ُموضوع: احکام، اخلاق، عقاید -15
تاریخ پخش: 20/04/61
بسم الله الّرحمن الّرحیم
1- آیاتی در شأن حضرت علی (ع)
«أَ جَعَلْتُمْ سِقایَهَ الْحاجِّ وَ عِمارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فی سَبیلِ اللَّهِ لا یَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَهٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فیها نَعیمٌ مُقیمٌ»(توبه/21-19)
آیات درشان علی بن ابیطالب امیرالمومنین(ع) را به مناسبت شب ضربت خوردن حضرت ترجمه میکنم و سپس داستانی را در مورد ضربت خوردن حضرت خدمت شما میگویم و مقداری هم خطوط کلی حکومت علی بن ابیطالب(ع) را مطرح میکنم.
امیرالمؤمنین علی(ع) از جایی میگذشت. دید دو نفر نسبت به همدیگر افتخار میکنند، این میگوید: ما بهتریم! آن یکی میگوید: نخیر! ما بهتریم! و دلیل افتخارشان هم این بود که یکی ادعا میکرد و میگفت: من مسئول آب رسانی به حاجیها هستم. در آن زمان مسئولیت آب رسانی به حاجیها و زائران خانه خدا خیلی مهم و به عنوان مقام بود. و دیگری میگفت که من کلیددار خانه کعبه هستم. البته الآن هم شاه سعودی لقبش خادم الحرمین است، یعنی من خادم دو حرم هستم، که یکی مسجدالحرام و دیگر حرم پیغمبر در مدینه است. البته این لقب مصنوعی است. حضرت علی(ع) فرمود: فکر نمیکنم اینها امتیازی باشد! ! ! من اول کسی هستم که ایمان آوردم. یعنی من زودتر از شما به پیغمبر ایمان آوردم. نزد پیغمبر رفتند، آیه نازل شد: «أَ جَعَلْتُمْ سِقایَهَ الْحاجِّ» یعنی آیا قرار دادید آب رسانی به حاجیها «وَ عِمارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» یعنی تعمیرکردن و کلیدداری مسجدالحرام. آیا اینها را قرار میدهید «کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» بر کسی که ایمان به خدا «وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» و روز قیامت آورد؟ «وَ جاهَدَ فی سَبیلِ اللَّهِ» و در راه خدا جهاد کرده است. «لا یَسْتَوُونَ» هرگز اینها مثل هم نیستند. بعد قرآن میفرماید: «الَّذینَ آمَنُوا» کسانی که اول ایمان آوردند «وَ هاجَرُوا» و در راه حفظ مکتب و نشر مکتب هجرت کردند «وَ جاهَدُوا» و جهاد کردند، نه تنها یک رقم، که چند رقم «وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ» در راه خدا هم جهاد کردند، هم مال را در راه خدا دادند و هم نفس و جان را در راه خدا دادند «أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ» اینها درجهشان نزد خدا زیاد است. «وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ» و ایشان رستگارند.
شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع) است. حضرت علی(ع) میفرماید: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ»(خصائص الأئمه(ع)، ص63) چون کلمه «فزت» از «فائزون» است. برادرها و کسانی که پای تلویزیون نشستهاید، به این بحث عنایت داشته باشید. این دو آیه قرآن است که خودتان بیشتر کلماتش را میفهمید. قصهاش هم این بود که دو نفر به موهومات افتخار میکردند. وقتی فرهنگ ما، فرهنگ اسلامی است که موهومات بیرون برود. استان من و استان شما، شهر من و شهر شما، ده من و ده شما، محله بالا، محله پایین. سفید پوست و رنگین پوست از بین برود. اگر این امتیازات از میان برداشته بشود، ما به رشد اسلامی رسیدهایم. زمان جاهلیت بود که هر کسی به چیزی افتخار میکرد. شاعرها، شعرها و سرودهایی را میسرودند و این شعرها را به کعبه آویزان میکردند و میگفتند: فامیل ما بهتر است. شعرهایشان رقابتهای موهومی بود. این آیه یک درسی به ما میدهد. میگوید: پُستها ارزش ندارد. مهم نیست که شما رئیس یا معاون هستی! مهم نیست چه میکنی! مهم نیست چه مقامی داری! و حتی مهم نیست که چه میکنی! بلکه مهم این است که باچه نیتی انجام میدهی؟ مهم این است که در چه تاریخی انجام میدهی؟ مقام مهم نیست، عمل مهم است. عملی مهم است که در یک زمان خاصی باشد.
نزد پیغمبر رفتند، آیه نازل شد: آیا این پستهای موهوم را کنار ایمان میگذارید؟ علی بن ابیطالب اول کسی است که به پیغمبر ایمان آورد. امیرالمومنین(ع) 10 ساله بود که ایمان آورد و قرآن برای ایمان ارزش بسیاری قائل است و آن را ستایش میکند. حضرت عیسی(ع) در گهواره ایمان بیاورد. حضرت عیسی در گهواره گفت: «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ»(مریم/30) من بنده خدا هستم و قرآن او را میستاید. در ادامه قرآن میفرماید: کسانی که مثل امیرالمؤمنین(ع) ایمان آوردند، آن هم نه در حال حاضر، بلکه از روزهای اول ایمان آوردند، رستگارند. چون بعضیها انقلابی بعد از انقلابند. ایشان از روزهای اول ایمان آورده است، اهل هجرت بوده است و جهاد کرده است. آن هم نه در راه هوی و هوس، بلکه جهادش در راه خدا بوده است. آن هم نه فقط با مال بلکه با جانشان هم جهاد کردند. «أَعْظَمُ دَرَجَهً عِنْدَ اللَّهِ» اینها درجهشان در نزد خدا عظیمتر است. «وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»
2- جمله مهم حضرت علی بعد از ضربت خوردن
امیرالمؤمنین(ع) صبح روز 19 رمضان توسط تروریستی نماز شب خوان، تروریستی ظاهر الصلاح، تروریستی که میگفت: ایدئولوژی من اسلامی است، ضربت خوردند. ابن ملجم از خوارج بود. خوارج بسیار مقدس نما بودند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: کمر من را دو گروه شکست، یکی از این دو گروه که کمر امیرالمؤمنین(ع) را شکست مقدس احمق بود. امیرالمؤمنین(ع) به محض ضربت خوردن و شکافته شدن فرق مبارکشان فرمود: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ» یعنی رستگار شدم. امیرالمؤمنین که فزت میگوید، یعنی الحمدلله از همانهایی بودم که ایمان آوردم، هجرت کردم، جهاد کردم، مال دادم، جان دادم. الآن هم ضربت خوردم و رستگار شدم. «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ» به خدای کعبه فائز شدم. این فزت همان «وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ» است. انسان وقت مرگ جملات حساس را میگوید. گاهی جملاتی که انسان لحظه مرگ میگوید، خلاصه یک عمر آرزوی اوست.
قصه حمام منجاب را شاید شنیده باشید. مردی در کوچه میرفت، دید زنی از حمام بیرون آمده است. زن که از حمام بیرون میآید، صورتش برافروخته و خیلی خوشگل است، مرد یک نگاهی به این زن کرد و هوس پیدا کرد و گفت کجا بودهای(یا گفت کجا میروی)؟ گفت: حمام منجاب! و از این ماجرا گذشت و این خاطره هم چنان در ذهن این مرد باقی ماند. لحظه مرگ هم دیدند که زیر لب میگوید: حمام منجاب و با این کلمه و با این ذوق از دنیا رفت. یعنی چیزی که تمام وجود انسان و دل انسان را پر کرد، دیگر از دل بیرون نمیرود و تا لحظه آخر با آدم همراه است. انسان اگر دلش برای مقام عطش داشته باشد، لحظه مرگ هم که میخواهد بمیرد میگوید: ما آخرش به فلان پست نرسیدیم. حسرت میکشد و با حسرت از دنیا میرود. بعضی دلها از حمام منجاب و یا از یک ریاست پر میشود.
حالا ببینیم قلب علی(ع) از چه پر شده است؟ قلب علی(ع) از: «آمَنُوا» «هاجَرُوا»، «جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ» به اموال و انفس «وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ» پر شده است. دل علی پر است از این که فائز بشود و لذا همین که ضربت میخورد میگوید: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ»
3- فوز عظیم در آیات قرآن
در سوره توبه میفرماید: «وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ»(توبه/111) قرآن کلماتی را نقل میکند و میفرماید: اینها فوز عظیم است. در سوره توبه از مجاهدین اسلام تعریف میکند و میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ»(توبه/111) «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ»(توبه/112)
یعنی خدا مشتری خوبی است، فروشنده کیست؟ شما فروشنده هستی و خدا مشتری است. چه میخرد؟ جانتان را میخرد. خدا میگوید: من جان و مالتان را میخرم. «بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ» در ازای چه چیزی؟ به بهشت میخرم. «یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ» مفسد فی الارض را میکشند و هم خودشان در راه انقلاب شهید میشوند. بعد میفرماید: «وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ» این وعده خداست که در برابر این معامله به اینها بشارت بدهد و این وعده در تورات کتاب یهود، و انجیل کتاب مسیحیت و قرآن مطرح است. بعد میگوید: «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ» درود بر شما با این تجارت! ! !
مرحوم آیت الله صدوقی ممکن بود پایش را روی پوست خیار بگذارد و سر بخورد یا آیت الله مدنی ممکن بود از پله نردبان بیفتد، آیت الله دستغیب ممکن بود در یک مسافرت تصادف کند و واقعاً غصه داشت. اینها پیرمرد بودند ولی جانشان را فدا کردند. «فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ» بشارت باد با این تجارتی که کردید. بعد میگوید: «وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ» کسی که جان در راه خدا بدهد و جان در راه خدا بگیرد: «ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ» فوز و رستگاری است و امشب شب ضربت خوردن حضرت علی(ع) است. حضرت به محض ضربت خوردند میگوید: «فزت» و در اینجا قرآن میگوید «فائز» کسی است که در راه خدا شهید بشود.
از سال گذشته تاکنون چقدر از جوانهای ما به فوز رسیدهاند که در چنین شب قدری برایشان مقدر شده است؟ این جوانان که قلب پاکی داشتند، در خانه خدا نالیدند و گفتند: خدایا! به آبروی علی، فوزی که به علی دادی به ما هم عنایت کن و خدا شب قدر برایشان شهادت مقرر کرد و اینها به فوز رسیدند و الآن هم فائزون در کنار هم و مهمان حضرت ابراهیم هستند. از طرف دیگر از سال گذشته تاکنون افرادی تحت عنوان هروئین، تریاک، قاچاق، لواط و زنا و تروریست از میان ما رفتند. هردو هم با گلوله رفتند، اما این کجا و آن کجا؟ یک گلوله در مغز مطهری میخورد و یک گلوله در مغز هوبدا میخورد. هر دو با گلوله میمیرند، اما یکی فوز است و یکی شقاوت است. هویدا در راه رضا شاه، شاه در راه رضای کارتر، کارتر در راه ریاست و خودکامگی و این یک خط است. علم و شاه و هویدا و نصیری «فی سَبیلِ الطَّاغُوتِ» و مطهری و امثال ایشان در راه رضای خدا هستند «فی سَبیلِ اللَّهِ».
نمی دانیم سال دیگر هستیم یا نیستیم. شاید آخرین شب 21 ماه رمضان ما باشد. البته مسئله این نیست که زنده باشیم و نفس بکشیم یا بخوریم، مسئله این است که آیا وجود ما نقش انسانیش چگونه بوده است؟ از سال گذشته تا به حال چند نفر را نماز خوان کردهایم؟ از سال گذشته تا به حال چند رکعت نماز با توجه خواندهایم؟ از سال گذشته تا به حال چند بچه یتیم را بغل کردهایم؟ از سال گذشته تا به حال چند هفته از عمرمان گذشت که دروغ نگفتیم وغیبت نکردیم؟ از سال گذشته تا به حال چند دقیقه خالص برای خدا بودیم؟ از سال گذشته تا به حال چقدر به جبهه کمک کردهایم؟ از سال گذشته تا به حال چه حرفهایی از دهانمان بیرون آمده است؟ سقوط یا سعود داشتهایم؟
امیرالمؤمنین(ع) میگوید: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ» به خدای کعبه فائز شدم. پارسال شب نوزدهم ما مدنی و دستغیب و صدوقی و جوانهایی داشتیم که فائز شدند. این شبها بخواهید این نفسی که میآید و میرود، در راه حق بیاید و برود. هر طور باشد، شکم پر میشود، سعی کنیم به حلال پر شود. باید نگاه کنیم، اما سعی کنیم به حلال نگاه کنیم. باید چیزی بگوییم، سعی کنیم که حق بگوییم. باید خطی را انتخاب کنیم، اما سعی کنیم خط حق باشد.
4- رفتار حضرت علی (ع) با داماد و دختر
حالا مقداری از کارنامه سیاسی امیرالمؤمنین(ع) را بگوییم تا ببینیم حضرت چه کسانی را میکشد؟ رفتار علی(ع) با داماد، دختر، خواهر، همسر و برادر چگونه بوده است؟ امیرالمؤمنین(ع) داماد داشت. یک روز شوهر زینب خیلی فقیر بود، پیش پدرزنش آمد و گفت: یا علی تو پدر زن من هستی، جز این مرکبی که سوارش شدم، هیچ چیز دیگری در بساط ندارم. فرمود: تو از من کمک میخواهی، به خاطر این که من پدر زن تو هستم؟ «لَا وَ اللَّهِ» به خدا قسم بیت المال را به دامادم نمیدهم. «لَا وَ اللَّهِ، مَا أَجِدُ لَکَ شَیْئاً إِلَّا أَنْ تَأْمُرَ عَمَّکَ یَسْرِقُ فَیُعْطِیکَ»(الغارات، ج1، ص43) من چیزی را پیدا نمیکنم که به تو بدهم. «إِلَّا أَنْ تَأْمُرَ عَمَّکَ یَسْرِقُ» مگر این که تو عموی خودت را(به پدر زن عمو میگفتند) به دزدی امر کنی. یعنی اگر بیت المال را آدم به فامیلش بدهد دزدی است.
در ماجرای دیگر زیورهای قیمتی بود که از دریا آورده بودند و به خزانه دولت داده بودند. ام کلثوم نزد خزینه دار رفت و گفت: این زیورهایی که در انبار است به من امانت بده، عید قربان است و ما یک شب این زینتها را به گردن بیندازیم. ابورافع، خزانه دار بود و گفت باشد. بعد وقتی علی بن ابیطالب(ع) آمدند، دید گردن بند به گردن دخترش است، گفت: این گردن بند برای همه مسلمان هاست. مال بیت المال است، در خزانه بوده است، از کجا آوردهای؟ گفت: از خزانه دارگرفتهام. حضرت ابورافع را خواست و گفت: چرا دادی؟ گفت: چون شب عید قربان بود و ایشان دختر علی بود و سه روز هم بیشتر نمیخواست. سه روزه عاریه دادم و اگر هم گم کرد من خودم ضامنم. حضرت فرمود: «لَیْسَ إِلَى ذَلِکَ سَبِیلٌ حَتَّى لَا تَبْقَى امْرَأَهٌ مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلَّا وَ لَهَا مِثْلُ مَا لَکِ»(إختصاص مفید، ص151) شما حق ندارید گردن بند را به دختر من بدهی! ! ! هر وقت تمام دخترهای مسلمان یک چنین گردن بندی داشتند، دختر علی هم داشته باشد. اگر همه دارند دختر من هم داشته باشد.
تروریست علیها و علی گونهها را ترور میکند. منزل آیت الله صدوقی کجا بود؟ من هم منزل آیت الله صدوقی رفتم، هم منزل آیت الله دستغیب رفتم. خانههای ساده، در کوچه و پس کوچهها، که ماشین وقتی میخواهد در آن دور بزند، به دردسر میافتد. خانههای قدیمی 100 سال پیش. آنهایی که عیاشی کردند و حالا هم عیاشی میکنند، تروریستها کاری به آنها ندارند. کار به مدنی و دستغیب دارند.
5- برخورد حضرت علی با خواهر و همسر
چگونگی برخورد با خواهرش: یک روز حضرت علی(ع) پول تقسیم میکرد، به خواهرش بیست درهم داد. خواهرش بیست درهم را گذاشت و کنیز خواهرش هم آمد، او هم پول گرفت و رفت. خواهر حضرت علی کنیز را صدا زد و گفت: بیا! کنیز آمد، خواهر حضرت گفت: علی چقدر به تو داد؟ گفت: بیست درهم. خواهر حضرت گفت: من که خواهر امیرالمؤمنین هستم بیست درهم و تو هم که کلفت من هستی، بیست درهم؟ پیش حضرت علی آمد و گفت: بالاخره من خواهر تو هستم، خواهرت را با کنیزش یکسان پول میدهی؟ فرمود: «انْصَرِفِی رَحِمَکِ اللَّهُ مَا وَجَدْنَا فِی کِتَابِ اللَّهِ فَضْلًا لِإِسْمَاعِیلَ عَلَى إِسْحَاقَِ»(إختصاص مفید، ص151) بین تو و او هیچ فضیلتی نیست. «انْصَرِفِی» برو کنار. آن وقت در مسجدهای ما حتی شب بیست و یکم، چای که میخواهند بدهند، اگر یک کسی تاجر بود چای پر رنگ به او میدهند. اگر کاسب بود چای متوسط به او میدهند و اگر گدا بود اصلاً به او چای نمیدهند. «انْصَرِفِی» برو کنار «رَحِمَکِ اللَّهُ» خدا تو را رحمت کند. این هم رفتار حضرت با خواهرش بود.
چگونگی برخورد با همسر: زمانی مقداری زینت از بیت المال برای حضرت علی(ع) آوردند. کسانی که دختر دارند، تا مرد یک چیزی پیدا میکند، خانمش میگوید دختردار هستی و دخترهایت فردا بزرگ میشوند، یک چیزی برای دخترهایت نگه دار. . . مقدار زیادی طلا و جواهر برای حضرت علی(ع) آوردند. همسر علی گفت: بالاخره من هیچ، اما برای دخترت یک چیزی کنار بگذار. حضرت فرمود: هرگز! «فَاصْبِرِی حَتَّى یَأْتِیَنَا حَظُّنَا مِنْهُ فَنَهَبَ لِابْنَتِکِ قِلَادَهً»(المناقب، ج2، ص109) تو دوست داری دخترت قلادهای از آتش به گردن بیندازد؟ اگر میخواهی زنجیر آتشین به گردن دخترت بیفتد، تلاش کن طلا بگیری، چون این طلا برای محرومان جامعه است.
6- برخورد حضرت علی با برادرش عقیل
چگونگی برخورد با برادر: برادرش حضرت عقیل، دو قصه دارد. یک قصهاش را همه شنیدهاید، یکی را هم خودم نشنیده بودم. قصه معمول این بود که برادر حضرت علی آمد و گفت: آقا من برادر امیرالمؤمنینم، آخر برادر امیرالمؤمنین در مملکت اسلامی، نباید سهمیه بیشتری داشته باشد؟ من یک مشت بچه دارم، عیالوارم، این گندم غذای من نیست، کم است. سهمیه من را بیشتر کن، بچهها رنگشان پریده است و. . . حضرت علی(ع) یک آهن داغ کرد و جلو آورد، عقیل به عقب رفت. حضرت گفت: این آتش داغ دنیاست، آتش جهنم داغتر است، من از جهنم میترسم.
در ماجرای دیگر عقیل آمد و گفت: اگر میشود یک چیزی اضافهتر به ما بده! گفت: بسیار خوب! شما روز جمعه بیا که به تو اضافه بدهم. عقیل هم نمیدانست که حضرت علی چه برنامهای دارد رفت و به گمان این که یک چیزبیشتر میگیرد، روز جمعه آمد. حضرت علی او را به نماز جمعه برد، بلندش کرد و گفت: عقیل این جمعیتی را میبینی؟ این گندمی که تو میگویی اضافی بده، حق این هاست. میخواهی حق اینها را بدزدم؟
حتماً شنیدهاید که میگویند: در جهنم پلی است که از مو باریکتر است؟ آن پلی که از موباریکتر است و آدم باید از روی آن عبور کند همین خطوط دنیاست. گاهی انسان خواسته باشد به حق رفتار کند، ممکن است همهی مردم ناراحت بشوند. یکی میگوید: سخت است! یکی میگوید: گدا! یکی میگوید: خسیس! یکی میگوید: خشکی مقدس! و صد فحش میدهند. همین علی که آهن داغ میکند و نیم کیلو گندم از بیت المال به برادرش نمیدهد، بیل دست میگیرد و در مزرعه میرود و هزار برده را میخرد و آزاد میکند. یعنی وقتی مسئله شخصی است، براحتی میدهد. معاویه یک جمله جالبی دارد. معاویه میگوید: علی بن ابیطالب به قدری روحش بالاست و به قدری بخشش میکند که اگر یک اتاق پر از طلا ببخشد یا یک اتاق پر از کاه ببخشد، کاه و طلا برای علی یکسان است. یعنی اگر مال شخصیاش باشد، خیلی سخی است. اما آن جایی که بیت المال است، یک لیتر بنزین بیت المال را میگوید بین خود و خدا، جهنم داغ است. رئیس یک اداره آن نیست که بگوید: قابل ندارد. قابل ندارد یعنی چه؟ شما با پول خودت یک خودنویس 100تومانی هبه کن، اما خودکار 5 ریالی اداره را حق نداری بخششی. خودکار 5 ریالی اداره را نبخش اما خودنویس 100 تومانی یادگاری ببخش.
7- در شب قدر ملائکه بر امام زمان نازل میشوند
در هر سال، یک شب قدر داریم. یک سوره قدر هم در قرآن هست که میفرماید: «إنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهِ الْقَدْرِ»(قدر/1) ما قرآن را شب قدر فرستادیم. «و ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ»(قدر/2) یعنی نمیدانی شب قدر چیست؟ چقدر شب مهمی است. «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»(قدر/3) ارزش شب قدر از هزار ماه بیشتر است. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ»(قدر/4) ملائکه با روح به زمین میآیند. از همین آیات اثبات بقای امامت میشود. امام میگوید: زمان پیغمبر ملائکه وقتی وارد زمین میشدند به چه کسی نازل میشدند؟ میگوید: به رسول الله! در ادامه امام میگوید: بعد از پیغمبر ملائکه شب قدر به چه کسی نازل میشوند؟ باید امامی داشته باشیم که صفاتش همچون پیامبر باشد و الآن «تنزل الملائکه» بر حضرت مهدی(ع) است. چون شربتی را که در بلور میریزند، فردای همین شربت را در سفال نمیریزند، روی خاک هم نمیریزند. زمانی که پیغمبر است، تنزل الملائکه بر پیغمبر، بعد از پیغمبر، تنزل الملائکه بر کسی که صفاتش همچون پیغمبر است و الآن تنزل الملائکه بر امام زمان است. چون هر سال شب قدر هست و هر شب قدر ملائکه بر زمین فرود میآیند. باید همانطور که زمان رسول الله شب قدر بود و ملائکه بر شخص رسول الله فرود میآمدند، در زمان ما هم ملائکه شب قدر بر کسی نازل شوند که همچون پیغمبر باشد. امام از این آیه استفاده میکند و ثابت میکند در هر عصر و نسلی باید امام معصوم وجود داشته باشد. شب قدر مقدرات یک سال اندازه گیری میشود. اختلاف است که شب قدر، شب 19، 21 یا 23 است. و احتمال شب 23 بیشتر است. باز تو 21 و 23 اهمیت شب بیشتر است. گرچه در ایران به خاطر این که شهادت امیرالمؤمنین روز بیست و یکم است و مردم فردای آن تعطیل هستند، اهمیت بیشتری میدهند، اما از نظر حدیث اهمیت شب 23 از 21 بیشتر است. شب قدر مقدرات یک نفر تا سال دیگر معین میشود. پارسال شب قدر مقدر شد مدنی، دستغیب، صدوقی و دیگران باید در راه مسجد و نماز جمعه و روز جمعه به شهادت برسند و برای بعضی هم خبائث و لعن و بدبختی مقدر شد. اگر خواسته باشیم خوب مقدر بشود، مقدماتی دارد.
مثل رادیو است. هر رادیو، هر موجی را نمیگیرد. هر روحی، هر کمالی را نمیگیرد. اگر شما خواسته باشی هر موجی را بگیری، اگر شما خواستی قلبت پاک بشود و مورد لطف خدا قرار بگیرد، باید خودت نقاط ضعفی و ظلمی که نسبت به شما شده است را ببخشی. باید خودت، خودت را عوض کنی. «وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا»(اسراء/8) قرآن میگوید: اگر عوض شوید، من هم عوض میشوم. اگر تغییر کنید، خدا هم تغییر میکند و تغییرش ارادهای است. ان شاءالله خدا به همه ما توفیق بدهد که یک مقداری عوض بشویم، اگر شکی داریم سراغ علم برویم. اگر کینهای داریم، سراغ صفا برویم. اگر رفیق بدی داریم، سراغ رفیق خوب برویم. رفیقمان را عوض کنیم، شغلمان را عوض کنیم و ان شاءالله خودمان را آماده کنیم. بعضیها برایشان یک بچه مثل مطهری مقدر میشود. برای بعضیها اولادی مثل نواب صفوی مقدر میشود. روزی حلال و روزی حرام مقدر میشود. عزت و ذلت مقدر میشود. برای بهشتی عزت و برای قطب زاده ذلت مقدر میشود. هر چه عزت و ذلت، هر مرگ و میر و شهادتی، هر در آمد و مصرفی، هر اولاد و خطری، هر شری و هر خیری در شب قدر مقدر میشود. این شب قدر را مواظب باشیم. دستوراتی در مفاتیح وجود دارد. در آستانه افطار و غروب غسل دارد و اگر نتوانستید بعد از افطار غسل کنید. قبل از آن که خواسته باشیم خدا ما را ببخشد، ما باید کسی را ببخشیم. قرآن میگوید: «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ»(نور/22) نمیخواهید خدا شما را ببخشد؟ شمایی که میخواهید خدا شما را ببخشد، پس امشب خودتان هم مردم را ببخشید. بگو: خدایا! هر کس نسبت به من انحرافی و گناهی داشته است من او را بخشیدم. کینهها را برطرف کردن و قرآن به سرگرفتن و دعا و مناجات کردن از اعمال سفارش شده در این شب است.
8- خطوط کلی حکومت حضرت علی (ع)
خطوط کلی حکومت حضرت علی چه بود؟ عزل و نصبها، اقدام به جای شعار دادن، سازش نپذیرفتن، نترسیدن و. . . حضرت علی(ع) همه عمرش درس بود، بچه تربیت کردنش درس بود، هم کارگر بود، هم قاضی بود، هم کشاورز بود، هم عابد بود، اشک داشت، ناله داشت. سفیده صبح که آمد، گفت: ای سپیده صبح! تا حالا شده است قبل از علی بیرون بیایی؟ مناجاتهای شبانه داشت. بعضی شبها هزار رکعت نماز میخواند. بعضی شبها بار به دوش میگرفت و به خانه یتیمها میبرد، وقتی هم به خانه یتیمها میرفت، صورتش را میپوشاند، میگفتند: چرا؟ میگفت: میخواهم شکم یتیم سیر بشود، اما فقیر شرمنده نشود، فردا در روز که من را دید، به خاطر نان شب قبل بگوید: سلام علیکم! خدا سایهات را از سر من کم نکند. هم میخواهم شکم سیر بشود و هم میخواهم ذلیل بار نیاید. میخواهم به جای این توجه به خدا کنند. امیدوارم که این شبها آن چه که خیر و برکت خدا به بندگان خوبش داده و برای اولیائش مقدر میکند، برای همه شما که پای تلویزیون نشستهاید خدا به مقام محمد و آل محمد برای همه لبنانیها، فلسطینیها، افغانیها و تمام مستضعفین آواره و فرجی هم برای رزمندگان جبهه مقدر کند.
خدایا، سقوط حتمی اسرائیل و صدام و حامیانش را در امشب و در این شبها مقدر کن. خدایا، رسوایی بنی صدرها و قطب زادههایی که هنوز رسوا نشدهاند، همینطور که شبهای قدر سالهای قبل رسوایی این مهرهها را مقدر کردی، رسوایی مهرههایی را هم که شناخته نشدهاند مقدر کن. . همینطور که عزت امت حزب الله را مقدر کردی، خدایا عزت را برای ایرانیان و مسلمانان سایر جهان و مستضعفان فراهم کن. نجات مستضعفان را در پناه اسلام از شر مستکبران این شبها مقدر کن. خدایا مشکلاتی که داریم برای مجروحین جنگ شفا، برای مقروضین توفیق پرداخت دین، برای بی مسکنها، مسکن. برای بی همسرها، همسر، برای افرادی که هرنوع گرهی در کارشان هست، رفع گره مقدر بفرما. توفیق شهادت در راه خودت، همچون شهادت مدنی، دستغیب و صدوقیها، این شهادتی که عمرشان را در راه عزت اسلام و شهادتشان هم در راه عزت اسلام، آنچنان زندگی با برکت مثل علی و آن چنان مرگ با شرافت مانند علی نصیب ما هم بفرما. خدایا پیغمبرت فرمود: بدبخت است کسی که ماه رمضان تمام بشود و مورد لطف قرار نگیرد. خدایا ما را از آن گروه بدبخت قرار نده. اموات ما را بیامرز.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»