آداب دعا

1- ایمان به تأثیر دعا در زندگی
2- درخواست همه نیازها از خدا
3- کوچک نشمردن دعا
4- دعا همراه با خوف و امید
5- دعا برای همه نیازمندان
6- دعا برای درگذشتگان
7- آغاز و پایان دعا با صلوات

موضوع: آداب دعا
تاریخ پخش: 06/04/95
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بینندگان پای تلویزیون در آستانه‌ی شهادت آقا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بحث را گوش می‌دهند. هر کجا هستید، یک سلام به نجف! «السلام علیک یا ابالحسن، یا امیرالمؤمنین، و رحمه الله و برکاته»
شب قدر اسمش در قرآن آمده است، در سوره‌ی دخان می‌گوید: «لَیْلَهٍ مُبارَکَه» (دخان/3) شب پربرکتی است. شب قدر شبی است که قرآن نازل شد. روایات می‌گوید: شب نوزدهم، شب بیست و یکم، ‌شب بیست و سوم یکی شب قدر است. ولی شب بیست و یکم پررنگ‌تر از شب نوزدهم است و شب بیست و سوم از شب بیست و سوم هم پررنگ‌تر است. ولی به هر حال یکی از این دو شب، شب قدر است. که ثواب… یعنی به اندازه‌ی هزار ماه است، هزار ماه را که تقسیم بر دوازده کنیم،‌ تقریباً به اندازه هشتاد و چند سال می‌شود. یعنی شبی است که ارزشش به اندازه‌ی هشتاد و خورده‌ای سال است. یعنی یک عمر طولانی. هر کاری در شب قدر ضربدر هزار می‌شود. شما اگر شب بیست و یکم، شب بیست و سوم به یک نفر افطاری بدهید، انگار به هزار نفر افطاری داده‌اید. بعضی آدم‌هایی که حواسشان جمع‌تر است، خمسشان را شب قدر می‌دهند. چون می‌گوید: اگر پنج میلیون خمس می‌دهم، انگار پنج ضربدر هزار می‌شود. انگار پنج میلیارد داده است. حالا شب قدر وظیفه چیست؟ در مسجدها گفته شده است. پیشنهاد من به همکارها و  طلبه‌ها و منبری‌ها این است که از منبر یک ده دقیقه‌ای دو آیه تفسیر کنند، چون این درست نیست که شب قدر که شب نزول قرآن است، دعای الغوث سهم دارد و باید هم سهم داشته باشد، قرآن سرگرفتن سهم دارد، مداحی سهم دارد، همه چیز سهم دارد. ولی خود قرآن در بعضی از مسجدها سهم ندارد. یعنی شب قدر یک آیه که خدا چه می‌خواهد به ما بگوید؟ بنابراین، اگر کسی شب قدر سهم قرآن را ندهد، اگر توجه داشته باشد، انصاف را مراعات نکرده است، مگر اینکه بگوییم که توجه نداشته است. کارهایی که…
1- ایمان به تأثیر دعا در زندگی
بحثی که الان می‌خواهم بگویم، چون شب قدر یکی از کارهایش دعا است. می‌خواهم راجع به دعا صحبت کنم. امیرالمؤمنین که شب شهادتش بحث را گوش می‌دهید، فرمود: «الدُّعا تُرسُ المؤمن‏» (عده الداعی، 25) تُرس مثل ترس! یعنی دعا سپر مؤمن است. یعنی دعا شما را حفظ می‌کند. حدیثی در کافی داریم،  «إِنَّ الدُّعَاءَ أَنْفَذُ مِنَ السِّنَانِ» (کافى/ج2/ص469) دعا از سرنیزه تیزتر است. یعنی اثر می‌کند. حالا چرا بعضی از دعاها اثر نمی‌کند؟ آخر بحثم می‌گویم.
منتها چطور دعا کنیم؟ می‌گویند: اول از خدا تمجید کنید. «کُلُّ دُعَاءٍ لَا یَکُونُ قَبْلَهُ تَمْجِیدٌ فَهُوَ أَبْتَر» (بحارالانوار/ج95/ص221) در دعا اول از خدا تمجید کنید. الان دعاهایی که ما در ماه رمضان می‌خوانیم چیست؟ می‌گوییم: یا علی و یا عظیم! یا غفور و یا رحیم! ببینید اول از خدا تمجید می‌کنید. شما یک وامی که می‌خواهید بگیرید، می‌گویید: سلام علیکم، آقا شما خدمات زیادی کرده‌اید، به گردن ما حق دارید، اول می‌گویید: آقا خدماتی هست، بعد می‌گوییم: حالا یک مشکل دیگر هم داریم، آن را هم بلکه ان شاء‌ الله برای ماه حل کنید. از خدا تمجید کنید. در دعاها دائم می‌گوید: «اَنتَ الذِّی… اَنتَ الذِّی… اَنتَ الذِّی…» من را آفریدی،‌ می‌شد من را نیافرینی. انسان آفریدی، می‌شد شکل دیگری باشم. عقل به من دادی، دین به من دادی، در بلاد اسلام متولد شدم، پدر و مادری در اختیارم گذاشتی، مریض شدم، شفایم دادی. منحرف بودم، هدایتم کردی. بی‌سواد بودم، به من سواد دادی. از خدا تمجید کنید.
2- درخواست همه نیازها از خدا
دوم همه چیز را از خدا بخواهیم. نگوییم این که چیزی نیست. حتی بند کفشت اگر مشکلی داشت، آن را هم از خدا بخواهید. نگویید که چیزی نیست. چند جا نگویید که چیزی نیست. یکی گناه را نگویید این که چیزی نیست. مثلاً می‌گوییم: آقا این نگاه حرام بود. برو بابا رابطه‌ای که با او نداشتیم. حالا یک خورده نگاهش کردیم. خانم حجابت خوب نیست. برو بابا انقدر بی‌حجاب هست که من پیش او حزب اللهی هستم. آقا اینجا خلاف کردی، من چه خلافی کردم؟ مگر آدم کشتم؟ مگر از دیوار کسی بالا رفتم؟ یعنی گناه را کشتن آدم می‌دانیم. و حال اینکه گاهی وقت‌ها من ممکن است به یک کسی گفته باشم: بنشین!‌و او در جمعیت خراب شده باشد، و همین گناه برای من بماند که تو در جمعیت به یک نفر گفتی بنشین و او در جمعیت خیط شد. حالا پنجاه تا سخنرانی هم اگر کرده باشی،‌ هوا رفت. چون یک مؤمن را خراب کردی. این مهم است. نگویید: چیزی نیست. گناه را نگویید چیزی نیست. گاهی وقت‌ها تیغ چیزی نیست،‌ اما همین تیغ اگر به پای یک پهلوان هم فرو برود،‌ از راه می‌افتد. پوست خیار مگر چیزی است؟ ولی یک قهرمان وزنه‌برداری را ویلچری می‌کند. پایش را می‌گذارد و از پشت می‌افتد،‌ نخاعی می‌شود،‌ یا علی ویلچر! نگویید: تیغ چیزی نیست، آدم را می‌اندازد. نگویید: پوست خیار چیزی نیست، آدم را می‌اندازد. نگویید: این دو تا مو طوری نیست، نگو حالا ما شوخی کردیم، حالا یا شوخی کردی، یا جدی گفتی. آبروی طرف را بردی. آخر گاهی وقت‌ها به یک کسی شوخی می‌کنند، ‌طرف را لهش می‌کنند، بعد می‌گوید: آقا من شوخی کردم. حالا یا شوخی کردی، یا جدی کردی، آبروی ما رفت. مثل اینکه من طلا بردارم و به شکل میخ دربیاورم،‌ بزنم در چشم شما، ‌شما کور شوی، بعد بگویم: طلا است! حالا یا طلا است، یا میخ طویله! من کور شدم. اینکه شوخی کردم، غرضی نداشتم، باید مواظب باشیم. اینکه بچه‌ی من است. بچه شما در خانه یک کاری می‌کند،‌ روبروی مهمان بگویی: برو گمشو! چرا به این بچه گفتی: برو گمشو؟ بچه‌ی من است،‌ بچه شما هست، حق ادب و تربیت داری، حق تحقیر نداری! نمی‌توانی بگویی: برو گمشو! آخر خلاف کرد. خلاف کرد، نهی از منکر کن. بگو: آقاجان این کار را نکن. تو در جلسه به دخترت گفتی: برو گمشو! او هم چون بچه بود، ‌جواب شما را نداد. ولی این بچه، به گردن شما حق پیدا کرد. چرا به او گفتی: برو گمشو؟ عجب گوساله‌ای است. به این راحتی مردم گوساله شدند؟ حق داری این کلمه را بگویی؟  دعا را هم کوچک نشمارید. این که چیزی نیست. نه گناه را کوچک بشمارید، نه عبادت را کوچک بشمارید. گاهی یک عبادت کوچک…
3- کوچک نشمردن دعا
دنیا هم همینطور است. ما یک وقتی در یکی از کشورها سوار هواپیما شدیم، در حال مسافرت به کشور دیگری بودیم. همه را پیاده کردند، بارها را هم پیاده کردند. گفتیم: چه خبر است؟ تروریست در هواپیما است؟ هواپیماربا سوار شده است؟ گفتند: نه! مثلاً یک موش در هواپیما رفته است. گفتیم: این همه مسافر را به خاطر یک موش!!! گفتند: بله! ممکن است یک موش یک سیمی را بجود، رابطه‌ی خلبان با فرودگاه قطع بشود. رابطه قطع شود، همه چیز به هم می‌خورد. یعنی موش است، ولی همین موش می‌تواند دویست تا مسافر را پیاده کند. نگویید: چیزی نیست. چیزی هست. دعا را هم نگویید: این که چیزی نیست.
خوب دیگر چه؟ امیرالمؤمنین که امشب شب شهادتش است و بینندگان شب شهادت بحث را گوش می‌دهید، می‌گوید: «فَلا تَسْتَصْغِرَنَّ شَیْئاً مِنْ دُعَائِهِ» (خصال صدوق،ج1، ص209) هیچ دعایی را سبک نشمارید. و لذا امام باقر(علیه‌السلام) نقل شده است، که وقتی می‌خواست دعا کند، بچه‌های کوچک را هم با خودش می‌برد. می‌گفت: من دعا می‌کنم، شما هم آمین بگویید. یعنی گاهی آمین یک بچه، دعای امام باقر(علیه‌السلام) را فعال می‌کند. پیغمبر ما وقتی می‌خواست به مخالفین دعا کند، دو تا بچه‌ی کوچک، امام حسن(علیه‌السلام) و امام حسین(علیه‌السلام) کوچک بودند، با خودش می‌برد، گفت: من دعا می‌کنم، شما آمین بگویید. دعای این کوچولوها دعای پیغمبر را زور می‌دهد. گاهی یک فقیر دعا می‌کند. چیزی را سبک نشمرید. امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: «إِذَا دَعَوْتَ» وقتی دعا می‌کنی، چنان دعا کن، «فَظُنَّ أَنَّ حَاجَتَکَ بِالْبَابِ» (کافی، ج 2، ص473) در کتاب کافی است. وقتی دعا می‌کنی، انگار حاجتت دم در است. یعنی خوشبین باش. نگو دعای ما مستجاب نمی‌شود. امام سجاد(علیه‌السلام) می‌فرماید: پیغمبر وقتی دعا می‌کرد، «کَانَ یَرْفَعُ یَدَیْهِ» (أمالی طوسی، ص585) دست‌هایش را بالا می‌برد، یعنی در مقابل صورت. این است. آخر بعضی‌ها وقتی دعا می‌کنند، چنین می‌کنند. دست را بالا برد، یعنی تا مقابل صورت بیاور. اگر کسی دستش را بالا آورد، هر چه می‌خواهد خدا به او می‌دهد، اگر صلاحش نباشد. مشابهش را به او می‌دهد. اگر اصلاً صلاحش نباشد، چون دستش را بالا آورده است، خدا می‌گوید: دست بالا بیاید من خجالت می‌کشم، چیزی به او ندهم. ولی صلاحش نیست، ولی چون دستش را بالا آورده است، در عوض یک بلا از جانش دور می‌کنم. یا برای نسلش یک چیزی ذخیره می‌کنم، یا برای قیامتش یک چیزی ذخیره می‌کنم. دست بالا بیاید محروم نمی‌شود.
4- دعا همراه با خوف و امید
حدیث داریم: «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» (اعراف/56) عزیزان شب قدر بحث را می‌بینند. شب بیست و یکم بحث را می‌بینند. دعا هم باید  «خَوْفاً وَ طَمَعاً» هم باید در آن خوف باشد و هم در آن طمع باشد. بد نیست اینجا حالا شب قدر من هم یک تکه از قرآن بگویم. تو که سفارش می‌کنی، آخوندها تفسیر بگویند، خوب خودت هم یک تفسیر بگو. دو آیه داریم به حسب ظاهر ضد هم هستند. اما فکر کنید، می‌بینید که ضد هم نیستند. یک آیه داریم که مؤمن به یاد خدا که می‌افتد می‌لرزد، «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم‏» (انفاق/2) یعنی یاد خدا دل را می‌لرزاند، یک آیه دیگر داریم که آن آیه را حفظ هستید. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏» (رعد/28)‌ یعنی با یاد خدا دل آرام است. یک آیه داریم که با یاد خدا دل آرام است. یک آیه داریم که با یاد خدا دل می‌تپد. بالاخره دل اگر آرام است، چرا می‌تپد. اگر می‌تپد معلوم است که آرام نیست. یک آیه می‌گوید: با یاد خدا دل می‌تپد، یک آیه می‌گوید: با یاد خدا دل آرام می‌گیرد. من در تفسیر یک مثال زده‌ام، گفته‌ام مثل بچه، بچه دستش که در دست پدرش است، همین که دستش در دست پدرش است، دلش آرام است. اگر یک لات محله هم خواسته باشد، نگاهش کند، به لات می‌گوید: ببین! دستش در دست پدرش هست، آرامش دارد. اما همین بچه اگر خلاف کند، از پدرش می‌ترسد. یعنی بچه هم با یاد بابا دلش آرام می‌گیرد، هم اگر خلافکار باشد، اگر بفهمد پدرش فهمیده است، می‌ترسد. یعنی بچه هم از پدرش می‌ترسد، هم به پدرش دلش آرام است. بعضی آیه‌ها اینطور است.
مثلاً یک آیه داریم که جهنم بزرگ است، به جهنم می‌گوییم: «هَلِ امْتَلَأْتِ» پر شدی؟ می‌گوید: «وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ» (قاف/30) بازم داری بفرست بیاید. جا دارم. یک آیه داریم: «مَکاناً ضَیِّقاً» (فرقان/13) جهنم تنگ است. اگر گشاد است چرا می‌گویند: تنگ است. اگر تنگ است چرا می‌گوید: گشاد است. این را هم با یک مثال گفتم. میخ که در دیوار می‌کوبی، هر میخی جایش تنگ است. اما اگر از دیوار بپرسی، ای دیوار! جای میخ داری؟ بله! هزار تا میخ دیگر هم باشد، جا دارم. دیوار جای میخ زیاد دارد. اما هر میخی به خودی خود، جایش تنگ است. هم «مَکاناً ضَیِّقاً» و هم… یا مثلاً یک صلواتی بفرستید…
یک آیه داریم، هر کس می‌ترسد عادل نباشد، حق ندارد دو تا زن بگیرد. آیه قرآن است: «فَإِنْ خِفْتُمْ» اگر خوف دارید، نگران هستید،  «أَلَّا تَعْدِلُوا» اگر نگران هستید که عادل نباشید، بین دو همسر «فَواحِدَهً» (نساء/3) یک زن بگیرید. یک آیه‌ی دیگر داریم که هرگز عادل نیستید. «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا» [«أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ» (نساء/129)]  شما استطاعت و توان عادل شدن را ندارید. این یعنی چه؟ یک آیه می‌گوید: اگر عادل هستید، دو تا زن می‌توانید بگیرید. یک آیه می‌گوید: هرگز عادل نیستی. خوب اگر هرگز عادل نیستم، پس چرا می‌گوید: اگر عادل بودی؟ مثل اینکه بگویم: شما هرگز آب نمی‌خوری، بعد بگویم: اگر آب خوردی، سلام بر امام حسین بفرست. تو که گفتی: هیچ وقت آب نمی‌خوری. پس چرا بعدش می‌گویی اگر آب خوری بر امام حسین سلام کن؟ این‌ها معنا دارد. معنایش این است که در عدالت قلبی هیچ کس نمی‌تواند عادل باشد. بالاخره هر کس دو تا زن گرفت، آن کس که خوشگل‌تر است، جوان‌تر است، زیباتر است، آدم بیش‌تر دوستش دارد. در آنجا کسی نمی‌تواند بگوید: نه! من این خانم خوشگل با خشت پیش من یکطور است. اینطور نیست. در قلب انسان توان عدالت ندارد. اما در عمل می‌تواند، دو تا خانه،‌ دو تا تلفن، دو تا ماشین، دو تا پیراهن، دو تا شلوار، دو تا کفش، دو تا نمی‌دانم سفر، دو تا عمره، دو تا حج، دو تا… در عمل می‌شود عادل بود، اما در علاقه عدالت دست انسان نیست. آنجایی که می‌گوید: هرگز عادل نیستید، یعنی در علاقه! آنجایی که می‌گوید: اگر عادل بودید می‌توانید، برای چیست؟ برای عمل است. خوب این‌ها… چون گاهی وقت‌ها این فضاهای مجازی هم که دیگر غوغا می‌کنند. یک چیزی پیدا می‌کنند، و هی نیش می‌زنند. راجع به هم چیز هم نیش می‌زنند.
می‌گویند: شما می‌گویید حضرت علی(علیه‌السلام) تیر را از پایش می‌کشیدند،‌ متوجه نمی‌شد. می‌گوییم: بله! می‌گویند: پس چرا یک فقیر آمد، ‌متوجه شد، گفت بنشین و انگشترش را سر نماز به فقیر داد؟ شما که می‌گویید حضرت علی چنان غرق در خداست که تیر را از پایش می‌کشیدند و نمی‌فهمید. پس چطور فهمید که فقیر است؟ بابا در نماز توجه از خدا به غیر خدا جایز نیست. اما توجه از خدا به خلق خدا جایز است. ببینید قرآن بخوانم، «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» (بقره/245) این آیه‌ی قرآن است. چهار بار هم قرض الحسنه در قرآن آمده است. به نظرم چهار بار است. عوض اینکه بگویم… ما به خدا که قرض نمی‌دهیم. به یک مسلمان قرض می‌دهیم. اما خدا می‌گوید: همین که به یک مؤمنی قرض دادی، انگار به خدا قرض داده‌ای. عوض اینکه بگوید: «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ الناس» می‌گوید: «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ» یعنی قرض دادن به مردم، به منزله‌ی قرض دادن به خداست. توجه به بنده‌ی فقیر خدا این در مورد رضایت خداست. توجه به نماز هم مورد رضایت خداست. از رضایت خدا به رضایت خدا می‌رود. هر دو در یک وادی است.
5- دعا برای همه نیازمندان
اما راجع به دعا داشتیم صحبت می‌کردیم. هم خوف و هم طمع! در دعا بلند نظر باشید. در ماه رمضان می‌گوییم: «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ» همه‌ی فقیرها! شب قدر است، یک دعا می‌کنم، آمین بگویید. صدها میلیون منحرف روی کره‌ی زمین است. صدها میلیون آدم هست که خدا را نمی‌شناسد، پیغمبر را نمی‌شناسد، امیرالمؤمنین را نمی‌شناسد، قرآن را نمی‌شناسد، منحرف است. صدها میلیون آدم هست که رابطه با خدا ندارد، اهل نماز نیست. میلیون‌ها آدم هست وضعشان خوب است، اهل خمس نیستند. اهل زکات نیستند. میلیون‌ها آدم هستند دروغ می‌گویند، غیبت می‌کنند، متجاوز هستند، منحرف هستند. خدایا! به آبروی شهید رمضان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) همه‌ی منحرفین را هدایت بفرما.
دعا که می‌کنید، «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ، کُلَّ جَائِع، کُلَّ اَسیر، کُلَّ مَکرُوب» در دعا بلندنظر باشید. نگویید: پروردگارا کسانی که بانی این مسجد هستند، با محمد و آل محمد محشور بفرما. حالا اگر بانی مسجد دیگر است، طوری می‌شود؟ چرا میلیاردی دعا نمی‌کنید؟ بارها گفته‌ام دعایتان میلیاردی باشد. «السلام علیَّ» یعنی سلام بر من. نمازت باطل است. چرا گفتی: «السلام علیَّ» باید بگویی: «السلام علینا و علی عباد الله الصاحین». «السلام علیَّ» یعنی من تنهایی. «علینا» یعنی میلیاردی! «سمع الله لحمدی» نمازت باطل است. یعنی خدا حمد من را می‌شنود. چرا؟ خدا همه‌ی حمدها را می‌شنود. می‌گوید بگو: «سمع الله لمن حمده» میلیاردی شد. «ایاک اعبد و ایاک استعین» فردی است، نمازت هم باطل است. «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِین‏». «اهْدِنَی»،  «اهْدِنَا»، «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیم‏» دعا میلیاردی باشد. برای همه دعا کنید. حتی آن‌هایی که به شما فحش دادند. حتی آن‌هایی که به شما ظلم کردند. گاهی آدم مسجد می‌رود،‌ یاد رفقایش می‌افتد. آن کسی که یادت آمد،‌ احتمال بدهید که گیر کرده است و به شما پناه می‌برد.
6- دعا برای درگذشتگان
یکی از علمای بزرگوار قم، عالم مجتهد،‌ آیت الله پدر شهید، از مجتهدین قدیمی، آیت الله آقا سید مهدی روحانی بود. من یک کمی… یا کم نه! خیلی زیاد! از ایشان استفاده کردم. ایشان یک جمله‌ای می‌گفت که شخصی در مسجد النبی در مدینه کنار پیغمبر داشت به رفقایش دعا می‌کرد. خدایا مشکل فلانی را حل کن، فلانی را شفا بده، می‌گفت: به رفقایش دعا می‌کرد، با یکی از رفقایش دعوایش شده بود. به او که رسید، گفت: نه! تو برو! به بقیه دعا می‌کرد. دومرتبه هی به ذهنش آمد، و به بقیه دعا می‌کرد. باز به ذهنش آمد، می‌گفت: هر چه به ذهنش آمد، این رد کرد و به بقیه دعا کرد. شب به خوابش آمد. گفت: بی‌انصاف تو پهلوی پیغمبر بودی، در مسجد بودی، من سه بار به ذهنت آمدم و بال بال زدم. کینه حتی بعد از مرگ؟ اینقدر عرضه نداشتی که من را ببخشی. ایشان می‌گفت، آیت الله آقا سید مهدی روحانی. می‌گفت: کسانی که یادت می‌آید، معلوم می‌شود که روحشان به شما التماس می‌کند. گیر ندهید. همه‌ی این‌هایی که مسجد می‌روند، امشب و فردا شب و شب‌های قبلی هم بودند. همه‌شان را مصاحبه کنید و از آن‌ها بپرسید که چرا به مسجد می‌روید، می‌گویند: می‌رویم توبه کنیم، ‌می‌رویم که خدا ما را ببخشد. قرآن می‌گوید… بارها گفته‌ام باز هم خواهم گفت اگر عمری داشته باشم. قرآن می‌گوید: اگر می‌خواهی تو را ببخشم تو هم مردم را ببخش. «وَ لْیَعْفُوا» عفوش کن. فحشم داده است، او را ببخش. تهمت زده است. تحقیرم کرده است. کتکم زده است. پولم را خورده است. هر کاری کرده است، او را ببخش. «وَ لْیَعْفُوا» عفوش کن. «وَ لْیَصْفَحُوا» صفحه را برگردان. «ألا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ» (نور/22) مگر نمی‌خواهی خدا تو را ببخشد؟ خوب ببخش! بیایید همین الان هر کس پای تلویزیون نشسته است. بالاخره یک کسانی به من… من می‌آیم در تلویزیون حرف می‌زنم، چهار نفر خوششان می‌آید، می‌گویند: خدا پدرش را بیامرزد، چهار نفر هم از حرف من ناراحت می‌شوند،‌ می‌گویند: اه تو دیگر برو گمشو! حالا بگوییم: نخیر! هر کس به من توهین کند، از سر تقصیراتش نمی‌گذرم. می‌خواهم روز قیامت یقه‌اش را بگیرم. بابا ولش کن. در دعا میلیاری باشید. ببینید یک دعا هست، دعای عهد است. می‌گوید که  «عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ» نه از خودم از «عَنْ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فِى مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا» چه خشکی و چه دریا، چه مشرق چه مغرب! «وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا» چه جاده صاف و چه جاده‌ی کوهستانی! «حَیِّهِمْ وَ مَیِّتِهِمْ» چه زنده و چه مرده! ببینید این را دعای میلیاردی می‌گویند. دعا که می‌کنید. میلیاردی باشد.
7- آغاز و پایان دعا با صلوات
مکان دعا مسجد مهم است. حضور قلب خیلی مهم است. اول دعا بسم الله بگویید. «لَا یُرَدُّ دُعَاءٌ أَوَّلُهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» (بحارالانوار/ ج95/ ص313) قبل از دعا بسم الله بگویید. صلوات بفرستید. امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: «لا یَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً» دعا پشت پرده می‌ماند «حَتَّی یُصَلَّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» (کافی، ج2، ص491) (صلوات حضار) پیش امام آمد و گفت: چرا دعایم مستجاب نمی‌شود؟ من می‌خواهم مستجاب الدعوه بشم. می‌خواهم هر چه دعا کردم، مستجاب شود. حضرت فرمود: لقمه‌هایت را درست کن. هر کس دوست دارد، دعایش مستجاب شود، «طَهِّرْ مَأْکَلَکَ» غذایت را حلال کن. «وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرَام» (بحارالانوار/ج90/ ص372) نگذار لقمه‌ی حرام در شکمت برود.
دعا برای دیگران! حدیث داریم اگر به چهل نفر مؤمن دعا کردی، دعای خودت هم مستجاب می‌شود. خدایا همه‌ی دعاها را مستجاب بفرما! یک بار دیگر سلام به امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) این برادر عزیزمان چهار پنج دقیقه راجع به حضرت امیر ما را به فیض برسانند. یک بار دیگر سلام کنیم.
«السلام علیک یا ابالحسن، یا امیرالمؤمنین، و رحمه الله و برکاته» بسم الله!
*** مداحی!
خوب! اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدایا! دست‌ها بالا مقابل صورت. ده مرتبه هم یارب بگویید. حدیث داریم، ده مرتبه یارب بگویید، خداوند لبیک می‌گوید: یارب، یارب، یارب، یارب، یارب، یارب، یارب، یارب، یارب، یارب. اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدایا هر چه شب قدر برای خوب‌ها مقدر می‌کنی، به آبروی آن خوبان همه‌ی آن‌ها را برای ما هم مقدر بفرما. کسانی که سال‌های قبل شب قدر بودند و الان نیستند، همه‌شان را ببخش و با امیرالمؤمنین محشور بفرما. خدایا هر چه به عمر ما اضافه می‌کنی، بر ایمان و عقل و علم و عمل و اخلاص و عمق و برکت کار ما بیفزا. خدایا مشکلات جامعه، مشکلات نظام، مشکلات افراد، همه‌ی مشکلات را برطرف و بدخواهان ما را شاد نکن. خدایا امشب یعنی شب قدر، شب قدر شبی است که ملائکه خدمت امام زمان(علیه‌السلام) می‌رسند، به آبروی آن مهمان‌ها یعنی ملائکه و به آبروی آن میزبان یعنی حضرت مهدی(علیه‌السلام)، از الان تا ابد، قلب حضرت مهدی(علیه‌السلام) را از ما شاد بفرما. منحرفین هدایت و هدایت شده‌ها را حفظ کن. نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده.
اللهم صل علی محمد و آل محمد.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment