ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن

1- ماجرای انگشتر دادن به فقیر در نماز
2- برائت از دشمنان، ولایت اولیای خدا
3- ولایت رسول خدا و امام علی در راستای ولایت الهی
4- تعجیل در رسیدگی به نیازمندان
5- نماز و زکات، دو عبادت همراه
6- معنای درست توحید و شرک
7- رعایت اولویت در انجام مستحبات

موضوع: ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن

تاریخ پخش:  29/05/90

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بیننده‌ها پای تلویزیون زمانی بحث را می‌بینند که روز نوزدهم است. قرآن خیلی آیه راجع به امیرالمؤمنین دارد یکی از آیاتش که تقریباً همه بلدند و قبول دارند، هم شیعه قبول دارد، هم سنی من می‌نویسم یک آیه را تفسیر کنیم و لطیفه‌هایی که در این آیه هست و کمی هم راجع به آقا امیرالمؤمنین صحبت کنیم. سوره‌ی مائده آیه‌ی 55. «اَعُوذُ بِاللهِ مَنَ الشَّیطانِ الَّرجِیم»، موضوع: ولایت امیرالمؤمنین در قرآن، «إِنَّما» یعنی فقط «وَلِیُّکُمُ»، «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ» (مائده/55)

ترجمه: «إِنَّما» یعنی فقط، «وَلِیُّکُمُ» ولی شما فقط اینها هستند. «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ» فقط خدا ولی شماست. دیگر چه کسی؟ «وَ رَسُولُهُ» «الله» که معلوم است. رسول هم که معلوم است. بعد می‌گوید: ولی شما کسی است که ایمان دارد، اقامه‌ی نماز می‌کنند، زکات می‌‌دهند در حالی که در رکوع هستند. در حال رکوع زکات می‌دهند.

1- ماجرای انگشتر دادن به فقیر در نماز

شاید بارها ماجرایش را شنیده باشید. که فقیری در مسجد آمد کمک خواست. کسی کمک او نکرد. فقیر ناراحت شد و ناله زد که من در مسجد پیغمبر آمدم و کسی به من کمک نکرد. حضرت امیر سر نماز بود، اشاره کرد و انگشترش را به فقیر داد. آیه نازل شد، ولیّ شما آن نیست که در رکوع انگشتر داد. خوب در اینجا چند تا مسأله هست که باید بگوییم.

یکی اینکه اسلام هم دین ولایت است، هم دین برائت. در همین سوره‌ی مائده آیات قبلش می‌فرماید که: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاء» (مائده/51) اینجا می‌گوید: «إِنَّما اولیائکم». یهودی‌ها و مسیحی‌ها نباید ولی و سرپرست و آقا بالاسر شما باشند. آنها نباید باشند. این کسی که در حال رکوع انگشتر داد باید باشد. هم نباید داریم، هم باید داریم. آن نه، این بله.

اینهایی که اسلامشان یک بعدی است. مثلاً نماز می‌خوانند اما «یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ» (بقره/256) نیست. می‌گوید: من نماز می‌خوانم اما اسرائیل هم باشد. یهودی‌ها هم مسلط باشند. آمریکایی‌ها هم مسلط باشند. نماز جمعه هم بخوانند. نماز غیر جمعه هم بخوانند. قرآن هم بخوانند. حافظ قرآن هم باشند. اینها این دینشان قبول نیست.

2- برائت از دشمنان، ولایت اولیای خدا

اسلام می‌گوید: هم ولایت هم برائت. این بله، او نه! آیه‌ی قبلی یعنی آیه 51 می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاء» بعد هم توبیخ می‌کند می‌گوید: «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» (مائده/51) هرکس اینها را سرپرست کند، خودش هم یهودی است. خودش هم مسیحی است. مسلمان نیست. کسی که ولایت و سرپرستی و حکومت یهود و نصارا را  بپذیرد، مسلمان نیست. «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» هرکس تسلیم حکومت آنها شود، ولایت، محبت، اطاعت آنها را بپذیرد، مسلمان نیست. آیه‌ی 51 می‌گوید: او نه، این آیه 55 می‌گوید: این آره! این درس اول است.

«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» «لا اله» بعد می‌گوییم: «الا الله». «اله» نه، «الله» آره. توحید آره، بت نه! حق بله، باطل نه! این یک نکته است. مسلمان‌ها باید در مقابل کفر، انحراف، غیرت دینی داشته باشند. نگویند ما با همه می‌سازیم. هم او باشد و هم او. قرآن می‌گوید: حتی اگر مشرکی برای مسجد پول داد، پول او را نگیرید. پولش را نگیرید. «ما کانَ لِلْمُشْرِکینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ» (توبه/17) مشرک حق ندارد، قرآن می‌گوید: متولی مسجد باید یک آدم مؤمنی باشد. «إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَن‏» (توبه/18) بعد می‌گوید: «وَ لَمْ یَخْش‏» کسی متولی حرم، متولی مسجد، متولی امام، امامزاده باید باشد که اهل نماز باشد، اهل زکات باشد، شجاع باشد. «وَ لَمْ یَخْش‏» از کسی نترسد. حالا شما نگاه کنید که تولیت‌ها در زمان شاه در دست چه کسانی بود. که بعضی از آنها الی آخر…

3- ولایت رسول خدا و امام علی در راستای ولایت الهی

مسأله دوم اینکه می‌گوید: ولیّ شما، نمی‌گوید: اولیای شما. آخر اینها سه نفر هستند. «الله»، «رسول»، «والذین آمنوا». باید بگوید: اولیای شما اینها هستند. نمی‌گوید: اولیای شما، می‌گوید: اینها ولی شما هستند. پیداست حقیقت یکی است. یعنی ولایت علی، امیرالمؤمنین، همان ولایت رسول است، ولایت رسول، ولایت امیرالمؤمنین و رسول شعاع همان ولایت است. این‌ها دو تا نیستند. اگر اینها چند رقم ولایت بود، می‌گفت: «إِنَّما» بگویید… «اولیائکم». می‌گفت: 1- خدا سرپرست شماست. 2- رسول 3- علی‌بن ابی طالب. نمی‌گوید: سرپرستان، اما می‌گوید: سرپرست شما. پیداست یک سرپرستی، یک ولایت بیشتر نیست. ما که می‌گوییم: ولی فقیه، شعاع ولایت حضرت مهدی(ع) است. (صلوات حضار) یعنی ولایت فقیه فتوکپی ولایت امام زمان(ع) است. این هرچه او دارد، بود. منتهی خوب امام معصوم است، فقیه معصوم نیست، عادل است. از اینکه گفته: «وَلِیُّکُمُ» نگفته «اولیائکم» پیداست که روح ولایت پیغمبر و علی همان شعاع ولایت خداست. این هم دومین مورد.

مطلب سوم: در قرآن 27 بار نماز و زکات با هم آمده است. راجع به علی‌بن ابی طالب نماز و زکات با هم نیامده است. در هم آمده است. بین با هم و درون هم فرق است. 27 جای قرآن می‌گوید: «یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ» نماز بخوانید، زکات هم بدهید. بارها گفتم، اجازه بدهید یکبار دیگر هم بگویم.

یکبار پیغمبر در مسجد آمد فرمود: «قُم» بلند شو برو بیرون! «قُم»،«قُم»،«قُم» چند نفر را از مسجد بیرون کرد. گفتند: یا رسول الله چرا اینها را بیرون کردی؟ فرمود: اینها نماز می‌خوانند ولی به فقرا کمک نمی‌کنند. نماز بی‌زکات قبول نیست. مثل زنی که یک گوشواره دارد. اصلاً عروسی نمی‌رود. مثل ریل قطار، یکی باشد قطار راه نمی‌افتد. پرنده دو بال داشته باشد، می‌تواند بپرد. شرط قبولی نماز این است که انسان زکات بدهد. جای دیگر نماز و زکات با هم است. اینجا نماز و زکات در بین هم است. یعنی در نماز امیرالمؤمنین انگشترش را داد. اشاره نکرد بنشین نمازم تمام شود.

4- تعجیل در رسیدگی به نیازمندان

از این چه می‌فهمیم؟ از این معلوم می‌شود در رسیدگی به فقرا باید عجله کرد. فرق است که بگوییم: خوب اگر عروس شد، کمکش می‌کنیم. نخیر قبل از آنکه خواستگار بیاید، جهازیه‌اش را بخر. بگو: آقا جهازیه‌ات آماده، خانه‌ی ما نیا. می‌ترسم خانه‌ی خودت، چون خیلی‌وقت‌ها خواستگار را رد می‌کنند، می‌گوید: دخترم وسایلش جور نیست… بداند وسایلش جور است زودتر می‌فرستد. حضرت پرسید: زکاتت را چه می‌کنی؟ گفت: می‌برم خانه‌، فقرا می‌آیند به آنها می‌دهم. فرمود: غلط است. تو باید بروی به فقرا بدهی. نه اینکه فقرا بیایند در خانه‌ات بگیرند. «تُؤْتُوا» یعنی تو برو بده. «تُؤْتُوا» یعنی تو باید در خانه را بزنی.

بعضی پسرهای کذایی می‌گویند: مادر اگر پول خواستی به من بگو. این خیلی حرف زشتی است. به پدرش می‌گوید: آقاجان، پول خواستی به من بگو. این حرف، حرف غلطی است. باید پول در کیسه‌ی پدرت بگذاری. در کیسه‌ی مادرت بگذاری. چون پسر و دختر عارش نمی‌شود به مادر بگوید: پول می‌خواهم. ولی پدر و مادر عارش می‌شود.

شخصی خدمت حضرت آمد، پسر با پدر اختلاف داشت. حضرت فرمود: چه مشکلی دارید؟ پدر گفت: من تا جان داشتم، کار کردم هروقت پسرم می‌خواست به او پول می‌دادم. حالا پیر شدم از کار افتادم، پسرم به من پول نمی‌دهد. پیغمبر فرمود: اگر سنگ از این غصه آب شود، می‌ارزد. در دعا دیدم، امام می‌گوید: خدایا نیاید آن روزی که من پدر شوم و نیاز به پول پسرم داشته باشم. خیلی سخت است که پدر به بچه‌اشش بگوید: پول بده. تو باید در جیب مادرت پول بگذاری. «تُؤْتُوا» تو برو بده. نگو اگر خواست، به من خواهد گفت. جوان‌ها هم همینطور هستند. جوان می‌خواهد حمام برود رویش نمی‌شود به پدرش بگوید: می‌خواهم حمام بروم. بالاخره جوان است دیگر.

حضرت امیر در نماز عجله کرد. اینکه می‌گویند: عجله کار شیطان است دروغ است. چند بار تا حالا گفتم. و بگویم شب بیست و سوم هم تکرارش را خواهید شنید. بعضی حرف‌ها را من اینطور نیست که نفهمم تکرار می‌کنم. چون همه‌ی مردم در یک آن پای تلویزیون نیستند، شبکه‌های مختلف هست. مردم هم ساعت‌های مختلفی وقت دارند. این را باید ده، بیست بار گفت تا به گوش همه برسد. شب قدر یک درهم هزار درهم است. همه‌ی عبادت‌ها شب قدر ضربدر هزار می‌شود. داریم آدم‌هایی که شب قدر، مثلاً شب بیست و سوم پول را کنار می‌گذارند. هرچه می‌خواهد در طول سال کمک کند یکجا شب بیست و سوم کنار می‌گذارد، که این یک تومانش شود… ثواب هزار تومان دارد.

5- نماز و زکات، دو عبادت همراه

سؤال: شما که می‌گویید حضرت علی تیر را از پایش می‌کشیدند متوجه نمی‌شد، چطور اینجا فقیر را متوجه شد؟ توجه از خدا به غیر خدا بد است. توجه از کار خدایی به کار خدایی بد نیست. شما گلاب روی گلاب بریزی بد نیست. آب در گلاب بریزی بد است. شیر روی شیر بریزی، بد نیست. آب در شیر کنی بد است. گفتگو با خدا، خدایی است. کمک به خلق خدا هم خدایی است. از کار خدایی به کار خدایی منتقل شد. شیر در شیر شد. آب در آب شد. گلاب در گلاب شد. سنخش یکی است. طوری نیست.

شب عاشورا عده‌ای نماز شب می‌خواندند، عده‌ای جک می‌گفتند، فرقی نمی‌کند وقتی خیمه، خیمه‌ی امام حسین است همه خدایی است. در هیئت آدم عدس پاک کند. یا پولهای ضریح را بشمارد. در جبهه آدم عدس پاک کند، یا آرپیجی بزنیم. وقتی در جبهه رفتی، یعنی وارد یک کار حق شدی دیگر فرقی نمی‌کند، در مهمانی آدم پلو بیاورد یا چای بیاورد یا شیشه را پاک کند، همه یکی است. قرآن کمک به خلق را کار خدایی می‌داند. به جای اینکه بگوید: «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ الناس» می‌گوید: «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ» (بقره/245) ما به خدا که قرض نمی‌دهیم. به مردم قرض می‌دهیم. اما خدا در قرآن قرض به مردم را گفته: قرض به… بگویید… خدا. عوض اینکه بگوید: «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ الناس» می‌گوید: «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ» پیداست کمک به مردم کمک به خداست. کار خدایی است.

اینکه می‌گوید: «انَّما» یعنی فقط، کلمه‌ی «انَّما» معلوم می‌شود هر گونه حکومت و ولایت و سرپرستی که از طرف خدا و رسول و امام نباشد باطل است. تمام حکومت‌ها، تمام رییس جمهورها، تمام پادشاهان، تمام رییس جمهورها اینها هیچ‌کدامش حکومتشان الهی نیست. جمهوری اسلامی حکومتش وقتی الهی است که دو شاخه وصل به برق باشد. یعنی اگر همه‌ی مردم هم رأی بدهند، مثل اینکه آدم لامپ‌کشی کند ولی دو شاخش در برق نباشد، لامپ‌ها روشن نمی‌شود. هم لامپ می‌خواهیم، هم برق می‌خواهیم. رأی مردم ارزش دارد. به شرطی که تنفیذ از مجتهد عادل باشد. مجتهد عادل از کجا؟ امام زمان فرموده: زمانی که من غایب هستم، فقیه عادل بی‌هوس، سه شرط دارد: فقیه، عادل، بی‌هوس. اگر این رییس جمهور تنفیذ شد، مثل لامپی است که وصل به برق باشد. ولی چه کسی می‌تواند ولایت کند بر ما، حکومت کند بر ما، خدا، رسول و کسی که در رکوع انگشتر را داد.

مسأله‌ی دیگر که در این آیه هست، این است که می‌فرماید: توجه به خلق برای خدا در حال نماز با اقامه‌ی نماز منافات ندارد. مشابهش را هم داشتیم. که پیغمبر صدای بچه را شنید نمازش را سریع خواند. معلوم شد در نماز جماعت یک خانمی بچه دارد، و بچه‌اش جیغ می‌زند. طوری نیست.

کسی که نسبت به فقرا بی‌تفاوت باشد نباید رهبر باشد. ولیّ شما کسی است که توجه به فقرا داشته باشد. پادشاهانی که برای عروسی بچه‌هایشان، رییس جمهورهایی که برای استخر خانوادگی، برای چه، اصلاً کسی که…

تو که از محنت دیگران بی‌غمی *** نشاید که نامت نهند آدمی

از این آیه معلوم می‌شود، رابطه‌ی با خدا جدای از رابطه با خلق نیست. رابطه‌ی با خدا، نماز. رابطه‌ی با خلق، زکات. از این معلوم می‌شود کارهای جزئی نماز را باطل نمی‌کند. دادن انگشتر سر نماز یک کار جزئی بود، مثلاً همینطور که نماز می‌خوانی در را بستی یا در را باز کردی، یا دست در جیبت کردی. این کارهای جزئی مبطل نماز نیست. از این آیه معلوم می‌شود که در فرهنگ قرآن صدقه‌ی مستحبی هم زکات است. چون انگشتر خمس و زکات نبود، خمس و زکات واجب. انفاق بود. در قرآن کلمه‌ی زکات هم به کارهای واجب می‌گویند، هم به کارهای مستحب… و حتی بعضی از علما می‌گفتند خمس هم جز زکات است. یعنی به خمس هم زکات گفته می‌شود.

6- معنای درست توحید و شرک

البته باید معلوم شود که ولایت اینها در طول یکدیگر است نه در برابر همدیگر. ببینید شما وقتی کلید می‌اندازی در را باز می‌کنی. چه کسی در را باز کرد؟ کلید، منتهی این کلید در دست من بود. دست من در اختیار من بود. اینها در طول هم است. ما وقتی می‌گوییم: یا علی، یا فاطمه، شب قدر می‌گوییم: بمحمد، بجعفر، بموسی، یکی یکی امام‌ها را نام می‌بریم اینها در مقابل خدا که نیستند. اینها در طول خدا هستند. مثل کلید، کلید در مقابل دست من نیست. کلید در دست من است. دست من در اختیار من است. اینها در طول هم هستند.

شرکی که وهابی‌ها می‌گویند این است که بگوییم: ابالفضل یکی، خدا هم یکی، این شرک است. بگویم هم تو را دوست دارم، هم تو را دوست دارم. این شرک است. اما اگر گفتم: تو را دوست دارم. بچه‌ات را هم دوست دارم، چون آن بچه، بچه تو است. بعد شما را که می‌بینم می‌گویم: سلام به پدرت هم برسان. یعنی چون این‌ها هم در یک طول است. بچه برای شما است. شما برای پدرت هستی. اینها که در طول هم هستند شرک نیست. شرک این است که بگوید: تو یکی، من هم یکی. یکی به یکی. این را شریک می‌گویند. شریک چه می‌کند؟ می‌گوید: تو یکی، من هم یکی. اما پدر و پسر اینها، در طول هم هستند. وهابی‌ها می‌گویند: شما که می‌گویید: یا حسین، یا علی، یا فاطمه مشرک هستید. می‌گوییم: چرا؟ می‌گوید: باید «یَا اللَّهُ» بگویید. می‌گوییم: حسین و حسن و فاطمه و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) اینها در برابر خدا که نیستند. در طول خدا هستند. مثل کلید، کلید در مقابل من نیست. کلید در دست من است. دست من در اختیار من است. این هم یک مسأله.

اینکه می‌گویند: ولایت… بالقوه و بالفعل را معنا کنم. بالفعل یعنی همین الآن، بالقوه یعنی فعلاً ظرفیت دارد. مثل اینکه یک بچه را می‌بینی می‌گویی: این بوعلی سینا است. یعنی می‌تواند در آینده بوعلی سینا شود. اینکه می‌گوید: ولی شما آن کسی است که انگشتر را در حال رکوع داد، ولی شما کسی است که در رکوع انگشتر داد، امیرالمؤمنین می‌خواهد بگوید که ظرفیت دارد که ولیّ شما باشد یا همین الآن ولیّ شما است. از قرآن می‌شود استفاده کرد که همین الآن ولی ما است. یعنی حتی زمان پیغمبر هم علی‌بن ابی طالب ولایت داشت. چون ولی، ولی بالفعل است. ما یک «ولیکم» بیشتر در قرآن نداریم. نمی‌شود گفت. فعلاً ولی شما خداست. فعلاً ولی شما رسول است. در آینده هم ولی شما علی است. اگر فعلاً است برای همه فعلاً است. اگر آینده است برای همه آینده است.

اینکه می‌گوید: «انَّما» ولی شما خداست، نه یعنی اینکه در آینده خدا ظرفیت دارد. ولی شما رسول است نه اینکه رسول ظرفیت دارد، همین الآن خدا ولی شماست. همین الآن رسول ولی شما است. همین الان علی‌بن ابی طالب ولی شماست. حالا این نکات تفسیری را یک چند مورد دیگر بگویم. من خودم از همکاران روحانی تقاضا کردم که همینطور که دوساعت دعای الغوث می‌خوانند و دعاهای دیگر و همه هم خوب است و لازم است، یک ده دقیقه، نیم ساعت هم یکی از آیات قرآن را تفسیر کند. این درست نیست که ما شب قدر که شب نزول قرآن است روی منبر از قرآن، قرآن سهمی نداشته باشد.

از این آیه معلوم می‌شود در رکوع لازم نیست دست بر زانو باشد. به اندازه‌ای باید خم شوی که دست به زانو برسد. چه دست به زانو باشد، چون حضرت علی وقتی رفت انگشترش را بدهد، دست از زانویش برداشت. از این معلوم می‌شود عبادت مانع عبادت دیگری نیست. عبادت‌ها مانع عبادت دیگری نیست.

«الْحَمْدُ لِلَّه‏» برداشته شد. چند سال قبل در ایران یک قانون غلطی بود. می‌گفتند: هر دختری عروس شد از دبیرستان بیرونش کنید. چرا؟ ازدواج عبادت است. تحصیل هم عبادت است. عبادت که مانع عبادت دیگری نیست. من دوستی دارم شبی که عروس را می‌خواستند ببرند، دخترش عروس شده بود می‌خواستند خانه‌ی داماد ببرند، خبر دادند پسرت در جبهه شهید شد. یک لحظه ایستاد گفت: هیچی نگویید. هیچی نگویید به مادرش هم نگویید. به هیچ‌کس هیچی نگویید. بچه‌ی من شهید شده، عبادت است. دخترم هم عروس شده عبادت است. آن عبادت نباید مانع این عبادت شود. نباید اینها مانع همدیگر شود. عزاداری عاشورا عبادت است. ازدواج هم در محرم و صفر حرام نیست. مگر ازدواج‌هایی که یک مراسمی است که با عزاداری، وگرنه عقد تنهایی هیچ مشکلی… خود عقد مشکلی ندارد. بله یک بزن و بکوب‌هایی است، یک مراسمی در عروسی است که آنها با محرم نمی‌خورد. مانعی ندارد. عقد کنیم مراسمش برای بعد باشد. ولی خود عقد کردن در محرم و صفر اشکالی ندارد. عبادتی مانع عبادتی نیست.

از این معلوم می‌شود که کمک به فقیر لازم نیست نقدی باشد. حضرت علی پول نداد، انگشتر داد. کمک نقدی نبود، جنسی بود. از این معلوم می‌شود همیشه یک چیزی همراه داشته باشید. همیشه برای فقیر یک چیزی در جیبتان باشد. قرآن می‌گوید: مسجد می‌روید زینت ببرید. «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد» (اعراف/31) مسجد که می‌روید با خودتان زینب ببرید. خوب زینت چیست؟ «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَه» (کهف/46) مال زینت است. یعنی مسجد می‌روی یک پولی در جیبت بگذار. بچه زینت است. مسجد می‌روی دست بچه‌ات را هم بگیر و ببر. «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَه»، «خُذُوا زینَتَکُمْ» مال زینت است. اولاد زینت است. مسجد می‌روی زینت ببر، یعنی دست بچه‌ات را بگیر و ببر و یک چیزی هم در جیبت بگذار.

7- رعایت اولویت در انجام مستحبات

از این معلوم می‌شود که همین که مستحب مهمتری دیدید از مستحبات غیر مهم صرف نظر کنید. طرف داشت دور کعبه طواف می‌کرد. یک نفر هی چنین می‌‌کرد. امام صادق فرمود: به چه کسی چنین می‌کند؟ گفت: با من کار دارد. گفت: خوب با تو کار دارد، برو ببین چه کار دارد. گفت: آخر طواف می‌کنم. گفت: طواف را رها کن. طواف مستحب است، واجب که نیست. طواف مستحب است. ولی رسیدن به فریاد مردم مهمتر است. اگر کسی هفت بار دور خانه‌ی خدا بگردد طواف مستحبی، عمره، حج مستحبی، هفت بار بگردی شش هزار بار لغزش شما بخشیده می‌شود. شش هزار مقام در بهشت به شما می‌دهند. شش هزار مشکل برطرف می‌شود. بعد امام فرمود: اگر مشکل مردم را حل کنی بهتر است از طواف و طواف و طواف و طواف و طواف و طواف و طواف و طواف و طواف و طواف… نگفت بهتر از ده تا طواف است. نگفت: ده تا، یکی یکی شمرد. می‌خواست بگوید: اینکه می‌گویم ده تا جدی جدی است. آخر شما یکوقت دکان نانوایی می‌گویی: آقا، یک ساعت است در صف هستیم. یک ساعت است در صف هستیم. یک وقت می‌گویی: آقا چهل و سه دقیقه و هفت ثانیه است در صف هستیم. یعنی چه؟ یعنی حرف من دقیق است. عددهای قرآن گاهی مبالغه‌ای است، گاهی دقیق است. مثلاً می‌گوید: بعضی یهودی‌ها می‌خواهند هزار سال عمر کنند. «یَوَدُّ أَحَدُهُم‏» (بقره/96) بعضی از یهودی‌ها می‌خواهند «لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَه» می‌خواهند هزار سال عمر کنند. اینکه یهودی‌ها می‌خواهند هزار سال عمر کنند، معنایش این نیست که نمی‌خواهند دو هزار سال… این هزار سال از باب نمونه است. ولی گاهی وقت‌ها می‌گوید: «أَلْفَ سَنَهٍ إِلاَّ خَمْسین‏» (عنکبوت/14) حضرت نوح هزار سال تبلیغ کرد جز 50 تا. اینکه می‌گوید: هزار سال جز 50 تا یعنی عدد، عدد بگویید… دقیق است. فرق می‌کند. عدد قرآن گاهی از باب مثل است، گاهی از باب دقت است. می‌گوید: اصحاب کهف چقدر خوابیدند؟ می‌گوید: «ثَلاثَ مِائَه» (کهف/25) سیصد سال، بعد می‌گوید: «وَ ازْدَادُوا تِسْعاً» (کهف/25) نه تا هم رویش بگذار. وقتی می‌گوید: سیصد سال، نه تا هم رویش بگذار. یعنی این خیلی دقیق است.

از این معلوم می‌شود مسجد فقط جای نماز نیست. جای کمک هم هست. از این معلوم می‌شود مشکلات مردم باید در مسجد حل شود. از این معلوم می‌شود که باید از کارهای جزئی استفاده کلی کرد. انگشتر دادن یک کار جزئی بود. ولی ولایت علی‌بن ابی طالب، در طول تاریخ با همین انگشتر تثبیت شد. از این معلوم می‌شود مقدار کمک مهم نیست. اصل کمک مهم است. این شاعری که گفته «نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را» این نگین پادشاهی نبوده. حضرت علی انگشتر پادشاهی دست نمی‌کرده. حالا شاعر گفته خدا رحمتش کند. از کار خوب دیگران تقدیر کنید. حضرت علی یک انگشتر داد، خداوند تجلیل کرد. یک کسی یک کار خوبی می‌کند از او تجلیل کنید. حتی عمل کوچک بزرگان برای دیگران الگو است. علی‌بن ابی طالب بزرگ بود. کار کوچکش هم برای دیگران الگو می‌شود.

روز ضربت خوردن آقا علی‌بن ابی طالب است. استخوان که هیچ یک استخوان ماهی، یک استخوان ماهی در گلو گیر کند چه حالتی داری؟ یک خرده خاک در چشم برود، مشکل است. تیغ برود چه؟ در نهج‌البلاغه امروز صبح دیدم، حضرت امیر می‌فرماید: بیست و پنج سال در خانه نشستم ولی تیغ در چشمم بود و استخوان در گلویم. این خیلی سخت است. مظلوم‌ترین مردم کره‌ی زمین علی‌بن ابی طالب است. مظلوم‌ترین مردم کره‌ی زمین علی بن ابی طالب است. کسی که در قلعه‌ی خیبر را کند و فاتحه در خیبر… سنی و شیعه می‌گویند. فاتح خیبر علی‌بن ابی طالب است. آنوقت بایستد روی صورت زنش سیلی بزنند. خیلی است، این خیلی مظلومیت است. اگر علی در خانه نبود آدم دلش نمی‌سوخت. اگر بچه‌ها نبودند دل آدم نمی‌سوخت. اگر زهرا حامله نبود دل آدم نمی‌سوخت. اگر با شمشیر بود اینقدر دل آدم نمی‌سوخت. با لگد، زن حامله! اگر زهرا پیر بود دل آدم نمی‌سوخت. جوان بود، حامله بود، روبروی امیرالمؤمنین، روبروی بچه‌ها، آنوقت حضرت علی این صحنه را ببیند. مظلوم نیست؟ خیلی مظلومیت است.

به قدری زجر کشید که وقتی شمشیر خورد گفت: «فُزتُ» راحت شدم. علی جان چه بر سرت آمد، چه بر سرت آمد که وقتی مغزت را شکافتند، تازه گفتی راحت شدم. چقدر تو باید مظلوم باشی. حدیث داریم سلام که می‌کنید از هر راهی سلام می‌رسد. همه‌ی شما پای تلویزیون این جمله‌ی مرا بگویید. سطر اول زیارت امین الله معتبر ترین زیارت‌ها است. من یک سطرش را می‌خوانم، شما هم با من بخوانید. توجه کنید سلام به امیرالمؤمنین می‌دهیم.

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلی عِبَادِهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَّهَ نَبِیِّهِ ص حَتَّى دَعَاکَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِه وَ قَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیَارِه‏»

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ رَحمَهُ اللهِ وَ بَرَکَاتُه»، خدایا! به آبروی امیرالمؤمنین هرچه شب قدر برای خوبان تاریخ مقّدر می‌کنی، همه آن خیرات را برای همه ما مقدّر بفرما. خدایا همه‌ی مرده‌ها و زنده‌های ما را ببخش. همه‌ی توطئه‌ها علیه اسلام و مسلمین را خنثی و همه‌ی توطئه‌گران نااهل را نابود بفرما. قلب امام زمان را از الآن تا ابد از ما راضی بفرما. کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار نکن. عاقبت ما را ختم به خیر بفرما. مریض‌های ما را شفا بده. برای بی‌همسرها همسرخوب مقدر بفرما. برای بی‌مسکن‌ها، مسکن خوب مقدّر بفرما. برای بیکارها کار خوب مقدّر بفرما. تمام خیرات و برکات را بر ما نازل بفرما. رهبر ما، مسئولین ما، مرز ما، انقلاب ما، نسل ما، ناموس ما، آبروی ما، هر نعمتی که به ما دادی در پناه امام زمان حفظ بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment