مظلومیت حضرت علی(علیه السلام)

1- مردان خدا، عامل دفع بلا و قهر الهی
2- نمونه‌های سکوت اولیای خدا در طول تاریخ
3- سکوت، به خاطر جلوگیری از تفرقه در جامعه
4- استمرار مظلومیت حضرت علی(علیه السلام)
5- دوری از تعصب و حمیّت نابجا
6- شب قدر شب توبه به درگاه الهی
7- رعایت حال همسایگان مسجد در شب قدر 

موضوع: مظلومیت حضرت علی(علیه السلام)

تاریخ پخش: 19/06/88

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بینندگان عزیز بحث را رمضان 88، شب بیست و یکم می‌بینند. در همه‌ی سال ماه‌ها یکسان است. نه تا ماه داریم مثل هم است. این نه تا ماه مثل هم است. سه تا ماه برجستگی دارد. رجب، شعبان، در اینها رمضان از همه برجسته‌تر است. در رمضان شب قدرش مهم است. یعنی امشب در قلّه قرار گرفته است. آیه‌ای است که تقریباً همه‌ی شما حفظ هستید. «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر/3) یعنی شب قدر از هزار ماه بهتر است. هزار ماه تقسیم بر دوازده یعنی بیش از هشتاد و سه سال ارزش دارد. چه کنیم شب قدر؟ و در شب قدر شب نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم، بیست و یکم از نوزدهم مهم‌تر است. بیست و سوم از بیست و یکم هم مهم‌تر است. منتهی شب بیست و یکم چون شب شهادت هست، و امسال هم شب جمعه و شب بیست و یکم تطبیق شده است، خیلی شب مهمی است.

1- مردان خدا، عامل دفع بلا و قهر الهی

دو عامل هست برای اینکه خدا مردم را ببخشد. یکی شخص پیغمبر، تا پیغمبر در بین مردم هست، خدا به خاطر پیغمبر به مردم رحم می‌کند. یکی هم عذرخواهی مردم است. مردم از خدا عذرخواهی کنند. بگویند: خدایا ببخش ما فکر بد کردیم. حرف بد زدیم. نگاه بد کردیم. غذای بد خوردیم. نیّت بد داشتیم. استغفار! در سوره‌ی انفال آیه‌ای داریم، آیه‌ی 33 بشنوید. قاری: «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» (انفال/33) خدا عذاب نمی‌کند تا مادامی که تو در آن هستی. یا رسول الله تا تو در میان مردم هستی، من به آبروی تو کار به مردم ندارم. خداوند عذاب نمی‌کند در حالی که «وَ أَنْتَ»، «أَنْتَ» یعنی تو، تا تو در بین مردم هستی، خدا کاری ندارد. بعد حالا پیغمبر از دنیا رفت چه؟ می‌گوید: اگر «وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» اگر مردم استغفار کنند، توبه کنند باز خدا اینها را عذاب نمی‌کند. یعنی دو عامل، دو امان داریم. شخص پیغمبر، استغفار! حدیث داریم پیغمبر که از دنیا رفت، پس لااقل به این طناب استغفار تمسّک پیدا کنید. خوب مردان خدا یکجایی که هستند، مقدّس هستند. خداوند به فرشته‌ها گفت: بروید، شهر لوط را که گناه لواط می‌کردند، زیر و رو کنید. فرشته‌ها وارد منطقه شدند، گفتند: حضرت لوط آنجاست. خوب قوم لوط آدم‌های بدی بودند، ولی پیغمبرشان، حضرت لوط پیغمبر بود. گفتند: خدایا «َإِنَّ فیها لُوطا» همین جمله را بگویید. قاری: «إِنَّ فیها لُوطا» (عنکبوت/32) حضرت لوط آنجاست. چطور ما یک شهر را زیر و رو کنیم که ولی خدا آنجاست. خدا فرمود: ما می‌دانیم حضرت لوط آنجاست. به او می‌گوییم: برود، «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فیها» (عنکبوت/32) ما می‌دانیم. قاری: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فیها» من می‌دانم ولی خدا آنجا است. به او می‌گویم: برود. وقتی شهر از ولی خدا خالی شد، من زیر و رو می‌کنم.

شب شهادت امیرالمؤمنین است. یک مرد خدا در اهواز قبر علی‌بن مهزیار است. امام به علی‌بن مهزیار و زکریابن آدم فرمود: در قم بمان. تا مادامی که تو در آنجا هستی، خدا به آبروی تو بلا را از جان آنها دور می‌کند. آقایان مردان خدا را پاس بنهید. گاهی در یک فامیل، گاهی در یک منطقه، یک مرد خدا هست. خدا به خاطر آن مرد خدا قهر خودش را از منطقه برطرف می‌کند. حضرت در حدیثی داریم که زمانی هم که من نیستم کارهای شما به من عرضه می‌شود. روایاتی ما داریم«فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون‏» (توبه/105)

خداوند در قرآن می‌فرماید که: عمل شما را خدا می‌داند. رسول هم می‌داند. امام هم می‌داند. هر هفته کارهای ما به حضرت مهدی عرضه می‌شود. حالا بشنوید. قاری: «فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون‏» این متن قرآن است. خداوند تمام کارهای ما را می‌داند. به رسول هم عرضه می‌شود. به امام زمان هم عرضه می‌شود. شب قدر حضرت مهدی میزبان فرشته‌ها است. نصفش را من می‌خوانم. نصفش را همه با هم بخوانید. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَه» (قدر/4) همه‌ی ملائکه نازل می‌شوند. «وَ الرُّوحُ» روح هم فرشته‌ی بزرگی است. ملائکه و روح «تَنَزَّل» نازل می‌شود. پایین می‌آیند. بر چه کسی نازل می‌شوند؟ تا پیغمبر بود، فرشته‌ها بر پیغمبر نازل می‌شدند، بعد از پیغمبر باید بر کسی نازل شوند که تمام سیمای پیغمبر در او باشد. یعنی الآن فرشته‌ها که شب قدر نازل می‌شوند خدمت حضرت مهدی می‌رسند.

خیلی شب عجیبی است. اصلاً یک بده و بستانی بین زمین و آسمان هست. فرشته‌ها نازل می‌شوند. ما به فرشته‌ها ایمان می‌آوریم. مقدّرات ما شب قدر تا یکسال تقدیر می‌شود. حالا، شب شهادت حضرت امیر است. مطالبی زیادی را در این سی سال گذشته به مناسبت شب قدر گفتیم. گفتم: امسال یک چیزی بگویم که نگفته باشم.

2- نمونه‌های سکوت اولیای خدا در طول تاریخ

از امیرالمؤمنین پرسیدند: چطور شما با طلحه و زبیر در جنگ جمل جنگیدی؟ بعد از پیغمبر با هرکس مخالف شما بود می‌جنگیدی. چرا حقّت را نگرفتی؟ دست به شمشیر می‌کردی همان روز اول حقّت را می‌گرفتی. حضرت امیر 5 تا آیه خواند. گفت: من تنها نیستم که حقّم را نگرفتم. شما حساب کنید حضرت ابراهیم هم گفت: «وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه» (مریم/48) قاری: «وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه‏» «اَعتَزِلُ» از عزل است. می‌گویند: فلانی را عزل کردند. یعنی کنار… «اَعتَزِلُ» یعنی خودم را کنار کشیدم. حضرت ابراهیم هم گفت: شرایط یک شرایطی بود که صلاح نبود دست به شمشیر بکشم. پس جد من ابراهیم، ابراهیم قبل از موسی و عیسی بوده، یعنی در طول تاریخ انبیا هم گاهی در یک شرایطی بودند که پایشان را کنار می‌کشیدند. «اَعتَزِلُکُم» این آیه‌ی قرآن است. خودم را عزل کردم. یعنی دیدم روز اول دست به شمشیر بکشم، دشمنان خارجی به ما می‌خندند. می‌گویند: اینها خودشان به جان هم افتادند. «اَعتَزِلُکُم» این یک.

مسئله‌ی دیگر راجع به حضرت هارون که فرمود: «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونی‏»‏ بخوانید. قاری: «إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونی‏ وَ کادُوا یَقْتُلُونَنی‏» (اعراف/150) موسی از کوه طور برگشت، دید خدا پرست‌ها دنباله‌ی مجسمه‌ی گوساله‌ را گرفتند، دور مجسمه‌ی گوساله را گرفتند، گوساله پرست شدند. حضرت موسی تورات را زمین زد، ریش برادرش هارون را گرفت و کشید، گفت: مگر تو نبودی؟ چرا دست به شمشیر نکشیدی حقت را بگیری؟ گفت: «إِنَّ الْقَوْمَ» یعنی این قومی که سراغ گوساله رفتند،  «اسْتَضْعَفُونی» مرا ضعیف کردند. ‏«وَ کادُوا یَقْتُلُونَنی‏» روز اول اگر می‌گفتم: نکنید، مرا می‌کشتند. پس این برای ابراهیم است، «اَعتَزِلُکُم» یعنی خودم را عزل کردم. پایم را کنار کشیدم. این هم می‌گوید که: من دیدم جلویشان را بگیرم نمی‌شود. «وَ کادُوا یَقْتُلُونَنی‏» این هم برای حضرت هارون، برادر موسی، به موسی گفت: نتوانستم.

سوم: یوسف در خانه بود. دیگر فیلمش را دیده‌اید. زلیخا عاشق شد. برنامه‌ریزی کرد، همه‌ی درها را بست که اتاق خلوت شود. خانه خلوت شود. از یوسف کام بگیرد. یوسف گفت: خدایا می‌خواهم زندان بروم. زندان بروم بهتر از این است که آزاد باشم، و به گناه مبتلا شوم. قاری: «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی‏» (یوسف/33) «السِّجن» یعنی زندان. «ربِّ» یعنی ای پروردگارا! زندان برای من محبوب‌تر است. من زندان بروم که پاک باشم بهتر از این است که بیرون زندان باشم و به گناه آلوده بشوم. پس ببینید به امیرالمؤمنین اشکال کردند. چرا از روز اول دست به شمشیر نکشیدی؟ گفت: همه‌جا صلاح نیست دست به شمشیر بکشم. ابراهیم خودش را کنار کشید. هارون خودش را کنار کشید. یوسف خودش را کنار کشید. مسئله‌ی مهمی است.

زمان لوط گناه لواط زیاد بود، دو فرشته در قیافه‌ی دو تا جوان خانه‌ی لوط آمدند. هرزه‌ها و لات‌ها، آدم‌های هرزه و گناهکار، در خانه‌ی لوط ریختند، در زدند که یاالله دو تا مهمان داری. به ما بده. ما با اینها عمل بد انجام بدهیم. لوط گفت که: دختر دارم. عقد می‌کنم به شما می‌دهم، ازدواج حلال کنید. کار به مهمان‌های من نداشته باشید. آبروی من را پهلوی مهمان‌ها نریزید. آخر دید اینها نمی‌روند. گفت: خدایا! «لَوْ أَنَّ لی‏ بِکُمْ قُوَّهً» کاش قدرت داشتم شما را تار و مار می‌کردم. «أَوْ آوی إِلى‏ رُکْنٍ شَدیدٍ» (هود/80) «آوی» یعنی مآوی می‌گرفتم. «إِلى‏ رُکْنٍ شَدیدٍ» یعنی کاش «أَوْ آوی إِلى‏ رُکْنٍ شَدیدٍ» یعنی کاش به یک جایگاه محکم و امنی پناه می بردم. «رُکْنٍ شَدیدٍ» یعنی کاش یکجایی می‌رفتم که دسترسی شما به من نداشتی، من قیافه‌ی شما را نمی‌دیدم.

3- سکوت، به خاطر جلوگیری از تفرقه در جامعه

سؤال: به علی‌بن ابی‌طالب گفتند: چرا حقت را نگرفتی؟ گفت: من تنها نیستم. در طول تاریخ گاهی انبیاء در یک شرایطی قرار می‌گرفتند که اگر دست به شمشیر می‌کشیدند، فتنه‌ی اکبر پیدا می‌شد. یک جمله‌ی دیگر هم برادر موسی به موسی گفت. گفت: ترسیدم به من بگویی که: «فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنی‏ إِسْرائیل‏» (طه/94) «فَرَّقتَ» تو تفرقه انداختی، «بَیْنَ بَنی‏ إِسْرائیل» بین بنی اسرائیل. اگر من برخورد انقلابی می‌کردم، امت دو تا می‌شد. و تو می‌آمدی می‌گفتی: چرا امّت واحد را دو نیم کردی؟ یعنی گاهی وقت‌ها همین نماز تراویح، نماز واجب را باید به جماعت خواند. نماز مستحبی غیر از نماز عید، نباید به جماعت خوانده شود. افرادی آمدند نمازهای تراویح را شب‌های ماه رمضان چند ساعت نماز تراویح به جماعت، هرچه امیرالمؤمنین فرمود: بابا این کار گناه است. این کار خلاف است. زمان پیغمبر نبوده است. این بدعت است. عزا عزا است امروز روز عزا است امروز! یک بساطی راه انداختند، حضرت فرمود: بخوانید تا خسته شوید. یعنی حضرت امیر نتوانست جلوی یک بدعت را بگیرد. خیلی‌ وقت‌ها به ما می‌گویند: آقا مگر حکومت اسلامی نیست؟ خوب ربا را از بانک‌ها بردارد. روز اول اگر ربا را برداریم، می‌گوید: مگر همه‌ی کارها روز اول برداشته شد؟ می‌دانی شراب چطور برداشته شد؟ اول فرمود: از انگور دو تا چیز می‌گیرند. «سَکَراً» شراب، «وَ رِزْقاً حَسَناً» (نحل/67) و یک چیز خوبی، شراب، از انگور شراب درست می‌کنند، یک چیز خوبی هم درست می‌کنند. اینکه می‌گوید: یک چیز خوبی، یعنی شراب خوب نیست. مثل اینکه می‌گویم: من دو تا اولاد دارم. ایشان هست و یک پسر خوب! یعنی چه؟ یعنی این خوب نیست. از انگور دو تا چیز درست می‌کنند، یک شراب و یک رزق حَسَن! اول فقط گوشه زد. بعد فرمود که:درست است از شراب یک عده به نان و آب می‌رسند. آن کشاورزی که انگور تولید می‌کند. کارخانه‌ی شراب سازی، بطری سازی، کارتن‌سازی، کامیون حمل و نقل، شراب فروشی، دلاّل، نمی‌دانم دارایی، مالیات، از شراب یک عده به نان می‌رسند. اما ضررش بیشتر است. اول فرمود: شراب و یک چیز خوبی. فقط کمرنگ گوشه زد. بعد فرمود: ضرر شراب بیش از منفعتش است. بعد فرمود: سر نماز  مست نباشید. یعنی چاشتی نخورید برای نماز ظهر، ظهر نخورید برای نماز عصر، عصر نخوانید برای مغرب. مغرب نخورید برای نماز عشا. پس چه وقت دیگر می‌شود شراب خورد؟ فقط بعد از عشا تا سحر. آن هم که آدم خواب است. فرمود: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاهَ وَ أَنْتُمْ سُکارى‏» (نسا/43) وقتی نماز می‌خوانید شراب نخورید. بعد فرمود: اصلاً شراب نخورید. یعنی شراب هم گام به گام حرام شد. روز اول خیلی از کارها را نمی‌شود کرد. گاهی وقت‌ها مثل یک پسر سیگاری که پدرش در گوشش بزند، می‌رود تریاکی می‌شود. اصلاً دیگر خانه نمی‌آید. خانه که نیاید، دیگر هزار و یک آفت دنبالش است.

سؤال: یاعلی! شب شهادت حضرت علی بحث را می‌شنوید. چرا حقت را از روز اول نگرفتی؟ فرمود: ابراهیم هم نتوانست حقش را بگیرد. خودش را کنار کشید. «اَعتَزِلُکُم» هارون نتوانست مردم را از گوساله‌پرستی باز دارد. نزدیک بود او را بکشند. یوسف گفت: زندان بروم بهتر از این است که بیرون زندان باشم گرفتار زلیخا شوم. لوط گفت: ای کاش به یک پناهگاهی می‌رفتم، که شما مردم را نمی‌دیدم. اینها مظلومیّت علی است. علی ‌بن ابی طالب اول مظلوم تاریخ بود. خیلی مهم است.

4- استمرار مظلومیت حضرت علی(علیه السلام)

شخصی نزد پیغمبر آمد، گفت: من در اُحُد عموی تو را کشتم. وحشی! من را ببخش! فرمود: تو را می‌بخشم اما جلوی چشم من نباش. من نمی‌توانم به قاتل عمویم نگاه کنم. علی‌بن ابی طالب قاتل همسرش را می‌دید. خیلی سخت است. شما قاتل پدرت را، قاتل همسرت را،قاتل پسرت را ببینی، مقابل تو باشد. ما گاهی وقت‌ها در نماز جمعه شرکت می‌کنیم. در مکه، مثلاً به ایرانی‌ها جسارت می‌شود. تحمّل نمی‌کنند. تحمّل نمی‌کنند. خوب این مهم است.

امام حسن مجتبی می‌نشست. امام جمعه‌ی مکه و مدینه به امیرالمؤمنین لعنت می‌کرد. و امام حسن گوش می‌داد. خیلی سخت است. شما یک جایی بنشینی به پدرت لعنت کنند. این هم امام جمعه، کار به جایی برسد که اگر امام جمعه لعنت را یادش برود مردم بگویند، پیش‌نماز امام جمعه، لعنت فراموش شد. حضرت امیر فرمود: صبر کردم مثل آدمی که تیغ در چشم من است. استخوان در گلویش است. کسی در بیست و پنج سال استخوان در گلو و تیغ در چشم! می‌خواهید یک سلام به نجف بدهید. یک جمله من می‌گویم، شما هم بگویید. «السلام علیک یا ابالحسن، یا امیرالمؤمنین، السلام علیک و رحمه الله و برکاته»

5- دوری از تعصب و حمیّت نابجا

خوب، شب بیست و یکم که مسجد می‌آییم باید مواظب باشیم، اول از همه قلبمان را پاک کنیم. قلب‌های ما آلودگی‌هایی دارد. قرآن راجع به قلب می‌گوید: قلب شش تا مرض دارد. یکی گاهی وقت‌ها قلب تعصّب دارد. قاری: «فی‏ قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّهَ» (فتح/26) با ترتیل بخوانید چون دو تا کلمه، «فی‏ قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّهَ» یعنی بعضی‌ها تعصّب دارند. محلّه بالا، محلّه پایین، هیئت ابالفضل، هیئت حسینی، ترک، فارس، عرب، عجم، تعصّب مرض است. انسان نباید تعصّب داشته باشد. داریم هرکس درقلبش ذرّه‌ای تعصب داشته باشد از مدار توحید بیرون می‌رود. ما بنده‌ی خدا هستیم ببینیم خدا چه می‌گوید. حالا یا حق با من، یا حق با تو، یا زن، یا مرد، تعصّب نا‌بجا نباید داشته باشیم. این یک مورد. قلب‌ها بعضی تعصب دارد. این یک بیماری است. بیماری دوم، انحراف «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم‏» قاری: «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم‏» (توبه/127) یعنی گاهی وقت‌ها قلب چپه می‌شود. الله اکبر! «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی‏ قُلُوبِکُمْ» (حجرات/7) گاهی وقت‌ها آدم ایمان را دوست دارد. گاهی از ایمان بدش می‌آید. گاهی از مسجد لذت می‌برد. گاهی از مسجد متنّفر است. اینها که به جای صوت قرآن، به جای کلمات دانشمندان، به جای کلمات حکیمانه، صدای آهنگ‌های دیگر را گوش می‌دهند، بیمار شدند. با هرکس و ناکسی دو ساعت، دو ساعت حرف می‌زند. 5 دقیقه می‌خواهد با خدا حرف بزند حالش را ندارد. قلب بنده هم بیمار است. من هروقت با مردم حرف می زنم حواسم جمع است. سر نماز حواسم پرت می‌شود.  «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم‏» این را بخوانید. تکرار کنید. قاری: «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم‏» یعنی خدا قلب اینها را «صَرَفَ» یعنی چه؟ منصرف کرده است. یک سؤال… شب بیست و یکم است. بگویید: خدایا چرا، چرا هروقت سر نماز می‌روم نشاط ندارم؟ امام سجاد در دعای ابوحمزه یازده دلیل می‌آورد. می‌گوید: یازده دلیل دارد که هروقت می‌روم عبادت کنم کسل و خواب‌آلود می‌شوم. «لَعَلَّکَ أَوْ لَعَلَّک» یعنی شاید به خاطر این است. شاید به خاطر این است که از بس حرف بیهوده شنیدم، قلب من سنگ شده است. شاید به خاطر این است که دید من با دانشمندان متقّی نیستم. شاید نمی‌خواهی صدای مرا بشنوی. شاید، شاید، شاید، شب بیست و یکم برگردیم، در دلمان چیست؟ مهر چه کسی است؟ همین امشب قبل از آنکه من اینجا بیایم، افطار یکجایی بودیم، پدر و مادری آمدند گفتند: گرفتار یک پسری شدیم که علاقه‌مند به یک خانمی است، خانم وضع حجابش خوب نیست. بعضی مراسم عبادتش هم مثلاً ضعیف است. پسرم عاشق شده، به پدر و مادرش گفته: آقاجان! شما مرا رها کنید. پدر و مادر بی پدر و مادر!من عاشق این شدم می‌خواهم با این ازدواج کنم. این آقازاده، یک لحظه شهوت، یک لحظه عشق برای چه؟ آخر وقتی خانم بدحجاب است. یا اهل نماز نیست، خوب نسلش هم دیگر حجاب و نماز ندارد. شما در تاریخ اثر می‌گذاری. آخر مگر یک شهوت چقدر می‌ارزد؟ چند دقیقه کامیابی به این می‌ارزد که نسلت را در تاریخ معامله کنی؟ بعد آنوقت پدر و مادری که بیست و چند سال پای تو زحمت کشیدند، پدر و مادر بیست و چند ساله را به یک عروس بیست و چند دقیقه می‌فروشی؟ اگر از دنیا بروی عروس گریه نخواهد کرد به اندازه‌ای که پدر و مادر گریه می‌کنند. چرا ما اینطور هستیم؟ دلها از پدر و مادر منصرف شده. دلها از حق گفتن، دو ساعت جُک می‌گوید خسته نمی‌شود. ده دقیقه می‌خواهد مطالعه کند می‌گوید: حوصله‌ام، حالا حالش را ندارم. «صَرَف الله» قاری: «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم‏» یک بیماری است از سرطان بدتر است. چرا قلب ما به سمت حق نمی‌رود؟ حالا، آیه‌ی دیگری داریم می‌فرماید که: «فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَض‏» (بقره/10) حالا من دیگر آیه‌اش را اشاره می‌کنم چون می‌ترسم وقت ما کم بیاید. کوردلی، «طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِم‏» (نساء/155) بیماری، « فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَض‏» کم ظرفیتی، «یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً» (انعام/125) شب بیست و یکم شب توبه است.

6- شب قدر شب توبه به درگاه الهی

درباره‌ی توبه چند تا نکته هست. یکی توبه واجب است. «تُوبُوا إِلَى اللَّه‏» (تحریم/8) بشنوید. قاری: «تُوبُوا إِلَى اللَّه‏» آیه‌ی قرآن است. «تُوبُوا» یعنی واجب است توبه کنید. توبه مستحب نیست. کسی خلاف کرد، واجب است توبه کند. واجبش هم واجب فوری است. توبه‌ی واقعی این است که انسان وقتی کاری کرد، نه فقط در مسجد بیاید یک عذرخواهی کند، بعد همان کار را بکند. «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً» بشنوید. قاری: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّه» (مریم/60) «إِلاَّ مَنْ تابَ» توبه کردی؟ بعد می‌گوید: «وَ آمَنَ» باید ایمان هم بیاوری. بعد می‌گوید: «وَ عَمِلَ صالِحاً» کار صالح بکنی. توبه‌ی بی‌حجاب، حجاب است. توبه‌ی کسی که به فقرا نمی‌دهد، شب بیست و یکم بحث را گوش می‌دهید. خودتان را برای 48 ساعت دیگر آماده کنید. به احتمال قوی شب بیست و سوم شب قدر است. شب بیست و سوم بیایید وجوهاتتان را، خمستان را، هرچه در طول سال می‌دهی، چون شب بیست و سوم یک کار ضرب در هزار می شود. یک افطاری شب بیست و سوم یعنی هزار نفر افطاری. یک گوسفند شب بیست و سوم بکشی، یعنی انگار هزار تا گوسفند کشتی. بیاییم اینها که اهل خمس و زکات هستند. آنها که اهل انفاق هستند، در طول سال که پول‌هایی به این و آن کمک می‌کنیم، حتی اگرقرض می‌کنیم، قرض کنیم شب بیست و سوم یکجا کنار بگذاریم. بگوییم: این مبلغ کنار، بعد در طول سال ماه به ماه به کسی کمک می‌کنید، بکنید. اما همه‌ی کمک‌هایتان را متمرکز کنید در شب بیست و سوم. امشب شب بیست و یکم می‌شود، چهل و هشت ساعت وقت دارید. بنده حساب کنم از امسال تا سال دیگر چقدر می‌خواهم به چه کسانی کمک کنم؟ آن مقداری که پیش‌بینی می‌کنم که باید کمک کنم، یکجا شب بیست و سوم کمک کنم. یعنی کنار بگذارم و بعد تدریجاً بدهم به کسی که باید بدهم. وجوهاتمان را شب بیست و سوم اگر حساب سال ندارید، شب بیست و سوم حساب سال قرار بدهید. خوب توبه واجب است. خدا توبه‌ی واقعی را هم قبول می‌کند. «وَ هُوَ الَّذی یَقْبَلُ التَّوْبَهَ» تا همین‌جا، قاری: «وَ هُوَ الَّذی یَقْبَلُ التَّوْبَهَ» (شوی/25) خداوند «یَقْبَلُ التَّوْبَهَ» توبه را قبول می‌کند. خوب حالا توبه را قبول می‌کند، ما را دوست دارد یا نه؟ آخر ممکن است یک پسری خلاف کند، پدرش بگوید: خیلی خوب، غلط کردی. بیا برو گمشو! ممکن است پسر را بپذیرد، اما می‌گوید: نه دوستت هم دارم. «یُحِبُّ التَّوَّابین‏» (بقره/222) هم توبه‌ی تو را قبول می‌کنم. هم تو را دوست دارم. این خیلی مهم است. در کنار توبه، آیات عجیب و غریبی است. آیات عجیب و غریبی است. مثلاً می‌گوید: توبه همراه با رئوف است. غفور است. رحیم است. توبه‌ی کسی که نماز نخوانده است، نمازش را تکرار کند. دو تا چهار رکعتی بخواند. یک چهار رکعتی برای امروز، یک چهار رکعتی برای قضایی. دیر یا زود ممکن است سال آخر ما باشد. به ما گفتند: وقتی می‌روی نماز بخوانی، «صَلِّ صَلَاهَ مُوَدِّع» (کافی/ج4/ص361) یعنی فرض کن نماز آخر تو است. چند میلیون آدم روی کره‌ی زمین پارسال بودند،امسال نیستند. از کجا ما سال دیگر باشیم؟ از کجا دیگر شب قدر داشته باشیم؟ چه تضمینی داری؟ در این قرآن 14 مرتبه کلمه‌ی «بَغْتَه» آمده است. «بَغْتَه» یعنی ناگهانی، آدم دیگر نمی‌داند یک چنین فرصتی دارد یا ندارد.

7- رعایت حال همسایگان مسجد در شب قدر 

من تقاضا می‌کنم. خدا آیت الله العظمی فاضل لنکرانی را رحمت کند. بیمار بود رفتم. گفت: این مسجد همسایه دیشب دعای الغوث، الغوث گفتند، تا صبح من بال بال زدم. تو را به قرآن، تو را به امیرالمؤمنین صدای بلندگوی مسجد همسایه‌ها را اذیت نکند. اصلاً حرام است. من چطور بگویم. شب بیست و یکم گوش می‌دهید. یکبار دیگر می‌گویم. «بسم الله الرحمن الرحیم». بلندگوی مسجد حرام است، حرام است، حرام است،مردم آزاری کنیم. نمی‌شود به اسم اینکه… ما می‌خواهیم دعا بخوانیم، من چه خاکی بر سرم کنم؟ من نمی‌خواهم دعا گوش بدهم. می‌خواهم بخوابم. صدای دعا بالا نرود.

یک مقداری اول ماه رمضان گفتم. دو سوم ماه رمضان گذشت. این یک ده روز که هست از برادران، همکاران عزیزمان، روحانیون می‌گویند… یک مقداری بار قرآن را، فتیله‌ی قرآن رابالا بکشند. قرآن شب قدر نازل شد. یک خرده در بحث‌ها قرآن باشد. بعضی منبرها خیلی خواب و شعر و قصه و روضه است. قرآن در آن نیست. نهج البلاغه در آن کمیاب است. قرآن در آن کمیاب است. یک مقدار بار قرآن را اضافه کنید. صدای بلندگو اضافه نشود. شب احیا برنامه‌ها متنوّع باشد. یک جوان‌هایی شب قدر در مسجد پیدایشان می‌شود که در طول سال کمتر می‌آیند. یک بحث‌هایی شود که مشکل آنها حل شود. یک نیم ساعتی پاسخ به سؤالات داده شود.

خدایا شب قدر است یک دعا می‌کنیم. بیننده‌ها شب قدر، شب بیست و یکم می‌شنوند. به آبروی آن مظلومی که گفت: ابراهیم خودش را کنار کشید، لوط خودش را کنار کشید. یوسف خودش را کنار کشید. هارون خودش را کنار کشید. یعنی انبیای در طول تاریخ در فشاری قرار گرفتند، و من هم بیست و پنج سال صبر کردم مثل کسی که استخوان در گلو و تیغ در چشمم است. به مظلومیت امیرالمؤمنین توفیق توبه‌ی واقعی به همه‌ی ما مرحمت کن. اگر می‌خواهید خدا شما را ببخشد، همین امشب هرکجا هستید نیّت کنید. هرکس غیبت شما را کرده است. به هر حال یک چیزی پشت سر شما گفته است. بنده در تلویزیون می‌آیم یک وقت یک بحثی، افراد خوشش نمی‌آید، یک چیزی پشت سر من می‌گوید. هرکس هر ظلمی به شما کرده است، آنها را ببخشید، تا خدا هم شما را ببخشد. از تمام برکات ماه رمضان و از تمام برکات شب قدر همه‌ی ما را برخوردار بفرما. (الهی آمین) کسانی که در طول تاریخ شب قدر بودند و نسبت به امیرالمؤمنین و قرآن و مسجد و نماز حریم و احترامی قائل شدند،الآن زیر خاک هستند، همه را بیامرز. همه‌ی بیمارها را شفا بده. مشکلات جمهوری اسلامی و مشکلات بلاد اسلامی را حل بفرما. خدایا تو می‌دانی دائماً دنیا برای ما طراحی می‌کند. سی سال است طراحی کرده است. هر دوره‌ای هم طراحی‌هایش پیچیده‌تر و فنی‌تر می‌شود. تمام طراحی‌هایی که علیه اسلام ومسلمین است طرح را خنثی و طراحش را نابود بفرما. اغفال شده‌ها، گول خورده‌های ما را تنبّه مرحمت بفرما. خدایا رهبر ما، امت ما، هان! میزبان امشب حضرت مهدی، به آبروی شب قدر دل امام زمان را از الآن تا ابد از ما راضی و ما را بازوی حضرت مهدی قرار بده. آنچه به ما داده‌ای در پناه امام زمان حفظ بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

«سؤالات مسابقه»

1- بر اساس قرآن، ارزش شب قدر به چه میزان است؟
1) برتر از هزار شب
2 ) برتر از هزار ماه
3) برتر از هزار سال
2- بر اساس آیه 33 سوره انفال، چه امری عذاب الهی را دفع می‌کند؟
1) حضور ولیّ خدا در جامعه
2) توبه و استغفار مردم
3) هر دو مورد
3- چه کسی در برابر انحراف قوم بنی‌اسرائیل، از ترس تفرقه سکوت کرد و اقدامی ننمود؟
1) حضرت هارون
2) حضرت موسی
3) حضرت عیسی
4- آیه 26 سوره فتح به کدام بیماری روحی اشاره می‌کند؟
1) نفاق و دورویی
2) حقد و کینه
3) حمیّت و تعصب نابجا
5- بر اساس آیات قرآن، شرط پذیرش توبه چیست؟
1) گریه و توبه
2) جبران گذشته
3) انفاق و صدقه

Comments (0)
Add Comment