نعمتهای الهی در سوره الرحمن -13

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

در سوره‌ی الرحمن به این آیه رسیدیم «الشمس و القمر بحسبان» خورشید و ماه روی حساب است در جای دیگر هم در سوره‌ی انعام داریم که «وجعل اللیل سکنا والشمس والقمر حسبانا» خورشید و ماه حساب دارند معیار حساب هستند اینها حساب شده است ، حساب شده است که در فلان دقیقه خورشید یا ماه می‌گیرد اگر وقت تعیین کنند که چه وقت ماه می‌گیرد چه وقت خورشید می‌گیرد . یک مقدار راجع به این صحبت کردیم .
تسبیح ستارگـــان و درختان
 حالا در این جلسه آیه‌ی بعد هستیم «النجم و الشجر یسجدان» نجم یعنی گیاه بی ساقه یک معنایش هم یعنی ستاره چون نجم اینجا بغل شجر است شاید مراد این باشد که گیاهان بی ساقه و باساقه . البته گاهی هم اینها جابجا مطرح می‌شود به بی ساقه هم شجر می‌گویند . قرآن می‌فرماید : «شجره من یقطین» بوته‌ی کدو را گفته شجره حالا اگر هم معنای ستاره بگیریم طوری نیست .
 ستاره و گیاه توی قرآن زیاد روی آن تکیه شده است که همه هستی سجده می‌کنند چند تا آیه برایتان بخوانم همه‌تان حفظ هستید مثلاً قرآن می‌فرماید «یسبح لله ما فی السموات و ما فی الارض» یک جا داریم «سبح لله» یعنی گذشته تا حالا تسبیح می‌کرده «یسبح» یعنی از این به بعد هم تسبیح خواهد کرد یک جا داریم «کل له قانتون» یعنی همه‌ی هستی در حال قنوت و تواضع هستند یک جا داریم «یسجد» یک جا داریم «یسجدان» یک جا داریم پرنده‌ها هم نماز می‌خوانند منتهی نماز پرنده‌ها از نماز بنده بهتر است چون من سر نماز حواسم پرت است اما پرنده می‌فهمد چه می‌گوید «کل» پرنده «قد علم» علم دارد به چی علم دارد ؟ «صلاته» نماز «وتسبیحه» یعنی . . .
عجز انسان از درک تسبیح موجودات
 این چه می‌خواهد بگوید خلاصه در جهان بینی ما جهان بینی یعنی دید ، دید ما این است عقیده‌ی ما این است که نه فقط ما اهل عبادت هستیم کل هستی عبادت می‌کند یک آیه و دو آیه و سه آیه هم نداریم هستی عبادت می‌کند شما‌ها تسبیح هستی را نمی‌فهمید «لا تفقهون تسبیحهم» فقیه یعنی آگاه ، یعنی شما تسبیح اینها را نمی‌فهمید اگر داریم سنگ ریزه در دست پیغمبر اشهد ان لا اله الا الله می‌گوید این معجزه پیغمبر نیست همه‌ی سنگ ریزه‌ها سبحان الله می‌گویند منتهی پیغمبر شنید ما نمی‌شنویم حالا این چی است چه جوری بگوئیم دو تا معنا برای این شده است یکی اینکه می‌گویند تسبیح هستی یعنی آفرینش مثلاً اینجا الان درخت سرو است توی باغ فین کاشان می‌گوئیم سرو سواره می‌رود نگاه به گل می‌کنیم می‌گوئیم گل پیاده می‌رود چمن پیاده می‌رود یعنی تسبیح یعنی خود ساختمان . . . مثل دندان الاغ که خود دندان علامت این است که الاغ چند سال دارد یا دایره‌ی تنه‌ی درخت علامت این است که سن درخت چقدر است می‌گویند رنگ سرخ تو پیداست غیض کرده‌ای رنگ زردت پیداست ترسیدی چطور رنگ قرمز علامت عصبانیت و رنگ زرد علامت ترس گردی تنه‌ی درخت دندان حیوان یک معنا این است که وقتی خداوند می‌گوید هستی تسبیح می‌کند یعنی وجود اینها . . . مثل اینکه می‌گوئیم این ساختمان علامت این است که مثلاً هنرمندش