ارتقای جمعیت و فرزندآوری
امروزه بسیاری از جوامع با بحران جمعیتی، فرزندآوری و یا سالخوردگی جمعیت روبهرو هستند و در تلاش برای ارائه راهکارهایی برای حل این معضل اجتماعیاند. اما رشد جمعیت و فرزندآوری همیشه مورد توجه قرآن و تأکید اهلبیت علیهمالسلام بوده است.
قرآن درباره کثرت جمعیت میفرماید: «فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً یذْرَؤُکمْ فِیهِ»[1] آفریننده آسمانها و زمین، براى شما از خودتان همسرانى قرار داد و از چهار پایان نیز جفتهایى، به این وسیله شما را کثیر مىکند.
در این آیه همانطور که از کلمهی (َیذْرَؤُکمْ فِیهِ) استفاده میشود، یکی از اهداف زوجیت چه در مورد انسانها و چه در مورد حیوانات بقای نسل است. («یذْرَؤُکمْ» به معنای تکثیر است که بعد از کلمه «ازواج» آمده است.)
جمعیت موهبت الهی
قرآن میفرماید: «وَ أَمْدَدْناکمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکمْ أَکثَرَ نَفِیراً»[2] و شما را با اموال و فرزندان کمک کنیم و نفرات شما را بیشتر قرار دهیم.
و در آیه دیگر میفرماید: «وَ یمْدِدْکمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ»[3] و (خداوند) شما را با اموال و فرزندان یاری میکند.
افزایش جمعیت مایهی مباهات پیامبر صلیاللهعلیهوآله در قیامت است. چنانکه میفرماید: «تَنَاکحُوا تَنَاسَلُوا تَکثُرُوا فَإِنِّی أُبَاهِی بِکمُ الْأُمَمَ یوْمَ الْقِیامَهِ وَ لَوْ بِالسِّقْطِ»[4] ازدواج کنید تا صاحب فرزند شوید و نسل شما زیاد گردد. من در روز قیامت به زیادی افراد امتم – حتی به فرزند سقط شده – بر امت های دیگر مباهات می کنم.
علاقه به نسل، امری فطری
قرآن از یک سو علاقه به اولاد را امری نهادینه در وجود همه انسانها میداند و میفرماید: «زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ»[5] محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان در نظر مردم جلوه داده شده است. (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند)
و از سوی دیگر فرزندآوری را در راستای میل انسان به ماندگاری خود و نسل خویش بیان میکند. «جَعَلَ لَکمْ مِنْ أَزْواجِکمْ بَنِینَ وَ حَفَدَهً»[6] و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوادگانى قرار داد.
تکثیر نسل، یکی از اهداف ازدواج
قرآن می فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کثِیراً وَ نِساءً»[7] اى مردم! از پروردگارتان پروا کنید، آن کس که شما را از یک نفس آفرید و همسرش را نیز از (جنس) او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیارى را (در روى زمین) پراکنده ساخت.
فرزند، بشارت الهی
قرآن خطاب به حضرت ابراهیم میفرماید: «إِنَّا نُبَشِّرُک بِغُلامٍ عَلِیمٍ»[8] ما تو را به فرزند پسرى دانا مژده مىدهیم.
و خطاب به حضرت زکریا میفرماید: «وَ هُوَ قائِمٌ یصَلِّی فِی الْمِحْراب أَنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِیحْیى»[9] پس درحالى که زکریا در محراب به نماز ایستاده بود، فرشتگان او را ندا دادند که خداوند تو را به (فرزندى به نام) یحیى بشارت مىدهد.
شکر، برای فرزندآوری
قرآن میفرماید: «… لَئِنْ آتَیتَنا صالِحاً لَنَکونَنَّ مِنَ الشَّاکرِین»[10] (زن و شوهر پس از آمیزش) هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند «اگر فرزند صالحی به ما دهی، از شاکران خواهیم بود!»
با توجه به این آیه انسان فطرتاً میل به بقاى نسل و فرزند دارد، چرا که میفرماید: «آتَیتَنا» و این فرزند را باید از خدا بدانیم، نه از وسائل دیگر یا خودمان.
دعا، برای فرزندآوری
فرزندآوری تا آنجایی ارزش است که انبیاء برای چنین موهبتی دست دعا به درگاه الهی بلند مینمودند، قرآن میفرماید: «وَ زَکرِیا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً»[11] و زکریا (را یاد کن) آنگاه که پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها مگذار و (فرزندی به عنوان وارث به من عطا فرما)
و در آیه دیگر میفرماید: «هُنَالِک دَعَا زَکرِیا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک ذُرِّیهً طَیبَهً»[12] در این هنگام زکریا (که این همه کرامت و مائده آسمانی و آن همه شایستگی در حضرت مریم را دید) پروردگارش را خواند و گفت: پروردگارا! از جانب خود نسلی پاک و پسندیده به من عطا کن.
یأس از فرزندآوری، ممنوع!
چه بسیار کسانی که در سنین بالا و با لطف و عنایت پروردگار صاحب فرزندانی صالح و سالم شدهاند.
درباره حضرت زکریا میخوانیم که خطاب به خداوند گفت: «رَبِّ أَنَّىٰ یکونُ لِی غُلَامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِی الْکبَرُ وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ قَالَ کذَٰلِک اللَّهُ یفْعَلُ مَا یشَاءُ»[13] پروردگارا! چگونه برای من پسری خواهد بود، در حالی که به پیریِ رسیدهام و همسرم نازاست؟! (خداوند) فرمود: این چنین خداوند هر چه را بخواهد انجام میدهد.
«رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیبًا وَلَمْ أَکنْ بِدُعَائِک رَبِّ شَقِیا * وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِی مِنْ وَرَائِی وَکانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْک وَلِیا»[14] (زکریا) گفت: پروردگارا! همانا استخوانم سست شده، و (موی) سرم از شعلهی پیری، سفید شده است و پروردگارا! من هرگز در دعای تو (از اجابت) محروم نبودهام * و همانا من برای پس از (مرگ) خود، از بستگانم بیمناکم و همسرم نازا بوده است، پس از جانب خود جانشینی (فرزندی) به من عطا فرما.
«قَالَ رَبُّک هُوَ عَلَی هَینٌ وَقَدْ خَلَقْتُک مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَک شَیئًا»[15] پروردگارت فرمود: این کار بر من آسان است، (زیرا) پیش از این من تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی.
و یا درباره همسر حضرت ابراهیم میخوانیم: «قالَتْ یا وَیلَتى أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ»[16] (همسر ابراهیم) گفت: ای وای بر من! آیا دارای فرزند میشوم در حالی که من پیرزنم؟
کثرت جمعیت خیر کثیر
قرآن خطاب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «إِنَّا أَعْطَیناک الْکوْثَر»[17] همانا ما به تو خیر کثیر عطا کردیم.
درباره کوثر تفاسیر متعددی بیان شده است. بعضى به کثرت اصحاب و یاران، و بعضى به کثرت فرزندان و ذریه اشارهکردهاند که همه از نسل دخترش فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به وجود آمدند، و آن قدر فزونى یافتند که از شماره بیرونند، و تا دامنه قیامت یادآور وجود پیغمبر اکرمند.[18]
کثرت فرزندان، زمینه اقتدار
در قرآن میخوانیم: «وَ اذْکرُوا إِذْ کنْتُمْ قَلِیلًا فَکثَّرَکمْ»[19] و یاد کنید زمانی را که اندک بودید، پس خداوند شما را بسیار گرداند.
چرا که کثرت نفرات، مىتواند سرچشمه قدرت و عظمت و پیشرفت جامعه باشد. البته افزونى جمعیّت (با نظم و برنامه)، یک ارزش است.
در جای دیگر خداوند خطاب به منافقان میفرماید: «کانُوا أَشَدَّ مِنْکمْ قُوَّهً وَ أَکثَرَ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً»[20] (کسانی که پیش از شما بودند) نیرومندتر از شما و ثروتمندتر و صاحب فرزندان بیشتری بودند. و فرزند را نشانه اقتدار گذشتگان بیان میکند.
و درباره فخرفروشی سرمایهداران میفرماید: «نَحْنُ أَکثَرُ أَمْوالًا وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ»[21] (سرمایهداران گویند) اموال و اولاد ما (از همه) بیشتر است (و این نشانه علاقه خدا به ماست!)؛ و ما هرگز مجازات نخواهیم شد!
درباره آمادگی در برابر دشمنان خداوند دستور میدهد: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّه»[22] و براى (آمادگى مقابله با) دشمنان، هرچه مىتوانید از نیرو فراهم کنید. و بیشک یکی از مهمترین معیارهای آمادگی در برابر دشمنان، برتری از نظر تعداد و آمادگی نفرات و نیروهاست.
هلاکت نسل، کار طاغوتیان
قرآن کریم هلاکت نسلها را به هر طریق چه با کشتار و چه مانند امروز با روشهای جلوگیری ،کار طاغوتیان میداند و آن را مورد توبیخ قرار میدهد و میفرماید: «وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِی الْأَرْضِ لِیفْسِدَ فِیها وَ یهْلِک الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یحِبُّ الْفَسادَ»[23] و هرگاه به قدرت و حکومت رسد براى فساد در زمین و نابودى زراعتها و نسل کوشش مىکند و خداوند فساد را دوست ندارد.
هلاک حرث به معناى محو کشاورزى، و هلاک نسل، انحراف نسل آینده است. مراغى و فخررازى در تفاسیر خود احتمال دادهاند که مراد از «حرث» زنان باشند، بدلیل «نِساؤُکمْ حَرْثٌ لَکمْ»[24] و مراد از «نسل» فرزندان باشد. یعنى طاغوتها، نظام خانواده و تربیت فرزندان را نابود مىکنند.[25]
جلوگیرى از فرزندآوری، کفران نعمت الهی
قرآن میفرماید: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکمْ مِنْ أَزْواجِکمْ بَنِینَ وَ حَفَدَهً وَ رَزَقَکمْ مِنَ الطَّیباتِ أَ فَبِالْباطِلِ یؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یکفُرُونَ»[26] و خداوند از جنس خودتان همسرانى برایتان قرار داد و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوادگانى قرار داد و از پاکیزهها شما را روزى داد، پس آیا (باز هم) به باطل ایمان مىآورند و به نعمت الهى کفر مىورزند؟
در تفسیر طبرى مىخوانیم که «حَفَدَهً» به داماد، فرزند، نواده و حتّى اعوان و خدمه و فرزندى که همسر از شوهر دیگر داشته، گفته مىشود.[27]
و در تفسیر المیزان آمده که «حَفَدَهً» جمع «حافد» به معناى سرعت در عمل است و چون نزدیکان، سریعتر به کمک والدین مىشتابند، به آنها حفده گفته مىشود.[28]
ممکن است این سؤال برای ما پیش بیاید که چرا در این آیه نام پسران آمده، ولى نام دختران نیامده است؟ در پاسخ باید بگوییم: ممکن است مراد از «بَنِینَ» پسران و دختران هر دو باشند و ممکن است دختران مصداق طیبات باشند که در آیه آمده است، چنانکه در آیهى 26 سورهى نور مىفرماید: «الطَّیباتُ لِلطَّیبِینَ» و ممکن است با وجود «حَفَدَهً» که به معناى نوهى دخترى است، نیازى به نام دختر نباشد.
منابع
[1]. (شوری، 11)
[2]. (اسراء، 6)
[3]. (نوح، 12)
[4]. (مستدرک الوسائل،ج۱۴،ص۱۵۳)
[5]. (آلعمران، 14)
[6]. (نحل، 72)
[7]. (نساء/1)
[8]. (حجر، 53)
[9]. (آلعمران، 39)
[10]. (اعراف، 189)
[11]. (انبیاء، 89)
[12]. (آلعمران، 38)
[13]. (آلعمران، 40)
[14]. (مریم، 4و 5)
[15]. (مریم، 9)
[16]. (هود، 72)
[17]. (کوثر،1)
[18]. (تفسیر نمونه، ج27، ص372)
[19]. (اعراف،۸۶)
[20]. (توبه،۶۹)
[21]. (توبه،۶۹)
[22]. (انفال، 60)
[23]. (بقره، 205)
[24]. ( بقره، 223)
[25]. (تفسیر الکبیر، ج 5، ص347)
[26]. (نحل، 72)
[27]. (تفسیر طبری،جلد 14،صفحه 97)
[28]. (تفسیر المیزان،جلد12،ص 297)