الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بینندگان عزیز بحث را در آستانـه غدیر خم گوش میدهند بحثی است که بارها بحث آن شده است من هم میخواهم بینندگان عزیز همچین گوش بدهند که بلند بشوند و بگویند خود بنده چند هزار ساعت توی ماشین نشستهام اما چون دل ندادهام هنوز رانندگی یاد نگرفتهام اگر سی ساعت دل میدادم حالا راننده بودم این بحث را خواهش میکنم بیست دقیقه من حرف میزنم با تمام وجود گوش بدهید تا بتوانید حرف بزنید، مقالهاش کنید، شعر کنید، اصلاً بتوانید صحبت کنید، مطالب را تقریباً بلد هستید فقط پخت من را ببینید که من این برنج را چه جور میپزم راجع به غدیر خم میخواهم صحبت کنیم.
آیهی غدیر خم این است «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ» المائده/67ای رسول ابلاغ کن آن چیزی را که به تو ابلاغ شده از طرف پرودگار یعنی آنچه از طرف پروردگار به تو گفتیم به مردم برسان اگر انجام ندهی رسالت خدا را ابلاغ نکردهای نترس خدا تو را از مردم حفظ میکند. این آیه نکاتی دارد.
1- امامت، ادامه رسالت
گفته(یا ایها الرسول) نگفته(یا ایها النبی) چون(یا ایها النبی) مال یکسری مسائل فردی است یا خانوادگی «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ» الأحزاب/28 به خانمت همچین بگو اما چیزهایی که بین المللی است میگوید(یا ایها الرسول) مثل سرگرد و سرهنگ و تیمسار و امیر اینها درجاتی است(یا ایها النبی) مال جاهایی است که منطقهاش کم است(یا ایها الرسول) مال جاهایی است که منطقهاش زیاد است این رسالت است بعد گفته(بلغ) نگفته(أبلغ) هر دو یعنی برسان منتهی(بلغ) رساندن جدی و حسابی است یعنی با تمام وجود باید بگویی.
بگو آنچه نازل شد بسوی تو، یعنی وقتی میگویم علی بن ابی طالب(علیه السلام) را معرفی کن اینطور نیست که چون پسر عموی تو است اگر بخاطر پسر عمویی بود عمو از پسر عمو نزدیکتر است و قرآن میفرماید «تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ» المسد/1 خدا بشکند دست ابولهب را با اینکه ابولهب عمو بود یعنی وقتی میگوئیم بگو بخاطر عمو و پسر عمو نیست. (من ربک) از طرف خداست تازه نگفته(من الله) ربک یعنی چون میخواهد تو را تربیت کند، چون میخواست جامعه را رشد بدهد میخواهم یک رهبر لایق معرفی کنی(رب) یعنی مربی، چون میخواهیم دین و مکتب تو را رشد بدهیم رشد تو و مکتب تو بشرطی است که شخص معصومی اهداف تو را دنبال کند.
2- ابلاغ فعلی، نه زبانی
(و إن لم تفعل) بگو، اگر نگویی، بکن، اگر نکنی، بخور، اگر نخوری، بپوش، اگر نپوشی، اینها باید به هم بخورد اینجا باید اینطور باشد(بلغ و إن لم تبلغ) اما گفته(و إن لم تفعل) پیداست ابلاغ زبانی هم نیست ابلاغ فعل و انفعلات است یعنی باید یک مراسمی باشد که توی این مراسم امام علی(علیه السلام) را معرفی کنید و نباید اینطور گفتای مردم بعد از من علی بن ابی طالب هست این بلغ زبانی است اگر بلغ زبانی بود میگفت بگو اگر نگویی اما اینجا میگوید بگو اگر انجام ندهی کلمه انجام یعنی فعل را بکار برده اینکه فعل است یعنی یکسری مراسم و تشریفات و پس رو و پیش رو دارد.
پیغمبر(صلی الله علیه و آله) چهل سالگی به پیغمبری رسید سه سال مخفیانه تبلیغ کرد ده سال علنی تبلیغ کرد تا اینجا شد پنجاه و سه سال بخاطر فشار و شکنجه کفار از مکه هجرت کرد آمد مدینه پنجاه و سه سالگی وارد شد شش سال در مدینه بود شد پنجاه و نه سال خواست برود مکه اعمال عمره را انجام بدهد چون هنوز مکه دست کفار بود کفار مکه آمدند بیرون و نگذاشتند نزدیک بود که درگیری پیش بیاید که صلح حدیبیه پیش آمد برگشت دو سال دیگر ماند رفتند مکه را فتح کردند بتها را شکستند آمد دو سال مدینه ماند شصت و سه سالگی آخر عمر پیغمبر است حضرت میخواست اعمال حج را عملاً نشان بدهد اعلام کرد که دارم میروم مکه هر کس میخواهد برود مکه با کاروان پیغمبر بیاید از اطراف مدینه جمعیت آمدند مدینه جمعیت خوبی راه افتادند رفتند مکه چون دو سال پیش بتها شکسته شده بود و دو سال هم بود که مکه دست مسلمانها افتاده بود اعمال را انجام میدادند برمی گشتند در برگشتن رسیدند به یک میدانی یک چند راهی بود به سمت مدینه به سمت یمن به سمت عراق یک جایی بود که جادهها جدا میشد به این منطقه که رسیدند آیه نازل شد.
3- امامت، همتای رسالت
آهای رسول! آنچه به تو ابلاغ شد بگو اگر انجام ندهی زحمات بیست و سه سالهات پوچ ما میخواهیم ببینیم چی بود که پیغمبر تا سال آخر عمرش نگفته بود و اگر انجام نمیداد زحمات بیست و سه سالهاش به هدر میرفت. کلمه(ما) عربی است فارسی آن یعنی آنچه، آنچه نازل شد، این(ما) چیه؟ (ما) یعنی آنچه رسماً نگفته بود چون بریده بریده بعضی وقتها گفته بود، اینجا یک حساب ریاضی است هر کسی هم که سواد نداشته باشد میتواند تحلیل کند چیزی را که رسماً نگفته بود چیه؟ این باید از دین باشد دین هم یا از اصول است یا از فروع، اصول دین توحید است نبوت است معاد است فروع دین نماز و روزه و زکات و خمس و جهاد و حج و امر به معروف و نهی از منکر، این(ما) چیه؟ آهای رسول! سال آخر عمرت است الان توی جاده مردم کشورهای مختلف و شهرهای مختلف متفرق میشوند دیگر این جمعیت را نمیبینی باید آخرین حرف رسمیات را بزنی.
می شود بگوییم که بگو(لا إله إلا الله) توحید بود؟ بابا بیست و سه سال که پیغمبر است توی این بیست و سه سال توحید را به مردم نگفته بود؟ قطعاً توحید نیست. بگو که من نبی هستم، میشود؟ بیست و سه سال است که نبی است. یا ایها الرسول بگو که بعد از امروز قیامتی هست قیامت هم همین آیات اولی که در مکه نازل شد و هنوز هجرت نکرده بود نازل شده بود پس قطعاً این(ما) اصول دین نیست.
4- امامت، آخرین فرمان الهی
برویم سراغ فروع دین، (یا أیها الرسول) بگو آنچه من گفتهام یعنی بگو که مردم نماز بخوانند، بابا این حاجیها دارند از مکه برمی گردند الان ممکن است که حاجی تارک الصلا? پیدا بشود آن زمان حاجیها. . . قطعاً نماز نبوده شیعه و سنی قبول دارند که این چهار تا حکم سال دوم هجری نازل شد یعنی روزه و زکات و خمس و جهاد اینها هم سال دوم هجری بود الان سال دهم هجری است اگر بگوید که(یا أیها الرسول) بگو که روزه و خمس و جهاد. . . میگویم خدایا اینها را هشت سال پیش گفته بودی(یا أیها الرسول) بگو مردم بروند مکه، میگویم که از مکه برمی گردند.
زمان جبهه یک کسی رفته بود سخنرانی کند گفته بود ما باید در مقابل صدام بایستیم! سربازی گفته بود بابا ما آمدهایم بایستیم این سخنرانی نمیخواهد! این سخنرانی لغو است یک چیز نو بگو، حالا پیغمبر دارد از مکه برمی گردد(یا أیها الرسول بلغ ما)، بگو مردم بروند مکه، بابا جان دارند از مکه برمی گردند قطعاً مکه نیست بگوییم یعنی مردم امر به معروف و نهی از منکر کنند، این هم نیست برای اینکه چیزی است که پیغمبر(صلی الله علیه و آله) از آن وحشت دارد آخر آیه میگوید «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ» یعنی خدا شما را از شر مردم حفظ میکند پیداست یک دغدغهای دارد، پیغمبر(صلی الله علیه و آله) در امر به معروف و نهی از منکر دغدغهی نداشت چون اگر دغدغه داشت روز اول که میخواست بگوید بت نپرستید آن زمانی که تنها بود و یکی بود و با خداهای اینها مبارزه میکرد نترسید حالا که این همه مرید دنبال او هست و حاجی دنبال او هست بترسد؟ اگر پیغمبر(صلی الله علیه و آله) ترسو بود باید زمانی ترسو بود که یکی بود و با معبودهای اینها. . . پیغمبر(صلی الله علیه و آله) با خداهای اینها درگیر بود نترسید خداهای اینها را شکست نترسید حالا در امر به معروف و نهی از منکر بترسد؟ پس قطعاً امر به معروف و نهی از منکر هم نبوده چون یک چیزی است که میترسد.
5- امامت، حافظ اصول و فروع دین
حالا، بسم الله الرّحمن الرّحیم توی قرآن یک آیه داریم که روزهای آخر عمر پیغمر(صلی الله علیه و آله) تقریباً دو ماه قبل از فوت آیه نازل شد «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ» باید یک چیزی باشد که نه توحید و نه معاد نه جهاد نه زکات نه حج هیچکدام از اینها نیست یک چیزی است که هم به توحید زور میگوید هم به نبوت زور میگوید هم به معاد هم به نماز هم به روزه هم به جهاد هم به زکات هم به خمس، یک چیزی است که نه جزو اصول است و نه جزو فروع اما هم به اصول زور میگوید هم به فروع چرا؟ برای اینکه میگوید «إن لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» اگر نگویی رسالت خدا را انجام ندادهای یعنی توحید و نبوت هم میرود روی هوا نماز و روزه و حج هم میرود روی هوا، چیست که پیغمبر(صلی الله علیه و آله) تا اواخر عمرش نگفته، جزو توحید و نماز و معاد هم نیست، از گفتن آن دغدغه دارد، اگر آن بود توحید هم هست نبوت هم هست اگر آن نبود باقی چیزها هم نیست باید بگوئیم امامت است چون اگر امام بود، اگر رهبر معصوم بود توحید زنده است وگرنه بجای توحید طاغوت میآید اگر رهبر معصوم بود اهداف نبوت دنبال میشود اگر رهبر معصوم بود معارف معاد بیان میشود ما نمیدانیم قیامت چی میشود فقط دلیل عقلی داریم که خدا عادل است نمیشود هیچی به هیچی خدا عادل است نمیشود خوب و بد یکی باشد این با عدل خدا سازگار نیست اگر بناست نیست بشویم خوب اول خاک بودیم چرا آفریده بشویم چرا خاک شد گندم، گندم شد اسپرم، اسپرم شد نطفه و نطفه شد انسان اگر بناست بزرگ بشویم و متخصص بشویم بعد بمیریم و خاک بشویم چرا اول خاک نشدیم عقل میگوید ما با مردن نیست نمیشویم کوزه گر مست هم حاضر نیست کوزهای را که ساخته است بزند و بشکند چطور خدای حکیم ما را درست میکند بعد با مرگ نیست میکند ما با مردن نیست نمیشویم این مقدار را عقل میگوید باقی آن چه خبر است باید اولیاء خدا به ما بگویند باید از طریق وحی رهبر معصوم به ما بگوید آنجا چه خبر است اگر رهبر معصوم بود توحید میماند وگرنه توحید پاک میشود طاغوت سبز میشود وحی میرود خرافات سبز میشود معاد فراموش میشود اگر رهبر معصوم بود نماز زور پیدا میکند فرمان جبهه و جنگ، توان مردم بر امر به معروف. . . پس این موتوری است که به همه لامپها برق میدهد.
6- نگرانی پیامبر از اعلام فرمان امامت
«وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» اگر نگویی رسالت خدا یعنی توحید و نبوت هم میرود روی هوا، نترس «وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ» آیه نازل شد با تهدید و اُلتیماتم، قرآن راجع به التیماتم هم چیزی دارد؟ بله، آیاتی داریم مال اُلتیماتم یکی یوسف(عیله السلام) اُلتیماتم داد به برادرها گفت این سفر دیگر داداشتان را بیاورید «فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلَا کَیْلَ لَکُمْ» یوسف/60 اگر این سفر داداشتان را همراه خودتان نیاورید من هم گندم به شما نمیدهم این اُلتیماتم است یک آیه اُلتیماتم این است که پیغمبر یا باید آنچه به تو گفتهام بگویی یا اگر نگویی تمام زحمت هایت هدر رفته است گفتن هم نباید باشد گفتن باید با یک عملیاتی باشد «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ» یعنی باید یک مراسمی باشد(آخر یکوقت آدم از حمام میآید بیرون یک پارچه روی دوشش میاندازد خوب این مراسم نمیخواهد یکوقت هم سرش درد میکند یک پارچهای میبندد اینها مراسم نمیخواهد اما جشن عمامه گذاری ما داریم مراسم میخواهد) اگر بگوید مردم من دارم میروم خداحافظ علی هم بعد از من امام است این نمیشود، مراسم میخواهد، یعنی باید مراسم توی ذهنها بماند از امام رضا(علیه السلام) یک سوال کردند حضرت مدتی سرش را پائین انداخت بعد جواب داد گفتند آقا نمیدانستی که سرت را پائین انداختی؟ فرمود میدانستم میخواستم تشنهات بشود معلم اگر زود یک چیزی بگوید طرف فراموش میکند مثلاً میگوئیم هر دزدی دستش را قطع نمیکنند بیست و شش تا شرط دارد اگر زود بگوئیم فراموش میکند اما میگویم ببینید. . . اگر لفت دادم طرف تشنه میشود باید کاری کرد که توی ذهنها بماند میشد که پیغمبر(صلی الله علیه و آله) نماز ظهرش را رو به بیت المقدس بخواند آیه نازل بشود نماز عصر را رو به مکه بخوان، اصلاً وسط نماز چهار رکعتی قبله عوض شد نماز به هم ریخت خدایا گیجی؟ ! بگذار نماز تمام بشود، یا رسول الله حلیم نیستی؟ خوب صبر کن، میگوید مخصوصاً وسط نماز میخواستم قبله را عوض کنم تا تغییر قبله توی ذهنتان بماند اینها خودش روانشناسی تبلیغ است.
حضرت سخنرانی میکرد دید مردم همینطور نشستهاند(فضرب علی. . . .) زد توی گوش خودش، تا زد توی گوش خودش حواسشان جمع شد آنوقت سخنرانی کرد گاهی وقتها طرف باید با یک نوع هیجانی. . . تبلیغ فرمول دارد فلذا
7- مراسم بزرگ اعلام ولایت حضرت علی(علیه السلام)
پیغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمود جوانهایی که تند رفتهاند برگردند فرمود صبر کنید پیرمردهایی که عقب هستند برسند اینقدر هوا داغ بود کف پا میسوخت لباسشان را کندند زیر پا اندختند مخشان میسوخت گاهی پارچه روی کلهشان میانداختند حالا این غدیر، یک گودی مثل بشقاب بود که مقداری هم آب توی آن بود هم برای خودشان و هم برای اسبشان آب ذخیره بود دوم یک کسی که میخواهد یک کار نمایشی انجام بدهد که توی ذهنها بماند باید همه او را ببینند پیغمبر(صلی الله علیه و آله) توی گودی بود مثل زمین فوتبال که تماشاگرها بالا هستند یعنی صحنه جوری بود که اوضاع مسلط باشند این زمین چهار تا خصوصیت داشت 1- آب توی آن بود 2- میدان چند راه بود، فلکه مانند بود 3- همه اشراف داشتند صحنه را میدیدند. نماز خواندند علی بن ابی طالب(علیه السلام) بعد از نماز معرفی شد، در مرکز نماز متولد شد، در مرکز نماز شهید شد، علی یعنی مجسمه نماز، در کعبه متولد، در کوفه شهید، نصب بعد از نماز ظهر، بعد از نماز یک سخنرانی کرد راجع به توحید راجع به نبوت راجع به معاد بعد هم علی بن ابی طالب(علیه السلام) را معرفی کرد سخنرانی هم طول کشید بعد دست علی را گرفت فرمود(من کنت مولاه فهذا علی مولاه).
«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ»ای رسول بگو آنچه را که به تو گفتم آنچه که به تو گفتم «مِنْ رَبِّکَ» از طرف خداست، علی که انتخاب شد بعضیها گفتند بسم الله الرّحمن الرّحیم پیغمبر ول کن که نیست، گفت نماز بخوان گفتیم چشم، گفت خدا گفتیم چشم، حالا دیگر پسر عمویش را هم. . . اینها از پیش خودش است تا گفتند از پیش خودش است آیه نازل شد «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ» الحاقه/45و46 اگر پیغمبر حرفی را که ما زدهایم از پیش خودش بگوید شاهرگش را قطع میکنیم خدا با هیچکس شوخی ندارد وحی است از طرف خداست.
خدا رحمت کند علاّمه امینی را از قرن اول تا قرن چهاردهم تعداد دانشمندان درجه یک از اهل سنت که حدیث را نقل کردهاند برای اینکه توی ذهن شما باقی بماند یک جابجایی بکنید توی ذهن شما همهتان میدانید که سال چند روز است؟ سیصد و شصت و پنج روز است جای شصت و پنج را عوض کن، میشود سیصد و پنجاه و شش، ایشان در الغدیر نام سیصد و پنجاه و شش نفر از علمای اهل سنت را برده که غدیر را قبول دارند.
8- بیعت و تبریک بزرگان صحابه پس از انتصاب امام علی(علیه السلام)
بعضیها میگویند(من کنت مولاه فهذا علی مولاه) یعنی علی را دوستش داشته باشید، خوب دوستی بیعت نمیخواهد ما همدیگر را دوست داریم مگر با هم بیعت کردهایم؟ آمدند بیعت کردند بیعت یک کار سیاسی است یعنی رهبری است(وإلا من باقلا را دوست دارم من با باقلا بیعت میکنم! طلا را خیلیها دوست دارند دلار و ریال را دوست دارند هیچکس با دلار بیعت نمیکند اینکه میگوید بیعت کن پیداست مسئله دوستی عادی نیست) از همه گذشته تبریک گفتند آدم برای دوستی که تبریک نمیگوید آقا سلام علیکم تبریک میگویم، چیه؟ همدیگر را دوست داریم همه مردم همدیگر را دوست دارند کسی تبریک نمیگوید دوستی لازم نیست سه چهار روز مردم سرِکار بمانند دوستی لازم نیست که اینها برگردند، آهای جوانها بدانید علی را دوست داشته باشید، پیرمردها علی را دوست داشته باشید، اینکه جلوییها برگردند عقبیها برسند هوای داغ چند مدتی معطل بشوند زیر آفتاب بسوزند خدا اُلتیماتم بدهد اگر این دوستی نباشد همه چیزی هواست این پیداست که مسئله رهبری است وإلا دوستی خالی بیعت ندارد، دوستی خالی تبریک ندارد، دوستی خالی مخالف ندارد، این خلاصهی حرف ما البته حرف زیاد است(ولی حالا بیست دقیقه بس است من دوست دارم یک کسی بلند شود این حرفها را سه چهار دقیقه تا پنج دقیقه بگوید که یکبار دیگر مردم عزیز ما بخصوص نوجوانها دختر خانمها قصه را بشنوند هم بتوانم بالاخره حالا. . . بسم الله، میخواهی بیائی اینجا بایستی؟ خوب بیا اینجا که اگر یکوقتی به تخته هم کار داشتی اشاره کن اگر روشن نیست من میکرفن خودم را به او بدهم. بسم الله الرّحمن الرّحیم فرمایشات حاج آقا در مورد آیـــــﺔ عید غدیر بود آیهای که بصورت یک اُلتیماتم نازل شد «َا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ» حاج آقا فرمودند چند تا کلمه هست که اینجا باید روی آنها مانور داد که چرا گفته(یا ایها الرسول) نگفته(یا ایها النبی)، (یا ایها النبی) برای مسائل شخصی است و بعد اینکه چرا گفته(بلغ) و نگفته(أبلغ) بخاطر اینکه صیغـــﺔ آن مبالغهتر و قضیه جدیتر بوده است(من ربک) چرا نگفته(من الله) بخاطر اینکه نقش مربی بودن و تربیت یک جامعه را در دست دارد(و إن لم تفعل) چرا نگفته(وإن لم تبلغ) برای اینست که این گفتن بیان کردن و گفتن نیست بلکه باید بصورت عملی اجرا بشود و اینکه اگر این رسالت را انجام ندهی تمام رسالت تو انجام نشده است اگر این کار را نکنی و این چیزی است که پیامبر از گفتن آن ترس و واهمه داشت یک خورده نگران بود و آخر آیه خداوند میفرماید که نترس خدا تو را از مردم و آن طعنه گویان حفظ میکند خدا میگوید که هیچ واهمهای نداشته باش من نگهبان تو هستم. کلمه(غدیر) بمعنای گودی هست یک منطقهای بوده است که همه اشراف داشتهاند پیامبر درون آن منطقه بوده است آنجا آب داشته است قرار گرفت و در آن گرمای سوزان همه جوانهایی که جلو رفته بودند برگرداند پیرمردهایی که عقب مانده بودند گفت منتظر میمانیم تا آنها بیایند من قرار است که حرف مهمی را به شما بگویم همه جمع شدند نماز ظهر را اقامه کردند و بعد از نماز ظهر رسالت خودش را به پایان رساند فرمود(من کنت مولا فهذا علی مولا) و این نکتهای که خیلیها خورده میگرفتند که چرا مولا از ولا گرفته میشود که بمعنای دوست داشتن است هر کس که من را دوست دارد علی را هم دوست داشته باشد ولی کاملاً اشتباه است چون اگر میخواست دوستش داشته باشد توی آن همه گرما مردم را معطل نمیکرد که بگوید علی را دوست داشته باشید(فهذا علی) دست علی را بلند میکند و میگوید این علی که دیگر هیچکس در تاریخ حاشا بکند و بگوید کدام علی، و بعد اینکه پیغمبر حضرت علی را معرفی کرد بعنوان مولا و امام مردم خیلیها آمدند و به او تبریک گفتند و با او بیعت کردند و اگر این به معنای ولایت نبود هیچ دلیلی نداشت که کسی بخاطر دوست داشتن کسی بیاید به او تبریک بگوید و بگوید ما به شما تبریک میگوئیم چون دوست داشتن تبریک ندارد و اینکه با او بیعت کردند این عید را و علاّمه امینی که خدا رحمت کند ایشان را در سیصد و پنجاه و شش روایت از اهل سنت اینرا روایت کرده که خودشان قبول کردهاند این روایت حالا باز اگر مطلبی هست که من در مورد آن صحبت کنم؟ آهای رسول! بگو آن چیزی را که از طرف خدا بر تو نازل شده در اینکه آن(ما) یعنی چه، چند تا مسئله وجود دارد ممکن است اصول دین باشد و یا فروع دین باشد کدامشان است؟ هیچکدام از اینها نیست با دلیلی که حاج آقا محکم و مستدل اعلام کردند چرا نماز نیست؟ چون نماز ستون دین است و پیامبر سالهای آخر عمرش این مسئله را بیان کردند نماز نیست و روزه و خمس و جهاد و زکات هم در سال دوم هجرت بیان شده و اینکه از حج برمی گشتند قائدتاً مسئله حج هم نبوده است چون از حج هم بر میگشتهاند و تمام مراسم حج را بطور کامل همراه پیامبر بجا آورده بودند کلمه توحید(لا إله إلا الله) هم نیست چون پیامبر بیست و سه سال بود که رسالت انجام میداد این کلمه توحید هم نمیتواند باشد و همین که آیه نازل شده که(یا ایها الرسول) ثابت میکند که پیامبر نمیخواهد نبوت خودش را ثابت بکند و آیاتی که در سوره قبل درباره معاد نازل شده بود آمده بوده و مسئله معاد هم ممکن نبوده است مسئله فقط جانشینی و جایگزینی برای پیامبر بوده است که یک رهبر معصوم را میطلبیده و اینکه این رهبر معصوم در تمام قضایا نقش دارد چرا؟ چون میفرماید اگر این چیزی که از طرف ما نازل شده انجام ندهی و نگویی رسالتت درست نیست و این ثابت میکند که مسئله رهبر جامعه به تمامی این توحید و نبوت و اصول دین و فروع دین اشراف کامل دارد.)
خوب، عید غدیر را که بینندهها در پیش دارند تبریک میگوئیم. خدایا تو را به آبروی امیرالمومنین(علیه السلام) قسم میدهیم ما را از بهترین طرفداران امیرالمومنین قرار بده.
از چیزهایی که به امیرالمومنین(علیه السلام) دادی نمیتوانیم بگوئیم آنها را به ما بده که دعایش را هم جرأت نداریم که بگوئیم ولی از، یعنی گوشهای، گوشهای از خلوصاش، گوشهای از عرفانش، ذرهای از توفیقاتش، از مناجاتش، از عملش، از تربیت فرزندانش، از همسرداریش، از حلمش، از صبرش، آن کمالاتی که به امیرالمومنین(علیه السلام) دادی پرتوی و ذرهای از آنها را به ما مرحمت بفرما.
نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین مؤمنین و مؤمنات قرار بده.
رهبر ما، دولت ما، نظام ما، مرز ما، جوانهای ما، ناموس ما، نسل ما، دین ما، آبروی ما، دین ما، علم و تخصص ما، هر چی که به ما دادهای در پناه آقا امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حفظ بفرما.
ما را از بهترین یاران امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار بده.
(از این عزیزی که بلند شد و صحبت کرد تشکر میکنیم خوب صحبت کردی هم شفاف و هم با جسارت و جرأت این خیلی قشنگ است ما باید بچه هایمان بتوانند حرف بزنند یکی از مشکلات ما این است که خیلیها بلدند اما خجالتی هستند ما نباید خجالت بکشیم از جرأت و جسارت و بیان. . . هم حرفِ خوب زدی و هم خوب حرف زدی از همهتان تشکر میکنیم.)
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته