الهی انطقنی بالهدی والهمنی التقوی
بینندگان عزیز بحث را ایامی میبینند که در آستانه محرم است. اصلا ما در تاریخ، در قرآن عزاداری که میکنیم، چقدر خوب است که آدم بفهمد این عزاداریها بند به کجاست، ریشه عقلی دارد، ریشه فقهی دارد، ریشه قرآنی دارد، ریشه این چی است، مبنای آن را هم بلد باشیم. چون گاهی وقتها طبق یک مراسم سنتی و پدران ما و هیأت ما و محله ما و طبق یک مراسم سنتی، خُب یک عادت خوبی بوده که خُب خوب است، اما وقتی آدم معتقد هم شد که عجب اینها چه ریشههایی دارد، این همچین با اعتقاد. . .
عرض کنم به حضور شما که اصل قیام امام حسین برای این بود که دید اسلام دارد از بین میرود، اسلام دارد از بین میرود. به او گفتند بیعت کن، فرمود: (هیهاتَ منّا الذله)، نگفت(هیهات منّی)، اگر گفت(منّی) یعنی من ذلیل نمیشوم اما گفت(هیهاتَ منّا)، (منّا الذله)، (منّا الذله) یعنی(من نا)، (الذله). (منّا) یعنی هیچ مسلمانی نباید زیر بار ذلت برود.
من چند تا مسئله میخواهم بگویم، مسئلهها را گوش بدهید شاید برایتان نو باشد.
1- حفظ عزّت در برخورد با دشمن
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»، مسلمان حق ندارد حتی برای گرفتن حق خود وکیل غیرمسلمان بگیرد. یعنی شما با یک مسلمانی دعوایتان است، میگویی وکیل بگیرم از حق من دفاع کند، حتی برای گرفتن حق خودت حق نداری وکیل غیرمسلمان بگیری. چرا؟ برای اینکه وکیل غیر مسلمان گرفتن خیز میگیرد با یک مسلمان دیگر میخواهد رقیب شود، این ذلت است که یک غیر مسلمانی، وکیل غیر مسلمان بیاید مچ یک مسلمان را بگیرد. اگر مسلمانی در بلاد کفر جرمی کرد، مسلمان را در بلاد کفر شلاق نزنید. بنده خلافی کردم در یکی از کشورهای غیر مسلمان، تا مادامی که من، یعنی آنها به ریش ما میخندند. مواظب باشید، خیلی مسئله مهمی است. این عنایت به آن شود.
اگر وضو میخواهی بگیری، یک کسی آب به تو میدهد ولی منت سر تو میگذارد، اسلام میگوید تیمم کن نماز بخوان، با آبی که منت در آن است وضو نگیر. عزت باید داشته باشی. منت سر تو میگذارد.
2- انجام عبادت بدون پذیرش منّت
اگر یک کسی گفت برو مکه، خرجیات را من میدهم، هزینه و خرج مکهات را من میدهم، حج بذلی میگویند، یعنی من به تو بذل میکنم، پول میبخشم برو مکه، اگر این بذلش همراه منت است شما مستطیع نیستی. ببینید فقه ما چقدر، ضمن اینکه عبادت است میگوید این عبادت هم باید همراه با عزت باشد. وضو عبادت است اما اگر میبینی منت در آن است باید ناز بکشی تیمم کن. بابا حج، بله حج، اما اگر منت در آن است مستطیع نیستی.
خوب. اصلا اینکه میگویند تقلید از مجتهد عالم و عادل، بخاطر اینکه مسلمان پیروی از غیر اعلم و عادل بکند این ذلت است، یعنی خودباختگی است، بی هویتی است. من نگاه کنم تو فکلت چطور است، من هم فکلم را همانطور کنم. تو لباست چه جور است، تو کفشت چه جور است، تو خانهات چه جور است، این بی هویتی است که انسان تقلید کند از غیر از مجتهد اعلم بی هوس. بله، آن طرف اگر اعلم باشد، باسوادترین، باتقواترین، دستت را در دست او بگذاری، عقب او بروی، ذلت نیست، اما عقب یک کسی بروی که نه عدالت دارد، نه تقوی دارد، آن هم یک نفر است مثل خودت. آدم تقلید از غیر عادل و اینها بکند این ذلت در آن است. به چه دلیلی من عقب تو بیایم؟ تو هم یک کسی هستی مثل من. سیکل داری سیکل دارم، دیپلم داری دیپلم دارم، لیسانسی، لیسانسم، فوق لیسانی، فوق لیسانسم، هرچه هستی من هم هستم. مطالعه کردی، من هم مطالعه کردهام، با سوادی من هم باسوادم، به چه دلیل من عقب تو بروم؟ برای عزت گفتهاند تقلید کن، چون اگر ما تقلید از مجتهد اعلم نکنیم میرویم دنبال. . . . الان اینهایی که دستشان را از توی دست مراجع برداشتهاند کجا رفتند؟ یا میروند خانقاه، یا میروند دنبال این عارف اسکناسیها، عارفهای، دکانهای عرفان. دکانهایی درست شده است. . . ما عارف حقیقی داریم. عرفانی که از امیرالمؤمنین و نهج البلاغه و قرآن باشد روی چشم، اما الان یک دکانهایی، حقه بازهایی درست شدهاند به نام عارف، روزنامه دارند، ؟ ؟ ؟ دارند، چقدر نامردی میکنند. یک مشت هم خل عقب اینها. خوب چقدر این باسواد است؟ اصلا اگر یک کسی عالم ترین فرد کره زمین است شما حق نداری از غیر اعلم تقلید کنی اگر تشخیص بدهی اعلم است. اگر کسی هوی و هوس داشته باشد حق نداری دنبالش بروی. اینها که بعضی از اینها که سر تا پا هوی و هوس هستند. یکی از این عارفها را آورده بودند خانه ما چند وقت پیش، چند تا از این مدیرها هم گول خورده بودند، متأسفانه مدیرهایمان هم گاهی آبکی هستند، پشت میز نشستهاند، مخشان کار نمیکند. چند تا از این مدیرها مرید یک خل دیگر شده بودند، این خل را آوردند گفتند این عارف است و سیر و سلوک و حضرت مهدی را. . . خلاصه من هم خیلی وارد نیستم اما مچش را گرفتم گفتم برو. ما الان چند تا امام زمان داریم زندان است. دکان باز نکنند. این که گفتند دستت را در دست مرجع تقلید بگذار بخاطر هویت شماست میخواهند خودت را به هر کس و ناکسی نفروشی؛ عزت است.
3- دوری از ذلّت و خواری در روابط اجتماعی
می گویند با کسی مسافرت نکن که خرجی تو را میدهد. پنج شش نفر میگویند آقا بیا برویم من با من، خرج تو با من، میگویند عقبش نرو، برای اینکه گفت خرج تو با من، باید درِ تاکسی را برایش باز کنی، باید کفشهایش را جفت کنی، باید بگویی خدا سایهات را از کله من کم نکند، بله قربان گو میشوی. حدیث داریم، هفت تا حدیث داریم در وسائل الشیعه که با کسی مسافرت برو که دنگت را بده، کسی خرجیات را میدهد با او مسافرت نرو.
قرض گرفتن مکروه است مگر در حال اضطرار، چون وقتی آدم قرض میگیرد باید گردنش را کج کند، بله اضطرار طوری نیست، آدم اضطرار گوشت خوک هم میخورد، اما قرض میگیرد که پشت دیوار خانهاش را سنگ مرمر کند، حالا این پشت دیوار خانه خیلی ضرورت دارد که گردنت را کج کردی؟ برای سنگ تو آدمی آن آجر است، آدم برای آجر گردن کج میکند؟ اضطرار حسابش جدا است، قرض گرفتن مکروه است، چرا؟ برای اینکه شخصیتت، عزتت میشکند. نهی از منکر جلوی دیگران، حق نداری. حتی پدر حق ندارد بچهاش را خراب کند. هُی، بله، آنجا را جمع کن، آنجا را ضبط کن، آنجا را جارو کن، خوب بابا شما یواشکی به من بگو، چرا جلوی مهمانها داد سرِ من زدی؟ یادم نمیرفت یک کسی چای میداد در یک جلسهای، پدرش داد سرش زد گفت آ، گفت بله، گفت آن را جا گذاشتی یک چای هم بده به او، این هم سینه چای را گذاشت گفت آقا جان شما پدر من هستی حق تربیت داری، حق نداری من را پهلوی مهمانها ضایع کنی. بعضی مادرها همین که مهمان دستشان است میگویند این دختر را میبینید جان من را به لبم رسانده، این دختر همچین کرد، این پسر همچین کرد، این دختر هی سرخ میشود، سبز میشود، حالا مادر هم دو دست گرفته. شما حق تربیت داری، حق تحقیر نداری.
نهی از منکر، راننده یک موسیقی گذاشته، اگر موسیقیاش تحریک کننده است و از آن موسیقیهای حرام است، از آن آهنگهای حرام است، آقای راننده، خاموش کن، این چه رقم نهی از منکر است؟ بنویس به راننده بگو، برو تنگِ گوشش بگو، یا تنگ گوشش بگو، نهی از منکر با نعره جلوی افراد. اصلا بعضی از نهی منکرها ممکن است خودش منکر باشد. یک کسی لجنهای کوچه را برمی داشت در جوبها، لجن برمی داشت به دیوارهای سفید مینوشت نظافت را مراعات کنید، با همان لجنها. گفت آقا این سفارش تو لجن کاری است.
یک آدم بسیار زشتی بود، قیافه عجیب و غریبی داشت، یک بچه گریه میکرد، بچه را برداشت گفت جان، بیشتر وحشت میکرد، گفت بابا نمیخواهد محبت کنی، این محبت تو این دارد سکته میکند، بگذارش زمین. بنابراین نهی از منکر حساب دارد که با چه بیانی، با چه قیافهای، کی نهی از منکر کند؟ باید حسابش را کرد. نهی از منکر در جلوی دیگران، تعییر و تحقیر مسلمان شود اشکال دارد.
در پرداخت زکات اگر گیرنده خجالت بکشد نام زکات را نبر. شما زکات میخواهی بدهی به یک فقیر، بگویید ببخشید آقا این زکات است، اگر میدانی که آو خجالت میکشد، آخر زکات برای فقرا است، اگر میدانی خجالت میکشد نگو زکات است، بگو یک هدیهای است، به اسم هدیه و عیدی به او بده.
خوب؛ مسلمان حق ندارد خودش را خوار کند. آقا یک صدا مثلاً گربه بکن پول بهت میدهم، یک صدای شغال بکن پول بهت میدهم، ما رفتیم یک جایی گفت من پنج زبان بلد هستم، گفت پول بده، گفتیم چطوری؟ گفت مَو، مال گربه، این صدای حیوان میکرد پول میگرفت. مسلمان حق ندارد خودش را خوار کند. بعضیها هستند میگویند مثلاً این حرکت را انجام بده پول به تو میدهیم. نه آن کسی که پول میدهد حق دارد همچین کاری کند به یک مسلمان بگوید یک همچین اطفاری در بیاور یک همچین حرکتی انجام بده، میشود کسی را خوار کرد؟ نمیدانم والله. حالا کاریکاتورها را هم باید بپرسیم از مراجع. حالا یک کسی را برمی دارند دماغش را چه میکنند، کلهاش را چه میکنند، اینها مثلاً میشود یک مسلمانی را به این صورت درآورد؟ این را من الان فتوایش را نمیدانم. اینکه میگویند غیبت حرام است برای اینکه عزت مسلمان شکسته میشود.
4- عاشورا، حماسه عزّت
خوب؛ اصلاً قیام امام حسین بود که من زیرِ بار ذلت نمیروم، من بدنم سوراخ سوراخ میشود اما عزتم نباید سوراخ سوراخ شود، زیرِ سمِ اسب میروم، زیرِ بار زور نمیروم، سرم را به نی میدهم، این سر پهلوی ناکس خم نمیشود. این امام حسین است.
حالا عزاداری؛ چون بینندهها در آستانه محرم بحث را میشنوند راجع به عزاداری هم چند تا موضوع. آیا عزاداری در قرآن هست یا نه؟ بله. اول روضه خوان خود خداست. خداوند روضه خوانده، روضه خدا را برایتان بخوانم.
«بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»، سوره بروج. «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»، «قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ» البروج/4، مرگ بر اصحاب گودی، یک گودی بزرگ درست کردند، مؤمنین را در گودی ریختند سوزاندند. لبِ گودی نشستند نگاه کردند، خدا میگوید چرا مؤمنین را سوزاندید؟ مرگ بر اینهایی که گودی. . . «قُتِلَ» یعنی مرگ، «قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ» مرگ بر اصحاب اُخدود، «النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ» البروج/5 در این گودی پر از آتش بوده، «إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ» البروج/6 لبِ دره نشستید، گودی نشستید، «وَهُمْ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ» البروج/7 شاهد بودید کاری که به مؤمنین انجام دادید.
5- یاد مظلومان تاریخ در قرآن
یعنی سوزاندن مؤمنین را، جزغاله شدن مؤمنین را نگاه کردید؟ «وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ» اینها چه گناهی کرده بودند «إِلَّا أَنْ یُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ» البروج/8 یعنی یک عده مؤمن را در گودی آتش زدند خدا دارد روضه اینها را میخواند. یک روضه دیگر. «وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ» آل عمران/146 چه انبیائی، چه یارانی داشتند، «مَا وَهَنُوا»، «مَا ضَعُفُوا»، چقدر مقاوم بودند، یعنی تاریخ مقاومت یاران انبیاء را خود خدا گفته. «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» مریم/41، یادت نرود پیغمبر یکی از مسئولیتهای تو این است که قصه ابراهیم را به مردم بگویی، «وَاذْکُرْ» به پیغمبر میگوید، «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» قصه ابراهیم را به مردم بگو، خوب ابراهیم چه کرده؟ بچهاش را خواباند کارد گذاشت، اینقدر تسلیم ما بود، کارد بگوید نکشید، خدا گفت کارد را بردار، میخواستم امتحان کنم، میخواستم دل از اسماعیل بکنی، نمیخواستم خون او ریخته شود، میخواستم تو دل بکنی. اگر یک اسماعیل را چاقو گذاشت خدا میگوید «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ» این عربیهایی که میخوانم قرآن است، «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» مریم/41، یعنیای پیغمبر به مردم بگو ابراهیم، خوب اگر ابراهیم یک جوان را خواباند باید «وَاذْکُرْ»، حضرت امام حسین نباید «وَاذْکُرْ».
6- مقایسه حضرت زینب در کربلا با هاجر در مکه
«إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ» البقره/158 صفا و مروه را به مردم بگویید اینها جزء شعائر است، هرکه حج عمره میرود ثواب کند، سعی صفا و مروه کند، چرا؟ خدا شاکر است، یک زن بخاطر آب اینجا هیجانی شد، اگر چهل متر با هیجان، با هیجان چهل متر هاجر رفته برای پیدا کردن آب، آنوقت هیجان زینب را نگوییم؟ چهل متر هیجان هاجر را بگوییم؟ همه رئیس جمهورها و همه مراجع تقلید و همه پولدارها و مستطیعها باید بروند جای کنیز هیجان کنند، صفا و مروه یک خیابان چهارصد متری سرپوشیده است، چهل متر باید هیجان کرد، چون چند هزار سال پیش یک خانمی اینجا هیجان کرده. هیجان هاجر کنیز به یاد بماند، هیجان زینب کبری در کوفه و شام به یاد نماند؟ «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ» مریم/16 تاریخ مریم نباید فراموش شود. پس ببینید، «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» مریم/41، «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ» مریم/16 چه مردش، چه زنش، چه هاجرش، چه ابراهیمش، اگر این تاریخها بخاطر فداکاریها باید بماند، تاریخ امام حسین و زینب کبری هم باید بماند. بگذریم.
یک دختر کافر یا چند تا دختر کافر کشته شده، آنوقت قرآن میگوید که «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ» التکویر/1-2 «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»، إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» التکویر/1 آنوقتی که خورشید نورش گرفته شود، «وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ» التکویر/2 ستارهها تاریک شوند، «وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ» التکویر/3 کوهها از دلِ زمین کنده شوند راه بیفتند «وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» التکویر/4 شتران سرخ پوست سرمایهها تعطیل شوند، ول کنند، فرار کنند، «وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» التکویر/5 زمانی که وحشیها محشور میشوند، یعنی گرگ و میش از هم فرار میکنند، در دلِ هم میروند از ترس، «وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ» التکویر/6 زمانی که آب دریاها به جوش میآید «وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» التکویر/7 خوب چه خبر است؟
7- به کدامین گناه کشته شد؟
«وَإِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» التکویر/8-9 «مَوْءُودَهُ» یعنی دختری که زنده در گور رفته، در چنین روزی سؤال میکند این دختر چه گناهی کرده بود؟ آنوقت سؤال، آیا دختری که زنده در گور میکردند مسلمانها این کار را میکردند یا جاهلیت؟ بگویید، جاهلیت. مسلمان که دختر زنده در گور نمیکرد. دختر کافر رفته در گور، زنده به گور. خدا میگوید «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» التکویر/1-4 با این لحن میگوید چرا دختر کافر رفت در گور؟ آنوقت خداوند این لحن را برای دختر کافر میبرد آنوقت دختر امام حسین زجر ببیند ما هیچی نگوییم؟ «بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» التکویر/9 بنابراین مظلوم را باید فریاد زد. «لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنْ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ» النساء/148 خداوند دوست ندارد حرف بد مردم علنی شود مگر مظلوم، حسین مظلوم است ما هم باید نعره بکشیم و بگوییم مرگ بر بنی امیه. چون شنیدم یک کسی گفته بود که شما حالا یک امام حسین کشته شده حالا یزید هم یک غلطی کرده، ول کنید، هر وقت، تو یا مسلمانی یا غیر مسلمان، ما دو تا سرباز گمنام هر کشوری دارد، در کشورهای غرب رفتیم، کشورهای شرق هم رفتیم، هم در کشورهای کمونیست، مثلا در کشور کمونیست کشور سرمایه داری، در همه کشورها جایگاهی داریم برای سرباز نمیدانم گمنام، دو نفر، ده نفر، یک جایی یک شیرین کاری بکنند یادش را گرامی داشتند، آنوقت این کسانی که مخلص، سرتا پا مخلص، بعد هم امام حسین همه چیزش استثنائی است، روی کره زمین از هیچ کس دوازده هزار تا نامه دعوت نیامده، دوازده هزار تا نامه دعوت. هیچ شهیدی را کنار نهر آب تشنه نمیکشند. خانواده شهید را خیلی شاخش نمیزنند، بچهاش را روی دست پدرش تیر نمیزنند، آخر وحشیانه گری، ما باید این، نباید بگذاریم خاموش شود، یعنی باید هشدار بدهیم به همه اینها. خیلی اثر دارد. شما یک جوان فلسطینی که با عملیات انتحاری در انتفاضه یک حرکت شیرینی انجام میدهد، وقتی ما تهران یک خیابان را به اسمش میکنیم هزارها جوان فلسطینی خون به رگشان میآید، میگوید عجب، پس کسی هست به فکر ما باشد، ما وقتی یک حسین فهمیده را برایش روز گذاشتیم و خیابان گذاشتیم و بلوار و اتوبان گذاشتیم بچههای سیزده ساله ما میفهمند دیگر نیست نمیشوند. ما باید کربلا را مطرح کنیم تا همیشه شراب شهادت زنده بماند، منتهی عزاداری هم باید دقتی شود.
8- خطر انحراف در عزاداریها و مراسم محرّم
اول گویندگان، حالا گویندگان مداح و روحانی، من یک خاطره از آقای فلسفی بگویم. در آستانه ظاهراً محرم بود خدمت مرحوم آقای فلسفی رسیدیم گفتیم که ما آخوند هستیم و طلبه هستیم در آستانه ایام تبلیغی یک نصیحتی بکن، مرحوم فلسفی یک خورده فکر کرد و گفت که شما وقتی روضه میخوانید میگویید که امام حسین را شهید کردند اهل بیتش را آوردند در دربار کوفه و شام، یکی از اهل بیت به یزید بود یا ابن زیاد گفت(ما ظنّکَ) ظن یعنی گمان، (ما ظنّکَ برسول الله) چه گمان میکنی به رسول الله، (لو رأینا علی هذا الحال)ای یزید، ای ابن زیاد، چه گمان میکنی به پیغمبر اگر پیغمبر وارد اتاق شود ببینید حسینش را کشتی، اهل بیتش را بازوانشان را به طناب بستهای؟ (ما ظنّکَ برسول الله لو رأینا) اگر ببیند ما را بر این حال، آقای فلسفی گفت آقای روحانی و آقای مداح، چیزی که میخوانی و چیزی که روی منبر میگویی باید هر لحظه حضرت مهدی وارد جلسه شد بگوید اه، اه، اه، اه، این امت نشستهاند چی برایشان میگویی؟ یک چیز به درد بخور بگو. آقای روحانی و آقای مداح، (ما ظنّکَ) به حضرت مهدی؟ اگر حضرت مهدی علیه السلام وارد جلسه شود، تو را ببیند که این رقمی داری عزاداری میکنی، ما باید چیزی بگوییم، چه در شعر، چه در غیر شعر، چه عزاداری، زنجیر زدن، سینه زدن، باید یک جوری حرکت کنیم که هر وقت حضرت مهدی ما را دید بگوید درست است، کارتان درست است. مداحان عزیز، کار شما ارزش دارد، انصافاً شعر به قدری شعر خوب است که امام رضا لباسش را، جبّهاش را داد به دعبل شاعر، فرمود این جبّه را هزار شب پوشیدم، هر شبی هم هزار رکعت نماز خواندم، یعنی یک میلیون رکعت امام رضایی که ما در عمرمان یک رکعت از آن نمازها گیرمان نمیآید که با حضور قلب باشد، یک میلیون رکعت نماز در این لباس، ولی جبّه را داد به شاعر. شاعر خیلی مهم است، مداح خیلی ارزش دارد، منتهی آهنگ موسیقی بگذاریم روی مداح درست است؟ این مداح باید حلوقمش حلقومی باشد، لحنش، آهنگش، در شعرهایش فضائل اهل بیت باشد، یک چیز نویی باشد، مثلا حالا صد بار بگوییم آقا جان قربانتم، آقا جان قربانتم، آقا جان قربانتم، خوب این نه علم میخواهد، نه سواد میخواهد که آقا جان قربانتم، تا صبح بگو آقا جان قربانتم، چیزی در آن نیست. یک چیزی باشد که فکر امام حسین، هدف امام حسین در آن مطرح باشد، خوب اینها خیلی مهم است.
زمان شاه یک هیأتی دیدم قم، خیلی خوشم آمد، به نظرم هیأت بازار میوه و سبزه فروشها هم بودند. یادم شعرش هم، بس که خوشم آمد یادم است. دو دسته شدند، یک دسته اینطور میخواندند: فرمود سلطان عرب به عدوان، به پیروان شوم آل سفیان، ستمگر بر امت، نشاید حکومت، این است مرام. . . زمان شاه بود، ستمگر بر امت، نشاید حکومت، نشاید حکومت، دسته دوم میگفتند: بر نامه من زنگ با فسادت، آزادی گفتار و عدل و داد است، اقیموا الصلوه است و آتوا الزکاه است، اصلا دیدم خیلی. . . یک وقت میبینی عوام شعر میگویند خوب، بعد مثلا میبینی یک جایی که همه تحصیلکرده هم هستند همینطور یک چیزی میگویند. شعرها باید یک شعری باشد که برخاسته از قرآن، حدیث، تاریخ کربلا، کلمات کربلا و عزاداری از افضل قربات است، امام فرمود، یعنی بهترین راه قرب به خدا، یکی از بهترین راههای قرب به خدا همین عزاداریها است. عزاداری موجب الفت است، اصلاً کار دسته جمعی، این هیأتها هم، این بچهها خیلی وقتها همدیگر را نمیبینند، همین که شب محرم میشود همه از خانه هایشان در میآیند، این نمیدانم لامپ روشن میکند، آن چادر میزند، آن نمیدانماش میپزد، آدم. . . این بچهها کجا بودند، یک تعاونی. تمام خطوط سیاسی، اصلا کسی نمیپرسد تو چه خطی هستی، همه با هم، از مرجع تقلید تا کاسب و همه با هم، حسین حسین، خیلی یک «عروه الوثقی» است، یعنی ریسمان محکمی است، عزاداری باعث الفت است،
9- عزاداری، نشانه مودّت به اهل بیت پیامبر
عزاداری دل پیغمبر را شاد میکند، «إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى» الشورى/23 راهی، ما پیغمبر گفته، دو تا الا داریم، این را یک بار دیگر هم احتمال میدهم گفته باشم، ببین دو تا الّا داریم در قرآن، دو تا الّا، هر جا دیدید دو تا الّا یا دروغ است یا یکی است، مثلا ببینید من دو تا الّا میگویم، من درس نمیخوانم الّا تابستان، من درس نمیخوانم الّا زمستان، خوب این دروغ است، من چیزی نمیخورم الّا آب، من چیزی نمیخورم الّا نان، خوب دروغ است، دو تا الّا یا باید دروغ باشد یا باید چی باشد، یکی باشد، مثل اینکه بگوید: من چیزی نمیخورم جز مایعات، بعد بگویند من چیزی نمیخورم جز آب، این دروغ نیست چون آب هم همان مایعات است. ما دو تا الّا در قرآن داریم، یا دروغ است یا یکی است، زیادی گوش بدهید، یک خورده لطیف است، این تکهاش یک خورده فنی است منتهی من اینقدر سعی میکنم روان بگویم که یک کسی هم سه تا کلاس درس خوانده باشد، اصلاً بیسواد هم ممکن است، نه میفهمند، بیسوادها هم میفهمند، فقط یک خورده دقت کنید، هرجا گفتیم دو تا الّا بگویند هیچ کس را دوست ندارم الّا تو، دو مرتبه بگوید هیچ کس را دوست ندارم الّا این، اِه، دروغ میگویی، دو تا الّا یا دروغ است، یا باید قابل تطبیق باشد یکی باشد، دو تا الّا در قرآن است ببینیم دروغ است یا یکی است. پیغمبر فرمود هیچ مزدی نمیخواهم الّا «إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا» الفرقان/57 پیغمبر فرمود من مزد رسالت نمیخواهم غیر از اینکه هرکه میخواهد اتخاذ کند به سوی پروردگارش راهی، یعنی راهی به سوی خدا برود، یعنی مزد من این است که، اول کلمات را دسته بندی کنم، هر کلمهای اول میگذارم معنا کنید، مزدی نمیخواهم مگر، مگر اینکه راهی به سوی پروردگارش را اتخاذ کند، یعنی مزد رسالت من این است که بروید در راه خدا، پیمودن راه خدا مزد زحمات پیغمبری من است، یک آیه داریم میگوید هیچ مزدی نمیخواهم «إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى» الشورى/23 من هیچ مزدی نمیخواهم مگر عشق به اهل بیتمان. دو تا الّا یا دروغ است یا یکی است، نمیشود بگوید مزد نمیخواهم مگر عشق به اهل بیت، بعد آیه بگوید مزد نمیخواهم مگر که راه خدا را بروید. دو تا الّا یا دروغ است یا یکی است، خدا که دروغ نمیگوید پس معلوم میشود «سَبِیل رَبّ» یعنی راه خدا جز راه مودّت اهل بیت نیست. کسی از خانقاه و عرفان و موسیقی و آخر هر کسی میگوید من از یک راهی به خدا میرسم، این فیلم مارمولک آخوندی که در آن بازی میکرد، میگفت راه خدا زیاد است، هر کسی به یک راهی میتواند به خدا برسد، نخیر، «سَبِیل رَبّ» یعنی راه خدا جز راه اهل بیت نیست. یعنی ما نمیتوانیم از غیر از اهل بیت، از علمای دیگر، از فقهایی که فقیه اهل بیت نیستند، ما داریم، فقیه هست اما فقیه اهل بیت نیست، یعنی خطش را از اهل بیت نگرفته، راه خدا فقط، گرفتی چی گفتم یا نه؟ هر جا دو تا الّا بود یا دروغ است یا قابل تطبیق است. در قرآن دو تا الّا داریم، پیغمبر فرمود من مزدی نمیخواهم مگر اینکه راه خدا را بروید، آیه دیگر میگوید من مزدی نمیخواهم مگر مودّت، دو تا الّا یا دروغ است یا یکی، و این عزاداریهایی که میکنیم عشق به اهل بیت است، منتهی امام حسین ظهر عاشورا نماز خواند. عزادارها نکند یک وقت، حسینه میزنیم، سینه هم میزنیم، نوار، مدّاحی، واعظ، نماز نمیخوانیم، یعنی نماز میخوانیم، نمازمان را دیر میخوانیم، نماز اول وقت. امام حسین ظهر عاشوار از مستحبّات هم نگذشت. یعنی نمازش را با جماعت خواند، یعنی نمازش را اول وقت خواند، یعنی نمازش را با اذان خواند، با اقامه خواند، یعنی از خیر مستحبات هم نگذشت.
عزاداران عزیز مراعات بهداشت را بکنید، نگویید من نذر کردم شتر و گوسفند در راه بکشم، این نذرها از نظر فقهی باطل هستند. نذری درست است که درست باشد، خونی کردن جاده مسلمانها درست نیست، نذرتان غلط است، گوسفند را بکشید ولی جلوی راه نباشد، خلاف بهداشت است، مردم نجس میشوند. سدّ معبر حرام است، ممکن است مسافر پرواز داشته باشد، مسافر داشته باشد، زائو داشته باشد، بچه گریه کند، بچه مشکل داشته باشد، میخواهد برود از آن طرف عزاداری است راه به او نمیدهید او در فشار میماند، یک کاری نکنید مردم در فشار بمانند، این هم اذیت است. میآمدند خانه پیغمبر ناهار میخوردند نمیرفتند، هی پیغمبر دلش شور میزد نمیدانست چه کند، آیه نازل شد «إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ» الأحزاب/53 «یُؤْذِی» یعنی اذیت میشود پیغمبر، اذیت پیغمبر لازم نیست آدم چوب بردارد بزند در سر پیغمبر، همین هم که مینشینی خانه پیغمبر نمیروی اذیت است، همین راه بندان اذیت مؤمنین است. راه بندان نکنید، صدای مدّاحی و بلندگو بیرون حسینیه نرود، بی وقت طبل نزنید، نزدیک بیمارستان طبل نزنید، اشعارمان غلو در آن نباشد، تحریف در آن نباشد، دروغ در آن نباشد، به مسجد رسیدیم نماز اول وقت یادمان نرود، روز عاشورا نماز باشکوه بخوانیم. میدانید ایرانیها چه کردید؟ ایرانیها کاری کردید مقام معظم رهبری از شما تشکر کرد با این نماز ظهر عاشورا تاسوعا، بعد از ایران افغانستان و پاکستان و کشورهای کویت و اینها در خیابان نماز خواندند، پارسال در آمریکا، در نیویورک وسط خیابان ظهر عاشورا، ایام عاشورا وسط خیابان نماز خواندند تلویزیون هم نشان داد، یعنی شما هم میتوانید، تهاجم فرهنگی همهاش این است که سکسی برای ما بفرستند از طریق ماهواره، شما با این نمازتان میتوانید قلب و دل دوستان را، اهل بیت را شاد کنید. این نماز ظهر عاشورا خیلی قشنگ است، خیلی قشنگ است.
خدایا، به آبروی اهل بیت قَسَمَت میدهیم هرکس در طول تاریخ عزاداری کرده و امسال نیست، همه را الساعه با امام حسین محشور کن. (الهی آمین) همه را با امام حسین محشور کن. (الهی آمین) خدایا ما و نسل ما را تا آخر تاریخ بهترین اهل «مَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَى» قرار بده. (الهی آمین) خدایا کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار نکن. (الهی آمین) این کشور را، کشور امام حسین است، کشور و انقلاب و امت و نسل و ناموس، رهبر، دولت، امت، آبرو، استقلال، هرچه که به این کشور دادهای در پناه صاحب عزای حقیقی، حضرت مهدی، حفظ بفرما. (الهی آمین) همه مشکلات را از همه امت اسلامی برطرف بفرما. (الهی آمین) ما را از عزاداران خالص و مخلص قرار بده. (الهی آمین) آیت الله العظمی خوانساری که از مراجع بزرگ تقلید بود در وصیت نامهاش نوشته من بعد از هشتاد نود سال به عمرم نگاه کردم تنها چیزی که امید دارم دستم را بگیرد اشکهایی است که در عزاداری ریختم، هم بروید و هم اشک عاشقانه بریزید.
والسلام علیکم و رحمه الله