نیاز انسان به هدایت انبیا و امامان

موضوع: نیاز انسان به هدایت انبیا و امامان

تاریخ پخش: 08/06/86

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

 گل سر سبد هستی انسان است. ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند، این ابر و باد مه و خورشید همه آیه قرآن است، چون قرآن می‌فرماید: «خَلَقَ لَکُم» «سَخَّرَ لَکُم» «مَتاعً لَکُم» لکم، لکم، یعنی مال تو است. یعنی ابر و باد و مه و خورشید و فلک مال شما است. ارزش انسان به هدایت او است. در غیر این صورت انسان در شکم خیلی جلو نیست. گاو بیشتر می‌خورد. راحتر، پوست کندن، پوست کندن و ظرف شوری هم ندارد. ارزش ما به آن به آن هدایت ما است و هدایت هم به دست خداوند است. «إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَى» (لیل/12) هر چه عرضه می‌کنم قرآن است، هدایت مال خدا است، خدا گفته: من چند چیز را ضامن هستم، یکی از چیزهایی که من ضامن هستم، این است که من باید شما را هدایت کنم، خودتان نمی‌توانید، قانون اساسی آمریکا گفته اند 25 بار عوض شده است. امروز می‌گویند مالکیت شخصی نیست، بعد می‌بینید چند هزار شرکت شخصی در یک کشور راه می‌افتد، و مالکیت شخصی راه می‌افتد، پیدا است که اینها اشتباه کرده اند. اگر فرض کنید 5  میلیارد جمعیت روی کره‌ی زمین است، هر آدمی 10 بار اشتباه کرده باشد، 50 میلیارد اشتباه، پس 50 میلیارد دلیل داریم که عقل انسان کافی نیست، چون اگر کافی بود پشیمان نمی‌شد. به تعدا پشیمانی یعنی اینکه عقل ما نمی‌رسد.

1- عقل انسان ترازوی زرگری

پس عقل بی عقل، نه، عقل مثل ترازوی زرگر ها می‌ماند، ترازوی زرگرها ارزش دارد اما به درد هندوانه نمی‌خورد، عقل ما یک سری چیزها را می‌تواند بفهمد، خیلی چیزها را نمی‌تواند، تمام اینها که روی کره‌ی زمین زن خود را طلاق داده اند پیدا است که روز اول انتخاب شان درست نبوده است. به تعداد طلاق ها و به تعداد پشیمانی ها دلیل داریم که عقل انسان مفید است اما کافی نیست، اگر کافی بود ما پشیمان نمی‌شدیم، تغییر قانون ها بعضی از کشورها حالا اسمش را نمی‌برم آبروریزی است، 119 بار قانون اساسی آن عوض شده است، پس تغییر قانون‌ها تغییر سلیقه‌ها، پشیمانی‌ها، طلاقها، اینها می‌گویند عقل ما کافی نیست، لازم است، عقل لازم است اما کافی نیست. پس ما نیاز به هدایت داریم، هدایت هم باید از طریق خدا باشد، بشر نمی‌تواند بشر را هدایت کند، چون هدایت چند اصل می‌خواهد، و اصلها این است، یکی این که من اگر بخواهم شما را هدایت کنم باید شما را دوست داشته باشم، از کجا انسان، انسان را دوست دارد، شاید خودم را دوست دارم، منافع خود را به منافع شما ترجیح می‌دهم. باید از آینده خبر داشته باشیم، گاهی وقتها تبلیغ می‌کنند از شیر خشک بعد از چهل سال می‌فهمند چه عوارضی داشته  ما باید از کسی قانون بگیریم که او آینده‌ی ما را بداند، ما را هم دوست داشته باشد، گذشته‌ی ما را هم بداند، پشیمان نشود، تحت تأثیر قرار نگیرد، آدمی باشد 100% قابل اطمینان و او انبیاء است و اولیاء به همین خاطر ما به شدت نیاز به نبوت و امامت داریم، لذا می‌خواهم که راجع به حضرت مهدی چند کلمه‌ای صحبت کنیم.

تا حالا چه گفتم 1، بسم الله الرحمن الرحیم

حرفهایم را دسته بندی می‌کنم، 1 ـ هستی برای بشر آفریده شده است، گفتم در آیات قرآن داریم چه کلمه ای کد دادم کلمه ی، «لَکُم» «خَلَقَ لَکُم» «سَخَّرَ لَکُم» «مَتاعً لَکُم» تمام لکم های قرآن یعنی هستی برای بشر است، بشریت بشر هم به هدایت او است، چون انسان در شکم و شهوت و خواب و پرواز، حیوان ها از ما جلوتر هستند، هدایت ما هم به دست خدا باید باشد، بشر به دست خود نمی‌تواند، هدایت کند، به دلیل طلاق ها پشیمانی ها، این هدایت باید از طریق نبوت و امامت باشد.

2- تفاوت معجزه پیامبران با کارهای مرتاضان

پیغمبر را چگونه بشناسیم، معجزه، معجزه کاری است که کسی نتواند، شما می‌دانید مرتاض‌های هندی هم 40 روز نمی‌خوابند، 40 روز نمی‌خورند، وزنه بردارها وزنه ای بلند می‌کنند که کسی نمی‌تواند، بعضی از مخترعین، مکتشفین، نوابغ دست به کارهایی می‌زنند که کسی نمی‌تواند، کار آنها با کار پیغمبرها 5 فرق دارد، کار آنها تمرینی است، وزنه بردار وقتی در قنداق بود قاشق چای خوری بلند کرد، بعد دسته گوشت کوب، بلند کرد بعد، ذره ذره دوچرخه و موتور تا حالا یک وزنه بلند می‌کند، یعنی تمرین می‌کند، پیغمبرها که تمرین نمی‌کنند، وقتی به حضرت صالح می‌گویند یک شتر بیرون بیاور نمی‌گوید قبل آن یک سوسک بیرونت بیاورم، بعد موش بیرون بیاورم، بعد یک بز بیرون بیاورم، کار او تمرینی است، او از قاشق چای خوری شروع کرده، کار انبیا تمرینی نیست، کار آقایون تحصیلی است، تحصیل  می‌کنند، تا به یک اختراع می‌رسند پیغمبرها کارشان تحصیلی نیست، کار آقایون در یک رشته است، او که نمی‌خورد فقط ریاضت او در نخوردن است، می‌گوییم آقا حالا که شما 40 روز نخوردی 40 روز هم نخواب، می‌گوید نه تخصص من در نخوردن است. کار انبیا تخصصی نیست، کار آقایون مشابه سازی دارد یعنی هیچ مخترعی نمی‌گوید من این اختراع را کردم دیگر بعداً نمی‌توانم این گام اول بود، انرژی هسته ای بعد برنامه های دیگری هم داریم. هر مخترعی به هر اختراعی دست زد، آینده را درخشان تر می‌بیند، اما انبیا می‌گویند این قرآن را دیدی، همانند آن را هیچ کس نمی‌تواند بیاورد.  ما انبیا را از طریق معجزه می‌شناسیم، و نمونه های عملی آن هم است که بالاخره این بشر سیر بشر سیر رشد است.

3- انقلاب اسلامی ایران، نمونه‌ای از انقال جهانی امام زمان(ع)

سؤال آیا می‌شود امام زمان بیاید؟ به چه دلیل، به دلیل جمهوری اسلامی، بالاخره امام خمینی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ یک مرد خدا بود آمد حکومت را دست گرفت یا نه، اگر یک مرد خدا یک گوشه را دست گرفت پیدا است، یک مرد خدای دیگر می‌تواند. آیا می‌شود مثل شهید رجایی یک معلم با فضیلت رهبری کند، رئیس جمهور شود؟ بله، پس می‌شود بندگان صالح «أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء/105) اگر شهید رجائی حکومت را دست گرفت، پس رجائی ها می‌شود. اگر امام خمینی حکومت را دست گرفت پس امام زمان می‌شود. آیا می‌شود طاغوت فرار کند، اگر شاه فرار کرد و هویدا و نصیری اعدام شدند پس می‌شود باقی طاغوت هم فرار کند. آیا می‌شود ساختمان طاغوت ها در هم بکوبد، بله اگر کاخ شاه خراب شد باقی ساختمان ها هم می‌شود خراب شود. مشت نمونه‌ی خروار است.

اما اینکه استعداد جهان، کشورهای عربی جمع می‌شوند و تشکیلاتی راه می‌اندازند، یعنی بیایید یکی شویم، جمع می‌شوند می‌گویند بیایید یکی شویم، سازمان ملل می‌گویند بیایید یکی شویم، همین هم که همه به فکر این هستند که بیایید یکی شویم، یعنی فکر جمع گرایی، این هم یک چیزی است که روز به روز در حال توسعه است. پس می‌شود همه‌ی کره‌ی زمین روزی بگویند بیایید یکی شویم. می‌شود کره‌ی زمین سرش به سنگ بخورد، بعد یاد بگیرد حق با شما است. همین مالکیت خصوصی، بعضی از کشورهای کمونیسم، گفته اند مالکیت خصوصی نباشد،  در حالی که مالکیت خصوصی فطری است، شما یک قاشق چایخوری بدهید به یک نوزاد در قنداق، وقتی می‌خواهید از او بگیرید پس نمی‌دهد، نگه می‌دارد مقاومت می‌کند، می‌گوید چیزی که در دست من است به تو نمی‌دهم، نه در انسانها در حیوان‌ها، اگر اسبی سرش را در آخور کرد علفی را به دهان گرفت اسب دیگر گرفت لگتش می‌زند. می‌گوید چیزی که در دهان من است به تو چه. مالکیت خصوصی جزء غرایز هر حیوانی است. روی این غرایز و فطرت می‌شود پا بگذاریم، دهها سال می‌گذرد در تنگنا گیر می‌کنیم، بعد یک مرتبه…

انسان فطرتاً می‌خواهد بخندد، خوب بخندد. (نخند هر کس بخندد از کلاس بیرون می‌کنم) بابا خنده طبیعت است جلوی آن را بگیری منفجر می‌شود. نه شرق در کمونیسم، غرب هم همین‌طور، فرانسه گفت: هر کس مرد ارثش برای دولت است، یک مرتبه چرخ اقتصاد ایستاد. چون دیدند پدرها که کار می‌کنند، به عشق اینکه ارثش به پسرش برسد، اگر من می‌میرم همه‌ی اموالم برای دولت، خُلم که برای دولت کار کنم، یک مرتبه دیدند بسیاری از نیروهای فعال دست از حرکت برداشتند، آخر گفتند ارث برای خودتان،  قرآن می‌گوید همه‌ی شما با هم بی سواد هستید. وما 100  کتاب خواندیم لیسانس شدیم 200 تا فوق لیسانس، 300 فوق لیسانس، 300 کتاب هم در زمان ما کتاب است، قرآن می‌گوید «وَمَا أُوتِیتُمْ مِنْ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا» (اسراء/85) همه‌ی شما با هم قلیل سواد دارید. و در ثانی خواسته باشید با این علمی که دارید مغرور شوید، کلید های اسرار را معلوم کنم اگر این هم معلوم شود همه‌ی مردم کره‌ی زمین باید مرده باشند. چون تمام مردم کره‌ی زمین مریض می‌شوند به دکتر  می‌روند، دکتر می‌گوید این قرص را 4 ساعت این کپسول را 6 ساعت، این کپسول را 8 ساعت، به دکتر می‌گوید، ببخشید من تا اسرارش را نفهمم نمی‌خورم.

4- رجوع به علمای دین در زمان غیبت

تمام مراجع ما تقلید می‌کنند، تمام مراجع تقلید وقتی مریض می‌شوند به دکتر می‌روند، و هر چه دکتر گفت گوش می‌دهند، چطور یک مرجع 80 ساله از یک دکتر 15 سال درس خوانده تقلید می‌کند، خوب یک دکتر 15 ساله هم از یک مرجع… دیگر تکبر تا چه حد، بابا 80 سال است درس خوانده، از شما تقلید می‌کند، شما 15 سال درس خواندی، تمام مراجع ما تقلید می‌کنند، منتهی شیعه یک امتیازی دارد، چون تمام کره‌ی زمین به کارشناس رجوع می‌کند، تقلید یعنی رجوع به کارشناس، منتهی ما در کارشناس می‌گوییم سه شرط داریم، که در هیچ جای کره‌ی زمین این شرط را ندارد، می‌گوییم اعلم باشد، عادل باشد، هوی و هوس هم نداشته باشد، ما در تقلید سه حرف می‌زنیم، این سه حرف را کره‌ی زمین نمی‌زند، شیعه رو سفید است، من یادداشت کردم در یادداشت‌هایم است، 70 کمال پیدا کردم هیچ مکتبی این این 70 کمال را ندارد، افتخار ما این است. تقلید ما رجوع به کارشناس است و رجوع به کارشناس هم، بعضی جاها هم که فکر می‌کنیم اینها خیلی رشد کردند نخیر رشد نکردند اینطور نیست که هر چه، هر کار که اینها می‌کنند درست باشد.   هدایت ما دست خدا باشد، بنده‌ی خدا باشیم، و امام زمان آخرین ولی خدا است.

5- نمونه های عمر طولانی در طبیعت

درباره‌ی امام زمان چند حرف داریم بزنیم، برای سلامتی امام زمان صلوات، اول اینکه می‌شود کسی هزار سال عمر کند، چگونه؟ موی ابرو و مژه‌ی شما 80 سال ثابت است، 1 سانتی موی سر و صورت، هر روز در حال تغییر و تحول است. پوست یکی، گوشت یکی، نان یکی، آب یکی، کربن یکی، اکسیژن یکی، خدا اراده کرده یک مو ثابت، یک مو متغیر، در صورت هر انسانی یک مو ثابت یک مو متغیر، یک انسان را ثابت نگه دارد و  بقیه‌ی انسانها متغیر، چه اشکالی دارد، مگر این مو نیست، چطور موی مژه بلند نمی‌شود، موی سر بلند می‌شود، فاصله‌ی مژه و سر مگر چند سانت است، چه اشکالی دارد حضرت مهدی را خدا نگه دارد، آن خدایی که کهکشان ها را حفظ می‌کند، کرات آسمانی را در جای خود حفظ میکند، یک انسان را نمی‌تواند حفظ کند، دوم از نظر قرآن، در قرآن یک آیه ای داریم می‌گوید که، حضرت عزیر سوار الاغی بود «مَرَّ عَلَى قَرْیَهٍ» از کنار قلعه ای عبور می‌کرد، «وَهِیَ خَاوِیَهٌ» وارد خرابه ای شده بود، گفت خدایا چگونه مرده ها را زنده می‌کنی، «فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَهَ عَامٍ» صد سال روی الاغ خداوند مرگش داد، این پیامبر را که روی الاغ بود میراند، «ثُمَّ بَعَثَهُ» بعد از صد سال او را زنده کرد. گفت چند وقت است که اینجا بودی، یک نگاهی کرد گفت: یک روز نه روز، گفت نه صد سال پیش یک سوالی کردی حالا نگاه کن می‌خواهم الاغت را جلوی چشمت زنده کنم، ذرات الاغ جمع شد و ترکیب شد الاغ شروع کرد صدا کردن، گفت به غذای خود نگاه کن، شما صد سال پیش، یک غذایی هم داشتی آب انگور، «لَمْ یَتَسَنَّهْ» غذا تغییر نکرده، آب انگور یک هفته باشد فاسد می‌شود،

در سال چند یک هفته است، یک سال 52 هفته، در سال صد 50 تا 5000 تا صد تا هم 2 تا 5200 خداوند می‌گوید این آب انگور را 5200 برابر عمر طبیعی آن سالم نگه داشته ام. آیه قرآن است، اگر خدا بخواهد امام زمان در حال حاضر 1200 سالش است،  آدم طبیعی اگر آدم طبیعی 75 سالش باشد، چیزی نیست قرآن می‌گوید «لَمْ یَتَسَنَّهْ» (بقره/259) همان خدایی که یک غذا را 5200 برابر عمر طبیعی، زنده نگه می‌دارد، یک انسان را 20 برابر عمر طبیعی30 برابر عمر طبیعی چه مشکلی دارد.

با این تکنولوژی جدید چه می‌کند، امام خمینی چه کرد، تمام خلبان هایی که رفته بودند زمان شاه آمریکا دوره دیده بودند، آمدند تخصص خود را در اختیار امام خمینی گذاشتند، حدیث داریم وقتی امام زمان ظهور می‌کند، تمام متخصصین می‌آیند نزد ایشان ایمان می‌آورند، و تخصص خود را عرضه می‌کنند، علاوه بر اینکه آقا هم خود، حدیث داریم    حدیث های معتبر، که آنچه علم پیشرفته تا زمان دو بیست و هفتم است، یعنی اگر تمام علم را تقسیم بر بیست و هفت کنند، دو بیست و هفتم آن تا ظهور است، بیست و پنج، بیست و هفتم آن، از بیست و هفت تا دو تا برای کل دانشمندان کره‌ی زمین، بیست و پنج تای آن مربوط به اشارات حضرت مهدی است، می‌گوید این کار را بکن چنین می‌شود، یعنی ما وقتی چراغ خاموش است، باید همه‌ی خانه را زیر و رو کنیم ببینیم کبریت کجا است، مادر خانه وقتی باشد می‌گوید کبریت اینجا است، ناخن گیر آنجا است، و…. بیست و پنج، بیست و هفتم علوم، به دست مبارک حضرت مهدی(ع) رشد مردم خیلی مهم است، مردم طوری رشد می‌کنند که یک نفر به اندازه‌ی چهل نفر می‌فهمد،

روایت داریم. برکات آسمان، برکات زمین، رعب یک وحشتی در دلها، می‌افتد که «یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» (نصر/2)، «المؤمن کالجبل» حدیث داریم، مؤمن مثل کوه است. ببین کوه را شما بالای سرش می‌روی، پایت را روی کوه می‌گذاری ولی از کوه می‌ترسی، کوه زیر پایت است. امام در زندان بود، شاه بیرون زندان بود، شاه از امام می‌ترسید، امام فرمود دو سرهنگ در زمان شاه آمدند من را گرفتند، گذاشتند وسط ماشین، من نگاه کردم دیدم سرهنگ می‌لرزد، گفتم نترسید، «و نصرته بالرعب» یعنی اینها اول کار حضرت مهدی است، حضرت مهدی(ع) اول کاری که  1ـ اکتشافاتی که با اشاره‌ی ایشان انجام می‌شود 2 ـ مخترعینی که می‌آیند تخصص خود را در اختیار ایشان قرار می‌دهند،  3 ـ امدادهای غیبی  «و نصرته بالرعب» 4 ـ بالا رفتن فکر مردم، فکر مردم بالا رفته، 

6- پایان امور در اختیار صالحان و پرهیزکاران

«وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ» (اعراف/128) آیه‌ی قرآن است، قرآن قول داده «وَالْعَاقِبَهُ لِلتَّقْوَى» (طه/132) قرآن قول داده «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ» (قصص/5) ما تصمیممان را گرفته ایم، که مستضعفین باید حکومت را در دست بگیرند. ابزار کار حضرت مهدی، ترس استکبار، رشد مردم، متخصصین تخصص را در اختیار حضرت می‌گذارند، اکتشافاتی که با اشاره‌ی حضرت درست می‌شود، سر خوردگی مردم از مکتبها، اینها همه زمینه به این است که حضرت مهدی، چرا امام زمان غائب است. من یک روی تابلو یک عکسی کشیدم، عکس یک چراغ کشیدم گفتم اگر از طرف دولت سازمان برق آمد یک چراغی زد شکست، بگوید خیلی خوب مردم، بی ادب هستند، چراغ دوم، چراغ سوم، چراغ چهارم، یازده چراغ زدند و یازده تا را شکستند، شما اگر رئیس سازمان برق باشید لامپ دوازدهم را می‌زنید، نه، می‌گوید مردم هنوز رشد نکرده اند، باشد در تاریکی وقتی آدم شدند. امیر المؤمنین چراغ بود یازده چراغ هدایت را شکستند لامپ دوازدهم را خدا وصل نمی‌کند 

7- امام زمان(ع) ، خورشید پشت ابر

استفاده‌ی ما از امام زمان(ع)  نظیر استفاده‌ی در زمان غیبت از خورشید می‌کنیم، اگر خورشید پشت ابر بود، اگر خورشید پشت ابر باشد استفاده می‌کنیم، روایتی دیدم حضرت مهدی فرمود، من روزی صد بار به شما دعا می‌کنم، حدیث داریم روزی صد بار من به شما دعا می‌کنم، و حدیث داریم اگر دعای من نبود دشمنان شما را قورت می‌دادند، خیلی مهم است اگر دعای من نبود دشمنان شما را قورت می‌دادند، در اسکناس یک نخ است آن نخ به اسکناس ارزش می‌دهد، «ان الحبل متصل بین الارض و السماء» آن نخی که بین ما و خدا است آن اولیا خدا، نماز های ما که ارزشی ندارد که کار ما که ارزش ندارد، نمی‌شود گفت ابر و باد و خورشید و فلک برای ما است، مگر ما چه کرده ایم، مگر ما چه کرده ایم، ما خودمان خود را قبول داریم، الان شما یک کاغذ به من بده بگو مثلا نماز روزه‌ی خود را قیمت کن، یک کسی نماز نخوانده مثلا وارث ها به او کمک کنند. پنجاه سال نماز نخوانده، حالا پانزده سال اول هیچ، پنجاه سال نماز نخوانده، پنجاه سال، سالی صد هزار تومان، پنجاه تا صد هزار تومان می‌شود پنج ملیون، پنجاه تا روز آن هم پنج ملیون می‌شود، اگر آن هم خیلی گران حساب کنی بازار آزاد، کل نماز روزه‌ی ما ده ملیون بیشتر نمی‌ارزد، ده ملیون پول یک مرغ دان است در تهران، خانه که نمی‌دهند. واقعاً نماز روزه‌ی ما اینقدر ارزش دارد که مثلا «وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا» (آل‌عمران/133) بهشت هایی که گسترش آسمانها و زمین دارد، نماز ما ارزش ندارد، این همه هستی برای نماز من است، کسی باید عبادت بکند که، بیرزد، این هستی صاحب دارد، اگر هدف خدا، این ما بودیم که هستیم، ما خودمان هم برای خودمان، الان شما برای برادرت چقدر می‌توانی مایه بگذاری، برای خواهرت، برای عمویت، برای دایی چقدر می‌توانی مایه بگذاری، فوق یک مهمانی دو مهمانی، همه‌ی هستی را خرج برادرت نمی‌کنی، برادرت اینقدر نمی‌ارزد که هر چه دارم به برادرم بدهم، آن وقت کل هستی را خدا به نماز ما داده است، کدام از ما هستیم که دو رکعت نماز با توجه در طول عمر خود خوانده باشید، یکی دستش را بلند کند بگوید در عمرم دو رکعت نماز خوانده‌ام که حواسم پرت نشده است، نماز ما ارزشی ندارد، باید یک عبادتی باشد، یک اخلاصی باشد، یک روح ملکوتی باشد، که دین اصلی هم وزن آن باشد، باید هم وزنش باشد، اگر این بود می‌ارزد، در غیر این صورت نمی‌ارزد.

خوب وظیفه‌ی ما در زمان غیبت چیست، امام زمان فرمود وقتی من نیستم ببینید مراجع تقلید چه می‌گویند، منتهی مرجع تقلید هم آزادی است، شما این مرجع را خود پیدا بکن، منتهی ملاک ها را فراموش نکن، باسوادترین، بی هوس ترین، عادل ترین، زمان غیبت ما باید ببینیم مراجع تقلید چه می‌گویند، هر چه هم داریم از ولایت فقیه داریم، چون ببینید ما از وقتی یک بچه ای که دستش را در دست پدرش گذاشت، هر لاتی هم در محله نگاهش کند، نگاه بد به لاتها می‌گوید که، دستش در دست پدرش است شیر می‌شود، ما دستمان را در دست امام خمینی گذاشتیم، امام خمینی می‌گوید امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، بچه های ما شیر می‌شوند، هر که هر تشری به ما زد، بشر باید دستش در دست کسی باشد که در وجود او ترس نباشد، «لَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا» (احزاب/39) قرآن می‌گوید، از احدی نمی‌ترسید، یک چاقو کش در تهران بود می‌گفت همه‌ی بچه های تهران از من می‌ترسند، بعد می‌گفت من از زنم می‌ترسم، بعد گفت زنم از سوسک می‌ترسد، دست بشر در دست کسی باشد که از نظر علم، از نظر تقوا، از نظر بی‌هوا بودن، از نظر شجاعت این را امام زمان فرموده وقتی من نیستم، دستتان را در دست یک همچین کسی بگذارید، بعد هم مقایسه کنید بین خودتان، شما اگر خواسته باشید بین مکتب اسلام و مکتب غیر اسلام مقایسه کنید دست به هر جا بگذارید، دست به هر جا بگذارید یک سر و گردن بالاتر هستید.

8- برتری اهل بیت(ع) بر دیگر پیشوایان دین

در پاکستان سخنرانی داشتم به من گفتند اینجا حواست جمع باشد اینها همه استاد دانشگاه هستند، خوب ما در ایران هم در تلویزیون هم صحبت می‌کنیم، استاد دانشگاه حرف ما را گوش می‌دهد، گفت اینها سنی هستند گفتم ما با سنی‌ها مسأله‌ای نداریم، در ایران ملیون ها سنی هستند،  یک جمعیتی جمع شده بودند حدود 300 نفری ما هم گفتیم کاری به شیعه و سنی نداشته باشیم یک مبحث کلی، یک بحثی داشتیم و چند دقیقه ای کف می‌زدند، آخر سخنرانی یکی از اینها پوکید، بلند شد یک نعره کشد گفت احسن، حیف که تو شیعه هستی، گفتم قرار شد بحث شیعه و سنی نکنیم، تو غصه نخور که من شیعه هستم، من که شیعه هستم روی ساعت یک دقیقه ثابت می‌کنم که چرا شیعه هستم، با سه آیه که همه‌ی شما حفظ هستید، شما همه استاد دانشگاه هستید و بعضی از آیات را همه بلد هستند، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ» (حجرات/13) «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ» (آل‌عمران/103) بعضی آیات رو بورس است، بعضی آیات را همه به آن عمل می‌کنند، مثل «کُلُوا» بخورید همه به آن عمل می‌کنند، بعضی آیات را هیچ کس به آن عمل نمی‌کند، «یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ» (فرقان/64) گفتم سه آیه رو بورس است به شما می‌گویم، ساعت بگذارید یک دقیقه ثابت می‌کنم چرا شیعه هستم، یک دقیقه به ساعت نگاه کنید، دیدم خیلی حساس شدند که من می‌خواهم در یک دقیقه با سه آیه  قرآن که همه حفظ هستند، ثابت کنم شیعه بودنم را، گفتند: بگو، بگو، بگو هیجانی شدند، گفتم بسمه تعالی تا پیغمبر بود شیعه و سنی نبود، رهبر همه پیغمبر بود، «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ» (احزاب/21) اسلوب و الگوی همه خدا، بعد از پیغمبر ما دین خود را اهل بیت گرفتیم شما چهار تا آدم دیگر با هم دعوا نداریم، منتهی شما چرا نمی‌خواهید بگویید، شیعه هستید، من اگر می‌گویم شیعه هستم دلیل دارم، قرآن راجع به اهل بیت می‌گوید، «یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (احزاب/33) اینها معصوم هستند، هیچ کس نگفته آنها معصومند اهل بیت معصوم هستند 2ـ اهل بیت قرن اول هجری بودند چهار تا عالم شما هم امام ابوحنیفه، هم امام احمد و مالکی و شافعی چهار عالم شما قرن دوم هجری متولد شدند، اهل بیت قرن اول ما یک قرن جلو تر هستیم، قرآن می‌گوید، «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ» (واقعه/10و11) 3ـ تمام اهل بیت شهید شدند یکی از امام های شما شهید نشد، قرآن می‌گوید، «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ» (نساء/95) پس من شیعه هستم به دلیل 3 آیه، 1ـ«یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (احزاب/33)«یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» (بقره/154)«وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ» (واقعه/10و11) یک دقیقه‌ی من تمام شد.  ما اگر به حضرت مهدی عشق می‌ورزیم باید صبح به صبح، فقط صدقه بدهیم، دعای فرج را بخوانیم «اللهم کل لولیک…» را بخوانیم، از نایبش مراجع تقلید تقلید کنیم، به او عشق بورزیم و اگر او صد بار ما را یاد کند ما روزی دو سه بار یاد آن حضرت بکنیم.

خدایا به حق محمد و آل محمد، روز به روز ایمان ما را نسبت به خودت و اولیای خود بیشتر بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment