الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحثی را که دنبال میکردیم مسئله این بود که بی تفاوت نباید باشیم درباره مکتب. حق و باطل نباید پهلوی ما یکی باشد وقتی حق را فهمیدیم باید دیگران را نیز به حق دعوت کنیم این آیه را دوسه جلسه صحبت کردیم شاید این جلسه هم بتوانیم نکات اضافی را بگوئیم.
«ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ» مردم را به راه خدا دعوت کنید از طریق حرفهای حکیمانه «وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ» از طریق موعظههای نیکو «وَجَادِلْهُمْ» از طریق جدال و بحث منتهی «بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» النحل/125 جدال برتر، دعوت واجب است«ادْعُ» امر است، دعوت به سمت خدا باشد نه به سلیقـﺔ حزبی و قبیلهای و نژادی، از سه طریق دعوت کنید یا استدلال و حرفهای حکیمانه برای خواص، یا موعظـه نیکو برای عموم، یا جدال نیکوتر برای مخالف، اینها راه دعوت است حالا یک نمونههایی را برای شما بگویم.
1- موعظه در زندان
موعظـﺔ حسنه: حضرت یوسف آمد توی زندان دید که مردم بت پرست هستند حالا اگر صاف خواسته باشد بگوید بت نپرستید میگویند برو بابا تازه وارد زندان شده همـه عقایدمان را زیر سوال میبرد یک مدتی حضرت یوسف به زندانیها خدمت کرد اینها خیلی خوششان آمد که چه جوانی، و چه جور برای همه دارد فداکاری میکند دیدند خیلی این جوان خوبی است دوتا از این زندانیها خواب دیدند رفتند گفتند «إِنَّا نَرَاکَ مِنْ الْمُحْسِنِینَ» یوسف/36 یک خوابی دیدهایم برایمان تعبیر کن گفت خیلی خوب من خواب شما را تعبیر میکنم اما یک چیزی هم من به شما بگویم واقعاً این بتها چیه که شما میپرستید؟ «یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ» یوسف/39 ای دوستان زندانی، همشهری، خواهرم، لحن باید لحن عاطفی باشد انبیاء که میآمدند میگفتندای قوم من «یَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ» غافر/30 من دلم به حال شما میسوزد من برای شما میترسم، موعظـﺔ حسنه باید با لحن خوبی باشد بعد هم صبر کنیم تا نیازمند بشود وقتی نیاز دارند به تعبیر خواب مشکلاتشان را از طریق تعبیر خواب حل کنیم بعد کنار حل مشکل یک موعظهای هم بکنیم این یک نمونه.
2- گفتگوی نیکو با مخالفان
با فحش نمیشود بعضیها فکر میکنند که با فحش میشود یک آیهای داریم که میفرماید به بت پرستها فحش ندهید «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُون الله» الأنعام/108 به بت پرست فحش ندهید چرا؟ برای اینکه «فَیَسُبُّوا اللَّهَ» آنها هم به خدای شما فحش میدهند یعنی اینکه میگوید جدال احسن، جدال احسن اینست که احساسات مردم را جریحه دار نکنید این هم یکی.
حکمت: «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ» البقره/111 شما توی خوابگاه دانشجویی فامیلها بستگان، حتماً آدمهایی را یا دیدهاید یا بعداً خواهید دید که اینها نسبت به مسائل مذهبی بی اعتنا هستند برو بابا شیخ بازی در نیاور، اینها حرفهایی است که آخوندها درست کردهاند مثل فیلم مارمولک که میگفت اینها را آخوندها درست کردهاند. حالا اگر با اینها برخورد کردیم و اینها گفتند ول کن بابا برو بابا نژادی هستند که هر کاری میگوئی میگویند برو بابا، با آدمهای بی اعتنا چه جور صحبت کنیم جدال احسن چیه؟ «وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ» النحل/125 با اینها چه جور رفتار کنیم امام رضا(علیه االسلام) فرمود به اینها بگو یا قیامت هست یا نیست همچین خیلی شل بگوئید تعاونی بگوئید که مشتری شوند بگو فرض کن قیامت نیست، اگر قیامت نبود مذهبیها چه ضرری کردهاند؟ چند رکعت نماز خواندهاند یک حجابی داشتهاند یک مکهای رفتهاند ماه رمضان هم ناهارشان را چند ساعت عقب خوردهاند گیرم قیامت نباشد مذهبی ضرر نکرده در سال چند روز ناهارش را عقب انداخت چند رکعت هم نماز خواند اما اگر قیامت بود که به هزار و یک دلیل هست آن برو باباها چه خواهند کرد؟ نه نمازی نه تقوایی، قرآن میفرماید لحظهای که انسان جان میدهد «کَلَّا إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِی» القیامه/26 زمانی که روح رسید به استخوان گردن. . . امام علی صحنه را در نهج البلاغه نقل میکند میفرماید لحظـﺔ آخر روح از پا گرفته میشود دیگر پا حرکت نمیکند(ینظر بعینه) این کسی که دارد میمیرد نگاه میکند حرفها را میشنوند آدمها را میبیند میفهمد بدون اینکه پایش حرکت کند کم کم روح گرفته میشود به جوری که زبانش هم قفل میشود نگاه میکند آدمها را میبیند نمیتواند جواب بدهد بعد کم کم گوشش هم نمیشنود و روحش میپرد آنوقت امام علی در آن لحظه میفرماید(یفکّر فی ما افنی عمره) فکر میکند عمرش را چه کرد؟ آن کسی که میگوید برو بابا بالاخره مرگ را که نمیتواند قبول نکند هر که هر چه را رد کند مرگ را رد نمیکند امام علی میفرماید دقیقـﺔ آخر میفرماید چه کردم با عمرم؟ «کَلَّا إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِی» گفته میشود «وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ» القیامه/27 کی الان نجات میدهد؟ کدام پزشک؟ به کی خبر بدهیم؟ «وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ» القیامه/28 او آقا میبیند و باورش میشود که دارد از این دنیا فارغ میشود«وَالْتَفَّتْ السَّاقُ بِالسَّاقِ» القیامه/29 کار سخت میشود، در فارسی هم میگوئیم که کارد به استخوان رسیده عربها میگویند به ساق رسید یا به ساق پایش گره میخورد حالا به هر دو معنا، «فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى» القیامه/31 هر چه گفتم گفت برو بابا یک رکعت هم نماز نخواند «وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى» القیامه/32 هر چی هم گفتم کتفش را بالا انداخت و تکذیب کرد و بی اعتنایی کرد.
3- احتمال قیامت، شرط عقل است
امام رضا(علیه السلام) فرمود اگر با یک آدم برو بابا برخورد کردی بگو آقا یا قیامت هست یا قیامت نیست اگر نباشد ما ضرری نکردهایم این خانم صد گرم روسری دارد دویست گرم هم چادر دارد یک مکه رفتن، سالی چند مرتبه ناهار را افطار خوردن پنج شش دقیقه نماز خواندن چه ضرری دارد؟ اما اگر قیامت بود آن آقایی که دستش خالی است چه خواهد کرد؟ اینرا میگویند حکمت، حکمت یعنی حرف مستندی که هیچ. . . مثل آدمی که کپسول آتش نشانی خانهاش دارد حالا اگر آتش نگرفت این همه چیز توی خانهاش هست این هم باشد اگر هم آتش گرفت آنکه دارد میتواند خاموش کند آنکه ندارد چه خاکی توی سرش خواهد کرد؟ اصلاً تمام بودجهها روی اگر است این همه آتش نشانی این همه موشک و تانک این همه قوای مسلح همـﺔ بودجههای قوای مسلح در کشورهای دنیا برای اینست که اگر جنگی نشد که هیچی، اما اگر شد دست خالی بودی چه خاکی توی سرت خواهی کرد مذهبی روشنفکر است چون همیشه احتمالات. . . اینرا میگویند جدال احسن.
در یک جلسهای امام رضا با دانشمندان مذاهب مختلف صحبت میکرد مسیحیها بعضی هایشان معتقد بودند به اینکه عیسی خداست یا پسر خداست امام رضا(علیه السلام) فرمود عیسی همه چیزش خوب بود فقط عبادت نمیکرد مسیحی گفت اِه! عیسی عبادت نمیکرد؟ گفت عبادت میکرد فرمود اگر خودش خداست عبادت کی را میکرد؟ پس باید بنده خدا باشد تا عبادت کند اینرا میگویند جدال احسن امام میفرماید جدال احسن در آخر سوره یاسین است.
4- شیوه جدال قرآن با مخالفان
سوره یاسین آخرش یک قصهای نقل میکند که میگوید یک کسی یک خورده استخوان پوسیده آورد به دستهایش فشار داد و آنرا آرد کرد نرم که شد فوت کرد بعد گفت «مَنْ یُحْیِ الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ» یس/78 این استخوانهای پوسیدهای که با فشار دست من آرد شد و با فوت من پخش شد «وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ» یس/78 استخوان پوسیده را برداشته برای من مثل میزند میگوید «مَنْ یُحْیِ الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ» استخوان پوسیدهها را کی زنده میکند؟ به او بگو «قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ» یس/79 همان کسی که اول تو را از ذرات خاک ساخت، از یک اسپرم تک سلول ساخت اینجا هم تو را میسازد این استدلال است.
جدال احسن این نیست که بگویی آقا بنشین که حالی کنم به تو که غلط میگویی، به کسی نگو من درستم تو غلط بنشین حالیات کنم، پیغمبر به کفار میگفت بنشینید یا من یا تو یا درست میگوئیم یا اشتباه میکنیم خیلی شل میگرفت پیغمبر اینطوری صحبت میکرد میگفت «وَإِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ» یا ما یا شما «لَعَلَى هُدًى» یا روی هدایت هستیم «أَوْ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» سبأ/24 یا در گمراهی هستیم این رقمی بحث کنید.
5- دعوت از طریق پرسش و طرح سؤال
گاهی وقتها الان یک کسی جزو سلیقـﺔ ما نیست میآید توی مسجد مسجدیها همینطور. . . بابا ابن ملجم آمد توی مسجد و علی او را از مسجد بیرون نکرد آخر ما که شیعـﺔ امام علی هستیم ابن ملجم آمد توی مسجد او را از مسجد بیرون نکردند گاهی وقتها یک کسی که خلاف سلیقه ما است میگوئیم اصلا چرا آمده توی مسجد؟ ! شما اگر حرف منطقی داری بگو آقا شما حرفت را بزن من هم حرفم را میزنم تمام شد و رفت. ما گاهی وقتها خیلی تنگ نظر هستیم نباید از چیزی بترسیم.
من در جلسه قبل گفتم منتهی افراد این جلسه عوض شدهاند بعضی از آنها این نکته را دوباره بگویم ببینید حکمت را حَسَن نمیگوید نمیگوید حکمت حسن یا احسن چون حکمت یعنی استدلال استدلال خوب و بد ندارد همـه استدلالها خوب است اما موعظه خوب و بد دارد ولذا گفتهاند موعظه خوبش باشد جدال خوب و بد دارد گفته جدال بهتر باشد موعظه را میگوید خوب جدال را میگوید احسن چون موعظه با خودیها است با خودیها خوب حرف بزنیم بس است اما جدال با مخالف است مخالف چون ترش است شما باید شکر آنرا زیاد کنید در جدال حسن کافی نیست میگوید جدال احسن باشد بهترین باشد ولی موعظه حسن باشد حکمت هم نه حسن باشد نه احسن چون حکمت نیاز به حسن و احسن ندارد هیچ کس نمیگوید یک استدلال خوب استدلال که خوب و. . .
گاهی وقتها گفتگو با سوال است در قرآن بسیاری از آیات میگوید «أَفَمَنْ کَانَ مُؤْمِنًا کَمَنْ کَانَ فَاسِقًا» السجده/18 یعنی این فیلمی که دو ساعت وقت تو را گرفت به اندازه دو ساعتی است که شما کتاب دانشگاه را میخواندی؟ خاموش کن، نکبت! ای بابا این که موعظه نشد، من یکوقت نشسته بودم دیدم یک گروهی پای فیلم نشسته بودند من هم میدانستم که توی فیلم چیزی نیست گفتم آخر جلسه بگوئید که از این فیلم چی یاد گرفتهاید؟ هر که گفت چی یاد گرفتهایم جایزهاش را من میدهم من هم نشستم بعد گفتم این فیلم چه پیامی داد؟ چقدر عمر شما را گرفت و چی به تو داد؟ گوشت کیلویی چند هزار تومان بخورد اینرا نگاه کند؟ حوصلهها اینقدر نیست که انسان وقتش را صرف هر چیزی بکند دقیقههای عمر مهم است اینکه مردم ساندویچ میخورند این نشان دهنده اینست که مردم دیگر حوصله پختن ندارند اخیراً آب میوه میخرند دیگر حوصلـﺔ جویدن هم ندارند. نژاد کم حوصله آنوقت چندین ساعت وقتش را صرف یک فیلم میکند که مثلا ممکن است دقیقه آخر هم آدم بفهمد که چی شد، آن چیزی که شما بعد از دو ساعت فهمیدی ممکن بود بعد از دو دقیقه نتیجهای بگیرد بعضی فیلمها واقعاً دیدنی نیست بعضی کتابها واقعاً خواندنی نیست بعضی حرفها واقعاً شنیدنی نیست.
یک نهضتی باید توی کشور باشد نهضت تلخیص یعنی خلاصه کردن گاهی وقتها خلاصه کتابهای چهارصد صفحهای خلاصهاش در چهل صفحه است میشود اینرا مثل ماستی که آب دارد آنرا میریزند توی کیسه آبش میرود ماستش میماند باید آب حرفها را گرفت بازی با الفاظ. مثلا من میخواهم بگویم آدم سعادتمند میشود، انسان سعادتمند میشود شرافتمند میشود با عزت میشود با کرامت میشود همینطور یک ربع از این حرفها را میزنم آخرش هم یعنی انسان خوب میشود یعنی مثل ته دیگ یک ساعت که جویدی آخرش میشود پلو. وقتمان را صرف نکنیم امام علی فرمود بهترین کلام اینست که مختصر باشد. کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ. سوال: حالا این فیلم خیلی نجات دهنده بود؟ قرآن میفرماید این بهتر است یا بهشت؟ یا بهشت را میگوید این بهتر است یا جهنم؟ جوان در مسجد ایستاده نماز نمیآید یک جوان دیگر هم شاگردیش در مسجد نماز میخواند برمی گردد میگوید ببین ده دقیقه شد، من با پنجاه نفر بودم تو با سه نفر تو توی تاریکی ایستادی من رفتم توی روشنایی تو با افراد بی وضو بودی من رفتم با مومنین وضو دار تو با خلق حرف زدی من رفتم با خالق حیفت نمیآید؟ از فردا بیا نمازت را بخوان موعظه حسنه اینرقمی است گاهی افراد باید تشویق بشوند انسان نیاز به تشویق دارد خدا به پیغمبر میگوید «إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ» التوبه/103 تو از مردم تجلیل کن تجلیلی که از مردم میکنی آرامبخش است برای مردم یک آفرین بگو(دعا کن اصلا به کسی که دعایش میکنی بگو تو را دعا کردم آقا من به دعا کردم و به شما دعا میکنم ما با دعا میتوانیم در همه خیرها شریک بشویم مثلا بنده یک حدیث میخوانم افراد پای تلویزیون میگویند الحمدلله این شیخ یک حدیثی خواند خدایا از او قبول کن ما که راضی هستیم همین که شما پای تلویزیون راضی هستید اگر من ثوابی داشته باشم شما در ثواب من شریک هستید یکوقت میگوئیای بابا ول کن! من اگر دیدم این آقایی که نان به مردم میدهد راضی باشد بگویم آقا دستت درد نکند این آقا دارد خیابان تمیز میکند آقا دستت درد نکند ما میتوانیم با رضایت برکار خوب مردم. . . اگر از خوبیها دلمان راضی باشد و از خوبها تشکر کنیم در ثواب آنها شریک هستیم و لذا یک انسان میتواند با قلب پاکش در همـﺔ خیرهای عالم شریک باشد میتواند به خاطر خباثت و حسادت. . . این کیه؟ ول کن بابا! همهاش مثل خارپشت دست به هر کجایش میزنی تیغ است آدم میتواند خارپشت صفت باشد یعنی روحش تیغهایی داشته باشد. آقا مقاله خوب است برو بابا از روی کتابها نوشته! آقااش خوبی است برو بابا کمکش کردهاند! آقا عجب سخنرانیای؟ از بس که پر رو است! من خجالتی هستم نمیتوانم سخنرانی کنم یعنی هر کمالی را میشنود نیش میزند آقا عجب رانندگی خوبی، چه دست فرمانی، چه فایدهای دارد بی کلهها اینرقمی میروند آدم باید احتیاط داشته باشد مشتری هایش زیاد است، از بس که زبان باز است یعنی هر چی میگوید. . . نماز میخواند برو بابا اینها ریا کار هستند یعنی هر کسی را میبیند تحمل یک خوبی را ندارد آقا چه هیئتش زیاد است، برو بابا اینقدر پلو میدهد زیاد شدهاند اصلا حاضر نیست که بگوید شعرش خوب است مداحیاش خوب است مردم خوب هستند میگوید چون پلو میدهد مردم زیادند یعنی حاضر است به همه مردم تهمت شکمو بزند بخاطر روحیه حسادت آدم حسود تحمل نمیکند که بگوید فلانی خوب است آقا چه درس خوبی میخواند خوب بله باباش نان مفت به او داده خورده ما به تو میگوئیم پانصد تومان بده نمیدهی او باباش هزار تومانی به او میدهد یعنی حاضر نیست که بگوید بچه زحمت کشیده میگوید باباش پولش داد.)
6- گفتن خوبیها پیش از ذکر بدی ها
موعظه حسنه یعنی خوبیهای مردم را بگو یک کسی آمد پهلوی امام صادق گفت میخواهم مباحثه کنم امام به شاگردهایش فرمود شما مباحثه کنید تا من ببینم چه جوری بحث میکنید خوب امام نشست و ایشان هم با شاگردهایش از نظر عملی کشتی گرفتند و بحث کردند خوب طرف بلند شد و رفت شاگردها گفتند آقا خوب بود؟ فرمود تو این بود تو این بود تو این بود به یکیاش گفت اما تو، گفت تو خوبیهای طرف را رو قبول نمیکردی تو خوبیهای طرف را قبول کن مثلا میگفت حالا روز است یا شب اگر روز بود میگفتی شب اگر شب بود میگفتی روز بابا خوبی هایش را قبول کن قدیم تعزیه خوانها که میخواستند بخوانند یک پارچه به دیوار نصب میکردند عکس شمر را کج میکشیدند بابا شمر شکلش که بد نبود فکر میکند چون شمر بد است حتماً دماغش هم مثل لامپا است حتماً لبش مثل لب شتر است.
موعظه حسنه اینست که آدم خوبیاش را قبول کند بگوید آقا جان پسر جان بیا، مدیر مدرسه است بگوید تو مشقات خوب است بهداشتات خوب است ریاضیات خوب است یک مشکلی داری در نماز جماعت کم پیدا هستی من دوست دارم بیائی خودم میآیم تو هم بیا من دوست دارم تو رابطهات با خدا پررنگ بشود اول خوبیهایش را بگو خداوند وقتی میخواهد راجع به آب جو حرف بزند مشروبات الکلی میگوید آب جو یک خوبیهایی دارد بالاخره مشروبات الکلی خیلیها را به نان میرساند آن گروهی که انگور میکارند آن گروهی که توی کارخانه شراب سازی هستند آن گروهی که کارخانه بطری سازی هستند شیشه میسازند آن گروهی که کارتون میسازند که شیشهها را میگذارند توی کارتون آن گروهی که شراب را به شهرها حمل و نقل میکنند آن گروهی که فروشنده هستند آن گروهی که دلال هستند آن دولتی که از هر شیشهای فلان مبلغ مالیات میگیرد بالاخره آب جو یک گروهی را به نان میرساند مثل کارخانه سیگار سازی قرآن میفرماید اینها را میفهمم «وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ» یعنی آب جو منافع و درآمدی برای مردم دارد منتهی «وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ» البقره/219 ضررش بیشتر است اینرا میگویند گفتگوی قشنگ خوبیهای طرف را قبول کن بعد بگو تو که این خوبیها را داری این نقطه را جبران کن خانم! بچه داری کردی دست شما درد نکند خیاطی کردی دست شما درد نکند خدمات کردی دست شما درد نکند خوبیها را بگو بعد بگو این کار را هم یک خورده. . .
7- یاد نعمتها پیش از امر به خوبی ها
قرآن وقتی میخواهد چیزی را به آدم بگوید اول یک هدیهای را به آدم میدهد بعد از هدیه میگوید این کار را بکن مثلا میخواهد بگوید که شکر خدا کن اولش میگوید «کُلُوا» البقره/172 بعد میگوید شکر کن. میخواهد بگوید یک عمل صالح انجام بده میگوید «کُلُوا مِنْ الطَّیِّبَاتِ» یک چیزی بخور بعدش میگوید «وَاعْمَلُوا صَالِحًا» المؤمنون/51 عمل صالح انجام بده افراد هرزهای که اهل لواط بودند ریختند در خانـﺔ حضرت لوط که دو تا مهمان زیبا آمده به ما تحویل بده برای کارهای بدی که میکنیم حضرت لوط گفت ببینید من دختر دارم «هَؤُلَاءِ بَنَاتِی» هود/78 من دختر دارم به شما میدهم شما لواط نکنید آقا این نوار خوب را بگیر آن آهنگ را گوش نده آقا بیا با هم برویم پارک و بستنی بخوریم با هم برویم گردش که تو با بچههای هرز گردش نروی.
روی آهک آب میریزند میترکد چون این آهک از بس که پخته شده هیچ آب در وجودش نیست تا نگاهش به آب افتاد متلاشی میشود بچههای که عاطفه توی خانه ندیدهاند محبت ندیدهاند با یک بستنی گول میخورند یعنی یک بستنی به او میدهی بردنش یک لبخند گول خورد کسی که عاطفه ندیده مثل آهکی که هیچ آب ندارد با یک لیوان آب متلاشی میشود.
موعظه حسنه چیه؟ «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ» قریش/3 چرا؟ «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» قریش/4 بابا نان به تو دادم خوردی امنیت برایت بوجود آوردم حالا که هم نان به تو دادم هم امنیت پس پاشو دو رکعت نماز بخوان این موعظه حسنه است. ما اگر خواستیم راه استدلال را صحبت کنیم کتابهایی هست بنام احتجاجای کاش این احتجاجات توی کتابهای درسی دانشگاها میآمد مخالفین چه میگفتند ائمه ما چه جور با اینها جواب میدادند گفتگوی با مخالف دو جلد کتاب است بنام احتجاجات یک قسمتی از آن شیوه گفتگو، اینرا باید هر کسی بلد باشد که وقتی میگویند دعوت کن راه آن چه جوری است، (خود اذان که دعوت است فرمول دارد اول اذان چهار بار میگوئیم الله اکبر اول گفتهاند آدمی که بد صدا است اذان نگوید کسی اذان بگوید که صدایش خوب است ما صد و بیست و چهار هزار پیغمبر داشتیم یکیشان کچل نبودند زیبائی خودش یک مسئله است اگر دو تا پیش نماز هستند هر کدام قرائتشان بهتر است پشت سر او نماز بخوانید، اول اذان چهار تا میگوید بعدش جفت جفت میشود این اولش چرا چهار تا؟ امام فرمود اول اذان مردم هنوز به قول امروزیها آب بندی نشدهاند هنوز توی باغ نیستند چهار با تکرار کن تا مردم در جریان قرار بگیرند وقتی مردم در جریان قرار گرفتند دو تا بس است مثل معلمی که اول درس همینطور درسها را آرام میگوید تا اینهایی که توی. . . مثل پیش نماز رکوع اول را طول میدهد که اینهایی که توی راه هستند برسند گاراژ هم همینطور است ماشین در گاراژ همینطور شل شل میرود که اینهایی که با تاکسی آمدهاند برسند اول اذان تکرار لازم است اما بعدش دو تا بس است اول اذان شما میگوید(اشهد ان لا اله الا الله) آخر اذان(اشهد) قیچی میشود اول اذان فاصلهات با نماز زیاد است به همین خاطر میگوئی گواهی میدهم آخر اذان چون داری وصل میشودی(اشهد) آن قیچی میشود مثل عزادارها که اول عزاداری میگویند یا حسین یا حسین یا حسین داغ که شدند میگویند حسین حسین، دیگر یا آن حذف میشود اول(حی علی الصلا?) است بعد(حی علی الفلاح) چرا «ایاک نعبد» قبل از «ایاک نستعین» است؟ ده بیست تا نکته توی همین کلمه است یک از آن ده بیست تا اینست که میخواهد ریتمش جور بشود چون آخر نماز آهنگ دارد «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ. . . وَلَا الضَّالِّینَ الحمد/1-7 ریتم دارد اگر همه به هم بریزد. . .) دعوت به راه رب فرمول دارد، امر به معروف دوره میخواهد، نهی از منکر دوره میخواهد، من این مثل را زدهام یکبار دیگر بزنم دوده مینشیند روی لباس با گرده گچ، گره گچ که نشست انقلابی با سیلی آنرا بلند میکنیم اما دوده اگر انقلابی بزنیم فرو میرود دوده را باید همچین کرد دوده با گرده گچ هر دو منکر است یکی با سیلی است یکی با فوت بنابراین نمیشود همه مردم را یک جور رفتار کرد یکیاش با حکمت یکی با موعظه یکی با جدال.
(خوب ساعات آخر است در استان کهکیلویه و بویراحمد ما فیلمها را پر کردیم از همـﺔ دست اندرکاران در رأس آنها آموزش و پرورش و همه نهادها ارگانها، هیئتهای مذهبی نیروهای انتظامی، صدا و سیما، و نسل نو که تشریف آوردند از برادرهای روحانی از همهشان تشکر میکنیم بیست و پنج سال است که توی تلویزیون هستیم اگر خدا بود اجری هست اگر خدا نبود سخنرانی بنده با رقص میمون یکی است میمون برقصد او را میبینند قرائتی هم سخنرانی کند او را میبینند خدا باشد حدیث گفتهام خدا نباشد مردم را مشغول کردهام که ممکن است میمون هم مردم را مشغول کند اخلاص مثل نخ است اگر توی اسکناس نخ بود ارزش دارد نخ نبود اسکناس با باقی کاغذها فرقی ندارد همـه ما یک زمانی خواهد رسید که به گذشته خودمان نگاه کنیم آیا خدا بود یا نبود قبول شد یا نشد ابراهیم که کعبه را ساخت میگوید. . . بهترین فرد ابراهیم است بهترین کار ساختن کعبه است آخرش میگوید «رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا» البقره/127 اگر قبول خدا نباشد حتی ابراهیم کعبه بسازد ارزشی ندارد.)
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد تمام کارهای ما را قبول و ذخیره قیامت بفرما(الهی آمین).
کشور ما رهبر ما دولت ما امت ما نسل ما ناموس ما انقلاب ما جوانان ما مرز ما آبروی ما هر چه که به ما لطف کردهای در پناه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) حفظ بفرما(الهی آمین).
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته