نقش امام زمان علیه السلام در بقای هستی

موضوع: نقش امام زمان(ع) در بقای هستی

تاریخ پخش: 01/06/86

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بیننده‌ها بحث را در ماه شعبان می‌بینند، ماهی که امام زمان(ع) در آن متولد شده، در سال هم ما باید سالها و سالها راجع به حضرت مهدی صحبت کنیم، منتهی امیدواریم که خدا ما را ببخشد، تقصیر و قصوری بوده، ولی ماه شعبان را باید بحثی داشته باشیم. حالا چه قبل از نیمه ی شعبان پخش شود چه بعد از نیمه ی شعبان، موضوع بحثمان نقش امام است، «لو لا الحجه لَسَاخَتِ الْأَرْضُ» این مضمون است که اگر حجت خدا نباشد، زمین اهل خود را می‌خورد، این حدیث را می‌خواهیم تحلیل کنیم چون به ما گفته‌اند اگر یک حدیثی شنیدید، با قرآن متر کنید، اگر هم وزن قرآن بود بپذیرید، اما اگر ضد قرآن بود و نقیض قرآن بود، این حدیث را به دیوار بزن، یعنی باید حرفها، می‌خواهیم ببینیم جایگاه قرآنی این حدیث چه چیزی است، یک بحث قرآنی فنی است، و چون شما هم همه آموزش پرورشی هستید، و تربیت نسل در اختیار شما است، ممکن است خیلی از قسمت‌ها را نتوانید برای بچه‌ها بگویید، ولی من طوری می‌گویم که برای بچه‌ها هم بتوانید بگویید.

بچه‌ها این شعر را بلد هستند،

ابرو و باد و مه و خورشید و فلک در کارند *** تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

 این آیه ی قرآن است، این شعر از قرآن گرفته شده است، چون در قرآن کلمه ی لکم زیاد است، در قرآن کلمه ی لکم تا بخوای داریم، «خَلَقَ لَکمْ» «سَخَّرَ لَکمْ» «مَطاع لَکمْ»، «خَلَقَ لَکمْ» همین است، ابرو و باد و مه و…. یعنی خداوند هستی را برای ما آفریده است. «خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً» (بقره/29) جمیعا گفته یعنی آنچه در زمین است برای شما آفریده شده است، پس تمام آفریده های زمین برای ما است، به دلیل اینکه قرآن می‌فرماید، «خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً» ما گنهکاریم یا گنهکار نیستیم، بشر گناه می‌کند، نمی‌کند.

1- گناه و ظلم، عامل کیفرهای الهی در دنیا

قرآن می‌گوید حالا که گناه می‌کنی، من باید همه را نیست کنم، قرآن می‌فرماید «لَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ» (نحل/61) لو یعنی اگر، «لَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ» (نحل/61) اگر خدا مؤاخذه کند، اگر خدا خواسته باشد مؤاخذه کند، اگر خداوند الله ناس را، اگر خدا ناس را مؤاخذه کند به عملی که انجام داده اند، بظلمهم می‌گوید، «بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّهٍ» (نحل/61) یعنی اگر خدا خواسته باشد مردم را به خاطر گناهشان مچ بگیرد هر چه جنبنده است، باید نابود شود، چون من همه را برای شما آفریده‌ام و بشر به خاطر گناهش اگر بخواهد مچ بگیرد باید همه را نابود کند، این که خدا آفریده و ما را نابود نمی‌کند، پیدا است یک چیزی در آن است، این موج باید ما را غرق کند موج گناه، این که ما شنا بلد نیستیم، بیخود در دریا شنا می‌کنیم، موج هم طوفانی است باید غرق شویم چرا غرق نمی‌شویم.

2- نقش انبیا و اولیا در حفظ هستی

قرآن می‌فرماید که «وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ» یعنی خدا مردم را عذاب نمی‌کند، چرا برای اینکه «وَأَنتَ فِیهِمْ» (انفال/33) چون تو در بین مردم هستی، تکرار می‌کنم 1ـ هستی برای بشر آفریده شده، «خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً» (بقره/29) جمیعا یعنی همه ی آنچه در زمین است برای بشر است، بشر هم برای عبادت آفریده شده است، «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ» (ذاریات/56) هستی برای ما آفریده شده ما هم برای اینکه بنده ی خدا باشیم آفریده شده ایم، قرآن می‌گوید اگر خدا بخواهد مچ بگیرد به خاطر گناهانتان مچ بگیرد همه را نابود می‌کند، پس ما چون گناه می‌کنیم خدا همه را نابود می‌کند، چرا نابود نمی‌کند؟ می‌گوید «وَأَنتَ فِیهِمْ» (انفال/33) خدا عذاب نمی‌کند چون تو پیغمبر در مردم هستی، یعنی وجود یک شخص ولی خدا باعث می‌شود که خداوند، با اینکه مردم خلاف می‌کنند خداوند کارشان نداشته باشد، «وَأَنتَ فِیهِمْ» (انفال/33) ممکن است شما بگویید و انت برای شخص پیغمبر است، می‌گوییم نه در مواردی داریم که، «بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ یَکْشِفُ الضُّرَّ» «بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ» (الفقیه/ج2/ص615) یعنی این شخص پیغمبر به عنوان ولی خدا است، پوست و گوشت شخصی او مهم نیست، مقام نبوت و مقام رسالت است که این مقام ولی اللهی به اهل بیت او هم رسیده است. در زیارت جامعه داریم، صفاتی که ما برای پیغمبر می‌گوییم، همه را برای امیرالمؤمنین هم قائل هستیم، همه را برای حضرت مهدی هم قائل هستیم، فقط یک فرق است و آن است که به پیغمبر وحی می‌شد به غیر پیغمبر وحی نمی‌شود، «أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی» به گفته ی شیعه وسنی پیغمبر به علی بن ابی طالب گفت: همه ی مقامات من را تو داری «أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی» (الکافی/ج8/ص25)

3- حضور حضرت لوط، مانع نزول عذاب

این برای اسلام نیست، این برای انبیا قبل هم بوده است. خدا به فرشته‌ها گفت بروید قوم لوط را زیر و رو کنید، فرشته‌ها آمدند دیدند حضرت لوط هم آنجا است گفتند خدایا اینجا را زیر و رو کنیم، «إِنَّ فِیهَا لُوطًا» (عنکبوت/32) آیه‌ی قرآن است که خواندم، «إِنَّ فِیهَا لُوطًا» پیغمبری به نام حضرت لوط اینجا است، فرمود: خدا فرمود «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِیهَا» (عنکبوت/32) من می‌دانم پیغمبر اینجا است به او می‌گویم، برو وقتی رفت شما شهر را زیر و رو کنید، کسی می‌گفت هواپیما به این بزگی را چطور می‌دزدند، گفت: تا پایین است بزرگ نمی‌دزدند، می‌گذارند به آسمان برود کوچک شد می‌دزدند. یعنی فرشته‌ها هم می‌دانند جایی که ولی خدا است، نباید عذاب نازل شود. وقتی خدا به فرشته‌ها گفت قوم لوط جنایتکار هستند، مفسدند، بروید شهرشان را زیر و رو کنید، فرشته‌ها آمدند دیدند پیغمبری به نام حضرت لوط است گفتند خدایا ما اینجا شهر را چگونه زیر و رو کنیم پیغمبر آنجا است، «إِنَّ فِیهَا لُوطًا» گفت بله «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِیهَا» من می‌دانم آنجا پیغمبر است منتهی می‌گوییم به او می‌گوییم «فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ» (هود/81) می‌گوییم بلند شو و برو، وقتی رفت آن وقت منطقه از ولی خدا خالی می‌شود زیر و رو می‌شود.

«بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ»

سؤال: اگر وجود ولی خدا نباشد، این بشر با این جنایاتش قابل تحمل نیست «وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّهٍ» (نحل/61) این آیه چند بار هم تکرار شده است، عرض کنم به حضور شما که آیه ای دیگر داریم که اگر ولی خدا در منطقه نباشد، زیرو و رو می‌شوید، آیه‌اش این است، «وَإِن کَادُواْ لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الأَرْضِ» (اسراء/76) اینها می‌خواهند تو را از منطقه تبعید کنند، به پیغمبر می‌گوید: پیغمبر مشرکین تصمیم گرفته‌اند تو را از مکه بیرون کنند، اگر تو در مکه نباشی «إِذًا لاَّ یَلْبَثُونَ خِلافَکَ إِلاَّ قَلِیلاً» (اسراء/76) اگر تو در مکه نباشی مکه هم زیر و رو می‌شود، یک چیزی به شما می‌گویم، دو بار به کعبه حمله شد، یکبار خدا غضب کرد، یکبار خدا غضب نکرد، سؤال: چرا خدا یکبار غضب کرد، یکبار غضب نکرد، یکبار ابره پادشاهی بود در کشور خودش کعبه ساخت به مردم گفت به جای مکه دور کعبه ای که من در کشور ساختم طواف کنید، به کعبه‌اش جسارت شد، بی اعتنایی شد، عصبانی شد گفت حالا که کعبه من را محل نگذاشته اید من هم کعبه ی شما را خراب می‌کنم. لشگر فیل سواری تشکیل داد آمد کعبه را خراب کند، قرآن می‌گوید که «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ» (فیل/1) این که می‌گوید اصحاب فیل، این فحش است، مثل اینکه بگویند اصحاب الاغ، عوض اینکه آدم بگوید اصحاب رسول الله، اصحاب؟ علی بن ابی الطالب می‌گوید اصحاب فیل، یعنی انسان می‌تواند اینقدر سقوط کند که جزء اصحاب حیوان شود، آیا نمی‌بینی که خدا به اصحاب فیل چه کرد، فیل سوار هایی که آمدند کعبه را خراب کنند، «تَرْمِیهِم بِحِجَارَهٍ مِّن سِجِّیلٍ» (فیل/4) به حجاره سنگ کوچک از سجّیل حالا این چه مواد اتمی داشته، نمی‌دانم قرآن می‌گوید وقتی به سر آنها می‌خورد، «فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ» (فیل/5) یعنی کاه مأکول یعنی اکل شده خورده شده کاه خورده شده می‌شود پِهِن، این سنگ ریزه از عدس بزرگتر بود از نخود کوچک تر به مخ هر کس می‌خورد پودر می‌شد،

4- حمله یزید به شهر مکه و تخریب کعبه

اینجا یک سؤال است کسانی که سوء قصد به کعبه کنند، خداوند «فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولٍ» (فیل/5) این یک سؤال، سؤال دوم یزید کعبه را با منجلیق خراب کرد چرا خدا غضب نکرد، چطور اَبرَه که خواست کعبه را خراب کند نابود شد امّا یزید کعبه را خراب کرد و خراب هم شد و طوری هم نشد، چرا خدا آنجا لشکر یزید را نابود نکرد. آنجا که که خدا غضب نکرد، به خاطر اینکه کسی رفته بود داخل کعبه که ضد امام بود چون در آن زمان سه نفر بودند، یکی یزید بود که اعدعا داشت به نا حق، یکی امام حسین(ع) بود که اعدعا داشت به حق، یکی هم ابن ذبیر بود، ابن ذبیر هم اعدعا داشت، می‌گفت: نه یزید نه حسین، من، آن وقت یزید دنبال ابن ذبیر می‌گشت، ابن ذبیر رفت در کعبه پنهان شد، یزید برای اینکه دشمن خود را بکشد کعبه را به منجلیق بست، کعبه خراب شد، امام کعبهای که ابن ذبیر در آن پنهان شود آن کعبه هم دیگر کعبه، نیست. کعبه ای که علی در آن متولد شود، آن کعبه است. کعبه ای که پناه گاه ابن ذبیر، چون ابن ذبیر همینطور که ضد یزید بود ضد امام حسین هم بود، دشمن امام اگر در کعبه هم باشد، کعبه هم خراب شود طوری نیست. «لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ وَأَنتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ» (بلد/2و1) به این کعبه قسم، چون تو در آن حلول کردی،

5- نقش امام غائب در بقای اهل زمین

گاهی نگویند امام زمان غائب است چه خاصیتی دارد، وجود او باعث، شما نگویید کوهها چه اثری دارد، قرآن می‌گوید: ما کوه‌ها را قرار داده‌ایم و اگر کوهها نبود «تَمِیدَ بِکُمْ» (نحل/15) زمین دائماً شما را می‌جنباند. گداختگی درون زمین طوری است که پوست زمین همیشه در حال لرزش است، این کوه است که این پوسته را نگه داشته است، پدر پیر مرد ممکن است با بچه‌اش فوتبال و والیبال نزند، نگوید تو به چه درد می‌خوری اصلاً اگر سایه ی پدر بالای سر تو نباشد، جوان های هرزه هزار نگاه بد به تو می‌کنند، همین که بفهمند تو پدر و مادر داری سایه‌اش برای شما، اصلاً سایه اش، این مهم است، گاهی وقتها ایام جنگ یک پیرمردی از علما می‌رفت مثل آیه الله شهید محراب، آیه الله مدنی، آیه الله اشرفی، صدوقی، بعضی از این علما دستغیب، آیه الله مشکینی با لباس رزم می‌رفت داخل رزمنده ها، این نمی‌توانست آرپیچی بزند نه می‌توانست، آن حرکتهای رزمنده های بسیجی را داشته باشد، رزم شبانه، روزانه، ولی همین وجود آیه الله اشرفی در جبهه، هزرا نفر را شارژ می‌کرد، من از امام زمان معذرت می‌خواهم در آموزش مجبورم مثال بزنم، در غیر این صورت تمام مثل هایی که زدم باید از حضرت مهدی عذر خواهی کنم، که حضرت مهدی را به پیر مرد در جبهه تشبیه کنیم، تشبیه کنیم به نخ اسکناس، تشبیه کنیم به مزرعه، همه ی تشبیه‌ها در شأن حضرت مهدی نیست من از ایشان معذرت می‌خواهم منتهی، گفت که آدم در آموزش «إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَهً فَمَا فَوْقَهَا» (بقره/26) در آموزش ما می‌خواهیم، اصل این است که بفهمد.

آقایونی که دیر پای تلوزیون آمدند، بحث چیست. حدیثی داریم به این مضمون، اگر حجت نباشد زمین مردم را می‌بلعد، با چه بیانی این را برای نسل نو بگوییم، بیانش این است که خداوند کلمه ی لکم در قرآن زیاد آورده است، ترجمه ی لکم، لکم همان شعر ابر و باد و مه و خورشید است یعنی هستی را خدا برای بشر آفریده است، بشر را هم برای عبادت آفریده، اگر بشر از این عبادت خارج شود و ظلم کند روی زمین چیزی باقی نمی‌ماند چون فلسفه ی وجودی دیگر ندارد، چون همه برای ما است اگر او نباشد فلسفه ی وجودی ندارد، می‌گویند کسی رفته بود سر کلاس فلسفه نشسته بود، به استاد دانشگاه گفت آقا بحث ما اقتصاد است، شما که صحبت می‌کنید چه دلیلی دارد که لامپ روشن باشد، ما حرف های شما را می‌شنویم لامپ را خاموش کن، این ضد اقتصاد است صرفه جویی نیست، استاد مقداری به شاگرد نگاه کرد گفت: باشد برق را خاموش کرد، همینطور که برق خاموش شد، دیدند شاگرد لباسهای خود را در می‌آورد، گفتند چرا؟ گفت من لباس پوشیده‌ام اصطحلاک دارد، به خاطر اینکه وقتی می‌بینم تاریکی است، کسی من را نمی‌بیند، به چه دلیل لباس هایم اصطحلاک داشته باشد، استاد گفت بلد شو و برو تو پروفسور اقتصاد هستی، لازم نیست تو درس بخوانی، فلسفه ی وجودی بشر، هستی برای چه آفریده، دلیل وجود چیست؟ بشر است، «خَلَقَ لَکمْ» ابر و باد و مه خورشید برای بشر است، پس هستی برای ما است ما برای چه هستیم؟ ما برای «لِیعبُدونَ» برای عبادت، عبادت چیست؟ عبادت هر کاری که رنگ خدا داشته باشد، نماز است، مطالعه است، کار است، خدمت به جامعه است، همه ی اینها جزء عبادت است، هر کاری که برای خدا باشد عبادت است. شوهر داری، همسر داری، بچه داری، خانه داری، همسایه داری، رفیق داری، هر کاری که نیت تو خدا باشد عبادت است. پس هستی برای بشر است، بشر برای عبادت است، معنای عبادت یعنی کار‌ها رنگ الاهی داشته باشد، حالا اگر هستی را برای بشر آفریدیم و بشر را برای عبادت آفریدیم، امّا بشر چون آزاد بود عبادت نکرد، ظلم کرد، می‌گوید، خوب اگر ظلم کرد، دیگر وجود این بشر نیاز نیست، چون هستی برای عبادت است، اگر این عبادت نکرد خوب بر می‌داریم، سفره را پهن کرده ایم برای اینکه مهمان غذا بخورد، اگر غذا نمی‌خورد سفره را جمع کنیم. اگر این هستی را پهن کردیم، خلق کردیم، برای عبادت، اگر مردم ظلم کردند، در هم بپیچ، سؤال: 1 ـ ما که عبادت نمی‌کنیم 2 ـ ظلم هم می‌کنیم 3 ـ خدا هم سفره را جمع نکرده، می‌گوییم به خاطر اینکه آیه ای دیگر داریم به خاطر اینکه، «مَا کَانَ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِیهِمْ» (انفال/33) به خاطر وجود تو سفره باز است، گاهی وقتها سر سفره همه غذا می‌خورند و می‌روند و گاهی هم نفله می‌کنند، اما یک آدم حسابی، نشسته و مشغول غذا است صاحب خانه، به خاطر اینکه یک آدم حسابی غذا می‌خورد، به خاطر آن غذا سفره را جمع نمی‌کند. گاهی خادم مسجد می‌بیند، همه رفتند، یک نفر مرد خدا در مسجد عبادت می‌کند، به خاطر یک نفر لامپ های مسجد را خاموش نمی‌کند، سانس استخر تمام شده است، امّا به خاطر اینکه یک آدم در آنجا شنا می‌کند استخر را باز نگه می‌دارند. یک آدم آنجا باشد «وَأَنتَ فِیهِمْ» یعنی به خاطر وجود تو، وجود پیغمبر، وجود اهل بیت چطور، وجود اهل بیت همان وجود پیغمبر است. یعنی تمام کمالات پیغمبر را اهل بیت دارند.

6- نماز و عبادت امام زمان علیه السّلام، مایه بقای زمین

چون در زیارت جامعه داریم که «بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَمَّ» «بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ» «بِکُمْ یَخْتِم‏» آغاز هستی پایان هستی، یعنی کلید هستی شما هستید، شما نقش کلیدی دارید، نقش امام زمان چیست، 1 ـ وجود ایشان 2 ـ دعای ایشان 3 ـ عبادت ایشان، حضرت مهدی عبادت هایی دارد، ما به امام که سلام می‌کنیم می‌گوییم «السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی» مهدی جان سلام بر تو وقتی که نماز می‌خوانیم، «السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَع‏» سلام بر تو با رکوع هایی که داری، «السَّلَامُ عَلَیْکَ حِینَ تَسْجُدُ» حضرت عباسی شما یک رکعت نماز با حال در عمرتان خوانده اید، این نماز های ما ارزش دارد، آب ندارد مثل انگور پلاستیکی هایی است که شوفرهای تاکسی کنار آینه آویزان می‌کنند، لاشه‌اش لاشه ی انگور است آب ندارد، نماز بدون حضور قلب میوه ی پلاستیکی است، آن وقت بگوییم ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند برای انسان، انسان هم برای عبادت، و عبادت او هم انگور پلاستیکی، پسرکع» خوانیم،  ابر و باد و مه خورشید و فلک برای انگور پلاستیکی، اصلاً خدای حکیم یک چنین کاری را می‌کند، یک چیزی باید باشد، آن چیز مهم است و آن ولی خدا که عبادتش وقتی می‌گوید الله اکبر هستی کنار او الله اکبر بگویند، «یسبح معهد» آیه‌اش یادم رفت که وقتی حضرت داوود ذکر خدا می‌گفت، کوه‌ها هم با او ذکر خدا می‌گفتند. سنگ ریزه‌ها هم در دست پیامبر سبحان الله می‌گفتند، الان هم سبحان الله می‌گویند منتهی گوش نیست بشنود، باید این هستی یک جوهری داشته باشد که هستی به خاطر آن جوهر ارزش داشته باشد. باید کسی در مسجد نماز بخواند که ارزش داشته باشد، این چراغ‌ها روشن باشد به خاطر، گاهی یک جاده برق کشی می‌کنند ممکن است تا صبح در این فرودگاه این همه لامپ روشن است یک هواپیما بنشیند، در هواپیما شخصیتی است که اگر در طول عمرم این فرودگاه روشن باشد برای فرود آمدن این شخصیت می‌ارزد، یک کسی باید در این هستی باشد،

7- نقص‌ها و خلل های بسیار در عبادات ما

در غیر این صورت خودمان هم به نمره ی خودمان، آنها که نماز نمی‌خوانند که هیچ، آنها که تمام کارشان خلاف است که هیچ، تازه ما که مسلمان هستیم و طرفدار قرآن و پیغمبر و اهل بیت و دین و انقلاب و تقوی نمازهای ما انگور پلاستیکی است، امام حسین(ع) در مناجاتش می‌گوید «الهی من کان محاسنه مساوی» ما در خوب هایمان بیست بدی است، بنده وقتی افطاری می‌دهم پاسدارم را اذیت می‌کنم، خانواده‌ام را اذیت می‌کنم، بچه هایم را اذیت می‌کنم، همسایه‌ام را اذیت می‌کنم، در کوچه ترافیک است، آب زیاد مصرف می‌کنم غذای زیاد می‌پزیم اصراف می‌شود، یعنی اگر همین افطاری که مستحب است فوت کنیم، می‌بینیم لابه لای افطاری بیست گناه پیدا شد، عزاداری می‌کنیم طبلش یک گناه است، بلندگو (مردم آزاری) یک گناه است، راه بندان است سینه می‌زنیم خیابانها را می‌بندیم، راه بندان یک گناه است، شعرهای مداح یک گناه است، حرفهای بی اساس بعضی از منبری‌ها شعر های بعضی از مداح ها، یعنی اگر خواسته باشی به تحلیل بنشینی آن عزاداری که ما به عنوان عبادت به آن نگاه می‌کنیم، عزاداری ما نقاط ضعف زیادی است، گاهی به کلاس مذهبی می‌رویم، همین کلاس مهدویت بچه بلند می‌شود شیر ندارد، صبحانه نخورده است، شوهر مان بلند می‌شود، برنامه های خانه، یک وقت ممکن است همین کلاس، همین بنده که اینجا صحبت می‌کنم، به نظر خودم عبادت می‌کنم، اما روز قیامت ممکن است از من مچ بگیرند، تو بیخود این چنین کردی، یک ملیارد و سیصد ملیون منحرف یک کشور، یک ملیارد و پنجاه ملیون یک کشور دیگر بودند، تو اگر زبان آن کشور را یاد می‌گرفتی می‌رفتی، ده سال هجرت می‌کردی ممکن بود ملیونها منحرف را آنجا هدایت کنی، چرا به تلوزیون آمدیم، تازه خیلی‌ها به من قبطه می‌خورند، می‌گویند خوشا به حال تو، حدیث که می‌خوانی در تلویزیون ملیون‌ها گوش می‌دهند، خدا که این گونه متر نمی‌کند، خدا می‌گوید الان وظیفه‌ات چیست، اینقدر آدم داریم که برای حج دلش می‌تپد، هر چه برای زکات می‌گویی اصلاً گوشش بدهکار نیست به او می‌گوییم آقا شما چند بار رفته ای مکه، می‌گوید بله، می‌گوییم، منطقه ی شما منطقه ی گندم و کشمش و خرما است، یک سخنرانی برای زکات کرده ای می‌گوید نه، می‌گوییم این چه دینی است که حج آن اینقدر در بورس است و زکاتش اینقدر غریب است،

خدایا وجود حضرت مهدی وجودش باعث شود که از ما رفع عذاب شود، چون ما با این عبادت هایمان خیت است، خیتی هایمان که دیگر هیچ، «محاسنه مساوی» ما آنجا که نصیحت می‌کنیم گاهی لجن می‌کنیم مثل آدم هایی که لجن خیابان را بر دارد و به دیوار سفید بنویسد، نظاقت را مراعات کنید. می‌گوید آقا خواهش می‌کنم، نصیحت کردن تو کسافت کاری است. یک بچه گریه می‌کرد یک آدم بسیار بد قیافه او را بلند کرد گفت: جان بیشتر جیغ می‌زد، گفت اصلاً جان تو اسباب وحشت است، خواهش می‌کنم بگذار زمین بچه آرام می‌شود، گاهی وقتها خوبی های ما بدی است. وقتی که می‌گوییم جان طرف وحشت می‌کند. در این هستی چه چیزی است، که هستی به خاطر آن ارزش داشته باشد، «خلق لکم» لکم لکم‌ها به عشق او لکم باشد، چه درختی در این باغ است، که همه ی علفهای هرزه که آب می‌خورند به عشق آن میوه هستند، «لو لا الحجه لَسَاخَتِ الْأَرْضُ» خدایا معرفت مان را نسبت به آقا امام زمان بیشتر، و ما را از مریدها، عاشقان، عارف هایش، خادم هایش، یاران واقعی او قرار بده، روز به روز بر معرفت ما نسبت به آقا معرفت ما مودت ما اطاعت ما نسبت به آقا بیفزا، آقا فرمود زمانی که من غائب هستم دست تان را در دست فقیه عادل بی هوس، مرجع تقلید مجتهد باشد، اسالم شناس در حد اعلا عادل، هوی و هوس هم نداشته باشد، مأموریتی که ما در زمان غیبت داریم پیروی از مراجع است، این راه های سیر و سلوک و خود سازی، خواهش می‌کنم به اینها اینقدر ور نروید، ما این همه مرجع تقلید داریم رفته کتاب سیر و سلوک فلان عارف را می‌خواند، که نم دانیم صوفی است، شیخی است، شیعه است، سنی است، صافِ، کجِ، چه سلیقه ای دارد سلیقه هایش را قاطی کرده است، پای بسیاری از اینها به جایی بند نیست. ما مهدی داریم، قرآن داریم، اهل بیت داریم وقتی هم غائب هستند مرجع تقلید داریم. این سیر و سلوک‌ها را ببو سید و بگذارید طاقچه، مردم را با این سیر و سلوک‌ها منحرف نکنید، سیر و سلوک را قبول دارم منتهی سیر و سلوک از طریق دعای کمیل و مرجعیت، نه سیر و سلوک از طریق جای دیگر.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment