1- خطر سکوت و بیتفاوتی در برابرگناه
2- تکرار نهی از منکر، زمینه تأثیرگذاری و ترک گناه
3- نقش گناه بزرگان در عادی شدن گناه
4- خطر شیوع گناه در جامعه اسلامی
5- دوری از رفاقت و همنشینشی با گنهکاران
6- نقل گناه برای دیگران، گناهی دیگر
7- دور از گناه، شوخی یا جدی
8- نقش والدین در تأمین امکانات گناه
موضوع: عوامل عادی شدن گناه
تاریخ پخش: 09/07/87
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندهها وقتی بحث را میبینند که دارد ماه رمضان تمام میشود. بحثهای مختلفی شد، یک چندتا بحثی را هم گفتیم راجع به گناه صحبت کنیم. یکی از چیزهایی که خیلی خطرناک است، این است که قبح گناه برداشته شود و خیلی خطرناک است که دیگر خدایی ناکرده به جایی برسیم که دیگر اصلاً گناه عادی باشد. چطور گناه عادی میشود و قبحش برداشته میشود، عواملش را میگویم و چیزهایی را هم که حالا انشاءالله حرفهایی باشد که خداوند حق به زبانمان جاری کند.
بسم الله الرحمن الرحیم.
موضوع بحث این است که: خطر عادی شدن گناه!
1- خطر سکوت و بیتفاوتی در برابرگناه
یکی از عوامل سکوت مردم است. اگر یک کسی یک خلافی میکند، مردم بیتفاوت نگاهش کردند، این دیگر گناه عادی میشود. لازم هم نیست حرف که میزنیم اثر کند. ممکن است حرف هم که بزنیم، اثر نکند. اما عادی هم نباشیم. لااقل یک قیافهی … مثلاً یک کسی یک کاری میکند، همچین کنیم. یک بیست دفعه همچین کنیم. تحقیر میشود. دیگر فکر نمیکند که کار قشنگی کرده است. بیاعتنایی… چون خیلیها یک کارهایی میکنند که میخواهند دلها را به خودشان جذب کنند. اگر ما بیاعتنایی کنیم، این تمام میشود. سکوت که نهی از منکر نکنیم. بیتفاوت باشیم. لازم نیست که هر چه ما میگوییم، اثر کند. شما اذان که میگویی خود اذان ثواب دارد، گرچه کسی نماز نیاید. شما بگو: «حی علی الصلاه» اما کسی نیاید. نفس اذان و خود اذان ثواب دارد. خود امر به معروف یک عبادت بزرگ است که تمام عبادتها نسبت به امر به معروف و نهی از منکر جزء و مثل یک قطره پهلوی یک دریاست. خیلی امر به معروف ثواب دارد و معنایش هم این نیست که تا گفتیم که مثلاً این کارت غلط است، بگوید چشم! نه! ممکن است به او میگویی، گوش نمیدهد. ولی شما به آن درجهی خودت رسیدی. یعنی اگر یک معلم برود سر کلاس، ولو اگر بچهها هم سر کلاس نباشند، آموزش و پرورش حقوق معلم را میدهد. اینطور نیست که چون بچهها نیامدهاند، حقوق به او ندهید. شما اگر رفتی در مسجد که نماز بخوانی و دیدی آقا و پیشنماز نیامده است و امام جماعت نیست، نمازت را فرادا میخوانی ولی ثواب جماعت داری! چون شما کار خودت را کردهای. پلو میدهی به فقیر و بعد معلوم میشود که فقیر نیست. خیلی هم وضعش خوب است، قیافهاش، قیافهی فقیر بوده است، اما از شما دفع بلا میشود.
بنابراین یک خلاف که دیدیم، بیتفاوت نباشیم. گاهی هم ممکن است رویت نشود که تنهایی بگویی، تلفنش را پیدا کن و زنگ بزن! الو! من این صحنه را از شما دیدم، از شما بدم آمد، کار شما گناه بود، خداحافظ! پنج تلفن که به او زده شود، لااقل حالش گرفته میشود. حالگیری خودش یک کاری است. در خیابانها یک سرعتگیر میگذارند برای اینکه تاکسیها، ماشینها به کسی نزنند. خود این سرعتگیر خودش یک کاری است. چون اگر این سرعتگیرها نباشد آمار تصادف بیشتر میشود. سرعتگیر! لااقل ما میتوانیم سرعتگیر بگذاریم. به او بگوییم که آقا از شما بدم آمد. یک نامه به او بنویسیم. این نامهها اثر دارد. یک تلنگری میشود. ممکن است این اثر نکند ولی یک زمینه برای تلنگرهای بعدی میشود.
2- تکرار نهی از منکر، زمینه تأثیرگذاری و ترک گناه
ببینید یک چوب سفت را شما ده تا تبر میزنی، تبر یازدهم میشکند. اما آن ده تا تبر هم بیاثر نبودند. اگر این دهتا تبر به چوب نمیخورد، تبر یازدهم اثر نمیکرد. شما بگو گوش نمیدهد، دومی هم گوش نمیدهد، پنجمی را گوش نمیدهد، 27 نفر اگر گفتند و گوش نداد، نفر 28 را گوش میدهد. پس این 27 نفر هم شریک هستند. چون اگر آن زمینه به وجود نیامد، به هر حال گچ و خاک که میکنند خانه را، گچ و خاک سفیدکاری نیست، اما این زمینهای است که گچ روی آن بچسب. چون روی آجر را نمیشود سفید کرد. روی آجر گچ و خاک میمالند و بعد این گچ و خاک زمینه میشود که دیوار را سفید کنند. حرفهایی که ما میزنیم، لازم نیست فوری اثر کند، اصلاً ممکن است بعداً اثر کند. ممکن است بعداً اثر کند. منتها باید سعی کنیم، یک زمانی این مسئله را بگوییم که این اثرپذیر باشد، چون شرایط اثرپذیری هم فرق میکند. اگر معلم نمرهی بیست به شاگردش داد و زیر نمرهی بیست نصیحتش کرد، میگوید: چشم! اما اگر یک نمرهی صفر قد در قوری داد، بعد زیر نمرهی صفر نصیحت کرد، میگوید: برو تو دیگر! اَه… حالا به من صفر داده است و نصیحتم هم میکند. یعنی آن شبی که آدم برای دخترش گوشواره میخرد، آن شب هر چه بگوید دختر میگوید: چشم! باید حساب کنیم: کجا زمینهی پذیرش است. زمینهی پذیرش کجا است. چون گاهی وقتها یک افرادی در یک جاهایی امر به معروف و نهی از منکر میکنند که آنجا جایش نیست. اینجا که حالا طرف آمادگی ندارد. باید یک زمینههایی باشد. پس سکوت مردم یک!
دوم! تماشای گناه، گناه را عادی میکند. خیلی از سیدیها، ماهوارهها، فیلمها، حتی بعضی از بحثهای تلویزیون، بعضی از بحثهای تلویزیون… من خودم بعضی وقتها تلویزیون را نگاه میکنم، مثلاً میبینم این صحنه در روح من اثر دارد. یا خاموش میکنم و یا بلند میشوم و میروم در یک اتاق دیگر! خود نگاه به گناه، نگاه به آدمها، اثر دارد. وقتی انسان دید نگاه به این بکند، نگاه ممتد بکند اثر دارد خوب نگاهش را برمیدارد. لازم نیست که انسان نگاه به نامحرم بکند. ممکن است که یک جوانی به یک پسری نگاه میکند که این پسر خیلی خوشگل است. این ادامهی نگاهش او را به فتنه میاندازد. این پسره هم مثل دختر میشود. گاهی یک خواهر ممکن است نگاه به برادرش بکند، برادرش ممکن است با یک لباسی در خانه راه میرود که این خوب خواهر جوان است، خوب این برادر هم حالا خوش تیپ است، و لباسهای مثلاً خیلی نازک و یا مثلاً کوتاه میپوشد، خوب این خواهر جوان هی نگاه به برادرش میکند. این نگاهها هم گناه را عادی میکند. اینطور نیست که هر نگاهی حالا خواهر و برادر هستیم. خواهر و برادرها هم راحت نمیتوانند به هم نگاه کنند. اگر خواهری به برادر و یا برادری به خواهری نگاه میکند و این نگاه، نگاه طبیعی نیست، آن نگاه یا گناه است و یا مقدمهی گناه است. این هم یک مورد!
3- نقش گناه بزرگان در عادی شدن گناه
گناه مسئولین و والدین! این هم گناه را عادی میکند. بنویسم. 1– سکوت 2- نگاه 3- رفتار بزرگان! حالا بزرگان از والدین گرفته که در خانه بزرگ خانواده هستند، پدربزرگ و مادربزرگ و رئیس قبیله، استاد… گاهی وقتها استاد یک خلافی میکند و دانشجو دیگر… یا مثلاً برادر بزرگ است و ترم چهارم است و بچه و برادر دیگر راهنمایی است، دبیرستانی است، این نگاه میکند و میبیند که داداش بزرگ، خواهر بزرگ این کار را میکند، این دانه بزرگها… و لذا گناه بزرگان، گناه صغیره نیست. آدمهای چهره گناهشان دوبرابر است. قرآن یک آیه دارد میفرماید که: «یا نِساءَ النَّبِی» ای زنهای پیغمبر! «لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساء» (احزاب/32) شما با باقی زنها فرق میکنید. «مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَه» اگر زن پیغمبر با عنوانی که دارد خلاف بکند، «یُضاعَفْ» (احزاب/30) دوبله میشود. گناه زن پیغمبر با باقیها فرق میکند. اگر یک آخوند سیگار بکشد، با یک کت شلواری فرق میکند. اگر در مسجد سیگار بکشیم، در محراب سیگار بکشیم، فرق میکند با کوچه! اینها ضریبها و کدهایش فرق میکند. به هر حال پدر و مادر، باید مواظب باشند روبروی بچه… اگر هم یک وقتی یک گلهای از هم دارند، روبروی بچهها نگوید: تو همچین کردی، تو همچین کردی، تو همچین کردی، تو همچین کردی، این دختر نگاه میکند و میبیند این مادر پدرش را به رگبار بست. یا شوهر خانمش را به رگبار بست. هی دارد زنش را تحقیر میکند. خوب این نگاه میکند و یاد میگیرد دیگر! اصلاً نگاه اثر میکند. دو نفر در خیابان دعوا میکنند، آن طرف خیابان دعوا میکنند و شما این طرف خیابان هستی، یک کسی قیافهاش چنین میشود، به قیافهی من نگاه کنید. مگر به شما نگفتم، چند بار بگویم؟ این قیافهاش چنین میشود، شما آن طرف خیابان ناخودآگاه چنین میشوی! آن طرف میگوید به خدا من نبودم! ببخشید! یک مرتبه شما اینطرف خیابان چنین میشوی! یعنی نگاه اثر میکند. نگاه به خشونت خشونت میآورد، نگاه به عاطفه، عاطفه میآورد. خیلی این مسئله مهم است. نگویید نمیفهمند، نگاه اثر خودش را میکند. اگر پدر و مادر با هم آمیزش کنند، بچهی نوزاد در گهواره یا در قنداق ببیند، بچه یک سالش است ولی نگاه میکند که پدر و مادر چه میکنند، این بچه دختر باشد، زناکار! پسر باشد زناکننده بار میآید. حدیث داریم که اگر پدر و مادر روبروی نوزادشان حتی اگر بعضی کارها را بکنند، این نوزاد نگاه که میکند، نگاه اثر خودش را میکند. ما حق نداریم نگاه کنیم. اصلاً گاهی وقتها آدم نگاه به تجملات میکند، عقیدهاش از خدا کم میشود، و لذا میگویند خیلی با اشراف نروید و بنشینید. میروید خانهی پولدارها وقتی برمیگردید چنین میکنید: نوچ! هوههه … این فوت نیست، سی تا فحش است. این فوتها ویتامین فحش دارد. این مهم است. قصه را باید عنایت داشته باشید.
نگاه به گناه، گناه است و لذا در جلسهی قبل گفتم، در جلسات قبل، گفتم: اگر هم کسی شراب نمیخورد، حق ندارد سر سفرهی شراب بنشیند، ولو شما نخوری! در جلسهای که آیات خدا مورد استهزاء میشود، نشستنش گناه است. باید بلند شوی و بروی! نهی خداست. میفرماید: «لا تَقْعُد» «لا تَقْعُدُوا» (اعراف/86) بعد قرآن میگوید اگر بنشینی، گناه او را پای تو هم مینویسند. نگاه به شطرنج و قمار، نگاه به بعضی از فیلمها، سیدیها… کسی دلالی کند. یعنی کسی که اینها را میفروشد، توزیع میکند.
4- خطر شیوع گناه در جامعه اسلامی
بعضی کارها خود کار گناه است. بعضی کارها دوست داشتنش هم گناه است. مثلاً میگوید: «یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذینَ آمَنُوا» (نور/19) یک خلافی را از یک دختر مسلمان، از یک پسر مسلمان، از یک زن و مرد مسلمان یک خلافی را سراغ داری. فهمیدی چه شد؟ معلوم شد دزد بوده است ها! اِ… بله فلانی هم با فلانی اوه. قرآن میگوید همین که دوست داری که این فساد فلانی را، فلانی هم بفهمد، همینکه دوست داری که این گناه این را دیگران هم بفهمند، دوست داشتنش هم عذاب الیم دارد. خیلی مهم است. مثلاً کسی دوست داشته باشد شراب بخورد، گناه نیست. نمیخورد ولی دوست دارد بخورد، ولی خوب بخاطر خدا نمیخورد. دوست دارد فحش بدهد ولی نمیدهد. روی دوستی گناه نیست. اما آبروی مردم را کسی بریزد، حتی اگر آبروی مردم را نریزی، ولی دوست داشته باشی که آبرویش ریخته شود، دوست داشتنش هم گناه است. «یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ» «یُحِبُّونَ» یعنی محبت دارد، «أَنْ تَشیعَ» شایعه! یعنی خوشش میآید از اینکه یک عیب یک مسلمانی لو برود. شما لو نمیدهی، ولی دوست داری لو رفتن را! همینکه لو رفتن را دوست داری، گناه است.
5- دوری از رفاقت و همنشینی با گنهکاران
مسئلهی دیگر رفاقت با گنهکار است. این هم مورد چهارم! رفاقت با گنهکار گناه را عادی میکند. این مسئلهی مهمی است. رفاقت با گنهکار و لذا در روایات داریم: «مُجَالَسَهُ الْأَشْرَار» یعنی با اشرار رفیق نشوید. رفاقت با گنهکار! نمیشود هم گفت که حالا ما جدا بشویم. طوری نیست، جدا بشویم. امام باقر(ع) یکی از علاقمندانش یک فحش مادر داد به نوکرش! امام باقر(ع) یک رفیقی داشت. این رفیق فحش مادر به نوکرش داد. گفت: مادر فلان! امام صادق(ع) فرمود: چه گفتی؟ گفت: آقا مادرش مسلمان نیست. مثلاً گفت مادرت اهل زنا بوده است. امام صادق(ع) فرمود: چرا این فحشش دادی؟ چرا تهمت زدی؟ گفت: آقا مسلمان نیست. گفت: اگر مسلمان نباشد میشود گفت زناکار؟ به زن یهودی، یا زن مسیحی میشود گفت زناکار؟ هر دینی ازدواجی دارند، ازدواج فقط برای مسلمانها که نیست. هر دینی ازدواجی دارند. تو چه حقی داشتی فحش دادی؟ با اینکه 20 سال است که با من رفیق هستی، الان از من جدا شو! جدا شو! اینکه آدم باید مردمدار باشد، نهخیر! دو تا پیغمبر هم وقتی نتوانستند با هم کار کنند، گفتند: «هذا فِراقُ» (کهف/78) موسی آمد پهلوی خضر، گفت من میخواهم عقبت بیافتم، شاگردی کنم، یک چیزهایی یاد من بدهی! گفت: تو نمیکشی، ظرفیت تو محدود است. گفت: نه من قول میدهم، ظرفیت داشته باشم. سه صحنه از خضر دید برید. آخرش گفت: «هذا فِراقُ» یعنی از هم جدا میشویم. از هم جدا میشویم. به اسم مردمداری، مدارا، به اسم نمیدانم آزادی بیان، به اسم نمیدانم مسامحه، به اسم… نه فلانی منزوی است، گوشهگیر است. نه! این هم رفاقت است.
مسئلهی دیگر تکرار است. از چیزهایی که گناه را عادی میکند، تکرار گناه است. گناه اگر شد قرآن میگوید: لااقل اصرار نکنید. «وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا» (آلعمران/135) یعنی اگر گناه کردید دیگر اصرار نکنید. تکرار گناه، گناه را عادی میکند.
یکی از چیزهایی که گناه را عادی میکند، مسئلهی ترک نماز است. اگر آدم گناه که کرد، سریع برود مسجد و نماز بخواند، در قرآن آیهای داریم که: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» (هود/114) به خاطر این نمازت، خدا گناهان قبل از نمازت را میبخشد. اما یک کسی گناه کرد و مسجد هم نرفت. مثل کسی که مرتب دستش چرک شود، زیر شیر هم نمیگیرد. مرتب کثیف، کثیف، کثیف و این صابون نمیزند. نماز صابون است. قرآن میگوید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات» کارهای خوب کارهای بد را میپوشاند. جدا شدن از نماز، انسان را فاسد میکند.
6- نقل گناه برای دیگران، گناهی دیگر
نقل گناه! گناه را عادی میکند. اگر یک کسی گناه کرد، نگوید. حالا هر غلطی بوده است، بوده است دیگر! بله! رفتیم، چنین شد، چنین شد، چنین شد، چنین شد، چنین گفتیم، چنین شنیدیم، چه دیدیم، چه شد، چه غذایی خوردیم، چه شد و چه شد! حالا اگر یک غلطی هم بوده است، چرا نقل میکنیم؟ کسی حق ندارد گناهش را نقل کند. بالاخره هر کسی ممکن است یک دسته گلی آب داده باشد. به دیگران نگوید. مثلاً حالا داماد شده است و پهلوی عروس نشسته است، خوب! بالاخره هر عروس و دامادی، پهلوی هم مینشینند، شرایط عروس هم شرایط خاصی است و داماد هم هر چه توانسته است، لباس شیک پوشیده است، عروس هم هر چه توانسته است خودش را آرایش کرده است، حالا یک عکس هم یادگاری با هم میاندازند، این عکس را برمیدارد و قاب میکند و وسط اتاق مهمانخانه میزند و به همهی مردم میگوید که زنم وقتی جوان بود این بود. خوب که چی؟ این گناه را عادی میکند. طوری نیست که آدم عکس دامادیاش را داشته باشد، ولی در آلبوم شخصی! روی موبایل میزند و میگوید: ببین! این خانم من است. نقل گناه، عکس گناه، فتوکپیاش، فیلمبرداریاش، اینها هی گناه را عادی میکند. اسباب هم… الان دیگر در همهی کیسهها هم، همه که نه ولی در خیلی از کیسهها موبایل است، با همان موبایلش هم فوری عکس میگیرد. مردم هم از زندگی عکس میگیرند، اگر فیلم بگیرند، طوی نیست. عکس میگیرند. یعنی آن لحظهی حساس را میگیرند. ببین مثلاً الان چطوری بگویم؟ مثلاً روز عاشورا رفته و عزاداری کرده و روضه وسخنرانی و برگشته است. حالا هم یک صحنه دید و خندهاش گرفت، تا میآید بخندد، از او عکس میگیرد و میگویند: ببین! قرائتی روز عاشورا دارد میخندد. بابا من صبح تا الان گریه هم کردهام. یا سر سفره حالا مثلاً یک غذای بهتری است، تا میرود، فوراً عکس میگیرد. آقاجان من همیشه که این غذا را نمیخورم. مردم از آدم فیلم نمیگیرند، اگر فیلم بگیرند، آبروریزیاش کمتر است چون در فیلم دورهاست دیگر! خنده است، گریه است، اما عکس یعنی همان لحظه! همان لحظه را میگیرد و این را اینطرف و آن طرف… بعضی از روحانیون یک مرتبه یک حرفی روی منبر زدهاند، آدمهای رندی هستند که از همان لحظات میگیرند و آن وقت همه جا نشان میدهند. آقاجان این تمام عمرش این حرف را زده است؟ چقدر قرآن خوانده، حدیث خوانده، تاریخ گفته، شعر گفته و روضه خوانده است؟ حالا مثلاً یک لحظه هم چنین حرفی زده است. همان لحظه را برمیدارد و آبروریزی میکند. نمیدانم قیامت چه خبر است؟ یعنی اینقدر آبروی مسلمانها پهلوی ما ساده ریخته میشود. راحت خودمان هم آبروی خودمان را میریزیم.
تو نمیدانی که وقتی رفیق شدی با فلانی، وقتی حرفهایت را میزنی، فردا تو را لو میدهد. فردا همین دوست دشمنت میشود. قرآن بخوانم. «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقین» (زخرف/67) این دوستیهای دنیا در قیامت دشمنی میشود. در همین دنیا هم گاهی دشمنی میشود. شما که حالا سفرهی دلت را پهن میکنی برای فلانی، فکر نمیکنی فلانی عرض کنم که با تو بد شود؟ گناهتان را به احدی نگویید حتی به پدر و مادر! به نزدیکترین دوستتان اگر گناه کردید نگویید. چون گناه، و نقل گناه، گناه را عادی میکند.
پشتیبانی از گنهکار! این هم گناه را عادی میکند. یعنی گنهکار میداند که اگر گناه بکند، عقبه دارد، افرادی هستند که حمایتش میکنند، حالا یا حمایت چماقی، یا حمایت امضایی، یا حمایت تلفنی، یا حمایت مالی، یک کسی پشت سرش است. یعنی گنهکار احساس میکند که پشتش به جای گرمی است. پشتیبانی از گنهکار! «وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا» (هود/113) قرآن میگوید پشتیبان گنهکار نباشید. تکیهگاه به گنهکار ندهید. «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدا» (کهف/51) در یک گناه سه نفر با هم شریک هستند.
1- آن کسی که مباشر است و مستقیم گناه میکند.
2- آن کسی که این گنهکار را ساپورتش میکند و کمک به او میرساند.
3- آن کسی که میبیند و راضی میشود. این سه مورد در گناه شریک هستند. کسی که گناه را انجام میدهد. کسی که او را کمکش میکند. کسی که از این حرکت راضی است. نباید راضی باشیم.
امام کاظم به یکی از یارانش گفت: چرا شترانت را به هارون الرشید اجاره دادی؟ هارون الرشید طاغوت است. تو شیعه ما چرا شترانت را به طاغوت اجاره دادی؟ گفت: آقا اجاره دادم برای راه مکه! فرمود: دوست داری هارون الرشید زنده بماند، از مکه برگردد و کرایه تو را بدهد؟ گفت: بله! گفت: همین مقدار که دوست داری طاغوت زنده بماند، گناه است. حدیث داریم اگر این مقدار راضی باشی که ظالم دستش را کرد در کیسهاش، این مقدار راضی باشی که ظالم زنده بماند، فقط پول را به شما بدهد و بمیرد، همین یک ثانیه نباید راضی باشی که این ظالم زنده بماند. شراب حرام است، چه یک بطری و چه یک قاشق چایخوریاش!
7- دور از گناه، شوخی یا جدی
به ما گفته اند از دروغ… یک سری از گناهانی که گناهان را عادی میکند، شوخی است. یعنی دروغ شوخی زمینهای میشود برای دروغ جدی. شوخیها تبدیل به جدی میشود. چون شوخی زمینهی جدی را باز میکند. به ما سور نمیدهی؟ خیلی کنس هستی! البته شوخی کردم ها! چه شوخی و چه جدی! هر شوخی ریشهاش جدی است. تمام شوخیها ریشهاش جدی است. یعنی واقعاً معلوم میشود که من از شما سور میخواهم که میگویم: سور نمیدهی؟ آن وقت حالا اگر شوخی شد، گناه ندارد؟ مثلاً من یک طلا بردارم، یک سیخ طلا! یک میخ طلایی بردارم و بزنم در چشم شما و شما کور شوی، بگویم ببخشید! طلا بود، حالا یا طلا بود و یا سیخ! بالاخره من کور شدم. نمیشود گفت چون شوخی کردم مشکلی ندارد. گاهی وقتها با شوخی هم میشود کسی را… افرادی هستند که عیبها را نقل میکنند. خوبیها را نقل نمیکنند. این مهم است. که انسان عیبها را نقل میکند، خوبیها را نقل نمیکند. وجود پشتیبان! پشتیبانی هم یکی است. چند مورد شد که شما نوشتید؟ 8 تا؟ 7 تا؟ حالا من دیگر حال ندارم که بلند شوم.
یکی دیگر… میگویند سخنرانی اول را هم خود طرف میفهمد چه میگوید، هم شنوندهها! سخنرانی دوم را طرف میفهمد، ولی شنوندهها گیج میشوند. یا به عکس. سخنرانی سوم را هم طرف خسته است و هم شما بیرون مدتی روی پا ایستادهاید تا در سالن بیایید، و من تشکر میکنم و هم خودم هم برنامه سوم است و دیگر رمق ندارم.
یکی از چیزهایی که گناه را عادی میکند، امکانات است. خوب کسی که اتاق خالی دارد، کسی که ماشین دارد، کسی که موتور دارد، کسی که چاقو دارد، بالاخره چاقوکشی هم راه دستش است. کسی که سیگار دم دستش است، خوب میکشد. یک پدری به بچهاش میگوید: سیگار نکش! میخواهی بکشی، قلیان بکش. گفتم: چه فرقی میکند؟ گفت: ببین! این سیگار دم دست است، زود سیگاری میشود. قلیان تا برود سر قلیان را پیدا کند و آب و نی و شلنگ و تنباکو و ذغال، تا دستش… مثل اینکه بگویم آقا میخواهی بخندی؟ شما ببخشید، یک ربع دیگر بخندید! خوب یک ربع دیگر خندهاش نمیگیرد. یعنی بعضی وقتها لحظهای است. سیگار لحظهای است.
8- نقش والدین در تأمین امکانات گناه
وجود امکانات. امکانات که هست، ولذا باید یک سری امکانات را از جلوی خودمان برداریم. شما ماهواره در خانهات میآوری، بعد حالا دیگر بچه ات برای شماست، یا برای آن کسی است که این فیلم را نشان داد؟ پدر و مادرهایی که راحت این امکانات را در اختیار بچهشان میگذارند، دیگر بچهشان برای خودشان نیست. میگوید آقاجان من جان کندم، ماهواره آوردم در خانه، تو دیگر هر کس تو را برد، بردت! بچه شما نیست دیگر! فردا هم پیر شوی، تو را آسایشگاه میگذارد. چون آنجا نمیگوید: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا» (بقره/83) آنجا میگوید: خوش باش! خواسته باشد خوش باشد، میبیند مادر مزاحم خوشیاش است میگوید: برو سالمندان. تو هم مزاحم هستی، تو را هم میفرستیم سالمندان. این به خاطر این است که شما در جوانیات این را با ماهواره بزرگ کردی، نه با آیهی «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا»… در پیری سیلی میخوریم. این پدر و مادرهایی که به خاطر خوشی بچهشان، راحت امکانات گناه را در اختیار بچهشان میگذارند، سیلی میخورند. میگوییم خوب بابا عروسش کن، دامادش کن، آخر تو چه وجدانی داری؟ تو که وضعت خوب است… حالا یک کسی وضعش بد است، خوب قرآن هم میگوید که «الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحا» آنهایی که نمیتوانند، ازدواج کنند. «وَ لْیَسْتَعْفِف» (نور/33) خودشان را نگهدارند تا خداوند فرجی برساند. تو مشکلت چیست؟ این همه اتاق خالی داری، طبقه بالا خالی، طبقهی پایین خالی، این همه دختر فامیل، دختر همسایه، دختر آشنا، خوب تو دوتا، چهارتا، سه تا پسر بزرگ داری، چه وجدانی داری که راحت شب میخوابی؟ چطور خوابت میبرد؟ با هم که شوخی نداریم. این پسر شما یا گناه میکند، یا خودش را نگه میدارد که هر دو ضرر دارد. خودش را نگهدارد، ضرر روی اعصابش است، گناه کند قیامتش آتش میگیرد. یا دنیایش را آتش میزنی، یا آخرتش را! با چه وجدانی تو میخوابی؟ تو که امکانات داری. ما امکاناتی را جور میکنیم و وجود امکانات… شاعر یک شعری میگوید راجع به حرمله که تیر به گلوی حضرت علی اصغر زد، میگوید:
«و ما رماه اذ رماه حرمله *** و انما رماه من حی علیه»
میگوید: حرمله تیر نزد به گلوی علی اصغر. آن کسی تیر زد که این امکانات را برای حرمله فراهم کرد. اتاق خوابگاه باید جوری باشد که تختها چه طور باشد، اتاق چطور باشد، فیلمها چطور باشد، کتابها چطور باشد، استاد چطور باشد… معلم خصوصی میگیری! خوب یک معلم خصوصی عزب میگیری برای دخترت که در کنکور قبول بشود. خوب بسم الله! قبول میشود. تو خودت این امکانات را جور میکنی.
خیلی از گناهانی که بچهها میکنند، پدر و مادر شریک در گناه هستند، چون آنها امکانات را فراهم کردند. پسر و دختر باید از راه حلال تأمین بشوند. داریم ها! نمیخواهم بگویم که پدر و مادرها از این بحث من استفاده بکنند که به! حالا قرائتی هم امشب آمده است، حرف میزند. نمیگذارند خوش باشیم. حالا پدر و مادر برای ما یک چیزی درست کرده است… آقاجان بلند شو و برویم آنجا! بعضی از بچهها بفهمند که من این حرفها را میزنم، کانال را عوض میکنند که پدر و مادرها حرف من را نشوند. من نمیگویم که پدر و مادرها امکانات رفاهی برای بچهشان درست نکنند. اتفاقاً داریم که بچه را شاد… اصلاً بچه باید تفریح داشته باشد. یک بار امیرالمؤمنین آمد در یک خانه یتیمها را دید و دید این بچههای یتیم عبوس هستند. هی هر چه گفت: عزیز! عزیز! آقاجان! دید همینطور نگاه میکنند. با زانوها و دستهایش چهاردست و پا رفت و گفت: بع! مع! و صدای بزغاله درآورد. یتیم خندید. قنبر گفت: آقا! تو امیرالمؤمنینی، رئیس حکومت اسلامی هستی، صدای بزغاله میکنی؟ بد است. فرمود: علی صدای بزغاله میکند، در عوض یک یتیم میخندد. خنده او برای من ارزش دارد. حدیث داریم: «مَنْ کَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا» (الکافی/ج6/ص49) هر کس بچه دارد، خودش هم بچه بشود. یعنی با زبان بچه حرف بزن! با آداب بچه! یک سری امکانات باید باشد، حالا زن برود رانندگی! خوب حالا زن برود رانندگی طوری نیست. برای اینکه بهتر از این است که راننده مردی باشد، نامحرم! زن رانندگی یاد بگیرد که لااقل یا با شوهرش برود، یا با پسرش و دامادش و محرمش و یا اگر نه خودش پشت فرمان بنشیند و پهلوی یک مرد اجنبی ننشیند. مگر اینکه حالا اضطرار است. امکانات که حالا زنش ماشین داشته باشد، یا زنش رانندگی بلد باشد، یک سری از امکانات خوب است، منتها باید مواظب باشیم که به اسم امکانات وسیلهی گناه در اختیار بچهمان نگذاریم. اگر بچهی ما میل به یک مسائلی دارد، سعی کنیم میلش را از راه حلال تأمین کنیم. مگر نمیشود از راه حلال لذت برد، خندید، تفریح کرد؟ حتماً باید تفریح ما از طریق غرب باشد؟ حتما باید… کامیون آدامس میآورند لب مرز، میگویند هر کس میخواهد ببرد. بعد آدامس را باز میکنی و میبینی در داخل آدامس یک کاغذ است و در آن کاغذ یک عکس مثلاً دختر لخت است. یعنی چطور غرب دلش برای آدامس ما سوخته است، برای خاطر آن عکس است. حالا شما اگر فرمول هواپیمای F16 را اگر خواسته باشی، یاد دانشجو میدهند؟ خودت را بکشی آمریکا فرمول هواپیما را یاد بچههای ما نمیدهد. حالا هواپیما را که وسیلهی… پپسی! فرمول پپسی را یاد ایران و احدی نمیدهند. منحصر به آمریکاست. یعنی این پپسی از چه چیزی درست شده است. چطور شد که فرمولهای علمیشان را یاد نمیدهند، اما عکس سکسشان را کامیون، کامیون به شما میدهند؟ نرسیدید به این که بفهمید ما را دوستمان ندارند؟ آنها ما را برای عیاشی میخواهند. ما را برای علم نمیخواهند. در انرژی هستهای ناراحت از این هستند که چرا ایرانیها فهمیدند. از فهم شما ناراحت هستند. کافی نیست که ما بفهمیم دشمنان کیست؟ بنابراین باید بدانیم، دشمنان کیست. وجود امکانات! این هم شد نه مورد؟
خلاصهی بحث- چیزی که گناه را عادی میکند: سکوت، تماشا، رفتار بزرگان، رفاقت با گنهکار، تکرار، کنار گذاشتن نماز، نقل گناه، وجود پشتیبانی، وجود امکانات! اینها چند موردش بود. چند مورد دیگر هست که من نگفتم.
خدایا در مقابل همهی این وسوسهها و فیلمها و رفیقها و در مقابل همهی اینها خدایا ایمانی به ما بده که آن ایمان و تقوا در مقابل گناه ما را بیمه کند. خودت وقت گناه دست ما را بگیر. گذشتهی ما را ببخش و بیامرز.