ابعاد و انواع خدمت در اسلام

1- خدمات فرهنگی و اجتماعی هدفمند و ماندگار
2- خدمت به افراد ناشناس و گمنام
3- نقش وقف در رفع نیازهای جامعه
4- خدمت، حتی به خطاکاران
5- خدمت، حتی در حال نیاز خود
6- خدمت، پیش از طرح درخواست
7- خدمت به حیوانات و درختان

موضوع: ابعاد و انواع خدمت در اسلام

تاریخ پخش: 17/04/93

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

چند جلسه راجع به قرآن صحبت کردیم. همینطور کم کم به سمت اینکه قرآن راجع به خدمت به مردم چه می‌گوید، آمدیم. چند تذکر را گفتیم. تذکر ششم: در بین خدمت‌ها، خدمت ماندگار. مثل چه؟ آموزش شنا، یکی دو روز پیش، برای مسؤولین شهرداری، مدیران شهرداری برنامه‌ داشتم. گفتم: شهرداری هر منطقه‌ای بیاید به مردم شهر شنا یاد بدهد. کشور ما هم شمال و هم جنوبش آب است. آنوقت ایرانی می‌افتد مثل آجر پایین می‌رود و خفه می‌شود. مگر ما نمی‌خواهیم کار فرهنگی کنیم.

1- خدمات فرهنگی و اجتماعی هدفمند و ماندگار

شاه عباس کار فرهنگی کرد، کاروانسرای شاه عباسی ساخت و بعد از چهارصد سال مانده است. ما کار فرهنگی درست می‌کنیم، بنر می‌زنیم فردا پاره می‌شود.

جشنواره درست می‌کنیم، یک تندیس بلوری می‌دهیم، قاب می‌دهیم که دو کامیون قاب هم در خانه من است. تندیس و قاب و بنر و پوستر، همه پفک نمکی است. کار ماندگار کنیم. بیاییم یک مدرسه فیضیه بسازیم که در آن چند نفر مطهری و امام  و مراجع دربیاید.

گروهی در قرآن به نام اصحاب کهف هستند. قصه‌اش را احتمالاً شنیده‌اید. در تلویزیون هم فیلمش پخش شد. آخر کار گفتند: برای اینکه جای اینها نشان باشد. «فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً» (کهف/21) «فَقالُوا» گفتند «ابْنُوا» بنا کنید، «عَلَیْهِمْ بُنْیاناً» بر مزار اینها بنیان، بیایید یک ساختمان بسازیم بر مزار این جوانمردان اصحاب کهف. یک نفر گفت: چرا ساختمان بسازیم؟ اگر بنا است ساختمان بسازیم، ساختمان هدفمند باشد. «قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى‏ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً» (کهف/21) اگر بناست ساختمان بسازیم و آجر روی هم بگذاریم، چرا بنا باشد، بنیان باشد، مسجد باشد. یعنی ساختمانی باشد که معنا داشته باشد. همه کارهایمان را باید هدفمند کنیم. امام غذا که می‌خورد، به دیگران می‌گفت: بسم الله! نمی‌گفت: بفرما. هردو یعنی بیا غذا بخور. منتهی بسم الله یک الله دارد. مگر برای دخترت گوشواره نمی‌خری؟ همه مردها برای دخترشان گوشواره می‌خرند. بگو: اگر نمازت را درست خواندی، می‌خرم. خرید گوشواره هدفمند باشد.

مگر نمی‌خواهی مسابقه دو بگذاری؟ چرا می‌گویی: از پمپ بنزین تا پمپ بنزین؟ بگو: از این مسجد تا آن مسجد. مگر نمی‌خواهی بگویی: ساعت شش! بگو: دو ساعت قبل از افطار. مگر نمی‌خواهی بگویی: ساعت نه! بگو: بک ساعت بعد از نماز مغرب. مگر نمی خواهی بگویی: هشت سال. بگو: هشت حج. چطور ایرانی‌ها می‌گویند: پنجاه بهار از ما گذشته است؟ عوض اینکه بگوید: پنجاه سال، می‌گوید: پنجاه بهار. پیرمردها می‌گویند: من دو پیراهن از تو بیشتر پاره کردم. بگو: من دو سه هزار رکعت از تو بیشتر نماز خواندم. مگر نمی‌خواهی بگویی: من پیر هستم؟ بگو: من از تو بیشتر نماز خواندم. ما باید در فرهنگمان کاری کنیم مکتب جلوه کند.

می‌شود گفت: کنار دریا می‌رویم و از آن طرف هم یک سری به امام رضا می‌زنیم. این یک بیان است. می‌شود گفت: امام رضا می‌رویم، مازندران هم می‌ایستیم.

یک کسی خانه‌اش را بنایی می‌کرد، آشپزخانه را سوراخ کرد. حضرت فرمود: چه می‌کنی؟ گفت: سوراخ می‌کنم دودها بیرون برود. گفت: بگو سوراخ می‌کنم نور داخل بیاید. سوراخ، سوراخ است. چه دود بیرون برود، چه نور داخل بیاید. منتهی فکر تو باید فکر مکتبی باشد. اسم روی بچه‌ات می گذاری. حتی یک گوساله‌ای در چین کشته می‌شود، که شما گوشتش را بخوری. می‌گویند: قصاب چین برود و بسم الله بگوید. یعنی گوساله‌ای هم که از چین وارد ایران می‌شود، گوشتش می‌خواهد سلول بدن شما ‌شود، باید با اسم الله ذبح شود. یعنی کارهای ما رنگ خدایی داشته باشد. می‌خواهی بنشینی، رو به قبله بنشین. مگر آب به صورتت نمی‌زنی؟ قصد وضو کن. می‌شود همه کارهای ما دینی باشد. ضرر هم نکردیم.

ما اگر مذهبی باشیم ضرر نکردیم، سود هم کردیم. خدمت ماندگار باشد. تیراندازی یاد بدهیم. گاهی می‌توانیم کتاب‌هایی تزئیناتی چاپ کنیم. بعد از سقوط شاه به کاخش رفتم. دیدم پای یک فیل را قطع کردند، از ران پای فیل جای سیگار درست کردند. مثلاً سیگار چیست که حالا توتونش باشد. خودش چیست که خاکسترش باشد. تازه برای خاکسترش ظرف جای سیگاری از ران فیل درست می‌کند. خدا عقل را که می‌گیرد این کار را می‌کند. عمر ما صرف چیزهایی می‌شود که آتش می‌زنیم. اگر می‌خواهید خدمت کنید، یک خدمت ماندگار کنید.

2- خدمت به افراد ناشناس و گمنام

خدمت به افراد ناشناس، افطاری می‌دهی. همه آشنا هستند، دو غریبه نباید در بین اینها باشند. به ناشناس‌ها چند سلام کردید. به کسی که نمی‌شناسید؟ همینطور یک نفر آمده، گفتید سلام علیکم! اینکه بشناسید و سلام کنید هنر نیست. اگر نشناسی هنر است. خدمت به افراد ناشناس، وقتی اهل‌بیت «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً» (انسان/8) مسکین، یتیم، اسیر! نپرسیدند پدر شما کیست و فامیل شما چیه؟ بعضی‌ها خدمتی که می‌کنند، پیر طرف را در می‌آورند. یک بنده خدایی بود به هرکس می‌خواست کمک کند، اول گزینش می‌کرد. اسمت چیه، لقب چیه، پدرت کیه، نمازت را بخوان ببینم درست است یا نه؟ یک مرده شویی نزد او آمد و گفت: آقا مدتی است کسی نمرده و ما بی‌پول شدیم. گفت: شغلت چیه؟ گفت: مرده شویی! گفت: چطور مرده را می‌شویی؟ غسل‌هایش را بگو. کفنش چگونه است؟ چه دعایی و ذکری را می‌خوانی؟ مرده شو خسته شد، دید این می‌خواهد یک کمک کند، دارد گزینش می‌کند. گفت: ما وقتی مرده را خاک کردیم، یک چیزی هم در گوشش می‌گوییم. گفت: چه می‌گویید؟ گفت: می‌گوییم خوشا به حالت که مردی و نیازت به این آقا نیفتاد. (خنده حضار) که برای یک درهم پیر ما را در می‌آورد.

کمک ‌کنید به آدم‌های ناشناس و پیش شرط نکنید. خدمت برای بعد از مرگ باشد. این لامپ‌ها به ما خدمت می‌کنند ولی تا زمانی که برق به آن وصل است. سیمش را قطع کنی، خلاص است! طوری خدمت کنید که بعد از مرگ هم برای شما باشد. مثل وقف! هزار متر زمین داری، بگو: صد متر، دویست متر وقف باشد. وقف تا ابد می‌ماند. الآن این شب‌ها در حرم امام رضا هزاران نفر از موقوفات آستان قدس افطار می‌کنند. موقوفات که بود؟ معلوم نیست. کدام قرن چه کسی چه چیزی را وقف کرده است. ولی آن موقوفاتش الآن برای یک مسافر یا ساکن افطاری می‌شود. شش قرن قبل، پنج قرن قبل، همین یادداشتی که من نوشتم، دیروز یکی از مدارس مشهد به نام «عباس قلی خان» برای سیصد سال پیش است. بالاخره ما رفتیم در سایه نشستیم، بحث را درست کردیم. چهارصد سال پیش مدرسه ساخته ما امروز از تهران در اتاق او می‌آییم حدیث می‌نویسیم و برای شما می‌گوییم. چند هزار نفر گوش می‌دهند و بعد هم تلویزیون گوش می‌دهد. می‌شود انسان یک چیزی را وقف کند، اگر زیاد دارد زیاد وقف کند، کم دارد کم وقف کند. می‌دانید وقف چیست؟ وقف فانی را باقی می‌کند.

3- نقش وقف در رفع نیازهای جامعه

من یک بچه کاشانی هستم. 34 سال است برای شما در تلویزیون حدیث خواندم. حدود 50 درصد بدن انسان هم آب است. کاشان قدیم لوله‌کشی نبود، از آب انبار آب می‌خوردیم. آب انبارها وقفی بود. چند قرن قبل، آب انبار را وقف کردند، از آب انبار خوردند، امروز برای شما حدیث می‌خوانم. آدم‌هایی که متمکن هستند به مقداری که دخترها و پسران شما از فقر نجات پیدا کنند، و دستشان به دهانشان برسد بس است. بیایید یک قطعه از زندگی‌تان را وقف کنید.

وقف هم می‌کنید آزاد بگذارید. بعضی‌ها می‌گویند: این شکر برای تاسوعا، خوب بگو برای اهل بیت یک وقت دیدی، عاشورا شد. یکوقت می‌بینی ماه رمضان شد. گیر ندهید. تنگ وقف نکنید. این برای آنچه مورد نیاز فقرا است. حالا مورد نیاز یکبار پیراهن عروس است. یکبار کفش است و یکبار کیف مدرسه است. در موقوفات مردم را در مضیقه قرار ندهند. وصیت هم همینطور است. بعضی‌ها وصیت که می‌کنند پیر طرف را درمی‌آورند. کسی می‌گفت: خدا با او چه کند زنده بود جان ما را درآورد، مرده‌اش هم جان ما را درآورده است. وصیت کرده مرا در روستایی دفن کنید که به دنیا آمدم. آن روستا هم در برف است، دو متر برف آمده و ماشین نمی‌رود. ما با این جنازه چه کنیم تا برف‌ها آب شود و جنازه پدربزرگ را خاک کنیم. بگو هرجا آسان است. من را کنار پدرم، من را کنار مادرم دفن کنید. می‌خواهید چه کنید؟! مگر پدر و مادر در قبر به درد تو می‌خورند؟ به مردم گیر ندهید. وقف می‌کنید، بگویید: آقا، هرچه خیر است و مورد نیاز است. یکوقت فقیر پیراهنش پاره است. یکوقت جورابش پاره است. چیزی نمی‌خواهد و گرسنه است. وقف که می‌کنید مردم را اذیت نکنید. وصیت کنید بگویید: هرچه آسان است. امام یک وصیت نامه سیاسی داشت، یک کلمه برای قبر خودش نگفت. کدام یکی از مراجع در وصیت‌نامه‌شان گفتند: کجا ما را دفن کنید؟ بگویید: هرجا آسان است. وقف چه؟ هرچه مورد نیاز است.

4- خدمت، حتی به خطاکاران

من نه تا حتی نوشتم. خدمت حتی به کسی که بد کرده است. به شما بدی کرده، به او خدمت کن. قرآن می‌گوید: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» (ضحی/10) کسی که می‌آید از شما طلب چیزی کند، او را رد نکن. نمی‌گوید: «وَ أَمَّا السَّائِلَ المؤمن». من در حرم که می‌روم به امام رضا می‌گویم: یا امام رضا، قرآنی که شما یاد ما دادید، می‌گوید: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» یعنی کسی که سؤال می‌کند و درخواستی دارد، رد نکن. من هم سؤال می‌کنم. نگفته: «وَ أَمَّا السَّائِلَ المتقی»، «وَ أَمَّا السَّائِلَ المؤمن». من متقی نیستم. من مؤمن نیستم. من بد هستم. اما قرآن نگفته به سائلان خوب بدهید. می‌گوید: «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» اصلاً به بعضی‌ها باید بیشتر داد.

کسی رد می‌شد یک پولی به فقیر داد. همراه این آقا گفت: به او پول نده، تریاکی است. برگشت گفت: اگر تریاکی است خرجش سنگین‌تر است. یک خرده دیگر داد. اگر بد است، پس باید بیشتر داد. اگر سنکنجبین ترش است، باید شکرش را بیشتر کنیم. حتی به کسی که به شما بدی کرده است. هرچه من به زبان می‌گویم شما در دلتان بگویید. از قرآن یاد بگیریم. خدایا کسانی را که به من بدی کردند، در این شب عزیز همه را ببخش. طوری می‌شود ببخشی؟ یک فحش که بیشتر نداده است. در یک جمعی جسارت کرده و احمق گفته است. شما چطور توقع داری خدا پنجاه گناه تو را در یک لحظه ببخشد، آنوقت شما یک گناه را نمی‌بخشی. اگر بخشش خوب است تو هم ببخش. حالا یک سیلی زده و فحشی داده و غیبتی کرده است، حلال کن. حتی به کسی که بدی کرده است.

حتی با لبخند، افرادی هستند آدم می‌تواند آنها را بخنداند. غم زده و ناراحت هستند. آنها را بخنداند. نه دلقک شویم. بعضی‌ها شغلشان دلقک است. چرت و پرت یاد بگیرند و به دیگران اس ام اس کنند. اصلاً انگار کار دیگری ندارند. امیرالمؤمنین در نماز بود. فقیری آمد انگشترش را داد. یعنی کمک حتی در نماز! یعنی نماز هم مانع کمک نمی‌شود. «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ» (مائده/55) ولی شما، «اشهد ان علیاً ولی الله» ولی الله آیه قرآن است. «انما ولیکم» ولی شما همان کسی است که در رکوع انگشترش را به فقیر داد. یعنی کمک و خدمت حتی در نماز است.

5- خدمت، حتی در حال نیاز خود

حتی در حال نیاز، خودت هم نیاز داری، باز هم کمک کن. «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ» (حشر/9) می‌گوید: مردان خدا آنهایی بودند که با اینکه خودشان نیاز داشتند، باز هم کمک کردند. آقا مغازه می‌آید، می‌گوییم: پول خرد داری؟ می‌گوید: نه! می‌گوییم: آقا تو که داری. می‌گوید: آخر اگر بدهم، خودم یک ساعت دیگر چه کنم؟ فعلاًمشکل این را حل کن، یک ساعت دیگر خدا بزرگ است.

حتی وقتی که به نتیجه نرسیم کمک کنیم. آقا می‌خواهی خدمت کنی، به نتیجه نرسیدی. یعنی رفتی یاد بدهی، طرف چیزی یاد نگرفت. امر به معروف کردی، گوش نداد. غذا در خانه‌اش آوردی، در خانه بسته بود. در خانه نبود غذا را بگیرد. حتی آنجایی که به نتیجه نرسیدی کمک کن. چون قرآن از ما کار نمی‌خواهد. قرآن از ما سعی می‌خواهد. «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏» (نجم/39) قرآن گفته: سعی کنی اجر داری. به نتیجه برسی یا نرسی، اجر داری. اگر خدا از ما کار می‌خواست، می‌گفت: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما عمل» هرچه عمل کردی، خدا می‌گوید: هرچه تلاش کردی. تلاشت را بکن، به نتیجه رسیدی، رسیدی. نرسیدی، نرسیدی. تو ثوابش را داری.

ما قبر یک امامزاده‌ای می‌رویم. سلام می‌کنیم به خاطر اینکه ذریه پیغمبر است. می‌گویند: معلوم نیست ایشان امامزاده اینجا باشد. شاید هم جای دیگر باشد. حالا یا اینجا یا جای دیگر، من به چه نیتی سلام کردم. به شما کتابی را می‌دهند، فکر می‌کنی قرآن است. جلدش را می‌بوسی، بعد باز می‌کنی می‌بینی قرآن نیست. شما ثوابت را داری. چون شما به قصد قرآن بوسیدی. ما سعی خودمان را کنیم. به نتیجه رسیدیم الحمدلله! نرسیدیم هم هیچ! اگر خدا از ما کار می‌خواست، می‌گفت: «لیس للانسان الا ما عمل» هرچه عمل انجام دادی. خدا می‌گوید: تلاش کن، عمل صورت گرفت، گرفت. نگرفت، نگرفت. تو ثوابت را داری.

6- خدمت، پیش از طرح درخواست

خدمت حتی قبل از درخواست. نگذارید درخواست کند، کمک کنید. افرادی هستند «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّف‏» (بقره/273) بعضی‌ها عفت دارند، صورت خودشان را با سیلی سرخ نگه می‌دارند و به کسی نمی‌گویند. حالا اگر نگفت، تو نگو نه این پول نمی‌خواهد، اگر می‌خواست به من می‌گفت. ممکن است پول خواسته باشد و به تو نگوید. قبل از آنکه به شما بگوید: کمک، کمک او کنید. کمک قبل از درخواست. به خصوص پدر و مادر! من این حدیث را خواندم، یکبار دیگر هم بخوانم. چون مخاطبین عوض می‌شوند.

پیرمردی خدمت پیغمبر آمد و گفت: یا رسول الله! این پسر من یک زمانی پول نداشت. هروقت پول می‌خواست به من می‌گفت، به او می‌دادم. حالا پولدار شده و من از کار افتادم. من رویم نمی‌شود به این بگویم پول بده. عارم می‌شود، این هم به روی خود نمی‌آورد. پیغمبر منقلب شد. فرمود: اگر سنگ از این حالت گریه کند، جا دارد! گفت: بابا پدر خجالت می‌کشد به بچه‌اش بگوید: پول بده. بچه راحت می‌گوید: آقا پول بده. اما پدر خجالت می‌کشد. تو چرا در جیب پدرت پول نمی‌گذاری؟ چرا در جیب مادرت پول نمی‌گذاری؟

عروس‌ها هم بزرگوار باشند، نپرسند به مادرت چقدر دادی؟ صد تومان! هفته پیش هم صد تومان دادی. زیاد است! نگذارید بگویند: بده. «وَ قَبْلَ الْطَّلَبِ بِالْجِدَهِ» در دعای مکارم الاخلاق می‌گوید: قبل از آنکه گدایی کنم به من بده. «وَ قَبْلَ الضَّلَالِ بِالرَّشَاد» قبل از آنکه کج بروم، ارشادم کن. نگذار غرق شوم بعد نجاتم بدهی. نگذار در استخر بیافتم. «وَ قَبْلَ الْطَّلَبِ بِالْجِدَهِ».

7- خدمت به حیوانات و درختان

خدمت حتی به حیوان، به حیوان هم باید خدمت کرد. حیوانی که اذیت ندارد، نکشید. میازار موری که دانه کش است! اگر حیوان موزی است حسابش جداست. اگر اذیت ندارد، کاری نداشته باشید.

خدمت به درخت، اگر درخت تشنه‌ای را آب بدهی، حدیث داریم انگار مؤمن تشنه‌ای را آب دادی. خدمت حتی به کافر، در سفری یک کسی در بیابان دست تکان می‌داد. امام صادق فرمود: بروید ببینید چه مشکلی دارد؟ رفتند و برگشتند، گفت: چه بود؟ گفتند: تشنه بود. گفت: آبش دادید؟ گفتند: نه! گفت: چرا؟ گفتند: یهودی بود. گفت: اِ… مگر یهودی را نباید آب داد؟ بروید آبش بدهید. آب دادن یهودی و مسلمان ندارد. هرکس تشنه است باید آب داد. دین ما یک چنین دینی است. خدمت حتی به کافر! خدمت حتی به درخت و حیوان، خدمت حتی اگر نگفته است.

خدمت حتی اگر خودت در حال تعقیب هستی. موسی تحت تعقیب فرعون بود. در عین حال برای دختران چوپانی کرد. در آدم‌ها اهل علم اولویت دارند. حدیث داریم «أَحَقَّ النَّاسِ بِالْخِدْمَهِ الْعَالِم‏» (کافی/ج1/ص37) دانشجو که می‌خواهد درس بخواند، به او کمک کن. فردا بوعلی سینا می‌شود. اینقدر دانشجو داریم که تیزهوش است ولی پول ندارد کامپیوتر بخرد، پول کتاب ندارد. اینقدر طلبه داریم که اگر یک خرده به او کمک کنی، یک مرجع تقلید می‌شود. ولی فقر به او فشار آورده است. چه اشکالی داری شما چهار بچه داری، فرض کن پنج تا داری. یا یک دانشجو، یا یک طلبه، منتهی استعداد رشد داشته باشند. از طریق مدیران حوزه‌های علمیه یا از طریق اساتید دانشگاه پیدا کند. اگر یک دانشجویی را که مشکل پول دارد کمک می‌کنم تا به جایی برسد. طلبه‌ای که مشکل زندگی دارد، کمک می‌کنم. حدیث داریم به کسی که اهل علم است بیشتر کمک کن.

با جنس مرغوب کمک کنید، این را دیگر خودتان می‌دانید. جنس آشغالی و بنجل و کهنه و چون مهمتر از خدمت دو حرف است، یکوقت می‌خواهیم شکم او سیر شود با نان کهنه هم سیر می‌شود. یکوقت می‌خواهیم تو رشد کنی، اگر بخواهم تو رشد کنی باید چیز خوب بدهی که تو دل بکنی. در کمک دو عنصر هست، 1- فقر فقرا برطرف شود. 2- من و تو دل بکنیم. اگر یک لباس کهنه‌ای را دادیم و یک فقیر هم از سرما پوشید، او دیگر سرما نمی‌خورد، اما تو رشد کردی چون بنجل داده است. امام رضا جایزه چه می‌داد؟ امام رضا چه وقت عیدی می‌داد؟ روز عید غدیر، چه چیزی عیدی می‌داد؟ لباس و انگشتر. چون عید غدیر کسی به یک نفر ناهار بدهد، حدیث داریم انگار به تمام انبیاء ناهار داده است. این خیلی مهم است. انگشتر ماندگار است، لباس ماندگار است.

اگر هرکسی آن مقدار که می‌تواند خدمت کند، ما نه فقیری داریم و نه مشکلی داریم. خدمتی که هیچ زحمتی ندارد، نه باید جان بکنیم، نه باید پول بدهیم، نه نیاز به زمان و مکان و بودجه دارد. آسان‌ترین خدمت‌ها این است که اگر کسی به شما ظلم کرده است، خدمت شما به او آن است که او را ببخشید.

خدایا کسانی که به آنها ظلم کردیم یا آنها در حق ما ظلم کردند، در این ماه بخشش همه را ببخش. ما را هم ببخش. آنچه شب قدر برای خوبان مقدر می‌کنی، همه را برای ما مقدر بفرما. ما را از محرومین این ماه قرار نده. حدیث داریم محروم کسی است که ماه رمضان تمام شود و خدا او را نبخشیده باشد.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment