همسر فرعون، الگوی مردان و زنان با ایمان

موضوع: همسر فرعون، الگوی مردان و زنان باایمان

تاریخ پخش: 02/07/86

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

رمضان هشتادو شش بینندگان عزیز بحث را می‌بینند جلسه قبل راجع به زن در قرآن، آن هم زن نمونه،الگوی زن نه الگوی زن حتی این خانم الگوی مرد هم است یعنی خداوند در قرآن می‌فرمایند هم مرد و هم زن از این خانم یاد بگیرید سوره تحریم بود که آیه اش را خواندیم بحث‌هایی کردیم، چند بحث مانده که در این جلسه می‌گوییم یک بار دیگر این آیه سوره تحریم را می‌خوانیم، «رَبِّ نَجِّنِی مِنْ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» (قصص/21) این آیه به ما چه می‌گوید: ای مردم  کره زمین! برای همیشه خدا یک نمونه برای شما تعیین کرده مثل آن باشید «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا» (ابراهیم/24) یعنی خدا یک الگو ویا یک نمونه برای شما تعیین کرده برای مردها یا برای زن‌ها «لِلَّذِینَ آمَنُوا» (مائده/82) هم مردها و هم زن‌ها آن نمونه چه کسی می‌باشد «امْرَأَهُ فِرْعَوْنَ» (قصص/9) خانم فرعون، خانم فرعون چه کاره است که ماباید از آن الگو بگیریم الهام بگیریم می‌گوید او «قَالَتْ» این خانم گفت: رب خدایا «ابْنِ» بنا کن برای من پیش خودت خانه‌ای در بهشت من کاخ فرعون نمی‌خواهم نه نازش را می‌خواهم نه کاخش را می‌خواهم. نه طلا می‌خواهم نه پز می‌خواهم نه پولش را می‌خواهم نه پولویش را می‌خواهم متنفر هستم از این جلوه‌ها «نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ» (تحریم/11) نجاتم بده.

1- نگاه حسرت آمیز دنیا پرستان

 نگاه‌ها فرق می‌کند بعضی‌ها دنیا گرا هستند تا یک جلوه‌ای را دیدند سوره قصص آیه‌های آخر سوره قصص قارون می‌خواست برود با اسکورت‌ها یک اسکورتی داشت «فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ» (قصص/79) قارون وقتی می‌آمد به خیابان یا کوچه یک برو بیایی داشت همه می‌ایستادند نگاهش می‌کردند بهت زده بودند و افراد فقرا می‌گفتند که: دو نگاه بود یک نگاه این بود که می‌گفتند: که «یَا لَیْتَ لَنَا»، «یا لیت» یعنی ‌ای کاش، «لنا» برای ما، ای کاش برای ما هم بود مثل چه چیزی «مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ» (قصص/79) مثل آن چیزی که به قارون دادی ما هم داشتیم خوشا به حالش چه ماشینی چه خانه‌ای. چه کسانی اینها را می‌گفتند: «قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَاهَ الدُّنیَا» (قصص/79) یک عده زرق و برق آنها را کور می‌کرد اما در مقابل، این یک نگاه مادی بود آن یک نگاه، یک نگاه دیگر هم بود «وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»  عده‌ای هم می‌گفتند «وَیْلَکُمْ» وای به حال شما «ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ»، الان هم صدای اذان بلند می‌شود یک عده می‌گویند «وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ» (قصص/80) مغازه را ببندیم و برویم مسجد یک عده می‌گویند مشتری است صبح تا به حال بیکار نشسته ایم حالا ظهر مشتری است نماز را می‌شود بعداً هم خواند مشتری بعد می‌رود. تا می‌گویند «قد قامت الصلوه» حالا یک مشتری می‌آید قرآن هم می‌گوید که این مشتری‌ها که دم ظهر می‌آیند فکر نکن مشتری باشند امتحان هستند. یک قصه برایتان بگویم خداوند به یهودی‌ها گفته بود شنبه ماهی نگیرید شنبه تعطیل که هنوز هم تعطیل می‌کنند ماهی‌ها هم حالا چه جوری بود، چون حیوانات هم شعور دارند روی شعورشان بود زمان شناسی کرده بودند یا اراده خدا بود قرآن می‌گوید روز شنبه که گفتند: «تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ» (اعراف/163)، سبت یعنی شنبه یعنی روز شنبه ماهی‌ها می‌آمدند ملق می‌زدند و یهودیان دهانشان پر از آب می‌شد‌ای نامردها کاش دیروز می‌آمدید خوب شنبه می‌آیند شنبه به اینها گفته بودند نگیرند به مردم خدا گفت: ماهی نگیرید ماهی‌ها هم روز شنبه می‌آمدند قرآن می‌گوید دهانت را می‌خواهم پر از آب کنم.

2- رمضان، آزمون کنترل غرایز جسمی

 آخه بعضی‌ها می‌گویند می‌دانی که چرا روزه واجب است؟ برای خاطر اینکه معده استراحت کند و برای تنظیم امور غذایی است. بله روزه برای تنظیم امور غذایی است اما تنظیم امور غذایی را می‌شود آدم از غروب شروع کند و برنامه ریزی کند تا فردا صبح، می‌گوید روز روزه بگیرید یعنی می‌خواهیم ببینی، گرسنه ات بشود و دهانت پر از آب بشود اما نخور ببین گاهی وقت‌ها می‌خواهم ببینم اراده شما چقدر است می‌گویم ببینم شما می‌توانید نخندید همه اش یک کاری می‌کنند که بخندید و شما خودتان را نگه می‌دارید اگر من شما را خنداندم و شما نخندیدید معلوم می‌شود که شما اراده قوی دارید می‌خواهم اراده شما را قوی کنم می‌گویند ببین اما نخور روز شنبه ماهی است «وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ» روزی که شنبه نبود «لَا تَأْتِیهِمْ» (اعراف/163) روزی که شنبه نبود ماهی نمی‌آمد روزی که شنبه بود ماهی می‌آمد گاهی قد قامت الصلاه می‌گویند مشتری می‌آید می‌گوید مشتری امتحان است. حاجی آمده بود مکه حاجی‌ها عید قربان باید سرشان را تیغ بزنند آنهایی که سال اولشان است طبق فتوای مشهور، یک حاجی زلف هایش را دوست داشت آمد مکه گفت آقای قرائتی نمی‌شود یک کاری کنید که من زلف هایم را نزنم بهش گفتم حاجی مکه جای ابراهیم نیست: گفت چرا، یادگار ابراهیم است. گفتم: ابراهیم از جوانش گذشت اما شما از پشم نمی‌گذری این پشم فردا در می‌آید آخه امام حسین از بچه هایش گذشت خدیجه از ثروتش گذشت تو از دو سانتی متر مو نمی‌گذری آخه شما آمده‌ای جای پیغمبر یک شباهتی آخه مو که چیزی نیست بگذر فردا در می‌آید.

3- مراسم حج، آزمون گذشت از مال و عنوان

 یعنی ما حاجی داریم اسیر پشم ولی وقتی که آنجا می‌روند می‌گویند: «الهم لبیک» همچین لبیک می‌گویند که انگار حضرت ابراهیم دوباره مکه آمده است اما برای یک آدامس ممکن است گریه کند کسی که می‌رود به مکه و پایش را می‌گذارد جای پای ابراهیم باید یک کار ابراهیمی هم انجام دهد. الله اکبر عجب آدمهایی دیدیم ما در سفر حج می‌آید پهلوی آقا می‌گوید آقا لطفاً خمس لباس احرام من را حساب کن می‌گویند خمس باقی، می‌گوید خمس باقی باشد برای بعد انشا ا.. بعداً می‌دهیم ولی نمی‌تواند دل بکند مکه یعنی خودت را بکن از همه چیز، از خانه، از محله، از شهر، از کشورت خودت را بکن، قبل از اینکه وارد مکه بشویم اول باید از لباسهایمان بکنیم هیچ چیز نباید پوشیده باشیم فقط یک پارچه سفید دور پا و یک پارچه سفید روی شانه‌ها فقط همین از لباس هم خودت را رها کن بعد عید قربان زلف هایت را هم بکن انگشترت را هم در بیار عینک و هر چه که زینت هست در بیار سرت را هم تیغ بزن بعد هم می‌گوید می‌خواهم بروی در بیابانها روی خاک بخوابی آقا من پولدار هستم بخواب روی خاک می‌خواهد خدا خاک مالیت کند اصلاً فلسفه حج یعنی بگذر خاک مالی بشو می‌خواهد خدا بادت را خالی کند

 گاهی وقتها در ارتش یا سپاه می‌خواهند یک کسی را آموزش بدهند رزم شبانه، رزم روزانه یعنی به انواع کارهای سخت آدم را وادار می‌کنند می‌خواهند قالب‌ها را بشکنند وقتی قالب شکست شد آن وقت آنطوری که خدا می‌خواهد تو را می‌سازد. تو الان آن طور که در خانه مادرت تو را ساخته بزرگ شده‌ای حالا تا حالا ساخت محیط بودی، ساخت جامعه و خانه بودی، خدا می‌خواهد نه این را بشکند، این خشت را بشکند از نو آن طور که می‌خواهد بسازد.

4- نقش همسر فرعون در نجات حضرت موسی

 زن فرعون میدانید چه کرد؟ دو تا زن داریم، دو تا نهی از منکر کردند، دو تا پیغمبر را نجات دادند. (ببخشید یک زن یک مرد) یک مرد که نهی از منکر کرد برادر یوسف بود برادران یوسف جمع شدند یوسف را بکشند یکی از این برادرها نهی از منکر کرد، نهی از منکرش را برایتان می‌خوانم «لَا تَقْتُلُوا یُوسُفَ» (یوسف/10)، «لا تقتل» نکشیدش لااقل بیاندازیدش در چاه، یک نهی از منکر کرد. گفت: لااقل این کار را نکنید «لا تقتل»، رای اینها را زد گاهی انسان باید برود با کسی رفیق شود که رأیش را بزند یک نهی از منکر کرد که یوسف را از قتل نجات داد آنوقت این یوسف که در چاه افتاده بود و بعداً پادشاه شد یک کشور را از قحطی نجات داد این داداش یک نفر را از مرگ نجات داد بعد یوسف کشوری را از قحطی نجات داد.

 یک نمونه هم وقتی فرعون جعبه را از آب گرفت در جعبه را باز کرد دید یک نوزاد در آن هست به نام موسی خواست بکشد این خانم همین امرئه فرعون این خانم گفت «لَا تَقْتُلُ» نکشیدش ما که بچه دار نمی‌شویم این بچه را هم آب آورده بگذار بچه خودمان باشد یک نهی از منکر گاهی وقتها یک پیغمبر را از مرگ نجات می‌دهد نهی از منکر بر زن واجب است یا بر مرد، بر هر دو.

 نقش نهی از منکر نقش کلیدی است. نگو اثر نمی‌کند چوب محکم تبر اول ممکن است نشکند ولی بیاید آنقدر تبر بزند تا بشکند. گاهی وقتها دفعه اول اثر نمی‌کند دفعه سی و دوم اثر میکند ولی دفعه سی و دوم هم باز سی و یک دفعه گفت تا این چوب آماده شود برای دفعه سی و دوم. با نهی از منکرش گفت لا تقتل. همسر فرعون چند چیز را ثابت کرد ما چند تا شعار داریم نصفش را من می‌گویم نصفش را هم شما بگویید:

1) خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو. خدا گفته از زن فرعون یاد بگیرید، زن فرعون نگفت خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو؟ همه به فرعون گفتند: بله قربان! زن فرعون به فرعون بله قربان نگفت. «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» شعار غلطی است وگرنه باید زن فرعون هم مثل باقی زن‌ها بله‌قربان‌گو باشد. خواهی نشوی رسوا غلط است.

2) یک دست صدا ندارد. زن فرعون ثابت کرد یک دست صدا دارد. یکی بود ولی صدایش تا الان پیچیده است چند هزار سال از قصه می‌گذرد ولی هنوز هست یعنی می‌شود یک زن در یک خانه کودتا کند. همه شما منحرف هستید زن فرعون گفت یک دست هم صدا دارد.

3) می‌گویند زن شخصیت استقلالی ندارد، زن تابع شوهرش است، زن یک موجود تابعی است، این حرف هم غلط است زن فرعون ثابت کرد زن وجود مستقلی است و هیچ ربطی به شوهرش ندارد این طور نیست که حالا شوهرم بود نمی‌توانستم مخالفت کنم نخیر. خیلی زنها هستند که شوهرشان آدم‌های اهلی نیستند اما این زن بسیار خوب است.

5- چهار رقم زن و شوهر در قرآن

ما چهار رقم زن و شوهر داریم: بعضی‌ها هم شوهر خوب است هم زن، بعضی‌ها نه شوهر خوب است نه زن، بعضی‌ها شوهر خوب است زن بد است، بعضی‌ها شوهر بد است زن خوب است. چهار نوع هم آمده است. آنجایی که هر دو خوب هستند هم زن خوب هم شوهر خوب مثل: پیغمبر و خدیجه یا‌ام سلمه، بعد از خدیجه بهترین زن پیامبر‌ام سلمه بود. زن‌های پیامبر همه در یک سطح نبودند. یک آیه در قرآن داریم می‌گوید: «أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْکُنَّ أَجْرًا عَظِیمًا» (احزاب/29) خداوند برای خوب هایتان اجر قرار داده اینکه می‌گوید برای خوب هایتان اجر قرار داده پیداست همه آنها درجه یک نبودند. وقتی گفتند به شاگرد اول‌ها جایزه می‌دهند پیداست همه شاگرد اول نیستند. فان الله اعدّ خداوند آماده کرده است «لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْکُنَّ أَجْرًا عَظِیمًا» (احزاب/29) یعنی برای خوب هایتان اجر است این که می‌گویند برای خوب هایتان اجر است پیداست همه آنها درجه یک نیستند مثل اینکه بگویند همه امت پیامبر یک جور هستند همه اصحاب پیامبر یک جور هستند اصلاً همه انبیا یک جور نیستند قرآن می‌گوید: «فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ» (اسراء/55) بعضی پیغمبرها بر بعضی دیگر ترجیح دارند این طور نیست که هر کس که پیغمبر، هر کس زن پیغمبر، هرکس صحابه پیغمبر است. در اصحاب پیغمبر افرادی بودند که با هم درگیر بودند نمی‌شود گفت که هر دو درست می‌گویید. هم شوهر خوب است هم زن مثل «یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ» (انسان/8) فاطمه(س) و علی(ع)، یک وقت هر دو بد جنس هستند نه شوهر خوب است نه زن «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ» (مسد/1) و آخرش هم می‌گوید «وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَهَ الْحَطَبِ» (مسد/4) یعنی هم مرد ابولهب بود که خیلی ناجور بود هم زنش خیلی ناجور بود زن و شوهر هر دو بد جنس بودند. گاهی شوهر خوب است زن بد مثل زن لوط، زن نوح «کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا» (تحریم/10) زن پیغمبر بودند ولی بد جنس بودند. گاهی شوهر بد است زن خوب. زن بد اما شوهرش خوب است مانند زن نوح و زن لوط هر دو آمده پس همه رقمش هست.

6- برکت مهم است، نه ثروت

 بچه فقیر شاگرد اول می‌شود بچه غنی شانزده تا تجدیدی می‌آورد. خانه‌های ساده چه افطاری‌هایی داده می‌شود چقدر بریز و بپاش در این خانه فقیر، خانه ساده چقدر گرسنه سیر می‌شوند خانه‌های اشراف سال می‌آید و می‌رود یک فقیر در آن سیر نمی‌شود. آنقدر آدم‌ها با دوچرخه خراب به نماز جمعه می‌روند و آنقدر آدم‌ها ماشین‌های چند ده میلیونی دارند سال تا سال پای شان به نماز جمعه نمی‌گذارند. از خدا برکت بخواهید افرادی هستند دو تا اولاد دارند خیرشان به همه جا هم می‌رسد افرادی هم هستند ده تا بچه دارند انگار ده تا بشکه هیچ خاصیتی ندارند. اولاد با برکت، مال با برکت گاهی انسان یک خودکار دارد قیمت آن کم است آنقدر نامه‌های خوب می‌نویسد و گاهی خودنویس‌های گران دارد ولی یک نامه خوب نمی‌نویسد از خدا مال نخواهید از خدا برکت بخواهید گاهی مال کم است برکتش زیاد گاهی مال زیاد اما برکتش کم برکت مهم تر است. نسل با برکت، کتاب با برکت شیخ عباس قمی یک کتاب نوشت به نام مفاتیح، دیدید چطور ماشین بی‌ام و می‌آید همه دوچرخه‌ها را رد می‌کند این کتاب مفاتیح تمام کتاب‌های علمی را کنار زد رفت در خانه‌ها کنار قرآن، هر خانه‌ای قرآن هست کنارش هم یک کتاب مفاتیح است با اینکه شیخ عباس قمی مجتهد هم نبوده است ایشان خودش مقلد بود تقلید می‌کرد با اینکه مجتهد نبود و تقلید می‌کرد ملا بود ولی مجتهد نبود ولی کتابش، کتاب همه مجتهد‌ها را زد کنار مراجع تقلید کتاب هایشان تا خودشان زنده هستند مردم به رساله شان مراجعه می‌کنند همین که مرجع از دنیا رفت کتابش هم کم کم تمام می‌شود اما بعضی کتاب‌ها چه مرجع باشد چه مرجع نباشد اینها برکت است.

در دعاهایتان نگویید خدایا فوق لیسانسم را بگیرم، خدایا درجه اجتهادم را بگیرم، خدایا خانه ساخته بشود، خدایا دخترم شوهر بره، خدایا پسرم زن بگیرد نمی‌گویم اینها را نگویید همه دعاهایت را که کردی بگو خداوندا اینها را گفتم اما تو یک برکتی بهش بده. یک وقت یک لامپ کوچکی وصل به برق است نور می‌دهد اما یک وقت یک لامپ بزرگ وصل به برق نیست نور نمی‌دهد. یک وقت یک رادیو کوچک ده موج را می‌گیرید یک وقت یک رادیو قد بشکه موج تهران را هم نمی‌گیرد. یعنی کیلویی دعا نکنید، متری دعا نکنید. آنقدر آدم هست در حیاطش اذان می‌گوید و آنقدر هست مسجدهایی که منارهای درازی دارد و روی آن منارها در طول سال جزء گنجشک نمی‌نشیند نگاه نکن منار چند متر است نگاه کن چند تا اذان در آن گفته می‌شود. موکت یا قالی چند تا آدم گرسنه رویش سیر شد به برکت خیلی توجه کنید. یک دست صدا ندارد.

7- استقلال زن در انتخاب راه

یک مثل دیگر هست می‌گویند زن شخصیت مستقل ندارد زن فرعون ثابت کرد نخیر زن شخصیت مستقل دارد می‌تواند در جلوی شوهرش قد علّم کند. می‌گویند با مشت نمی‌شود به جنگ درفش رفت مشت به آهن می‌کوبی نمی‌شود بله مشت به آهن فایده ندارد ولی این مشت که به آهن خورد ممکن است آهن سوراخ نشود اما یک عده افکارشان تکان می‌خورد می‌گویند این برای چی دارد مشتش را می‌کوبد. گاهی وقت‌ها حضرت امیر سخنرانی می‌کرد «فضرب علی خده» زد توی گوش خودش حضرت امیر در سخنرانی اش که می‌زند در گوش خودش در گوش مردم که نمی‌زند اما در گوش خودش که می‌زند اما همین سیلی که به خودش می‌زند در افکار عمومی اثر دارد و در طول تاریخ می‌ماند که حضرت امیر چقدر غصه خورد که داشت خود را می‌زد «فضرب علی خده» زد در گوش خودش. آه می‌کشید، نفرین می‌کرد. گاهی وقت‌ها کلماتی را می‌گفت «لَا أَبَا لَکُمْ» «یا اشباح بلا ارواح» لاشه‌های بی روح «یا اشباح الرجال و لا رجال» مرد نماهای نامرد. می‌زد خودش را یعنی دق کرد، حضرت امیر سرش را در چاه می‌کرد و دق کرد می‌گفت من تعجب می‌کنم دیگران در باطن شان سفت هستند شما در حقتان شل هستید من را سوزاندید، خون به دل من کردید خیلی مهم است. گاهی وقت‌ها مشت زدن روی آهن اثر ندارد اما شما که نگاه کردید یک کسی به آهن مشت می‌زند می‌گویید این برای چه مشت به آهن می‌کوبد.

 می‌گویند با یک گل بهار نمی‌شود. خدا مثل زده است می‌گوید از زن فرعون یاد بگیرید زن فرعون ثابت کرد با یک گل بهار می‌شود ببینید چند تا ضرب المثل غلط داریم یک بار دیگر تکرار کنم.

1) خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو زن فرعون گفت نخیر من همرنگ جماعت نمی‌شوم.

2) یک دست صدا ندارد زن فرعون گفت یک دست صدا دارد.

3) زن شخصیت مستقل نیست زن فرعون گفت نخیر زن شخصیت مستقل است.

4) با مشت نمی‌شود به جنگ درفش رفت زن فرعون گفت با مشت به جنگ درفش می‌روم.

5) با یک گل بهار نمی‌شود. زن فرعون گفت نخیر با یک گل بهار می‌شود.

6) می‌گویند فلانی نمک خورده هر جا نمک خوردی نمکدان را نشکن زن فرعون گفت هم نمک فرعون را می‌خورم هم نمکدانش را می‌شکنم.

8- حق خدا بر انسان، مقدم بر حقوق دیگران

 ما بیش از هر کس نمک خدا را خوردیم بیش از هر کس نمک اسلام را خوردیم اسلام خیلی به گردن ما حق دارد. به هر حال عین این صفاتی که زن فرعون داشت که «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا» (تحریم/11) خدیجه کبری هم داشت خدیجه کبری ثابت کرد محیط زده نیست خواهی نشوی رسوا حالا که همه بت پرست هستند من هم در مکه بت پرست می‌شوم یک زن می‌آمد اقتدا می‌کرد همه نگاهش می‌کردند ما شلیم من خودم غصه می‌خورم که چرا این قدر ضعیف هستم. سیگاری‌ها هر جا بروند سیگارشان را با خودشان می‌برند اما آدم داریم نماز خوان است هر جا که می‌رود نمازش را با خودش نمی‌برد اگر دیدید اینها نماز نمی‌خوانند می‌گویند زشت حالا. یک کسی گفت آقای قرائتی در اتوبوس گفتم نگهدار راننده نگه نداشت نمازم قضا شد گناه کردم گفتم چه جوری گفتی؟ گفت رفتم گفتم آقای راننده اگر می‌شود یک جایی نگه دار ما نماز بخوانیم گفت خیلی خب بشین صدات می‌زنم و صدایمان نزد و رفت تا نمازمان قضا شد گفتم نه اگر برای ساکت می‌گفتی چطور می‌گفتی؟ می‌گفتی بلند نگه دار شما گفتید آقای راننده می‌شود برای نماز نگه دارید گفت نه ولی برای ساکت نعره می‌کشیدی. تو برای نماز نعره نکشیدی مشکل در تو است. ما آن مقدار غیرتی که برای ساکمان داریم برای نماز نداریم باید در ماشین چنان نعره بکشیم که قانون دولت هم هست اگر راننده‌ای را گفتید برای نماز نگهدار، نگه نداشت ماشینش را سه روز توقیف می‌کنند، راننده را جریمه می‌کنند چطور شده که اگر راننده خودش خواست دست و صورتش را بشوید باید پیاده بشود یک مسافر بخواهد دست و صورتش را بشوید نگه می‌دارند چطور برای غذا نگه می‌دارند اما برای نماز هیچی.

 هر جا نمک خوردیم اگر آن آقایی که نمکش را خوردید در راه خداست نمکدانش را نشکن اما اگر در راه خدا نیست هم نمکش را بخور هم نمکدانش را بشکن چون ما بیش از هر کس نمک خدا را خوردیم ما نمک امام زمان(عج) را خوردیم باید ببینیم امام زمان(عج) از چی راضی است ما نمک شهدا را خوردیم شهدا می‌گویند چه حجابی در خیابان خوب است صدها هزار جوان تکه تکه شدند تا انقلاب به دست ما رسید ما سر سفره شهدا نشستیم حالا این خانم قهر می‌کند قهر نکند خوشش بیاد خوشش نیاد چه حقی به گردن من دارد شهدا حق به گردن ما دارند شهدا بودند که انقلاب را به دست ما رساندند بنابراین ما نمک شهدا را خوردیم نمک امام زمان(عج) خوردیم. اول خدا، مردها نگویند خانمم گریه کرد خانم‌ها نگویند شوهرم التماس کرد خانه و همسر بی همسر اول ما بنده خدا هستیم بعد همسر همسرمان. اول بنده خدا هستم بعد پدر بچه هایم. اگر بچه‌ها تقاضا کردند گناهی را من نباید قبول کنم. حالا ما دورت را گرفتیم بابا جان یک تقاضا داریم بچه‌ها من دوستان دارم اما تقاضای شما ضد تقاضای خداست، خدا راضی نیست من اول بنده خدا هستم بعد پدر شما.

خدایا در انتخابات به ما توفیق بده هر جا بین همسر، فرزند، شریک، استاد، شاگرد، ریاست، پست، مقام، پول، پارتی، ترس، تهدید در مقابل هر چیزی ایمانی به ما بده هر جایی که بین تو و غیر تو شد ما بسمت تو گرایش پیدا کنیم . تا حالا هر جا تو را رها کردیم رفتیم سراغ دیگران گذشته ما را ببخش و بیامرز.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment