نعمتهای الهی در سوره الرحمن -14

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی

 سوره‌ی الرحمن را داشتیم تفسیر می‌کردیم رسیدیم به این آیه «مرج البحرین یلتقیان» «بینهما برزخ لا یبغیان» «فبای الاء ربکما تکذبان» «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان».
 سوره‌ی الرحمن یعنی سوره‌ی نعمت‌ها تقریباً شبیه سوره‌ی نحل است سوره‌ی نحل هم همه‌اش نعمت است حدود چهل نعمت را خدا توی سوره‌ی نحل می‌شمارد منتهی اینجا هر یک نعمت یک فاکتور هم می‌دهد یعنی هر یک نعمت می‌گوید «فبای الاء ربکما تکذبان» این هم فاکتورش مثل اینکه آدم کلمه‌ی را می‌گوید بعد می‌گوید شنیدی می‌گوید بله یک چیز دیگر می‌گوید هر پیامی یک شنیدی هست.
جریان آب‌های شور و شیرین در دریاها
یکی از نعمت‌ها این است می‌گوید «مرج البحرین یلتقیان» دو دریای شور و شیرین را بهم رساند مرج، یعنی رها کردن دو تا دریا را. . . چون آب رودخانه معمولاً شیرین است دریاها هم معمولا آبش شور است آب رودخانه هم توی آب. . . . به رودخانه بحر گفته می‌شود فقط دریا نیست، هر جا آب آن زیاد است می‌گویند بحر چه رودخانه باشد چه دریا «مرج البحرین» آبها را روان ساخت گاهی هم این آب شیرین همچین می‌رود توی دریا همینطور صاف می‌رود گاهی هواپیماها که از روی دریا عبور می‌کند آدم نگاه می‌کند توی دریا قشنگ مثل. . . پیداست که این شیرین شکم دریا را. . . . می‌فرماید روان ساخت و بهم پیوست دو تا دریا دو دریای شور و شیرین که بهم می‌رسند اینهارا روان ساخت «بینهما برزخ» بعد برزخ، یعنی یک حالتی عرض کنم به حضور جنابعالی که. . . حد فاصل را می‌گویند برزخ می‌گویند برزخ یعنی بین دنیا و آخرت «لا یبغیان» اینها تجاوز هم نمی‌کنند یعنی این شیرین آن شور عین. . . عرض کنم به حضور شما که دو تا لوله به اینکه لوله توی آنها نیست بدون لوله اما اینها «لا یبغیان» بهم تجاوز نمی‌کنند این شور است و آن هم شیرین بعد می‌گوید «یخرج منهم اللؤلؤ و المرجان» این دو تا دریا که به هم تجاوز نمی‌کنند.
حضرت علی و حضرت فاطمه، دو دریای همراه
 در حدیثی از امام صادق(علیه السلام)می فرماید در تفسیر «مرج البحرین» می‌گوید که اینها فاطمه(علیها السلام)و علی(علیه السلام) هستند(بحران عمیقان) دو تا دریای عمیق(لا یبغی احدهما علی صاحبه) نه زهرا(علیها السلام) زور می‌گوید به علی نه امیرالمومنین(علیه السلام) زور می‌گوید به زهرا(علیها السلام)، زن و شوهر نباید به همدیگر نباید زور بگویند(بغی) با غین یعنی تجاوز و ظلم اگر(لا یبغیان) عروس و داماد و زن و شوهر به هم زور نگفتند(یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» اولاد خوب از خانه‌ای در می‌آید که زن و شوهر به هم زور نگویند اینجا یک نکته‌ی تفسیری دارد و آن اینکه در قرآن دو بار «مرج البحرین» آمده یک بار در سوره فرقان آیه‌ی 53 یک بار هم سوره‌ی الرحمن همین جا است که آیه‌ی بیست است دو تای آن می‌گوید «مرج البحرین» منتهی آنجا یک جور می‌گوید اینجا یک جور می‌گوید آنجا می‌گوید «و حجرا محجورا» دو تا دریای شور و شیرین از هم جدا هستند چون قبلش می‌گوید شما با کفار قطع رابطه کنید همینطور که آب شور و شیرین با هم قطع رابطه دارند چون آنجا بحث برخورد ما با بیگانه است نسبت به بیگانه جذب بیگانه نشویم اگر چراغ سبزی هم نشان داد مدارا هم می‌خواهید بکنید بکنید اما گول نخورید. با کفار خیلی مواضعتان قاطع باشد همین طور که موضع آب شیرین با آب شور جداست اینجا لحن دیگر، و آنجا لحن دیگر بخاطر اینکه در اینجا آیات قبل بحثش «اقیموا الوزن» است می‌گوید خداوند کهکشانها را آفرید آسمان را برافراشت و توازن در کرات برقرار کرد بعد هم می‌گوید شما هم توی مغازه عطاری «ألا تطغوا فی المیزان» در کهکشان میزان است تو هم مغازه‌ی بقالی میزان را رعایت کن. چون اینجا بحث عدل و میزان است بعد گفته دو تا دریا هم با هم میزان هستند کاری به هم ندارند «لا یبغیان» تجاوزی به هم نمی‌کنند تجاوز توی آسمانها نیست توی مغازه‌ی یقالی هم نباید تجاوز باشد. توی دریا هم آب شور و شیرین به هم تجاوز نمی‌کنند چون آنجا بحث این است که آرام باشید به هم زور نگوئید چون خط سیر این است که به هم تجاوز نکنید عدالت باشد.
در سوره ‌ی الرحمن بحث میزان است می‌گوید این دو تا دریا هم بهم زور نمی‌گویند میزان هستند آنجا بحث قطع رابطه است «جهادا کبیرا» با آنها موضع قاطع و باصلابت برخورد بکن همینطور که این دو تا دریا جذب همدیگر نمی‌شوند یعنی آنجا از یک حیث گفته اینجا از یک حیث گفته.
سفارش اسلام در دوری از تجاوز به حقوق دیگران
 حالا. . . من یک خورده راجع به «مرج البحرین» می‌خواهم صحبت کنم بخصوص «لا یبغیان» آیا توی خانواده‌های مسلمانها مرد زور می‌گوید گاهی زن زور می‌گوید گاهی. . . من روی(بغی) توی این جلسه می‌خواهم صحبت کنم «لا یبغیان» یعنی به یکدیگر ظلم نمی‌کنند. می‌گویند فلانی باغی است یعنی زورگو است اگر مردم خودشان عدالت را رفتار کنند یک خورده قوه قضائیه سرش خلوت می‌شود یک خورده هم نیروهای انتظامی سرشان خلوت می‌شود یک خورده راجع به این صحبت کنیم.
دو سه تا حدیثی که دیشب یاد گرفتم برایتان بخوانم رسول خدا فرمود(لو بغی جبل علی جبل لجعل الله دکا) کوه به کوه زور بگوید خدا تکه تکه‌اش می‌کند دکا «دکت الارض دکا دکا» تکه تکه می‌شود(وسائل ج16- ص 41)(ان اعجل الشر عقوبه البغی) زور و ظلم خیلی زود مچ صاحبش را می‌گیرد بعضی گناهان را ممکن است یک کسی یک خلافی بکند خدا کاری به او نداشته باشد بگذارد برای قیامت اما اگر کسی ظلم کند خدا توی همین دنیا حالش را می‌گیرد در جلسه‌ی قبل حدیثی خواندیم(من غش غش) یعنی کسی که کلک بزند یک کسی را خدا وادار می‌کند که به او کلک بزند. اگر این کلک در مال کسی زد کلاهبرداری کرد خدا یک کسی را مامور می‌کند کلاه سر این بگذارد بعد اگر کلاه سرش نگذارد از جهت مالی کلاه سر ناموسش می‌گذارد(غش فی ماله) اگر مال نشد(غش فی اهله) نسبت به ناموسش. . . سر ناموسش کلاه می‌گذارد کلک مالی بزنی ممکن است کلک مالی بخوری یا کلک ناموسی بخوری.
سفارش اسلام در دوری از تجاوز به حقوق دیگران
(اسرع الشر) سریعترین شرها که زود حال گیری می‌شود(البغی) امام صادق(علیه السلام) می‌فرماید ابلیس به یارانش گفت شما دو تا کار بکنید قصه حل می‌شود(القوا) القاء کنید بیندازید بین مردم(الحسد و البغی) مردم نسبت به هم حسود باشند و به هم زور بگویند اینها کافی است(فانهما یعدلان عند الله الشرک) انگار اینها مشرک شده‌اند شما بجای اینکه مردم را کافر کنید بروید بین مردم حسادت و بغی را رواج بدهید اگر بین مردم حسادت و زور شد انگار مشرک شده‌اند دیگر کارتان نباشد حدیث داریم(الذنوب التی تغیر النعم) شب جمعه دعای کمیل که می‌خوانیم یک جمله‌اش این است(اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم) خدایا گناهی را که نعمت‌ها را عوض می‌کند ببخش آنوقت امام می‌فرماید می‌دانید چه گناهی نعمت را عوض می‌کند(البغی) زور نعمت را عوض می‌کند نعمتی خدا به شما داده زور می‌گویی نعمت از شما گرفته می‌شود یکی از گناهانی که خدا توی همین دنیا زود سیلی می‌زند حقوق والدین، کسی عاق والدین بشود خدا توی همین دنیا نکبت نصیبش می‌کند(و کفر الاحسان) اگر کسی به تو خوبی کرد تو به او بدی کردی خدا توی همین دنیا حال تو را می‌گیرد کسی قسم دروغ می‌خورد خدا توی همین دنیا چوبش می‌زند نمی‌گذارد برای جهنم توی همین دنیا. . . امام دعا می‌کند می‌گوید خدایا اگر در جبهه پیروز شدیم(ان اظهرتنا علی عدونا) حضرت امیر(علیه السلام) در جنگ صفین گفت گفت خدایا اگر ما در جنگ صفین پیروز شدیم(فجنبنّی البغی) اگر پیروز شدیم مواظبمان باش زور نگوئیم چون آدم وقتی پیروز شد کم کم زور هم می‌گوید(من سلّ سیف البغی قتل به) کسی که شمشیر ظلم را کشید با همان شمشیر کشته می‌شود(الأم اللؤم البغی عند القدره) داریم که سرزنشها نثار کسی است که به زور رسیده حالا دارد ظلم می‌کند ذلیل بود فقیر بود حالا خدا به او پول داد پولدار شده دارد ظلم می‌کند(الأم) از ملامت است(اللؤم) یعنی بالاترین سرزنش باید نثار کسی باشد که(البغی عند القدره) به خواهرش می‌زند پاشو لباسهای من را اتو کن پاشو برو دکان نانوایی نان بگیر دو تا شیشه می‌شکند حالا مثلاً فرض کنید که فکر می‌کند که که یا سنش بالاست یا سوادش بالاست یا مثلاً توی برادرها یک خورده پول بیشتر دارد دو تا کلمه بیشتر درس خوانده حالا مثلاً یک درجه‌ای سرگردی یا سرهنگی شده این فکر می‌کند که حالا دو تا کتاب اگر بیشتر خوانده یا دو تا درجه یا چهارتا رای به او داده‌اند وکیل وزیر یا چیزی شده فکر می‌کند باید زور بگوید سرزنش ترین سرزنشها نثار کسی است که به جایی می‌رسد زور می‌گوید این بمناسبت روایات‌های بغی. قرآن بخوانیم «مرج البحرین یلتقیان» خدا را ببینید دو تا دریا را با هم در حال روان بهم رساند «بینهما برزخ» یکی شور است یکی شیرین اما اینها فاصله دارد قاطی نمی‌شود.
آبهای شل که باید توی هم برود به هم ظلم نمی‌کنند یعنی تو از آب شل هم بدتر هستی او با اینکه شل است و حقش این است که قاطی بشود قاطی نمی‌شود زور نگوئید این آیه را مصداقش دریاست اما روایات ما گاهی یک مصداقش است یک مصداقش هم پشت این مصداقهاست یعنی مثل بیرونی اندرونی روی این کار این است که می‌بینیم دریاست اما باطنش مصداق فاطمه(علیها السلام) و علی(علیه السلام) است(بحران عمیقان) حدیث داریم دو تا دریای عمیق هستند که فاطمه(علیها السلام) زور نگفت علی(علیه السلام) هم زور نگفت توی خانه‌های ما چطور است.
دوری از ظلم و تجاوز در روابط خانوادگی
 من راجع به زور توی خانه که زن و شوهر توی خانه به هم زور می‌گویند بیست سی تا آیه نوشته‌ام نمی‌توانم در این چند دقیقه همه‌اش را بگویم یک اشاره می‌کنم.
قرآن می‌فرماید)که «فان ارادا فصالاً عن تراض منهما و تشاور» بقره/ 233-. . . یک صلواتی بفرستید صلوات دیگری هم بفرستید پیدا نکردم آدرس را یا غلط نوشته‌ام یا الان نتوانستم پیدا کنم آیه درست است منتهی شماره‌اش تطبیق پیدا نکرد اگر زن و شوهر خواستند(فصال) فاصله‌ای داشته باشند منتهی من این را نمی‌دانستم که فصال از همدیگر است یا فصال از وقتی که بچه را از شیر بازدارند خلاصه می‌گوید اگر فاصله هم بحث مطرح بود اگر فاصله هم لازم شد «عن تراض منهما و تشاور» «تراض» یعنی باید روی رضایت هر دو طرف باشد «و تشاور» و با مشورت همدیگر هم باشد جدا سازی هم باید با قهر و غلبه و زور نباید باشد جدا، فاصله می‌خواهید پیدا کنید با رضایت با مشورت. بچه را شیرش می‌دهد می‌گوید اگر مادر بچه را شیر داد «فإن أرضعن لکم فآتوهن أجورهن» اجر خانم را بدهید(گفتگوهایتان با معروف باشد «وأمروا بینکم بالمعروف» به هم زور نگوئید «فإمساک بمعروف أو تسریح بإحسان» همسرداری اگر می‌خواهی خانمت را نگه داری خوب نگهش دار «امساک» یعنی نگه داشتن خانمت را نگه می‌داری خوب نگه دار «او تسریح باحسان» اگر به هیچ وجه هم سازگار نیستید می‌خواهید از هم جدا شوید با احسان جدا شوید نه اینکه آبروی هم را ببرید. و حق هم را پایمال کنید از هم شکایت «ولا تمسکوهن ضرارا» قرآن می‌گوید زن داری شما براساس ضرر نباشد می‌گو ید نه، من تو را نگه می‌دارم که تو را بسوزانم «لا تمسکوهن» خانمهایتان را نگه ندارید «ضرارا» خانمتان را بخاطر ضرر نگه ندارید بگوئید نه، من نه طلاقت می‌دهم نه خرجی‌ات را می‌دهم می‌خواهم تو را بسوزانم اگر زن و شوهر این رقمی شدند بچه‌شان دیگر «یخرج منه اللؤلؤ و المرجان» نمی‌شود اگر اولاد خوب می‌خواهید باید خودتان تجاوز به حریم آبروی همدیگر نکنید «لا تخرجوهن من بیوتهن» حتی خانم را در یک شرایطی که مجبور شدید طلاق بدهید و به هیچ عنوان نمی‌توانید با هم سازگار باشید حق نداری خانمت را توی ایام عده از خانه بیرون کنی نمی‌گوید(بیوتکم) از خانه‌ی خودت، می‌گوید از خانه‌ی خودش یعنی خانه‌ی شوهر حتی بعد از طلاق خانه‌ی خانم است خانم را از خانه‌ی خودش بیرونش نکن حتی بعد از طلاق ایام عده باید حریم نگه داریم بخصوص زن حامله حریم بیشتری دارد زن حامله در یک شرایطی می‌گوید تا حامله است حریم برایش قائل. . . «أجلهن أن یضعن حملهن» زن حامله حریم ویژه دارد تا زایمان باید برایش حریم قائل شد «أسکنوهن من حیث سکنتم» اتاق خانمت باید مثل اتاق خودت باشد نه اتاق خودت قالی بیندازی اتاق خانمت کاهگل.
رعایت عدالت در تقسیم مکان‌های عمومی
 ما در بعضی مساجد می‌بینیم هر چه قالی خوب است سمت مردها است قالی‌های آشغال را می‌فرستند سمت. . . توی مسجدی که محل عدالت است آنجا عدالت نیست در بعضی از مسجدهای جمهوری اسلامی دیده شده بعضی هایش همه نه، که مسجد را عین ارث پدر تقسیم می‌کنند یعنی سهم مردها دو برابر سهم زنها دو برابر دو به یک و حال آنکه تعداد آمار زن گاهی بیشتر است و گاهی شرکت کنندگان زن هم از مرد بیشتر است اینجا براساس تعداد باید مسجد تقسیم بشود ولی پرده‌ای هم توی مسجدها می‌کشند این رقمی می‌کشند.
(مردها که نسبتاً جان دارند همه پائین هستند زنها که خیلی از آنها درد پا دارند می‌روند طبقه‌ی بالا بالکن زن با درد پا را می‌اندازد بالا مردی که پائین‌تر است. . . اینها همه‌اش زور است ما توی مسجدهایمان که محل دین است زور می‌گوئیم توی مسجدها زور می‌گوئیم البته بعضی از ما بعضی مسجدها خیلی کارمان باقی دارد تا به پیغمبر برسیم ما از شرق و غرب جدا شدیم داریم بسمت اسلام حرکت می‌کنیم ولی تا آن اسلام علوی خیلی فاصله داریم الان چای که می‌آورند از روی سر همه عبور می‌کنند از آن بالا شروع می‌کنند آقا از همان دم بده چرا اینقدر پا برمی داری تا برسی به آنجا) توی اداره هایمان اتاقها عادلانه تقسیم نمی‌شود یک اتاقی که روزی هفتاد نفر مراجعه می‌کنند یک اتاقی که روزی پنج نفر مراجعه می‌کنند هشتاد متر است چه خبره؟ آقا رئیسه، هر که رئیستر است اتاقش درازتر است این اصلاً اسلامی نیست اتاق بزرگ مال آن جایی است که مراجعه بیشتر می‌شود این کجایش عدالت است بگذارید قرآن بخوانم چکار دارم به این کارها «مرج البحرین یلتقیان» زنده باد خدا دو تا دریا را با هم به راه انداخته «بینهما برزخ لا ییغیان» این آبهای شل به هم زور نمی‌کنند آبهای بی سواد به هم زور نمی‌گویند شما با سوادها به هم زور می‌گوئید آبهای بی زبان به هم زور نمی‌گویند شما که زبان دارید به. . . آبهایی که دانشکده‌ی حقوق نرفته‌اند به حق هم تجاوز نمی‌کنند شما لیسانس و فوق لیسانس حقوق داری به هم ظلم می‌کنید زور است ظلم است.
 گاهی وقتها خودمان به خودمان ظلم می‌کنیم ظلم‌های نااگاهانه «أسکنوهن من حیث سکنتم» مسکن خانم باید مثل مسکن خودتان باشد بگو خیلی خوب من برای اینکه زنم را توی دخمه‌اش کنم خودم هم می‌روم یک خانه‌ی تنگ اجاره می‌کنم خودم می‌گویم من اینجا نشسته‌ام تو هم بیا اینجا بنشین می‌گوید ببین «و لا تضاروهن» خوش انصاف تو برای سوزاندن زنت رفته‌ای این خانه را اجاره کرده‌ای تو برای اینکه زنت نان خالی بخورد خودت هم نان خالی می‌خوری می‌گویی من پیاده می‌روم تا آن هم پیاده بیاید می‌گوید نه هر جوری خودت عمل می‌کنی خانمت هم همان جور عمل کند بشرطی که تو هدفت ضرر رسانی نباشد «لینفق ذو سعه من سعته» کسی که وضعش خوب است خرج کند «ومن قدر علیه رزقه» هر که زندگی‌اش کم رنگ است کم خرج کند تو که پر رنگ است چرا اینطور خرج می‌کنی «وآتوا النساء صدقاتهن نحله» مهریه‌ی خانم‌تان را بعنوان یک هدیه بدهید به خانمتان نگوئید مهر را ببخشد.
 بعد می‌گوید «فإن طبن لکم عن شیء» اگر خود خانم خواست چیزی را به تو ببخشد آنجا می‌گوید «فکلوه هنیئا مریئا» این طوری نیست اما شما به خانمت نگو که مهرش را به تو ببخشد.
طلاق و جدایی، نه تهمت و بی آبرویی
 می‌فرماید «وإن أردتم استبدال زوج مکان زوج» شرائطی شد از هم جدا شدند(مرد یا زن بچه دار نمی‌شوند و بچه می‌خواهند خوب می‌توانند جدا شوند یک همسر دیگری بگیرند که بچه دار شوند هر دو یا به هر دلیلی مرض صعب العلاجی مرد گرفت یا مرض صعب العلاجی زن گرفت باز می‌فرماید که «لا یبغیان» به هم زور نگویند «لا یبغیان» چطور؟ می‌گوید اگر باندازه‌ی یک «قنطار» پوست گاو را پر طلاش کنی، معیارهای قرآن همیشه زنده است مثلاً نگفته گونی چون ممکن است در یک زمان نفهمند گونی. . . جوال ممکن است الان. . . در تهران الان به مردم بگو جوال می‌گویند نمی‌دانم خیلی کلمات ممکن است عوض شود مثلاً مجری، خوب مجری یعنی صندوق قدیمی‌های کاشان و اصفهان می‌دانستند اما الان به بچه مدرسه ایها بگو مجری می‌گوید نمی‌دانم چه می‌گویی ممکن است در آینده بگویند گیوه نفهمند در آینده گیوه یعنی چه کلماتی که قرآن گفته هیچوقت. . . مثلاً گفته پوست گاو را پر طلا کنی در طول تاریخ همیشه گاو هست و همه‌ی گاوها پوست دارند دیگر جوال و مجری و گونی و اینها کیسه شکری و نمی‌دانم آخر یکوقت می‌گویند گونی برنج گونیها یکوقت ده کیلویی می‌شود یکبار بیست کیلویی می‌شود یکبار پنج کیلویی می‌شود من یکبار من تبریز است یکبار من شاه است یکی از امتیازات اسلام این است که همیشه یک چیزهایی گفته که هیچوقت زمین و زمان کهنه‌اش نمی‌کند کی روزه بگیریم نگاه به ماه کن اگر ماه را دیدی فردا عید فطر است اگر ماه را دیدی فردا. . . کی نماز بخوانیم؟ تا وقتی که طلوع نکرده نگفته ساعت شش و بیست و پنج دقیقه حالا یکبار ساعت جلو می‌رود یکبار ساعت عقب می‌رود یکبار ساعت بالا و پائین می‌شود می‌گوید خورشید غروب طلوع. چقدر صورتم را بشورم؟ نگفته چند سانت در چند سانت گفته بین انگشت شصت و انگشت. . . هر کسی انگشتش. . . آب کُر سه وجب و نیم در سه وجب و نیم هر کسی وجبش با خودش است زراع از آرنج تا نوک انگشت معیارهایی که اسلام تعیین کرده هیچوقت تاریخ مصرفش. . .) می‌گوید اگر از خانم اول جدا شدی خواستی ازدواج دومی انجام بدهی هر چی پول به خانم اولت قول داده‌ای بده «وآتیتم إحداهن قنطارا» اگر پوست گاوی را طلا و نقره کردی قولش دادی می‌دهم باید بدهی «فلا تأخذوا منه شیئا» یک قرانش را پس نگیر «أتأخذونه بهتانا وإثما مبینا» تو به زنت تهمت می‌زنی بخاطر اینکه او در فشار آبرو قرار بگیرد مهرش را به تو ببخشد خیلی نامرد هستی «واللاتی تخافون نشوزهن» اگر از ناشزه، نشزه زمینی که بلند است می‌گویند زمین ناشزه یعنی چون بلند است آب به آن نمی‌رسد زن گردن کلفت یا مرد گردن کلفت هر دو نشوز داریم و لذا داریم «وإن امرأه خافت من بعلها نشوزا» اگر زن از مرد ترسید که مرد گردن کلفتی کند یا مرد ترسید که زن گردن کلفت باشد هر دو توی قرآن هست «نشوزهن» داریم «نشوزا» هم داریم چه خانم گردن کلفتی کند چه آقا هر دو برایش نشوز آمده. اشاره می‌کنند وقت تمام شد چی دارم می‌گویم حقوق زن و شوهر هم ماند نتوانستم بگویم رد شویم سوره‌ی الرحمن که اولش «الرحمن» است یعنی تمام سوره بحث بحث رحمت است هی نعمت‌های خدا را می‌شمارد پشت سر هر کدام از آیات می‌گوید «فبای الاء ربکما تکذبان»‌ای جن و انس کدامها را قبول نداری کدامها را می‌خواهی حاشا کنی نعمت به این روشنی و شفافی مگر می‌شود حاشا کنی یکی از نعمت‌ها الطاف خدا اینست که دریاهای شور. . . دریاهای شور و رودخانه‌های شیرین را به هم متصل می‌کند و این دو تا دریا به هم تجاوز نمی‌کنند اگر تجاوز نکرد «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» اگر توی یک کشوری خطوط سیاسی «لا یبغیان» به هم زور نگفتند از دهانشان «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» اگر این خط سیاسی خواست این را نابود کند آن خواست این را نابود کند دیگر از مقاله‌ها و تیتر روزنامه‌ها و بولتن‌های محرمانه دیگر «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» نیست هر کجا خواستید لؤلؤ و مرجان صادر بکند باید دلها با هم مهربان باشد دل مهربان شد صفا و صمیمیت هست فروشنده و مشتری اگر «لا یبغیان» اگر نمی‌خواهد زور بگوید کلاه سر مشتری بگذارد مشتری نمی‌خواهد کلاه سر فروشنده. . . اگر اینها زور به هم نگفتند «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» اما اگر هدف کلک بود حدیث داریم دو تا خریدار و فروشنده که می‌خواهند به هم کلک بزنند خدا برکت را از زندگی‌شان بر می‌دارد گاهی می‌گوئیم چرا مالها بی برکت شده برای اینکه خط‌های سیاسی سیستم‌های اقتصادی زن و شوهرهای توی خانه خوبها متوسط‌ها غیر خوبها هیچکدام همه به هم نیت(بغی) نیت ظلم داریم در دلمان نباید کینه‌ی احدی داشته باشیم مومن یکی از دعاهایش این است آیه‌ی قران است که می‌خوانم «ولا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا» خدایا در دل من کینه‌ی کسی را قرار نده شما اگر من یک لیوان آوردم سوسک و پشه توی آن بود آبش نمی‌کنی اگر استخری سگ و گربه توی آن بود شما آب توی آن نمی‌کنی همینطور که شما شیر توی لیوان سوسکی نمی‌ریزی آب توی استخر سگ مرده دار نمی‌ریزی توی دلی هم که کینه هست خدا لطف قرار نمی‌دهد.
خدایا آنچه از ما بغی و ظلم صادر شده نسبت به بچه‌مان همسرمان شریکمان همکارمان رئیس‌مان مرئوسمان اگر از ما بغی صادر شده توفیق جبران و توبه مرحمت بفرما(الهی آمین).
ایمانی به ما بده که در جامعه‌ی ما و در خانه‌های ما هیچ بغی و تجاوزی وجود نداشته باشد(الهی امین).  
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

Comments (0)
Add Comment