استعاذه -2

موضوع بحث: استعاذه -2
تاریخ پخش 16/9/68

بسم الله الرحمن الرحیم

چون در دهه‌‌ى فاطمیه هستیم سوره‌‌ى کوثر را که همه‌‌ى ما حفظ هستیم بخوانیم و ثواب آن را هدیه کنیم به روح حضرت فاطمه(س).
1- مقصود از کوثر حضرت فاطمه(س) است
تلاوت سوره ى کوثر
«إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/1) یعنى ما به تو(رسول خدا) کوثر یعنى خیر فراوان دادیم و گرچه کوثر را یاران، دین اسلام، قرآن، وحى وپیروزى در جنگها گفته‌‌اند اما به دلیل جمله آخر معلوم مى‌‌شود کوثر، حضرت فاطمه است چون پیامبر پسر نداشت و دشمنان مى‌‌گفتند کسى که پسر ندارد چراغش خاموش مى‌‌شود و ابتر و ناقص است یعنى کارش دنباله ندارد.
اما خداوند مى‌‌فرماید: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/3) یعنى دشمن تو ابتر است اگرچه 10 پسر داشته باشد من پسران او خودش را نابود مى‌‌کنم و اسم و رسم او را از بین مى‌‌برم و تو را با همین یک دختر صدایت را در دنیا منتشر خواهم کرد تا معلوم شود چه کسى ابتر است.
اکثر مراجع تقلید در تمامى زمانها سید بوده‌‌اند و مرجع تقلید شیخ بسیار کمیاب بوده است. وانقلابى‌‌ها و رهبرها هم معمولا سید بودند.
اگر یک روز سیدهاى ایران تصمیم بگیرند کلاه و یا شال سبز بگذارند معلوم میشود چقدر سید وجود دارد. البته کسانى که مادرشان هم سید هستند، ولى افسوس که کسانى که سید هستند اظهار نمى‌‌کنند ولى کروات را حتى زمان عروسى می‌‌زنند تا بگویند که بوى اروپا از ما مى‌‌آید. تازه اگر اروپا هم خوب باشد مگر اروپا یا آمریکا براى ما چه کرده‌‌است. خدا رحمت کند آیت الله ملاعلى کنى که به ناصرالدین شاه گفت: شنیده‌‌ام با خانم خود مى‌‌خواهى بروى اروپا و همسرت بى‌‌حجاب باشد. به تو بگویم اگر بخواهى اینطورى بروى و برگردى نه تو را راه خواهم داد ونه همسرت را و آن نخست وزیرى که این برنامه را ترتیب داده، همین الآن باید استعفا بدهد. ناصرالدین شاه از ترس نخست وزیرش را مستعفى کرد وهمسرش را در گیلان گذاشت و تنها رفت. واینکه ما مى‌‌خواهیم ولایت فقیه راتقویت کنیم بدین خاطر است که اگر کسى خواست مثل ناصرالدین شاه چنین کند ولایت فقیه چنین قدرتى داشته باشد.
2- پناه بردن به خدا در خطرات
بحث هفته ى گذشته ناتمام ماند و بسیارى به من گفتند بحث خوبى است. نامى و یادى از خطرات‌‌! انسان خطراتى دارد مثل اینکه سیم برق شما را مى‌‌گیرد و خواهد کشت و کارى به علم و جهل ما ندارد و بحث ما هم خطراتى بود و پناه به خدا از خطرات.
چند خطر را هفته‌‌ى گذشته گفتیم وبقیه رااین هفته خواهیم گفت فهرست خطراتى که هفته ى گذشته کفتیم بدین قرار بود: یک سرى خطرات پیداست. بچه مى‌‌افتد، دستش مى‌‌شکند، درد دندان یا فلج شدن وتصادف و مارو عقرب و. . .
اما خطراتى که معلوم نیست و ما خواب هستیم مثل نمازى که قبول نشود. روز قیامت بگویند همه‌‌ى نمازهایت غلط و بى توجه بود. دعایى که مستجاب نشود چون خطر است انسان دعا کند و پذیرفته نشود مثل اینکه مغازه‌‌اى چیزى داشته باشد ولى به شما ندهد.
از دست دادن زمانهاى مقدس مثل جوانى، عرفه، شب قدر، استعداد و همین جمهورى اسلامى و. . .
مدیریت بد، انحراف جنسى، انحراف عقیده، عمل، اخلاق. بى دین مردن، کمک به ستمگر، قهر خدا و. . . که در هفته‌‌ى گذشته گفتیم. و اما به قول سیاسیون دور دوم مذاکرات
3- پناه بر خدا از شر نفس
پناه مى‌‌بریم به خدا از اینکه انسان قانع نباشد. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَقْنَعُ»(مصباح‌‌المتهجد، ص‌‌103) پناه مى‌‌برم به خدا از اینکه انسان قانع وراضى نباشد. به اینکه فرش ماشینى داریم چون فرش دستى نداریم راضى و قانع نیستیم و به داده‌‌ها شکر نمى‌‌کنیم. ما همین چیزى را که گرفته‌‌ایم را هم پس ندادیم چون اگر یک بازارى به شما جنس بدهد تا پولش را نداده‌‌اید به شما چیزى نخواهد داد. ما هم هنوز شکر این را که داریم به جا نیاورده‌‌ایم باز بیشتر مى‌‌خواهیم. مى‌‌گوید طول عمر به ما بده. خوب اول بگوید این مدت که عمر کرده است چه کرده است چون هیچ استفاده‌‌ى درستى نکرده است.
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی»(کافى، ج‌‌2، ص‌‌561) پناه مى‌‌برم به خدا از شر هوى وهوس خودم. هوى و هوس انسان را به آتش مى‌‌کشاند. انتقام مى‌‌گیریم، عقده‌‌اى هستیم. گاهى سى براى اینکه به همسرى برسد یا انتقام بگیرد، آشى براى دیگرى مى‌‌پزد یا نقشه‌‌اى براى او مى‌‌کشد.
پناه خدا از اینکه انسان دنبال نفس خود باشد. حضرت یوسف مى‌‌فرماید «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهٌ بِالسُّوء» (یوسف/53) خدایا خودت ما را حفظ کن و گرنه ما نمى‌‌توانیم. نفس هم کارى ندارد که انسان دارد یا ندارد. لباس کارگرى مى‌‌پوشد یا روى خاک مى‌‌نشیند تا بگوید من خاکى هستم ولى مى‌‌خواهد بگوید ما قابل نیستیم تا بگویند شما قابل هستید. گاهى انسان حتى سر خودش هم کلاه مى‌‌گذارد(ولى من مى‌‌ترسم حاشیه بروم و طول بکشد)
4- پناه بر خدا از چشم بی‌اشک و قلبی که خاشع نیست
«أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ مِنْ عَیْنٍ لَا تَدْمَع‌‌»(من‌‌لایحضره‌‌الفقیه، ج‌‌1، ص‌‌335) پناه مى‌‌برم از نداشتن اشک. پس گریه نکردن از خطرات است. کسى نمى‌‌گوید من 8 ماه است بخاطر گناهان خود گریه نکرده‌‌ام در صورتى که اگر حلقه‌‌ى طلااش گم مى‌‌شد گریه مى‌‌کرد. و یا به خاطر قیامت و اعمال، قلب گریه نکند.
پناه مى‌‌برم به قلبى که خاشع نیست «أَعُوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ»(من‌‌لایحضره‌‌الفقیه، ج‌‌1، ص‌‌335) مثلا زمستان است و اتاق شما گرم است، خوب 3دقیقه براى کسانى که اتاقشان سرد است غصه بخورید ولى اصلا دل برخى براى محرومان غصه نمى‌‌خورند. حداقل اگر حتى نمى‌‌توانید زیر باران کسى را سوار کنید، غصه بخورید. سابق اگر زنى بچه به بقل وارد مى‌‌شدند خیلى بلند مى‌‌شدند تا او بنشیند ولى دل دیگر مثل سنگ شده است وپیرمرد و پیرزن و. . . وارد مى‌‌شوند وجوان‌‌ها نشسته‌‌اند، انگار سنگ هستند و دل‌‌ها سنگ شده است. پس اگردل نلرزد مریض شده‌‌ایم. دل ما براى بالا و پایین شدن ارز مى‌‌تپد یا به فکر گل زدن و آبشارزدن و مشت بازى هستیم. چرا لباس هایى را که نمى‌‌پوشیم و برایمان تنگ شده است به کسانى که احتیاج دارند نمى‌‌دهیم.
5- پناه بر خدا از وسوسه‌های شیطان
پناه به خدا مى‌‌برم از اینکه به وسوسه هاو خیالات شیطانى گوش دهم. «اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ وَ کَیْدِهِ وَ مَکَایِدِهِ، وَ مِنَ الثِّقَهِ بِأَمَانِیِّهِ وَ مَوَاعِیدِهِ وَ غُرُورِهِ وَ مَصَایِدِهِ»(صحیفه سجادیه، دعاى 17) امام سجاد در دعاى 17 صحیفه سجادیه مى‌‌فرماید که به خداپناه مى‌‌برم ازاینکه به دنبال خیال‌‌ها بروم. مثل اینکه فلان چیز رامى خرم، آزاد مى‌‌فروشم، تعاونى مى‌‌خرم، دخترم ازدواج مى‌‌کندو. . . وبدون اینکه بدانم وظیفه‌‌ام چیست به خیال‌‌پردازى مشغولم البته باید برنامه داشته باشیم ولى «وَ مِنَ الثِّقَهِ بِأَمَانِیِّهِ» یعنى تکیه به این برنامه ریزى‌‌ها نکن. یعنى توى این برنامه ریزى هاغرق نشود چون همه ى این‌‌ها ممکن است به هم بریزد.
ما که چیزى نیستیم همه ى سیاستمداران دنیا براى فوت امام برنامه ریزى کردند که ایران وابسته به امام است. امام وقتى از دنیا برود ایران از هم مى‌‌پاشد و جمهورى اسلامى از بین خواهد رفت ولى رهبر بعد ازامام انتخاب شد و اتفاقى هم نیفتاد و یک دل آرام بود. یا کشورهاى کمونیستى چه برنامه ریزى هایى مى‌‌کردند که کدام کشور اول از همه سوسیالیستى مى‌‌شود و. . . پس مى‌‌بینیم پیش بینى‌‌هاى تمام سیاستمداران و متفکران مارکسیست و حتى تمام امت حزب الله که گمان مى‌‌کردند اگر امام نباشد همه چیزى از بین مى‌‌رود، اشتباه از آب در مى‌‌آید پس بهتر نیست که پیش بینى نکنیم و «تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّه» (هود/56) خواستگار آمد همین که پسر خوب و مسلمانى بود و اهل نماز وجبهه بود، همین مقدار بس است و نه نگویید و خیلى پیش بینى نکنید.
6- پناه بر خدا از تکبر و غفلت و نفاق و سمعه و ریا
پناه به خدا مى‌‌برم از تکبر. تکبر خطرى است که على(ع)درنهج البلاغه ازآن به خدا پناه مى‌‌برد. تکبر این است که اگر زیردستى به تو حرفى بزند تو ناراحت شوى اگر چه مى‌‌دانى حرف او حق است. چه در بهدارى باشد چه در ارتش و چه در حوزه و بین طلاب. و سابقه و درجه ى علمى و درجه ى نظامى موجب حقانیت و برترى نیست. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» (حجرات/13) مهم است و «عِنْد النَّاسِ» مهم نیست. مى‌‌گویند فلانى در جامعه خیلى بالارفت. خوب درد هم بالا مى‌‌رود مگر هرکسى در انتخاب رأى آورد نشان دهنده ى این است که نزد خدا محبوبیت کسب کرده است. قرآن مى‌‌فرماید: «دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ» (انفال/4) درجات در نزد خدا مهم است نه نزد مردم یا درارتش و. . . یا «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ».
خلاصه پناه به خدا مى‌‌برم از این که وقتى کسى با من حرف مى‌‌زند بگویم این خودش را با من مقایسه مى‌‌کند. پناه به خدا مى‌‌برم از غفلت، نفاق، سمعه و ریا.
فرق بین سمعه و ریا: ریا این است که مردم ببینند اما سمعه این است که مردم نمى‌‌بینند ولى من به مردم مى‌‌گویم فهمیدى من نماز شب خواندم یا مى‌‌دانى چند سال زندان بودم. ریا مى‌‌گویم ببینید، سمعه مى‌‌گویم بشنوید. اجرها از بین نرود. کمالات خودتان را نگویید. البته اگر متهم شدید بگویید. اگر گفتند خمس یا مالیات نمى‌‌دهید سند نشان‌‌بدهید و بگویید ولى مادام که تهمت نزده‌‌اند سعى کنید کمالات خود را نگویید. رسول خدا مى‌‌فرماید پناه مى‌‌برم که کمالات خودم را به کسى بگوییم اما ما خوبى هایمان را مى‌‌گوییم.
7- پناه بر خدا از لغزش زبان و فقر و اصرار بر گناه
«اللَّهُمَّ إِنَّا نَعُوذُ بِکَ مِنْ عَثْرَهِ اللِّسَانِ»(تهذیب‌‌الأحکام، ج‌‌3، ص‌‌93) پناه به خدا مى‌‌برم من از اینکه زبانمان کج برود یعنى لغزش زبان. گاهى انسان شوخى، شوخى کسى را خراب مى‌‌کند و شوخى یا جدى فرقى نمى‌‌کند و بالاخره کسى را خراب کرده است. مثل اینکه بامیخ طلایى چشم کسى را کور کنى. طلا و غیر طلا طرف را کور کرده‌‌اى!
پناه به خداوند «أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً»(صحیفه سجادیه، دعاى 8) ازاینکه کسى اگر خوار باشد ما هم او را خوار کنیم. زمین خورده است ما هم او را دست بیندازیم. مثل اینکه چاق است یا روى برف زمین خورده است ما هم به او مى‌‌خندیم. امام سجاد (ع) مى‌‌فرماید: «وَ مِنَ الْفَقْرِ إِلَى الْأَکْفَاءِ»(صحیفه سجادیه، دعاى 8) پناه به خدا از اینکه نیاز پیدا کنم به هم ردیف‌‌هاى خودم.
و پناه به خدا مى‌‌برم از «وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ»(صحیفه سجادیه، دعاى 8) یعنى پشت سر هم گناه کنم. که گناه صغیره هم اگر پشت سر هم تکرار بشود، کبیره مى‌‌شود.
8- پناه بر خدا از فخر فروشی و ترجیح دادن باطل
پناه به خدا از مباهات یعنى فخر فروشى کنم و توى سر دیگران بزنم و خیلى خطرناک است و گاهى بخاطر کمال خود توى سر دیگران بزنم. مثالى از خودم بگویم کسى مى‌‌گفت: آقاى قرائتى ما برنامه‌‌هاى شما را استفاده مى‌‌کنیم. ما 13 درجه خوشحال شدیم بعد گفت فلانى که مى‌‌خواهد حرف بزند حال او را نداریم و تلویزیون را خاموش مى‌‌کنیم من دیدم 13 درجه دارد 14 درجه مى‌‌شود و این 1 درجه حرامزادگى است چون این که خدا به من داده است الحمدلله ولى این که مى‌‌خواهم دیگرى مثل من نشود شیطنت است. هر کس از بدى دیگران یا سوختن غذاى همسایه لذت ببرد، حرامزادگى است. یا مى‌‌گوید مى‌‌بینى من تابحال تصادف نکرده‌‌ام ولى برادرم هفته‌‌اى نیست که تصادف نکند. ولى چه دلیلى دارد که بگویم.
پناه به خدا مى‌‌برم «وَ إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ»(صحیفه سجادیه، دعاى 8) یعنى باطل را بر حق ترجیح بدهم. این حدیث را گفته‌‌ام ولى چون فردا روز انتخابات برخى شهرها به خصوص تهران است باز مى‌‌گویم. تبلیغ خوب است ولى الآن رقابت شده است. گاهى قدرى تبلیغ در یک خیابان مى‌‌کنند که سال هابه خاطر تولد امام زمان در نیمه ى شعبان تجلیل نشده است. تبلیغ باید به مقدار معرفى باشد و یک عکس کافى است و حلال ولى از 30 عکس 29 تاى مابقى حرام است و اسراف مى‌‌باشد.
تازه امام از دنیا رفته است. از قول حاج احمد آقا نقل شده است که امام وقتى آب مى‌‌خورد نصف بقیه ى لیوان را کاغذ روى آن مى‌‌گذاشت و بقیه را عصرى مى‌‌خورد. آن وقت ما 20 تا 20 تا عکس مى‌‌چسبانیم مگر مجلس رفتن چقدر ثواب دارد و پناه مى‌‌برم به خدا از اینکه در راه حق گرفتار باطل بشوم و با الاغ دزدى بروم مکه. 4 سال مجلس رفتن با یک دروغ ارزش ندارد چه برسد به این که آدم براى دیگران دروغ بگوید.
9- پناه بر خدا از ناسپاسی و ناآگاهانه حرف زدن و عجب و اسراف
پناه به خدا «وَ تَرْکِ الشُّکْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَهَ عِنْدَنَا»(صحیفه سجادیه، دعاى‌‌8) یعنى اینکه از مردم که خوب هستند تشکر نکنم و قدر آنها را ندانم. هرکس خدمت کرد تشکر کن حتى اگر بچه ى شما باشد و نگو خودم او را بزرگ کرده‌‌ام. خدا از بندگانش تشکر مى‌‌کند و شکور است. (قرآن مى‌‌فرماید) آن وقت شما از همسر یا فرزندت تشکر نمى‌‌کنى.
پناه به خدااز اینکه «أَوْ نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیْرِ عِلْمٍ»(صحیفه سجادیه، دعاى 8) یعنى ناآگاهانه حرف بزنم مرض را تشخیص نداده‌‌ام ولى نسخه بنویسم یا هرچه شنیده‌‌ام بدون تحقیق نقل کنم.
پناه به خدا مى‌‌برم «وَ أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا»(صحیفه سجادیه، دعاى 8) پناه به خدا مى‌‌برم از عجب. فرق میان عجب وتکبر: عجب این است که انسان خودش را از درون خوب بداند ولى تکبر آن است که آن خوبى که در درون خیال مى‌‌کند به دیگران هم مى‌‌فروشد. پس خود برتر بینى در خود عجب است و اظهار آن تکبر است.
پناه به خدا مى‌‌برم «وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسرَافِ»(صحیفه سجادیه، دعاى 8) از اینکه ول خرجى کنیم «وَ مِنْ فِقْدَانِ الْکَفَافِ»(صحیفه سجادیه، دعاى 8) این کفاف خیلى مهم است. داریم حضرت ردمى شد از کسى چیزى خواست و به او ندادند دعا کرد خدا خیلى به تو بدهد و دیگرى داد ایشان فرمود خدا به اندازه ى کفاف به تو بدهد. از ایشان علت را جویا شدند و ایشان فرمودند خیلى بلا بود. این خطرات اخلاقى خودمان بود و حال مى‌‌خواهیم برویم سراغ خطرات دیگران. خطرات دیگران را فهرست وار بگویم:
10- پناه بر خدا از شر سلطان فاسد
1- ستم شاه، شر شاه «وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ سُلْطَانٍ عَنِیدٍ»(صحیفه سجادیه، دعاى‌‌23) امام سجاد(ع) مى‌‌فرماید خدایا پناه مى‌‌برم از شر سلطان ما که در جمهورى اسلامى هستیم نمى‌‌دانیم در کشورهایى که شاهنشاهى هستند چطور است. امروز نامه‌‌اى به دستم رسید که آل سعود دایره‌‌اى دارد بین آخوندهاى دربارى به نام رابطه العالم الاسلامى در بلژیک جلسه‌‌اى درست کرده که بیاید با همه ى مذاهب رفیق شویم. رئیس یهودیان و مسیحیان و بودائیان وخطر این است که رئیس‌ بهایى‌‌ها را هم به عنوان یک مذهب دعوت کرده است و مردم حجاز این جنایت را از شاهنشاه خود مى‌‌بیند ولى چون او مى‌‌گوید بهایى‌‌ها هم یک مذهب هستند اگرچه یک فرقه ى سیاسى بوده و دین نبوده است و غیر از مسیحیت و یهودیت هستند. و بهایى‌‌ها زاییده و تربیت شده ى انگلیسى‌‌ها هستند. در زمان ما تاریخ رسول الله را برداشته و تاریخ شاهنشاهى گذاشته ولى چون شاه بود جرأت نبود.
11- سخنی درباره ى حجاب
امروز روزنامه ى 52 سال پیش را دیدم که فرماندار کاشان به تهران مى‌‌نویسد که ما دعوت خصوصى و عمومى و هشدار و تهدید انجام دادیم که مردم کاشان با همسران خود بى حجاب بیایند ولى جز20-30 نفر کسى نیامد چکار کنیم و زنان کاشان به خاطر حفظ حجاب در خانه ماندند و بیرون نیامدند. چطور رضا شاه با اینکه کشته نداده بود براى بى حجابى قدرت به خرج داد ولى ما با این همه شهید اگر براى باحجابى کارى بکنیم قلدرى است. بى حجابى و بد حجابى مسأله شخصى نیست مثل خوردن و. . . بلکه مسأله اجتماعى است و ترکش آن به دیگران برخورد مى‌‌کند. رئیس‌‌آموزش و پرورش مى‌‌گفت: هر آمبولانسى که زن زائو را مى‌‌برد بیمارستان من جیغ مى‌‌زنم. پرسیدیم چرا؟ گفت چون 6 سال دیگرمدرسه مى‌‌خواهد و من ندارم. و الآن هم بگویم هر کسى در خوردن آزاد است بهدارى معترض خواهد شد. مگر مى‌‌شود کسى چراغ قرمز یا حجاب را قبول نداشته باشد او را آزاد بگذاریم قانون است. من چند شب جمعه چند دقیقه در مورد بى حجابى صحبت خواهم کرد که اگر بعدها اقدام اجرایى توسط دولت انجام شد نگوییداینها قبل از تبلیغات صحیح، قلدرى کرده‌‌اند.
شما یا مسلمان هستى یا خیر. اگر مسلمانى حجاب جزء ضروریات دین است اگر هم مسلمان نیستى 98 درصد مردم به جمهورى اسلامى رأى دادند و در هر کشورى هم باید تبعیت اکثریت رابکنى. یا اسلام یا انسانیت در هر دو حالت هم نتیجه حجاب است. و وقتى 98 درصد رأى دادند شما 2 درصد هم کوتاه بیایید. اگر هم عقیده به جبهه ندارى حضرت على(ع) در نهج البلاغه مى‌‌فرماید: یا مسلمان هستند و برادر تو یا انسان هستند. بر فرض اینکه جنگ با عراق را هم قبول نداشته باشى، بسیجى وقتى رفت و پرپر شد بالاخره انسان بوده است و شهید شده است، شما هم روسرى‌‌ات را مقدارى جلوتر بیاور. یا بخاطر خدا یا بخاطر اکثریت. و گرنه اگر خشونتى صورت گرفت ناراحت نشوید چطور رضاشاه براى سیاست اروپایى قدرت به خرج داد ولى ما براى سیاست وحى قدرت به خرج ندهیم. رضا شاه بدون خوردن یک سیلى این همه به زنان ما ظلم کرد ولى جمهورى اسلامى بادادن این همه شهید و جانباز نتواند به خانم بگوید چادر خودت را پیش بکش. ماقاضى داریم حکم اسلامى صادر می‌کند ولى حاضر نیست اصلاح صورتش اسلامى باشد. 10 سال ازانقلاب می‌گذرد حال ما به آیت الله اردبیلى یاآیت الله یزدى چیزى نگفتیم و ما کار هم نداریم. اما درعین حال تحمل این وضعیت در حالى که قاضى جانشین رسول خداست مشکل است و این قاضى حاضرنیست ظاهرش را عوض کند. و ما نگران هستیم که خانواده‌‌هاى شهدا درخیابان بریزند و بگویند بچه‌‌هاى ما پس چه شد؟ !
من امروز در وصیت امام فتوایى دیدم که نوشته بود جوان‌‌هاى حزب اللهى چنانچه فساد دیدند به مسئولین خبر دهند و اگر مسئولین حرکتى نکردند خودشان اقدام کنند. قاضى جاى رسول الله نشسته ولى مى‌‌گوید همسرم گفته این طورى دوست دارم. کسى که قرار است پیش نماز بشود حسابش با دیگران فرق مى‌‌کند و روى قاضى و حجاب، ما حساس هستیم. خلاصه پناه به خدا مى‌‌برم از شر شاه، سرزنش دشمن. اگر کسى در اداره کم کارى کند و رشوه بگیرد مادر بسیجى مى‌‌گوید بیایید این هم وضعیت ما. آن وقت نیشى که یک مادر بسیجى شهید داده بخورد چقدر براى اسلام بد است «وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ شَمَاتَهِ الْأَعْدَاءِ»(صحیفه سجادیه، دعاى 8) یک سوم حرف هایمان باقى ماند. وقت بینندگان را گرفتم. بحث ما دو هفته بوده است خطرات بود.
فردا هم در انتخابات میان دوره‌‌اى در هر شهرى که هست شرکت کنید با نام خدا شرکت کنید و بدانید امیرالمؤمنین فرمود: کسى که نمره‌‌ى 16 را بشناسد ولى روى خط بازى سیاسى به نمره ى 15 رأى بدهد به خدا و رسول و مؤمنین خیانت کرده است پس مواظب این خط بازى‌‌ها باشید. هر کس خودش یا دیگرى را جلو بیندازد در حالى که ازاو بهتر است ولى چون بچه محل او نیست و روى حب و بغض‌‌هاى الهى یکى را جلو و دیگرى راعقب بیندازد این خیانت به خون شهیدان است. خدا بخواهد مملکت را حفظ کند این هم مجلس نرود خدامملکت راحفظ مى‌‌کند و او قرار نیست مملکت را حفظ کند. و چه کسى رأى بیاورد یا نیاورد الحمدالله رب العالمین مسأله‌‌ى شکست خوردن مطرح نیست. چیزى نیست.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment