نقش لقمه‌ی حلال در تربیت فرزندان

1- توجه اسلام به روابط اقتصادی سالم
2- رکود سرمایه و طبیعت در اسلام ممنوع!
3- رشوه به اسم هدیه، لقمه‌ی حرام!
4- کار مانع نماز، در ردیف کارهای پلید
5- عدالت در تقسیم بیت المال
6- خطر کلاه شرعی در معاملات اقتصادی
7- خطر کم‌فروشی در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی

موضوع: نقش لقمه‌ی حلال در تربیت فرزندان

تاریخ پخش:  18/06/89

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمک!  اللهم صل علی محمد و آل محمد. الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث کلی را که ما دنبال می‌کردیم، بحث تربیت بود. و در ذهنمان این بود که با بیست و پنج جلسه یا بیست جلسه بتوانیم جمعش کنیم، و بدون اینکه من به هیچ کتابی مراجعه کنم، فقط با قرآن و روایات، بالای صد جلسه، صد جلسه‌ی پر، نه صد جلسه‌ی معمولی، صد جلسه‌ای که هر جلسه‌اش مثلاً تقریباً سی چهل مورد آیه و حدیث باشد. خیلی مطلب بود. تقسیم کردیم. اهمیت تربیت، نقش تربیت، ابزار تربیت را واردش نشدیم، موانع را هنوز نگفتیم، شیوه‌هایش را فقط دو شیوه‌اش را گفتیم، و موانع تربیت را و ابزار تربیت را، شیوه‌های تربیت را، این‌ها را نمی‌دانم، مشورت کنم ببینم ادامه بدهم یا ندهم. ولی لازم است.

یکی از مسائلی که بحث می‌کردیم، این است که نقش لقمه‌ی حلال در تربیت! گفتیم تمام دکترهای علوم تربیتی شرق و غرب در تحقیقات و پژوهش‌هایشان به این نکته کسی اشاره نکرده است که لقمه هم در تربیت، نقش دارد. می‌روند در مسائل روانکاوی و روانشناسی و زمان تربیت و ابزار و موانع و خیلی حرف‌هایی که ما داریم، آن‌ها هم دارند. ولی یک چیزهایی ما داریم که آن‌ها ندارند مثل این که اسلام روی لقمه عنایت دارد. لقمه‌ی حرام مانع تربیت است. در جلسه‌ی قبل راجع به نقش تربیت، تربیت اقتصادی بود! چون تربیت سیاسی را گفتیم، تربیت خانوادگی را گفتیم، تربیت اخلاقی را گفتیم، حالا تربیت اقتصادی! بحث تربیت است، اقتصادی!

1- توجه اسلام به روابط اقتصادی سالم

اسلام روی مسئله‌ی غذا تغذیه، لقمه‌ی حلال! لقمه‌ی حلال در تربیت اثر دارد. قرآن می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً» (مؤمنون/51) این دو کلمه چرا کنار هم است؟ بی‌ربط که نیست! می‌فرماید: «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ»، «طیّب» یعنی دلپسند. «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ» بعد می‌گوید: «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» یعنی از غذای «طیّب» و حلال بخورید، «وَ اعْمَلُوا صالِحاً» بعد عمل صالح انجام بدهید. این دو جمله: « کُلُوا … وَ اعْمَلُوا…» بی‌ربط نیستند. معلوم می‌شود که اگر کسی لقمه‌اش حرام باشد، موفق به عمل صالح نمی‌شود. این دو جمله‌ی کنار هم به هم ربط دارد. ببینید! شما کباب را با ریحان می‌خورید. ماست را با نعناء می‌خورید. این معلوم می‌شود که هر غذایی با سبزی خودش یک رابطه‌ای دارد. حالا!

عرض کنم که اسلام کار را عبادت می‌داند. حتی به کشاورزها گفته است وقتی می‌خواهید بذر بر روی زمین بپاشید، مقداری از بذر را در دستت بگیر و رو به قبله بایست، این آیه را بخوان: «أَ فَرَءَیْتُم مَّا تحَْرُثُونَ، ءَ أَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نحَْنُ الزَّارِعُونَ» (واقعه/63و64) آیه‌ی قرآن است. می‌بینید چه چیزی را پخش می‌کنید و چه چیزی را حرث می‌کنید؟ «ءَ أَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ» شما زراعت می‌کنید؟ «أَمْ نحَْنُ الزَّارِعُونَ» یا ما زراعت می‌کنیم؟ ما فقط دانه می‌پاشیم. این من هستم که این دانه را… یک حبه را تبدیل به یک خوشه می‌کنم، و در هر خوشه‌ای چند دانه است. من این کار را می‌کنم. «ثُمَّ تَقُولُ بَلِ اللَّهُ الزَّارِع» سه مرتبه بگو: «بَلِ اللَّهُ الزَّارِع» زارع واقعی خداست. بعد بگو: «ثُمَّ قُلِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَبّاً مُبَارَکاً وَ ارْزُقْنَا فِیهِ السَّلَامَه» (الکافی/ج5/ص262) خدایا این حبه‌ای که پخش می‌کنم مبارک کن، بعد پخش کن! ببینید کشاورز را از روز اول گفته‌اند این بذر را که می‌پاشی، این بذر بند به خدا باشد.

غذا می‌خوری؟ «فَکُلُوا …وَ اشْکُرُوا…» (نحل/114) رابطه‌ی شکم با خدا! «فَکُلُوا …وَ اشْکُرُوا…» رابطه خوردن با انرژی، «کُلُوا …وَ اعْمَلُوا صالِحاً…» (مؤمنون/51) از انرژی عمل صالح انجام بده. رابطه‌ی شکم با دیگران، « کُلُوا …اَنفقوا» رابطه‌ی شکم با خود شکم، «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» (اعراف/31) خوردی، فشار به معده نیاور! این سیمای اسلام است.

خوب! شخصی خدمت پیامبر آمد و گفت: نه دست دارم که کار کنم، نه سرمایه دارم که تجارت کنم. حضرت فرمود: سرت سالم است، برو با سرت حمالی کن، با سرت حمل و نقل کن، بارکشی کن، اما گدایی نکن!

2- رکود سرمایه و طبیعت در اسلام ممنوع!

در اسلام گدایی ممنوع است، هیچ چیز نباید راکد باشد. رکود ممنوع است. حالا رکود چه چیزهایی؟ رکود فکر ممنوع! رکود طبیعت ممنوع! رکود بدن ممنوع! رکود سرمایه ممنوع!

رکود فکر: آدم‌هایی که مشورت نمی‌کنند، فکرشان می‌ایستد. همینطور که آب راکد است، یعنی ایستاده است، فکر هم می‌ایستد، چون با کسی مشورت نمی‌کند. مشورت کن یعنی چه؟ یعنی ببین دیگران چه می‌گویند؟

رکود طبیعت: حدیث داریم اگر کسی آب دارد، خاک دارد، گندم می‌خرد، «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ»  اگر کسی آب دارد، خاک دارد، ولی گندم می‌خرد، «فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ» (بحارالانوار/ج100/ص65) لعنت خدا بر این‌ها باد. چرا؟ برای این که طبیعت را معطّل کرده است. اگر کسی بیابانی را ثبت داد، با ثبت دادن آدم مالک نمی‌شود. آقا سند دارم! باسمه تعالی، بی‌خود سند داری! با رئیس ثبت گاوبندی کرده‌ای، سند گرفته‌ای! کسی بیابان‌ها را مالک می‌شود که در آن کشاورزی کند. اگر کسی کشاورزی نکند، داشتن ثبت و دفترچه دلیل بر مالکیت نیست. اگر کسی یک قطعه زمینی را گرفت، تا سه سال سیم خاردار و دیوار کشید و تا سه سال سنگ‌چینی کرد، اگر تا سه سال کشاورزی نکرده است، سنگ‌هایش را دور بریزید، خودتان به زمین تراکتور ببندید، نمی‌شود طبیعت را معطل کرد. سرمایه راکد… کسی که پولش را بخواباند. گنج، کنز، رکود ممنوع!

رکود علم ممنوع! اگر کسی دانشمند است، از او سؤال می‌کنند، جواب نمی‌دهد، حدیث داریم که روز قیامت خداوند، یک حلقه‌ی آهنی و لجام آهنی در حلق این آدم دانشمند می‌کنند، برای اینکه این علم داشت به کسی یاد نداد. علم هم نباید راکد باشد. توقف ممنوع! البته من اگر الان فکر کنم، شما هم فکر کنید، ممکن است چیزهای دیگری هم به ذهنمان برسد، اما حالا فعلاً عجالتاً همین موارد…

خوب! «أَیُّمَا قَوْمٍ أَحْیَوْا شَیْئاً مِنَ الْأَرْضِ وَ عَمَرُوهَا فَهُمْ أَحَقُّ بِهَا وَ هِیَ لَهُمْ» (الکافی/ج5/ص279) «مَنْ أَحْیَا أَرْضاً مَوَاتاً فَهِیَ لَهُ» (التهذیب/ج7/ص152) جایزه‌ی کشاورز چیست؟ هر منطقه بایر، هر زمین رهایی را کشاورز کشت کند و سبز کند، کشاورز این زمین برای خودش می‌شود. یعنی مزد این، این است که «مَنْ أَحْیَا» کسی که احیاء کند، «أَرْضاً مَوَاتاً» زمین مرده‌ای را، «فَهِیَ لَهُ» زمین برای خودش است.

بحث من چیست؟ لقمه‌ی حلال اثر دارد! قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ» (بقره/188) لقمه‌ی باطل نخورید. بعضی وقت‌ها یک خیاطی مثلاً کت و شلوار را فلان مبلغ می‌گیرد. یک خورده‌اش را برمی‌دارد، باقی‌اش را به شاگردش می‌دهد و می‌گوید شما این را بدوز!  گفتند: این درآمد حلال است؟  فرمود: اگر خیاط نقشی دارد، حلال است، اگر هیچ نقشی ندارد، حرام است. یک وقتی یک خیاط مدیریت می‌کند، برش می‌زند، نظارت می‌کند، یک چرخی، مغازه‌ای، یک کاری کرده است، به خاطر مدیریتش، به خاطر نظارتش، به خاطر اینکه سرمایه مغازه برای اوست، یک مقداری هم خود خیاط بر می‌دارد، اما اگر این خیاط هیچ نقشی ندارد، صد تومان می‌گیرد، هشتاد تومان می‌دهد به شاگرد، بیست تومان چه پولی است که می‌گیری؟ خانه‌ای را آدم مثلاً ماهی یک میلیون اجاره می‌کند، بعد یک میلیون و نیم اجاره می‌دهد. پانصد تومان این وسط بالا می‌کشد. برای چه؟ یک وقت این خانه آب نداشت، گاز نداشت، برق نداشت، در گاراژی نداشت، اگر نقشی در این خانه داری، طوری نیست. نقشت را عمل کن، یک چیزی هم اضافه اجاره بده! اما اگر هیچ نقشی نداری، برای چه شما اینجا سود می‌بری؟ درآمد بدون کار است.

3- رشوه به اسم هدیه، لقمه‌ی حرام!

«لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ و تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّام‏» رشوه! «تُدْلُوا» از «دلو» است. «دلو» آن چیزی است که پایین می‌اندازند که آب بکشند. می‌گوید: «تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّام‏» یعنی یک پولی را در «دلو» می‌گذارد و پهلوی قاضی می‌فرستد که این پول را بگیرد، یک پاکت و یک پولی به حسابش می‌ریزد که… حالا گاهی هم یک اسم‌های دیگری روی آن می‌گذارند. مثلاً می‌گویند: هدیه! با اسم رشوه عوض نمی‌شود. «مَنْ أَکَلَ حَرَاماً مَا لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلا» (بحارالانوار/ج100/ص 16) روایت داریم اگر کسی لقمه‌اش حرام باشد، خداوند چیزی را از او قبول نمی‌کند.

خوب! از درآمدهای حرام قمار است. متن قرآن است. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ» شراب، قمار، این‌ها «رِجْسٌ» است. یعنی پلید است. «مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ» اجتناب کنید. «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»‌ (مائده/90) شاید رستگار بشوید. «إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَهَ وَ الْبَغْضاءَ» شیطان می‌خواهد با این قمار و شراب در بین شما کینه بیاندازد. دو نفر رفیق، با نمره‌ی چهارده همدیگر را دوست دارند، سر سفره‌ی قمار می‌نشینند، یکی برنده می‌شود و یکی بازنده می‌شود، برنده پول طرف را می‌گیرد و بلند می‌شود. این‌ها وقتی نشستند، چهارده درجه همدیگر را دوست داشتند، وقتی بعد از قمار بلند شدند، آن که باخته است، چهارده درجه چهار درجه می‌شود! چرا؟ چون می‌بیند پول‌هایش در جیب او رفت. دیگر او را دوست ندارد. معنایش این است. شیطان می‌خواهد کینه به وجود بیاورد، قمار یکی از ابزار کینه است، و شراب هم همینطور است. «وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاهِ» (مائده/91)

4- کار مانع نماز، در ردیف کارهای پلید

ببینید آقا! شراب خیلی ضرر دارد، برای چشم، برای اعصاب، برای نسل، برای دستگاه گوارش، ضررهای شراب بسیار است، اما قرآن نمی‌گوید شراب این ضررها را دارد، برای چشم و برای معده‌ات… می‌گوید: تو را از نماز باز می‌دارد. حالا اگر یک بازاری صدای اذان شنید، مشغول فروش طلا، قالی، پارچه، میوه… خیابان و بازاری که صدای «قد قامت الصلاه» را می‌شنوند، و این کاسبی باعث می‌شود که به مسجد نروند، این کاسبی هم مثل شراب است. حرف مهمی می‌زنم.

توجه کنید! یک بار دیگر می‌گویم. چون حرف مهم است. از نظر فقهی نمی‌گویم. از نظر قرآنی می‌گویم. قرآن می‌گوید: شراب شما را از نماز باز می‌دارد. «وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاهِ»، «الصَّلاهِ» یعنی نماز! شراب شما را از نماز باز می‌دارد، حالا اگر خیاطی، حالا اگر مدیر کل، اگر وکیلی، وزیری، استانداری، معلمی، استاد دانشگاهی، اگر من منبری، اذان می‌گویند، روی منبر هستم. هر کاری که ما را از نماز باز دارد مثل شراب است. نه از نظر فقهی، تکرار می‌کنم. از نظر فقهی نمی‌گویم که بگویید: مراجع یک چنین دستوری نداده‌اند. از نظر فقهی حرف نمی‌زنم، از نظر قرآنی حرف می‌زنم. قرآن می‌گوید: شراب نخورید برای اینکه «وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاهِ»، اگر کلاسی وقت اذان باز باشد، هر مؤسسه‌ای، شرکتی، کارخانه‌ای، وقت نماز مشغول کارش باشد، این کار اگر او را از نماز باز بدارد، او هم حال و هوای شراب را دارد. ظهر تعطیل کنید. چه اشکالی دارد که ده دقیقه تعطیل کنید؟ هیچ طوری نمی‌شود. امام (رضوان الله تعالی علیه) می‌رود مکه کتاب بخرد، تا می‌خواهد پول بدهد، صدای اذان بلند می‌شود، کتاب‌فروش پول را نمی‌گیرد و می‌گوید: اذان! می‌گوید: آقا پول را بگیر! می‌گوید: نه نه نه! اذان! این کتاب‌فروش نیم قرن در مغز امام اثر گذاشت، خود امام این را فرمود. چه اشکالی دارد، مادری در حال ظرف شستن است، صدای اذان را که شنید، شیر را ببندد، نماز بخواند و بعد مابقی ظرف‌ها را بشوید. بچه‌اش یاد می‌گیرد و این طوری تربیت می‌شود. تربیت به همین رفتارهاست. کلاس و درس اخلاق و این‌ها…

خیلی‌ها می‌آیند نزد من، خیلی! همین دیروز باز یک جوان آمده بود. آقا ما دلمان می‌خواهد به خدا برسیم، من یک راه عرفانی می‌خواهم… گفتم: ببین! تو را به خدا راه عرفانی نمی‌خواهد بروی، هر چه واجب است انجام بده، هر چه هم حرام است ترک کن، به خدا می‌رسی! باقی کارها را هم به ما امر نکرده‌اند که انجام دهیم. واجبات را انجام بدهیم… خدا آیت الله العظمای بهجت را رحمت کند. می‌رفتند و می‌گفتند ما می‌خواهیم یک راه معنوی پیدا کنیم. ایشان نگاه می‌کرد و می‌گفت: واجباتت را انجام بده، از حرام هم دوری کن، راه معنوی همین است. ما گاهی وقت‌ها مرتب… مثلاً می‌خواهیم عشق خودمان را به امام حسین(ع) اظهار کنیم، مثلاً فکر می‌کنیم اگر بگوییم من مجنون حسین(ع) هستم، من دیوانه‌ی حسین(ع) هستم، من سگ حسین(ع) هستم، امام حسین(ع) نه مجنون و نه دیوانه و نه سگ می‌خواهد. امام حسین(ع) گفته است: «هیهات منا الذلّه» من زیر بار ذلت نرفتم، تو هم هیچ کاری را که ذلت در آن است دنبال نکن! در خط خودت! امام حسین(ع) مرید می‌خواهد.

یعنی امام حسین(ع)  می‌خواهد کسی خطش را برود، نه سگ می‌خواهد، نه دیوانه می‌خواهد. من دیدم یک کسی وارد حرم شد، مثل گربه راه می‌رفت، این مثلاً فکر می‌کند خیلی عرفانش گل کرده است، بابا ببین! بلند شو! خود امام صادق(ع) وقتی کربلا می‌آمد، چطور کربلا می‌آمد؟ ما گاهی وقت‌ها اصلاً چون تربیتمان تربیت مکتبی نیست، تربیتمان همراه با سلیقه‌ها و انحراف‌ها است، یک دکان‌دارهای حقه‌بازی هم پیدا شده‌اند، الله اکبر! خوب او می‌بیند که مردم ساده هستند، خوب اگر مردم ساده هستند چرا استفاده نکنیم؟ نشسته و می‌گوید: من با امام زمان(عج) یک روابطی دارم، می‌گویند: آقا! دست آقا را می‌بوسند و می‌گویند: می‌شود شما با امام زمان(عج) یک رابطه‌ای پیدا کنی و ببینی راجع به ما چه می‌گوید؟ ایشان سرش را چنین می‌کند! آقا فرمودند: شما این کارها را انجام بده! تو غلط کردی! باسمه تعالی غلط کردی! این فکر می‌کند امام زمان(عج) پول جیبش است که یک کمی نگاهش کند، پیام بگیرد. بازی است.

چون وقتی مردم ما ساده شدند کسی… خوب آدم چه بگوید؟ تربیت دینی «کتابَ الله و عِترَتی» قرآن را باید در نظر گرفت. آمده می‌گوید: آقا شما شعر فلانی را قبول نداری؟ می‌گویم: نه که قبول ندارم. می‌دانی او چه کسی است؟ باسمه تعالی هر کس می‌خواهد باشد، من شعر را با قرآن تطبیق می‌کنم، این قدر شعرای درجه‌ی یک ما شعرهایی گفته‌اند که ضد قرآن است،  این قدر شعرای درجه‌ی یک ما شعرهایی گفته‌اند که ضد روایت است، آن‌ها را قبول نداریم. هر چه که طبق روایت بود، قبول داریم. ما شعرا را که از امام صادق(ع) بیش‌تر قبول نداریم. امام صادق(ع) فرمود: اگر یک حدیثی از امام صادق شنیدید، با قرآن تطبیق بدهید اگر طبق قرآن بود، عمل کنید. اگر ضد قرآن بود، حدیث امام صادق(ع) را هم به دیوار بزن! شاعر که دیگر هیچ! «کتاب الله و اهل بیتی» ملاک داریم. تکرار می‌کنم. کسانی که صدای اذان را بشنوند، سرگرم تجارت و تحصیل و مدیریت و سیاست و مجلس و کمیسیون و جلسه و… کسانی که صدای اذان را بشنوند و دست از کار نکشند، آن کارشان شبیه شراب است. از نظر فقهی نمی‌گویم ولی از نظر قرآنی می‌گویم.

خوب! احتکار لقمه‌ی حرام است. حدیث عجیبی است! پیغمبر فرمود: من دزد را ببینم خوشحال‌ترم تا اینکه محتکر را ببینم! نگاهم به دزد بخورد خوشحال‌ترم، از اینکه نگاهم بخورد به کسی که دزد نیست، اما جنسی که مورد نیاز است انبار کرده است، که مردم به آن محتاج شوند و گران بفروشد. خیلی حدیث تندی است. حدیث خیلی محتکر را تحقیر می‌کند. برای محتکر حدیث بد است. حدیث که خوب است. برای محتکر بد است. تمام معاملاتی که به ضرر اجتماع است، حرام است. تمام شد و رفت! ربا حرام است. خیلی‌ها راحت ربا می‌گیرند. می‌گوید: آقا ده میلیون داده‌ام، ماهی اینقدر بده! آقا حرام است، حرام، حرام، حرام! ربا مثل زنای با مادر است. حدیث داریم رزق همه به حلال اندازه‌گیری شده است، چرا شما به سراغ حرام می‌روید؟ یک حدیث و دو حدیث نداریم. حدیث‌هایی هست که رزق هر کسی به حلال اندازه‌گیری شده است، کسانی که به سراغ حرام می‌‌روند، خدا از حلال کمشان می‌گذارد. پسر و دختر هم همینطور هستند، برای پسر و دختر خدا راه حلال تعیین کرده است، افرادی هستند که عجله می‌کنند، به سراغ حرام می‌روند، آن وقت کار حلالشان تاب برمی‌دارد. اگر این حرام انجام نمی‌داد، شاید ازدواجش زودتر می‌شد. دنبال حرام می‌رود، کارش تاب می‌خورد. این‌ها را روایت داریم. خوب!

5- عدالت در تقسیم بیت المال

حفظ بیت المال! شعار بیت المال این است. «فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِی لِلْأَدْنَى‏» (بحارالانوار/ج33/ص608) دورترین مردم این منطقه باید بهره‌شان مثل نزدیک‌ترین مردم باشد. دورترین همان کامی را بگیرد که نزدیک می‌گیرد. «فَإِنَّ لِلْأَقْصَى» اقصی نقاط ایران یعنی چه؟ دورترین! یعنی باید بیت المال به گونه‌ای مدیریت شود که دورترین افراد و نزدیک‌ترین افراد یک طور استفاده کنند. هر وقت به اینجا رسیدیم عادل هستیم.

خوب! صدقه به غنی بدهیم؟ ابداً! آدم سالم «لا تذوموا الصدقه علی غنی و لا علی ذو مره سبیل»  کسی که عقل دارد و تن سالم هم دارد، زکات ندهید. گدایی ممنوع است. شخصی آمد و گفت که آقا من پول ندارم کار کنم، سرمایه هم ندارم. فرمود: برو در خانه اگر یک چیزی هست، بیار و بفروش. این را یک بار دیگر هم گفته‌ام. گفت: آقا در خانه‌مان هیچ چیزی نیست. فقیر هستم. گفت: حالا برو و ببین چه چیزی هست. این عصبانی شد و ناراحت آمد و یک پلاس پاره بود، این فرش‌های مثلاً… یک پلاس پاره بود. گفت: یا رسول الله این در خانه‌ی ما هست. گفت: خیلی خوب! این هم یک قیمتی دارد. گفت: آقا چه کسی این را می‌خرد؟ قیمتی ندارد، یک درهم! گفت: بخرید! یک کسی یک درهم خرید. یک درهم را داد و گفت برو یک سر تبر بگیرو بیا، سر تبر نه چوبش را، رفت یک سر تبر خرید و آمد، به اصحابش فرمود: کسی در خانه‌اش دسته‌ی تبر اضافه هست؟ یک کسی گفت: بله، من دارم. رفت دسته‌ی تبر را آورد و خود پیغمبر نجار شد. این دسته‌ی تبر را در سر تبر جاسازی کرد و گفت: ببین! این تبر ابزار تولید، برو هیزم بکش، گدایی ممنوع!

می‌گویند: هر کسی را دوست نداری، به او ماهی بده! هر کسی را دوست داری، تور ماهی‌گیری به او بده که برود ماهی بگیرد! هر کسی را که خیلی دوستش داری، توربافی یادش بده! هر کسی را دوست نداری، به او ماهی بده! کمکش کن. هر کسی را دوست داری، تور ماهی‌گیری به او بده که خودش برود و ماهی بگیرد. هر کسی را که خیلی دوستش داری، توربافی یادش بده! یعنی شغل کلیدی! شغل کلیدی! بابا جوان‌هایمان باید یک شغلی بلد باشند. الان دانشگاه‌ها میلیون میلیون لیسانس بیرون می‌دهد که دنبال کار می‌گردند، یکی دو مورد از این واحدها را کم می‌کردند، این دانشجو یک هنر هم یاد می‌گرفت، چه می‌شد؟ در حوزه و دانشگاه یک درس‌هایی هست که مفید نیست. ولی متأسفانه هم حوزه می‌خواند و هم دانشگاه! ما یک سری مسائل را یک وقتی… آقا یک جوانی هست اهل نماز نیست. بسم الله! چگونه یک جوانی را که اهل نماز نیست، به نماز دعوت کنیم. راه دعوت به نماز چیست؟ پانزده شانزده راه من در یادداشت‌هایم یادداشت کرده‌ام. راه دعوت به نماز چیست؟ این را یک طلبه باید بلد باشد. این را مثلاً می‌بینی، نباید چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، به شرق و غرب، به تمام تحقیقات علما می‌گوییم و بررسی می‌کنیم و پژوهش می‌کنیم. می‌گوییم رد می‌کنیم. بعد می‌بینیم اِ همسایه‌ی ما در کوچه و محله‌ی ما، فامیل ما، افرادی هستند نسبت به نماز کاهل هستند، شیوه‌ی دعوت این را بلد نیستند. در دانشگاه هم همینطور است. میلیون میلیون فارغ التحصیل می‌دهد، بعد بنده خدا هیچ شغلی بلد نیست.

6- خطر کلاه شرعی در معاملات اقتصادی

گاهی وقت‌ها کمی درآمد به خاطر یک امتحان است. خود همین ماه رمضان یک امتحان است. می‌گوید: ببین، نخور! یهودی‌ها را گفته بودند شنبه ماهی نگیرید. قرآن می‌گوید: «لَیَبْلُوَنَّکُمُ اللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الصَّیْدِ تَنالُهُ أَیْدیکُمْ وَ رِماحُکُم‏» (مائده/94) این برای حاجی‌ها است. حاجی‌ها به آنها می‌گویند که شما شکار نکنید. در اعمال حج و عمره آن زمانی که آدم لباس احرام پوشیده است، شکار نکند. خوب قدیم هم با ماشین که نمی‌رفتند، بیابانی بود. چند شبانه روز در راه بودند. در بیابان هم آهو می‌آمد همینطور راست حاجی می‌نشست. که قرآن می‌گوید: «تَنالُهُ أَیْدیکُمْ» یعنی دستت را چنین کنی آن را می‌گیری.  «وَ رِماحُکُم‏» سر نیزه‌ات را چنین کنی در سینه‌اش می‌خورد. می‌گوید: مخصوصاً این آهو می‌آید دهانت پر از آب شود، ببینیم می‌گیری یا نمی‌گیری؟ این برای حاجی‌ها است. یک آیه هم داریم برای یهودی‌ها. می‌گوید: به یهودی‌ها گفتیم: شنبه ماهی نگیرید. «إِذْ تَأْتیهِمْ حیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ» (اعراف/163) «سبت» یعنی شنبه. روز شنبه ماهی‌ها همینطور جلوی یهودی‌ها می‌آمدند ملّق می‌زدند. همینطور دهانش پر از آب می‌شد. می‌گفت: نگیر. «وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتیهِمْ» (اعراف/163) روزی که شنبه نبود، نمی‌آمدند. آخرش اینها گفتند نمی‌شود که ماهی خودش را نشان بدهد. آمدند کنار رودخانه یک حوض ساختند از این حوضچه، یک سوراخ به رودخانه کردند. ماهی‌ها از این سوراخ به حوضچه می‌آمدند، آنوقت در حوضچه را می‌بستند. یکشنبه می‌گرفتند. الآن هم در آمریکا اینطور می‌شود. اینکه می‌گویند: می‌شود من الکی نمی‌گویم.

یک همشهری داشتیم تاجر قالی در نیویورک بود. ما را سوار کرد گفت: برویم بازار را بگردیم. رفتیم و گفت: اینجا بازار مسلمان‌ها است، این هم بازار یهودی‌ها است. بعد گفت: یهودی‌ها شنبه که مشتری می‌آید، دلشان از این مشتری، دهنشان پر از آب می‌شود. کلیدش را به من می‌دهد، می‌گوید: تو برو از مغازه‌ی من این قالی را بردار و بفروش و پولش را بگیر،‌ یک شنبه پول را تحویل من بده، گرفتید چه شد؟ عین یهودی‌های سابق، اصلاً فتوکپی هم هستند. یعنی یهودی‌های امروز با یهودی‌های دیروز هیچ فرقی نکرده‌اند. یعنی کلک شرعی می‌زنند.

می‌گفت گفتند: آب درون شیر نریز،‌ این آب درون شیر نمی‌ریخت، یک خورده آب برمی‌داشت و شیر را داخل آب می‌ریخت. می‌گفت: نه! من آب درون شیر نریخته‌ام، خوب! شیر داخل آب ریخته‌ای. این فرقی که نمی‌کند. یک کسی پهلوی یک کسی نشسته بود، گفت: آقا فلانی را می‌بینی… دستش را دراز کرد، حالا مثلاً شخص را مثل این گل حساب کنید، دست من به گل نمی‌رسد دیگر، گفت والله این کسی که شما می‌گویی… گوشی دستش بود، می‌گفت: این کسی را که شما می‌گویی، من که دسترسی به او ندارم. یعنی دستم به او نمی‌رسد. خوب دو سانت است، اینطوری کن، به او می‌رسد. اینها در کار ادا درمی‌آورند.

در اداره‌ای‌ها هر چه بخواهی، در بازاری‌ها هر چه بخواهی این‌ها هست. یک کاری را که این اداره‌ای‌ها بخواهند بکنند، راهش را پیدا می‌کنند، هر کاری را که نخواهند بکنند، نمی‌کنند. تکرار می‌کنم. هر کاری را بخواهند بکنند، راهش را پیدا می‌کنند، هر کاری را که نخواهند بکنند، بهانه‌اش را پیدا می‌کنند. چه بازاری و چه اداری! صاف نیستیم، بعضی از ما صاف نیستیم. حدیث داریم چند چیز را از بچه‌ها یاد بگیرید. یکی اینکه بچه صاف است، پیچ ندارد.

لقمه‌ی حلال! تمام آیات… از این پول‌ها باید خرج کرد. به خصوص زکات! به خصوص خمس! امام حسن مجتبی(ع) هم پیاده به مکه می‌رفت، هم دو بار مالش را نصفه کرد، نه خمس! نصفه کرد. پیغمبر(ص) فرمود: من از امتم، از دو چیز می‌ترسم. یکی لقمه‌های حرام و یکی هم ریا! تکرار می‌کنم، پیغمبر(ص) فرمود: من دو نگرانی دارم، یکی لقمه‌ی حرامی که امت من بخورد. یکی کارهایی که اخلاص ندارد و ریا در آن است و برای خودنمایی است. من از این دو مورد نگرانم.

7- خطر کم‌فروشی در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی

کم‌فروشی! کم‌فروشی که فقط شامل بقال‌ها نیست. استادی هم که کم درس بدهد… منبری روی منبر، اگر به اندازه‌ی آن پولی که می‌گیرد، حرف نزند. مثلاً در این چهل دقیقه، چقدر باید صحبت کند تا این مبلغ را بگیرد؟ شامل بنده هم می‌شود. شامل مدیر هم می‌شود. مدیری که در مدیریتش کوتاهی کند. «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاس‏» (شعراء/183) کم‌فروش! «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» (مطففین/1) لقمه‌ی حرام آدم را فاجر می‌کند. اول می‌گوید: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» بعد می‌گوید: «إِنَّ کِتَابَ الْفُجَّارِ» (مطففین/7) اول می‌گوید: «لِلْمُطَفِّفینَ» بعد می‌گوید: «فاجر» بعد می‌گوید: «وَیْلٌ یَوْمَئذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ» (مطففین/10)

ما اگر خواسته باشیم در تعلیم و تربیت اثری داشته باشیم، باید ببینیم لقمه‌ای که به بچه‌هایمان می‌دهیم حلال است یا نه؟ اگر بچه‌تان را دوست دارید، لقمه‌ی حرام به بچه‌تان ندهید. لقمه چطور حلال می‌شود؟ کار حلال باشد، اگر هم یک چیزی سال به آن خورد و پس انداز کردیم، خمسش را بدهیم. زکاتش را بدهیم، ده کیلو، پانزده‌ کیلو، یک کیلویش را بدهیم. آخر برای تو که نیست. آقای کشاورز تو دانه را پاشیدی، خورشید سهم ندارد؟ خوب خورشید برای خداست. باد سهم ندارد؟ دیمی، باران‌ سهم ندارد؟ خدا گفته است، در این ده، پانزده کیلو، چهارده کیلویش برای خودت، یک کیلو از آن را به فقرای محله بده، این هم به خاطر خورشید و باد و آب و اصلاً کارهای خودت هم از من است. چون من تو را خلق کردم. این من هستم که یک دانه را یک خوشه می‌کنم. می‌گوییم: نه! تولید خود من است، برای خود من است و زکات نمی‌دهیم.

آن وقت زکات نمی‌دهیم، روایات داریم، نه یکی و دو تا حدیث، کلی روایات داریم، هر مالی که تلف می‌شود، به خاطر این است که زکاتش داده نشده است. «وَ مَا تَلِفَ مَالٌ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِمَنْعِ الزَّکَاهِ» (بحارالانوار/ج93/ص20) بحمدالله زکات در ایران راه افتاده است، رشد کرده است، ما زکات گندممان بالای 500 میلیارد تومان است و روایات داریم که اگر مردم زکات بدهند، فقیر و گرسنه‌ای نمی‌ماند، خمس را باید بدهیم، زکات را باید بدهیم، و امام هم فرمود من ضامن هستم اگر خمس و زکات بدهید، مالتان کم نمی‌شود. ضامن است. نترسید. اگر می‌خواهیم تربیت کنیم، باید روی لقمه‌ها کار کنیم. لقمه‌ی حرام به بچه بدهیم، با روانشناسی و جامعه شناسی و کامپیوتر و امور تربیتی و اردو و… با این کارها بچه تربیت نمی‌شود. چون لقمه‌ی حرام در شکمش است. شما اگر یک گربه‌ی مرده را در یک استخر بیاندازید، گلاب بریزید، عطر بریزید، آب بریزید، هر چیزی بریزید، چون تا مادامی که گربه‌ی مرده در استخر است، باز هم آب خوشبو نمی‌شود. چون گربه‌ی مرده در آن است. لقمه‌ی حرام این است. لقمه‌ی حرام!

خوب! من از همه شماها و دست‌اندرکاران، همه‌ی برادران و خواهرانی که از استان مرکزی در این چند روز زحمت کشیدند و برنامه‌ها را تدارک کردند، حفاظتش، برقش، آبش، نمی‌دانم تهویه‌اش، سرویسش، از همه‌ی دست‌اندرکاران تشکر می‌کنم، و این بحث را، این بحث‌های آخر است که یا روز آخر ماه رمضان یا بعد از آن پخش می‌شود، همه را به خدا می‌سپارم.

خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد، آنچه خیر و برکت برای خوبان تاریخ مقدر می‌کنی و در ماه رمضان به آن‌ها لطف کرده‌ای، همه را برای همه‌ی ما مقدر بفرما! حدیث داریم که ماه رمضان تمام شود و کسی بخشیده نشود، شرمنده است. ما را از شرمنده‌های تاریخ قرار نده! یادمان بده چگونه خودمان را تربیت کنیم، آن گونه که تو می‌خواهی و توفیق بده که عمل کنیم. یادمان بده که از چه چیزهایی دوری کنیم و تقوایی بده که دوری کنیم. قلب امام زمان(عج) از ما راضی، ظهورش را نزدیک و ما را برای امام زمان(ع) بازو قرار بده، و همینطور که حضرت امیر(ع) یارانش را می‌دید و لذت می‌برد، به ما توفیق بده طوری حرکت کنیم که امام زمان(ع) هر وقت به ما توجه می‌کند، یا لذت ببرد، یا لااقل از ما ناراضی نباشد.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 51 سوره‌ی مؤمنون به چه امری اشاره دارد؟
1) نقش لقمه‌ی حلال در انجام عمل صالح
2 ) نقش عمل صالح در کسب لقمه‌ی حلال
3)  دوری از لقمه‌ی حرام با انجام عمل صالح
2- آیه‌ی 64 سوره‌ی واقعه خداوند را به چه عنوانی معرفی می‌کند؟
1) کارگر
2) کشاورز
3) معلم
3- حکم رشوه‌ای که به اسم جایزه داده شود، چیست؟
1) جایز است
2) حرام است
3) مکروه است
4- قرآن برای حرمت شراب، بر کدام مفسده‌ی آن تأکید می‌کند؟
1) ضررهای جسمی و گوارشی
2) ضررهای فکری و رانی
3) بازداشتن از نماز و یاد خدا
5- بر اساس آیات ابتدایی سوره‌ی مطففین، چه کاری موجب فسق و فجور و تکذیب دین می‌شود؟
1) کم‌فروشی
2) احتکار
3) خوردن مال یتیم

Comments (0)
Add Comment