احکام، اخلاق، عقاید- 25

موضوع بحث: احکام، اخلاق، عقاید- 25
تاریخ پخش: 30/04/61

بسم اللّه الّرحمن الّرحیم

«الحمدللّه رب العالمین و صل اللّه علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و علی اهل بیته و لعنه اللّه علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الّدین»

برنامه امروز ما طبق روال همیشه درس‌هایی از قرآن خواهد بود که ان شاءالله استفاده می‌کنیم. ولی قبل از آن یک مسأله بگویم و مقداری درباره عقاید و مقداری هم به مناسبت عید فطر و تشکل صحبت کنیم.
1- ملاک روزه گرفتن و خوردن روزه، رؤیت ماه است
عرض کنم، حدیثی داریم که آن را شیعه و سنی، یعنی همه‌ی مسلمانان قبول دارند که می‌فرماید: «الصَّوْمُ لِلرُّؤْیَهِ وَ الْفِطْرُ لِلرُّؤْیَهِ»(من‏ لایحضره‏ الفقیه، ج‏2، ص‏123) روزه بگیر وقتی دیدی و بخور وقتی دیدی. یعنی وقتی ماه را دیدی باید روزه بگیری و وقتی باز ماه را دیدی عید فطر است و باید بخوری، یعنی روزه گرفتن و روزه نگرفتن هر دو منوط به دیدن ماه است.
چند مطلب: اولاً چه خوب دینی که همه چیزی در اختیار همه کس هست، مثلاً می‌گویند می‌خواهی وضو بگیری، آب کر سه وجب و نیم در سه وجب و نیم در سه وجب و نیم است. چون همیشه وجب در اختیار همه هست.
می خواهیم تیمم کنیم، چقدر دنبال آب برویم؟ به اندازه پرتاب سنگ. چه زمانی نماز بخوانیم؟ طلوع و غروب. یعنی مقیاس‌های اسلامی، مقیاس‌های طبیعی است و همه جا و به راحتی در اختیار همه هست. مثل قدم، گام، زراع و. . .
روزه هم همینطور است و ماه باید ثابت شود. قصه ماه باختران نشود. زمانی می‌خواستند در همه‌ی ایران روزه بخورند، گفتند: «ماه دیده شده است» گفتند: کجا؟ گفتند: باختران یعنی کرمانشاه سابق ماه را دیده‌اند. به آقای آن جا تلفن کردند، گفت: فلان مسجد مشهور است که ماه را دیده‌اند. رفتند آن مسجد و در آن مسجد گفتند: مشت عباس خادم ماه را دیده است. رفتند دیدند اصلاً مشت عباس خادم کور است و چشم ندارد که ماه را ببیند. یعنی گاهی چیزی را همه می‌گویند ولی حقیقت ندارد. من این را برای توهین‌هایی که به بعضی شخصیت‌ها می‌شد مثال می‌زدم. یک باره در همه‌ی ایران پخش می‌کردند که فلانی خانه دیگری نشسته و چه کرده است، و این در حالی است که هیچ حقیقت نداشت و شایعه سازی بود. پس باید ماه دیده شود، دیدن یا این که انسان خودش ماه را ببیند و یا شخص هم ریگی به کفشش نباشد، عادل باشد یعنی در گواهی دادنش حقه باز نباشد.
می گویند یک نفر آمد خانه آقایی و گفت: من ماه را دیدم. آقا گفت: کلاهت چه رنگ است؟ گفت سبز است. گفت بروید روزه‌تان را بخورید ماه دیده شد. گفتند: چرا؟ گفت وقتی به این می‌گویم کلاهت چه رنگی است؟ کلاهش را برمی دارد و می‌بیند، بعد می‌گوید، پس معلوم است آدم دروغ گو و حقه بازی نیست و بدون دلیل حرف نمی‌زند. مسائل عادی امشب را می‌دانید، هر کس هرچه روزی غالب و عادی‌اش هست، چه برنج، نان یا خرما و. . . به ازای هر نفری سه کیلو باید به عنوان فطریه قرار بدهد. البته در حال حاضر قوت غالب گندم است و باید از نانواها پرسید. مهمان هم اگر دم غروب بیاید و پهلوی آدم باشد، فطریه او را هم باید بدهد. و این واجب است و زکات است و بیمه کننده سلامتی آن شخص که این را می‌دانید و اگر ماه را دیدید زکاتش را باید بدهید.
2- عید پیروزی وظیفه بر غریزه
ما چرا عید فطر می‌گوییم؟ یعنی میزان عید چیست؟ انسان و حیوان در چیزهایی با هم شریک هستند. در خوراک، شهوت و غضب و. . . شرافت انسان به این است که انسان هم وظیفه دارد و هم غریزه دارد.
ما سه گروه داریم:
1- گروهی مثل حیوانات فقط تابع غریزه هستند.
2- موجوداتی فقط تابع وظیفه هستند مثل ملائکه
3- گروهی دیگر به نام انسان که هم تابع غریزه و هم تابع وظیفه است.
هر روزی که وظیفه بر غریزه پیروز شد آن روز عید است. مثلاً غریزه می‌گوید: ‌ای ابراهیم! بچه‌ات را نکش. . وحی و وظیفه می‌گوید: من خدا هستم و به تو امر می‌کنم که بچه‌ات را بکش. ابراهیم دست به کشتن می‌برد و ندا می‌آید که نکش. می‌خواستم آزمایشت کنم. عید قربان عید است زیرا حضرت ابراهیم وظیفه را گرفت و غریزه را رها کرد. عید فطر هم عید است چون 30 روز غریزه گفت: بخور! و وظیفه گفت: نخور و چون شما 30 روز وظیفه را گرفتی و غریزه را رها کردی این روز عید است.
حالا در بازار مشتری ناشی نزد شما می‌آید و اگر هر قیمتی بگویی می‌خرد. غریزه پول دوستی می‌گوید: کلاهبرداری کن! ولی وظیفه می‌گوید خوب فرض کن از کمیته امداد و یا اصناف آمده است و می‌رود شکایت می‌کند و به حساب تو می‌رسند و وظیفه می‌گوید: خدای تو ناظر است و به او رحم کن. در این جا اگر بازاری کلاهبرداری نکند، می‌تواند خانه بیاید و شادمانی کند، چون غریزه را رها کرده و به وظیفه عمل کرده است.
ای مادرها! جنگ است. غریزه می‌گوید: نرو! بزرگت کرده‌ام و دل می‌سوزد. پیامبر اسلام هم وقتی فرزندش را داد گریه می‌کرد، اما وظیفه می‌گوید: برو! به رسول الله گفتند: گریه می‌کنی؟ گفت: آری! چون دلم می‌سوزد ولی راضی هم هستم. پس دل سوزی با رضایت منافاتی ندارد. فردا پدر و مادران شهدا عید دارند، چون سال قبل ما خیلی جوان داشتیم و دل از این‌ها کنده نمی‌شد ولی پدر و مادر به فرزندش گفت برو، عروس به شوهرش گفت برو. پس عیداست چون به وظیفه عمل کردند و شرمندگی برای آن‌هایی است که این ماه روزه‌شان را خوردند. شکم گفت: بخور! خدا گفت: نخور! به شکم گفت: چشم، چون بنده‌ی شکم بود و به قول حضرت علی(ع) «هَمُّهَا عَلَفُهَا»(نهج ‏البلاغه، نامه 45) در نهج البلاغه بعضی از مردم همتشان علفشان است.
می گوید: جایت خالی عجب سوری بود! نمی‌گوید: عجب نماز جمعه با عظمتی بود! می‌گوید: عجب غذای خوشمزه‌ای بود! هر روزی که وظیفه را گرفتی و غریزه را رها کردی عید است.
«کُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ»(نهج ‏البلاغه، حکمت 428) هر روزی که در آن معصیت خدا نشود عید است.
3- برگزاری مراسم‌ها و عید فطر
اما درباره مراسم عید: اصولاً اعیاد کشورهای دیگر با مشروبات الکلی و شیک پوشی است. اما اعیاد ما غسل دارد، لباس تمیز دارد، نیایش دارد. ملاقات با آن‌هایی دارد که عید واقعی برای آن هاست، مثل خانواده‌های شهدا و. . . برگزاری نماز عید، آنهم نمازی که پشت مأمون الرشید را لرزاند. فطر بود یا قربان، دقیق در خاطرم نیست. مأمون الرشید نماز که می‌خواند از این نمازهای سلطنتی بود، به امام رضا(ع) گفت: امسال شما نماز بخوانید. امام فرمود: اگر من قرار باشد نماز بخوانم مثل پیامبر نماز می‌خوانم. آن وقت در نماز عید راهپیمایی هم داریم. راهپیمایی تازه باب نشده و در روایات ما سالی دوبار راهپیمایی هست. امام روز عید پا برهنه شد و هر10 متر که می‌رفت آن وقت می‌ایستاد و می‌گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا هَدَانَا وَ لَهُ الشُّکْرُ» مأمون هم خبر نداشت که نماز رسول الله‌ی چیست. باز اسب دارها و شتر دارها را فرستاد. امام فرمود: بروید لازم نیست شما بیایید. همینطور هرچه امام بیش‌تر می‌رفت جمعیت بیش‌تر موج می‌زد. به مأمون گفتند: این نماز سرنوشت ساز است. اگر این نماز به آخر برسد تو دیگر نمی‌توانی حکومت کنی.
خدا مرحوم مفتح را رحمت کند. اولین نمازهای عید را ایشان در تپه‌های قیطریه اقامه کرد و از همان نماز عیدها، راهپیمایی شروع شد و ما از آنجا راهپیمایی هایمان را گرفتیم. نماز عید خیلی بر گردن ما حق دارد.
نماز عید قنوت‌های متعددی دارد و در دعای نماز عید جملات جالبی داریم. می‌فرماید: «اللَّهُمَّ أَهْلَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْعَظَمَهِ»(مصباح ‏المتهجد، ص‏654) خدایا تو اهل بزرگی و عظمت هستی و «وَ أَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَهِ» بزرگی، سعادت و عفو و رحمت همه برای توست «وَ أَهْلَ التَّقْوَى وَ الْمَغْفِرَهِ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیَوْم» خدایا تو را به حق امروز قسم می‌دهم «الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِینَ عِیداً» خدایا تو را به حق امروزی که برای مسلمانان عید قرار دادی و «وَ لِمُحَمَّدٍ(ص) ذُخْراً وَ مَزِیداً» این روز را برای مسلمانان روز عید و برای پیامبرت روز شرافت و روز ذخیره قرار دادی و درود بفرست «وَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ» و در هر خیری که محمد و اهل بیتش را وارد کردی مرا نیز داخل گردان «وَ أَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ» و از هر شری که پیامبر و اهل بیت را نجات دادی مرا نیز نجات بده.
ببینید عید ما چه عیدی است؟ به خودت برس(نظافت) به جامعه و خلقت برس(فطریه و زکات) توجه به خدا(نماز عید) منتها نظافت و خلق هم بفرمان خداست. پس مثلث ما مثلث شرک نیست، بلکه همه‌ی این‌ها به خدا برمی گردد.
عید مسلمانان عیدی است که در زمین ظلمی نباشد و در زمین امنیت باشد. عیدیست که وعده‌ی خدا جاری شود و شر ابرقدرت‌ها کم شود. امشب که شب عید است اگر ماه را دیدیم که معمولاً دیده می‌شود ما تابع شرع هستیم و طبق روایات اهمیت شب عید از شب قدر کمتر نیست و لذا سفارشات شب قدر در این شب هم هست. مثل ماندن در مسجد تا صبح. احیا و عبادت و توجه وتوسل و می‌گونید خدا در شب عید به اندازه‌ی تمام کسانی که از اول تا آخر ماه رمضان می‌بخشد، مردم را می‌بخشد. و بهترین دعا هم دعاهای پیروزی رزمندگان است.
حدود 17، 18 سال پیش عید فطر من کربلا بودم. نماز عید فطر را در صحن امام حسین(ع) می‌خواندم. بلندگوی صحن یک جمله گفت که این جمله انگار تمام وجود من را گرفت. مثل این که برق من را گرفته باشد. جمله این بود «کُلُهُم سفنُ النجاه و سفینه الحسین اسرع» همه امامان کشتی نجات هستند، اما کشتی امام حسین تندتر می‌رود. «وَ کُلُهُم بابَ الله و بابُ الحسین(ع) اوسع» همه امامان ما در درگاه لطف خدا هستند ولی درب حسین(ع) بزرگ‌تر است. خدا به مقام محمد و آل محمد سربازان ما را هر چه سریع‌تر با پیروزی به کربلا برساند.
ضمناً تشکر هم از برادران صدا و سیما می‌کنیم که چهار ماه رمضان است برای برادران و خواهران روزه دار صحبت کردیم، و زحمت ما به دوش این برادران بود و آن چه حدیث و قرآن شنیدید بر اثر خون شهدا بود وگرنه اگر شهدای ما خون نمی‌دادند این آیه‌ها و احادیث روی صفحه‌ی تلویزیون ما نمی‌آمدند. ما که طلبه‌ی ساده هستیم. اساتید ما هم نمی‌آمدند و به جای این‌ها می‌بایست دلقک‌ها رهبر فکری ما باشند و از شما هم که حوصله می‌کنید و حرف‌های ما را می‌شنوید تشکر می‌کنم.
حالا مقداری در مورد جمله‌ای از مکارم الاخلاق صحبت کنم. عوارض و مفاسد علاقه‌های افراطی به دنیا در این دعا مطرح می‌شود. در نهج البلاغه مسئله‌ی علاقه به دنیا مطرح شده و قرآن هم در این زمینه زیاد صحبت کرده است. علاقه اگر کم باشد طوری نیست، ولی علاقه‌ی افراطی عوارضی دارد که من مقداری از آن‌ها را از قرآن برای شما می‌خوانم.
4- از مفاسد علاقه به دنیا نیش زدن به دیگران و کم شدن توکل است
1- نیش: آدمی که به دنیا زیاد علاقه دارد به آن‌هایی که ندارند نیش می‌زند. «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ»(همزه/1) وای بر کسانی که نیش می‌زنند «الَّذی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ»(همزه/2) چون قیمت چادرش گران است به چادر کهنه نیش می‌زند. چون ماشین نو دارد به گاریچی فریاد می‌زند و می‌گوید: برو گاری! این اگر سوار بنز نبود اینطور به گاری دار نیش نمی‌زد.
از مفاسد مال دنیا این است که انسان را پررو بار می‌آورد. «عَبَسَ وَ تَوَلَّى»(عبس/1) پیامبر در جلسه‌ای بود و عده‌ای هم بودند که وضع مالی‌شان خوب بود. یک فقیر نابینا وارد شد و از افراد حاضر در جلسه خبر نداشت. عصا زنان وارد شد و شروع به صحبت کرد. یکی از افراد مجلس چهره‌اش را طوری کرد که یعنی از ورود این نابینا خوشش نیامد. آیه نازل شد که: «عَبَسَ وَ تَوَلَّى» عبوس کردی و ابرو خم کردی، اعراض کردی «أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‏»(عبس/2) به خاط این که یک آدم نابینا آمد. یعنی یک آدم بینا به یک آدم نابینا نیش می‌زند. آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاهُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذینَ آمَنُوا»(بقره/212) یعنی کافران مسخره می‌کنند کسانی را که ایمان آورده‌اند. پس یکی از عوارض سرمایه و پول نیش است و آقازاده‌ها که پای تلویزیون هستید یک وقت نشود که کسی را به خاطر بی پولی و فقر یا خانه‌ی محقری که دارد، نیش بزنید. بلکه به هر کسی احترام بگذارید. 2- نبود توکل: از مفاسد مال دنیا این است که انسان توکلش کم می‌شود. سوار قطار شده بودیم کسی می‌گفت: قطار خیلی بهتر از ماشین است، چون ماشین را آدم نمی‌داند چه زمانی می‌رسد یا نمی‌رسد، یک وقت تصادف می‌کند ولی قطار خیلی خوب است چون آدم می‌رسد چه خدا بخواهد چه نخواهد. یعنی این آقا به جای «تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّه»، توکلت علی القطار شده است. برای همین است که می‌بینیم چند قطار هم از ریل خارج می‌شوند، تا مردم ببینید خدای قطار با خدای ماشین فرق نمی‌کند.
«وَ رَضُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها»(یونس/7) و تکیه گاهشان حیات دنیا است «وَ فَرِحُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا»(رعد/26) اصلاً تمام شادی‌شان دنیاست و لذا حدیث داریم نشانه‌ی ایمان کامل این است، انسان به آن چه در دست خداست بیش‌تر امید و توکل دارد تا آنچه در دست خودش است. امام وقتی پاریس تشریف داشتند جز ایمانشان هیچ در دست نداشتند، اما در دست شاه همه چیز بود و ایمان نبود.
5- از مفاسد علاقه به دنیا حسرت و کوری دل است
3 – حسرت: قرآن می‌فرماید هم حسرت در این دنیا و هم حسرت در آخرت نصیبشان می‌شود. افرادی که تا دیروز می‌گفتند: «یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ»(قصص/79) خوشا به حال قارون، وقتی قارون در زمین فرورفت گفتند خوب شد که ما قارون نبودیم. در آخرت هم حسرت هست. علاقه به مال دنیا حسرت می‌آورد، یعنی همیشه گدا است تا یک کسی را می‌بیند که لباس و کفشش بهتر است شل می‌شود و خودش را می‌بازد. یعنی هر چیزی را می‌بیند دلش آب می‌شود که مثلاً عجب ماشینی است و در 100 متر خیابان، صد بار دلش آب می‌شود.
4- کوری دل: آدمی که حب دنیا او را فرا بگیرد، چشمانش دیگر واقعیت را نمی‌بیند. «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ»(بقره/18) به خاطر حفظ ریاست کور می‌شود. من اگر رئیس شدم و عاشق ریاست شدم، اگر هم بفهمم که شما بهتر از من اداره می‌کنی، شما را نمی‌بینم و کور می‌شوم. گویی در روی کره‌ی زمین کسی بهتر از من نمی‌تواند اداره کند. می‌فرماید: «مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِکْمَهَ فِی قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ وَ بَصَّرَهُ عُیُوبَ الدُّنْیَا دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا وَ أَخْرَجَهُ مِنَ الدُّنْیَا سَالِماً إِلَى دَارِ السَّلَامِ»(کافى، ج‏2، ص‏128) اگر علاقه به دنیا نداشته باشد عیب هایش را می‌بیند. علاقه آدم را کور می‌کند، لذا مادری بچه‌اش زشت است، ولی می‌گوید: «الهی من قربون آن چهره‌ی ماهت بشوم» چون به بچه علاقه دارد.
6- از مفاسد علاقه به دنیا طغیان، تملق، بد مردن، دلهره و بخل است
5- طغیان از دیگر عوارض علاقه‌ی زیاد به دنیاست «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏»(علق/7-6) انسان همین که می‌بیند وضع مالی‌اش خوب شده یاغی می‌شود.
6 – اسارت و تملق: کسی که علاقه‌ای به دنیا دارد برای رسیدن به دنیا هم زود گردن می‌نهد و زود تسلیم می‌شود و زود بله قربان می‌گوید، چون عاشق دنیا است «الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ»(نهج‏ البلاغه، حکمت 180) کسی که طمع دارد همیشه برده و بنده است «مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا أَعْتَقَ نَفْسَهُ»(غررالحکم، ص‏277) اگر کسی علاقه به دنیا نداشت خودش را آزاد کرده و اگر کسی علاقه به دنیا داشت خودش را اسیر کرده است.
7- بد مردن و بی دین مردن: چون در لحظه مرگ هر چه ذره ذره جمع کردی، گرفته می‌شود و لذا از دست خدا عصبانی هستی، چون ذره ذره جان کنده برای همین با بغض نسبت به خدا می‌میرد.
8- دوری از خدا: «أَبْعَدُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا لَمْ یُهِمَّهُ إِلَّا بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ»(کافى، ج‏2، ص‏319) پست ترین و دورترین آدم‌ها نسبت به خدا، آدم‌هایی هستند که همتشان شکم و شهوتشان باشد.
9- دلهره و سوء ظن نسبت به خدا: کسی که علاقه‌ی زیاد به دنیا دارد، همه‌اش می‌خواهد دنیا را برای خودش نگه دارد، البته این سوء ظن را به نوعی دیگر تعبیر کرد چون به همان توکل بر می‌گردد.
10- بخل: قصه همان سرکه‌ی 7ساله است، کسی آمد و گفت: سرکه 7ساله داری؟ گفت: بله. گفت یک لیوان به من بده. گفت: اگر 1 لیوان، 1 لیوان می‌دادم که دیگر به 7سال نمی‌کشید. لازمه‌ی علاقه و سرمایه اندوزی بخل است.
7- از مفاسد علاقه به دنیا جنایت کردن است
11- جنایات آدمی که علاقه به دنیا دارد. «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهٍ»(کافى، ج‏2، ص‏316) به خاطر پول حاضر است هروئین هم خرید و فروش و جا به جا نماید. فقط مهم این است که پولش خوب باشد. بیا کمک ستمگر، پولش خوب باشد، حاضر هستم. علاقه به دنیا دست به همه رقم جنایات می‌زند. این‌ها از مفاسد علاقه‌ی زیاد به دنیا است.
قصه‌ای بود چند ماه پیش گفتم. حضرت عیسی(ع) با 3 نفر از اصحابش به جایی می‌رفت، به خشت طلایی رسیدند. حضرت عیسی(ع) فرمود: همین طلا مردم را می‌کشد. گفتند: چطور؟ مگر می‌شود؟ و از کنار طلا عبور کردند. این سه نفر گفتند: عجب خشت طلایی بود و حضرت عیسی رفت و ما هم مرخصی می‌گیریم و می‌رویم و طلا را برمی داریم. خلاصه نفراول به حضرت عیسی(ع) گفت: با من کاری ندارید؟ کاری برایم پیش آمده و اجازه گرفت و رفت. دو نفر دیگر فهمیدند که او رفته طلا را بردارد. پس ما چه کنیم؟ دومی گفت: اجازه بدهید من هم مرخص بشوم. سومی هم چند قدمی رفت و بعد گفت اگر اجازه می‌دهید من هم مرخص شوم. خلاصه رسیدند بر سر خشت طلا و گفتند حالا خدا یک خشت طلایی رسانده تقسیم کنیم. چیزی هم بخوریم و خشت را سر فرصت تقسیم کنیم. بالاخره بنا شد یک نفر برود غذا بخرد و بیاورد، وقتی رفت با خودش گفت: سم می‌خرم و در غذا می‌ریزم تا این دو نفر بمیرند و طلا برای خودم باشد. اون دو نفر هم گفتند وقتی آمد ما دو تا با هم او را می‌کشیم. خلاصه وقتی نفر اول غذا آورد دو نفری او را کشتند پس ما هم‌اش را بخوریم و مشغول شویم ولی خوردند و مردند. حضرت عیسی(ع) برگشت و همه چیز را دید. بعد از خدا خواست تا این سه نفر زنده شدند. بعد همه چیز را گفتند.
این‌ها عوارض دنیا است. آدمی که علاقه به دنیا دارد حاضر است گروهک‌های تروریستی درست کند تا به ریاست برسد و همینطور حاضر است به کشورهای ستمگر پناهنده شود. به شیخ فضل الله نوری گفتند به سفارت انگلستان پناهنده شو، گفت: مگر مسلمان هم پناهنده می‌شود؟ به رهبر انقلاب گفتند برای این که در پاریس بمانی شرط دارد ولی گفت حاضرم از این بندر به آن بندر و از این فرودگاه به آن فرودگاه بروم، تسلیم نخواهم شد. این که می‌گویند ریشه‌ی هر بدی علاقه به دنیاست به همین دلیل است.
امیدواریم که خدا به حق محمد و آل محمد عبادت‌های همه‌ی شما را قبول نماید و انشاءالله فرزندان ما را هم اهل اسلام و تشیع و یاور امام زمان(عج) قرار دهد و ان شاءالله اگر این آخرین ماه رمضان عمر ماست، خدا ما را ببخشد و مرگ ما را شهادت قرار دهد و اگر باز هم بناست باشیم عمرمان در راه اسلام و اگر بناست عمر نداشته باشیم، زندگی‌مان را در راه عزت اسلام و مرگمان را شهادت در راه اسلام مقرر بدارد. خدایا! به کسانی که به خاطر مریضی و. . . نتوانستند روزه بگیرند و حسرت می‌خورند، شفا عنایت بفرما. شهدایی که سال قبل بودند و امسال نیستند و در نماز عید شرکت نکردند با حضرت ابراهیم(ع) محشور و به بازماندگانشان صبر، و فرزندانشان را یاور حضرت مهدی(عج) قرار بده و قلب امام زمان را از ما خشنود و عیدی ما راپیروزی رزمندگان اسلام قرار بده.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»