موضوع: استکبار، غرب زدگی
تاریخ پخش: 70/11/03
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما بحث مستکبر و سیمای استکبار و دامهای او و برخورد ما در مقابل اینها بود. آنوقت این استکبار شامل؛ اهداف، روحیات، خصلتها، کردار، موضوع دوم، ابزار وسائل که شامل تبلیغات، تهدیدات، تطمیعات، و بعد وظیفهها که این هم شامل چند چیز میشود.
1- سیمای خود برتر بینی در قرآن
خصلت و روحیات استکباری یک خود برتر بینی است تحقیر دیگران، در دنیای ما آنقدر ظلمِ به الفاظ شده که اگر لغتها یک روزی روح پیدا کنند و شعور پیدا کنند همه واژهها علیه انسان در دادگاه شکایت میکنند.
(مجاهدین) کلمه مقدس است، منتهی چه کردند؟ بدترین ننگ را مجاهدین کردند بخاطر اینکه رفتار مجاهدین کلمه مجاهد را خراب کرد.
وقتی میگوییم ایمان بیاورید. «أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ« (بقره/13) ما ایمان بیاوریم.
وقتی میگوییم نماز بخوانید میگوییم ما با او یکی هستیم؟ تو خودت را با من یکی میکنید؟ وقتی میگوییم این کارت درست نیست، یک غروری از تجاوزی که میکند پیدا کرده است.
فرعون وقتی دید مردم به موسی ایمان میآورند فرمود که «آمَنْتُمْ» شما به موسی ایمان آوردید قبل «قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُم» (اعراف/123) بدون اجازه من؟ درست مثل زمان شاه که هر کسی میخواهد روضه بخواند باید از شهربانی اجازه بگیرد.
اصلاً همین که من میگویم. اینها ژستهای استکباری است، البته در شاخه بزرگ آن ابرقدرتها هستند که امروز ما میگوییم ابرقدرت و آن موقع میگفتند ابوجهل ابولهب و ابوسفیان.
این خصلتها در انسان است که حتی وقتی یک کاری را بهش میدهید این خصلت استکباری است. میگویند: »وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ« (بقره/247) وقتی طالوت رهبر شدند، مردم گفتند این بچه چگونه میتواند رهبر شود، گفت خداوند حضرت طالوت را به عنوان رهبر مردم قرار داده است، گفتند این که پدرش گداست، بابا یک بچه گدا آمده است و رئیس ما شده است. این از نظر مال وسیع نیست، این پول ندارد که رهبری کند.
البته هر جور میگوییم خصلت شاهرگ را دارد و مویرگ هم دارد، مثلاً وقتی میگوییم منافق یک منافق قهرمان داریم که راستی به زبان ایمان میآورد.
«قالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ« (منافقون/1) قرآن میگوید بله تو رسول الله هستی »إِنَّ الْمُنافِقینَ لَکاذِبُونَ«.
میآمدند میگفتند ما شهادت میدهیم تو پیغمبری. قرآن میگفت تو پیغمبری اما اینها دروغ میگویند.
امام کاظم(ع) رفت توی خانه: امام رضا کوچولو بود و دنبال پدرش بود. حضرت گفت پدر این طرفی که در کوچه قدم میزد از علاقه مندان ما بود شما رفتید توی خانه به او تعارف نکردید امام کاظم فرمود من الآن قلباً آماده پذیرایی نبودم و کسی که قلباً آمده پذیرایی ندارد با زبان بگوید بفرما. این را میگویند منافق.
تحقیر خادم، تحقیر نوکر، تحقیر راننده، تحقیر بچه، تحقیر کارفرما، حتی اگر سال چهارمی به سال اولی دید تحقیر آمیز دارد…
تحقیرها شروع میشود و هیچ کس یک مرتبه نمیتواند بزرگ بشود یا مصلح یا مفسد ببینید یک کسی که مفسد است وقتی خیار میخورد سه حالت دارد یک وقت خیار را میاندازد دور، روی سر هر کس افتاد به درک، گاهی هم پوستش را میانداز توی سطل زباله، گاهی هم وقتی راه میرود میگوید چرا پوست خیار اینجاست، عجب مردمی، با پایش کنار میزند، این مصلح است. آخر وقتی میگوییم خمس بده میگویند خوب پولدارهای گردن کلفت بدهند. ما وقتی میگوییم دروغ نگو، خیال میکنیم برای یک میلیون نباید دروغ بگوییم نه آقا دو ریالی هم دروغ دارد.
سیمای استکبار اینست حرف را نمیپذیرد. تحقیر میکند، وقتی میگویی این حرف غلط است. برایت ژست میگیرد و توقعش این است که همه با او مشورت کنند رای خودش را بدون دلیل بر همه رایها مقدم میداند نمیتواند تحمل کند که یک کسی مسئولیتی داشته باشد میگویند من و او هم دوره بودیم…
2- اهداف استکبار
اهداف: مهمترین اهداف «ودّ» ها هستند در قرآن کلمه (ودّ) زیاد است. از جان ما چه میخواهند؟ »وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ« (نساء/102) یک لشکری از مکه آمده میگوید نمیگذاریم بیایید. با پیغمبر هم جر و بحث کرد تا اینکه وقت نماز شد جمعیت همه اقتدا کردند رکوع و سجود… کفار نگاه کردند گفتند عجب برنامهای است، رهبر کفر یک نیتی کرد گفت خیلی خوب ما فهمیدیم تا جمعیت به سجده رفتند به رگبار میبندیم.
این یک جرقه شیطنت بود به مغز رهبر کفار افتاد و این تصمیم را به احدی هم نگفت.
در نماز دوم این آیه نازل شد: «وَ إِذا کُنْتَ فیهِمْ« پیغمبر؛ وقتی توی مردم هستی، »فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاهَ» (نساء/102) یغمبر سر نماز تمام 200 نفر اقتدا نکنند 100 نفر نماز بخوانند و 100 نفر هم با مسلسل جلوی دشمن باشند، رکعت اول را با 100 تای اول بخوان، بحول الله را که گفتی برای رکعت دوم تند تند آنها قصد فرادا بکنند تو طولش بده رکعت را، جماعت رکعت دوم را برای خودشان بخوانند و سلام بدهند و آن 100 تای آنجا به رکوع رکعت دوم برسند.
رکعت اولیها که اقتدا میکنند اسلحه روی دوششان باشد که اقتدا میکنند رکعت دومیها غیر از سلاح کلاه خود روی سر بگیرند که این هم از نظر نظامی خیلی ظریف است چرا رکعت اولیها تفنگ خالی و رکعت دومیها هم تفنگ و هم کلاه خود داشته باشند؟ این بخاطر این است که رکعت اولی دشمن میبینند که همه در سجده نیستند و 100 نفرشان مصلح هستند در رکعت دوم چون دشمن یکی دو دقیقه فرصت فکر دارد ممکن است از یک طریق دیگری بتواند حمله کند و لذا آنها محافظت خود را داشته باشند.
یعنی هر چی مدت زیاد باشد چون دشمن میتواند برنامه ریزی کند محافظ باید بیشتر باشد. و لذا رکعت اول اسلحه رکعت دوم اسلحه با کلاه خود.
قرآن میگوید: »وَ إِذا کُنْتَ فیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاهَ فَلْتَقُمْ طائِفَهٌ مِنْهُمْ مَعَکَ« (نساء/102) پیامبر هنگامی که قیام کردی برای نماز یک طائفهای از این 200 تا بیایند و اقتدا کنند هم اقتدا نکنند »وَ لْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ« این طایفهای که اقتدا میکنند اسلحه هم با آنها باشد »فَإِذا سَجَدُوا« و هنگامی که سجده میکنند » فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ« یک صدتای دیگر هم بیایند و اقتدا کنند.
«وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا« برای اینکه دشمن آرزو دارد که ناغافل حمله کند. از این آیه معلوم میشود که سرباز بی نماز نمیشود. باید مسلمانها بقدری چابک باشند که در یک رکعت شیفتشان تعویض شود.
از این آیه معلوم میشود که در جبهههای ما همیشه با وضو بودهاند وقتی توی جبهه جنگ نماز اول وقت بوده است. سرباز و رزمنده بی نماز نمیشود.
دشمن آمد و مسلمان شد، گفتند چرا مسلمان شدی؟ گفت یک نیتی کرده بودم که احدی خبر نداشت آن نیت من را از طریق وحی خدا به پیغمبر گفت و لذا نماز عصر، فرمش با نماز ظهر فرق کرد.
پیغمبر بخاطر اینکه کدورتی پیش نیاید نماز را تقسیم میکرد یک رکعت را این 100 نفر و یک رکعت آن 100 نفر یعنی عدالت در خواندن نماز، تقسیم کار به معنای واقعی.
3- حفظ احترام و عزت نفس
قدیمها آب میآوردند دست مهمان را میشستند. حدیث داریم اگر آب آوردی قبل از غذا از اینطرف شروع کن تا آنطرف، تا همه دستشان را بشورند غذا که تمام شد دفعه بعد از اینطرف شروع کن. شرینی را از این طرف دادی میوه را از آن طرف بده.
آن کسی که آخر است احساس بکند یکبار هم اول است. خیلی اسلام دین ظریفی است. گاهی انسان یک لطیفههایی را میبیند میگوید که اسلام تا کجاها دقت کرده است.
امام رضا(ع) برایش مهمان آمد. اول یک چند دقیقه وقت خواست و بعد گفت سؤال دیگر، سؤال دیگر، تا پاسی از شب گذشت. چند ساعتی خدمت امام رضا بود و کیف میکرد، خصوصی با امام رضا بحث میکرد که چه شبی است امشب، بعد هم شام خورد و رفت خوابید و خیلی کیف میکرد.
و امام رضا پیش او رفت گفت یک وقت پُز ندهی مهمان خصوصی شام خصوصی رختخواب خصوصی… یک شب دیگر امام رضا مهمانی داشت رختخواب برایش آورد مهمان گفت آقا بگذارید من پهن کنم آقا گفت شما بفرمایید من خودم پهن میکنم صبح هم که مهمان بیدار شد رفت کنار تا آقا بیاید و جمع کند امام رضا فرمود بیا رختخوابت را جمع کن گفت دیشب خواستم پهن کنم گفتی برو کنار خودم پهن میکنم حالا بر عکس شد. امام فرمود: این رختخواب مهمان است ممکن است چند شب پیش که مهمان داشتیم این رختخواب را کثیف کرده باشد و نمیخواستم شما ببنید و باز دیشب که شما رویش خوابیدید ممکن است کثیف شده باشد و شما خجالت بکشید گفتم که خودتان جمع کنید.
دشمن برای ما چه آرزویی دارد:
1- از ما غفلت میخواهد، بسیاری از مسائل سیاسی و درگیریهایی که میشود بخاطر غفلت است اما الآن در دنیا وظیفهمان چیست؟ مثلاً الآن ما راجع به مسلمانان شوروی هیچ وظیفهای نداریم، باید بگذاریم دیگران فعالیت کنند.
قرآن میگوید »إِنَّ أَرْضی واسِعَهٌ فَإِیَّایَ فَاعْبُدُونِ« (عنکبوت/56) یک بار بزرگی دارد این آیه، حامل پیام بزرگی، قرآن میگوید زمین بزرگ است پس فقط بنده من باشید.
رابطهاش اینست که توی کوچههای تنگ آدمهایی به هم میخورند اگر آدم حساب کند دیدش وسیع باشد اصلاً دیگر رقیب ندارد.
اینکه میگوید اخلاص داشته باشید، پیداست اگر هجرت نداشته باشیم توی کوچه تنگ درگیر میشویم مثلاً مرا به یک جا دعوت میکنند توی یک خیابانی نگاه میکنم میبینم امشب توی این خیابان سه تا سخنرانی است آن وقت دیگر خدا برای من مطرح نیست من فقط میخواهم جوری سخنرانی کنم که روی اینها کم شود و جلوی اینها کم نیاورم و عقب نیفتم. اما اگر بخواهم بروم هندوستان 700 میلیون آدم هر چه دلم بخواهد میگویم راحت میتوانم فکر کنم و چه بگویم.
اگر مساله رقابت باشد رقابت نمیگذارد آدم برای خدا سخنرانی کند اما اگر هجرت کردم در آنطرف دنیا راحتتر برای خدا میتوانم سخنرانی کنم.
انجیل به دو هزار زبان ترجمه شده است و اما قرآن به 40 زبان هم ترجمه نشده است مترجمهای ما کار دارند آخوندهای ما کار دارند اساتید دانشگاه ما کار دارند.
البته دشمنان بدشان نمیآید که ما سرگرم باشیم. آیه 108 سوره بقره این هجوم فرهنگی را میفرماید »وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً« (بقره/109) دوست دارند بعد از ایمان شما را گمراه کنند، به نماز روی بیاورید یک روز شورای امنیت از ما دعوت کرد که بیحجابی خیلی دارد توسعه پیدا میکند گفتم چطور؟ گفت فُکلها آمده بیرون، گفتم نه فُکلها بیرون نیامده نماز رفته تو، نماز که رفت تو، فُکل میآید بیرون.
خداوند به همه ما توفیق بدهد که قرآن شناس باشیم و حق و باطل را بشناسیم.
نطق ما، بیان ما، سیاست ما، در دنیا خیلی بالا است فقط گیر ما این است که من به شما دروغ میگویم شما هم به من دروغ میگویید.
اگر گناههای فرد به فرد حذف بشود چهره جمهوری اسلامی خیلی شکوفاست و بخاطر یک سری کارها جزئی سیمای انقلاب را بدنام نکنیم.
دانشگاه در نماز شکوفا باشد مثل روزهای اول انقلاب. اذان گفته میشود یا نه؟ هر چه تظاهر به اسلام بیشتر بشود تظاهر به فساد کمتر میشود و برعکس. «إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ« (عنکبوت/45).
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»