موضوع: آمادگی همه جانبه در برابر دشمن
تاریخ پخش: 02/05/99
1- عدم جدایی دین از سیاست
2- توصیه به آموزش شنا، اسب سواری و تیراندازی
3- کسب قدرت برای حفظ امنیت جامعه
4- وحدت جامعه شرط لازم برای حفظ قدرت
5- خطر تفرقه و فرقهگرایی در جامعه
6- عزم و تصمیم جدی، شرط رشد و پیشرفت
7- دوری از اسراف، تحت عناوین زیبا
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
در این جلسه میخواهیم یک آیهای را که آرم سپاه پاسداران هست توضیح بدهیم. آیه 60 سوره انفال میفرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُـوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ»
1- عدم جدایی دین از سیاست
این نوک آیه را بنویسم، آیه دو سه سطر است شاید طول بکشد. یک جملهاش را بنویسم. بسم الله الرحمن الرحیم [پای تخته] «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ… تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» اگر کشورهای اسلامی به این آیه عمل میکردند، الآن عزت دیگری داشتند. در قرآن خیلی آیه داریم که مربوط به مسائل حقوقی است. این آیاتی که رگه حقوقی دارد. اینها را جمع آوری شده و کتابی شده «سیمای حقوق در قرآن» که خلاصه آن الآن کتاب درسی دانشگاه شده است. آیاتی که تذکرات سیاسی دارد، صدها آیه است. آیاتی که تذکرات نظامی دارد صدها آیه، ما منتظر این هستیم که یک زمانی بیاید، ما باشیم یا نباشیم، آرزو است و آرزو برای پیرها عیب نیست. یک زمانی بیاید که برای هر دانشگاهی یک تفسیری نوشته شود. البته بعضی چیزها مثل اعتقادات و اخلاقیات برای همه هست. مثل دیپلمی که همه میگیرند منتهی بعضی از دیپلم و رشتهها فرق میکند. یک نکات عمومی است که در همه کتابها باید باشد ولی برای هر کتابی یک پنجاه درصد حرفها باید مربوط به همان شغلش باشد. یعنی دانشکده مهندسی آیات و روایات شهر و مسکن در اسلام درونش آورده شود. رشته روانشناسی آیات و روایاتی باشد که مربوط به روح و روان باشد. این آرزوی ماست، آرزو داشتن هم خوب است چون آدم وقتی آرزوی چیزی را دارد، چه برسد چه نرسد اگر آرزوی صادقانه داشته باشد خدا اجر به او میدهد. امروز چند دقیقهای در مورد این صحبت کنیم.
«وَ أَعِدُّوا» همان است که در فارسی میگوییم فلانی مستعد است. میگوییم استعداد دارد، استعداد ندارد یعنی آمادهباش است. فلانی مستعد است، یعنی آمادگی دارد یا ندارد. «وَ أَعِدُّوا» یعنی آماده کنید. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ» آماده کنید برای دشمن، «مَا اسْتَطَعْتُمْ» این کلمه خیلی حرف درونش است. هرچه توان دارید. یعنی مجلس شورای اسلامی برای تصویب بودجههای نظامی نباید چانه بزند، هرچه میتواند باید کمک کند. هرچه میتوانید، چه کسانی؟ زن یا مرد؟ فرقی ندارد. آموزش نظامی یعنی دفاع هم بر مرد واجب است و هم بر زن واجب است. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» هرچه استطاعت دارید.
حتی در شعارها، در جنگی که در صدر اسلام پیش آمد، بت پرستها بت را برداشتند سر دست گرفتند یا سر دست نگرفتند، همینطور گفتند شاید هم بدون سر دست بوده است، شعارشان این بود «اعلُ هبل» هُبل اسم بت است. زنده باد هُبل! حضرت فرمود پس شما هم بر وزن آنها شعار بدهید. «الله اعلی و أجل» اگر خدای شما عالی است، خدای ما اعلی است. اینها شعار را عوض کردند، یکی از بتها بت عُزّی بود. گفتند: «انا لنا العزی ولا عزی لکم» ما بت عزی داریم، شما ندارید. حضرت فرمود: شعار را اینطور کنید. «الله مولانا و لا مولی لکم» خدا مولای ماست، شما مولای ما را ندارید. ما سنگ شما را نداریم و شما خالق ما را ندارید. اینکه میگوید: هرچه میتوانید یعنی حتی با شعار، مقابله به مثل، «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» استطاعت هم نمیگوید کی، پانزده ساله و چهارده ساله نیست. در اسلام هرکس توان دارد. اینکه سن هجده سالگی بیاید سربازی، کمتر بشود نیاید و بیشتر شود بیاید. این قرارهایی که هست در تشکیلات ما در اسلام نیست. هرکس هرچه میتواند،«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» حتی سفارش شده در جبهه ریش سفیدها نروند. ریشهایتان را رنگ بزنید. چون اگر ریش سفیدها باشد، دشمن میگوید: ارتش اسلام یک مشت پیرمرد هستند. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» حتی با خضاب ریش، حتی با ارعابها، یکوقت حضرت در جبهه پرسید: غذا چیه؟ گفتند: مثلاً امشب آبگوشت است. فرمود: چند تا دیگ بار گذاشتید؟ گفتند: یک دیگ، گفت: چرا یک دیگ؟ شما ده تا دیگ بار بگذارید، گفتند: جمعیت یک دیگ بیشتر نیست از این دیگهای بزرگ، گفت: شما ده تا دیگ آب با فاصله بگذارید. نه تا را آب خالی کنید. آب درونش بریزید و زیرش را روشن کنید و یکی هم آبگوشت باشد. گفتند: چه فایدهای دارد؟ گفت: دیدبان دشمن ما را میبیند، اگر یک دیگ بار بگذاریم خواهند گفت: جمعیت مسلمانها کم است. اگر بفهمند جمعیت ما کم است، آنها جرأت پیدا میکنند و به ما حمله میکنند. او نمیداند در دیگ آب است یا آبگوشت. ولی با فاصله ده دیگ بار بگذارید، یعنی آرایش نظامی شما طوری باید باشد که حواس آنها جمع باشد.
2- توصیه به آموزش شنا، اسب سواری و تیراندازی
«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» خوب… این را قبلاً گفتم، به حضرت گفتند: مردم یمن اسلحهی جدیدی دارند. حضرت چند نفر احضار کرد به یمن بروید، آن اسلحه را آموزش ببینید و بیایید به مسلمانها یاد بدهید. «مَا اسْتَطَعْتُمْ» ممکن است بالفعل نیست ولی استطاعت دارد. استطاعت اندازهگیری نشده که چقدر است. استطاعت دارید. مسابقه برد و باخت حرام است اما در امور نظامی مسابقه شنا، مسابقه تیراندازی و اسب سواری برد و باختش حلال است، چرا؟ برای اینکه اینها هدفدار است. چون ورزش باید هدفدار باشد.
اسلام میگوید: اگر میخواهی ورزش کنی دو شرط دارد، 1- امروز لذت 2- فردا خدمت، این علامت ورزش اسلام است. مثل شنا، شنا امروز یک لذتی است، فردا هم کسی شنا بلد باشد میتواند جان خودش و جان بعضی دیگر را نجات بدهد. امروز لذت است و فردا هم شنا بلد باشی میتوانی خدمت کنی. حالا شنا، شما بگو: قایقرانی و کشتیرانی، هرچه که مسائلی مربوط به دریا و آب است. تیراندازی، آموزشهای نظامی، امروز سرگرمی خوبی است و فردا هم کسی بلد باشد میتواند به جامعه خدمت کند. اسب سواری، کسی اسب سواری بلد باشد، امروز تفریحی است و فردا هم کسی اسب سوار باشد میتواند به جامعه خدمت کند. یعنی اگر میخواهیم ورزش کنیم دو شرط دارد، امروز لذت و فردا خدمت. این یک ورزش اسلامی است. ورزشهای دیگر، بعضی نه امروز دارند و نه فردا، بعضی یک هیجانی امروز دارد اما فردا خدمت درونش نیست. بگوییم: خوب شد مثلاً ما فلان بازی را برنده شدیم وگرنه خاک جمهوری اسلامی بر سرش بود. نه، حالا جایی خبری نیست. بردن برای اینکه پرچم جمهوری اسلامی بالا برود، سرود جمهوری اسلامی را بخوانیم خوب است. اما هیچوقت مشکل مملکت ما این نیست که گیر ورزش باشد. بگوییم امسال گرانی اینطور شد، گندم اینطور شد، برنج اینطور شد، شکر اینطور شد. روغن اینطور شد. مشکلات اشتغال اینطور شد. اقتصاد اینطور شد. مشکل مملکت گیر به این توپ ما نیست. انقلاب باید یک آدمهای خطشکن باشند مثل جبهه که خطشکن داشتیم. جوایز، اسلام میگوید اگر میخواهید… پیغمبر ما دو چیز جایزه میداد. یا شتر حامله جایزه میداد یا درخت خرمایی که به بار نشسته است. چرا؟ شتر حامله، خود شتر ارزش دارد. شیر شتر ارزش دارد. آن بچهای که در شکم شتر است، شتر میزاید، بچه شتر، مقدار زیادی گوشت میدهد. کرک شتر خیلی قیمتی است از پشم گرانتر است. قالیهای کرکی از پشمی گرانتر است. کرک، شیر، گوشتش، کمرش برای حمل و نقل و سواری، همه فایده است.
درخت خرما، خرمایش، چوبش، سایهاش، امروز دنیای ما جوایزش دکوری است. یک چیزی میدهند، یک لوحی میدهند یا یک مدالی گردن میکنند، فقط علامت است اما با این باید چه کرد؟ به چه درد میخورد؟ یکبار روز معلم بود برای ما یک بزرگداشت گرفتند. ما را بالا بردند و آقایان آمدند و یک چیزی آوردند، یک متر در یک متر، شیشه، گفتم: این چیه؟ گفت: تجلیل از شماست. گفتند: با این چه کنیم؟ درونش بروم؟ مرغ درونش بکنم؟ دوغ درونش بریزم؟ آبگوشت درست کنم. این چیه؟ گفت: تندیس است. گفتم: فایدهاش چیست؟ شما میخواهید جایزه بدهید یک پارچه بگیرید یا خودم بپوشم یا بدهم کسی بپوشد. جوایزی که میدهیم جایزهی مصرفی و دکوری، پیغمبر ما جایزه میداد ولی یا شتر حامله یا درخت خرما، امروز میخواهی جایزه بدهی یک قطعه زمین بده. مگر این پرچم جمهوری اسلامی را بالا نبرد، این جوان زن ندارد، خانه و مسکن ندارد. بگویید: هرکس مدال طلا آورد، صد متر زمین میدهیم. یا صد متر زمین را به دو نفر میدهیم که دو طبقه بسازند. دو خانواده، مشکل این را حل کنید. ما یک آدمهایی نداریم که حتی در تغییر جایزه بتواند از خودش طرحی بدهد. جایزهای خلق کند که یکی از مشکلات، این جوان فوتبالش… خواهرش جهیزیه ندارد.
بگویند: یک جهازیه یک دختر از بستگان فوتبالیستها را به اینها میدهیم. یک مقداری جرأت نمیکنیم. ما استعدادهای زیادی داریم و خدا رحمت کند، سلام و صلوات خدا بر امام خمینی، یک مقداری آمد ایران را تکان داد، استعدادها شکوفا شد وگرنه امکان داشت ما باور کنیم در مقابل ابرقدرتها بایستیم. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» مسابقه، جایزه، نوع بازی.
3- کسب قدرت برای حفظ امنیت جامعه
هدف چیست؟ دنیایی که ارتش دارد، بعضی برای غارت، برای استعمار، ولی میگویند: «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ» (انفال/60) یعنی دشمن خدا را بتوانید بترسانید، یعنی بازدارنده، اینها جرأت نکنند به ما دست درازی کنند. جرأت نکنند به حریم ما وارد شوند. قوای مسلح برای مصونیت کشور است. مصونیت ناموس است، برای قتل و غارت نیست. آیاتی که قرآن میگوید: بکشید، «قاتِلُوا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لا یُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ لا یَدِینُونَ» (توبه/29) آنهایی که دین ندارند، بکشید. این آیات به آیات دیگر میگوید: «کما یقاتلونکم» چون آنها کشتند، شما بکشید. یعنی باید ضعیف نباشید.
«وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (توبه/13) آنها شروع کردند، وقتی طرف تیراندازی را شروع کرد، تو هم باید بتوانی جواب بدهی. آغازگر جنگ نباشید. مقام معظم رهبری در این نامه دومی که نوشتند، فرمود: ما هیچوقت در تاریخ آغازگر جنگ نبودیم. این خیلی مهم است و برای ما افتخار است و شعار قشنگی است. جمهوری اسلامی در هیچ مرحلهای آغازگر جنگ نبوده ولی اگر به او حمله شده از خودش جانانه دفاع کرده است. هشت سال جنگید ولی یک وجب زمین ایران را به بعثیها نداد. «تُرْهِبُونَ بِهِ» اینکه میگویم: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» زن و مرد ندارد. از خضاب ریش گرفته تا مدرن ترین اسلحهها، «مَا اسْتَطَعْتُمْ» زن باشد یا مرد باشد، ظاهر باشد یا باطن باشد، بودجهاش نباید انحصار باشد، بگویند: ما این کار را میخواهیم بکنیم ولی تأمین اعتبار ندارد. مسأله اعتبارش را باید حل کنیم. «مَا اسْتَطَعْتُمْ» هرچه میتوانید قصه را جدی بگیرید، «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» هم قدرت سیاسی و هم قدرت امنیتی و نظامی و تبلیغی، قدرت تدارکاتی، «من قوهٍ» از هر رقم که هست.
4- وحدت جامعه شرط لازم برای حفظ قدرت
وحدت و یکپارچگی، اگر جامعه مختلف باشد قدرت ندارد. این انگشتهای ما اگر از هم باز باشند، نمیشود با این پنج انگشت باز حمله کرد، انگشتها میشکند. اما اگر اینها به هم چسبیدند و متحد شدند، چنین شد، هان… مشت که شد میشود در سینه دشمن زد. یعنی اگر اتحاد باشد، قدرت هست، وحدت و تفرقه باشد قدرت نیست. خدا در قرآن سه بار گفته من قوی هستم. هرجا میگوید: من قوی هستم، قهار هستم، قدرت دارم جلویش میگوید: واحد، «و لله الواحد القهار» سه مرتبه این کلمه تکرار شده است. یعنی خدا چون یکتاست زور دارد. اگر خدا هم چند خدا بود، «إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَق» (مؤمنون/91) هر خدایی میرفت سراغ آن کسی که خلق کرده است. باید یکی باشد و اتحاد خیلی مهم است. قرآن در مورد اتحاد یک چیزی میگوید. مردم، من گاهی آیات قرآن را نگاه میکنم، بعضی آیات شانس دارد، همه به آن عمل میکنند. بعضی آیات شانس ندارد. مثلاً تنها آیهای که همه مردم کره زمین به آن عمل میکنند، این آیه است «کلوا» بخورید. همه به آن عمل میکنند. یک آیه هست افراد خاصی عمل میکنند، «وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ کَفى بِاللَّهِ حَسِیباً» (احزاب/39) از احدی نمیترسد. این را ما فقط امام خمینی را دیدیم که از احدی نترسید! باقی خوب میترسند دیگر، شوخی ندارد میترسند. «وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً» آیه قرآن است. مصداقش امام خمینی است. تک و تایی یارانش… مشابهاش، این عرض کنم به حضور جنابعالی که «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» واحد، آیهای که شانس دارد این است. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً» (آلعمران/103) این را خیلیها حفظ هستند، «وَ لا تَفَرَّقُوا» خیلیها بلد هستند. ایرانی و فارس هستند ولی با آیه قرآن مأنوس هستند. متفرق نشوید. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» جمیعا یعنی با هم باشید، تفرقه نکنید.
یک آیاتی برای وحدت داریم. این خیلی مهم است. شاید برای بعضی نو باشد، بخوانم. قرآن خواسته باشد عذاب کند، سه جور عذاب میکند، «عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ» (انعام/65) عذاب از آسمان بیاید، «أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ» یا از زمین عذاب میشود، یا از آسمان عذاب میشود، «أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» گروه گروه میشوید و تفرقه میشوید. یعنی خداوند کلمه تفرقه را کنار عذاب آسمانی و زمینی گذاشته است. عذاب سه رقم است، عذاب آسمانی، «عذاباً من فوقکم»، عذاب زمینی، «أو من تحت أرجُلکم» عذاب تفرقه، «أو یلبِسکُم» این آیه خیلی برای تفرقه زور دارد و خیلی مهم است.
یک مثل دیگر، حضرت موسی کوه طور رفت. سی روز عبادت کند، کتاب تورات را بیاورد. سی روزش چهل روز شد. در این ده روز که تمدید شد، یک هنرمندی به نام سامری، طلاها را گرفت و از طلاها یک مجسمهای ساخت و گوسالهای، گفت: «هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسى» (طه/88) خدای شما همین گوساله هست و یک عده سراغ گوساله پرستی رفتند. حضرت موسی وقتی شنید، عصبانی شد و تورات را پرت کرد، ریشهای برادرش را گرفت و کشید. برادرش گفت: «لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی» (طه/94) ریشهایم را نکش. «وَ لا بِرَأْسِی» موهای مرا نکش، میگوید: آخر پس چرا گذاشتی مردم گوساله پرست شدند؟ مگر تو هارون برادر من نبودی؟ مگر پیغمبر نبودی؟ «إِنِّی خَشِیتُ» من ترسیدم، «أَنْ تَقُولَ» بیایی بگویی، «فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ» تفرقه شد. من خواستم برخورد انقلابی کنم ولی ترسیدم بگویی جامعه از هم پاشید. من ترجیح دادم که یک عده گوساله پرست شوند و اما متحد شوند. شرف دارد به خداپرستی که با هم درگیر باشند. خیلی آیه برای وحدت زور دارد. گوساله پرستی متحد را قبول میکنم اما مسلمان اهل تفرقه را قبول نمیکنم.
5- خطر تفرقه و فرقهگرایی در جامعه
قرآن یک آیه دیگر دارد برای وحدت خیلی خوب است. این آیهها فراموش شده است. «وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِین» (روم/31) مشرک نباشید. میگوید: مشرک کیه؟ بت پرست است، خورشید پرست است؟ میگوید: نه، «مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ» (روم/23) مشرک کسی است که در دین تفرقه به وجود بیاورد.این تفرقهها… یک عزاداری برای امام حسین میخواهیم بکنیم. بیاییم ببینیم چیزی که همه مراجع یکجا میگویند درست است، مصیبت، روضهخوانی، اشک، عزاداری، تاریخ عاشورا، روایات امام حسین و مبارزه با ظالم، این را همه قبول دارند اما یک رقم عزاداری است، یکی میگوید: آره، یکی میگوید: نه، میگوییم: نه، من این را میخواهم که درونش اختلاف است. حالا نمیگوییم همه میگویند: حرام است. یکی میگوید: حلال، ما قیمت تعاونی حساب کنیم همه مشتری شوند. یکی میگوید: بله، یکی میگوید: نخیر! حالا یکجایی میرویم چرا روزه شکدار بگیریم. یک طوری عزاداری میکنیم که همه به اتفاق بله بگویند.
خدا وقتی میگوید: من قدرت دارم، میگوید: «لله الواحد القهار» چون واحد هستم قدرت دارم. گوساله پرستی عدهای کنند بهتر از این است که خدا پرست باشند و تفرقه درونشان باشد. خیلی مهم است. اگر میخواهید در مقابل دشمن بایستید، «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ» یکی از «ما استطعتم»ها این است که اختلاف در شما نباشد. در روایت داریم «دع المراء و إن کنت محقا» (شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج 10، ص 139) جر و بحث نکنید گرچه حق با شماست. حدیث است. رها کن، مراء یعنی جدال، چانه زدن، چانه نزن، جر و بحث نکن گرچه حق با تو هست، نگو حق با من است، حق با توست. اما اگر به جر و بحث میکشید از خیرش بگذرید. «وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِین» مشرک نباشید. میگوییم: مشرک کیه؟ میگوید: نه،«مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ»
بعضی وقتها خیلی مهم است. من یکوقت این را برای کسی گفتم، گفت: من توجه به این نداشتم و خیلی باسواد بود. میگفت: من توجه نداشتم. قرآن میگوید: «وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ» وای بر مشرک، بعد میگوید: مشرکین چه کسانی هستند؟ بت پرستان؟ میگوید: نه، «الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکاهَ» آن کسی که زکات نمیدهد. عه! یعنی کسی زکات ندهد بله قرآن گفته مشرک است. کسی حج واجب شود، نرود. این نسبت به حج کافر است. نسبت به خدا و پیغمبر کافر نیست اما قرآن میگوید: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا» (آلعمران/97) هرکس توان دارد مکه برود، «وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِین» پشت سر اینکه واجب الحج مکه برود، میگوید: «من کفر» اگر کافر شدید. «من کفر» را به کسی میگوید که واجب الحج هست ولی نمیرود. یعنی هرکدام از احکام خدا را با علم و عمد بی اعتنایی کنیم یا کفر است یا بوی کفر میدهد.
همه مردم، مثلاً ما یکی از چیزهایی که اسلام دارد و دنیا ندارد این است. در دنیا میگویند: قد این آقا چهار سانت کوتاه است. این آقا شست پایش اینطور است. پیغمبر ما میگفت: همه افراد جبهه بروند. آن کسی که یک انگشت ندارد، دو تا انگشت ندارد، میتواند یک عدس پاک کند. یک سرباز سالم را میبرید عدس پاک کند، به کسی گفتند: شما چه کاره هستید؟ گفت: من تلفنچی هستم. یک خرده نگاهش کردم، گفتم: چند تا انگشت داری؟ گفت: ده تا، گفتم: تلفنچی یک انگشت بس است. شما اگر شغلت بنا بود تلفنچی باشد، یک انگشت بس بود. ده تا انگشت داری باید ده تا کار کنی. خیلی مملکت ما مشکلاتش بخاطر این است که فکر جدید یا نیست یا اگر هست نمیگذارند رشد کند. چه ساختمانهایی که ما میسازیم در بی پولی و مسکن. مشکل مسکن داریم اما چقدر ادارهها سالن بیخودی دارند. الآن چون شما نمیدانید اینجا کجاست طوری نیست بگویم وگرنه میگویند: آقای قرائتی ما تو را راه دادیم در سالن، حرف زدی علیه ما حرف زدی. نمیداند این سالن برای کدام وزارتخانه است. این سالن هرجا هست یک گوشهی تهران است که کنار خیابان اصلی است. یک خرده سراشیبی کردند و اسمش را گذاشتند آمفی تئاتر، میشد این سالن صاف باشد و بنده هم نیم متر بالاتر بیایم و همه را ببینم و همه هم مرا ببینند. منتهی فایده سالن صاف این است که یک در به خیابان باز شود و ظهر «قد قامت الصلاه» بگویند و همینجا نماز هم بخوانند. اگر خسته شدند سخنرانی، صندلیهایش را جمع کنند و میز پینگ پونگ بگذارند و بازی کنند. طرف میخواهد عروس شود پول تالار ندارد بگویند: عروسیتان را در این سالن بگیرید. افطاری میخواهد بدهد سالن ندارد، بیاید افطاری همینجا، این سالن اگر صاف بود هم میشود درونش خوابید، هم میشد میز پینگ پونگ گذاشت، هم میشد مهمانی کرد، هم میشود عزاداری کرد. هم میشود عروسی کرد. نخواستیم چند منظوره باشد. چطور میشود با امکانات کم بهرهی زیادی برد؟
در قرآن در همین … اینجا «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ» رباط الخیل اسبهایی است که آماده باش برای جنگ است. یعنی اسبها را هم آماده باش کنید. ما گاهی وقتها ناهماهنگیهایی میبینیم که از ذهن ما بیرون نمیرود. یکوقتی برای نهضت سواد آموزی، یونسکو، یک لوح تقدیر فرستاد که در سوادآموزی موفق بودند. ما هم رئیس نهضت بودیم و گفتند: ان لوح را سفیر ما از فرانسه برداشته به ایران آورده به رئیس جمهور، جمهوری اسلامی بدهد. یک مراسمی هست که شما هم بیا. گفتم باشد. از فرانسه سفیر آمد و از اینجا معاون اول آمد و ما هم رفتیم نشستیم آنجا آن قاری که بنا بود قرآن بخواند نیامد و در ترافیک گیر کرده بود. سرود جمهوری اسلامی را دکمه زدند در ضبط صوت گیر کرد، این هم دو تا. گفتیم: بدون قرآن و سرود جمهوری اسلامی مراسم را طی کنید برویم. گفتند لوح گم شده است. اصلش من دیدم که اگر بیایید نیت کنیم خراب کنیم از این بهتر نمیشود خراب کرد.
6- عزم و تصمیم جدی، شرط رشد و پیشرفت
بعضی از ما ول شدند. خیلی کارها محال نیست و خیلی طبیعی میشود کرد. اصلاً جگر نداریم. تصمیم نداریم. اگر از من بپرسند جمهوری اسلامی نقطه ضعفش کجاست؟ میگویم: بعضی از آدمهایش تصمیم ندارند. مشکل همین است. حق را میفهمد. پانصد نفر نشستند، ظهر شده، یکی از این پانصد نفر اذان بگوید. نه، در شأن این مدیر کل نیست اذان بگوید. همین که یک مدیر کل است دیگر قفل میشود. بگو: الله اکبر، طوری نمیشود. دکتر بهشتی اذان میگفت، مطهری اذان میگفت. آیت الله العظمی گلپایگانی تا اواخر عمرش اذان میگفت. این فکر میکند حالا که یک عنوانی دارد الله اکبر در شأن او نیست. ما گیر خودمان هستیم، گیر شرق و غرب نیستیم. او باید دیدن من بیاید. او باید به من سلام کند ولی در دنیای خیال است، عزم نداریم. به حضرت آدم گفتند: هرچه میخواهی بخور، از این شجره نخور! شیطان نزد آدم آمد و گفت: اگر این شجره را بخوری برای همیشه خواهی بود. «شجره الخلد» یعنی این را بخوری برای همیشه هستی. مگر نمیخواهی همیشه باشی؟ بخور. وسوسه شد و بعد هم قسم خورد که من دلسوز تو هستم. شیطان هم… ببخشید حضرت آدم هم تا حالا، قسم دروغ نشنیده بود، تجربه نداشت. بالاخره از این گندم خورد و روی لباسهایش ریخت و بیرونش کردند از این باغ و تشکیلات، ما هم که نسل آدم هستیم، همه را بیرون کردند. یعنی پدرمان 1- گیاهی را نباید بخورد، خورد. بخاطر آن بیرونش کردند و نسل بشر را هم بیرون کردند. بعد از آن 124 هزار پیغمبر آمدند که ما را داخل کنند، دیگر نمیشود. یعنی یکی با یک عملش همه را بیرون کرد، بعد 124 هزار پیامبر داخل بروند دیگر نمیشود. به آدم میگوییم: آدم چرا خوردی؟ قرآن جواب میدهد «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» (طه/115) تصمیم نگرفت.
تصمیم نگرفتیم نماز اول وقت بخوانیم. رجایی که خدا رحمتش کند. تصمیم گرفت. گفت: من اگر نماز اول وقت نخوانم، باید فردا روزه بگیرم. میخواهم نمازم را اول وقت بخوانم. چرا به نماز بگویم: کار دارم! به کار میگویم: نماز دارم. به کار میگویم صبر کن من نماز بخوانم و برگردم. تصمیم نداریم مهمانی ساده، تصمیم نداریم عروسی ساده، تصمیم نداریم جهازیه ساده، من خودم هم گرفتار هستم. یک کسی اسمش محرم بود، یک شعر برای خودش گفته بود. میگفت: ماه محرم که میشود، دیوانه میشوم از عشق امام حسین. آنوقت شعرش این بود: «دیوانه شود مَحرم در ماه مُحرم» رفیقش گفت: در ماه صفر هم، ده ماه دگر هم! تو همیشه دیوانه هستی. وقتی میگویند در مذهبیها چقدر ولخرجی میشود، البته یک چیز قشنگی هست. میگوییم: منار میخواهد چه کند؟ منار برای زمانی بود که بالا برویم داد بزنیم با بودن بلندگو چه نیازی به منار است. آن هم دو تا منارهای گران، پول منار را یک مسجد بسازید، میگوید: اینها جزء شعارهای مذهبی است.
7- دوری از اسراف، تحت عناوین زیبا
قرآن یک آیه دارد میگوید: اینهایی که ولخرجی میکنند اسمش را قشنگ میگذارند. نمیگویند: ولخرج هستم! اسرافکار هستم، میگوید: «زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» (یونس/12) یعنی مسرفین یک غلطی که میخواهند بکنند، این غلط خودشان را زیبا میدانند، میگویند: آبروداری است، به اسم آبرو. خانواده ماست، شأن ماست، در همین شأنها ماندیم. هرچه میتوانیم باید یک فکری بکنیم، یک مسابقهای به وجود بیاورد، صدا وسیما میتواند این کار را بکند. بگوید: راه کم خرج کردن بدون اینکه از کار کاسته نشود، کار کم نشود، استحکام کم نشود، چطور میتوانیم کار محکم را با قیمت ارزانتری انجام بدهیم. هرکس طرح داد، اصلاً کسی ده تا طرح داد به او مهندس بگویند. لازم نیست دانشگاه رفته باشد. یک پنج تا مدال مهندسی بدهیم به کسانی که طراح مسائل ساختمان هستند. بگوییم: این مهندس یک ابتکاری دارد در ساختمان، با پول کم و مصالح کم و بهتر و کار مفیدتر! اصلاً چهار تا مدرک اینطوری به مهندسان بدهیم. همینطور میلیون میلیون، صدهزارتا، صد هزار تا مهندس بیرون میدهیم، ولی هنوز کشور قفل شده است.
من این را یکبار دیگر هم گفتم. شما میخواهی دکتر کشاورزی شود، لازم نیست سر کلاس بنشینی، در ژاپن در سطل آب گوجه کاشتند. پنجاه کیلو گوجه برداشتند. برو ببین آنها چه کردند که در یک سطل آب پنجاه کیلو گوجه برداشتند. بیا فرمول را یاد بگیر و در ایران عملی کن. شما دکترای کشاورزی میشوی، اصلاً لازم نیست سر کلاس بنشینی. تحصیل کردههای کشاورزی نشستند ولی در گوجه ماندند. یک مقداری یک جسارتهایی لازم است. یک مشت آخوند در جمهوری اسلامی میخواهیم، مثل نواب صفوی، یک مشت هم کت و شلواری در جمهوری اسلامی میخواهیم مثل شهید رجایی که اینها بتوانند، تصمیم بگیرد. وگرنه نمیشود از تابستان کم کنیم. نمیشود از مصرف کاغذ کم کنیم. من از معاون وزیر آموزش و پرورش شنیدم، معاون قبلی که کشورهایی داریم که کاغذهایشان را به دنیا میفروشند اما کتاب درسیشان را چند بار میخوانند. یعنی یک بچه میخواند، سال دیگر یک بچه دیگر، سال دیگر هم یک بچه دیگر. مردمشان هم زنده هستند، هی میگویند: بهداشتی، بهداشتی، با اسم بهداشت هم یک چند بار در کله ما میزنند و میگویند: بهداشتی. چطور شد اگر این قرآن را من دست بگذارم و کسی دیگر خواست قرآن بخواند، بهداشتی نیست. من ضد بهداشت نیستم. میخواهم بگویم همه حرفهای اینها را قبول ندارم. خودمان هم یک آدمی هستیم.
یک کسی رفت کفش بخرد، به کفاش گفت: یک کفش برای ما بدوز. دوخت و پا کرد و گفت: آقا این کفش تنگ است. کفاش گفت: آقا، حرف نزن. من سی سال است کفاش هستم. کارشناس رسمی هستم. میگویی تنگ است؟ گفت: تو سی سال است کفاش هستی. من هم چهل سال است کفش پا میکنم، تنگ است. صرف اینکه بگویی من کارشناس رسمی هستم، این لقب گنده است، کارشناس هستی ولی کفش تنگ است. اینقدر مراسم را میتوانیم ساده بگیریم و راحت زندگی کنیم، عزم نداریم. «وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً» عزم نداریم. آن کسی که عزم دارد در کارش موفق است. حضرت آدم نتوانست عزم نداشته باشد، یک گندمی را خورد، بیرونش کردند، همه هم او را بیرون کردند. چوب میخوریم بخاطر اینکه یک نفر عزم و تصمیم نگرفت. اخیراً به ما گفتند: الحمدلله یک کارهایی که 72 روز در جمهوری اسلامی وقت میخواست 72 ساعت شده است. خبرش را در تلویزیون ما شنیدیم. حالا عملش هم انشاءالله میبینیم.
یک کسی جایی مهمانی بود، آمدند گفتند: ته دیگ آوردند؟ گفت: صدایش آمد که سیبزمینیهای ته دیگ را… صدایش آمد ولی خودش هنوز نیامده است. صدایش آمد در تلویزیون ما شنیدیم گفتند: کارهایی که 72 روز وقت میخواست، گفتند: 72 ساعت. انشاءالله عمل کنند. از مردم کمک بگیریم طرح میانبر کم مصرف، تعصبات را کنار بگذاریم. یکوقت یک عده از کاشانیهای مقیم تهران دانه درشتهایشان، جمع شدند خانه ما آمدند، دفعه اول بود خانه ما میآمدند. گفتیم چه خبر، چه عجب! گفتند: آقای قرائتی وقت این است که به پا شوید! گفتم: چه شده؟ گفتند: میخواهیم یک راه آهن بکشیم از تهران، تو اقدام کن راه آهن از کاشان برود. گفتیم: از کاشان نرود از کجا میرود؟ گفت: از دلیجان، گفتم: حالا چون من کاشانی هستم، باید بگویم: راه آهن از کاشان برود؟ سه تا سؤال: 1- مسافر کجا بیشتر است؟ کاشان مسافر بیشتر دارد یا دلیجان؟ 2- از کدام راه نزدیکتر است؟ یعنی از راه آهن دلیجان چند کیلومتر است؟ از کاشان چقدر است؟ 3- کجا ساختن پلش کمتر است؟ ممکن است در یک راه آهن سی تا پل خواسته باشد و از یک جاده دیگر ده تا پل خواسته باشد. بیست تا پل صرفهجویی میشود. کجا مسافر بیشتر است؟ کجا زمانش کمتر است؟ مجا مصالحش کمتر است و کجا ارزانتر است؟ گفتند: مگر کاشانی نیستی؟ گفتم: من کاشانی هستم و افتخار میکنم که کاشانی هستم ولی کاشان پرست نیستم. چون من نماینده کاشان هستم و بچه کاشان هستم به نفع کاشان تلاش کنم. یکی از مشکلات مملکت ما این است که نمایندههای مجلس به جای اینکه به فکر کشور باشند به فکر محلهشان هستند. میخواهند بگویند: من برای شما فرودگاه آوردم. من برای شما عطسه کردم، من برای شما سرفه کردم و دور دوم هم رأی بیاورد. در خودمان هستیم سیلی میخوریم. البته برای بعضیهاست و برای همه نیست…
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- آیه 60 سوره انفال، به چه امری فرمان میدهد؟
1) جهاد با کفّار
2) آمادگی برای جهاد
3) مبارزه با منافقان
2- در فرهنگ دینی، چه ورزشهای توصیه شدهاست؟
1) شناکردن
2) تیراندازی
3) هر دو مورد
3- هدف از تقویت بنیهی نظامی چیست؟
1) بازدارندگی از دشمن
2) حمله به تأسیسات دشمن
3) فروش سلاح و کسب ثروت
4- در فرهنگ قرآن، قدرت ملازم چیست؟
1) ثروت
2) وحدت
3) کثرت
5- آیه 56 سوره انعام به کدام کیفر الهی در دنیا اشاره دارد؟
1) شیوع بیماری
2) قحطی و خشکسالی
3) تفرقه و جدایی