موضوع بحث: اربعین
تاریخ پخش: 23/07/66
بسم الله الرحمن الرحیم
در آستانه اربعین هستیم. کلمه اربعین به معنی چهل است و من میخواهم دربارهی اربعین و چهل صحبت کنم. پارسال و پیارسال هم به مناسبت اربعین صحبتهایی کردم ولی امسال به یک حدیثهایی رسیدم که بحث خیلی تکمیل شده است. به حدیثهایی برخوردم و دیدم که در بیشتر اینها کلمه چهل است، البته گفتن بعضی هایش خیلی ضرورت ندارد، چون پیام ندارد. اما بعضی از چیزهایی که پیام دارد و شنیدنش برای ما هم مفید است، میخواهم بگویم. در مسائل عبادی، نظامی، اقتصادی، سیاسی، بهداشتی، تربیتی، در همه این مسائل عدد چهل هست. در مسائل متفرقه هم است. آیات، حدیثها و روایاتی که درباره مسئله چهل نظر دارد را بررسی میکنیم. اما در مسائل عبادی بگویم.
1- جایگاه چهل در عبادات
پیغمبر به امیرالمؤمنین فرمود: «یَا عَلِیُّ شَارِبُ الْخَمْرِ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَلَاتَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً»(من لایحضره الفقیه، ج4، ص352) کسی که اهل مشروبات الکلی باشد، اگر نماز خوان باشد خدا نمازش را تا چهل روز قبول نمیکند. اگر هم نماز نمیخواند که برایش بدتر است.
به یک عالمی گفتند: فلانی ساعت دو نصف شب دزدی کرده است. گفت: دو بعد از نصف شب دزدی کرده است؟ گفتند: بله. گفت: پس نماز شبش را چه کسی میخواند؟ گفتند: بابا دزد که نماز شب نمیخواند.
حالا ما آدمهایی داریم که هم شراب میخورند و هم نماز میخوانند. یک کسی به کسی سفارش میکرد. میگفت: عرق میخوری بخور. قمار بازی میکنی، بکن. دزدی میکنی بکن. فحش میدهی بده. چاقو میکشی بکش اما مسلمان باش. گفت: دیگر کجای این مسلمانی است؟ بالاخره ما آدمهایی داریم که مسلمان هستند و اهل عرق هم هستند. اگر کسی چنین باشد عبادتش تا چهل روز قبول نمیشود. این برای عرق خوردن بود.
زنی هم که شوهرش را اذیت کند و یا شوهری که زنش را اذیت کند، اگر هریک از زن و شوهر همدیگر را اذیت کنند، عبادت هیچ کدام از زن و مرد قبول نمیشود. یعنی آزار به زن و آزار به شوهر نتیجهاش همان نتیجه شراب خوردن است.
پس آدمهایی داریم که حزب اللهی هستند و عرق نمیخورد، اما زنش را در خانه میسوزاند. نتیجهی این با آدم شراب خوار یکی است. مواظب باشید. ببینید آدم گاهی آتش میگیرد. بالاخره گرانی هست و چیزی هم نیست. مشکلات زیاد است. آدم عصبانی میشود. اگر عصبانی شدید عذرخواهی کنید. نگویید مرد نباید از خانمش عذر خواهی کند. مرد باید از خانمش عذر خواهی کند. مرد باید از بچهاش هم عذر خواهی کند.
امام صادق(ع) فرمود: «مَنْ قَدَّمَ أَرْبَعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ثُمَّ دَعَا اسْتُجِیبَ لَهُ»(کافى، ج2، ص509) «مَنْ قَدَّمَ أَرْبَعِینَ» باز در اینجا کلمه اربعین است. اگر کسی میخواهد دعا کند اول به چهل مؤمن دعا کند. خداوند چون این خصلت را از او میبیند که این سوز دارد، میگوید: ملائکه این که دلش میسوزد و به چهل مؤمن دعا میکند، دعای خودش هم مستجاب شود. منتهی به شرط اینکه از روی سوز به چهل مومن دعا کنیم. نه اینکه برای چهل و یکمی، آن چهل نفر را دعا کنیم. آخر گاهی وقتها آدم در یک گروهی میخواهد یک نفر را ببوسد ولی میترسد که برایش حرف در بیاورند. این دو نفر را میبوسد، ولی نیتش آن آخری است. اینطور نباشد. واقعاً از روی علاقه باشد. گاهی آدم در صف نانوایی میرود و علاقه به نظم دارد. گاهی نه با تمام وجودش میخواهد در برود، ولی میترسد خارج از نوبت به او فحش بدهند. برای همین از ترس در صف میرود. فرق بین کسی که به نظم علاقه دارد با کسی که از روی ترس در صف میرود چیست؟ هر دو در صف میروند اما این کجا و آن کجا. اگر کسی به چهل نفر از روی عشق و محبت دعا کند، به خاطر این خصلت و روحیهاش خدا دعای او را مستجاب میکند.
2- اثرات و برکات چهل روز کار خالصانه
«مَنْ قَدَّمَ أَرْبَعِینَ» خدا به حضرت موسی فرمود: 30 روز دعا کن ولی دید 30 روز کم بود. قرآن میگوید: «وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ»(اعراف/142) مناجات حضرت موسی چهل شب بود.
پیغمبر فرمود: «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَهِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»(عدهالداعی، ص232) اگر کسی چهل روز سعی کند برای خدا کار کند هر کاری میکند برای خدا باشد، هرکس چهل شبانه روز فقط برای خدا کار کند خداوند یک حالت و بینشی به او میدهد که میفهمد حق با کیست، باطل کیست؟ دنیا چیست؟ عیبها چیست؟ دواها چیست؟ آنوقت یک آدم حکیم و پختهای میشود و حکمت او بر زبانش جاری میشود، یعنی اگر عوام هم باشد اگر درس نخوانده هم باشد. اگر چهل روز سعی کند همه کارهایش برای خدا باشد بعد از چهل روز حرفهایی که میزند حرفهای پختهای میزند. حکیم غیر دانشمند است. گاهی باسواد است و حرفهایش خام است، گاهی بیسواد است و حرفهایش پخته است.
اگر همه کارهایش برای خدا باشد، یعنی وقتی سر کار میرود، بگویند: آقا کجا کار میکنی؟ بنده کارمند راه آهن هستم. مثل شما الان کارمند راه آهن هستم. خوب چرا سر کار میآیی؟ یک وقت میگویی: بابا ما خرجی نداریم. یک وقت میگویی: بابا زن و بچه مسئولیت دارد و من واجب است خرجی زن و بچهام را بدهم. به خاطر انجام این واجب کار میکنم.
سراغ نماز میآیم و نماز میخوانم. خوب نماز که میخوانم با مسواک زدن ثواب یک رکعت آن هفتاد رکعت میشود. با گلاب بروم نماز بخوانم، میخواهم با خدا که حرف میزنم بوی عطر از من بیاید. یک وقت میگوید: من از گلاب خوشم میآید. یک وقت میگوید: خدا راضی است با من خوشم میآید، فرق میکند. یک محصل برای نمره درس میخواند، یک محصل برای درس، درس میخواند. یک دانشجو دانشگاه میرود برای نمره گرفتن و به مدرک رسیدن و به زندگی رسیدن و لذا ببیند که در آلمان و فرانسه زندگیش بهتر است، فوراً در میرود. چون از اول که به دانشگاه رفته است میخواسته در حال رفاه باشد. هر جا ببیند رفاهش بیشتر است به آنجا میرود، یک کسی به رفاه کار ندارد، به این کار دارد که میخواهد یک مشکلی از مملکت باز کند، بنابراین به او هرچه هم چراغ سبز نشان دهند، خویش و قومهایش هم هر چه نامه به او بنویسند، نمیرود. این بسیار فرق میکند.
اگر کسی برای خدا تا چهل روز کارهایش را انجام دهد این را خدا فرموده است ما او را حکیم میکنیم. یعنی اگر هیچ هم سواد ندارد حرفهایی که میزند بسیار پخته است، یک بینشی دارد یکی از دوستان میگفت: در ماشین نشسته بودم یک شعر خواندم، گفتم:
الهی جسم و جانم خسته گشته *** در رحمت برویم بسته گشته
یک عوامی نشسته بود و هیچی هم سواد نداشت. گفت: آقا جسم و جانت خسته گشته است خب برو دو ساعت بخواب. در رحمت خدا هم بروی هیچ کس بسته نگشته است.
ایشان میگفت: ما مدیر کل بودیم و او هم یک آدم بی سواد است. میگفت: آنقدر من خجالت کشیدم. بله گاهی وقتها عوام هستند اما یک حرفی که میزند حرف پختهای است.
در یک باغی و در یک شهری رفتیم. به صاحب باغ گفتم: این همه درخت هیچ کدام میوه نمیدهد؟ گفت: این همه آدم هستیم و اینجا میخوابیم، یکی از ما نماز شب نمیخواند، خوب این به آن در.
من یک وقت داشتم در جاده میرفتم سگی به ماشین حمله کرد، یک مقدار که رفتیم، دیگر سگ از منطقه خود دور شد، چون هر سگی یک منطقهای دارد. فقط تا یک منطقهای میآید که در دست اوست. بعد یکی از دوستان گفت: ببینید این سگ منطقهای که برای خودش بود حفظ کرد، تو آن منطقهای که داری حفظ میکنی به مسئولیتت عمل میکنی؟ نکند که ما از حیوان پستتر باشیم. چون مار سالی ده نفر را میگزد زبان ما روزی 10 نفر را میگزد. الآن اگر به دادگاه تلفن کنید هیچ کدام از گرگهای عالم در آنجا پرونده ندارند ولی ببینید که ما آدمها چه قدر در آنجا پرونده داریم. بنابراین اگر کسی خالص کار کند خداوند او را حکیم قرار میدهد.
دیگر چه داریم که عدد چهل در آن باشد. اگر یک مؤمنی از دنیا رفت و چهل نفر گفتند: خدایا ما بدی از او ندیدیم، خدا میگوید: من که میدانم این چه کاره بود که مرد، اما حالا که شما چهل مسلمان میگویید: ایشان آدم خوبی است، من به احترام گواهی شما از آنچه میدانم میگذرم. شهادت چهل مؤمن بر جنازه، این بسیار عجیب است و اگر کسی هم در تشییع جنازه اطراف جنازه را بگیرد، تشییع کند و جنازه را روی دوشش بگیرد خدا چهل گناه کبیره او را میبخشد. در کارهای عبادی اینها چهل بود. تشییع جنازه عبادت است. نماز عبادت است. مناجات موسی عبادت است. اخلاص برای خدا عبادت است.
3- نقش عدد چهل در مسائل نظامی
عدد چهل در مسائل عبادی را گفتم و اما در مسائل نظامی یک حدیث برایتان بخوانم. پیغمبر فرمود: (این برای بسیجیها، ارتشیها، کسانی که رزمنده هستند و برای هر نیرویی خوب است) «إِنَّ صَبْرَ الْمُسْلِمِ فِی بَعْضِ مَوَاطِنِ الْجِهَادِ یَوْماً وَاحِداً خَیْرٌ لَهُ مِنْ عِبَادَهِ أَرْبَعِینَ سَنَهً»(عوالی اللآلی، ج1، ص282). اگر یک نفر در یک روز در جبهه باشد، ارزشش از چهل سال عبادت بیشتر است. یعنی یک مسلمان در بعضی مناطق جهاد مقاومت کند. مسلمان در جبهه جا دارد، اگر یک شبانه روز در بعضی از جاهای جنگ، در بعضی از قسمتهای جبهه باشی، ارزشش از چهل سال عبادت بیشتر است. این هم برای ارزش جبهه بود.
امام سجاد فرمود: یک کسی که به جبهه میرود، خدا چهل هزار فرشته را مأمور میکند، که از این رزمنده که میرود جبهه بدرقه کنید. حدیث داریم که امام فرمود: وقتی امام زمان(عج) ظهور میکند، یاران امام زمان چنان قدرت رزمیشان زیاد میشود که یک نفر از یاران امام زمان، به اندازهی چهل نفر زور دارد.
پس در مسائل رزمی هم سه چهل بود. یک روز در جبهه بودن ثواب «أَرْبَعِینَ سَنَهً» چهل سال عبادت دارد و کسی که به جبهه میرود چهل هزار فرشته او را بدرقه میکنند و حضرت مهدی که میآید رزمنده هایش چنان قوی هستند که یکی از آنها به اندازهی چهل نفر زور دارد. این هم چهل در مسائل نظامی بود.
4- نقش عدد چهل در مسائل اقتصادی
عدد چهل را در مسائل اقتصادی را بگویم. در مسائل اقتصادی امام صادق(ع) فرمود: «الْحُکْرَهُ فِی الْخِصْبِ أَرْبَعُونَ یَوْماً وَ فِی الشِّدَّهِ وَ الْبَلَاءِ ثَلَاثَهُ أَیَّامٍ فَمَا زَادَ عَلَى الْأَرْبَعِینَ یَوْماً فِی الْخِصْبِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ وَ مَا زَادَ عَلَى ثَلَاثَهِ أَیَّامٍ فِی الْعُسْرَهِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ»(کافى، ج5، ص165). اگر وضع مردم خوب باشد یک کسی چهل روز چیزی را انبار کند، محتکر است. آخر میگویند: اگر چند روز آدم انبار کند محتکر است. اگر سه روز نبود احتکار کرد، روز چهارم محتکر است. یک وقت یک چیزی نیست، اگر سه روز آن چیز نباشد و آن را انبار کند محتکر است و اگر یک چیزی چهل روز هست. خوب حالا اگر محتکر باشد چه؟ حدیث داریم پیغمبر فرمود: اگر کسی دزد باشد خدا بیشتر دوستش دارد تا محتکر باشد. چون دزد از پولداران میدزدد، محتکر از گدا میدزدد. فرض کنید محتکر از فقرا صابون میخواهد، تاید میخواهد او روغن نباتی میخواهد، اینهایی که میخواهند همه مثل خود شما از یک طبقه هستند. محتکر از طبقه محروم بر میدارد. دزد از پولدار میدزدد. قالی ابریشمی، طلا، سکه و. . . میدزدد. پیغمبر فرمود: «وَ لَأَنْ یَلْقَى اللَّهَ الْعَبْدُ سَارِقاً أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ یَلْقَاهُ قَدِ احْتَکَرَ طَعَاماً أَرْبَعِینَ یَوْماً»(من لایحضره الفقیه، ج3، ص158) اگر خدا با یک نفر سارق برخورد کند او را بیشتر دوست میدارد تا کسی که احتکار کند. حالا اگر کسی احتکار کرد، گران شد بعد فروخت پولش را در راه خدا داد. امام میفرماید: اگر کسی جنسی را انبار کند که گران شود، بعد گران شد و فروخت و پولش را در راه جبهه داد، مثلاً باز هم گناه احتکارش را با این پول خرج کردن حل نمیکند. احتکار در زمان عادی در شرایط معمولی چهل روز است، ولی احتکار در شرایط داغ و حاد سه روز است. دزد از محتکر بهتر است. این هم یک حدیث است.
حدیث دیگر اینکه اگر محتکر گران بفروشد و پولش را در راه خدا دهد، آن ثواب چاله آن گناه را پر نمیکند. حدیثها از کتاب وسایل الشیعه جلد 12 و سفینه البحار جلد 1 بود.
5- نقش عدد چهل در مسائل سیاسی
اما چهل در مسائل سیاسی را بگویم. پیغمبر فرمود: «یَوْمٌ وَاحِدٌ مِنْ سُلْطَانٍ عَادِلٍ خَیْرٌ مِنْ مَطَرٍ أَرْبَعِینَ یَوْماً»(مستدرک الوسائل، ج18، ص9). یک روز یک آدمی که رهبر و عادل باشد، نفع یک روز رهبر عادل از چهل روز بارندگی بیشتر است.
واقعاً همینطور است. شما حساب کن سخنرانی کسی مثل امام که این پیام برائت را داد، چقدر اثر دارد؟ یک روز سخنرانی امام به کل عمر همه ما میارزد. علی اصغر شش ماهش بود. اما این شش ماهه به ششصد سال عمر ما میارزد، چون سند بنی امیه را خون علی اصغر امضاء کرد. . . چون اگر علی اصغر در کربلا نبود فایدهاش اینقدر نبود. میگفتند: بابا سر حکومت دعوا کردند، حالا یکی هم آن یکی را کشت. میگفت: حالا فرض میکنیم، اینطور که تو میگویی بود، علی اصغر چه گناهی داشت. این علی اصغر آخرین چیزی است که این بنی امیه را در بن بست قرار میدهد، که میگوید: این دیگر چه گناهی کرده بود. گاهی یک کسی کوچک است ولی نقش بزرگی دارد.
یک سخنرانی بود که وقتی من گوش دادم کلی پای رادیو گریه کردم. گفتم: خدایا این یک سخنرانی یک ساعته، به عمری سخنرانی ما میارزد. چون حدیث داریم «إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ کَلِمَهُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ»(کافى، ج5، ص59) یعنی بهترین جهاد این است که آدم پهلوی آدمهای فاسد قرص و محکم حرف بزند. «کَلِمَهُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ». «یَوْمٌ وَاحِدٌ مِنْ سُلْطَانٍ عَادِلٍ خَیْرٌ مِنْ مَطَرٍ أَرْبَعِینَ یَوْماً» از مطر بهتر است. مطر به معنی باران است. «أَرْبَعِینَ یَوْماً». این هم برای یک رهبر عادل و ما باید افتخار کنیم که چنین رهبر عادلی داریم. البته من ضامن نیستم در مسئولین مملکت و هر که وزیر است، وکیل است، معاون است، مدیر کل است، همه را نمیدانم اما این را میدانم و اجازه دهید که بگویم، من از یکی از شخصیتهای درجه یک که حالا نمیدانم اسمش را ببرم، ایشان گفت: بنده جز از گوشت یخی و جز کوپن استفاده نمیکنم. اصلاً گوشت گرم نمیخرم و ما باورمان نمیآید. ما پشت سر آقای خامنهای نماز میخوانیم من از ایشان شنیدم که گفت: بنده فقط خوراکم با کوپن است و اینهم گوشت یخی است. حالا اگر یک جایی به میهمانی رفتیم یک چیزی به ما دادند آن حسابش جداست. قرآن هم میگوید: حضرت ابراهیم دو میهمان برایش آمد، ابراهیم یک شتر کشت و گوشتش را کباب کرد و از مهمانهایش پذیرایی کرد. یک وقت حساب یک میهمانی جداست. ما یک وقت یک جایی بودیم بعد از سخنرانی همه در صف رفتند، گفتند: آقای قرائتی اگر میخواهی عادل باشی تو هم باید در صف بیایی. گفتم: درست است، عدالت یعنی من هم در صف بروم. اما یک چیز دیگر هم باید بگویم و شما نمیدانید که میهمان باید پذیرایی شود، بی انصافها من میهمان شما هستم. دیگر چیزی نگفتند، احترام در صف رفتن همه یک اصل است. اما بالاخره احترام میهمان هم یک اصل است. من چون امروز میهمانتان هستم گفتند: خیلی خوب پس برو. در عین حال یک دقیقهای در صف رفتیم و بعد هم بیرون رفتیم.
اجمالاً باید قاطی نکنیم گاهی وقتها واقعاً یک فرصتهایی حیف است، مثلاً یک پزشک جراح که میتواند روزی ده نفر را در بیمارستان از مرگ نجات دهد، ایشان در صف تخم مرغ برود، این بسیار ظلم است. نه آقا تو عادل هستی تو باید در صف بروی، فلانی هم در صف برود. آقاجان فلانی از صبح تا شام از خطری دفاع نمیکند اما یک پزشک جراح، یک خلبان، یک مغز متفکر، یک استاد دانشگاه، یک آدمهایی هستند کارشان کیفی است. بعضیها کارشان کیفی است. بین کیفی و کیفی فرق است. ما نمیگوییم: هرکس کیف دستش است از صف بیرون برود، اما هرکس کارش کیفی است از صف بیرون برود. گناه است که پزشک جراح در صف برود، گناه است که خلبان در صف برود. آخر درست است یک شب او برود و یک شب او برود ولی «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»(قدر/3). قرآن هم میگوید: همه شبها تاریک است. اما خوب شب قدر با باقی شبها فرق میکند. البته باز نمیخواهم بگویم در مسئولین ما، ضامن دولت و رئیس مجلس و رئیس جمهور و امام و. . . اینها را زندگیشان را میدانیم. اما حالا فلان منطقه یک مسئول یک کاری کرد، من ضامن همه نیستم.
6- نقش چهل در بهداشت و تغذیه
در مسئله بهداشت داریم که اگر کسی چهل روز گوشت نخورد بد اخلاق میشود و حتی داریم که اگر چهل روز گوشت گیرتان نیامد، قرض هم کردید اشکال ندارد. ولی در چهل روز باید گوشت خورده شود، حالا از نظر بهداشتی چگونه است؟ وضع بدن ما که چهل روز به چهل روز باید گوشت به آن برسد، آن یک حساب دیگر دارد. داریم که اگر هم کسی دائماً چهل روز پشت سر هم گوشت بخورد، قساوت قلب پیدا میکند ولی اگر کسی چهل روز گوشت نخورد بد اخلاق میشود.
درباره نظافت بدن و موی بدن داریم از چهل روز بیشتر طول نکشد یعنی هر چهل روز یکبار حتما نظافت کنید. اگر کسی ایمان به خدا دارد و به قیامت ایمان دارد از چهل روز بیشتر طول نکشد.
درباره یک سری غذاها هم سفارش شده است که چهل روز به چهل روز این غذا و این اثر باید به بدن برسد. حالا اگر ما الآن این را بگوییم ممکن است یک کسی واقعاً نداشته باشد، البته ما در ایران با همه مشکلاتی که داریم وضعمان از خیلی جاها بهتر است. ما الآن میلیونها آدم داریم که حالا اسمشان را نمیبرم. میلیونها آدم داریم که واقعاً چیزی گیرشان نمیآید. دربارهی مسئله انار هم بسیار سفارش شده است که هر چهل روز یکبار حتما مصرف شود.
ما به دکتر رفتیم گفت: صبح، صبحانه زرده تخم مرغ بخور، عصر فلان چیز را بخور، نهار کباب برگ بخور. گفتم: آقا آدرس خانهتان را هم بنویسید، چون اینها در خانه ما نیست. البته میتوانم یک وعده کباب بخورم، اما شما برای دو ماه میگویی کباب بخور من نمیدانم که همان یکی، دوبارش را هم میتوانم کباب بخورم یا نه؟ اما لطفاً آدرس خانهتان را بدهید. گفت: حضرت عباسی خانه ما هم نیست. اجمالاً حالا چون مسئلهای است که با کمبود مواد غذایی روبرو هستیم اجازه بدهید که این را بیشتر باز نکنیم، چون نیست. البته این را هم به شما بگویم ما خودمان این نیست را پذیرفتیم، همین برادران که این را به پیشانیشان بستند، اینها که به جبهه میروند این را قبول دارند.
ما سه راه داریم اگر خواسته باشیم همه چیزی در مملکت باشد و کمبود نباشد این سه راه است 1- سازش با آمریکا 2- از کشورهای پولدار وام بگیریم 3- کم خوردن و محکم ایستادن. ما خودمان قبول کردیم که حالا که آمدیم با این کمبودها میسازیم وگرنه یک آره بگو آمریکا هرچه میخواهی در مملکت میریزد، طوری که دیگر صفی برای روغن نباتی نباشد، فقط یک بله گفتن به آمریکا برابر است با روغن نباتی و. . . یا سازش با آمریکا یا وام گرفتن. الآن دولت ما به هیچ کشوری وام ندارد، ما طلبکار هستیم ولی بدهکار نیستیم و با همه مشکلاتمان بدهکار نیستیم، بنابراین یا خانه کاهگلی و هیچ وامی به هیچ بانکی بدهکار نباشیم، یا خانهای که پشتش سنگ مرمر است اما به همه بانکها جز بانک خون بدهکار باشیم. این هم بانک خون به خاطر اینکه پول نمیدهد وگرنه از آن هم وام میگرفتیم. افرادی هستند از همه بانکها پول میگیرند. یا اتاق قشنگ با وام، یا کاهگل بی وام. و ما خودمان کاهگل را قبول کردیم که بدهکار نباشیم.
7- نقش عدد چهل در مسائل تربیتی
خوب 40 را در مسائل تربیتی بگویم. در مسائل تربیتی باز عدد چهل چراغ میزند. این عدد چهل خیلی در حدیثها چراغ میزند، حالا این چهل چیست این را دیگر نمیدانم. حدیث داریم که قرآن میگوید: «حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَهً»(احقاف/15) سن چهل سال اوج رشد انسان است و انبیاء ما اکثراً در سن چهل سالگی به مقام نبوت رسیدند از جمله پیغمبر خودمان که در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شدند. پیغمبر فرمود: اگر یک آدم مجرم را بخوابانند و شلاقش بزنند فایدهاش از چهل روز بارندگی برای جامعه بیشتر است. بله نباید رحم کرد چون:
ترحم بر پلنگ تیز دندان *** ستمکاری بود بر گوسفندان
اگر در یک شهری یا شهرکی یک دزدی را گرفتند، چهار تا انگشتش را قطع کردند دیگر مردم محله راحت میخوابند وگرنه اگر او را زندان بردند و برگشت باز همه مردم منطقه در ناراحتی و نا امنی به سر میبرند. اگر ما خواسته باشیم به دزد رحم کنیم، ناامنی را در کل منطقه حاکم کردیم. اگر یک کسی خلاف کرد او را بخوابانند و شلاق بزنند. خوب شما در راه آهن رفتید، خیلی از زنها بدون شوهرشان میآیند و بلیط تهیه میکنند و تنهایی از تهران به اهواز یا. . . میرود. چرا یک زن تنهایی بلیط میگیرد و به مشهد میرود و بر میگردد؟ به خاطر اینکه مملکت امن است. اگر نا امن باشد خوب دلهره در همه جا ساکن میشود. بنابراین اگر دو مجرم را شلاق بزنند، ارزش امنیتش خیلی بیشتر از بارانهای مبارک است. حدیث داریم که آدم چهل ساله عصا دست بگیرد. رهبر کبیر انقلاب زمانی این را برای شاگردانش معنا کرده بود، یعنی هر کس چهل ساله شد عصا دست بگیرد. یعنی با احتیاط راه برو. آدم چهل ساله عصا دست بگیرد، یعنی عصای احتیاط دست بگیرد. یعنی تو دیگر بچه نیستی، تو دیگر هر چیزی را نگو. حالا تو چهل سالت شده است.
حدیث داریم کسانی که چهل سالشان میشود تغییری پیدا نمیکنند، شیطان پیشانیش را میبوسد، میگوید: پدر و مادرم فدای تو، تو دیگر آدم حسابی بشو نیستی. چون وقتی تا چهل سال یک انسانی یک خطی را رفت، برگشتش محال نیست، اما تربیت این طرف مشکل است او چهل سالش است. البته محال نیست اما سخت است.
روایتی داریم خداوند تا چهل سال به مأمورین و فرشتگان میگوید: بامدارا رفتار کنید. اما همین که چهل سالش شد، گناهی میشود میگوید: «إِنَّ الْعَبْدَ لَفِی فُسْحَهٍ مِنْ أَمْرِهِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَرْبَعِینَ سَنَهً فَإِذَا بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَلَکَیْهِ قَدْ عَمَّرْتُ عَبْدِی هَذَا عُمُراً فَغَلِّظَا وَ شَدِّدَا وَ تَحَفَّظَا وَ اکْتُبَا عَلَیْهِ قَلِیلَ عَمَلِهِ وَ کَثِیرَهُ وَ صَغِیرَهُ وَ کَبِیرَهُ»(کافى، ج8، ص108) ای دو فرشتهای که اعمال ایشان را مینویسید. «فَغَلِّظَا» یعنی غلیظ برخورد کنید. برخورد را تند کنید، این دیگر چهل سالش شد باز هم گناه میکند «وَ شَدِّدَا». شدت عمل نشان دهید «وَ تَحَفَّظَا» مو را از ماست بکشید. چهل سالش شده ولی باز هم گناه میکند. «وَ اکْتُبَا عَلَیْهِ قَلِیلَ عَمَلِهِ وَ کَثِیرَهُ». قلیل کارش و کثیر کارش را کم و زیادش را بنویس. «وَ صَغِیرَهُ وَ کَبِیرَهُ» یعنی وقتی انسان چهل سالش شد غسل بلد نیست. چهل سالش شده نماز بلد نیست. چهل سالش شده تکان نمیخورد، افسوس به حالش.
8- اهتمام به کسب علم و دانش
حالا اول مهراست این را بگویم: چهل سالش شده چهل تا یک روز سر کلاسهای نهضت سواد آموزی نیامد تا دو کلمه یاد بگیرد. چهل سالش شده هنوز بلد نیست بنویسد، آدم یک روز نوشتن را یاد میگیرد. چهل سالش است هنوز با مدرسه موشها نشسته است. نشسته پینوکیو تماشا میکند. خوب بابا تو که پای تلویزیون نشستی، میبینی بچهات میگوید: آفرین، صد آفرین، هزار و سیصد آفرین تو هم همچنین میکنی تو چهل سالت است. آخر آدم چهل ساله که نباید برنامه کودک ببیند، گاهی آدم مینشیند ببیند با بچهاش چگونه حرف بزند، آن طوری نیست. اما اینجا باید دقت کنیم که اگر چهل سالمان شد یک خرده کوتاه بیاییم و به قول امام عصای احتیاط دست بگیریم. خدا فرشتهها را مأمور میکند که دیگر اغماض نکنند.
حدیث داریم که پیغمبر فرمود: اگر کسی برود یک باب علمی را یاد بگیرد برای اینکه باطلی را به حق جلوه دهد یا گمراهی را به هدایت راهنمایی کند، این آقایی که تحصیل میکند جلوی باطل را بگیرد و حق را ترویج کند، کار این طلبه است که سراغ تحصیل علم برای ارشاد مردم برود. اگر کسی هجرت کند و برای تحصیل از خانهاش بیرون برود آن هم تحصیلی که بار داشته باشد، آخر بعضی تحصیلها بار ندارد، خیلی چیزها که ما میخوانیم مسافرت هم میکنیم، ممکن است خارج هم برویم در دانشگاه هم برویم، چیزی هم حفظ کنیم، نمره هم بگیریم، کمک هم بگیریم اما بار ندارد. علم باید بار داشته باشد. بار یعنی چه؟ مثلا سؤال ایدئولوژی میکنند. مسابقه است خوب بفرمایید. آیا خرمشهر در عملیات بیت المقدس یا فتح المبین یا دهه فجر یا مسلم بن عقیل آزاد شد؟ حالا این را بدانم چه میشود ندانم چه میشود؟ مثل اینکه بگوییم: آقا استاد شما 60 کیلو است یا 70 کیلو یا 80 کیلو، چند کیلو است؟ این چه باری دارد. باید بگوییم: خرمشهر چه طور سقوط کرد وچه طور آزاد شد؟ چه طورش را نمیدانم، حالا اسم عملیات هرچه میخواهد باشد. فرش حسینه جماران قالی یا موکت یا زیلو است؟ این چه باری دارد. امام چه فرمود؟ بسیاری از چیزهایی که بچههای ما میخوانند هیچ بار علمی ندارد. یعنی بدانیم یا ندانیم اثری ندارد. در جغرافی میخوانیم که زیمباوه بادام زمینی دارد. خوب حالا به من چه؟ میخوانند و نمره هم میآورند. ولی هیچ بار علمی ندارد. به دبیرستان دخترانه گفته بودند که درباره زندگی ملاصدرا مقاله بنویس. آخر ملاصدرا یک فیلسوف بزرگوار به دختران دبیرستانی چه کار دارد؟ به او بگو درباره زندگی حضرت زینب بنویس، دربارهی زندگی حضرت فاطمه بنویس. نقش زن در انقلاب را بنویس. آدم یک چیزی که یاد میگیرد باید یک نتیجهای هم داشته باشد.
حدیث داریم: «مَنْ خَرَجَ یَطْلُبُ بَاباً مِنْ عِلْمٍ لِیَرُدَّ بِهِ بَاطِلًا إِلَى حَقٍّ أَوْ ضَلَالَهً إِلَى هُدًى کَانَ عَمَلُهُ ذَلِکَ کَعِبَادَهِ مُتَعَبِّدٍ أَرْبَعِینَ عَاماً»(أمالى طوسى، ص618) کسی که سراغ علم برود اما چه علمی و علمی که جلوی باطل را بگیرد و ظلالت وگمراهی را از انسان دور کند. اگر سراغ علم باردار رفتیم آن وقت یک کار مهمی کردهایم. ارزش یک روز چنین علمی از یک دانشجو یا طلبه از چهل سال عبادت بیشتر است.
9- نقش عدد چهل در خانواده و مسائل خانوادگی
اما عدد 40 در تربیت: برای اینکه خداوند میخواهد فاطمه زهرا(س) را به پیغمبر دهد سفارش میکند. پیغمبر شما چهل روز از خدیجه دور باش. چرا برای اینکه میخواهم یک غذای جدیدی به تو بدهم. یک غذایی است که باید نطفه زهرا از آن درست شود. چون مسئله تربیتی است باید مخلوط با غذاهای عادی نباشد، چه گفتم: چهل. آدم اگر40 ساله شد، فرشتهها به او سخت میگیرند. برادران و خواهرانی که حرف مرا میشنوند کسانی که چهل سالتان است مواظب باشید دیگر مثل دیگران نباشید. حرفتان، فکرتان، نمازتان، قبلاً آنطور نماز میخواندی دیگر چهل سالت است درست نماز بخوان. دیگر نماز خواندن کاری ندارد، نماز 15 کلمه است در هر خانهای باسواد هست این کلمه را درست کن. میگویند: «نستغین» میگوییم: بگو «نَسْتَعینُ» میگوید: نستغین. میگوید: «الحمدرله» میگوییم: بگو «الحمدلله». چهل سالش است باز هم اشتباه میگوید، این خیلی بد است، دیگر بیایید به مادران و خواهران کمک کنید. شبهای زمستان طولانی است. پنج، پنج و نیم غروب میشود. نه و نیم، ده و نیم میخوابیم. این چهار ساعت را شبی یک ساعت همه ایران مدرسه بشود. تو چه چیزی یاد گرفتی؟ نمازت را بخوان ببینم. قل هو اللهات را بخوان ببینم. میتوانی قرآن بخوانی؟ سواد داری؟ امشب این کلمه را یاد بدهیم. خاطره که بلدیم یاد دهیم و استفاده کنیم. درباره آخرت هم داریم که فقرا، چون فقرا خوب درونشان است، آدمهایی که وضع مالیشان خوب است در آنها هم خوب هست. منتها آدم پولدارخوب کم است ولی باز هم پیدا میشود. اگر در روز قیامت آدمی بود که وضع مالیش خوب بود و آدم خوبی بود. باز فقیر چهل سال روزتر از پولدار به بهشت میرود با اینکه هر دو آدم خوبی هستند یعنی خوبها هم به خاطر بارمالی خوبی که دارند، مسئولیت جیبش را دارد، معطلیشان بیشتر است.
حدیث داریم کسی که چهل حدیث حفظ کند روز قیامت جزو گروه فقها محشور میشود. درباره مسائل خانوادگی داریم که تا چهل روز معذرت میخواهم. همینکه آیه نازل شد «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبینَ»(شعراء/214). به پیغمبر گفت: اول از همه خویش و قومهایت را دعوت کن، تبلیغ کن. و پیغمبر چهل نفر از فامیلش را دعوت کرد.
10- نمونههایی از موارد استفاده از عدد چهل
حضرت امیر فرمود: اگر چهل یار میداشتم حقم را میگرفتم. امام زمان(عج) وقتی ظهور میکند در قیام یک مرد چهل ساله است. امام سجاد چهل بار به مکه رفت، اما حتی یک شلاق هم به حیوانش نزد. وقتی مادر امیرالمؤمنین فاطمه بنت اسد از دنیا رفت، احترام گرفت و پیغمبر نماز میت را که40 الله اکبردارد به این جنازه به خاطر مقام فاطمه بنت اسد و اینکه مادر علی بن ابیطالب است خواند، چهل الله اکبر گفت و کسی که قسم دروغ بخورد چهل روز نشده سیلی آن را میخورد. ابن اساکن کتابی نوشته است که در آن چهل حدیث از چهل عالم در چهل شهر نقل شده است. شخصی از علماء کمر همت را بسته تا 40شهر پهلوی چهل عالم رفته است و از هر عالمی یک حدیث پرسیده است. کتابهای زیادی درباره اربعین نوشته شده است از هر طرف تا چهل خانه همسایه هست.
کسی که غیبت یک مسلمانی را بکند چه زن مسلمان چه مرد مسلمان. «مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَهً لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ تَعَالَى صَلَاتَهُ وَ لَا صِیَامَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ لَیْلَهً إِلَّا أَنْ یَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ»(جامع الأخبار، ص146) اگر کسی غیبت یک زن و شوهر مسلمان را بکند. نماز او تا چهل روز قبول نیست و ما کتابهای زیادی داریم. کتابی به نام اربعین نوشته شده است و حتی رهبر عزیز انقلاب هم کتابی به نام اربعین دارد و از جمله زیارت امام حسین در اربعین خیلی مهم است. که خود زیارت بار مهمی دارد و اربعین در انقلاب ما خیلی اثر داشت. یعنی اولین انقلاب ما 19 دی که به قم ریختند کشتند و اربعینش در تبریز منفجر شد. یعنی اگر خود این اربعینها یادتان باشد در انقلاب نقش مهمی داشت. و اربعین اول زائر امام حسین آمد و گفت: السلام علیک یا اباعبدلله.
روز اربعین روزی است که یار قدیمی امام حسین آمد، نابینا بود عطیه او را سر قبر امام حسین آورد، قبلاً با آب فرات غسل زیارت کرد و آمد سه مرتبه سلام کرد و گفت: حسین جان من یار باوفای تو هستم در عاشورا نبودم و حالا به زیارت تو آمدم. زیارت اربعین از علامت مومن است، خداوند انشاءالله این کسانی که خون شهدای ما را در طول تاریخ ریختند عذابشان را زیاد کند، نماز جمعه یادتان نرود، جبهه را فراموش نکنید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»