احترام به درماندگان

موضوع بحث: احترام به درماندگان
تاریخ: 01/06/63

بسم الله الرحمن الرحیم

هفته بهزیستی است و مسئولین محترم بهزیستی از ما دعوت کردند که خدمتشان برسیم و بحث را در این مرکز پر کنیم. من برای اینکه ببینم بهزیستی چه می‌کند، هفته گذشته رفتیم برخی مراکز بهزیستی را دیدیم و این عمل عیادت وبازدید هم در مریض‌ها اثر دارد و هم در خود ما و آیا شما تا به حال بخاطر سلامتی خدا را شکر کردید؟ بله! ولی آیا تا به حال جزء جزء شکر کردید که خدایا من چشم دارم و دو چشم دارم شکر که سالم است و مثل گردو نیست و مثل بادام است و. . . سیاهی و سفیدی متناسب است و یکی را یکی و دو تا را دو تا می‌بینم.
1- توجه به معلولیت‌ها و پیشگیری از عوامل آن
انسان وقتی می‌بیند که خدا نسبت به دیگر آفریده‌ها چقدر به او نعمت داده، باید او را شکر کنیم و پیشگیری نماییم تا معلول برای جمهوری اسلامی درست نکنیم و از سوی دیگر وقتی کارمندان بهزیستی را می‌بینیم خجالت می‌کشیم به کار خودمان، کار بگوییم. صدها کودکی که نمی‌توانند خودشان را نگه دارند و همیشه نجس و آلوده هستند و مادرانی که آنها را باید بشویند با حقوق ماهی، 3 هزارتومان. آخوندی را موفق می‌گوییم که یک دوره تفسیر قرآن را دیده باشد یا یک دوره فقه یا بحار ولی همه اینها خیلی آسانتر ازکار بهزیستی است.
مثلاً به خاطر یک دقیقه بی احتیاطی روی موتور قطع نخاع شده و جدا از زن و بچه در بهزیستی خرجی بر روی دوش جمهوری اسلامی گذاشته است. علاوه بر اینکه زن و بچه و فامیل را به دردسر می‌اندازد، مملکت را هم به دردسر می‌اندازد. بخاطر هوسرانی.
یا پدری در حال مستی با همسرش آمیزش جنسی نموده و بخاطر یک دقیقه هوسرانی یا زن حامله سیگار کشیده است و برخی کشورها بخاطر توجه به مراعات خیلی از مسایل معلولشان از ما بیشتر است و خدا سایه اسلام را از سر ما کم نکند که خوردن برخی گوشتها و مشروبات را حرام کرده است و معلولین ما بخاطر رعایت نکردن بهداشت است. و روستاهایی که آب آشامیدنی ندارند باید آب آشامیدنیشان را درست کنند.
و گاهی یک آدم خودخواهی برای خوب شدن ساختمان یا راه خودش گودالی می‌کند و آن را رها می‌کند و یک موتورسوار در آن می‌افتد و معلول می‌شود و این مسایل باعث می‌شود که اگر هر محله‌ای یک معلول داشته باشد بار سنگین این همه معلول بر دوش دولت می‌افتد و بعد هم تحقیرهایی که انجام می‌شود.
گاهی وقتها پدر و مادر دستی دستی فرزندشان را معلول می‌کنند، مثلاً فرزندی استعدادش کم است و خواهر برادر او را تحقیر می‌کنند و می‌گویند: دیوانه و هم شاگردی و پدر و. . . همینطور او را از خود دور می‌کنند و سر سفره دیگر می‌نشانند و بین او و دیگران اختلاف می‌گذارند و او را تحقیر می‌کنند و او شخصیتش معلول می‌شود و معلول روحی از معلول جسمی بدتر است.
البته اگر بخواهیم معلول را گسترش بدهیم خیلی هایمان معلول هستیم. شخص وزنه برداری هم که وقتی به خانه می‌آید و می‌بیند همسرش لباس او را اتو نکرده شیشه را می‌شکند او هم معلول است و کسی هم که چون در یک مراسم عزا یا عروسی دعوت نشده قهر می‌نماید، معلول است و حتی کسی که می‌گوید دیگری باید به او سلام نماید.
متکبرین، بخیلها، کینه دلها، حسودان و. . . همه از نظر اخلاقی معلول هستند.
ولی منظور ما معلولین جسمی هستند، مثلاً آب آلوده به چشمانش ریخته و معلول شده است به ما گفتند غروب، شب، با نور کم و یا شکم پر مطالعه نکنید یا زن حامله نباید سیگار بکشد و سم است یا به دکتر غیر متخصص مراجعه نکنید یا در موقع ازدواج گروه خونیتان به هم بخورد یا اگر فرزند اولتان کمبودی داشت به پزشک مراجعه نمایید.
این مسایل در اسلام و پزشکی مطرح است و باید دقت نمود و یک لحظه بی دقتی و سنگ زدن باعث همیشه شکسته شدن شیشه می‌شود و چه استعدادها و نیروهایی از بین می‌رود، بخاطر این بی‌مبالاتی‌ها.
و من امروز می‌خواهم در مورد احترام به اینها صحبت کنم. والبته ارزش جانبازان انقلاب بیشتر است ولی به این معنا نیست که اینها را نباید به حساب آورد.
شخصی رفته دیدن معلولی و یک کمپوت به ایشان داده و پرسیده در کدام جبهه بودید و او گفته من جبهه نبودم وتصادف کردم، او هم کمپوت را پس گرفته است. این خیلی زشت است.
شهدا محترمند و ما هر چه داریم از حدیث و این تلویزیون و. . . از آنها داریم و گر نه اینجا جای رقص بود نه حدیث. اما به این معنا نیست که انسان کمپوت را از کسی که به علت تصادف معلول شده است پس بگیریم. کمتر خانه‌ای است که به ضعفا رحم شود.
افراد ناشنوا اصرار دارند که بشنوند. مرتب می‌پرسد چه می‌گویی و دیگران از زیاد پرسیدن عصبانی می‌شوند و ما حدیث داریم که با این افراد بد صحبت نکنید و من می‌خواهم برای افراد ناشنوا، نابینا و کور و پیر و لال و. . . برایتان حدیث بخوانم چون ممکن است ساعت دیگر برای شما هم پیش بیاید.
2- ضرورت احترام به پیران و سالخوردگان
پیر؛
پدرشوهر و مادرشوهر یا مادرزن و پدرزن و پدربزرگ و. . . . خود خداوند می‌فرماید: «ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّهٍ ضَعْفاً»(روم/54) قانون خدا این است که پیری را قرار می‌دهد و هر پیری یک زمان جوان بوده است. پیامبر(ص) فرمود: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مِنْ إِجْلَالِ اللَّهِ إِجْلَالُ ذِی الشَّیْبَهِ الْمُسْلِمِ»(کافى، ج‏2، ص‏165) کسی اگر پیرمرد یا پیرزن مسلمانی را احترام بگذارد به خداوند احترام گذاشته است.
اما برخی جوان‌ها پیرها را مسخره هم می‌کنند.
قَالَ النَّبِیُّ(ص): «الْمُسْلِمُ إِذَا ضَعُفَ مِنَ الْکِبَرِ یَأْمُرُ اللَّهُ الْمَلَکَ أَنْ یَکْتُبَ لَهُ فِی حَالِهِ تِلْکَ مَا کَانَ یَعْمَلُ وَ هُوَ شَابٌّ نَشِیطٌ مُجْتَمِعٌ»(الدعوات راوندى، ص‏163) پیرمردانی که نمی‌توانند کاری انجام دهند، مثلاً بنویسند، بخوانند، نماز جمعه بروند، خداوند به فرشته او می‌گوید: این فرد چون در جوانی کار خیر انجام می‌داده حالا هم که پیر شده کارهای جوانیش را برایش بنویسید و خدا هم حقوق بازنشستگی می‌پردازد. ولی فرقش این است که دولت‌ها زمانی که کار می‌کنی برای بازنشستگی از حقوقت کم می‌کنند ولی خدا وقتی کار می‌کنی(عمل نیک) 10 برابر می‌دهد. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»(انعام/160) یا «ضِعْفَیْنِ»(بقره/265)دو برابر می‌دهد یا «أَضْعافاً»(بقره/245) چندین برابر می‌دهد. و تا 700 برابر یضاعف و بیشتر از 700 برابر می‌دهد.
ایام پیری هم خوشا به حال کسی که در جوانی کار خیر انجام داده است. پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ وَقَّرَ ذَا شَیْبَهٍ فِی الْإِسْلَامِ آمَنَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ فَزَعِ یَوْمِ الْقِیَامَهِ»(کافى، ج‏2، ص‏658) کسی اگر به پیری احترام کند. خداوند او را از خطرها حفظ می‌نماید. امشب پیرمردها و پیرزنها مرا دعا خواهند کرد.
«الشیخ فی اهله، النبی فی امته» پیرمرد در فامیل، مثل پیامبر برای امت است. البته هر چه پیرها می‌گویند هم درست نیست. گاهی پیرها می‌گویند: زندگی شما هم مثل ما باشد، شوهر ما زمان ناصرالدین شاه برایمان یک گالش خریده است و 18سال پوشیدیم حال عروس خانم هر سال یک کفش می‌خرد. ولی عروس خانم با پیرزن فرق می‌کند، زمان هم فرق می‌کند. قدیم در خانه خدا حصیر بود، حالا فرش است. یا عروس و داماد، ماه عسل می‌خواهند بروند، بستنی بخورند پیرزن هم می‌گوید مرا ببرید. آخر تو کجا می‌خواهی بروی؟ ولی خوب عروس و داماد هم بستنی برای پیرزن بیاورند بد نیست.
«وَقِّرِ الْکَبِیرَ تَکُنْ مِنْ رُفَقَائِی یَوْمَ الْقِیَامَهِ»(بحارالأنوار، ج‏72، ص‏137) هر کس احترام پیرزن را بگیرد در روز قیامت رفیق من است. «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغِیرَنَا وَ لَمْ یُوَقِّرْ کَبِیرَنَا»(أمالى مفید، ص‏18) یعنی کسی که احترام پیر را نکند مسلمان نیست. و من او را نمی‌پسندم.
خداوند می‌فرماید: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنِّی لَأَسْتَحْیِی مِنْ عَبْدِی وَ أَمَتِی یَشِیبَانِ فِی الْإِسْلَامِ ثُمَّ أُعَذِّبُهُمَا»(مستدرک،ج 8، ص391) خداوند می‌فرماید: پیرمرد و پیرزن اگر گناه کنند نمی‌توانم عذابشان کنم و رویم نمی‌شود، آن وقت پیرها چطور می‌توانند گناه کنند. خدا ازشما خجالت می‌کشد آن وقت تو چطور غیبت عروست را انجام می‌دهی.
3- توجه به بیماری‌ها و بیماران و مسائل پیرامون آن
مریض:
ما همیشه می‌گوییم «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» خدای را شکر که پروردگار همه جهانیان است. پس اگر خدا پروردگاراست این ناگواری‌ها در زندگی رمز تربیت هستند و اگر انسان حوادث تلخ و شیرین را نبیند، قدر عافیت را نمی‌داند. من می‌بینم بچه شما زیر ماشین می‌رود یا در حوض می‌افتد مراقب فرزند خودم می‌شوم و برایم عبرت می‌شود و برعکس. یعنی همه ما از حوادث تلخ و شیرین دیگران درس می‌گیریم و خدا می‌خواهد همه ما را تربیت کند.
اگر تاریکی نبود، ادیسون برق را اختراع نمی‌کرد و اگر مرض نبود علم داروشناسی هم نبود. و اگر زلزله نبود، خانه‌های ضدزلزله هم نمی‌ساختند و انسان وقتی مشکلی پیدا می‌کند به فکر می‌افتد و راه نجات می‌یابد و استعدادش هم شکوفامی شود.
علی(ع) می‌فرماید: «أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَهَ وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَهِ مَرَضُ الْبَدَنِ وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ أَلَا وَ إِنَّ مِنْ صِحَّهِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْبِ»(نهج‏‌البلاغه، حکمت 388) «أَلَا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلَاءِ الْفَاقَهَ» و بی پولی بد چیزی است «وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَهِ مَرَضُ الْبَدَنِ» بدتر از بی پولی مریض شدن است و «وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ» و بدتر از مریض شدن قساوت قلب است و کینه و تکبرو بخل و لجاجت و. . . است.
امراض روحی از امراض جسمی بدتر و مهمتر است و کسی که این همه شهید را ببیند و تکان نخورد مرض قلب دارد.
پیامبر(ص) فرمود: اگر کسی یک شبانه روز مریض شود و گله نکند و اگر چیزی نگفت خداوند روز قیامت او را کنار حضرت ابراهیم(ع) قرار می‌دهد و از پل صراط به راحتی خواهی گذشت. چون ما اصولاً بدی‌ها و عیب‌ها را می‌گوییم، اگر 29روز با سحری روزه بگیریم چیزی نمی‌گوییم ولی امان از روزی که بی سحری روزه بگیریم. هزار بار به همه می‌گوییم.
و حدیث داریم: روز قیامت خدا به برخی می‌گوید چرا من مریض شدم به عیادتم نیامدی؟ و آنها می‌گویند که خدا مریض نمی‌شود. ولی خدا می‌گوید بنده من مریض شد و تو عیادت او نرفتی. کسی که عیادت مریض نرود گویی عیادت خدا نرفته و کسی که به پیر احترام کند گویی به خدا احترام گذاشته است.
4- توجه به افراد کر و لال ومعلول
و اما افراد لال؛
جمله جالبی در صحیفه سجادیه است: «یا من سوت توفیق بین الضعیف و القوی » یعنی ‌ای کسی که توفیق ووسیله رشد را بین قوی و ضعیف یکسان قرار دادی و این طور نیست که لال و ناشنوا نتواند رشد کند و رشد برای همه است چون رشد کم او بسیار حساب می‌شود.
حدیثی برای یک لالی بخوانم، شخص لالی نزد پیامبر آمد. «حَتَّى وَقَفَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص)»(بحارالأنوار، ج‏78، ص‏193) ومرتب اشاره می‌کرد، پیامبر دید و گفت کاغذی به او بدهید تا بنویسد و ببینم چه می‌گوید. سواد داشت و نوشت «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه» پیامبر فرمود شما هم در جوابش بنویسید «تُبَشِّرُوهُ بِالْجَنَّهِ» تو اهل بهشت هستی. «فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ مُسْلِم» مسلمانی نیست که گوش و یا دست و چشم و زبانش را از دست بدهد وصبر کند بخاطر خدا، مگر اینکه خدا او را از آتش نجات می‌دهد و او را به بهشت می‌برد. چقدر افراد بی زبان که ایمان آوردند و افراد با زبان که ایمان نیاوردند.
در این کلاسهای بهزیستی افرادی را دیدیم که نابینا هستند ولی با حروف برجسته می‌خوانند و افراد ناشنوایی که می‌خوانند و می‌نویسند و ما یک نمونه‌اش را امشب به شما نشان خواهیم داد، ولی افرادی هستند که چشم و گوش دارند ولی نمی‌توانند بنویسند و بخوانند و به نهضت سواد آموزی نمی‌روند و حجت بر اینها تمام است و نمی‌دانم آن دنیا می‌خواهند چه جوابی بدهند. ما کسی را داشتیم که یک شیشه آب لیمو داشته و به جبهه فرستاده ولی کسی را هم داریم که هنوز چیزی به جبهه نفرستاده است. کسی هست که چشم و گوش دارد و سواد ندارد و کسی را داریم که چشم و گوش ندارد ولی خواندن و نوشتن را بلد است. امام صادق(ع) فرمود: اگر ناشنوایی گوشش سنگین است، باید با اشاره و نعره به او چیزی گفت: اگر جیغ نزنیم و عصبانی هم نشویم. البته طبیعی است که انسان با ناشنوا با خستگی صحبت کند و به او گوش کند.
بخصوص اگر پدر و مادر باشد و«إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ»(اسراء/23) اگر یکی از آنها یاهر دوی آنها پیر شدند نباید به آنها اف بگویی. «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ»(لقمان/14) این مادر تو را سر دل کشیده است.
فردی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: من غذا را در دهان پدر و مادرم می‌گذارم و برای دستشویی آنها را بغل می‌کنم آیا خدماتی که اینها در بچگی برایم انجام داده‌اند جبران کرده‌ام. فرمود: نه! به خصوص مادر.
اصولاً افراد پیر توقعشان زیاد می‌شود و روحشان ظریف است و حساس هستند.
پس اگر به ناشنوا با حوصله چیزی را بفهمانی و حرفهایش را بشنوی، این صدقه گوارایی است. پس با آدم ناشنوا بدحرف نزنید. به افراد دست و پا شکسته با حالت ترحم نگاه نکنید. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «لَا تُدِیمُوا النَّظَرَ إِلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ وَ الْمَجْذُومِینَ فَإِنَّهُ یَحْزُنُهُمْ»(طب ‏الأئمه، ص‏106) نگویید بیچاره. خیلی از غیبت‌های ما به خاطر همین ترحم است. رفتم خانه فلانی دلم سوخت. هیچ کاری نمی‌تواند بکند و 38 غیبت انجام می‌دهد، در حالی که نمی‌داند مدام در حال غیبت کردن است.
پس پیامبر می‌فرماید: خیره خیره به کسی که دست و پایش شکسته نگاه نکنید. اگر کسی عیبی دارد سر به سرش نگذارید. نمی‌تواند بدود مثلاً الاغی دارد که پیر یا لنگ است نمی‌تواند بدود و او را زنجیر می‌زند. حتی در اسلام داریم که اگر حیوان بدجنس است می‌توانی زنگوله گردنش کنی ولی اگر بد جنس نیست منگوله سرش کن، چون ممکن است زنگوله گردنش را اذیت کند. حدیث داریم اگر حاجی یک روز زودتر از بقیه به مکه رسید شهادتش را قبول نکنید، چون معلوم است اسب و شترش را دوانده است. (البته این مربوط به زمان قدیم است که با اسب و شتر به مکه می‌رفتند) و معلوم است او را اذیت کرده ومراعات حال حیوان را نکرده است و امضایش از اعتبار ساقط است.
امام صادق پیام داده: «کَفَى بِالْمَرْءِ عَیْباً أَنْ یُبْصِرَ مِنَ النَّاسِ مَا یَعْمَى عَنْهُ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَنْ یُعَیِّرَ النَّاسَ بِمَا لَا یَسْتَطِیعُ تَرْکَهُ»(أمالى مفید، ص‏278) چیزی را از کسی عیب می‌گیری که نمی‌تواند آن را ترک نماید.
یونس بن عمار از اصحاب امام صادق(ع) به ایشان فرمود: مردم سر به سر من می‌گذارند چون عیبی در بدنم است. فرمود: «لَقَدْ کَانَ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ مُکَنَّعَ الْأَصَابِعِ»(کافى، ج‏2، ص‏259) یعنی مؤمن آل فرعون که «یَکْتُمُ إیمانَهُ»(غافر/28) در حکومت فرعون یک نفر طرفدار حضرت موسی بود و خدا در قرآن از او تعریف می‌نماید، انگشتانش به هم چسبیده بود و خداوند به این کارهاکاری ندارد.
کسی فرزند شهید دارد که در جامعه خیلی سربلند هستند، قرآن می‌فرماید«وَ بَنینَ شُهُوداً»(مدثر/13) یعنی به خاطرپسرهایش خودش را لوس کرد. پس دماغش را به خاک می‌مالیم. به تو پیامبر(ص) که پسر نداری گفتند: «ابتر»، «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ»(کوثر/1) من به تو کوثر می‌دهم و دماغ او را به خاک می‌مالم.
امام صادق(ع) می‌فرماید: نباید سر به سر بگذارید. مگر نمی‌دانید چه گناهی دارد خدا در قرآن می‌فرماید: پیامبران اگر 70بار دعا کنند، اینها را نمی‌بخشم.
موهای سرش ریخته یکی می‌گوید آفتاب شد. قدش کوتاه است او را سکوی پرش قرار می‌دهند مثل خرک. یا چشمش نمی‌بیند به او نیش می‌زند و نیش زدن خیلی مهم است مواظب باشید.
5- توجه به روشندلان و پرهیز از بی‌احترامی به آنها
و اما نابینا؛
در قرآن سوره‌ای داریم به نام عبس و تولی. عبس یعنی عبوس کرد. پیامبر با جمعیتی نشسته بودند و مشغول گفتگو بودند. نابینایی وارد شد و شروع کرد به صحبت کردن با پیامبر در حالی که نمی‌دانست در جلسه چه می‌گذرد. ناگهان یک نفر قیافه‌اش را عبوس کرد و نابینا هم که چیزی نمی‌دید و آیه نازل شد«عَبَسَ وَ تَوَلَّى»(عبس/1) نکته‌ای هست که دقت کنید. آدم نابینا عبوس را نمی‌دید ولی خدا کار ندارد که دید یا ندید. تو چرا عبوس کردی؟ !
برخی زنها می‌گویند: این که چشم ندارد که ما حجاب داشته باشیم. پرسیدند: از نابینا حجاب کنیم؟ فرمودند بله. تو که او رامی بینی. محیط بایستی محیط سالمی باشد. یا مسخره می‌کنیم و شخصیت‌ها را خرد می‌کنیم. فلانی دهاتی است یا سیاه است یا بچه و فقیر است و همه اینهاخطرناک است.
«عَبَسَ» عبوس کردی؟ چرا؟ «وَ ما یُدْریکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى»(عبس/3) تو چه می‌دانی؟ شاید همان نابینا هدایت شود و چشم دارها هدایت نشوند. (ظاهراً جلسه‌ای بوده برای هدایت اشراف و بزرگان و جلسه مهمی بوده است) نابینا فرمود: من می‌خواهم به مسجد بیایم نمی‌بینم. پیامبر فرمود: طنابی از خانه به مسجد بکش و به مسجد بیا و در اجتماعات شرکت کن. برخی جوان‌ها می‌گویند: پیر یا نابینا را کجا ببریم. در خانه بنشیند.
امیر امؤمنین(ع) از قول پیامبر(ص) فرمود: «مَنْ قَادَ ضَرِیراً أَرْبَعِینَ خُطْوَهً عَلَى أَرْضٍ سَهْلَهٍ لَا یَفِی بِقَدْرِ إِبْرَهٍ مِنْ جَمِیعِهِ طِلَاعُ الْأَرْضِ ذَهَباً»(تفسیرالإمام‌‏العسکری، ص‏81) اگر کسی نابینا را 40 قدم عصاکشی نماید، از آنچه که زمین را پر از طلا کنند و به او بدهند اجرش بیشتر است.
جابر نابینا وقتی در روز اربعین می‌خواست قبر امام حسین(ع) را زیارت نماید یکی از علمای درجه1 و مفسرین بزرگ او را عصاکشی نمود. پیامبر(ص) فرمود: اگر کسی از نابینایی گره گشایی نماید و کار او را انجام دهد خداوند او را در دنیا از نفاق و در آخرت از آتش نجات می‌دهد و 70 گره از کار او باز می‌شود.
گاهی بچه‌ها از زیر کار پدر و مادر نابینا در می‌روند یا آنکه پول دارد می‌گوید: پول از من عصا کشی از تو. او خیال می‌کندمحبت و مادر خریدنی است. 2000 تومان تو را رشد نمی‌دهد، عصاکشی تو را رشد می‌دهد. معنای واقعی «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»(بقره/83) همین است.
6- پرهیز از کوردلی
حدیثی داریم برای نابیناهای قلبی «لیس الاعمی انما الاعمی ما تؤمن بصیرته» کسی نمی‌بیند. کور واقعی نیست. نابینای واقعی کسی است که چشم دارد و آیات خدا را می‌بیند ولی هنوز تکان نخورده و ایمان نیاورده است. ما می‌گوییم مرگ بر منافقین و درست هم می‌گوییم ولی منافقین فقط تروریست‌ها نیستند و ممکن است ما هم به درجه کمی از نفاق مبتلا باشیم. حدیث داریم که اگر وقتی انسان الله اکبر می‌گوید: اگر حواسش نباشد و در قلبش چیز دیگری بزرگتر باشد، این هم منافق است. منافق هم یعنی به زبان مسلمان و در باطن کافر و کسی هم که با زبان می‌گوید: خدا بزرگ است ولی در درونش چیز دیگری بزرگتر است منافق است.
اگر بگوید: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ»(فاتحه/5) ولی پول را هم بپرستد و از دیگری هم کمک بخواهد او هم منافق است. خداوند می‌فرماید(در حدیث): «اتخطئونی» یعنی به من دروغ می‌گویی و حیله می‌کنی. کسی که می‌گوید خدا بزرگ است، باید بگوید آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. چون خدا بزرگ است.
یکی از شاگردان مرحوم قدوسی نقل می‌کرد که ایشان فرمود: من نابینایی را دیدم که وقتی به ورقها دست می‌زد هر جا که آیه قرآن بود می‌گفت: اینجا آیه قرآن است و من می‌گفتم: تو که نابینا هستی، چطور می‌فهمی؟ گفت: خدا نوری برای من قرار داده که یک آیه قرآن را میان هزار کلمه پیدا می‌کنم.
امام در جلسه‌ای آمد و رفت و بعد کسی را فرستاد تا بپرسد که کسی فهمید یا نه و فقط یک نابینا متوجه شده بود و دیگران نفهمیده بودند. گاهی دلها چیزی را می‌بیند که چشمها نمی‌بیند. گاهی فطرت پاک و صاف و ساده مردم خیلی چیزها را درک می‌کند. لعنتی فراری می‌گفت: من مغز قرن هستم و همه چیز را می‌فهمم ولی مردم را نشناخت ولی در مقابل ممکن است کسی یک پنجم او هم درس نخوانده باشد و مردم را بشناسد.
شناخت کاری به چشم ندارد، نه چشم دارها مغرور باشند نه نابیناها ناامید! چون چشم داری هست که آثار خدا وانقلاب را می‌بیند، ولی قبول ندارد و آن چشم دار: «وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی‏ فِی الصُّدُورِ»(حج/46) بگذریم.
عبدالله بن عفیف شیعه خوبی بود. در جنگ جمل چشم چپ خود را داد و در جنگ صفین چشم راست خود را و نابینا بود و درمسجد پیامبر می‌آمد و مشغول نماز بود. روزی دید که ابن زیاد بعد از کشته شدن امام حسین(ع) در کربلا، بالای منبر رفت وگفت: خدا را شکر که پیروز شدیم و امام حسین(ع) کشته شد و از این قبیل اراجیف که آخوندهای درباری می‌گویند وتعریف یزید و شاه را کرد. این مرد نابینا بلند شد و گفت یابن مرجانه، ‌ای بدبخت، لعنت خدا بر تو باد. می‌فهمی چه می‌گویی و خلاصه ابن زیاد را رسوا کرد. این نابینایی بود که بصیرت داشت. ابن زیاد فریاد زد این پیرمرد را بگیرید وریختند که او را بگیرند فامیلش نگذاشتند و او را به خانه بردند و فامیل از او محافظت می‌کردند و ابن زیاد دستور داد به خانه‌اش بریزید و ریختند و نبردی صورت گرفت و بالاخره وارد خانه شدند. دخترش گفت که آمدند، وی شمشیر برداشت وشروع کرد به جنگیدن و گفت: دخترم تو فقط بگو کدام طرف شمشیر بزنم و این قدر جنگید تا شهید شد. و او فردی بودکه در جمل یک چشم خود را داد و در صفین دیگری را و وقتی خانه نشین شد عبادت نمود و به موقع در مقابل طاغوت ایستاد در حالی که هیچ بینایی چنین جرأتی نداشت.
بینایی که با چشمش دختر مردم را می‌بیند و یا نیش می‌زند چشم نداشته باشد بهتر است.
پدر و مادرها بین فرزند خود تبعیض نگذارید و نباشد برای آنی که استعداد دارد، پارچه بهتری بخری و برای دیگری پارچه پست‌تر و حدیث داریم حتی اگر کسی در وصیت کردن بین فرزندان خود فرق بگذارد مرتکب گناه کبیره شده است.
7- توجه به معلولان و پیشگیری از عوامل معلولیت
مردم نابنیاها و ناشنواها را به حساب بیاورند و چه مواردی که ما دیدیم اینها در بهزیستی خیاطی و آشپزی و. . . یاد گرفته بودند و برای جبهه لباس می‌دوختند و همین طور نجاری یاد می‌گیرند. پس وقتی اینها وارد جامعه شدند آنها را به حساب بیاورید و کارگران دیگر اینها را مسخره نکنند و چه خیاطان زبردستی که لال هستند.
ما در سازمان دیدیم که دو بچه در یک گهواره بودند، چون گهواره کم داشتند چرا کسانی که گهواره اضافی دارند و درخانه خاک می‌خورد را به عنوان کمک هدیه نمی‌کنند. و یا کسانی که باغ و استخر دارند بگویند که از فلان ساعت تا فلان ساعت استخر ما در اختیار شماست و می‌توانید استفاده کنید. و ما در خیلی چیزها کمبود داریم.
درست است که جانبازان مقدم هستند، ولی اگر رفتی عیادت و دو نفر معلول را دیدی که یکی در جنگ و دیگری درتصادف معلول شده بود بین اینها فرق نگذار و اگر علاقه داری به او قلبی باشد و این تقدم در قلب تو باشد در نهایت در گوش خودش بگو بیشتر دوستش داری، ولی مراعات کن تا به دیگران برنخورد. چرخهای بافندگی، پول زمین، ساختمان و ماشن لباسشویی و امکاناتی را که می‌توانید، کمک کنید به شکرانه اینکه شماچشم و گوش و. . . دارید و سالم هستید.
در ازدواج مواظب آزمایش خون باشید و در اسلام پیرامون مسایل جنسی احادیث و دستورات فراوان داریم که جای آن در تلویزیون و. . . نیست و من نمی‌توانم بگویم ولی نمی‌دانم گفتن این مسایل بر عهده چه نهادی است. دفتر ازدواج وطلاق یا. . . ولی باید گفته شود ما هزارن دختر و پسر عقد بسته داریم که باید پیرامون مسایل جنسی و سکسی آموزش ببینند و حدیث داریم که اگر مثلاً فلان کار را نکنید، بچه‌تان فلان طور می‌شود.
ولی بالاخره این کار باید انجام شود و روحانیون پیرمرد شهرستانها این کار را می‌توانند انجام دهند چون برخی حرفها را پیرها می‌توانند بزنند و برخی را جوان‌ها. یک وقتی بچه‌ای 5 سالش شده و حرف نمی‌زند، خانم بزرگی می‌آید، می‌گوید: به او تخم کبوتر بدهید تا زبانش باز شود وبا تخم کبوتر می‌خواهند او را به حرف بیاورند و گاهی پزشکی‌های من درآوردی می‌کنند و بچه را دستی دستی از بین می‌برند.
گاهی وقتها به ماما می‌گویند بچه را زودتر به دنیا بیاور و او به سر بچه فشار می‌آورد و باعث معلولیت بچه می‌شود واین بخاطر ناشی بودن ماماست.
اجمالاً خانم بزرگ طبابت می‌کند، تخم کبوتر می‌دهد یا مادر حامله سیگار می‌کشد و پدر مست آمیزش می‌کند و مامای ناشی ماما می‌شود و یا جوان هوسرانی می‌کند و ما این همه معلول در بهزیستی داریم.
و هفته بهزیستی است و در جمهوری اسلامی چه پولی و چه مشکلاتی بوجود می‌آید.
یک میلیارد و نیم فقط در طرح شهید رجایی(ره) خرج می‌شود که به افرادی پول داده می‌شود و تازه این طرح بسیار موفق بوده است.
8- ضرورت عیادت از آسایشگاه‌ها و درس گرفتن
از همه مردم و آخوندها می‌خواهم که به عیادت این افراد بروند. از روحانیونی که به آسایشگاه معلولین زیاد سر می‌زد، مرحوم حجه الاسلام شهید شاه آبادی بود. بروید و ببینید که خدا به شما چه داده و به دیگران نداده است تا بدانید مسؤولیت شما چیست.
و من بگویم که مسؤولین می‌گفتند: از زمان فیاض بخش تا حالا، احدی به برخی از مراکز سرکشی نکرده است. فیاض بخش جزو 72 تن بود. یعنی دو سال است که به برخی مراکز سرکشی نکرده است و احوال آنها را نپرسیده است.
و کارمندان این مراکز هم کار بسیار دشواری دارند و به نظر من اگر از نهادها قرار است کسی به حج برود، زنانی باید بروند که در این مراکز کهنه شویی می‌کنند. کسی که در یک اتاق متعفن که بچه‌ها در آن هستند و مرتب ادرار می‌کنند محبوس شده است و مسؤول بچه فلج است. نه کسی مثل من که پارسال رفته امسال هم بخواهد برود.
خدا می‌داند در برخی وزارتخانه‌ها برخی کاری می‌کنند که به مراتب کارشان از افراد در نهاد بیشتر است زمین و حج را و هر سهمیه‌ای را به نهادها می‌دهند باید ببینید چه کسی بیشتر در جبهه و آسایشگاه جانبازان بوده؟ مادری که دو جانباز را اداره می‌کند یا پزشکی که عمل جراحی بر روی یک مجروح انجام می‌دهد او باید تشویق شود.
یا من سرهنگی را دیدم که می‌گفت: چندین ماه است زن و فرزندم را ندیدم. این سرهنگ باید معرفی شود. ما در وزارتخانه‌ها و ادارات افرادی داریم که نهادی هستند و در نهادها هم افرادی داریم که خیلی اداری هستند.
معیار ارزش است، ما روحانی داریم که خیلی پولی است و آدم بازاری داریم که تمام معیارهایش معنوی است کاری به ظاهر نداشته باشید و به باطن اهمیت دهید در قهوه خانه همه چیز هست جز قهوه. من اینجا از کهنه شورهایی که لباس مریض‌ها را می‌شویند و مجروحین را روزی دو بار حمام می‌برند از آنهایی که مجروحین را بغل می‌کنند و دستشویی می‌برند، آنهایی که در اتاقهای بدبو مریض‌ها را پرستاری می‌کنند. البته ابتدا جانبازان سپس آنهایی که از افراد بهزیستی هستند و کسانی که در جبهه هستند و افراد گمنام و چقدر ما شخصیت گمنام داریم.
و روز قیامت معلوم خواهد شد بنده که اینهمه در ایران مشهور هستم هیچ عملی، ممکن است نداشته باشم و افرادی که گمنام هستند و در زیر زمین برای جبهه لباس می‌دوزند، لال و ناشنواست و برای جبهه کار می‌کند ولی شنوا برای جبهه هیچ کاری نمی‌کند و روز قیامت پرده‌ها کنار می‌رود و «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ»(تکویر/10) و «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ»(طارق/9) معلوم خواهد شد که روسفید کیست«لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ»(انفال/4) و درجات نزد خداوند است.
حال دعای خدایا خدایا را توسط برادری که ناشنواست و معلمش هم ناشنواست می‌خوانیم و این برادر ما هم ناشنواست و هم لال ولی هم می‌نویسد و هم می‌خواند و ببینید و آقایانی که سواد ندارند، به غیرتشان بربخورد. البته مربی هم هست. خطش هم خوب است
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.
پس می‌شود انسان ناشنوا و لال باشد و خواندن و نوشتن بداند و ما در ایران میلیون بی سواد داریم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment