نقش زیارت در تربیت انسان

1- زیارت معصومان، وفای به عهد و پیمان
2- زیارت، عامل معرفت و وحدت اهل ایمان
3- زیارت، اعلام ولایت و برائت
4- سلام خداوند به پیامبران گذشته
5- آمرزش گناهان، با دعای معصومان علیهم السلام
6- نهی پیامبر از حضور بر قبر منافقان
7- زیارت از روی معرفت، همراه با مودّت

موضوع: نقش زیارت در تربیت انسان
تاریخ پخش: 22/03/96
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

امشب نیم ساعتی که می‌خواهیم صحبت کنیم، می‌خواهیم در مورد نقش تربیتی زیارت و آداب زیارت و اگر هم بتوانیم یک سری شبهاتی را که ممکن است وارد کنند جواب بدهیم. اما زیارت، من اینجا چهارده مورد را نوشتم. یکی اینکه قدردانی از زحمات پیغمبر است. قدردانی از زحمات اولیای خداست، زیارت عالم یعنی ای عالمی که عمرت را در راه دین خرج کردی، فراموش نشدی. خود زیارت قدردانی از زحمات است.
1- زیارت معصومان، وفای به عهد و پیمان
عهد است. حدیثی در کافی هست «إِنَ‏ لِکُلِ‏ إِمَامٍ‏ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ الادَاءِ زِیَارَهَ قُبُورِهِمْ» (کافی، ج4، ص567) هر امامی با یارانش عهد و پیمانی دارد که باید به این عهدش وفا کند. بهترین وفای به عهد این است که انسان به زیارتشان برود.
2- زیارت تأیید عملی است. یعنی من خط شما را قبول دارم. کسی که به زیارت کسی می‌رود، یعنی من فکرت را قبول دارم. حرفت را قبول دارم. عملت را قبول دارم. به شما ارادت دارم. تأیید عملی است. زیارت تقویت روحیه مظلوم یابی است. حسین جان تو را مظلوم شهید کردند، بعد از 1400 سال ما به زیارت تو می‌آییم. یعنی نمی‌گذاریم تو مظلوم بمانی. روح مظلوم یابی را در خودمان زنده می‌کنیم. روح ظالم کوبی را در خودمان زنده می‌کنیم. بنی امیه خدا شما را لعنت کند. امام حسین را تشنه بین دو نهر آب کشتید و فکر کردید تمام شد؟ این زیارت یعنی حسین جان من طرفدار مظلوم هستم. یعنی حسین جان من مخالف ظالم هستم. زیارت یعنی ای ستمگرها فکر نکنید کشتید و تمام شد. چرا ما برای امام سه صلوات می‌فرستیم و برای پیغمبر یکی! مگر امام از پیغمبر بالاتر است؟ نه! چون شاه گفت: خمینی نباشد! ما گفتیم: به کوری چشمت ما سه صلوات می‌فرستیم. (صلوات حضار)
پیغمبر مهمتر است یا حضرت علی؟ با هم بگویید. پیغمبر… چرا امام حسین اسم بچه‌اش را علی گذاشت؟ امام حسین سه بچه داشت، هرسه را علی گذاشت. علی اکبر، عی اوسط، علی اصغر! به ما می‌گویند: چرا برای امام سه صلوات می‌فرستید؟ می‌گوییم: از امام حسین بپرس که چرا اسم بچه‌هایت را علی گذاشتی؟ چرا اسم بچه‌هایت را محمد نگذاشتی؟ برای اینکه معاویه بخشنامه کرد اسم علی روی بچه‌هایتان نگذارید. امام حسین گفت: تو که می‌گویی: اسم علی را روی بچه‌هایمان نگذاریم. به کوری چشم معاویه من سه بچه‌ام را علی می‌گذارم. شاه گفت: اسم امام را نبرید. ما گفتیم: به کوری چشم شاه برای امام سه صلوات بفرستیم! این بخاطر کوری چشم است. وگرنه نه امام حسین می‌خواهد بگوید: علی مهمتر از پیغمبر است. نه ما می‌خواهیم بگوییم: امام مهمتر از پیغمبر است. گاهی وقت‌ها یک کسی که ظلم می‌کند باید بگوییم: ظالم فکر نکن امام حسین را کشتی تمام شد. ما اربعین امام حسین که بشود میلیونی راهپیمایی می‌کنیم. این یک هشدار برای ستمگرهاست. فکر نکنید کار از کار گذشت.
2- زیارت، عامل معرفت و وحدت اهل ایمان
یکی از برکات زیارت این است که انسان همفکرهایش را شناسایی می‌کند، شما هرکدام از یک شهری به مشهد آمدید. ولی وقتی کنار هم جمع می‌شوید و پیش هم می‌نشینید همفکرها همدیگر را پیدا می‌کنند. لذا حدیث داریم علامت شیعه زیارت اربعین است. یعنی چه؟ یعنی آنجا همدیگر را می‌بینیم. علامت شیعه این است که انگشتر عقیق را دست راست کند. یعنی وقتی من نگاه می‌کنم نمی‌دانم شما شیعه هستی یا کس دیگر هستی، نگاه به انگشتر تو می‌کنم و از انگشتر کد می‌گیرم. این انسان در زیارت همفکرهایش را پیدا می‌کند.
زیارت برائت و ولایت را تقویت می‌کند. ما در اسلام هم زنده باد داریم و هم مرده باد! درمکه دو سنگ سیاه هست، یکی را می‌بوسیم کعبه. کعبه سنگ سیاه است می‌بوسیم. یکی در منا است. برای اینکه عزیزان منای پارسال را فراموش نکنیم. از حرم امام رضا هدیه به روحشان یک صلوات بفرستید.
در منا یک سنگی است که روز عید قربان باید بروند آنجا مراسمی را انجام بدهند. آن هم سنگ سیاه است. یکی را سنگ پرتاب می‌کنیم و یکی را می‌بوسیم. در نماز یکبار می‌گویی: زنده باد! چه کسی؟ «انعمت علیهم» پشت سرش می‌گویی: مرده باد! چه کسی؟ «مغضوب علیهم» مغضوب یعنی غضب شده‌‌ها! بر غضب شده‌ها، از غضب شده‌ها برائت، تنفر، انزجار، نسبت به «انعمت علیهم» می‌خواهیم در خطش برویم. «صراط الذین» خدایا من می‌خواهم راه «انعمت‌»ها را بروم.
3- زیارت، اعلام ولایت و برائت
در زیارت شما اعلام می‌کنی ای امام رضا، ای امام هادی، سامرا، ای امام کاظم، ای امام جواد، ای امام حسین، یا امیرالمؤمنین، من نسبت به شما ولایت دارم. نسبت به دشمنان شما برائت دارم. زیارت تقویت روحیه برائت و ولایت است. دیگر چه؟ در زیارت خودمان را هم ارزیابی می‌کنیم. می‌آید راست حضرت می‌ایستد مثل اینکه راست آینه می‌ایستد. وقتی آدم راست آینه ایستاد، خودش را ارزیابی می‌کند. تو چه کسی هستی و من چه کسی هستم؟ «اشهد انک قد اقمت الصلاه» عمری نماز را با توجه خواندید. ما در عمرمان یک رکعت نماز با توجه نخواندیم. «اشهد انک جاهدت فی الله حق جهاده»    شما حق جهاد را انجام دادید. من حق جهاد را انجام ندادم. اصلاً ممکن است بعضی از ما جهاد نکرده باشیم تا حقش را انجام بدهیم. «و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر» در زیارت نامه داریم شما این هستید و من آن هستم. آینه تو چقدر صاف هستی. قیافه تو چقدر کج و کور هستی. زیارت یعنی انسان خودش را عرضه کند، انسان ناقص در مقابل انسان کامل می‌ایستد، فاصله‌ها را می‌بیند که او کجاست و ما کجا هستیم.
پیغمبر فرمود: زائران من مثل کسانی است که در زمان من هجرت کردند. پیغمبر وقتی به مدینه هجرت کرد، عده‌ای از مسلمان‌ها هم هجرت کردند. فرمود: آنهایی که بعد از مرگم به مدینه زیارت من می‌آیند، مثل مهاجرین هستند. داریم اگر کسی نمی‌تواند مسافرت کند، از دور سلام کند. حالا اینجا یک نگاهی به عقل وهابیت کنیم. اصلاً کاری به دین نداریم. اینها مشکل عقلی دارند. اینها می‌گویند: کسی که مُرد، مُرد! مُرد که مُرد! قبر زینب(س) را خراب می‌کنند. قبر امام حسین را خراب می‌کنند. قبر امام رضا را خراب می‌کنند. اینها می‌گویند: وقتی امام مرد انگار سنگ است. عبارتش این است «کانه حجر» یعنی انگار سنگ هستند. «کانه خشب» انگار چوب هستند. جواب ما به وهابی‌ها این است. می‌گوییم: خوب آقای وهابی شما می‌گویید: ما قرآن را قبول داریم. گرچه چیزی از قرآن نمی‌فهمند. به لطف خدا، به لطف خدا چیزی متوجه نیستند. اما حالا می‌گوییم: به حسب ظاهر شما می‌گویید: قرآن را می‌فهمیم.
4- سلام خداوند به پیامبران گذشته
قرآن آیه دارد. می‌گوید: «سَلامٌ عَلى‏ نُوحٍ‏ فِی الْعالَمِینَ» (صافات/79) شما می‌گویید: نوح مثل سنگ است. پس خدا دارد به سنگ سلام می‌کند. «سَلامٌ عَلى‏ نُوحٍ‏» یعنی خدا به نوح سلام می‌کند. سلام بر سنگ! سلام بر چوب، به ابراهیم سلام می‌کند. «سَلامٌ‏ عَلى‏ إِبْراهِیم‏» (صافات/109) به موسی و هارون سلام می‌کند. «سَلامٌ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُون‏» (صافات/120) این همه آیه داریم سلام می‌کند. یعنی سلام به سنگ و چوب می‌کند؟ آدم نمی‌داند به اینها چه بگوید؟ چه لقبی باید به اینها داد؟
سلام بر اولیای خدا کار پیغمبر است. خود پیغمبر وقتی… شش ماه تا نه ماه گفتند، هرچه می‌خواهید بگوید. حداقل شش ماه حداکثر نه ماه. چند ماه پیغمبر بعد از نماز صبح می‌آمد در خانه زهرا می‌ایستاد و می‌گفت: «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه» شما خاندان نبوت هستید. یعنی به مردم می‌گفت: اینهایی که در خانه هستند، زهرا(س)، امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن و امام حسین(ع) اینها اهل‌بیت هستند. فردا کسی سوار شتر نشود و بگوید: من هم زن پیغمبر هستم. جنگ جمل راه بیاندازد. اهل‌بیت اینهایی هستند که در این خانه هستند.
در زیارت شما قرارداد امضاء می‌کنید. «إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ» یا امام رضا هرچه را تو قبول داری، ما هم همان را قبول داریم.‏ «وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُم‏» با هرچه بد هستید، من هم با همان بد هستم. «محققٌ لما حققتم» هرچه را شما امضاء کنید، امضای من هم قبول است. «مبطل لما ابطلتم» هرچه را باطل بدانید من هم باطل می‌دانم. زیارت یک قرارداد است که انسان امضاء می‌کند. تجدید پیمان می‌کند.
5- آمرزش گناهان، با دعای معصومان علیهم السلام
فایده زیارت چیست؟ دو آیه در مورد زیارت داریم. یکی خدا به پیغمبر می‌گوید: اینهایی که زیارت تو می‌آیند و استغفار می‌کنند، تو هم که پیغمبر هستی استغفار کنی خدا می‌بخشد. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ» جمله جمله بخوانید. کوچک، کوچک! «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ» (نساء/64) اگر مردم آنوقتی که به خودشان ظلم کردند، «جاؤُکَ» بلند شوند زیارت تو بیایند، «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ» از خدا استغفار کنند. «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» پیغمبر هم در حقشان دعا کند، «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً» خداوند توبه اینها را می‌پذیرد و به اینها رحم می‌کند.
دارد چه می‌گوید؟ اگر مردم بیایند، ظلم کردند. یعنی گناه کردند. مردم گنهکار اگر بلند شوند زیارت تو بیایند. از خدا عذرخواهی کنند، تو پیغمبر هم در حقشان دعا کنی خدا اینها را می‌بخشد. متن وحی است. متن قرآن است. آیه دیگر داریم می‌گوید: شما که زیارت می‌روید. قبل از آنکه شما بگویی: «السلام علیک یا علی بن موسی الرضا» امام رضا به شما سلام می‌کند. وارد حرم که می‌شوید امام رضا به شما سلام می‌کند. صبر نمی‌کند شما سلام کنید و جواب سلام بدهد. اصلاً او به شما سلام می‌‌کند. و خدا به او گفته: به زوارها سلام کن! جمله جمله بخوانید.
«وَ إِذا جاءَکَ‏ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا» (انعام/54) «اذا» زمانی که، «جاء» یعنی آمد، «اذا جاءکَ» ای پیغمبر وقتی نزد تو آمدند. چه کسی؟ « الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا» وقتی مؤمنین زیارت تو می‌آیند وظیفه تو این است که «فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ» پیغمبر وظیفه تو این است که به این زوار سلام کنی. نمی‌گوید: اگر زوارها آمدند سلام کردند جوابشان را بده. می‌گوید: «جاءکَ» همینکه آمد «فَقُلْ سَلامٌ» آخر جای دیگر قرآن داریم می‌گوید: «قالُوا سَلاماً قالَ سَلام‏» (هود/69) آنها سلام کردند و او هم جواب داد. نه! «قال سلام، قال سلام» نیست. می‌گوید: همینکه وارد شدند فقل سلام. «ف» یعنی فوری! پیغمبر کسی که به زیارت تو می‌آید، تا نزد تو آمد فوری به او سلام کن. ما وارد حرم امام رضا می‌شویم طبق آیه قرآن امام رضا فوری به ما سلام می‌کند. فوری! بعضی زوارها نااهل هستند، گنهکار هستند. می‌گوید: «کَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ‏ الرَّحْمَه» (انعام/12) من بر خودم نوشتم که به این زوارها رحم کنم. درست است گنهکار هستم ولی مهمان اولیاء هستم. «کَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ» خدا بر خودش نوشته، الزام کرده که به اینها رحم کند. خوب حالا با خلافکارها چه کنیم؟ می‌گوید: برای خلافکارها هم راه باز است. «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَه» (انعام/54) هرکس از شما یک عمل سویی انجام داد، از روی نادانی، غفلت، شهوت، غضب، گول خورد و گناهی کرد، این برایش راه باز است. چطور راه باز است؟ «ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ» تاب، توبه کند و «اصلح» خرابی‌هایش را اصلاح کند. «فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (انعام/54) خدا به اینها رحم می‌کند. این آیات برای زیارت است. وقتی می‌آیند تو به اینها سلام کن. منتظر سلام آنها نباش. من بر خودم واجب کردم که به زوارها لطف کنم. زوارهایی هم که خلاف دارند، عذرخواهی کنند. در باز است.
در مناجات داریم «الهی فتحت باباً» تو یک دری را باز کردی «سمیتها التوبه» اسمش را توبه گذاشتی. «فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ‏» (بحارالانوار، ج 91، ص 142) دیگر اگر کسی خودش نیاید، مقصر چه کسی است؟ این… ما با زیارت می‌دانیم برائت خودمان را…
6- نهی پیامبر از حضور بر قبر منافقان
مثلاً منافقینی که به جبهه نمی‌آمدند، قرآن می‌گوید: «وَ لا تَقُمْ‏ عَلى‏ قَبْرِه‏» (توبه/84) سر قبر اینها نرو. زیارت اینها نرو. منافقی که از جبهه فرار کرده، سرش قبرش نرو. یعنی چه؟ یعنی با همین زیارت‌ها، اصلاً میزان الحراره‌ی ما همین زیارت‌هاست. سال تحویل چقدر جمعیت مشهد آمد. کربلا چه؟ جمکران چه؟ اینها میزان الحراره این است که مردم چقدر مکتبی هستند؟ البته زیارت منفی هم داریم. زیارت منفی چیست؟ یعنی زیارت می‌روند ولی نیتشان فاسد است. آیه‌اش را همه حفظ هستید. «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ» (تکاثر/1) دو قبیله سر اینکه ما بیشتر هستیم یا شما بیشتر هستید، درگیر شدند. او گفت: ما بیشتر هستیم و او گفت: ما بیشتر هستیم. گفتند: دعوا ندارد. سرشماری کنید. سرشماری کردند،یکی از اینها باخت. طبق نقلی آنکس که باخت، گفت: نه! زن‌های حامله را دو نفر حساب کنیم. یکبار دیگر. باز سرشماری کردند باز باخت. گفت: خیلی از ما مرده‌اند. برویم قبرستان مرده‌ها را هم بشماریم. آنوقت رفتند قبرستان مرده شماری کردند. آیه نازل شد، «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ» (تکاثر/2) اینقدر مست آمار هستید که رفتید استخوان‌های پوسیده پدرتان را بشمارید؟ استخوان‌های پوسیده‌ای که باید باعث عبرت باشد، باعث پز شده است. بروید استخوان‌های پوسیده پدرتان را ببینید و عبرت بگیرید. تازه رفتی استخوان‌ها را می‌شماری پز بدهی. «أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ، حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»
این چند جمله برای زیارت، حالا در مورد آداب زیارت هم من ده، دوازده مورد نوشتم. 1- اول باید معرفت داشته باشیم. بشناسیم کجا آمدیم. بدانیم که امامان ما از کارهای ما خبر دارند. بدانیم که ممکن است افکار ما را هم خبر داشته باشند. ممکن است از فکر ما هم خبر داشته باشند. این مسأله مهمی است.
گاهی یک چیزی در ذهن افراد بود خدمت امام می‌آمدند. امام فرمود: سؤالت این نیست؟ گفت:چرا. گاهی از امام می‌پرسیدند: از کجا فهمیدی؟ امام فرمود: اگر بنا باشد شما پشت دیوار را نبینی و ما هم نبینیم، پس فرق ما چیست؟ این تلفن‌های همراه هست که روی بی‌صدا می‌گذارند. وقتی پیام دارید، دست را می‌لرزاند. آقایی که نشسته نمی‌بیند. اما خود آقایی که تلفن همراه دارد می‌فهمد که دارد کسی تماس می‌گیرد. بشر چیزی درست کرد که شما می‌فهمید، کسی که مقابل شماست، نمی‌فهمد. با لرزش تلفن همراه به شما پیام می‌دهد. باید بشناسیم…
امام رضا کارهای ما را می‌داند. می‌داند شغل شما چیست؟ می‌داند صادق هستی یا دروغگو هستی؟ امین هستی یا خائن هستی؟ خوب هستی یا بد هستی؟ راست می‌گویی یا نه؟ به ظاهر هم نیست که اگر ما نعره بکشیم و صلوات را بلند ختم کنیم، اینها حتماً حواسشان جمع نباشد. بعضی از خانم‌ها یا آقایان می‌آیند در حرم جیغ می‌زنند. فکر می‌کنند اگر جیغ بزنند امام رضا بهتر می‌شنوند. معرفت داشته باشیم که امام ما را می‌شناسد. در لحظه‌های حساس به ما کمک می‌کند. این یک مورد.
7- زیارت از روی معرفت، همراه با مودّت
غیر از معرفت، مودت است. دوستشان داشته باشیم. بعضی از شیعیان اینقدر امام را دوست ندارند که اسم صادق را روی بچه‌اش بگذارد. می‌گوید: صادق و باقر و کاظم و حسن و حسین و علی و محمود قدیمی شده است. اسمش را یک چیز دیگر بگذاریم. اینقدر اینها را دوست ندارد که حتی اسم اینها را روی بچه‌اش بگذارد. حدیث داریم همین مقدار که اسم ما را روی بچه‌هایتان می‌گذارید برای قیامت شما مفید است. اشتباه می‌کنند آنهایی که اسم اهل‌بیت را کمرنگ کنند. ما با این اسم‌ها می‌توانیم خیلی از چیزها را ثابت کنیم. در ایران سه هزار روستای علی آباد داریم. از این چه می‌فهمیم؟ ساده نگیرید. معلوم می‌شود ایران کشور شیعی است. سه هزار علی آباد دارد.
امام سجاد پسری به نام زید داشت. او را کشتند. زید هم پسری به نام یحیی داشت. یحیی را هم کشتند. زن‌های استان خراسان گفتند: به کوری چشم بنی عباس و بنی امیه که نسل اهل‌بیت را یکی یکی می‌کشد، حسین را کشتند، پسرش امام سجاد را کشتند. پسرش زید را کشتند، پسرش یحیی را کشتند. به کوری چشم اینهایی که می‌خواهند اهل بیت را بکشند، هر زنی امسال در خراسان پسر زایید، اسمش را یحیی می‌گذاریم. چون نوه امام سجاد یحیی بود. یکسال همه تصمیم گرفتند اسم یحیی را بگذارند. برای کنترل نسل، تنظیم خانواده، اولاد کمتر، زندگی بهتر، بعضی کشورهای دیگر هم تبلیغ کردند اما یکی دو رقم دارو تقسیم کردند بین زن‌ها که بچه‌دار نشوند. برای جمهوری اسلامی هجده رقم دارو به خانم‌ها دادند که زایمان نکنند. زایمان را کم کنند. اگر اینها ریگی در کفششان نیست چطور ایران نباید خانم‌ها بزایند؟ جای دیگر زاییدند طوری نیست. جای دیگر را با دو قلم کنترل کنید و ایران را با هجده رقم کنترل کنید. نباید بفهمیم که اینها می‌خواهند نسل ما کم شود؟ حالا که می‌خواهند نسل ما کم شود ما باید اولاد هرچه می‌توانیم بیشتر داشته باشیم. این حرف‌هایی هم که می‌زنند آروغ است! پایش به هیچ منطقی بند نیست. آدم اگر بچه کمتر داشته باشد، به تربیتش می‌رسد. باید گفت: جان مادرت! ما آدم داریم، نه تا، ده تا، هشت تا، هفت تا بچه دارد یکی از یکی بهتر است. آدم هم داریم دو تا بچه دارد، هردو گوساله هستند. دو تا کره خر!
چه دلیلی، چرا تو که استاد دانشگاه هستی این حرف‌ها را می‌زنی؟ چه دلیل علمی و تجربی و عقلی داری که کسی که اولادش کمتر است، تربیت بچه‌اش بهتر است؟ هیچ منطقی نیست. بعضی تحصیل کرده‌ها این حرف‌ها را می‌زنند آدم غصه می‌خورد. تو درس خواندی این حرف‌ها چیه که می‌زنی؟ آخر خرجی را چه کنم؟ می‌دانی معنی خرجی را چه کنم، چیست؟ یعنی خدا اگر دو تا بچه داشته باشم تو قدرت داری! چهار بچه داشته باشم تو قدرت نداری. ما با خدا مشکل ایمانی داریم. یعنی خدا قدرت دارد اگر یک بچه داشته باشم. پنج تا بچه داشته باشم دیگر خدا قدرت ندارد رزق بدهد. ما مشکل دینی داریم. فکر نمی‌کنیم یک ریزگرد می‌آید، یک سیل می‌آید، یک زلزله می‌آید. اشتباه می‌کنیم! آنها هی تولید می‌کنند و ما کنترل می‌کنیم. یک مرتبه می‌گوییم: عجب! نسل ایرانی ضربه خورد. کسی که جلوی بچه‌دار شدن را می‌گیرد، گیرش با خداست. می‌گوید: یکی باشد خدا قدرت دارد رزق بدهد. سه تا باشند خدا قدرت ندارد.
بعد اگر خدا خواسته باشد حالت را بگیرد با یک بچه می‌تواند حال تو را بگیرد. خدا یک بچه به تو می‌دهد دائماً مریض است و به اندازه پنج بچه خرج او می‌کنی. خدا خواسته باشد حالت را بگیرد، بلد است بگیرد. با خدا در نیافتید! در نیافتیم! هرچه خدا گفته است را انجام بدهیم. نماز می‌خواند می‌گوید: «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته» الله اکبر! الله اکبر! می‌دود. حدیث داریم خدا به فرشته‌ها می‌گوید: بگو کجا میروی؟ از درون صف جماعت می‌دوی در صف ترافیک می‌ایستی. از صف جماعت می‌دوی و در صف حلیم می‌ایستی. در صف تخم مرغ، صف نانوایی می‌ایستی! کجا می‌روی؟ حدیث داریم که خدا به فرشته‌ها می‌گوید: این فکر می‌کند که اگر بدود به کارش می‌رسد. ما کلاه سر خودمان می‌گذاریم. قدیم که کیلو نبود، من بچه بودم یادم هست. بعضی‌ها چیزی می‌کشیدند با سنگ می‌کشیدند. مثلاً یک کلوخی و سنگی می‌گذاشت و می‌گفت: اینقدر نخود! یک چارک، گرم، کیلو، نیم کیلو، سنگ‌هایی بود مثل سنگ کوچه تخمین می‌زدند. یک کسی رفت شکر بخرد گفت: یک کیلو شکر! این آقا هم سنگ یک کیلویی را گذاشت و رفت که مثلاً شکر از درون مغازه‌اش بیاورد. این آقایی که رفت شکر را بیاورد، این آقای مشتری سنگ را برداشت و هی به زبان مالید. هی سنگ را خورد. مثنوی می‌گوید: این متوجه نیست فکر می‌کند سنگ صاحب دکان را خورد. نه سنگ نخوردی، شکر خودت را خوردی! چون هرچه از این کم شود، از شکرت کم می‌شود. متوجه نیست! آن کسی که خدا را قدرت نمی‌داند، می‌گوید: اگر یکی باشم خدا می‌تواند. دو تا بچه بدهد ولی خرج ده تا بچه را خرج همین دو تا بچه بکنیم.
الآن آدم‌هایی هستند چند رقم غذا می‌خورند و حال هم ندارند. یکی هم من هستم. حضرت امیر نان خالی می‌خورد به اندازه صد تا مرد زور داشت! الآن افرادی که در روستا هستند و دستشان به بهداشت و میکروب و از این حرف‌ها نمی‌دهند، با همین غذاهای ساده یک مشت بزنند دندان شهری‌ها را می‌شکنند. زورشان بیشتر است. سلامتشان بیشتر است. زایمان بچه‌اش، راحت طبیعی زایمان می‌کند. خرجش هم کمتر است. این می‌خواهد جلوی بچه را بگیرد، ده سال جلوگیری می‌کند و بعد از ده سال هم یک بچه می‌دهد که پول شانزده زایمان به یک زایشگاه می‌دهید. یا به یک ماما می‌دهد. با خدا درگیر نشوید. اولاد بیشتر بهتر است.
اگر می‌خواهید خیلی بچه تربیت کنید، ماهواره برایش نخر. تو تمام فیلم‌های شرق و غرب را به خانه می‌آوری، بعد به تربیت که می‌رسی، خودت چند کتاب تربیتی خواندی؟ ما باید مسیر کارهایمان را عوض کنیم. بیایید عوض گلی که می‌بریم، به زن زائو می‌دهیم، یک کتاب کودک آقای فلسفی را ببریم. چطور بچه‌مان را تربیت کنیم؟ گاهی افرادی از روی محبت می‌گویند: آقای قرائتی دستت را روی سر بچه ما بکش قرآنی شود. من صد بار دست روی سر خودم کشیدم قرآنی نشدم. با دست کشیدن که آدم قرآنی نمی‌شود. قرآن گفته: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِین‏» (مطففین/1) لقمه حرام به بچه‌ات نده. لقمه حرام نده قرآنی می‌شود. ما اگر لقمه حرام بدهیم و صبح تا شب هم هی دست بکشیم، با دست کشیدن که… مگر جگر فروش‌ها که صبح تا شب جگر پاره می‌کنند، بپرسیم: مویرگ چیست؟ رگ مو چیست؟ بلد نیستند. از صبح تا شب هم جگر پاره می‌کنند. آخر هم با هر جگر فروشی مصاحبه کنی مویرگ چیست؟ رگ مو چیست؟ می‌گوید: نمی‌دانم چیست؟ می‌گویی: بی انصاف، خوش انصاف، تو از صبح تا شب جگر پاره می‌کنی. می‌گوید: من کاری ندارم، جگر پاره می‌کنم و به سیخ می‌کشم بفروشم! با لفظ کار حل نمی‌شود.
یک کسی جگر خرید به سیخ کرد و روی آتش گذاشت و شروع به باد زدن کرد. دید گربه‌ها جمع شدند، به گربه‌ها گفت: بلال است، بلال! فکر کرد اگر به جگر بگوید: بلال، گربه‌ها می‌روند. به جوان می‌گوییم: آقا تو زوار امام رضا هستی. حلقه طلا حرام است. نماز با طلا باطل است. با زنجیر طلا و حلقه طلا نماز باطل است. غیر نماز هم دائماً در حال گناه هستی. می‌گوید: حاج آقا نامزدی است. نامزدی یعنی چه؟ یعنی بلال است، بلال! حالا اگر به حلقه طلا گفتی نامزدی، حرام خدا حلال می‌شود؟ یا با نامحرم می‌خندد. انگار خواهرش است. می‌گوییم: خانم نامحرم است. یک مقدار چشمت را پیش کش! می‌گوید: خواهر و برادر هستیم. بلال است بلال! (خنده حضار)
یعنی ما الفاظ را عوض می‌کنیم و به جای لفظ می‌خواهیم، کلاه سر چه کسی می‌گذاری؟ قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «وَ أَنْتُمْ‏ تَعْلَمُون‏» (بقره/22) تو که می‌دانی. من هم که می‌دانم. چه کسی است که نداند. صرف اینکه خواهر و برادر هستیم. صرف اینکه نامزدی است. صرف اینکه… آدم باید خوش اخلاق باشد. معنی خوش اخلاق این است که هرطور زدند ما برقصیم؟ معنای خوش اخلاق این نیست. اصلاً چه کسی گفته است انسان باید خوش اخلاق باشد. انسان یک جاهایی باید خوش اخلاق باشد، اصل روی خوش اخلاقی است. اما یک جاهایی هم که خلاف می‌بیند باید عبوس کند. حضرت عباس یعنی چه؟ یعنی کسی که عباس یعنی عبوس کن. یعنی نسبت به دشمنان خدا اخم کن. نسبت به اولیای خدا لبخند بزن. امیرالمؤمنین می‌فرماید: خوب و بد نزد تو یکسان نباشد. یک عکس العملی نشان بده. به هر حال وقت من تمام شد. اینها را نگفتم… در یک دقیقه تند تند بگویم.
نیت خدا باشد، دیگر مشهد، حالا از مازندران هم جنگل‌هایش را می‌بینیم، نگو می‌‌رویم هم دریا را ببینیم هم امام رضا را. مثل اینکه بگویید: آقای قرائتی من هم شما را دوست دارم و هم کشمش را دوست دارم. توهین به من است. جنگل و امام رضا با هم. نیت اصلی باید زیارت باشد، حالا در راه سبزوار، نیشابور یک جایی هم دیدید، خوابیدید، مهم نیست. نیت شما زیارت باشد. وقت تمام شد… یک دقیقه وقت دارید…
غسل کنیم. اگر کسی برای زیارت امام رضا غسل کند، البته غسل مستحبی اگر هست وضو هم بگیرد. اگر غسل واجب است، نه. اگر کسی با غسل به حرم امام رضا برود، سلام بدهد و نمازی بخواند، آنچه در قنوت نمازش می‌گوید، مستجاب می‌شود. قنوت نماز مستحبی را هم می‌شود فارسی هم گفت. یک کسی می‌خواست یکی از مسئولین را ببیند، راهش نمی‌دادند. رفت پشت سر این مسئول نماز خواند. در نماز قنوتش را فارسی گفت. گفت: خدایا می‌خواهم این آقای پیشنماز را ببینم، پاسدارها راه به من نمی‌دهند! بعد از نماز گفت: که بود؟ گفت: من بودم. راهم نمی‌دهند. گفت: بیا ببینم چه می‌گویی؟ غسل، خشوع، خشوع یعنی نعره نکشیم. هم ما نباید نعره بکشیم هم اگر کسی نعره کشید نگوییم: این مثل حیوان است. استغفرالله! این از روی عشق نعره می‌کشد. آن کسی که با هیجانی صلوات ختم می‌کند عاشق است. نباید بگوییم: بی ادب است. البته این عشق را نباید با نعره حل کرد. با نشاط باشد، با شوق باشد. اگر حال زیارت نداری یک زیارت مختصر کن. به خصوص اگر بچه همراهت است، مراعات بچه‌ات را هم بکن.
من بچه بودم، پدرم مرا کربلا برد. می‌گفت: برویم حرم! گفتم: برویم بازی. می‌گفت: نه حرم برویم. آخر من به پدرم گفتم: انشاءالله امام حسین نباشد. کوچک بودم! تو زیارت می‌روی انشاءالله امام حسین نباشد. ما باید مراعات بچه را بکنیم. بچه نمی‌کشد. آن مقداری زیارت کنید که بعضی‌ها هم می‌خواهند زیارتشان طول بکشد ادرارشان را نگه می‌دارند. می‌گوید: اگر دستشویی بروم، دو ساعت ادرارش را نگه می‌دارد که زیارت جامعه بخواند. اینها غلط است. بابا یک سلام بده و ادرارت را نگه ندار. ثوابش بیش از این است که ادرارت را نگه داری و طولانی دعا کنی.
نماز بر زیارت ترجیح دارد. الحمدلله الآن در صحن‌ها خوب نماز جماعت‌هایی است. به امید روزی که تا قد قامت الصلاه می‌گویند، دور ضریح هم کسی نباشد. نماز بر زیارت ترجیح دارد.
خدایا ایمان… دست‌هایتان را بالا کنید. حدیث داریم دست که بالا می‌آید محروم نمی‌کنم. یک دعای جامع بکنم. بسم الله الرحمن الرحیم، خدایا ایمان کامل، بدن سالم، عقل قوی، علم مفید، عمر با برکت، رزق حلال، اولاد صالح، عزت دنیا و آخرت، مغفرت اموات، شفای مریض‌ها، خنثی شدن توطئه‌ها، نابودی توطئه‌گران نااهل نصیب ما بفرما. از الآن تا ابد قلب امام زمان را از ما راضی بفرما. زیارت ما را قبول کن و آرزومندان را هم نصیب کن و آنهایی هم که آرزو ندارند، معرفتی شود که آنها هم آرزومند بشوند و این لذت‌هایی که به ما می‌چشانی از ما نگیر و به همه بچشان.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment