنایت بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment