موضوع بحث: آفات زبان 3
تاریخ پخش: 19/07/69
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ما بحث زبان بود. شاید فکر کنید بحث زبان چیست. بحث خیلى مهمی است. من هم اولش مىگفتم حرفى براى گفتن ندارد، بعد وقتى وارد مىشویم مىبینیم که دریایى از مسؤولیتها و حرفها است. زبان خیلى مهم است. زبان کافر را مسلمان مىکند. یک کافر همین که مىگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ». کافر با این کلمهاى که مىگوید، مسلمان مىشود. مسلمان هم با یک کلمهاى که مىگوید مرتد مىشود. دو نفر که ناراحت هستند با یک کلمه عذرخواهى، ناراحتى محبت مىشود. دو نفر که با هم رفیق هستند با یک کلمه فحش، علاقه از بین مىرود. یک دختر و یک پسر که به هم حرام هستند با یک کلمه صیغهاى که مىخوانند، حلال مىشوند. زن و شوهرى که حلال هستند با یک کلمه طلاق، حرام مىشوند. نگویید زبان چیزى نیست. چه کارى است که زبان نمىتواند بکند؟ جهنمى با استغفار واقعى بهشتى مىشود و بهشتى با کلمه کفر، جهنمى مىشود. زبان اسکناس را آتش مىزند. شما ده هزار تومان پول بدهى به یک فقیر بعد منت مىگذارى، مىگویى من بودم که به تو پول دادم! من تو را نجات دادم. من. . . تا دو بار سه بار گفتى. با این غرور و منتى که به او زدى ده هزار تومان پولت از بین مىرود.
متن قرآن است. «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى»(بقره/264) اگر صدقه و انفاق و خیر به کسی دادید، اگر منت گذاشتى، این کلمه منت، اسکناس هایت را مىسوزاند و برعکس اگر اسکناس ندادى، کلمه کار اسکناس را مىکند. قرآن مىگوید: کلمه کار اسکناس را مىکند. اگر یک فقیر مىآید و درخواست میکند و شما پول ندارید؛ بگویى ببخشید من ندارم. خدا ان شاء الله برایتان برساند و اگر یک کلمه شیرینى به او بگویى اگر یک کلمه با محبت به فقیر بگویى از اسکناس بهتر است.
روى زبان مسائلى را داشتیم. فهرست حرف هاى گذشته را بگویم بعد حرف هاى امروز را بگویم. هفته گذشته گناهان زبان را گفتیم: 1- مسخره 2- بدون اطلاع حرف زدن، مثلاً نمىداند و الکى حرف مىزند. 3- جر و بحث و جدال 4- اظهار فقر کند 5- فخر فروشى 6- زننده حرف مىزند. اینها حرف هایى بود که گفتیم. اما این جلسه چه مىخواهم بگویم.
1- آفات و گناهان زبان
– گناهان زبان:
کتابى است بنام «احیاء العلوم» برای غزالى که از علماى درجه یک اهل سنت است. احیاء العلوم کتاب خوبى است. بعد فیض کاشانى آمده درباره احیاء الاحیاء یک کتابى مثل احیاء العلوم نوشته و روایات اهل بیت را هم درآن بکار برده است به نام «محجه البیضاء». یعنى کلیه روایات را دارد و یک چیزهایی هم اضافه دارد. یعنى همه حرف هاى احیاء العلوم را نقل کرده ولیکن در چند صفحه گفته «و من طریق العامه» یعنى حالا بیاییم سراغ اهل بیت و ببینیم اهل بیت چه گفتند. آن وقت روایات اهل بیت را هم آورده است.
در «محجه البیضاء» مىفرماید: زبان 20 گناه مىکند. عالمى کتابى نوشته است و گفته است 30 گناه داریم. عالمى دیگر از اصفهان اخیراً کتابى نوشته است و گفته است 190 گناه داریم. حالا ما 190 مورد آن را نمىخواهیم بگوییم، اما 10 الى 15 مورد را بگوییم. پس موضوع بحث ما گناهان زبان است که تعدادی را قبلاً قبل گفتیم و بقیهاش را اکنون مىگویم.
2- تبریک نابجا، بیان عیوب و بلند حرف زدن
7- تبریک نابجا
امام باقر(ع) دم در خانه ایستاده بود، دید مردم مىآیند و مىروند. گفتند: آقا یک کسى از طرف بنى عباس فرماندار مدینه شده و اینها مىروند به او تبریک بگویند. فرمود: این هم تبریک دارد؟ پستى که ایشان گرفته، چون پست الهى نیست، و از طریق حق نیست چون نصب از طرف طاغوت شده، درى از جهنم به رویش باز شده است. براى در جهنم که آدم، تبریک نمىگوید. خیلى وقتها آدم اینگونه تبریک مىگوید.
8- از گناهان دیگر بیان عیوب مردم است
امام صادق(ع) فرمود: هر کسى جلسه ما مىآید براى فکر ما، براى بیان ما، براى تفسیر ما، اجازه بدهید بیاید. اما هر کسى که مىآید عیب این و آن را نقل کند اجازه ندهید بیاید. «مَنْ جَاءَنَا یَلْتَمِسُ الْفِقْهَ وَ الْقُرْآنَ وَ تَفْسِیرَهُ فَدَعُوهُ وَ مَنْ جَاءَنَا یُبْدِی عَوْرَهً قَدْ سَتَرَهَا اللَّهُ فَنَحُّوهُ»(کافى/ ج2/ ص442) هر کسى مىآید براى این که با علوم ما آشنا شود آزادش بگذارید، بگذارید داخل بیاید. «وَ مَنْ جَاءَنَا یُبْدِی عَوْرَهً قَدْ سَتَرَهَا اللَّهُ فَنَحُّوهُ» اگر کسى مىآید کارشکنى کند او را رد کنید.
9- بلند حرف زدن(نعره زدن)
حالا یا صداى تلویزیون را زیاد مىکند یا صداى رادیواش را و یا صداى بلندگوى مسجد را بلند مىکند. گاهى آدم از طاغوتیها و از آدم هاى بى تفاوت توقع ندارد. توقع من طلبه از مذهبىها است که چقدر مىگویند بلندگوى مسجدها مزاحم است. و این مذهبىها گوش نمىدهند. فریاد بلند زدن گناه است. «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ»(حجرات/2) نسبت به پیامبر مىفرماید اگر کسى داد بزند، آخر یک عده بى ادب بودند، مىآمدند پشت در خانه پیامبر(ص) مىگفتند: «یَا مُحَمَّدُ اخْرُجْ إِلَیْنَا»(تفسیرالقمی/ ج2/ ص318) بیا بیرون. آیه نازل شد مؤدب باشید با همه یک جور حرف نزنید. «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ» بعد مىفرماید: «أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ»(حجرات/2) بى ادبى و بلند حرف زدن در برابر رسول الله باعث مىشود عبادت هاى شما از بین برود. اما لقمان هم به پسرش مىگوید: «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمیرِ»(لقمان/19) داد نزنید. انسان حق ندارد حتى سر بچه خودش، روى همسر خودش، روى شاگرد خودش داد بزند.
حدیث داریم بچهها آهنگ صدایشان یک کمى پایینتر از پدر و مادر باشد. و این رسم بدى است که خیلى از خانهها متأسفانه این حرف را دارند. بلند، بلند حرف مىزنند و مزاحمت مىکنند و حتى گاهى وقتها مىگویند عدد ما بیشتر است. عدد شما بیشتر است. من یک مثالى بزنم: اگر در یک اتاقى 20 نفر هستند، 18 نفر سیگارى 2 نفر سیگاری نیستند، 18 نفر باید بیرون بروند سیگار بکشند. اینجا نباید گفت حق با اکثریت است. حق با آن 2 نفر است که مىخواهند هواى آزاد و سالم بخورند.
در یک پادگانى، خوابگاه دانشجویى، سربازى، پادگان، چند نفر یک جا زندگى مىکنند، یک نفر مىخواهد بخوابد 5 نفر مىخواهند بیدار بنشینند. حق با آن یک نفر است چون شب مال خوابیدن است.
در زندگى حضرت امام رضوان الله تعالى علیه مىخوانیم که امام سحرها که بلند مىشد نماز شب بخواند وقتى مىخواست وضو بگیرد ابرى مىگذاشت زیر شیر، که وقتى وضو مىگیرد صداى چک چک آب آن هایى که خوابیدهاند را بیدار نکند. ما اصلاً لذت مىبریم که عصایمان را محکم بزنیم زمین. بوق بزنیم. از عصاى پیرمردها تا بوق ماشینها و. . .
3- بیان کمبودها، انتقاد و سفارش نابجا
10- بیان کمبودها
شخصى بنام مفضل خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: زندگى من چنین است و چنان است و خیلى از وضع زندگیش ناله کرد. بعد امام به او مقدارى پول داد. او گفت: من پول نمىخواستم. مىخواستم بگویم ما در سختى زندگى مىکنیم. امام گفت: نه این پول را بگیر ولى دیگر از این به بعد گرفتاری هایت را براى مردم نقل نکن. امیرالمؤمنین مىفرماید: همین که عیب خودت را، کمبود خودت را، ناراحتى خودت را به دیگرى گفتى این اظهار فقر گاهى براى مؤمینین براى این که کسى مشکلى را حل کند طورى نیست. مثل این که آدم به پزشک مىگوید که من مثلاً مریض هستم. اما افرادى هستند پهلوى هر کسى مىنشینند مىگویند آقا رفتم کوپن بگیرم، رفتم قند بگیرم، چنین بود و چنان بود. خوب این درست نیست. اگر یک مسؤلى است بگو کارت راه بیفتد، اما نه خیلىها تا کسى را مىبینند، سفره دل را باز مىکنند. اسلام اجازه نمىدهد انسان کمبودهاى خودش را ضعفهاى خودش را براى دیگران بگوید.
11- انتقاد نابجا
انتقاد خوب است ولیکن گاهى وقتها شما مىتوانستید به خود من بگویید چرا پشت بلندگو مىگویى؟ چرا در روزنامه مىزنى؟ «نصحک بین الملإ تقریع [تفریع]»(غررالحکم/ ص225) امیر المؤمنین فرمود: این نصیحتى که تو بین مردم مىکنى این کوبیدن است. به کسى نگویید. اگر انتقاد مىخواهید بکنید به خودش بگویید. حضرت علی(ع) میفرماید: «مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِیَهً فَقَدْ شَانَهُ»(کنزالفوائد/ ج1/ ص93)
امام حسن عسگرى(ع) فرمود: هر کس روبروى مردم آبروى کسى را بریزد، حتی اگر میخواهد نصیحتش کند، خصوصی باشد. اگر اولاد خودت را هم مىخواهى نصیحتش کنى صدایش بزن و خصوصى با او صحبت کن. حضرت رسول(ص) گاهى پیش ایشان مىآمدند، مىگفتند: فلانى همچین کارى کرده است. حضرت مىرفت روى منبر فلانى را مىدید، مىدید که آمده پاى منبرش نشسته است. نمىگفت: آقا. . . جنابعالى. . . با تو هستم! شما همان کسى هستى که چنین گزارشى را از تو کردهاند.
این طور مىفرمود: «مَا بَالُ أَقْوَامٍ یَتَّبِعُونَ عَیْبِی وَ یَسْأَلُونَ عَنْ غَیْبِی»(کافى/ ج5/ ص565) بعضىها مىآیند و گزارش هایى مىآید، خبر هایى مىآید. همین طور مىگفت: بعضى، گروهى، قومى ولى نمىگفت که چه کسى است. ارزانترین چیز در میان ما آبروى مردم است.
12- سفارش نابجا
قرآن فرمود: «وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ»(حدید/24) مىخواهد پول خرج کند مىگوید خرج نکن. اینجا لازم نیست او استحقاقش را ندارد.
4- ادعا نابجا و بلندپروازی و تکذیب
13-لاف زدن
یکى از گناهان زبان بلند پروازى است. «قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا»(انفال/31) به پیامبر مىگفتند: قرآن تو که مهم نیست، ما هم اگر بخواهیم مثل قرآن، آیه مىتوانیم بیاوریم. همین طور بلند پروازى مىکردند. بیشتر لاف زدنها از روى حسادت است. یعنى شما به او مىگویى من دو سال جبهه بودم. او مىگوید بله ما زمانى سه سال جبهه بودیم. شما مىگویى من فلان وزن را بلند کردم. او یک چیز بالاتر مىگوید. همیشه یک چیزى مىگوید که هنر و کمال دیگران را تحت الشعاع قرار دهد. «هَلَکَ مَنِ ادَّعى»(کافی/ج1/ص33) این هایى که لاف مىزنند و. . . ادعا میکنند هلاک مىشوند. امام سجاد(ع) فرمود: افرادى را خداوند روز قیامت به اینها غضب مىکند که یکى از اینها افرادى هستند که لاف مىزنند و ادعاى نابجا میکنند.
14- تکذیب
یکى از گنا هان زبان تکذیب است. تکذیب مردم از گناهان زبان است. در مقابل حرفها آدم سه برخورد دارد. بعضىها زودباور هستند، بعضىها دیرباور هستند. هر دو اشکال دارد. زودباورها افرادى ساده هستند که هر چه مىگویى، مىگوید درست مىگویى. مثل طوطى صفت و آیینه. دیرباور هم هر چه مىگویى تکذیب مىکند. هر حرفى را مىگوید دروغ است. اسلام مىگوید اگر عادل خبر داد، قبول کنید اگر فاسد بود زود باور نکنید. تحقیق کنید.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع): «ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ»(کافی/ج2/ص362) زودباورى سادگى است و دیرباورى وسوسه است. یک وقتى یک حرف فتنه مىشود، در زندگى به خاطر دیرباورى شوهر که مثلاً خانم جایى رفته و شوهر وقتى از او مىپرسد و او مىگوید کجا بوده و شوهر باور نکند. زودباور هم باشد به دخترش مىگوید کجا بودى مىگوید فلان جا بودم. (زودباورى و دیرباورى) زودباور باشى کلاه سرت مىرود. دیرباور باشى فتنه ایجاد مىشود. در قرآن قصهاى نقل شده که پیامبر یک لشکرى کشید. لشکر جلو رفتند و به منطقه رفتند. مردم منطقه گفتند: ما مسلمان هستیم. «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» ما مسلمانیم. مسلمانها گفتند: نه اینها دروغ مىگویند که ما مسلمان هستیم. بزنیم، بکشیم، اموالشان را مصادره کنیم. حمله کردند و خلاصه افرادى را زدند و کشتند و اموالشان را مصادره کردند و نزد پیامبر آمدند. گفتند: یا رسول الله اینها مىخواستند کلاه سر ما بگذارند گفتند: ما مسلمان هستیم ولى ما حرف آنها را قبول نکردیم. آیه آمد که: «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً»(نساء/94) شما حق ندارید اگر کسى که یک حرفى مىزند تکذیب کند.
ما اگر احتیاطاً فرض کنیم افرادى متهم هستند. (این مثال ممکن است براى قاضیها و دادستانها خوب باشد.) مىگوییم آقا احتیاطاً از دم همه را بگیر بعد اگر حرف آنها راست بود مىگوییم ببخشید و آزادشان مىکنیم. اگر خواسته باشیم دقت نکنیم چهار نفر گناهکار از دستمان فرار میکنند. حالا یک سؤال، اگر خواسته باشیم 4 گناهکار از دستمان فرار کند، خدا راضىتر است یا 4 نفر بى گناه احتیاطاً بگیریم؟
5- مدح و ستایش نابجا و ترویج باطل و فحشاء
15- ستایش ستمگر و ستایش نابجا
حدیث داریم: «إِذَا مُدِحَ الْفَاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرْشُ وَ غَضِبَ الرَّبُّ»(تحفالعقول/ص46) وقتى یک فاجر مدح و ستایش مىشود عرش خدا به لرزه درمىاید. چون وقتى فاجر بالا رفت، توحید ضعیف مىشود. باید مواظب باشیم ستایش ستمگر نکنیم. ستایش نابجا نکنیم. حدیث داریم که تملق مىکند و ستایش نابجا مىکند خاک بر دهان او بریزید.
16- ترویج باطل
گاهى وقتها یک کسى ترویج باطل میکند «مَنْ أَمَرَ بِسُوءٍ أَوْ دَلَّ عَلَیْهِ أَوْ أَشَارَ بِهِ فَهُوَ شَرِیکٌ»(خصال صدوق/ج1/ ص138) اگر کسى ترویج باطل کند. (خدا مىداند گناه این کسانى که ویدئو اجاره مىدهند چقدر است.) عکس هاى سکس، کتاب هایى که عکس هاى خراب در آن است. حدیث داریم: اگر کسى تعریف یک دخترى یک خانمى را براى یک مرد کرد که این دختر نمىدانى چه جور است؟ گفت و گفت و گفت تا این پسر، مرد را تحریک کرد بعد اینها گرفتار زنا شدند امام مىفرماید: آن زن و مرد زناکار را اگر توبه کنند خدا مىبخشد اما این دلال را خدا نمىبخشد.
ویدئویى که مىدهیم مىدانیم که یک عده مىخواهند جمع شوند و فیلم هاى خطرناکى نگاه کنند که بعد از دیدن آن فیلم بچه منحرف مىشود. آن آقا و آن بچه که فاسد مىشود اگر توبه کنند خدا او را مىبخشد. آقایى که ویدئو را در اختیار او گذاشته یا مکان در اختیار او گذاشته، خدا او را نمىبخشد.
یک آیه در قرآن داریم: «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»(حج/30) از قول زور، اجتناب و دورى کنید. از امام پرسیدند قول زور چیست؟ فرمود: قول زور کلمه هاى «احسنت» است که شما مىگویید. گاهى یک کسى آواز خوان است خوب مىخواند یک آهنگ حرامى را مىخواند شما مىگویید: «احسنت». حدیث این است: «عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ الزُّورِ قَالَ مِنْهُ قَوْلُ الرَّجُلِ لِلَّذِی یُغَنِّی أَحْسَنْتَ»(معانیالأخبار/ ص349) عجب! ما نمىتوانیم احسنت هم بگوییم؟ نه. نمىتوانى احسنت هم بگویى.
حرف زدن خیلى مشکل است. آقا سلام مشتاق دیدار. تو کى مشتاق دیدار بودى؟ مىگوید آقا دو تا کار با شما داشتم. اول آمدم شما را ببینم. دوم آن که. . . نخیر اول نیامدى مرا ببینى. اگر با من کار نداشتى دو سال دیگر هم نمىآمدى مرا ببینى. اصلاً اگر ما کار نداشته باشیم طرف خدا هم نمىرویم. خدا مىفرماید: هر موقع کار دارى صدایم مىزنى. «فَإِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ»(عنکبوت/65) وقتى سوار کشتى مىشوید مىروید غرق شوید مىگویید «یا الله» «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ» هر وقت نجات یافت، دیگر خداحافظ!
6- تشویق نابجا و تشکیک و شبهه پراکنی
ذهبی یک آخوند دربارى است. امام زین العابدین یک نامه بسیار شیرین براى او نوشت که اى آخوند دربارى تو مىروى روى منبر تعریف شاه و خلیفه را مىکنى!
مواظب باشیم که احسنت نگوییم. حدیث داریم: در روز قیامت پیش سینه انسان قطره خونى ریخته مىشود. انسان نگاه مىکند و مىگوید این قطره خون چیست؟ مىگویند: تو یک احسنت به یک قاتل گفتى. زدى، دستت درد نکند. هر کس به گناه کسى راضى شود. . .
یکى از علما مىگفت: خیال مىکردم من خودم را ساختم. بالاخره سالها در حوزهها و علم و نماز شب و دعا و تبلیغ و تألیف و تدریس و تحصیل و. . . مىگفت: بالاخره ما فکر کردیم از اولیاء خدا هستیم. در یکى از مسافرتها چمدانى از روى ماشین روى زمین افتاد. گفتیم: آقاى راننده چمدان. بعد فهمیدیم چمدان ما نیست. چمدان یک مسافر دیگر است. تا دیدیم مال یک مسافر دیگر است ناخودآگاه گفتیم «الحمدلله». تا گفتم الحمدلله به خود گفتم چه شده است؟ چون مال تو نیست خدا را شکر میکنی؟ همین خباثت است. پس پیداست تو این همه درس خواندى روحت انسان درستى نیست. . .
زن و بچه پشت موتور نشسته است، چادر خانم ممکن است لاى چرخ موتور برود، خانم با شوهرش، داداشش، بچه کوچک بیفتد. مىگوییم: آقا، صبر کن نگهدار، به او بگوییم. مىگوید: نه بگذار یک بار بیفتد چشمشان باز شود. مثل این که خدا او را شمر خلق کرده است. مسلمان است اما هیچ سوزى ندارد. غصه نمىخورد.
یک احسنت گفتن خطرناک است. روز قیامت مىگوید: این قطره خون چیست؟ مىگویند: تو به همین مقدار قطره خون شریک هستى. و لذا گفتهاند: اگر کسى را به ناحق اعدام کنند شما تماشا کردى باید چشمت را از نور بیندازند. یعنى کورت کنند. چرا؟ چون دیدى مظلومى اعدام مىشود و ایستادى و تماشا کردى. یا باید داد بزنى از مظلوم دفاع کنى و اگر نالهات به جایى نمىرسد لااقل تماشا نکن.
17- تشکیک
یکى دیگر از گناهان تشکیک است. یعنى یک کارى بکنى مردم دلسرد شوند. القاء شبهه کنید. پیامبر(ص) صحبت مىکرد. افرادى مىآمدند و تشکیک مىکردند. مىگفتند: راستش را بگو: «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ»(اعراف/75) یعنى شما واقعاً علم دارى که حضرت صالح پیامبر است؟ از کجا؟ (تشکیک مىکردند.) یا حضرت صحبت مىکرد مىگفتند: بابا اینها که وحى نیست. «إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ»(نحل/103) این را یک بشر به او یاد داده است. بشر تعلیم داده است. اینها وحى نیست. (ایجاد شبهه مىکردند.) یا اینکه حضرت صحبت مىکرد، مىگفتند: اینها یک گروهى هستند مىنشینند این صحبتها را جفت و جور مىکنند. «وَ أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ»(فرقان/4) یعنى یک قومى هستند به پیامبر کمک مىکنند. خلاصه تشکیک مىکردند. عروس و دامادند نزدیک است که کارشان بگیرد. یک کسى مىآید پهلوى فامیل داماد یا داماد از عروس یک چیزى مىگوید یا پیش عروس و فامیلش از داماد یک چیزى مىگوید. تشکیک مىکند. دلسرد مىکند. ایجاد شبهه کردن یکى از گنا هان است.
7- بیاحترامی و تجسس زبانی
18- قطع حرف مردم
یکی دیگر از گناهان زبان، قطع کردن حرف مردم است که این اخلاق را هم متأسفانه بعضیها دارند، شاید خودم هم داشته باشم. این حدیث را من دیروز دیدم. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «مَنْ عَرَضَ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ الْمُتَکَلِّمِ فِی حَدِیثِهِ فَکَأَنَّمَا خَدَشَ وَجْهَهُ»(کافى/ ج2/ص660) یک کسى حرف مىزند شما در حرفش مىدوید، حرفش را قیچى مىکنید، هر کس دارد حرف مىزند وسط حرفش بروید، انگار چنگ انداختید و صورتش را پاره کردید. قطع حرف مردم مثل خونى کردن صورت مردم است. وسط حرف، کسى را قطع نکنید. مثلاً بچهاى دارد حرف مىزند وسط حرفش نگو برو حرف نزن. برو یک لیوان آب بیاور. خیلى آسان است. بخصوص بزرگترها حرف کوچکترها را قطع مىکنند.
آقا روى منبر سخنرانى مىکند. مثلاً من حجه الاسلام هستم، دارم سخنرانى مىکنم یک کسى آمد او درشتتر از من است او حجه الاسلام و المسلمین است یا یک آیت الله مىآید. فورى یک نامه مىدهند. آقا ایشان تشریف آوردند. سخنرانى خود را قطع کنید. مگر مىشود نامه داد آقا از منبر پایین بیایید؟ مداحى دارد مىخواند آقا وارد شد فورى نامه مىدهند آقاى مداح حرف هایتان را قطع کنید. مگر مىشود دستور داد حرف را قطع کرد؟ بله، یک وقت مثل مجلس قرارداد بستیم. در مجلس قرارداد است که هر نمایندهاى بیشتر از ده دقیقه صحبت نکند. اینجا اگر خواست اضافه صحبت کند رییس مجلس مىتواند زنگ بزند. بله آقا وقتت تمام است. اگر قرارداد قطعى است که شما باید 20 دقیقه روى منبر باشى اگر مىخواهید یک کسى سخنرانى کند بگویید آقا شما ده دقیقه سخنرانى کن اما اگر به او نگفتى و قرارداد نبستى این توهین به او است که بگویى حرفت را قطع کن. و ما خیلى حرفها را قطع مىکنیم. از حرف واعظ گرفته تا حرف بچه کوچولو در خانه. این یکى از عیب هاى ما است. یکى از گنا هان زبان است. هر کس کلام کسى را قطع کند چنگ روى صورتش انداخته است. سخن از پیامبر اکرم(ص) است و حدیث هم از بهار جلد 75 است.
19- تجسسهاى زبانى
این هم یکى از گناهان است. اگر زن زناکار را گرفتید نگویید چه کسى با تو زنا کرد؟ زناى او ثابت شده او را شلاق بزن. اما به او نگو چه کسى با تو زنا کرد. براى این که زنى که دین ندارد زنا مىکند، این زن دین ندارد امکان دارد یک بى گناهى را آلوده کند. اگر این دین داشت که این کار را نمىکرد. وقتى سؤال مىکنى او از روى بى دینى ممکن است یک مرد مسلمان را آلوده کند. کسى که در زنا دین ندارد، در بیان هم دین ندارد. حدیث داریم ازَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «لَا تَسْأَلُوا الْفَاجِرَهَ مَنْ فَجَرَ بِکِ فَکَمَا هانَ عَلَیْهَا الْفُجُورُ یَهُونُ عَلَیْهَا أَنْ تَرْمی الْبَرِیءَ الْمُسْلِمَ»(تهذیبالأحکام/ ج10/ ص48) از زن فاسد نپرسید چه کسى با تو بوده. آن کسى که فاسد شد مانعى ندارد زبانش هم تهمت بزند. حتى امام صادق(ع) فرمود: «لَا تُفَتِّشِ النَّاسَ عَنْ أَدْیَانِهِمْ فَتَبْقَى بِلَا صَدِیقٍ»(تحفالعقول/ ص369) تجسس نکن که آقا عقیده شما چیست؟ چون اگر خواسته باشى عقیدهاش را بپرسى بى رفیق مىمانى. تجسس زبانى. با چه کسى بودى؟ کجا بودى؟ نپرسید.
حدیث داریم: واى به کسانى که رفیق مىشوند. دختر و پسر رفیق مىشوند با همدیگر زیر زبان همدیگر را مىکشند. اینها را مىگوید که حرفها را از او دربیاورد. این حرفها را مىگیرد که اگر خواست آبروى کسى را بریزد براى آبروریزى مطلب داشته باشد. حدیث داریم: واى به کسانى که با این رقم آدمها رفیق مىشوند.
8- سؤال نابجا و دلالی فاسد
20- سؤال نابجا
«لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ»(مائده/101) سؤال نکنید از چیزهایى که نباید آدم بداند. اگر خدا یک جور به ما اعلام کند مثلاً بگوییم خدایا مىخواهیم بدانیم چه وقت مىمیریم. اگر بگوید: 22 روز دیگر مىمیرى، خوب این 22 روز شکنجه مىشوم. هر علمى فایده ندارد. آقا تلویزیون حق سانسور دارد؟ بله! مملکت آزادى است یا خفقان؟ آزادى. خوب اگر آزادى است چرا بعضى از حرفها قیچى مىشود؟ مگر هر حرفى باید قیچى نشود؟ خدا در قرآن مىگوید: یک چیز هایى را نپرسید که اگر بدانید ضرر دارد. هر چیز را آدم بداند که مفید نیست. الحمدلله وضع گندم ما الآن خیلى خوب است. اما حالا یک زمانى وضع گندم بد بود. مثلاً ما گندم دو روز را داشتیم. اگر این را به مردم بگوییم مردم چنان گیج مىشوند که از حالا 2 روز قبل جیره بندى را تشدید مىکند. گاهى وقتها یک چیز هایى را نباید مردم بدانند.
21- دلالى فاسد
دلالى فاسد مثل همان که گفتم که اگر کسى دلالى کند بگوید فلانى، فلان مورد، فلان زن، فلان دختر اگر کسى دلالى کند و گناهى پیش بیاید براى آن دلال هم گناه مىنویسند. اجاره دادن خانه به افراد فاسد، اجاره دادن ویدئو، حتى اگر آدم انگور بفروشد به کسى که مىداند از آن انگور مىخواهد شراب درست کند، اسلحه را بفروشد به کسى که مىداند بیجا مىخواهد مصرف کند اینها همهاش حرام است.
در خدمت برادران کرد هستیم و بحث ما ادامه بحث قبل است. موضوع بحث ما درباره زبان بود. گفتیم تبریک نابجا گناه است. عیب دیگران را نقل کردن گناه است. بلند حرف زدن یا بیجا حرف زدن، کمبودها را گفتن، افشاگرى نابجا، انتقاد روبروى مردم، سفارش نابجا، لاف زدن و ادعا، تکذیب مردم و القاء شبهه و. . . اینها گناهانى است که همین طور فهرست وار گفتیم.
یک مقدار خواهرها و برادرها در زبان مواظب باشیم. سعى کنید کم حرف بزنیم و سعى کنیم حرف هایمان را دقیق بزنیم. یک خورده کنترل داشته باشیم چون نه این که گناه زبان، مکان نمىخواهد، زمان نمىخواهد، تاریکى و روشنایى نمىخواهد، شب و روز نمىخواهد، خیلى آسان است و زحمت ندارد و خرج ندارد. آدم راحت گناه مىکند. و لذا باید مواظب باشیم. و چقدر ما صبح تا شب گناهانى مىکنیم و توبه نداریم. آن وقت وقتى این گناهها جمع شد خطر دارد چون قرآن مىگوید: عاقبت کسانى که پشت سر هم گناه مىکنند و غافل هستند این گناهها جمع مىشود جمع مىشود و سر از راه باریکى درمى آورد.
خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد خودت در وقت فکر کردن، شنیدن، حرف زدن، در وقت هر رقم کارى که نیاز به تقوا دارد خودت ما را حفظ بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»