نقش حضرت زینب (علیها السلام) در مدیریت بحران

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

بینندگان عزیز بحث در آستانه اربعین حسینى مى‏بینیم مى‏بینید بد نیست که یک سلامى به امام حسین (ع) بکنیم چون علامت مؤمن چند تا چیز است یکى زیارت اربعین است و حالا که ما راهمان دور است به کربلا از اینجا سلام بدهیم چون بُعد منزل نبود در سفر روحانى همانطور که قرآن سلام کرده یکى از کارهاى قرآن سلام به بزرگان است. «سلام على‏ ابراهیم» «سلام على‏ نوح فى العالمین» «سلام على‏ موسى‏ و هارون» پس خود خدا هم سلام مى‏کند ما هم سلامى در آستانه اربعین داشته باشیم (السلام علیک یا ابا عبدالله و على الارواح التى حلت بفنائک علیک منى سلام اللّه ابدا ما بقیت و بقى الیل و النهار و لا جعل اللّه الاخر العهد منى لزیارتکم السلام على الحسین و على على بن الحسین و على اولاد الحسین و على اصحاب الحسین و رحمه اللّه و برکاته).
 بحث ما در این جلسه راجع به زینب کبرى (ع) خیلى صحبت کرده‏اند یکى از دوستانمان که تقریباً 20 سال است که همکارمان است جناب آقاى بهشتى دیروز به من گفت من راجع به حضرت زینب (ع) از نظر مدیریت بحران فکر کرده‏ام دیدم عجب چیز خوبى است چون توى دانشکده مدیریت حتىمن به یکى از آقایان که دکترى‏ مدیریت دارد از آمریکا و اینجا هم از قهرمانان دکتراى مدیریت است در ایران کلاس و برنامه و اینها گفتم شما توى دانشکده‏تان مى‏شود تحت عنوان مدیریت بحران.. آخر بعضى چیزها در زمان عادى مى‏شود مدیریت کرد مدیریت بحران مهم است مثلاً بم زلزله مى‏شود اینجا دیگر مدیریت عادى فرماندار و استاندار عادى نمى‏تواند فکر کند چون همه چیز به هم ریخته آیا اول زنده‏ها را بیرون بیاوریم اول اینهایى که از دنیا رفته‏اند دفن‏شان کنیم تا بوى آنها مثلاً منطقه را چیز نکند بچه‏هاى بى سرپرست را جمع کنیم آب بدهیم نان بدهیم آمبولانس بیاید خاکبردارى بیاید اطلاعات تبلیغى را چطور کنیم جلوى فشار و موج مردم را به بم بگیریم اصلاً یک وقت جورى به هم مى‏ریزد که 20 تا استاندار باید با هم بنشینند فکر کنند چون این مدیریت بحران است.
 شما راجع به زینب کبرى (ع) مدیریت بحران امروز صحبت کنید حالا من تقاضا مى‏کنم اساتید دانشگاه اگر پاى تلویزیون هستند که رشته‏شان رشته مدیریت است یا کارشان کار مدیریت است حالا یا مدیر مدرسه، فرماندار، شهردار، استاندار هر کسى مدیر هر جا هست آقایان مدیر این بحث را دنبالش بروند ببینند باید چه کرد.
 (انسان عادى مختصر چیزى او را از پاى در مى‏آورد به ما گفته‏اند قاضى اگر کفشش تنگ است قضاوت نکند چون فشارى که به پایش مى‏آید در قضاوتش اثر دارد به ما گفته‏اند جلوى درِ باز مکروه است نماز بخوانیم چون اینهایى که مى‏آیند و مى‏روند حواس تو را پرت مى‏کنند حتى روى پرده گل نباشد چون ممکن است چشم تو به گل بیفتد در نماز حواست پرت بشود به ما مى‏گویند زنها آرایش توى خانه داشته باشند براى شوهرشان بیرون خانه آرایش نکند چون بیرون خانه هیجان را تحریک مى‏کنند یکى دارد درس مى‏خواند یکى دارد رانندگى مى‏کند یعنى تمرکزها را از بین مى‏برد کارى به حرام و حلال بودنش هم نداشته باشیم یعنى فرض کنید آرایش زن بیرون خانه جایز، جایز هم باشد این رقم آرایش و این رقم لباس‏ها یک تنش‏هایى و یک اضطراب‏هایى و یک دغدغه‏هایى در یکى کسى… یعنى شوکه وارد مى‏کند یک جوان یک تیکه خیابان را مى‏خواهد برود 10 بار به رویش شوکه وارد مى‏شود حلال هم باشد این همه شوکه وارد کردن به یک جوان جایز نیست از نظر علمى انسان طبى عاطفى. گیرم حلال هم باشد. غذا خوردن حلال است ولى حالا که مردم یا گرسنه‏اند یا روزه‏اند گیرم هم که روزه بر شما واجب نباشد مریضى یا مسافرى وقتى مردم روزه هستند کنار پیاده رو چرا دارى غذا مى‏خورى این هم غذاى بودار و عطردار هر که مى‏بیند دهانش پر آب مى‏شود ایجاد شوکه خلاصه ما چند دقیقه‏اى… البته ما روى این کار نکرده‏ایم از اصل طرح من خوشم آمد شما بیایید زینب کبرى (ع) را بررسى کنیم تمام مسائلى که داشته و بعد بیائیم تحت عنوام مدیریت بحران مسئله را حل کنیم.) خوب بحران‏هاى حضرت زینب (ع) چیه؟ یکى‏اش در تحصیل کردگان و مدیران و برجسته‏گان ما یکى باشد به هم مى‏ریزد خیلى بساط جز آنهایى که دلشان دست خداست «الا بذکر اللّه تطمئن القلوب». مسئله کمى نفرات خودش یک بحران است چند نفر بین ده‏ها هزار نفر در کربلا خیلیه. مسئله گرسنگى و تشنگى. مسئله قساوت دشمن مسئله انواع داغ‏ها چقدر داغ دید چند تا برادر.
مصیبت هاى حضرت زینب سلام الله علیها در روز عاشورا
 شرائط خودش زینب کبرى (ع) مادرش شهید شد پدرش شهید شد برادر بزرگش شهید شد برادر دیگرش امام حسین (ع) امروز شهید شده مثلاً یعنى عاشورا ابوالفضل (ع) شهید شد برادر دیگرش دو تا پسرهاى زینب کبرى (ع) خیلى قشنگه در کربلا دو تا جوان داشت آمد پهلوى امام حسین (ع) گفت این دو تا جوان مرا بعنوان قربانى قبول کن.
 یک چیزى برایتان بگویم خیلى مهم است اللّه اکبر امام حسین (ع) جوانش شهید شد زینب کبرى (ع) دوید توى معرکه هم برادرش را تسلیت داد هم فریاد زد دو تا جوان‏هاى خودش که شهید شد از خانه بیرون نیامد مى‏دانید چرا؟ تا امام حسین (ع) خواهرش را نبیند و از خواهرش خیلى است دو تا جوانش شهید شده از خیمه بیرون نمى‏آید ولى جوان برادرش که شهید مى‏شود مى‏آید اینجا این خیلى مهم است.
 مسئله حفظ رهبر آینده باید امام سجاد (ع) را حفظ کند ریختند توى خیمه که امام سجاد (ع) را بکشند زینب کبرى (ع) افتاد روى امام سجاد (ع) گفت اول من را بکشید هم جان امام زین العابدین (ع) را نجات داد پاسدارى، پاسدارى اینها چه پاسدارهایى هستند.
 بعد هم علم امام سجاد (ع) را از بن بست کشید بیرون چون مردم مى‏خواستند رابطه پیدا کنند با امام معصومشان امام سجاد (ع) هم در محاصره بود با کسى ملاقات نداشت بخصوص بعد از حادثه کربلا آن وقت زینب کبرى (ع) پهلوى امام سجاد (ع) علوم را مى‏گرفت مى‏آمد به مردم… یعنى هم واسطه فیض بود علمى هم جان یعنى هم جان امام زمان (ع) هم شخص‏اش هم شخصیت‏اش.
 بى خوابى یک بى خوابى باشد اصلاً استاد دیگر نمى‏تواند درس بدهد شاگرد هم نمى‏تواند درس بخواند همه چیزى به هم مى‏ریزد. کودکان، یک مشت بچه دور آدم را مى‏گیرند… یک چیزى برایتان بگویم شاید تازگى داشته باشد زینب کربى (ع) در کربلا چند بار غش کرد اما بعد از شهادت دیگر اصلاً گریه نکرد چون مى‏دید اگر گریه کند بچه‏ها مى‏پُوکند یعنى مقابل بچه‏ها هى خودش را نگه مى‏داشت.
صبر و پایدارى حضرت زینب سلام الله علیها در واقعه عاشورا
 خیلى بحران است امام حسین (ع) شب عاشورا بود وقتى دید () مى‏گوید و امام حسین (ع) دارد خداحافظى مى‏کند معنایش اینست که دیگر فردا شب نیستم زینب کبرى (ع) غش کرد ولى بعد از شهادت دیگر مسأله غش کردن و مسأله… یکى از اینها بعضى از بزرگانمان را از پاى در آورده حالا من اینها را باز هم مى‏نویسم ببینید مدیریت بحران را ببینید.
 زینب (ع) یک زن داغدیده نیست بت شکن است. به جا ماندن جسد شهدا این خودش یک بحران است اگر به ما بگویند جنازه پدرت… یک کسى توى خیابان تصادف کرده مثلاً ماشین خورده به خانمت به برادرت به پسرت اصلاً ما دیگر نمى‏توانیم طبیعى رانندگى کنیم یعنى فقط بدانیم یک ماشینى خورده به یکى از نزدیکانمان و توى خیابان افتاده اگر شما سر کلاس باشید و بگویند ماشین به یکى از بستگانتان خورده و توى خیابان افتاده اصلاً شما دیگر درس مى‏فهمید استاد دیگر مى‏تواند درس بدهد؟ خودت، جنازه توى بیابان مسأله مهمى است. خطر گم شدن اطفال (شما سه تا پرتقال دیده‏اید اینهایى که توى تلویزیون هى بازى مى‏کنند سه تا پرتقال را… تمرکز مى‏خواهد یک لحظه غافل بشوى یکى‏اش مى‏افتد یک مشت بچه، بچه‏هاى کوچولو. شنیدن نیش اصلاً یک کسى صبح یک متلک به آدم بگوید اصلاً من مى‏آیم سخنرانى کنم یک کسى لب در یک کاغذى به من بدهد یک متلک بنویسد آقاى قرائتى اصلاً من همه سخنرانى‏هایم به هم مى‏ریزد یک متلک کافى است که. نیش و دشنام دیدن شادى‏ها مثلاً من دارم سخنرانى عمامه‏ام بیفتد اگر شما نخندید بر مى‏دارم روى سرم مى‏گذارم و باز صحبت مى‏کنم اما اگر عمامه‏ام از سرم افتاد و همه خندیدید من دیگر حرف‏هایم یادم مى‏رود یعنى کافى است که مثلاً روى منبر یک کسى یک کلمه اشتباه بگوید مثلاً بگوید شمر علیه السلام یک کلمه این را اشتباه بگوید و پا منبرى‏ها به او بخندند این تا آخر منبر نمى‏تواند خودش را جمع کند یک متلک یک نیش یک لبخند.)
 سر بریده جلوى چشم: یک استاد دانشگاه دارد درس مى‏دهد یک فرمانده نظامى توى جبهه است یک مرتبه عکس عزیزش را که مثلاً سرش بریده شده نشانش بدهند این به هم مى‏ریزد بحران هست یا نه؟ یکى‏اش کافى است حالا دیگر چى؟ حالا این بحران است وظایف زینب (ع): واقعاً اینهایى که دکتراى مدیریت دارند اگر امشب پاى تلویزیون باشند دیگر هر کدام خدا یک دختر به آنها بدهد اسمش را مى‏گذارند زینب (ع) دکترایش را ما داریم او مدیریت کرد.
 1- توجیه آسیب دیدگان، توجیه و تحلیل براى خود و دیگران یک حادثه‏اى که رخ داد آدمى بود که خودش را توجیه کند و مردم را هم توجیه کند چرا هم چنین شد، من اینجا دارم سخنرانى مى‏کنم اگر 5 نفر از شما پاى منبر من بلند شوید و بروید من روى منبر دست و پایم را گم مى‏کنم که چرا اینها از پاى منبر من رفتند. یک استاد دارد درس مى‏دهد یک مرتبه 10 نفر از سر کلاس بلند شوند و بروند استاد حرف‏هایش را گم مى‏کند.
زیبایى شهادت در راه خدا
 10 تا مشترى بیایند درِ دکان یک یکى قیمت کنند نخرند و بروند تاجر حالش گرفته مى‏شود. توجیه خود بگوید (ما رأیت الا جمیلا) هر چه مى‏بینم زیبایى است تلخى‏ها هم زیبایى است من یک وقت مثل زدم حالا یا توى تلویزیون بود یا جاى دیگر نمى‏دانم کجا بود ببینید سر سفره بچه فلفل را دوست ندارد ترشى را دوست ندارد حلوا را دوست دارد اما مادر بچه که به سفره نگاه مى‏کند فلفل و حلوا هر دو پهلویش زیباست بچه مى‏گوید فلفل بد است حلوا خوب است اما مادر بچه چى؟ پیاز، بچه دندان روى پیاز مى‏گذارد دور مى‏اندازد بزرگ مى‏شود دور نمى‏اندازد مى‏خورد بزرگتر مى‏شود اصلاً پول مى‏دهد پیاز مى‏خرد اصلاً این که این سختى‏ها در عالم هستى ارزش است توجیه خود.
(اطلاع رسانى به مردم ما الان روابط عمومى‏ها چه مى‏کنند فقط سالروز یک جشنى را تبریک مى‏گویند به یک پارچه این پارچه هم یک پارچه‏اى را نوشته‏اند بعد با یک میخ مى‏چسبانند یا تبریک مى‏گویند یا تسلیت مى‏گویند حالا بعضى‏هایشان هم کارهاى بهترى مى‏کنند بعضى‏هاشان هم واقعاً کارهاى ابتکارى مى‏کنند اما خود اطلاع رسانى، تازه خود روابط عمومى خطاطش یک کسى دیگر است نقاشش یک کسى دیگر است خیاطش که این پارچه را بدوزد یک کسى دیگر است این پارچه را… زینب کبرى (ع) باید ببیند 1 بشنود 2 تحلیل بگذارد 3 سخنرانى بکند 4 یک وقت یک کسى مطالعه مى‏کندد به من مى‏گوید مى‏آیم این آسان است یک وقت مى‏گویند خودت هم باید مطالعه کنى خودت هم باید سخنرانى کنى خودت هم قبل از آن که فیلم‏ات پخش بشود باید بازبینى کنى که اگر نقطه ضعفى هست بگویى تا آن تکه‏اش را قیچى کنند خود سانسورى یعنى تحقیق، تبلیغ، نظارت مسأله تفقد از داغدیدگان مسأله غافل نشدن از نماز چون دیگر کم کم هوا گرم مى‏شود وقتى هم هوا گرم مى‏شود وضع بى حجابى توى مملکت ما بیشتر مى‏شود. یک چیزى مى‏گویم خواستید گوش بدهید نخواستید گوش ندهید آخرین کلمه امام حسین (ع) راجع به عفت بود توى گودى قتلگاه افتاد شک کردند که حضرت شهید شده یا هنوز نشده گفتند امتحان کنیم گفتند به خیمه‏ها حمله کنید اگر ایشان یک ذره یک هزارم رمق توى بدنش باشد از حریم و عفت خودش دفاع مى‏کند. رفتند سمت خیمه‏ها ایشان پا شد آخرین کلمه‏اش این بود گیرم دین ندارید مرد باشید به بچه‏هاى من چکار دارید آخرین سخن حضرت راجع به عفت همسرش بود چطور بعضى مردان ما این رقمى دخترشان را مى‏فرستند توى خیابان ما دین هم نداشته باشیم غیرتمان نباید اجازه بدهد که دخترمان و پسرمان آسیب‏پذیر باشند. البته نمى‏خواهم بگویم هر کس بد حجاب است آسیب‏پذیر است ولى بد حجابى زمینه آسیب پذیرى هست ممکن است کسى بد حجاب باشد عفیف هم باشد آدم خوبى هم باشد نماز خوان هم باشد خیلى هم کمال داشته اما ما مى‏گوییم تو که این همه کمال دارى چرا مى‏گذارى این کمال کمرنگ بشود. بعد هم ممکن است شما بخاطر کمالات دیگر این کم حجابى چون کمالات دیگرى دارى این کمالات تو را حفظ کند همه دخترها که این طور نیستند ممکن است دخترها نگاه به شما بکنند آن کمالات شما را نداشته باشند ولى از فرم لباس شما تقلید بکنند یعنى کار شما را یاد گیرند. مثل اینکه کسى بیاید جوکى از من یاد بگیرد این مى‏گوید اما آیه و حدیث من را یاد نمى‏گیرد مى‏گویند قرائتى چه گفت جوک را مى‏گوید بعضى‏ها هستند این طوریند ما داریم آدم‏هایى را که کمالات زیاددى دارند حجابشان آن طورى که خدا مى‏خواهد نیست ولى کمالات دیگر دارند بعد دخترهاى دیگر نگاه به این کمال مى‏کنند آن کمالات این را ندارند اما آن فرم لباس آن را… اینطورى است. توجه به حجاب.)
 مسأله قبول نکردن صدقه، کنترل هدایا بالاخره توى کوفه، شام، مى‏آمدند به این‏ها غذا مى‏دادند بچه داغدیده گرسنه آن وقت باید مواظب باشد چیزى نگیرند از دست کسى خود… یک بچه مى‏خواهد چیزى را از کسى بگیرد شما مى‏خواهید جلویش را بگیرید توجیه مى‏خواهد که…
 این شرح وظایف اما خطبه‏ها: رسوا کردن حکومت هفتم بیدار کردن مردم، زنده کردن عقل‏ها و عاطفه‏ها این هم شرح وظائف است مدیریت بحران 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، حالا این‏ها از باب نمونه است من تحقیقى نکرده‏ام 10، 12 بحران دو سه تا وظیفه دارد بسم اللّه مرد بیاید ببینیم کى مى‏تواند این را حل کند آن وقت زینب کبرى (ع) چه سخنرانى کرد یک خورده سخنرانى‏اش را برایتان بگویم.
خطبه حضرت زینب سلام الله علیها براى مردم کوفه
 عرض کنم که اول توى سخنرانیش رسوا کرد این رسوا کردن جایز است یا نه؟ بله قرآن مى‏فرماید یکى از وظایف انبیاء اینست که طاغوت‏ها را رسوا کنند «و لتستبین سبیل المجرمین» یعنى پیغمبر تو باید راه مجرمین را براى مردم بگویى حالا بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اول جمله‏اش این بود (الحمدللّه) خدا را شکر خیلى است! این همه آدم داغ ببیند بعضى وقت‏ها یک کسى عصبانى بود و ناراحت بود گفتند شکر خدا را بکن بله خوب الحمدللّه یعنى الحمدللّه‏اى گفت که از صد تا فحش بهتر است این الحمدللّه‏اى با تمام وجود.
 یکى از این کوچولوها مى‏خواست الحمدللّه بگوید این رقمى گفت، گفت (الحمدللّه عدد الرمل و الحصاء) به عدد دانه‏هاى شن الحمدللّه ما خوب خوب‏هایمان درجه یک‏هایمان وقتى بخواهند الحمدللّه بگویند وقتى شکمش سیر شد دو تا هم آرق زد مى‏گوید 100 هزار تا شکر یعنى بیش از صد هزار مخ‏اش بالا نمى‏رود آن وقت کوچولوى امام حسین (ع) این همه داغ دیده اسیر شده کتک خورده مى‏گوید به عدد دانه‏هاى شن الحمدللّه آدم گاهى احساس خجالت مى‏کشد که او… امام سجاد (ع) فرمود (لقد حَسُن بلائهُ عندنا) بلاهاى خدا نزد ما زیباست همان (ما رأیت الا جمیلا) بعد از حمد گفت (و صلاه على ابى رسول اللّه) درود بر پدرم پیغمبر (ص) نگفت درود بر پدرم على بن ابى طالب (ع) زینب کبرى (ع) دختر على (ع) است ولى چون جدش پیغمبر است و مى‏خواست بگوید شما امت پیغمبرید چرا هم چنین کردید خیلى مهم است. مى‏خواست احساسات مردم را به جوش بیاورد.
 (یا اهل الکوفه و اهل الخطل و الغدر و الخزل) اى اهل کوفه اهل خطل خُدعه غدر خیانت تحقیر (اتبکون) حالا گریه مى‏کنید چون مردم کوفه شروع کردند به گریه کردن فرمود حالا گریه مى‏کنید؟ برادرم کشته شد حالا وقت گریه است (فلا رقعه الدمعه) اشکتان خشک نشود (و لا حدائه رنه) ناله‏تان سکوت پیدا نکند (انما مثلکم کمثل الذى نقضت غزلها من بعد قوه انکاسا) یک زن احمقى صبح تا ظهر پشم و پنبه را مى‏ریسید ظهر تا غروب آنچه ریشته بود پنبه مى‏کرد مى‏گویند در ضرب المثل فارسى هم مى‏گویند رشته‏ها را پنبه کردى این آیه قرآن است که این زن معروف شد به زن حمقاء معروف شد این مثلى است براى پیمان شکنى شما 12 هزار نامه اصلاً در تاریخ مهمانى کره زمین در هیچ زمانى و مکانى نداشته‏ایم مهمانى که 12 هزار نامه دعوت داشته باشد این همه نامه دعوت این رقمى کردى اشکتان خشک نشود جیغ‏تان آرام نگیرد.
استفاده از آیات قرآن در خطبه کوفه
 «أتتخذون ایمانکم دخلاً بینکم» تا حالا یک آیه خوانده است اللّه اکبر فاطمه زهرا (ع) اینطور که توى ذهنم است اگر اشتباه نکرده باشم یک سخنرانى کوتاه کرد بیش از 50 آیه قرآن خواند.این خطاب به ما آخوندها است ما روى منبر باید بدنه و به قول کاشانى‏ها مى‏گویند بوم، مى‏گویند بوم قالى قرمز است یعنى… ما باید بدنه سخنرانى‏هایمان قرآن و نهج البلاغه باشد گاهى اگر یک چیزى مى‏گوییم در حد ترجمه تفسیر تحلیل.
 الان سخنرانى‏ها این طور نیست الان سخنرانى‏ها اکثراً سخنراین است گاهى هم یک آیه قرآن توى آن پیدا مى‏شود مى‏گفت ما دو تا آبگوشت داریم بعضى آبگوشت‏ها همه‏اش آب است گاهى یک گوشت توى آن پیدا مى‏شود مثل خانه فقیرها آبگوشت بعضى آبگوشت‏ها آبگوشت همه‏اش گوشت است بدنه سخنرانى باید قرآن و نهج البلاغه است بعد حالا یک مقدارى هم توضیح بدهیم طورى نیست نه اینکه یک آیه را بخوانیم یک قطره چاى چهل لیتر آب زینب کبرى (ع) خیلى پر مایه حرف مى‏زد هنوز اول حرف (الحمدللّه) اینکه مال (الحمدللّه رب العالمین) است بعدش «نقضت  ها» آیه قرآن است بعد فرمود شما «تتخذون ایمانکم» آیه قرآن است «دخلاً بینکم أن تکون امه هى اربا من امه» شما پیمان را شکستید بخاطر اینکه «اُمه اربا» اربا از همان ربا که مى‏گویند ربا گرفته یعنى یک میلیون شده یک میلیون و نیم بخاطر اینکه جمعیت فلانى بیشتر است رفتید آن طرف «امه هى اربا» بخاطر اینکه امت یزید جمعیتش بیشتر بود شما به آن سمت غلتیدید چقدر بد رفتار کردید.
 «و هل فیکم الى سلف» سخنرانى‏هایش ریتم دارد مثل قرآن، قرآن ریتم دارد سوره حمد ریتم دارد «رب العالمین، الرحمن الرحیم مالک یوم الدین، نستعین، مستقیم، ضالین» ریتم دارد «احد، صمد، یلد، یولد» ریتم دارد. سخنراین زینب کبرى (ع) ریتم داشت ببینید «هل فیکم الى سلف، و التنف و الشنف» ریتم دارد یعنى شماها اهل وقاحت و تملق و چاپلوسى هستید تنف) اهل فساد اخلاق و تهمت هستید شنف) اهل دشمنى نابجا هستید (ملق الاماء امرالعداء) باز ریتم دارد شما کنیز ذلیل و متملق هستید شما مثل دشمنان با زبان بدگویى مى‏کنید (کمرّها على دمنه) شما مثل گل قشنگى هستید که ریشه‏اش توى کود است ظاهرتان نماز مى‏خوانید آخر عمر سعد هم نماز خواند لشکر امام حسین (ع) نماز خواندند نماز بى ولایت مى‏شود نماز عمر سعد نماز جماعت مى‏خواند تیراندازى مى‏کند به امام حسین (ع).
 هشدارى است براى ما وقت تمام شد وقت تمام شد، دو مرتبه قرآن مى‏خواند «على بئس ما قدمت لکم انفسکم أن سخط اللّه علیکم و فالعذاب انتم خالدون» چه بسیار بد انجام دادید در عذاب ابدى باز آیه قرآن است.
 من دیشب این خطبه را که نگاهش مى‏کنم دیدم قدم به قدم هى قرآن مى‏خواند توبیخ مى‏کند یک زنى که این همه بحران دارد این همه وظایف دارد سخنرانى‏اش کوبنده طوفان اصلاً سخنرانى نبود نارنجک بود.
(اصلاً ما هم باید نارنجک باشیم قرآن مى‏گوید شما چرا دینامیت نیستید خود قرآن مى‏گوید من دینامیتم آیه دینامیت را مى‏دانید چیه؟ آیه دینامیت را حفظ هستید الان من بگویم نصفش را مى‏خوانید «لو انزلنا هذا القرآن على جبل» اگر قران به کوه نازل بشود تکه تکه مى‏شود یعنى چه؟ یعنى من دینامیتم. قرآن دینامیت است سخنرانى نبود دینامیت بود منفجر کرد.) آن وقت نیتجه‏اش چى شد؟ در کوفه توابین پیدا شدند در شام گریه کردند در کاخ یزید زنِ یزید علیه یزید شورید خود یزید عذرخواهى کرد در مدینه مرم شورش کردند از شام تا مدینه این‏ها را با احترام بردند 7 روز عزاى عمومى در شام پایتخت یزید. کودتا کرد این زینب (ع) این را مى‏گویند مدیریت بحران یک زن این همه بحران این همه وظایف فاصله کمى توانست یک حکومت 30، 40 ساله را تاریخش را در هم بپیچد.
 بررسى کنید رساله دکترایتان را مدیریت بحران استفاده از زینبِ… زندگى زینب کبرى (ع).
 خدایا تمام کسانى که در طول تاریخ انبیاء و اوصیاء و مؤمنین و مؤمنات را کشتند با علم و عمد آن به آن به عذابشان بخصوص قاتلین کربلا که اهل بیت را کشتند امام حسین (ع) را کشتند آن به آن بر عذابشان بیفزا. (الهى آمین)
 تمام کسانى که در طول تاریخ در جبهه حق حمایت کردند از خدا و قانون خدا و اولیاء خدا همه را با اولیاء خدا محشور بفرما. (الهى آمین)
(این دو سه روزى که ما زنده هستیم همیشه ما را در حزبى قرار بده که حمایت از راه تو و قانون تو و اولیاء تو ما را در حزب خودت قرار بده. (الهى آمین)
 آنى و کمتر از آنى ما را از راه مستقیم دور قرار نده. (الهى آمین)
 خدایا روز به روز بر معرفت ما 1، مودت ما 2، اطاعت ما 3، مودت باشد بى معرفت درست نیست معرفت باشد بى مؤدت درست نیست معرفت و مودت باشد ولى گوش به حرف‏ها ندهد باز هم درست نیست سه چیز اسلام از ما مى‏خواهد شناخت، عشق، اطاعت خدایا روز به روز بر معرفت و ولا… معرفت و مودت و اطاعت ما نسبت به خودت و اولیائت بیفزا. (الهى آمین)
 قلب آقا امام زمان (عج) را از ما راضى بفرما. (الهى آمین)
 خدایا طاغوت‏هاى دنیا را همین طورى که طاغوت عراق صدام و طاغوت ایران شاه را شکستى و ما دیدیم خدایا جورى برنامه ریزى کن بدست بندگان صالحت روز به روز طاغوت‏ها را یکى پس از دیگرى در هم بشکن. (الهى آمین)
 به ما رهبر عاددل دادى رهبر عادل جهان امام زمان (عج) به جهان عرضه کن. (الهى آمین)
 گول خورده‏هاى ما را نجات بده. (الهى آمین)
 و السلام علیکم و رحمه اللّه‏

Comments (0)
Add Comment