موضوع بحث: آفات زبان – 1
تاریخ پخش: 05/07/69
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
یک بحث تربیتى است. یک سرى چیزها خیلى آسان است ولى وقتى فکر مىکنیم مىبینیم خیلى مهم است. فیض کاشانى در کتاب محجه البیضاء بحثى دارد بنام آفات اللسان(گناهان زبان)، ایشان در آنجا بیست گناه را نقل مىکند.
1- اهمیت و نقش زبان در سعادت و شقاوت انسان
یکى از علماى قم کتابى را نوشتهاند فکر کردند و این بیست گناه را سى تا کردند. یکى از علماى اصفهان کتابى نوشتهاند این 30 تا را 190 تا کردهاند و مىشود گفت به نحوى بیشتر گناهان به زبان مربوط مىشود. ما حرف زدن برایمان خیلى آسان است.
کافر نجس است اگر بگوید «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» پاک مىشود. با حرف زدن پاک، نجس مىشود. مسلمان اگر یکى از ضروریات دین را منکر بشود، کافر مىشود.
با حرف زدن، حرام به حلال تبدیل مىشود دختر و پسر به هم حرامند صیغهشان را که خواندى حلال مىشوند.
با حرف زدن آدم مىتواند جهنم را به بهشت تبدیل کند. گناهکار با گفتن استغفار، توبه مىکند و نجات پیدا مىکند. مهر، قهر مىشود قهر، مهر مىشود.
خدا مىداند که چقدر اختلافات زناشویى است که ریشهاش را جستجو کنید مىگوید مادر شوهرم یک کلمه گفت، مىخواهم ببینم این را به چه کسى گفت مىخواهم انتقام بگیرم.
گاهى به خطر یک کلمه جنگهاى خانمانسوز یا فتنههاى گروهى حزبى پیش مىآید.
مسأله زبان خیلى مهم است. قرآن مىگوید: گاهى حرف زدن از پول دادن بهتر است: «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَهٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَهٍ یَتْبَعُها أَذىً» (بقره/263) اگر مىخواهى کمک کنى بعد منت بگذارى نمىخواهد کمک کنى. سلام گرم بکنى از پول دادن بهتر است. و متأسفانه ما خیلى بد حرف مىزنیم.
چگونه حرف بزنیم؟ معمولی ترین بحثهاست اما سختترین کارهاست دهها آیه در این زمینه داریم. اگر مىخواهیم در جامعه خوبىها زیاد شود تشویق کنید مرحبا احسنت آفرین بگویید.
مىخواهید یک نفر را بشکنید با حرف مىشود شکست. میتوان با حرف زدن شخصیت یک نفر را بالا برد و یا یک نفر را کوبید. با یک کلمه حرف از نظر حقوقى مىتواند به حبس ابد برود. مثلاً در فقه اسلامى اگر کسى دستور داد بکش به نا حق، قاتل را باید کشت دستور دهنده را باید تا آخر عمر زندانى کرد.
با یک کلمه اسلام با یک کلمه کفر با یک کلمه بهشت با یک کلمه جهنم.
آخر این زبان بر خلاف همه عضوهاست اول که درد ندارد غیر از راه رفتن است قشنگى ندارد خرج ندارد هر زمان مىشود در تاریکى چشم نمىتواند گناه کند اما زبان مىتواند. هر جا که باشد.
با هر عضوى که بخواهى گناه کنى یک شرط مىخواهد مثلاً جا باشد پول باشد مکان باشد روشنایى باشد وسیله باشد تنها چیزى که هیچ خرج و زمانى ندارد گناه با زبان است.
و ما چقدر راحت حرف مىزنیم، بر عکس بیشترین عبادت هم توسط زبان است. حالا ما بعد از این مىخواهیم وارد بحث گناهان زبان بشویم.
یک مقدارى در این زمینه صحبت کنیم.
2- آفات زبان
1- یکى از گناهان زبان بى دلیل حرف زدن است. «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ» (اسراء/36) قرآن مىگوید چیزى را که نمىدانى نگو.
از پزشک سوال مىکنند بگوید نفهمیدم نمىدانم. «إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ» (انعام/ 116). یک مشت آدمها علم ندارند همینطور الکى مىگویند.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ أَفْتَی النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ لَعَنَتْهُ مَلَائِکَهُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْض»(المحاسن/ج1/ص205) اگر کسی که اطلاعات ندارد آخوندى که مجتهد نیست، فتوا بدهد، تمام فرشتههای زمین و آسمان نفرین مىکنند. پس حرف زدن بدون علم یکى از گناهان است.
2- یکى از گناهان بزرگ ما گناه مسخره است همه همدیگر را مسخره مىکنند آنهایى که تربیت نشدند خیال مىکنند چون کلاس پنجم هستند مىتوانند کلاس دومیها را مسخره کنند. دانشجو مىتواند دبیرستانى را مسخره کنند، یا تاجر کاسب را و پدر. . . .
هر گناهى آدم بکند و یک مرتبه استغفار کند خدا مىبخشد بعضى از گناهان است که خدا با استغفار نمىبخشد اگر رسول اکرم استغفار کند خدا مىبخشد. اما اگر کسى مؤمنى را مسخره کند و رسول اکرم هم هفتاد بار استغفار کند باز هم خدا این گناه را نمىبخشد. «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ» (حجرات/11) مسخره نکنید.
3- ابعاد و پیامدهای منفی مسخره کردن دیگران
قرآن مىگوید: ریشه مسخره این است که تو خودت را بهتر مىدانى. شاید آن کسى را که مسخره مىکنى بهتر از تو باشد.
«وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ» (حجرات/11) خانمها همدیگر را مسخره نکنید. گاهى یک کسى بلد نیست حرف بزند ما مىخندیم خوب نمىتواند حرف بزند حالا مگر چى شده؟
حضرت زینب(س) فرمود: شام از کربلا به من بدتر گذشت چون کربلا خون بود شام مسخره بود.
روزى که پیغمبر مکه را گرفت همه را بخشید اما فرمود چهار نفر را اعدام کنند. چرا؟ فرمود: این چهار نفر مرا(دین و مقدسات مرا) مسخره مىکردند.
مسخره چنان گناهى است که پیغمبر در روز عفو عمومى بت پرست را بخشید اما مسخره کن را نبخشید. ماشینش قشنگ است مىرسد به یک ماشین غیر قشنگ، متلک مىگوید.
قرآن مىگوید: «ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ» (مائده/58) آدمى که مسخره مىکند عقل ندارد. اگر در یک جایى دیدید آیت الهى و نشانههاى توحید دارند مسخره مىشوند آنجا ننشینید حق نشستن در آن جلسه را ندارید گرچه آن جا جلسه مهمى باشد در این جلسه به مرد خدا ولی خدا. . . توهین شده است و نشستن در اینجا ممنوع است.
«إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها» (نساء/140) گر شنیدید در جایى به آیات خدا و خدا مردان توهین مىشود نشستن در آنجا ممنوع است.
امام حسین در کربلا با شمشیر قیام کرد و مخالفین او هم با شمشیر قیام کردند. پنج نفر در کربلا به امام حسین متلک مىگفتند آن وقت امام حسین این پنج نفر را نفرین کرد و آنها همانجا افتادند. یعنى امام حسین جلوى شمشیر دشمن مىرفت جلوى نیش نمىرفت. پشت خیمه امام حسین گودى کنده شده بود و داخل اینها هیزم بود که اگر دشمن خواست به خیمهها حمله کند اینها را آتش بزند تا دشمن نتواند به خیمه نزدیک شود. یکى از طرفداران یزید به امام حسین گفت: حسین عجله دارى براى آتش جهنم، فردا مىروى زود آتش روشن کردى مثل اینکه دلتنگ جهنم شدهاى امام حسین همانجا نفرینش کرد و او آنجا در همان گودال افتاد.
خدا همهی ما را بیامرزد خدا مىداند چقدر ما نیش زدهایم. «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» (همزه/1) واى به آنهایى که نیش مىزنند کفشش پاره بود لبخند زدى کیفش پاره بود لبخند زدى. . . .
حالا شما فکر کن ببین چقدر از این لبخندها در عمرمان زدیم.
بحث امشب ما خیلى ساده ولى خیلى مشکل است.
علامه طباطبایى به دوستش گفته بود اگر از من عیبى دیدى به من تذکر بده. در نجف اشرف سر درس نشسته بودند استاد درس مىداد طلاب نشسته بودند یکى از طلاب لبخندى زد فورى آن یکى دوستش به او گفت چرا لبخند زدى. نمىشود صاف به هر کسى خندید.
پول براى جبهه جمع مىکردند پولهاى کلان کلان. یک کسى چند تا دانه خرما آورد گفت این را هم من براى جبهه مىدهم. اصحاب تا دیدند چند تا خرما آورده براى کمک به جبهه زدند زیر خنده.
«الَّذینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعینَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فِی الصَّدَقاتِ» (توبه/79) بخاطر اینکه پولش کم بود خندید.
یک گونى پول آورده بودند خدمت امام رضا یک پیرزنى هم دو سه تومان فرستاده بود. امام رضا (ع) فرمود: گونى پول را نمىخواهم همان دو سه تومان را بدهید.
به امیرالمومین گفتند: خیلى خودت را به دردسر مىاندازى خیلى زحمت مىکشى چقدر خودت را خسته مىکنى. حضرت فرمود: واللَّه قسم که نمىدانم حتى یکى از کارهایم قبول شده است یا نه. دوباره تکرار کرد. در یک حدیث یک سطرى تا حالا ندیده بودم حضرت على(ع) دو بار قسم بخورد آخر قسم خوردن آنها با ما فرق مىکند.
در یک ماجرا به امام صادق(ع) گفتند: قسم بخور و الا باید 400 هزار درهم بدهى. گفت 400 هزار درهم را مىدهم اما قسم راست هم نمىخورم چه برسد به قسم دروغ. قسم اولیاء خدا بار دارد و خرج دارد و زود به زود خرج نمىکنند.
حتى زناکار را شلاق بزن اما مسخرهاش نکن. حق ندارى به او توهین کنى حتى نگو بدبخت اگر این پسر رفته روى پشت بام کبوتربازى کند نگو خاک توى سرت اگر آن عشقى که توى کله او هست توى کله تو هم بود تو هم کبوتربازى مىکردى.
این گرفتار شده که معتاد شده است. این گرفتار شده که گناهکار شده است. گرفتار را نصیحت بکنید متجاوز را شلاق بزنید ولی نیش به او نزنید. گاهى کتک کاریها فراموش مىشود اما نیش زبان فراموش نمىشود. باید مواظب باشیم کسى را مسخره نکنیم.
ابوذر غفارى به یک مردى گفت: «یَا ابْنَ السَّوْدَاءِ»(الزهد/ص60) برو مادرت سیاه است پیغمبر خیلى ناراحت شد. گفت ابوذر تو چه گفتى؟ ابوذر گفت ببخشید اشتباه کردم. آن صحابى بزرگ صورتش را روى خاک گذاشت و آنقدر صورتش را به خاک مالید که پیغمبر گفت بخشیدمت. خود سازى مىکردند.
مگر راحت مىشود که آدم به زنش نیش بزند. گاهى مادر دخترش را لت و پار مىکند بخصوص جلوى مهمانها و این دختر رنگ عوض مىکند و جلوى مهمانها نمىتواند به مادر حرفى بزند این مادر هم مىبیند موقعیت خوبى است دختر عفت نشان مىدهد و مادر به رگبار مىبندد. خدا مادرها را بیامرزد خدا پدرها را بیامزد.
4- جدال و بیهودهگویی از آفات زبان
3- جدال و جر و بحث: قرآن مىگوید: شیطان به دوستان خودش وحى مىکند که جر و بحث کنید و مىگوید که بنشینید تا بحث را کشش بدهیم.
امام رضا(ع) به عبدالعظیم حسنى فرمود: به یاران من بگو که جر و بحث سر چیزهاى بیخود نکنند. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ» (حج/38) در دو جاى قرآن مىفرماید که بعضى از مردمعمرشان را در جر و بحث مىگذرانند.
یک آیه داریم که مىگوید: «سَیَقُولُونَ ثَلاثَهٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ» (کهف/22) قرآن انتقاد مىکند و مىگوید بجاى اینکه بنشینند و بگویند این اصحاب کهف چه کراماتى و چه مردانگىاى داشتند بجاى اینکه هدف اینها را دنبال کنند، مثل اینکه استاد دارد درس مىدهد شاگردان بگویند استاد چند کیلوست؟ و سر وزن استاد چونه بزنند. بابا مگه معلم کیلویى است یا مترى است. حدیث داریم روز قیامت نوار عمر برویتان باز مىشود: ساعتهایى که درى ورى گفتید آه و حسرتى دارید که غیر قابل وصف است.
گاهى وقتها عمر چنان تلف مىشود. خانم مىخواهد ماست بیاورد سر سفره بیست دقیقه مىشود از این ترب گل درست مىکند و نعنا را شکل گل لاله مىکند، بابا یک دقیقه دیگر این به هم مىخورد مگه تو عمرت را باد آورده است بنشین و یک صفحه مطالعه کن.
عمرتان را حرام نکنید. روایت است که در روز قیامت سؤال مىکنند که لحظات عمرتان را چه کردید این کشاورزها چند تا چاه مىکَنند و زیر چاهها را به هم وصل مىکنند و مىشود قنات بعد این آب را به مزرعه مىرسانند. کشاورز باید مراقبت کند که آب قنات به مزرعه برود و آب هدر نرود. اگر آب هدر برود چیزى از آن به مزرعه نمىرسد.
شما خیلى از این چاهها دارید. پدر مادر کتاب استاد اخیراً هم در جمهورى اسلامى نفت و دلارمان زیاد شده است. عزتمان بالا رفته است اسیرهایمان آزاد شد نفتمان گران شد دشمنان ما تسلیم شدند حیف نیست این جوانى این عمر را تلف مىکنى.
5- گناهان زبان
4- یکى از گناهان زبان اظهار فقراست. قرآن مىگوید: «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّف» (بقره/273) مؤمن جورى زندگى کند که خیال کنند که او غنى است. اظهار عجز پهلوى غیر خدا نکنید.
5- یکى از گناهان زبان افشاگرى است. حالا اگر شما بگویید حقوق ما کم است مگر کسى به شما پول مىدهد. پس بهتر است که نگویید.
افشاگرى نابجا: البته افشاگرى دو جور است یک وقت جامعه در خطر است یک راننده مست پشت فرمان است اینجا باید افشا کرد. آهاى مردم راننده مست است، سوار نشوید یک وقت نه من براى اینکه رقیبم را زمین بزنم آبروى او را مىبرم.
6- یکى از گناهان زبان بد حرف زدن است قرآن مىگوید: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» (بقره/83).
معلم اگر خواست شاگردش خوب درس بخواند باید او را مؤدب صدا بزند. قرآن وقتى با ما حرف مىزند مىگوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): «أجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب»(غررالحکم/ص436) مودب حرف بزنید تا خوب جواب بشنوید.
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): «سوء المنطق یزری بالقدر و یفسد الأخوه»(غررالحکم/ص223) بد حرف زدن برادرى را از بین مىبرد و قدر منزلت انسان را کم مىکند و کینه به وجود مىآورد.
ما در کلاسهاى نهضت سواد آموزى یک وقت مىبینیم که یک خانم نیامد وقتى بررسى مىکنى مىگوید آموزشیار وقتى خواست حاضر و غایب کند به او گفت فاطمه خانم به من گفت فاطمه خالى گاهى برخوردها و تبعیضها مشکل آفرین است.
امام سجاد(ع) مىگوید توفیق بده مرا که جورى خودم را تربیت کنم که هر کسى غیبتم را مىکند من تعریفش را بکنم. این روح بزرگ است.
قرآن مىگوید علامت مؤمن این است که وقتى نیش به او مىزنى او به تو جواب خوب مىدهد. نگو: کلوخ انداز را پاداش سنگ است.
انتقام نگیریم.
7- نقالى یکى از گناهان است.
8- فخرفروشى یکى دیگر از گناهان زبان است(من آنم که رستم بُوَد پهلوان)
«وَ بِیَدِکَ لَا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیَادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضُرِّی»در مناجات شعبانیه میگویید: خدا عزت و ذلت من دست توست. پس افتخار نکنید.
امام مىگوید: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): «لا حمق أعظم من الفخر»(غررالحکم/ص311) چقدر احمق است کسى که پز بدهد. حماقتى بالاتر از پز دادن نیست. پارچه را 100 تومان خریده است مىگوید 200 تومن. ماشین من خانه من. . . . «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» (انفال/32) ما هم اگر مىخواستیم میتوانستیم مثل همین آیات را بیاوریم. مردم به پیامبر لاف مىزدند.
آدم با زبان حسنات خودش را آتش مىزند و گناه زبان گناهى است که آدم بدون خرج بدون هزینه در تاریکى در روشنایى در شب، روز، کوچک، تنهایى، جامعه و. . . . میتواند انجام دهد.
زبان کوچک، ولى خطرناک است.
امیدوارم که خدا موفقتان کند و شما فرهنگىها هم قدر خودتان را بدانید.
تمام مردم، زمین دارند و باغ دارند آموزش و پرورش هم مغز نسل نو دارد حقوقتان کم است ولى قدر شغلتان را بدانید.
امسال آموزش و پرورش آستین بالا زده است راجع به نماز در مدارس همت کند.
ان شاءاللَّه در انتخابات خبرگان شرکت مىکنیم چون 1- شرکت کنیم امام راضى است 2- شرکت نکنیم آمریکا راضى است و بعد هم اگر اختلاف نظر دیدیم برویم ببینیم مقام معظم رهبرى چه مىگوید حرف را از او بگیریم.
آزادى اسرا شیرین است قیمت نفت شیرین است عزت جهانى هم شیرین است این شیرینىها را خراب نکنیم. جورى در انتخابات شرکت کنیم که آمریکا ناراحت و اسیران شاد شوند.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»