معیارهای انتخاب شغل -2

«بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

 یکی از مسائلی که همه را مشغول کرده و خیلی هم مسئله مهمی است. مسئله اشتغاله. چه شغلی ایجاد کنیم و چه شغلی انتخاب کنیم. الان که شغل نیست خیلی‏ها بعضی وقتها هم برای افرادی چند رقم شغله که باید انتخاب کنند (حالا من راجع به اشتغال یک مطالبی را در جلسه قبل گفتم یک شب یعنی یک وقت حالا همین چند روز پیش خدا به ذهنم مطالبی انداخت اولویت‏ها در ایجاد اشتغال یا در انتخاب شغل و این جمله را هم که در جلسه قبل گفتم اینجا تکرار بکنم. چون ممکن است بعضی‏ها جلسه قبل را نشنیده باشند) الان ایجاد شغل برای یک جوان شاید بشود گفت زنده کردن یک جوانه (یک جوان است) چون ازدواجش بند به شغله. آبروش بند به شغله، معتاد نشدنش بند به اینست که شغل داشته باشد توی خانه عزتش پهلوی پدر و مادر عزتش توی جامعه سلامتی بدنش، سلامتی محیط و فضا همه اینها بند به این است که یک جوان، یک شغل خوب داشته باشد. البته شغل خوب هم مرادم میز و اداره نیست. شغل خوب یعنی آدم وقتی می‏خوابد بفهمد چه کرد، خیلی کارمندهای دولت اگر بخواهند بگویند چه کردید؟ خیلی جواب شفافی ندارد بعضی‏شان هم جوابهای خوبی دارند، شغل مفید پس موضوع بحث‏مان اشتغال حالا بگوئیم چه اشتغالی؟ چه اشتغالی ایجاد کنیم؟ چه شغلی انتخاب کنیم. 20 تا نکته هست که یکی‏اش را جلسه اول گفتم، حالا نمی‏دانم توی این جلسه چند تاش را می‏توانم بگویم.
قداست کار، معیار انتخاب کار
یکی از چیزهایی که برای انتخاب شغل مهم است، قداست کار است بعضی کارها ذاتش مقدسه، بعضی کارها نه، ذاتش مقدس نیست، مثلاً یک کسی توی مسئله سیگار، حالا یا کارخانه سیگارسازی درست می‏کند یا کارخانه‏اش را وادار می‏کند یا توی اداره دخانیات است یا توزیع سیگار است، بالاخره وقتی شب می‏خواهد بخوابد یعنی آخر عمرش چون آخر عمر یک چیزی توی نهج البلاغه دارد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‏فرماید: دقیقه آخر عمر انسان «یفکر» فکر می‏کند «فی ما افنی عمره» این جمله توی نهج‏البلاغه است، یعنی فکر می‏کند در چه چیزی فانی کرد عمر خودش را. یعنی فکر می‏کند عمرش را چه کرد. افرادی می‏گویند عمرم را چه کردم. می‏گوید هیچی همه ریه‏های سالم را با سیگار دودی کردم، تقسیم دود به ریه‏های سالم اصلاً این شغل مقدسی نیست. اما بعضی شغلها چه کردی عمرت؟ من معلم بودم یعنی چه؟ تقسیم علم به مغز و نسل نو، دود به ریه، علم به مغز.
تأکید قرآن در نیکو بودن رزق و درآمد
آیه‏ای که می‏خواهد بگوید آدم هم می‏تواند کار مقدس بکند هم کار غیرمقدس، آیه‏اش چیه؟ قرآن می‏گوید من برای شما انگور درست کردم منتهی بعضی شما از این انگور کار مقدس کردید بعضی کار غیرمقدس «تتخذون» می‏گیرید «تتخذون»، اخذ می‏گیرید «منه» از انگور «سکراً» وسیله‏ای است که مست شوید «و رزقاً حسنا» بعضی‏ها هم یک چیزی درست می‏کنند رزق حسن یعنی غ… غذای گوارا یک انگور. از این انگور بعضی شراب می‏سازند، نامقدس و بعضی از این انگور مربایی درست می‏کنند مقدس. یک چوبی را آدم چماق می‏کند می‏زند توی کله مردم یک چوبی را عصا می‏کند می‏دهد دست یک پیرمرد. در انتخاب شغل باید مواظب باشیم قداستهای کار را توجه داشته باشیم. دو تا ستون رفت بالا ستون مقدس، ستون نامقدس. این هم امروز صبح خدا به ذهنم انداخت تا امروز توی ذهنم نبود. ستون مقدس، ستون نامقدس. ستون مقدس پایه‏های کعبه قرآن می‏گوید: «یرفع» «یرفع» بالا برد. «یرفع ابراهیم» حضرت ابراهیم (علیه السلام) بالا برد. چی چی بالا برد؟ «یرفع ابراهیم القواعد» قواعد – قاعده یعنی پایه‏ها «القواعد» یعنی حضرت ابراهیم (علیه السلام) پایه‏های کعبه را بالا برد این یک ستون مقدسه، یک ستون نامقدس هم این آیه است که فرعون به وزیرش گفت «یا هامان» وزیر فرعون هامان بود. «یا هامان» یا هامان یک ستون، یک پایه، یک برجی برای من بساز «فاوقد لی یا هامان علی الطین فاجعل لی صرحاً» که بروم روی برج به قول امروزی‏ها دوربین بیندازم ببینم این خدای موسی (علیه السلام) کجاست.
گاهی انسان یک جایی درست می‏کند استخری، اردوگاهی بعد به بچه‏اش می‏گوید به مدیرت بگو اگر خواست بچه‏های مدرسه را بیاورد بیاورد به خانمش می‏گوید فامیلها می‏خواهند بیایند بیایند آنها هم از این هوا استراحت کنند، یعنی از استخرش افراد مختلف استفاده می‏کنند از درختش قدیمی‏ها درخت می‏کاشتند بخصوص درختهای توت (ما یک وقت حساب کردیم در این را یکبار حدود به نظم 10، 13 سال پیش، یک بار دیگر توی تلویزیون گفتم به نظرم گفتم در شهرهای ایران یک وقت آمار گرفتم دیدم در استهبانات فارس مسجدهاش شلوغترین مسجدهاست. یعنی بچه زیاد می‏آید آنجا امام جمعه یکی از آن شهرها از آن استان یکی از امام جمعه‏هاش نقل شد که بررسی کردند دیدند که مقدار زیادی مزرعه و درخت هست مقدار زیادی درخت هست که درختهای بادام و گردو است وقف کردند که گردو و بادام این درختها را ببرید توی مسجد بین دو نماز بدهید به بچه‏هایی که می‏آیند مسجد. بچه می‏رود نماز بخواند 10، 15 تا هم مغز بادام می‏خورد، می‏آید بیرون. یعنی ببینید با مغز بادام نمازخوان درست می‏کند. به هر حال این مسائل مادی را نمی‏شود نادیده گرفت من رفتم خدمت عزیزی گفتم آقا یک پولی به ما نمی‏دهی برای نماز. گفت آقای قرائتی نماز که دیگر پول نمی‏خواهد. گفتم خود نماز پول نمی‏خواهد اما این طلبه‏ای که می‏خواهد با تاکسی برود مدرسه و برگردد… ابوالفضل (علیه السلام) پول نمی‏خواهد اما اسبش جو می‏خواهد به شوفر تاکسی که نمی‏شود گفت به تاکسی بگو که حالا شوفر تاکسی هم پول نگیرد خوب تاکسی بنزین می‏خواهد. به آدمها می‏شود گفت قصد قربت کن، به الاغه که نمی‏شود گفت یونجه نخواسته باش بنابراین مادیات لازم است). دو تا پایه رفت بالا. یک پایه، ابراهیم (علیه السلام) برد بالا. یک پایه هامان برد بالا او برای توحید، او برای شرک از انگور من بارها این مثل را زدم شاید خیلی گفته باشم دو تا چاقو وارد شکم می‏شود یک چاقوی چاقوکش، یک چاقوی جراح از او پول می‏گیرند، به او پول می‏دهند. قداست کار پس یکی از امتیازات اول قصد قربت بود که جلسه اول بود. دوم شرافت کار بعضی کارها شریفه، بعضی کارها نه، شریف نیست.
تأکید اسلام بر محکم‏کاری و تداوم کار
سوم تداوم کار، استحکام ما در اسلام هر چه داریم راجع به محکم‏کاریه. اصلاً سرهم بندی بده ما باید ایران الحمدلله اخیراً به لطف خدا ایران به اینجا رسیده. البته بعضی از تولیدات ایرانی به اینجا رسیده که تنه زد به تولیدات خارجی، بعضی وقتها هم تولیدات ما از تولیدات خارجی بهتره. اما هنوز خیلی از جاها تولیدات خارجی بهتر از ما است. ما ایرانیها استعدادمان که از حد متوسط دنیا بالاتره. دینمان هم که اشرف دین‏هاست. کسی که استعدادش از متوسط به بالاست، دینش هم اشرفه چرا تولیدا… تولیداتش اشرف نباشد؟ چرا باید بگویند وقتی می‏گویند این خارجیه، خارجیه به به داخلیه ولله حالا ببینیم اگر گیرم نیامد می‏آیم داخلی می‏خرم. یکی از راه‌های که ج… مردم ایران توجه توجه «بسم الله الرحمن الرحیم» مگر نمی‏گوئید یکی از مشکلات جوانها بیکاریه. مشکل جوان را این حل می‏کند. ایرانیها تصمیم بگیرند جنس خارجی مصرف نکنند تولید ایران بالا می‏رود تولید که بالا رفت کارگر هم بکار می‏گیرند وقتی مثلاً از این تولید از این جنس صد تا توی بازار مصرف می‏شود پنجاه تای آن از خارج است و پنجاه تای آن از داخل صد در صد تولید خ… داخلی مصرف بشود. کاگر و مهندس و کارشناس و تکنسین اینها دو برابر می‏شود.
نقش مصرف تولیدات داخلی در ایجاد اشتغال‏
راه ایجاد اشتغال این است که سعی کنیم تولیدات خودمان را مصرف کنیم. تولیدات خودمان را مصرف کنیم. راجع به محکم‏کاری من خیلی حرف دارم. اصلاً یک پرونده دارم بنام محکم‏کاری خیلی هم چیز دارد. همه چیزی را باید محکم‏کاری کرد. مرجع تقلید محکم‏کاری کن. اعلم، اتقی، تقوایش، علمش از همه بیش..بیشتر. قاضی محکم‏کاری کن. اسلام می‏گوید قاضی باید حقوقی بگیرد که دیگر دهانش با دیدن رشوه پر از آب نشود. محکم‏کاری کنید، داد و ستد می‏کنید، نسیه بنویسید «فاکتبوه» محکم‏کاری کنید. یک کسی از دنیا رفته بود، حضرت رفت توی قبرش خشت‏هایی که پهلوی هم می‏چید سفت محکم خشت‏ها را به هم می‏چسبانید اطراف آن را گل می‏گرفت. گفتند یا رسول الله این مرده، چند روز دیگر هم می‏پوسد، دیگر حالا توی قبر همچین داری سفت کاری می‏کنی. فرمود خدا دوست دارد حتی در قبر هم آدم محکم‏کاری کند. چرا باید به ما بگویند این خانه را خریدی والله خدا عاقبتش را به خیر کند این بساز و بفروش است. بساز و بفروش یعنی چه؟ یعنی بناهای ما محکم‏کاری نیست. البته همه بناها اینطور نیستند، اما چهار تا بنا که این کار را کرد، آخوندها چرا شعر می‏خوانند، حالا اگر شعر می‏خوانند شعر حکیمانه بخوانند، چرا خواب نقل می‏کنی؟ حرف حسابی نداری، روی منبر اینقدر من ناراحت می‏شوم از این منبری‏هایی که روی منبر خواب می‏بیند، اصلاً امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را می‏بینند درصدش دکان است ما الان چند تا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داریم. زندان هستند، بلند می‏شود دکان است، یک مشت عوام پیدا می‏شوند، روی کلک، فقیرها کلک. جلسه‏ای بودیم یک نفر جوان آمد زد توی گوش خودش. گفتم چته؟ گفت خانمم زائیده، پول ندارم از زایشگاه مرخص‏اش کنم. گفتم خوب خودم می‏شوم پهلوی راننده می‏شینم تو هم عقب بشین برویم زایشگاه خانمت را بغلت بنشان ببریم خانه، پول زایشگاهش هم من به رئیس بیمارستان می‏گویم نگیرد. یالله سوار شو، در رفت اصلاً نه زنی داشت نه زایمان. قرآن می‏گوید حرف که می‏خواهید بزنید «قولاً، قولاً سدیدا» «سدیدا»، قول که می‏دانید چیه؟ قول یعنی حرف سدید یعنی سدسازی. می‏گویند فلانی سدید همان سدسازی یعنی همان محکم‏کاری «قولاً سدیدا» حرفهایتان سوراخ نداشته باشد. «قولاً سدیدا» خوب قرآن می‏گوید یکی از اسم‏های خدا حکیم است، حکیم یعنی کارهایش استواره. ظرف بستنی یک کاره، ظرف استیل هم یک کاره، در انتخاب شغل برویم کارخانه استیل سازی یا ظرف‌های یکبار مصرف. روزنامه‏نویسی کتابه، کتاب‏نویسی هم کتابه.
کار روی انسان، کاری باقی و جاودانی‏
یک کسی گفت آقای قرائتی چرا تفسیر می‏نویسی گفتم حساب کردم هر کتابی بنویسم تاریخ مصرفش از بین می‏رود، هر کتابی بنویسی تاریخ مصرفش را از دست می‏دهد تا خود طرف زنده است ممکنه ر… کتابش مثلاً… اما تفسیر علامه طباطبایی 100 سال دیگر شما یک آیه‏ای را بفهمی… آدم‏سازی استاد دانشگاه، معلمین لازم نیست وقتی می‏گویند معلمی بگویی آقا استخداممان نکردند. وقتی می‏گویند معلمی به فکر استخدام نباش، همین شبها پنج نفر را دعوت کن با آنها حرف بزن. آنچه بلدی به آنها بگو، آدم‏سازی غیر از آجرسازی است. مهندس کارش خیلی مقدسه ولی سالن می‏سازد سالن که سالن نمی‏سازد. اما معلم آدم می‏سازد، آدم، آدم می‏سازد، معلم آدم می‏سازد. مهندس سالن می‏سازد سالن، سالن نمی‏سازد ولی آدم، آدم می‏سازد. سالن اگر خوب بسازند یک قرن، 10 قرن، 5 قرن سالنه، ولی اگر آدم ساخته بشود تا روز قیامت نسل در نسلش آدمه. در انتخاب شغل در ایجاد شغل حساب کنیم چه شغلهایی محکم و پایدار است «والاخره خیر وابقی» دنیا می‏گذرد.
من دیشب یک جلسه‏ای بود رؤسای آموزش و پرورش کل کشور بودند بهش (به او) گفتم شما چند سال رئیس اید. اصلاً رئیس جمهور چند سال رئیس جمهوره، فوقش 8 سال، همه چیزها تاریخ مصرف دارد. یک فوتبالیست چند سال قهرمان دنیاست. 10 سال بعد بالاخره یکی کشتی‏گیر یک وزنه‏بردار یک فوتبالیست پیدا می‏شود. این تاریخ مصرفش… خوشا بحال کسی که وقتی تاریخ مصرفش تمام شد بگویند آقا تو کشتی‏گیر کره زمین بودی چه کردی؟ بگوید ولله آن زمانی که قهرمان دنیا شدم یک سجده شکر کردم مثل رسول خادم می‏خواست برود، آمریکا گفتیم اگر قهرمان دنیا شدی می‏شود یک سجده شکر بکنی گفت آخر ریا می‏شود، گفتم خدا همه ریاها را حرام نکرده این از آن ریاهایی است که ثواب دارد، اصلاً بعضی ریاها ثواب دارد.
 زنی که خودش را آرایش می‏کند شوهرش او را ببیند این اصلاً ریا است. چون آرایش کرده برای اینکه شوهرش او را ببیند ذکر خدا که نیست می‏خواهد شوهرش لذت ببرد. اما همین ریا ثواب دارد، بعضی کارها راضی کردن خلق هم راضی کردن خداست. قرآن در قرض الحسنه نمی‏گوید به خدا وام بدهید، می‏گوید به مردم وام بدهید، نمی‏گوید: «من ذاالذی یقرض الله» «من ذا الذی یقرض الناس» می‏گوید: «من ذا الذی یقرض الله» یعنی قرض به مردم، قرض به خداست «و الاخره خیر و ابقی» محکم‏کاری. برای دنیا کار بکنی، بنده الان تقریباً 25 سال است توی تلویزیون هستم. اگر این 25 سالم برای دنیا باشه چی می‏شه؟ الان اگر من بمیرم جنازه من را از پشت خانه شما عبور کنند به دو شرط شاید شما آمدید تشییع جنازه 1-فاصله دور نباشد 20 متری، 30 متری باشد 2-باران نیاید، یعنی اگر آدم برای خلق کار بکند یک تشییع جنازه به شرطی که جنازه از پشت در رد بشود و باران و آفتاب هم نباشد این خلق آدم همین هستند، کاری نمی‏توانند بکنند من چه می‏توانم برای شما بکنم؟ شما هم برای من نمی‏توانید کار بکنید. خدا رحمت کند مطهری را به من می‏گفت آقای قرائتی این دعا ولو مال ماه رجب است ولی تو هر روز بخوان گفتم کدام دعا؟ گفت: این دعا «خاب الوافدون علی غیرک» باختند آنهایی که با غیرخدا معامله کردند. همه چند سال مصرفند «و خسر المعترضون الا لک» شاه عباس رفت حکومتش هم رفت اما کاروانسراهای شاه عباس توی جاده‏ها مانده. می‏خواهید انتخاب کنید یک کار محکم‏کاری بکنید این هم مال این. دیگر چه؟
 چهارم: نیاز مردم در انتخاب شغل یا در ایجاد شغل، نیاز عموم، نیاز عموم نه خواص، بعضی کارها نیاز عموم است مثل چی؟ نیاز عموم مثل نان، مثل حفر چاه، مثل گازرسانی، آب‏رسانی، برق‏رسانی، تعلیم و تربیت، پزشکی، ارشاد، مسجد، مدرسه، خوابگاه اصلاً همه استفاده کنند، بعضی جاها نیاز خواص است مث… آن هم لازم است‏ها! ولی حالا مثل سمعک، عینک، عصا، پوستین. حالا مثلاً پوستین هم لباس خوبیه ولی حالا اگر برف آمد قوچان بودیم، برف قوچان پیر یعنی سه تا شرط دارد تا این پوستین مصرف بشود اما پیراهن، نه پیراهن از هوای بندرعباس تا هوای فیروزکوه چهارفصل همه سن‏ها، همه نژادها.) در انتخاب شغل و یا در ایجاد شغل انتخاب کنیم.
توجّه به نیازهای عمومی در انتخاب شغل‏
یک کاری را انتخاب کنیم که نیاز عموم باشد قرآن می‏فرماید: «شفاء لناس» «وضع للناس» «انی جاعلک اماماً لناس» «سواء العاکف فیه والباد» «سخر لکم» «خلق لکم» «متاعاً لکم» «و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغداه» یک کاری که می‏آمدند پهلوی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) می‏گفتند ببین این مردم گدااند (گدا هستند) اینها را طرد کن ما چهار تا آدم پولدار بیائیم دورت آیه نازل شد ابداً این کار را نکنی «و لا تطرد» مردم را نگه دار.
توی نهج‏البلاغه به استاندار می‏گوید فکر تو راضی کردن توده و عموم مردم باشد نه فکر تو راضی کردن خواص. یک جایی یک کتابی چاپ کرده بود من اعتراض کردم که چرا پولهای امام را برداشتید این کتاب را چاپ کردید، آن متولی زنگ زد گفت آقا فلانی از این کتاب تشکر کرده گفتم پس حتماً کتاب غلطیه. مگر شما حق دارید پولهای ضریح را بردارید یک کتابی چاپ کنید، فقط فلانی از این کتاب خوشش بیاید شما باید کتابی چاپ کنید که همه مردم استفاده کنند.
اینقدر توی این بیست و چند ساله به من گفتند آقای قرائتی علمی حرف بزن توی تلویزیون اینطوری که حرف می‏زنی می‏گویند قرائتی سواد ندارد. می‏گویم بسم الله الرحمن الرحیم من سواد ندارم یعنی سوادی ندارم و نمی‏خواهم یک جوری حرف بزنم که نصف مردم نفهمند. می‏گویم حالا می‏گویند نه می‏گویی حالا می‏گویند قرائتی سواد ندارد بگو در این مقطع زمانی خوب مقطع یک عده مردم نمی‏فهمند. مقطع یعنی چه؟ بگو همینطور که پیش می‏رویم نه بگو در روند تکاملی تاریخ، خوب روند تکاملی تاریخ یعنی همینطوری که پیش می‏رویم یکسری حرفها آبکیه هم توی حوزه هست، هم توی دانشگاه، هم توی حوزه هست، هم توی دانشگاه، یکسری چیزها خیلی آبکیه ولی ما بیخود این را بصورت علمی حل می‏کنیم. حالا یک چیزهایی که… مثلاً توی بحث فلسفه و منطق بعضی چیزها فطریه (فطری است) ما مثلاً یک اصطلاح حالا دانشجوها می‏دانند طلبه‏ها هم می‏دانند می‏گویند که نقیض یک خورده فنی است. حالا آسانش می‏کنم، نقیض سالبه کلیه موجبه جزئیه است. حالا آنهایی که دانشجواند، طلبه‏اند می‏دانند چه می‏گویم می‏دانی می‏خواهد بگوید چه؟ سالبه کلیه یعنی چه؟ هیچ وقت نیست سالبه کلیه یعنی هیچ وقت نیست. موجبه جزئیه یعنی این یکیه هست خوب اینها معلومند نقیض‏اند یعنی اگر یک بچه دو ساله پهلوت نشسته باشد شما بگویی هیچی پول ندارم یعنی سالبه کلیه. بگویی هیچی پول ندارم بعد یک صد تومانی دستت باشد می‏گوید پس این صد تومان چیه؟ می‏فهمد که تو این صد تو. اینه نقیض آن حرفی است که زدی بگویی من هیچ وقت آب نمی‏خورم می‏گوید پس این چی بود خردی؟ یعنی یک چیزی را که بچه دو ساله می‏فهمد ما می‏آئیم کلماتش را قلمبه می‏کنیم فکر می‏کنیم بعد شد علمی بسیاری از چیزهایی که علمی‏اند به 124 هزار پیغمبر علمی نیست آبکی آبکیه. فقط… عبارتهای قلمبه می‏گذاریم و فکر می‏کنیم بحث علمی شد گول نخوریم.
 البته بحث علمی هم داریم در قرآن آیاتی هست که امام سجاد (علیه السلام) فرمود آیاتی را خدا گذاشته حالا حالاها نمی‏فهمید دوره آخرالزمان معنایش را خواهید فهمید و لذا توی نهج البلاغه می‏گوئیم خطبه‏های نهج البلاغه نمی‏گوئیم خطابه‏ها، می‏دانید فرق بین خطبه و خطابه چیه؟ خطابه یعنی چیزی بگو که مردم بفهمند، خطبه یعنی حرف حق را بزن چه مردم فهمیدند، اگر نفهمیدند، بعداً خواهند فهمید و لذا نمی‏گوئیم خطابه‏های نهج‏البلاغه یعنی چی؟ می‏گوئیم خطبه‏ها یعنی در نهج‏البلاغه مطالبی است بقدری علمی است که حالا حالاها معنایش معلوم نمی‏شود. ما حرف علمی داریم من منکر علم نیستم خودم جزو… اگر یک وقت بگویند پژوهش، علم، فلان من خودم هم پژوهشگرم، هم مطالعه می‏کنم، هم شاید یک کمی هم محقق باشم در بعضی کارها ولی بحث این است که گول نخوریم یعنی هر قلمبه سلمبه‏ای را به حساب علم نگذاریم و نیاز مردم، نیاز مردم.
توجّه به تعداد بهره‏گیران در انتخاب شغل‏
یکی از چیزهایی که در شغل مهمه تعداد بهره‏گیران است هر چی تعداد بهره‏گیران بیشتر باشد اثر آن کار بیشتر است، تعداد بهره‏گیران باید بیشتر باشد یک قصه برایتان بگویم شیرین است. یک صلوات بفرستید «اللهم صل علی محمد و آل محمد» حضرت ابراهیم، (علیه السلام) وقتی مکه را ساخت یک دعا کرد دعاش این بود؟ «وارزق» رزق بده «اهله» اهل مکه را «من الثمرات» از ثمرات و میوه‏ها اهل مکه بخورند «من آمن» هر که ایمان دارد. خدا فرمود چرا اینطور دعا می‏کنی؟ بگذار هر که هر چه می‏خواهد بخورد، بخورد «وارزق اهله من الثمرات من آمن» ابراهیم (علیه السلام) گفت نه یگ گروه خاصی از میوه‏ها بخورند. قرآن فرمود مچش را گرفت گفت ابراهیم (علیه السلام) این رقم دعا نکن «و من کفر» کسی کافر هم باشد «فاُمتعه» آن هم کامیابش می‏کنم حالا قیامت حسابش جداست اما در دنیا همه باید از آب و برق و نام و گاز از مدرسه و خیابان و آمبولانس و بیمارستان و دانشگاه در منافع عمومی گیرنده بعضی‏ها گیر می‏دهند، گیر می‏دهند یکبار دیگر بخوانم «وارزق اهله من الثمرات» چی؟ «من آمن» هر که ایمان دارد بخورد.
 خدا فرمود این دید تنگ مورد رضای من نیست «و من کفر» کسی کافر هم باشد یعنی باید انسان یک چیزی را وقف می‏کند، بعضی‏ها می‏گویند وقف عامه بعضی‏ها می‏گویند این وقف بر محله فلان، سادات، سادات دوشرفه که دو تا پاشان (پاهای آنها) شکسته باشد 98 سالش باشد. 18 تا دختر داشته باشد، 4 تا هم از دخترهایش کچل باشند. یعنی گاهی وقتها یک چیزی را می‏دهند اینقدر گیر می‏دهند قصه آن آقا می‏شود یک آقایی وقتی می‏خواست کمک کند به هر کس می‏خواست کمک کند می‏گفت بگو ببینم پدرت کیه؟ مادرت کیه؟ دیشب چی خوردی؟ هفته گذشته چی خوردی؟ چند ماه است گوشت خوردی؟ میوه خوردی؟ چه میوه‏ای خوردی؟ کیلویی چند خریدی؟ زجرکش می‏کرد تا یک پولی بدهد. یک مرده‏شور آمد گفت آقا ما یک مدتی است کسی نمرده فقیر شدیم. گفت خوب ببینم غسل میت بلدی؟ گفت آره. گفت مرده را چه جوری می‏شوری؟ چه جوری دفن می‏کنی؟ خلاصه همه حرفهایش را زد پولش داد گفت آقا ببخشید ما یک چیزی هم تنگ گوش مرده می‏گوئیم وقتی می‏خواهیم بیائیم از قبر بیائیم بیرون، وقتی مرده را شستیم و دفن کردیم یک چیزی در گوش مرده می‏گوئیم بعد می‏آئیم بیرون. گفت چه می‏گوئید؟ گفت می‏گوئیم ای مرده خوشا بحالت مردی احتیاجت به این آقا نیفتاد که وقتی صد تومان می‏خواهد بدهد پدرت را در بیاورد.
 کاری ارزش دارد که تعداد زیادی از افراد به بهره‏گیری برسند تعداد بهره‏گیران وقف عام، دید عام. مثلاً بعضی‏ها یک قرآن چاپ می‏کنند من یکبار دیدم یک کسی یک قرآن چاپ کرده چند کیلو، چه ورقه‏هایی، چه جنسی گفتیم این را برای کی چاپ کردی؟ گفت این را چاپ کردیم که یک وقت اگر سران مملکت مهمان‏دار شدند سران مملکتی دیگر آمدند خانه سران مملکت خواستند هدیه بدهند این کتاب را با یک جرثقیل تحویل بدهند. آخر گفتم مثلاً تو آخر عمرت را صرف چی کردی؟ آخر عمر که می‏خواهی بمیری می‏گویی من چه کردم؟ دل چند نفر را خوش کردی، همیشه در انتخاب شغل، ایجاد شغل و انتخاب شغل، شغلی را انتخاب کنید که افراد… یک حدیث بخوانم برای کشاورزها. حدیث داریم کشاورز، کشاورزی کنید حتی آن دانه‏هایی که مورچه‏ها و کرمها و موش‌ها و کلاغ‌ها می‏خورند. حتی بهره حیوانها برای شما ثواب نوشته می‏شود یعنی اینقدر کشاورزی شغل بابرکتی است لازم نیست نتیجه انسانی داشته باشد. خیلی خوب این هم یکی. بعضی شغلها آدم خودش هم فایده می‏برد، بعضی شغلها خودش فای… ببینید اتوبوسرانی، اتوبوسرانیه یک اتوبوس مسافر می‏برد کربلا خود شوفر هم یک سلامی به امام حسین (علیه السلام) می‏دهد یک اتوبوس نه اتوبوس کربلا نیست کارش خدماته مفیده!! چیزی گیر خودش… جز همان حقوق در آمد ندارد. یک کاری را انتخاب کنید بین چند تا کار ایجاد اشتغال و انتخاب شغلی باشد که غیر از اینکه مردم به بهره‏ای می‏رسند خود شما هم به بهره برسید. می‏گویند وقت تمام شد من ه.. شش تاش را گفتم 14 تا چیزهاش دیگر ماند، بماند.
خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) چه دعایی بکنیم؟ به حرفهایم بخورد، رنگ الهی، خدایا اخلاصی به ما بده که همه کارهایمان رنگ الهی داشته باشد.
شرافت کار، خدایا همه نسل ما را به کارهای شرافت‏مندانه… مشغول بفرما.
استحکام کار، کارگرهایی که سرهم بندی می‏کنند تولیداتشان، ساخت و سازشان سرهم بندیه یک کاری می‏کنند جمهوری اسلامی سبک بشود بگویند جنس، جنس خارجی خدایا به ما توفیق هر کاری که انجام می‏دهیم عالی‏ترین درجه‏اش را تولیدش را به ما مرحمت بفرما.
نیاز عموم نه خواص، خدایا عمری به ما بده که تمام مردم از ما استفاده کنند و عمر ما را مبارک کن.
آن وجود مبارک و هستی به اشاره او می‏چرخد خدا اینطور کرد. حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قلبش را از ما راضی بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته»

Comments (0)
Add Comment