از قیام امام خمینی ره تا مقاومت مردم فلسطین

موضوع: از قیام امام خمینی ره تا مقاومت مردم فلسطین
تاریخ پخش: 13/03/1400
عناوین:
1- کاربرد واژه قیام در قرآن
2- فهم درست واژه‌های صبر و زهد
3- تخریب پایگاه‌های شرک و توطئه
4- فرمان قیام در برابر فرعون‌ها
5- پذیرش سختی‌ها در راه خدا
6- مقاومت، پیام امام خمینی به سید حسن نصرالله
7- حضور در انتخابات، تضمین‌کننده استقلال کشور

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه
اللهم صل علی محمد و آل محمد، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

در سال 1400 به مناسبت رحلت امام در چهاردهم و پانزدهم خرداد و همچنین مقاومت مردم فلسطین یک بحثی از قرآن تهیه کرده‌ام: «قیام و مقاومت». هر دو دو عنصر ارزشی. پس موضوع بحثمان، «قیام و مقاومت» است.
[پای تخته] موضوع بحثمان «از قیام امام خمینی تا مقاومت فلسطین»
کلمه‌ی «قیام»، حرکت، به پای خیزیدن، تقریباً در همه‌ی دین ما هست. مثلاً خداوند درباره‌ی [پای تخته] خداوند، رسول، انبیاء، انبیاء دیگر، مردم، کتاب آسمانی، قیامت، حضرت مهدی.
درباره‌ی همه‌ی این‎‌ها کلمه‌ی« قیام» به کار رفته شده است. حالا یکی یکی من می‌گویم.
1- کاربرد واژه قیام در قرآن
– اما خداوند. قرآن می‌گوید: «قائِماً بِالْقِسْط» (آل عمران/ 18) یعنی به پا خیزیدید برای عدالت. عدالت را باید به پا خیزید.
– به پیغمبر اسلام می‌گوید: «قُمْ» (مدّثّر/ 2) به پا خیز، «فَأَنْذِرْ» (مدّثّر/ 2) به پا خیزید.
– راجع به سایر انبیاء قرآن می‌فرماید ما انبیاء را فرستادیم: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/ 25).
«قائِماً بِالْقِسْط»، «قُمْ»، «یَقُومَ»، «یَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ».
– ظهور حضرت مهدی. اسم امام زمان علیه السلام «قائم» است.
– حج را خدا «قیام» گفته است. آیه‌ی حج می‌گوید: «قِیاماً لِلنَّاس‏» (مائده/ 97). حج برای برکت است، به پا خیزیدن مردم است.
– نماز را «أَقامُوا» می‌گوید: «أَقامُوا الصَّلاهَ» (حج/ 41). «قَد قامَتِ الصَّلاه» (فرازی از اقامه)، «أَقامُوا الصَّلاهَ».
– دین را می‌گوید: « وَ ذلِکَ دینُ الْقَیِّمَهِ» (بیّنه/ 5). دین استوار این است.
– وظیفه‌ی مردم: «قَوَّامینَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ» (نساء/ 135) یا آیه‌ی دیگری داریم: «قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْط» (مائده/ 8)
چه چیزی دارم می‌گویم؟ می‌گویم خیزیدن، به پا خیزیدن. به مناسبت چهارده خرداد و قیام امام خمینی می‌خواهم بگویم کلمه‌ی «قیام» در همه‌ی دین ما هست: «خدا، رسول اکرم، امام زمان، قیامت، دین»، «یقوم الناس بالقسط» این برای اهمیت این‌که. حالا این حرفی که می‌زنم جواب چه کسانی است؟ جواب آن‌هایی که، بعضی‌هایی که می‌گویند دین وسیله‌ی رکود است.
2- فهم درست واژه‌های صبر و زهد
یک وقتی در تبلیغات چون ما جوان بودیم، کمونیست‌ها این را می‌گفتند، می‌گفتند دین مردم را خواب می‌کند. البته دین را اگر بد معنا کنیم، بله، مردم را خواب می‌کند، دین را باید خوب معنا کرد. مثلاً صبر یعنی چه؟ صبر یعنی مقاومت. نه صبر یعنی این که هر کس توی سرت زد بگویی خب باشه، روز قیامت یقه‌ات را می‌گیرم، باشه حواله‌ات به حضرت عباس. یعنی کتک بخور، بعد بگو حواله‌ات به حضرت عباس! بله این معنا کردن یعنی تو سری خوردن، ذلیل شدن، حرکت نکردن.
زهد یعنی چه؟ زهد یعنی دنیا را ولش کن؟ نه، زهد یعنی به دنیا علاقه‌ی شدید نداشته باشد، و الّا بی‌دنیا که نمی‌شود زندگی کرد. من الآن اینجا حرف می‌زنم، همین اردوگاه شهید باهنر، در این اردوگاه از درخت‌هایش استفاده می‌کنیم، در زیر درخت‌هایش کلاس‌هایمان را می‌گذاریم، از اکسیژنش، از خورشیدش، از آبش، دنیا که بد نیست. دنیا خیر است. «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّهُ» (بقره/ 180): یعنی «إِنْ تَرَکَ مالاً الْوَصِیَّهُ» مال خیر است، مال فضیلت است، اما «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدیدٌ» (عادیات/ 8) این علاقه نباید شدید باشد که آدم انصاف و وجدان و همه چیزی را زیر پا بگذارد، یک گرگ بشود، که از او پرسیدند، نمی‌دانم انگلیس بود یا آمریکا یا جای دیگر که شما اجازه می‌دهید که این داروی کرونا را به دیگران بدهیم؟ گفت: نه، به دیگران چرا؟ باید در اختیار باشد. مردم می‌میرند، به درک، سود این تزریقات باید شخصی باشد. که اسلام یک قدرتی می‌خواهد که این‌ها را بگیرد، افرادی که مزاحم شدند باید قلع و قمعشان کند. من یک بحثی هم دارم راجع به قلع و قمع کردن، بحث تخریب که اسلام اجازه می‌دهد تخریب کنید، نه آبروی مردم را.
3- تخریب پایگاه‌های شرک و توطئه
مثلاً مسجد ضرار را در مقابل مسجد پیغمبر ساختند، اسمش مسجد بود ولی داخلش توطئه‌خانه بود، خانه تیمی بود. حضرت فرمود: خراب کنید، خراب کردند. غصه‌ی پولش را هم نخورید. گوساله‌ی سامری طلا بود، طلا خیلی ارزش دارد اما حضرت موسی گفت: «لَنُحَرِّقَنَّهُ» (طه/ 97) من این طلاها را آتش می‌زنم. شما با طلا مجسمه‌ی گوساله ساختید، راستش گریه می‌کنید، عبادت می‌کنید، می‌گویید: «هذا إِلهُکُمْ» (طه/ 88) سامری مجسمه‌ساز گوساله ساخت و گفت: «هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسى» (طه/ 88) خدا همین است. مردم هم دور این گوساله گریه می‌کردند. حضرت آمد دید مردم منحرف شدند گفت که: «این گوساله را آتش می‌زنم، خاکسترش را هم به دریا می‌ریزم»: «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً» (طه/ 97). عربی‌هایی که می‌خوانم آیه قرآن است. یعنی گاهی طلا باید آتش بگیرد.
نقل شد که به امام خمینی گفتند که این قبر رضا شاه را خراب نکنید، بالاخره یک ساختمانی هست، موزه کنیم، کتابخانه کنیم، نمی‌دانم نمایشگاه کنیم، سالن اجتماعاتش کنیم، فرمود: قبر رضا شاه باید با خاک یکسان بشود. آثار شرک. مگر بت‌هایی که حضرت ابراهیم شکست ارزش نداشت؟ یک تنه همه‌ی بت‌ها را شکست. تخریب به جا است.
مگر امیرالمؤمنین روز فتح مکه بت‌های مکه را نشکست؟! مگر حضرت امیر نمی‌گوید اگر یک زمانی جنسی را مردم نیاز داشتند و کسی این جنس‌ها را انبار کرد، احتکار کرد، او را بخواهید، نصیحتش کنید، هشدارش بدهید، از او بخرید، اما اگر دیدید قلدری می‌کند و می‌خواهد چیزی که مورد نیاز مردم است در انبار نگه دارد و نفروشد تا قیمتش بالا برود، «فَنَکِّلْ بِهِ»: قفل را بکش. (نهج البلاغه، نامه‌ی 53)
پس ببینید ما زور داریم. ظلم بد است. من این را بارها گفته‌ام. آن چیزی که بد است ظلم است ولی زور خوب است. انسان باید زور داشته باشد اما ظلم نکند. قیام. تا ببینیم اسلام را چه جوری معنا می‌کنیم. اگر معنای صبر این است که تو سری بخورد، بله، دین عامل رکود است. اما اگر صبر یعنی مقاومت کن، عامل رشد است.
به هر حال این جمله‌ی اول که بنیانگذار جمهوری اسلامی. حالا من چون معلم قرآن هم هستم، دیگر شاید بیست، سی سال پیش، اوایل انقلاب بود، حالا که چهل سال است انقلاب شده است، اوایل انقلاب من این حرکت امام خمینی را، حالا این بحث هم که می‌کنم به مناسبت چهاره خرداد سالگرد حضرت امام است. یک خورده در سایه‌ی قرآن نگاه کردم، چیزهایی به ذهنم آمد، یادداشتم را نیاوردم ولی چیزهایی در ذهنم هست، آن مقداری که در ذهنم هست، چند دقیقه‌ای برای شما بگویم.
4- فرمان قیام در برابر فرعون‌ها
اصل قیام به امر خداست: «اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏» (نازعات/ 17). خدا به موسی فرمود: برو به سراغ فرعون، او گردن‌کلفتی می‌کند. آخر به چه دلیل باید رئیس ما باید رضا شاه باشد، بعد از این هم که مُرد، پسرش باشد، پسرش هم که مُرد، نوه‌اش باشد؟ مثل سعودی. یک نفر نیست یک عاقل، یک حقوقدان، یک بشری، یک انسانی پیدا نمی‌شود بگوید دلیل این‌که باید آل سعود حاکم باشند، چه هست؟ سوادشان بیش‌تر است؟ مردم به این‌ها رأی دادند؟ سابقه‌ای دارند؟ ابتکاری دارند؟ آل سعود، این خاندان سعود چه کردند که حالا مثلاً باید این‌ها حاکم بر مردم باشند، یک قرن؟ و صد سال است که مردم سعودی یک بار پای صندوق نیامدند!! به چه دلیل صدام باید قلدر عراق باشد؟ به چه دلیل رضا شاه باید قلدر ایران باشد؟ آتاترک قلدر ترکیه باشد؟ «اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ» باید بلند شوی، به سراغ بزرگ‌ترین گردن‌کفت‌های تاریخ بروی. قیام.
امام را می‌خواستند زندان کنند و زندان هم کردند. مگر یوسف را زندان نکردند؟ زندان همه جا بد نیست. «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ» (یوسف/ 33) حضرت یوسف گفت: خدایا اگر بنا است من در این خانه‌ی این پادشاه گیر عشق زلیخا بیفتم، زندان بروم بهتر است: «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ»
تبعیدش کردند. مگر در قرآن آیه برای تبعید نداریم؟ انبیاء را هم تهدید به تبعید می‌کردند: «لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنا» (ابراهیم/ 13)، ما شما را از منطقه‌ی خودمان بیرون می‌کنیم، شما حق ندارید در منطقه‌ی ما باشید.
زندان: «مِنَ الْمَسْجُونینَ» (شعراء/ 29) عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. این‌ها همه بود. همه‌ی این‌ها برای امام پیش‌آمد. یاران خاصش را، رجائی‌ها را گرفتند، زدند، بردند، تبعید کردند، چه جاهایی! بالاخره بعد از تبعید به ترکیه و بعد از تبعید به عراق، بعد از چهارده سال به ایران تشریف آوردند. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: او را به مادرش برگرداندیم: «فَرَدَدْناهُ إِلى‏ أُمِّهِ» (قصص/ 13)، موسی را شیرش دادند، به وحی الهی در جعبه او را در دریا انداختند، فرعون نشسته بود دریا را می‌دید، دید یک جعبه روی آب هست، جعبه را گرفتند، درش را باز کردند، دیدند یک نوزاد است، خواست او را بکُشد، خانمش رایزنی کرد، گفت: او را نکش، نهی از منکر گفت، گفت: «لا تَقْتُلُوه‏» (قصص/ 9) او را نکش. با یک نهی از منکر جان موسی را نجات داد. حالا این بچه را از آب گرفتند، گرسنه‌اش است. مادر کو که شیرش بدهد؟ دایه را دعوت کردند. سینه‌ی دایه‌ها نمکید. خواهر موسی که مسئله را دنبال می‌کرد، آمد گفت: یک خانمی هست اهل بیتی است، او می‌تواند تکفل کند. گفتند: برو بیاور. مادر آمد و بچه را بغل کرد. «فَرَدَدْناهُ إِلى‏ أُمِّهِ»، بالاخره مادر به بچه‌اش رسید. امام خمینی را تبعید کردند، به کجا؟ به ترکیه و به عراق تبعید کردند، بعد از چهارده سال «فَرَدَدْناهُ إِلى‏ أُمِّهِ» به دامن مادر برگشت.
خب قیام شروع شد. تمام حرکات، مثلاً امام را خواستند گفتند عراق نباش، رفت کویت، کویت به امام راه نداد. قرآن یک آیه دارد که دو تا پیغمبر وارد منطقه‌ای شدند، مردم به این‌ها نان ندادند بخورند: «اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما» (کهف/ 77). دو تا پیغمبر وارد قریه‌ای شدند، نان خواستند، کسی نان به این‌ها نداد. «فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما»: این‌ها ضیافت نکردند، مهمانی نکردند، با این‌که بی‌مهری دیدند اما پیغمبرها کاری به بی‌مهری مردم ندارند. موسی و خضر داشتند می‌رفتند، دیدند یک دیواری خراب شده است، خضر گفت: بیا این دیوار خراب را تعمیر کنیم. موسی گفت: آقا این‌ها خیلی بی‌مهر هستند، یک قطعه نان به ما ندادند بخوریم، حالا مجانی، کارگری مفت؟! «لَوْ شِئْتَ» (کهف/ 77): اگر می‌خواهی بنایی کنی، « لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً» (کهف/ 77): پول بگیر، مزد بگیر. کار مفت چه کسی گفت؟ موسی رفت کنار، گفت من که نیستم. خضر تنهایی دیوار را تعمیر کرد، تنهایی. این یعنی چه؟ یعنی اگر در راهتان بی‌مهری هم از خودی یا غیر خودی، دوست یا دشمن، بی‌مهری دیدید، بی‌مهری‌ها را به حساب نیاوردید. به قول ایرانی‌ها می‌گویند: شتر دیدی، ندیدی. بی‌مهری دیدند، یک تکه نان به پیغمبر ندادند، اما پیغمبر بلند شد، بنایی مجانی کرد.
5- پذیرش سختی‌ها در راه خدا
این تمام حرکت‌هایی که اولیای خدا می‌کنند براساس الهام‌هایی هست که از قرآن می‌گیرند. اصلاً قرآن به خاطر الهام است وگرنه حضرت یوسف گفت: «رَبِّ السِّجْنُ» (یوسف/ 33) من بروم زندان که گرفتار گناه نشوم بهتر است از این‌که در کاخ پادشاه مصر باشم، زلیخا عاشق من بشود و من گرفتار بشوم. «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ»، این «رَبِّ السِّجْنُ» برای یک تکه است؟ یعنی خدا می‌خواسته تاریخ بگوید؟ نه، «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ» یعنی گاهی وقت‌ها زندان بهتر است، گاهی وقت‌ها یک خانه‌ی تنگ بهتر است از خانه‌ی بزرگ است که در آن حرف باشد، گاهی وقت‌ها درآمد کم بهتر است از درآمد زیادی است که شبهه‌ناک یا حرام باشد. گاهی وقت‌ها زندگی در منطقه‌ی کوچک خیلی بهتر است از زندگی در منطقه‌ی بزرگ است. این «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ» به ما پیام می‌دهد. یعنی همیشه درآمدهایت را با گناه حساب کن.
بچه بودم از مرحوم ابوی‌ام که بازاری بود، منتها بازاری متدینی بود، پرسیدم: خانه‌ی ما گران‌تر است یا خانه‌ی فلانی مثلاً حاج عمو؟ بابایم چه گفته باشد خوب است؟ گفت: «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ» گفت: هر خانه‌ای که در آن عبادت خدا بیش‌تر باشد.
یک روزی گفتم: چند تا درخت داریم، یکی از این‌ها میوه نمی‌دهند. ابوی‌ام گفت که: چند تا آدم در این خانه می‌خوابد یکی‌شان نماز شب نمی‌خواند. این‌ها مهم است. «رَبِّ السِّجْنُ» یک قانون است. چون پیش می‌آید این فکر می‌کند که اگر بچه‌اش آمریکا باشد یا مثلاً فرض کنید که چه می‌گویند در کشور خارج که می‌روند می‌مانند، اسمش را یادم رفته، می‌روند اقامت می‌گیرند، یعنی می‌خواهند بگویند آنجا هم وطنمان باشد، این فکر می‌کند که اگر اقامت کانادا داشته باشد، این خوشبخت است. فکر می‌کند که اگر از شهرها بیاید تهران، خوشبخت می‌شود. فکر می‌کند که اگر این مدرک را داشته باشد، خوشبخت می‌شود. فکر می‌کند که اگر رئیس جمهور شود، خوشبخت می‌شود. «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً» (یونس/ 65). چند تا «جمیعاً» در قرآن هست: «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً» (بقره/ 165)، «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمیعاً»، «فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمیعاً» (رعد/ 42)
این «جمیعاً» یعنی یک درصدش هم به این نیست که شما مقیم تهران باشی، یا رأی بیاوری. اگر یک درصدش برای رأی آوردن بود، کلمه‌ی «جمیعاً» دروغ بود، خدا دروغ نمی‌گوید. می‌گوید یک درصد عزت دست این پُست‌ها و مدرک‌ها و خانه‌ها و کاخ‌ها و شهر و داخل و خارج نیست، یک درصدش نیست. خود رئیس جمهور قبل آمریکا، ترامپ، وقتی رئیس جمهور آمریکا شد، وقتی که بیرونش کردند، این عزیز بود با عزت بیرون رفت یا ذلیلانه بیرون رفت؟ خود آمریکایی‌ها علاقه‌شان به ترامپ بیش‌تر شده یا کم‌تر؟ نه، ممکن است آدم رئیس جمهور آمریکا هم بشود اما بعد چهار سال، ذلیل می‌شود. «وَ بِیَدِکَ لَابِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتِى وَ نَقْصِى» در مناجات شعبانیه داریم زیاد شدن، کم شدن دست من است. آدم نمی‌داند مصلحتش در چه هست. گاهی تلخی‌ها مصلحت است.
نقل می‌کنند شخصی در زیر درختی خوابیده بود، دهانش هم باز بود، در خواب دهانش باز بود. یک مارمولک کوچک از سینه‌اش رفت در دهانش و در حلقش رفت. یک نفر که این صحنه را دید، چوب برداشت، این فرد خواب را بیدارش کرد، گفت: باید بدوی. گفت: کجا؟ تو چه کسی هستی؟ کجا بدوم؟ گفت: بدو. هی زد، زد، این را بلندش کرد، دواندش، حال این به هم خورد، این مارمولک را برگرداند. گفت: ببخشید اگر من به تو چوب نمی‌زدم و تو را نمی‌دواندم، این زهر مارمولک ممکن بود برای تو حادثه به وجود آورد.
6- مقاومت، پیام امام خمینی به سید حسن نصرالله
گاهی وقت‌ها به آدم چوب می‌زنند و آدم را هم می‌دوانند که آدم رشد کند. قرآن می‌گوید: «فکر نکن تلخی‌ها برای تو تلخ است. ما گاهی وقت‌ها به تو تلخی می‌دهیم تا اشکت جاری بشود.»، «لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُون‏» (اعراف/ 94) داریم، « یَتَضَرَّعُون‏» (انعام/ 42) داریم، یعنی می‌خواهیم جیغ بزنی، یعنی زیر پایت را داغ می‌کنند که بروی. اگر داغ نکنند، می‌مانی.
مسئله‌ی قیام تا مسئله‌ی مقاومت. این مقاومت هم یک خاطره دارد که از کجا پیدا شد؟
جناب آقای سید حسن نصرالله خدمت امام رسید، گفت: ما فلسطینی‌ها دستمان خالی است، وظیفه‌مان چه هست؟ ما هیچی نداریم، اسرائیل تا دندان مسلح، ما هم دست خالی. امام فرمود: خب به وظیفه‌تان عمل کنید. سید حسن نصرالله گفت: آقا ما وظیفه‌مان چه هست؟ یک لحظه‌ای امام فکر کرد، فرمود: مقاومت. این کلمه‌ی مقاومت پیام است، یک کلمه‌ی امام خمینی، منتها به چه کسی رسید؟ به سید حسن نصرالله. کبریت، یک کبریت بیش‌تر نیست، اگر به گاز رسید شعله‌ور می‌شود، وگرنه کبریت را در آب بزنی، هیچ خاصیت ندارد. سید حسن نصرالله با دار و دسته و حزبش آمادگی داشت، یک کلمه هم امام فرمود، گفت: مقاومت. این مقاومت الآن به اینجا رسید که رسیده است. حالا منتها این‌که و معلوم هم شد که این‌ها هفتاد سال است که گرفتند (20:52) و هفتاد سال است که مذاکره کرده‌اند، هم مذاکره خرج دارد و هزینه دارد و هم مقاومت هزینه دارد، منتها هزینه‌ی مقاومت دویست تا شهید، ذلّت اسرائیل، اتّحاد همه‌ی مسلمان‌ها، بسیج عمومی، حمایت از کشورهای مختلف دنیا. یک دویست تا شهید دادند، این را به دست آوردند، اسرائیل را شکستند، گنبد آهنین را نمی‌دانم فلان را. همان که قرآن گفته، قرآن فرموده: طرح‌های شیطان از تار عنکبوت هم ضعیف‌تر است: «إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوت‏» (عنکبوت/ 41)
یک وقتی هجرت به اسرائیل بود برای این‌که آنجا در امان بودند، الآن اسرائیلی‌ها فهمیدند که نخیر، هیچ جا امن نیست. ممکن است بروند در اسرائیل، در بهترین شهرهایش هم مسکن کنند، اما آسایش نداشته باشند. هیچ جا برای آدم متجاوز امن نیست. اسلام خواسته است، می‌گوید: «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ» (انفال/ 60) باید آن‌قدر قدرت داشته باشید که بتوانید دشمن خدا را بترسانید. بازدارنده، نه تجاوز. ما زور می‌خواهیم برای بازدارندگی. زور نمی‌خواهیم برای ظلم. یک کسی زور می‌خواهد برای این‌که در مقابل بیماری مقاومت کند، یکی زور می‌خواهد که توی سر مردم بزند.
به هر حال امام خمینی خیلی به گردن ما حق دارد. ده‌ها سال مردم در ایران زاییده شدند، بزرگ شدند، مُردند و پای صندوق نرفتند. اختیار با چه کسی بود؟ اختیار با شاه بود. الآن اختیار با مردم است. حالا مردم گاهی انتخابشان درجه یک است، گاهی درجه دو است، گاهی درجه سه است. آن دیگر مردم باید چشمشان را باز کنند. یعنی بالاخره به ما آزادی داده‌اند، گفت رأی تو چه هست؟
من یک مثلی سال‌های قبل زدم، تکرار کنم. یک گربه را اگر در قفسش کنند، بهترین گوشت را هم پهلویش بریزند، باز می‌آید پشت قفس می‌گوید: مَو. به او می‌گوییم: آقا می‌خواهی بیایی بیرون، بیرون خبری نیست، باید خورده کاغذ بخوری، چیزی نیست بیرون بخوری، نه اینجا در قفس باش، گوشتت می‌دهم. می‌گوید: مَو. یعنی چه؟ یعنی بیرون قفس باشم که آزاد باشم، شرف دارد که در قفس باشم و تو به من گوشت بدهی. یعنی چه؟ یعنی آزادی را یک غریزه‌ی حیوان هم می‌فهمد.
7- حضور در انتخابات، تضمین‌کننده استقلال کشور
استقلال هم همین‌طور است. شما استقلال را امتحان کن. بچه‌ات سر سفره نشسته می‌گوید قاشق بده، خودم بخورم. می‌گویم: آقا جان نمی‌توانی بخوری. می‌گوید: نه خودم. می‌گویم: آقا نمی‌توانی بخوری. می‌گوید: خودم. اصرار می‌کند و گریه و جیغ می‌زند تا قاشق را به او می‌دهیم. قاشق را به بچه می‌دهیم، بچه می‌زند زیر غذا، می‌ریزد سرش. تمام لباس‌هایش را با غذا مخلوط می‌کند. پدر و مادرش داد می‌زنند، گفتم: تو نمی‌توانی، به من بده، تو نمی‌توانی، تو نمی‌توانی. باز بچه گریه می‌کند. این بچه چه می‌گوید؟ بچه می‌گوید: خودم، خودم را خراب کنم شرف دارد که وابسته به پدر و مادرم باشم. ما خودمان، خودمان را خراب کنیم یعنی یک جایی تجربه‌مان کج بشود، اشتباه بکنیم، نقصی داشته باشیم، تکنولوژی‌مان یک جاهایی عقب باشد. اگر خودمان، خودمان را خراب کنیم، خدا رحمت کند شهید مظلوم بهشتی را. بحثی بود که کار را بدهیم به متخصصین یا متدینین؟ بهشتی فرمود: بدهید به متدینین، متدین اگر ناشی هم باشد، دو بار، سه بار هم خراب کرد، خوب می‌شود، اما اگر دین نداشته باشد، صد سال هم خیانت می‌کند. به گردن ما خیلی حق دارند. از ما می‌پرسند در شهرتان چه کسی می‌خواهی باشد؟ در روستایتان شورای اسلامی چه کسی می‌خواهی باشد؟ نماینده‌ی مجلستان چه کسی می‌خواهی باشد؟ خبرگانتان چه کسی می‌خواهی باشد؟ رهبرتان را چه کسی می‌خواهی باشد؟ خب رهبر را هم مردم تعیین می‌کنند، منتها مردم رهبری را از طریق خبرگان تعیین می‌کنند.
این نعمت و عزتی است که خداوند در سایه‌ی اسلام به امام داد و امام هم به ما داد. ما باید قدر بدانیم. عیب‌ها را هم ببینیم و بگوییم و برای رفع عیب‌ها قیام کنیم. حدیث داریم که مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود. دیگر الآن همه غربیل (25:33) شدند، همه‌ی این‌ها که مسئول هستند یک جایی رئیس بودند، معاون بودند، مسئول بودند، دیگر الآن شناخته شده‌اند، آن زمان که مسئول بودی چه کرده‌ای؟ چند تا مشکل بوده است؟ چند تایش را حل کردی؟ ان‌شاءالله هم در انتخابات شرکت کنیم، هم یادگار امام را از بین نبریم. من خوشم آمد از سلیقه‌ی تلویزیون قسمت‌هایی از حرف امام را درآورده بودند، که فرمود: چه من باشم، چه نباشم، در همه‌ی انتخابات همه‌تان باید شرکت کنید و اگر کسی در انتخابات شرکت نکند، خواه من خمینی، خواه این فردی که در روستایی است که بیست نفرند، خواه شخصی است که در شهری است که چند میلیون نفر است، اگر انتخابات شرکت نکنیم، نظام تضعیف بشود، شکست بخوریم، همه‌ی ما مسئولیم.
چون ممکن است شما بگویی این شهردار خراب کرد، این وکیل، وزیر، مدیر کل، سفیر خراب کرد، آقای قرائتی خراب کرد، خیلی خب. من هم در نهضت سواد‌آموزی رئیس بودم، موفق نبودم، فرض کنید. شد. حالا اگر یک کسی خراب کرد، یا افرادی خراب کردند، باید دقّ و دلش را از نظام درآوریم؟ ما با نظام که بد نیستیم، نظام ما صدها هزار شهید و جانباز داده تا این نظام درست شده است. فرد خراب کرد، مثل این‌که یک کسی چایی‌اش بد بود، بلد نبود چایی درست کند، بلد نبود غذا درست کند، آن وقت ما بیاییم آشپزخانه را به هم بزنیم برای این‌که این آقا غذایش بد است؟! نباید اگر یک افرادی بد هستند و خلاف کردند و خیانت کردند حالا عمدی یا سهوی، تقصیر یا قصور، بالاخره بد شد، اگر یک جایی بد شد، بدی را توجیه نمی‌کنیم اما بد رفتاری افراد دلیل بر این نیست که از نظام انتقام بگیریم.
من نمی‌دانم این را حتماً گفته‌ام یک شب با مرحوم دکتر بهشتی آخر شب داخل ماشینی یک جایی می‌رفتیم. مرحوم بهشتی پشت فرمان بود، چون من رانندگی بلد نبودم، مهمان ایشان هم بودم. به لب چهارراه رسیدیم، من گفتم: آقای بهشتی برو، کسی نیست. فرمود: چراغ قرمز است. گفتم: شما که نظام را قبول ندارید، (نظام شاهنشاهی را، زمان شاه بود). گفت: من نظام را قبول ندارم ولی نظم را قبول دارم. حرف قشنگی بود. نظام را قبول ندارم. شما نظام را قبول دارید یا نه؟ نظام دو تا هست: یا باید آل سعود باشد، که خاندان پهلوی بیایند، یا منافقین بیایند، یا آمریکا بیاید، این‌ها نظام‌های دنیاست که دیدید، یا کودتاست، یا زور است، یا جانشینی و تحمیل است. نظام ما، نظامی است که مردم رأی بدهند و انتخاب کنند، پس نظام را قبول داریم چون به قیمت صدها هزار شهید و جانباز و اسیر درست شده است. حالا اگر یک مدیر کلی خراب کرد، یک شهرداری، یک بازاری خراب کرد، اگر ده تا جنایتکار در بازار بودند، باید بازار را خراب کرد یا باید این ده نفر را به حسابشان رسید؟! ما در انتخابات نباید به خاطر عیب فرد، نظام را زیر سؤال ببریم.
خدایا ما را خائن به خون شهداء، بی‌تفاوت نسبت به خون شهداء قرار نده.
و در مملکت ما کسانی که هستند، سه دسته هستند:
یک دسته واقعاً خدمت می‌کنند و جز اخلاص چیزی درونشان نیست، خدایا همه‌ی مددهای غیبی را برای آن‌ها نثار بفرما؛
یک عده ناشی‌اند، حرامزاده نیستند، حلال‌زاده‌اند، آدم‌های خوبی هستند ولی خط سیاسی، عقده، قبیله، محله، لهجه، زبان، هوس، هم‌شاگردی بودن، تقاضا کردن، وعده، وعید، گول خوردن. یک عده هم خراب می‌کنند ولی آدم‌های خوبی‌اند ولی خراب می‌کنند، خدایا این‌ها را هم اصلاح کن؛
یک عده هم خائن هستند.
خدایا به آبروی شهداء، به آبروی خود بنیانگذاران این انقلاب صیادی‌ها، همّت‌ها، صدوقی‌ها، اشرفی‌ها، دستغیب‌ها، به آبروی شهداء این نظام را از همه‌ی توطئه‌ها حفظ بفرما.

«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه دوم سوره مدثر به چه کسی فرمان قیام می‌دهد؟
1) پیامبر اسلام
2) اهل ایمان
3) پیامبر و مؤمنان
2- بر اساس قرآن، وظیفه مردم چیست؟
1) قیام به قسط
2) قیام برای خدا
3) هر دو مورد
3- قرآن، چه چیزی را مذمت کرده است؟
1) داشتن مال زیاد
2) علاقه شدید به مال
3) به ارث گذاشتن اموال
4- در آیه 17 سوره نازعات، خداوند چه فرمانی به حضرت موسی می‌دهد؟
1) دعوت مردم به توحید
2) رفتن به سراغ فرعون
3) دعوت مردم به قیام
5- بر اساس آیه 60 سوره انفال، کسب قدرت برای چه امری است؟
1) بازدارندگی از هجوم دشمن
2) هجوم به سرزمین دشمن
3) حاکمیت اسلام بر جهان

Comments (0)
Add Comment