طراحش نقاشش چنین بوده شما اگر یک مقدار خاک توی جاده ببینی حتماً می‌گویی که این خاک را کسی ریخته یک ماشین خاک اینجا خالی کرده اگر این خاک دیدید نه این خاک نیست این آجر است پیداست روی این خاک کار هم کرده‌اند اگر دیدید روی این آجر کاشی کاری شده می‌گوئید او ! کی دیگر روی کاشی کاری کرده یعنی هر چه می‌بینی پیداست آن کسی که روی این کار کرده هنرش بیشتر است اگر خاک بوده مهم نیست یک وانت آمده خاک خالی کرده اما اگر خاک آجر شده پیداست که یک گروهی روی آن کار کرده‌اند اگر این آجر تبدیل به سرامیک شده پیداست که یک عده دیگر روی آجر هم کار کرده‌اند اگر روی این آجر گل و بوته بود پیداست یک گروه دیگر هم . . . یعنی خود خط این ضربدر پیداست که یک کسی بوده اگر این ضربدر تبدیل شد به یک . . . پیداست که غیر از این یک خورده باسواد هم بوده اگر تبدیل شد به این که یک شعر شد سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز این پیداست که نه غیر از اینکه خط هست سطر هم هست ریتم هم دارد قافیه هم دارد هدف هم دارد چون شعرش معنا دار است آخر ممکن است که یک کسی شعر چرت و پرت هم بگوید یعنی هر چه این کلمات موزون‌تر زیبا‌تر پر محتوا‌تر باشد علامت این است که نویسنده خط کی است لطیفه‌هایی که در طبیعت می‌بینیم هر لطیفه ایی هر برگ درختی علامت بر این است که . . . گفت برگ درختان . . . تا آخر ، این یک معنی تسبیح است که هستی سبحان الله می‌گوید یعنی آفرینش هر موجودی دلیل بر این است که خالق مدبری در کار بوده این یک معنا است یک چند نفری هم عقیده‌ی این را دارند اما یک معنایی که . . .
عجز انسان از درک تسبیح موجودات
 البته من کسی نیستم ولی بعنوان یک طلبه خودم هم دومی را قبول دارم که می‌خواهم بگویم این است که واقعاً هستی سبحان الله می‌گوید و هیچ مانعی ندارد که سبحان الله هستی را ما نشنویم واقعاً این امواج صدا است منتهی من نمی‌فهمم ممکن است یک رادیو کوچک پر موج ده موج با یک تغییراتی هر زبانی را برایت بخواند اردو انگلیسی عربی و یک رادیو هم قد بشکه باشد موج تهران هم نخواند اگر یک رادیو نخواند یک رادیو خواند معنایش این نیست که توی این فضا صدا نیست صدا است وسیله می‌خواهد این صدا را بگیرد .
 هستی سبحان الله می‌گوید چانه هم نزنید چه اشکالی دارد یعنی یک نوع شعور دارند یک نوع آگاهی دارن . . . می‌گویند چند سال پیش یک مقاله‌ی علمی نوشته بودند یک گیاهی پیدا کردند گیاهی که جیغ می‌زند یعنی اگر آب داغ پای آن بریزی جیغ می‌زند ما نمی‌دانیم خلاص باسمه تعالی بلد نیستم اما خدایی که این هستی را آفریده می‌گوید این هستی سجده می‌کند و سجده‌اش هم براساس علم و اگاهی است یکی می‌گوید «لا تفقهون» یعنی شما تسبیح اینها را نمی‌فهمید خوب اگر تسبیح هستی مراد آفرینش باشد آفرینش را ما می‌فهمیم چطور گردی درخت را می‌فهمیم چند سالش است خدا می‌گوید نمی‌فهمید پیداست واقعاً که یک تسبیحی است که ما نمی‌فهمیم یکی هم می‌گوید خودشان می‌فهمند «کل قد علم» یکی می‌گوید خودشان می‌فهمند یکی می‌گوید شما نمی‌فهمید از این دو تا تعبیر پیداست که کل هستی . . .
انسان بی نماز ، وصله ناهمرنگ هستی
 حالا سوال آقای قرائتی گوشت کیلویی چند هزار تومان بخوریم بیائیم اینجا بگوئیم هستی دارد سبحان الله می‌گوید هدفت از این حرفها چی است ؟ چی برای ما می‌خواهی بگویی می‌خواهم بگویم بشری که اهل عبادت و تسبیح نباشد این بشر وصله‌ی همرنگ هستی نیست یعنی از درختها و حیوانات هم عقب‌تر است زشت است خدا بگوید گنجشک سبحان الله می‌گوید تو با این زبانت سبحان الله . . . دوم هم می‌خواهد بگوید به اینهایی که عبادت می‌کنند باد شما را نگیرد تازه اگر سبحان الله گفتی مثل یک دانه شن می‌مانی شن‌ها و برگ درختها هم سبحان الله می‌گویند یکوقت غرور تو را نگیرد . سوم می‌خواهد بگوید به آقایانی که اهل نماز و عبادت نیستند باسمه تعالی نخواندی ؟ نخوان ، مهم نیست «إن تکفروا أنتم ومن فی الأرض جمیعا» اگر تو نخوانی خداوند میلیونها فرشته دارد که دائماً در حال سجده و رکوع هستند تو آدم نماز بخوانی یا نخوانی . . . مثل اینکه آدم به خورشید بگوید خورشید من چراغ قوه‌ام را روشن نخواهم کرد بسوی تو خورشید می‌گوید باسمه تعالی روشن بکنی یا روشن نکنی در نور من اثر ندارد آیاتی که توی قرآن هست گاهی گله می‌کند می‌گوید هستی سبحان الله می‌گوید جز این مثل معلمی که می‌گوید همه‌ی بچه‌ها گوش به حرفم می‌دهند جز زن و بچه‌ی خودم . یک کسی مثلاً توی تلویزیون صحبت می‌کند مثلاً می‌آید توی خانه کسی می‌بیند زن و بچه‌اش دارد یک کانال دیگر نگاه می‌کند می‌زند توی کله‌اش می‌گوید اه ! بابا همه دارند گوش به حرف من می‌دهند تو چرا گوش به حرف من نمی‌دهی البته خانواده‌ی ما نیست ها ! مثل عرض کردم ولی . . . آدم به یک مشهدی بگوید مردم بعد از خاک کربلا به خاک مشهد سجده می‌کنند آنوقت تو توی مشهد هستی توی مشهد مثلاً چند ماه است نماز جمعه نرفته‌ای مردم به خاک زیر پای تو سجده می‌کنند آنوقت تو ماه می‌آید و می‌رود یک سجده نمی‌کنی از راه دور می‌آید مسجد ، تو همسایه‌ی مسجد هستی مسجد نمی‌روی مردم با کتاب قرضی دانشمند نمره‌ی خوب آورده‌اند این همه کتاب توی خانه داری شانزده تا تجدیدی آورده‌ای از راه دور آمد قبول شد تو از راه نزدیک آمدی قبول نشدی با برگ درخت نماز می‌خوانند تو با مهر کربلا نماز نمی‌خوانی افرادی که سایه‌ی بابا و ننه بالای سرشان نبود موفق شدند تو با داشتن بابا و ننه . . . با دوچرخه قراضه رفتند کار خیر کردند تو ماشین زیر پایت بود یک صله‌ی رحم نکردی حقوقش خیلی کم است به یک فقیر می‌رسد تو با این سرمایه‌ی سنگین دو تا فقیر را سیر نکردی اینها همه راههای توبیخ است خدا می‌خواهد بگوید هستی سبحان الله می‌گوید تو نمی‌خواهی سبحان الله بگویی .
سجده فرشتگان بر انسان
«النجم و الشجر یسجدان» من یک مقداری راجع به سجده صحبت کنم رمز اینکه شیطان شیطان شد سجده نکرد . خدا به همه دستور سجده داد همه «فسجد الملائکه» همه سجده کردند «الا ابلیس» ابلیس سجده نکرد . قرآن وقتی تعریف می‌کند می‌گوید «سیماهم فی وجوههم من اثر السجود» آثار سجده در پیشانی‌اش هست یک آیه داریم من آیه را نمی‌توانم بخوانم چون اگر بخوانم واجب است سجده کنیم پس من نمی‌خوانم که سجده واجب نشود اما فارسی‌اش این است خدا به پیغمبر می‌گوید اگر می‌خواهی به خدا نزدیک شوی باید سجده کنی .
انواع نماز در قرآن
 چهار رقم نماز داریم انواع نمازها انواع عبادات یک : شکر ، دو : عبادت رشد ، سه : عبادت انس ، چهار : عبادت قرب ، البته اینها کلاسهایش فرق می‌کند گاهی می‌گوئیم عبادت خدا کن می‌گوئیم چرا می‌گوئیم تشکر آیه‌اش هم این است می‌گوید «فلیعبدوا» عبادت کنید پروردگار را «اطعمهم من جوع امنهم من خوف» بابا گرسنه بودید نان به تو داد آب به تو داد گاهی آدم از بچه‌ی کوچولو می‌پرسد بابا خوب است این بچه نگاه می‌کند می‌گوید بابا کفش خرید بابا برایت بستنی خرید بابا برایت آدامس خرید هی می‌گوئیم بابا خرید خرید تا عشق بابا را در دل این بچه بکاریم البته این بچه کوچولو‌ها هستند که باید این رقمی با آنها حرف زد آدامس و کفش و کلاه مال بچه کوچولو‌ها است خدا به آدمهایی که فکرشان پائین است گفته «فلیعبدوا اطعمهم من جوع» آدامس خرید «امنهم من جوع» شکلات خرید این بچه کوچولوها یعنی آدمهایی که فرهنگشان پائین است می‌گوئیم خدا خوب است بخاطر کفش و کلاه ابوالفضل خوب است‌ای قربانش بروم مشکل من را حل کرد کار ندارد که کربلا چه کرد مشکل این را حل کرد برو جمکران ، چیه ؟ دختر برایت پیدا می‌شود اصلاً کار به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نداریم داماد می‌خواهیم چک ما برگشت خورده گاهی جمکران را می‌خواهیم برای خودمان گاهی جمکران را می‌خواهیم برای خودش کلاس اولی‌ها جمکران را می‌خواهند برای خودشان .
انواع نماز در قرآن
 آیه‌ی دیگر «اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم» عبادت کنید بابا شما را آفرید «اطعمهم من جوع» این کلاس اول است بابا خوب است نان داد آب داد این عبادت سطح پائین یک کلاس که می‌آید بالا دختر می‌شود هیجده ساله پسر می‌شود هیجده ساله دیگر آدم به دختر و پسر هیجده ساله نمی‌گوید بنشین برایت کفش خریدم برایت جوراب خریدم یک پدر زشت است برای دختر و پسر هیجده ساله بگوید کفش و جوراب می‌گوید دختر ببین اگر سایه‌ی بابا و ننه بالای سرت نباشد هزار تا نگاه بد به تو می‌کنند پسر اگر سایه‌ی بابا و ننه بالای سرت نباشد هزار تا نقشه‌ی بد برایت می‌کشند همین که تو بابا و ننه داری سایه‌اش بالای سرت باشد تو را حفظ می‌کند این آیه این است می‌گوید «ان الصلاه تنهی عن الفحشاء و المنکر» همین که نماز می‌خوانی خود نماز تو را حفظ می‌کند .
)من بچگی شر بودم خدا رحمت کند اموات را پدرم اصرار داشت که زود عمامه سرم بگذارد گفتم چرا اصرار داری ؟ گفت می‌خواهم عمامه سرت بگذاری فکر کنی آقا شده‌ای آدم شوی یعنی دیگر وقتی . . . یعنی وقتی عمامه سر گرفتی دیگر توی خیابان ملق نمی‌زنی دیگر از دیوار صاف بالا نمی‌روی اگر آخوند حسابی باشی این کار را نمی‌کنی یا مثلاً لباس سفید که آدم می‌پوشد خودش با لباس سفید روی زمین زغالی نمی‌نشیند گاهی دو تا دختر و پسر می‌خواهند با هم شوخی کنند کنار خیابان یکمرتبه می‌گویند اه ! اینجا مسجد است برویم آنطرفتر یعنی اصلاً کاشی کاریهای مسجد باعث می‌شود که بگویند آنجا جایش نیست برویم آنطرف‌تر یعنی نه نماز «تنهی عن الفحشاء و المنکر» کاشی کاری سر در هم «تنهی عن الفحشاء والمنکر» پس گاهی می‌گوئیم نماز بخوان برای اینکه به تو رشد بدهد تو را از مفاسد نجات بدهد .
 گاهی نماز انس است خدا به موسی(علیه السلام) می‌گوید «اقم الصلاه لذکری» موسی نماز بپا دار چرا ؟ نماز بپا دار برای اینکه یاد من باشی خدا به موسی نمی‌گوید موسی «اقم الصلاه اطعمک من جوع و امنک من خوف» زشت است خدا به موسی بگوید به تو نان دادم به تو آب دادم نماز بخوان خدا به موسی . . . شما حاضر هستی به میهمانت بگویی پلو به تو دادم یک سلام به من بکن خورشت به تو دادم به من سلام کن زشت است ما هم این حرف را نمی‌زنیم خدا به موسی بگوید «اقم الصلاه» به تو نان دادم «اقم الصلاه» به تو آب دادم زشت است این که زشت است یعنی برای موسی زشت است «تنهی عن الفحشاء و المنکر» هم به موسی زشت است موسی می‌گوید بارک الله مگر ما اهل فحشاء و منکر بودیم خدا به موسی می‌گوید نه تو یک کلاس دیگر داری «اقم الصلاه لذکری» آخرین نماز که بالاترین نماز است «النجم والشجر یسجدان» این را من می‌نویسم ولی خواهش می‌کنم نخوانید چون اگر بخوانید باید سجده کنید اینهایی هم که پای تلویزیون هستند نخوانند فارسی‌اش این است سجده کن تا به خدا قرب پیدا کنی که این را می‌گوئیم نماز قرب پس ما چهار تا نماز داریم نماز کلاس اول که به اولی‌ها می‌گوئیم نماز بخوان خدا به تو چشم داد «ألم نجعل له عینین ولسانا وشفتین» خدا به تو سلامتی داده نان داده آب داده خورشید داده چشمه‌ی آب چی چی نماز بخوان برای تشکر از خدا مال کلاس اول نماز بخوان برای اینکه تو را کارخانه‌ی آدم سازی است نماز تو را از خیلی مفاسد باز می‌دارد نماز بخوان گفتگو با خدا نماز بخوان قرب با خدا نماز شکر نماز رشد نماز انس نماز قرب ما چهار رقم داریم بهترین حالی که انسان با خدا تماس می‌گیرد سجده هست حتی حدیث داریم گاهی انسان که توی سجده خوابش می‌گیرد خدا به فرشته‌ها می‌گوید ببینید این در حال سجده خوابش گرفته هر چه می‌خواهد به او بدهید .
سجده‌های طولانیِ اولیای خدا
 چهار تا سوره‌های قرآن سجده‌ی واجب دارد داریم که امیر المومنین(علیه السلام) فرمود(ما من عمل اشد لابلیس) هیچ کاری سخت‌تر از این برای ابلیس نیست که انسان سجده کند چون می‌گوید به من دستور سجده کردند من معصیت کردم ولی به این دستور سجده می‌دهند این اطاعت می‌کند ناراحت می‌شود هر چه سجده طولانی‌تر باشد بهتر است اخیراً تحقیقاتی در غرب شده است بهترین وقتی که خون به مغز انسان می‌رسد وقتی است که انسان در حال سجده است اصلاً امام سجاد(علیه السلام) را می‌گویند سجاد بخاطر سجده هایش بود حدیث داریم که خدا می‌گوید‌ای ابراهیم می‌دانی چرا به تو گفتم ابراهیم خلیل الله چون خلیل یعنی دوست بخاطر سجده هایت بود حدیث داریم هر چه می‌توانید سجده را طول بدهید تا مادامی که در سجده هستید گناهان می‌ریزد همانطور که باد می‌آید برگ درختان می‌ریزد ولذا داریم حیوانات را سیلی توی صورتشان نزنید تسبیح خدا می‌گویند توی این عالم خبرهایی هست ممکن است ما نفهمیم ما نمی‌فهمیم معنایش این نیست که هستی نیست .
خاطره‌ای شگفت از یک شهید و یک کبوتر
 یک خاطره بوده چند بار گفته‌ام ولی چون چند سال از آن گذشته افرادی هستند پای تلویزیون هستند بچه‌ها بزرگ می‌شوند نوجوانها جوان می‌شوند جوانها بزرگ سال می‌شوند بد نیست بعضی چیزها هر چند سال یکبار تکرار بشود ایام جنگ بود ما داشتیم توی یکی از این خیابانهای تهران داشتیم می‌رفتیم فهمیدیم شهیدی از جبهه آمده پیاده شویم تسلیت بگوئیم بی دعوت پیاده شدیم رفتیم توی خانه صاحبخانه آمد هی نگاه کرد گفت شما قرائتی تلویزیون هستی گفتم بله گفت شما از طرف امام خمینی آمده‌اید گفتم نه ، من همینطور داشتم می‌رفتم همین طوری آمدم نماینده‌ی کسی نیستم و همین طوری خودم آمده‌ام گفت خوب خدا تو رسانده یک چیزی برایتان بگویم گفتم بفرمائید گفت پسر من کبوتر باز بود کبوتر دوست داشت کبوتر توی قفس داشت به آن عشق می‌ورزید یک روز دم قفس گفت خدا به تو بال داده که بپری چرا من حق طبیعی تو را گرفته‌ام و توی قفس‌ات کرده‌ام چرا من به توی حیوان ظلم کنم در را باز کرد و آزادش کرد مثل ما که سال تحویل ماهی قرمز را می‌کنیم توی تنگ بابا ماهی می‌خواهد شنا کند به چه دلیل تو سر سفره‌ی هفت سین حق شنا را از یک ماهی قرمز . . . بعد گفت من خودم هم گیر هستم خودم را هم آزاد کنم رفت پایگاه مسجد خودش را ثبت نام کرد اسم نوشت و دوره‌ی نظامی یاد گرفت و رفت جبهه و دیگر خبر نداریم مدتها گذشت دیدیم کبوتر آمد نگاه کردیم دیدیم کبوتر بچه‌مان است گفتیم حالا امتحانش کنیم کش کردیم دیدیم نرفت هر چه خواستیم از خانه برود بیرون از خانه نرفت گفتیم ولش کنیم دیدیم چند دور خانه طواف کرد بعد آمد توی اتاق آمدیم توی اتاق کش کردیم دیدیم نرفت گفتیم هیچ کاری با او نکنیم بعد دیدیم دو سه بار دور خانه طواف کرد آمد توی اتاق چند دور اتاق طواف کرد بعد رفت توی تاقچه پهلوی عکس بچه‌مان نشست این طرف صورتش را گذاشت روی عکس آنطرف صورتش را گذاشت تا دیدیم دارد با بچه‌مان معانقه می‌کند جیغ کشیدیم گفتیم بچه‌مان شهید شده است . اگر هم تعجب می‌کنید قرآن در دو ماجرا می‌گوید هستی شعور دارد هدهد آمد پهلوی سلیمان(علیه السلام) و گفت منطقه‌ای مردم خورشید پرست هستند منحرف هستند یک خانمی هم بر اینها حکومت می‌کند یک تخت بزرگی دارد یعنی هدهد توی هوا می‌فهمد کی زن است کی مرد کی شاه است کی غیر شاه است چی تخت است چی غیر تخت است باید مردم خدا پرست باشند منحرف شده‌اند و این انحراف را باید به حضرت سلیمان(علیه السلام) توضیح بدهد بله اگر گفتیم هستی شعور دارد قرآن می‌گوید هستی شعور دارد و کفر و شرک را هم فهمید و به سلیمان(علیه السلام) گزارش داد مورچه هم شعور دارد به مورچه‌ها گفت بروید توی لانه هایتان سلیمان(علیه السلام) پایمالتان می‌کند یعنی می‌فهد این لشکر است این سلیمان(علیه السلام) است پایمال می‌شوید نهی از منکر می‌کند «ادخلوا مساکنکم» بروید توی لانه هایتان هستی شعور دارد حیف است در یک نظام با شعور و مطیع چهار نفر را مطیع نباشیم .
خدایا ما قبلا می‌خواستیم رهبر باشیم برای مسلمین ، حالا دیگر می‌خواهیم از این دار و درخت و بوته‌ها کمتر نباشیم . خدایا به ما توفیق بده از کاروان هستی که در مسیری که تو برایشان قرار داده‌ای حرکت می‌کنند ما از کاروان هستی عقب نمانیم(الهی آمین) .
فکر و عبادت و معرفت و شناخت و عشق عبادت را در نسل ما روز به روز بیشتر بفرما(الهی آمین) .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

Comments (0)
Add Comment